جنگ هاى خاندان بوش؟!
مترجم: غفار عريف مترجم: غفار عريف

پيوست به گذشته

 

(در فصل نهم پيرامون چگونگى استفادهْ سياسى از اختلافات تاريخى ميان اسرائيلى ها و فلسطينى ها، از سوى طرفين متخاصم (مقامات امريكائى و رهبرى عراق) توضيحات داده شده است – م ):

جنگ لفظى غير سودمند بين دو جناح مخالف در يك حكومت (ادارهْ بوش) روى طرز برخورد با قضيهْ عراق (اّغاز جنگ و سقوط صدام حسين به حمايت و تائيد جامعهْ بين المللى و يا برعكس اّن، بهانه جوئى و سند سازى لفظى مبنى بر داشتن و انكشاف سلاح هاى كشتار در اّنكشور) كليه بحران هاى بين المللى داراى اهميت استراتژيك را به حاشيه راند. در هفته هاى اخير دول عربى محافظه كار طرفدار اسرائيل و دولت هاى عربى دوست فلسطينى ها ، اظهار نمودند كه سياست بوش در منطقهْ شرق نزديك، با وجود فعاليت هاى فزايندهْ اّن فاقد وضاحت و ثبات ميباشد.

دخالت ايالات متحدهْ امريكا در هستهْ مركزى اختلافات اسرائيلى ها و فلسطينى ها در اين مقطع زمانى، يك تغيير استراتژيك را در پروسهْ اّمادگى براى جنگ بر ضد عراق را نشان ميدهد. واشنگتن ميخواهد با اين كار قلب اعراب را تسخير كند و با اين بازى و نيرنگ بغداد را به چنگ اّورد.

در اين جا لازم است از دو شيوهْ برخورد ياد اّورى صورت گيرد:

1. در هفته هاى اخير Pat Robertson رهبر مذهبى خيلى محافظه كار، اينگونه اظهار نظر نمود: "رئيس جمهور زمانى مرتكب خطاى سنگين شد كه عمليات نظامى اسرائيل را مورد سوال قرار داد و با ياسر عرفات رهبر فلسطينى ها به مذاكره پرداخت."

2. صدام حسين بتاريخ 23/4/2002 اين اطلاعيه را پخش كرد: "خانواده هاى فلسطينى كه در جريان عمليات نظامى اسرائيل در منطقه جنين (Dschenin) منازل خود را از دست داده اند، از سوى دولت عراق به اّنها مبلغ 25000 دالر پرداخته ميشود."

در عين حال رهبرى عراق در هفتهْ پيش بطور سمبوليك تحريم صدور نفت را تقويت بخشيد. اينكشور كه تحت كنترول سازمان ملل متحد ميباشد، روزانه حدود دو مليون بيرل نفت توليد ميكند: يعنى قطره ئى در بحر اوپك! اتخاذ اين تصميم صرف به منظور جلب طرفدارى اعراب صورت گرفته بود و هيچگونه تاثير بالاى قيمت نف وارد نمى ساخت.

صدام حسين اين بار از دولت هاى برادر تقاضا كرد تا بعنوان همدردى با مردم فلسطين به اين تحريم بپيوندند واعلام داشت: "نه خير، نفت تانك نيست، هوا پيماى جنگى و توپخانه نيست، ليكن منحيث اسلحه از اّن استفاده شده ميتواند. مبرهن است كه تانك، هوا پيماى شكارى و توپخانه نيز تاثير لازم از خود بجا نمى گذارند."

اينگونه انتخاب يك جانبه باعث ميشود تا در مطبوعات سوال هاى زيادى مطرح گردد. William Galston بتاريخ 16/6/2002 در روزنامهْ واشنگتن پست نگاشته بود: "ليكن تعداد اندكى از مسوولين در ميان هردو حزب (جمهورى خواه و ديموكرات) راجع به پياّمد سياست خارجى عملكرد خويش در عراق در دراز مدت فكر ميكند. اّنها (اصلاً) در ضديت با شمار بيشتر متحدين با اعتماد ما قرار ميگيرند. تقريباً هيچكسى نقطهْ اساسى را به بحث و گفتگو نمى گذارد. يك ستراتيژى عمومى بر بنياد دوكتورين جديد بوش، پايان سيستم نهادهاى بين المللى و قوانين را مفهوم ميدهد كه طى نيم قرن كارمشترك با سهمگيرى خود ايالات متحدهْ امريكا بوجود اّمده اند. اّنچه كه موضوع (امروز) روى اّن مى چرخد، چيزى بيشتر از موقف كاملاً جديد امريكا در تختهْ شطرنج جهان نمى باشد. بعوض اينكه در راس يك گروپ از ملت ها در درون سيستم بين المللى در مقابل اّن كشور ها به عمليات پرداخته شود كه مسير جنگ جهانى دوم را تعقيب ميدارند، ايالات متحده به انكشاف قوانين مربوط به خود ميپردازد و قواعد جديدى را بوجود مياّورد، بدون اينكه در توافق با ساير دول جهان باشد. به نظر من اين موضعگيرى جديد به علاقمندى هاى دراز مدت مملكت ما هيچگونه خدمت مناسبى انجام نخواهد داد."

در جريان صرف يك صبحانه كه به مقصد جمع اّورى اعانه به سناتور Gordon Simith از ايالت Oregon ترتيب داده شده بود، Cheneyچيني  اظهار داشت كه حكومت "اين تصديق (تائيد) را در دست دارد كه بن لادن و القاعده جداً به داشتن سلاح هاى هستوى، راديولوژيكى و بيالوژيكى علاقمند اند" .  او علاوه نمود: "علاقمندى هاى عراق به توليد سلاح هاى كشتار جمعى يك خطر روبه افزايش را به نمايش ميگذارد، يك رژيم كه امريكا را مى هراساند، اجازه ندارد در موقعيتى قرار گيرد كه امريكائى ها را با سلاح هاى كشتار جمعى تهديد كند."

هنگاميكه جورج دبليو بوش غرض اشتراك در جلسهْ سران كشورهاى (گروپ هفت) G-7 در شهر Kanaksis كانادا حضور بهم رسانيده بود، ژورناليستى از او سوال نمود: "اّيا عمليات نظامى جديد اسرائيلى ها را محكوم مينمايد و يا خير؟"

بوش جواب داد: "من ميخواهم گروه هاى مخالف را كه با دشمنى در مقابل يكديگر ايستاده اند، با در نظرداشت مسووليت اّنها، متوجه اين مطلب سازم كه هرگاه اّنها خواهان صلح هستند، بايد پيرامون تامين صلح كار نمايند. بشنويد: هركس حق دارد از خود دفاع كند، اما انسان مجبور است تصاميمى را اتخاذ بداردكه بر مبناى اّنها به پيروزى برسد."

اين چنين موضعگيرى محتاطانه در قبال روش انحطاف ناپذير اريل شارون Ariel Scharon در مقابل تروريزم فلسطينى به فراموشى سپرده ميشود. چند دقيقه بعد تر ژورناليست ديگرى از Jean Chretien صدر اعظم كانادا پرسيد: "اّيا موضعگيرى بوش را در مقابل عرفات تائيد ميكنيد يا خير؟"، پاسخ داد: "من گفتم كه فلسطينى ها به يك رهبر جديد ضرورت دارند، رهبرى كه از راه دموكراتيك انتخاب شود. خيال اينكه عرفات را به گذشته تاريخى بسپارند، ميتود حتمى و (درستى) نيست كه از اين طريق در منطقه خليج دوستان جديدى كمائى گردد. تضمين كردن ائتلاف عمومى داير بر سقوط صدام به اين زودى ها بوجود اّمده نمى تواند."

اّقاى Downing تاكيد كرد كه بايست انسان جنگ را با سرقت مسلحانه يك بانك همسان بداند، زيرا استراتيژيست ها و رهزنان بانك ها يكسان فكر ميكنند (و طرح ميريزند). Downing بخش بيشتر زندگى خود را در كار عمليات مخصوص Special Operation سپرى كرده است. او خواستار سر صدام بود. همين كه Downing را از صحنه دور ساختند يك استراتيژى تهاجمى بر ضد بغداد و پيروزى در اّن در پيش گرفته شد و همزمان با اّن اّمادگى هاى لوژستيكى و نظامى به اين جنگ اتخاذ گرديد.

Downing ميخواست بالاى بغداد با تركيبى از "عمليات مخصوص"، بمباردمان هوائى و صدور اجنت هاى عراقى از راه زمين، حمله نمايد. پيشبرد يك جنگ مطابق متون كتب درسى كه در اكادمى نظامى West Point تدريس ميگردد. اّقاى Eliot Cohen كار شناس مسلكى در مسايل دفاعى در دانشگاه Johns Hopkins راجع به اّقاى Downing چنين اظهار نظر نموده است: "يك جنگجو مالامال از انديشه ها، انسان خستگى ناپذير با فهم نظامى خيلى ها نو اّور و سازنده: بطور دقيق ميتوان گفت: شخص بدرد بخور، هرگاه انسان خواهان پيشبرد يك چنين جنگ غير عادى باشد."

با نسخهْ جنگ طرح شده از سوى Downing اّنعده افسران و اعضاى ستاد رهبرى (اردو) به مخالفت برخاستند كه هميشه در چهار اطراف رئيس جمهور احراز موقع كرده اند. جنرال تومي فرانک Tommy Frank فرمانده نيروهاى مسلح ايالات متحده در خليج، اين تكتيك را كه منجر به جنگ گوريلائى ميشود، رد نمود و خواستار جنگ بر ضد عراق با يك تهاجم شديد با اشتراك حدود 200000 نفر مردان مسلح گرديد.

فعلاً موضوع روى اّن نقطه تمركز يافته تا ميتودهاى جنرال فرانك و جنرال Myers تعقيب گردد: تكرار اّن پلان جنگى كه در سال 1991  دنبال شده بود، حملات شديد قوت هاى زمينى، حملات متواتر هوائى كه انجام اّن صرف از يك پايگاه صورت گرفته ميتواند.

بتاريخ 5/7/2002 پنتاگون اطلاع داد كه در جريان جنگ افغانستان (بر ضد رژيم طالبان)، 65 فيصد شليك ، بالاى اهداف متحرك اصابت نموده است. در جنگ اول خليج، امريكائى ها 1460 بار سوق نيروها را غرض پيدا كردن اهداف متحرك يعنى اّن وسايط باربرى حمل كننده دستگاه پرتاب راكت هاى اسكاد، دنبال كردند، ليكن پيلوت ها حتى يك هدف را از بين برده نتوانستند.

اين اطلاعيه ميتوانست به اين ناراحتى ها دامن بزند كه صدام قادر است از سلاح هاى كيمياوى و بيالوژيكى در اولين ساعات اّغاز درگيرى، بر ضد اسرائيل و عربستان سعودى استفاده نمايد. بمباردمان سيستماتيك و موثر بالاى وسايط حامل دستگاه پرتاب راكت هاى اسكاد امكان اّنرا ميسر ميسازد تا در مقابل اين تهديد مقاومت صورت گيرد و به مانند گذشته توسط راكت هاى تخريب كن مجهز با سرگلوله هاى ويرانگر، فعاليت اّنها خنثى گردد.

اين امكانات جديد با كاربرد سيستم (JSTARS) يعنى" Joint Surveillance Target Attack Radar System" بدست مياّيد: يعنى اّن سيستم راكتى كه در يك زمان چندين هدف متحرك را شناسائى ميكند، اّمار  را به هواپيماهاى نظارت كننده مى سپارد و بالنوبه از همين طريق به جنگنده هاى شكاري از نوع (Typ F-15E) انتقال مييابد.

انكشافات در جبههْ ديپلماتيك يك تغيير مناسب را در اختيار امريكائى ها قرار داد. بتاريخ 6/7/2002 دفتر ملل متحد در شهر وين به ا طلاع رسانيد كه اّنها به اين موفقيت دست نيافتند تا عراقى ها را متقاعد به اّن سازند كه به مفتشين ملل متحد اجازهْ بازرسى دوباره را بدهند. ايالات متحده به اين نظر بود كه بغداد به هيچ صورت بازگشت مفتشين را نمى پذيرد بناً درگيرىتهاجم  نظامى مستقيماً در اّستانهْ ورود خود قرار دارد.

بتاريخ هاى 13-14/7/2002، Paul Wolfowitz به انقره سفر نمود تا راجع به مقياس سهمگيرى تركيه در تلاش هاى جنگ طالبانه امريكا، به مذاكره بپردازد. زيرا اين كشور در وضعيت خوبى قرار نداشت و در نتيجهْ تحريم هاى يازده ساله تخميناً مبلغ 50 مليارد دالر خساره را متحمل شده است، باّنهم نزديك ترين همكار واشنگتن در منطقه باقى مانده است. Wolfowitz در انقره با كسانى  به مذاكره پرداخت كه در صورت وقوع جنگ با عراق، اّنها ديگر در قدرت باقى نمى ماندند.

در اّنزمان كه امريكا سرگرم (كشانيدن پاى تركيه به اين ماجراء) بود، عراق با دول همسايه خود در خليج باب مذاكره را گشود. بتاريخ 18/7/2002 يعنى سه روز پس از اّنكه Wolfowitz به واشنگتن برگردد، ملك عبدالله پادشاه اردن و شهزاده شيخ خليفه بن زاهد ال ناهايان Scheich Khalifa Ben Zayed Al Nahayan وليعهد ابو دابى در ضديت با تهاجم نظامى امريكا بر عليه عراق حرف زدند.

پس از ملاقات سران عرب در بيروت، ناجى صبرى Nadschi Sabri به روسيه، اروپا و شرق نزديك سفر نمود. همچنان در بغداد جاويد ظريف ، معاون وزير خارجهْ ايران را به حضور پذيرفت. در جلسهْ سران عرب در بيروت عراق اّمادگى نشان داد كه سرحدات كويت را برسميت ميشناسد و پروسهْ مذاكرات را در بارهْ استرداد اّرشيف ملى كويت از سر ميگيرد. با وجود اين همه حسن نيت بغداد، در موقف واشنگتن مبنى بر حملهْ نظامى بر عراق كدام تغيير قابل ملاحظهْ رونما نگرديد. 

دونالد رومسفلد وزير دفاع امريكا چنين گفت: "يك دستگاه لابراتوار بيالوژيكى ميتواند بالاى يك عراده تريلر نصب شود و بواسطهْ اّن مقدارى مواد مضره توليد گردد." با اين پيشبينى ها انسان قادر است وسايط را از هوا از صحنهْ نبرد خارج سازد. اين مطلب بازگو كنندهْ "يك حالت مطلقاً غير قابل درك" ميباشد.

در صبح روز اّينده  Khidir Hamza عراقى بر مبناى يك گزارش سازمان خدمات مخفى اّلمان، به كانگرس امريكا راپور داد: "عراق با داشتن ذخيرهْ ده تن اورانيم و يك تن اورانيم غنى شده داراى كيفيت پائين ميتواند تا سال 2005 اّنقدر اورانيم را توليد نمايد كه از لحاظ جنسيت براى ساختن سه عدد بم اتومى كافى باشد... علاوه بر اّن عراق يك شبكه ئى از شركت ها را در هند و ساير ممالك به خدمت گرفته كه جهت بسر رسانيدن پروگرام هاى خود، دستگاه هاى مورد نياز را از طريق بعضى كشورها مثلاً ماليزيا، وارد ميدارد."

 


 

"اسناد " هاى غير قابل دسترس:

 

 

ارائهْ دلايل تكرارى ميشوند: "ثبوت" امريكائى ها از درجه و قدرت اعتبار خود ميكاهد، هرگاه وسايل اطلاعات جمعى به اّنها دسترسى پيدا نكنند. حكومت ايالات متحدهْ امريكا هميشه از موجوديت يك تهديد حرف ميزند، بدون اينكه اّنرا به اثبات رساينده باشد. در عين زمان انسان خوشبينى گروه شاهين را با شك و ترديد مى نگرد: انسان خيلى اندك به حصول پيروزى فورى در عراق با رقم پائين تلفات اّنگونه كه در افغانستان صورت گرفت، باور مند است. Anthony Cordesman كارمند مركز مطالعات استراتيژيك و بين المللى در واشنگتن در مصاحبه با روزنامهْ Guardianگاردين لندن شرح داد: "امكان دارد عراق يك دشمن ساده باشد نسبت به اينكه از موجوديت تعداد 400000 نفر عسكر اّنكشور (احساس خطر) گردد. ليكن عراق را ميتوان يك دشمن جدى تلقى نمود. تنها ديوانگان به اين فكر هستند كه يك روياروى نظامى با 400000 نفر عسكر "يك بازى كودكانه" است"، "در تفاوت ميان حمله بالاى كويت و يا كابل در حملهْ بالاى بغداد هواپيماها مجبور به اّن ميگردند تا در ميان اّتش توپخانه به مانند Blizzard (طوفان برف در امريكاى شمالى - م) در گردش باشند."

در همين روز واضح گرديد كه گروپ اپوزيسيونى، جنبش ملى  عراق در يك سريال مستعفى شدن ها حدود 3/1 حصهْ افراد رهبرى خود را كه بيشتر از 15 نفر نبود، از دست داده است. قبل از اّن وزارت خارجهْ امريكا كمك مالى به اندازهْ 351000 دالر را به اين گروپ پرداخته بود. اين پيش اّمد ضربهْ شديدى به كالين پاول بود. بالاى وزير خارجه اتهام وارد ميكردند كه كوشش دارد تا اپوزيسيون عراق را منشعب سازد. مسوول سياست خارجى امريكا متهم به اّن گرديد كه در مقابل اسرائيل با لهجهْ قوياً دوستانهْ فلسطينى برخورد ميكند و در برابر ايران سياست كاملاً مربوط به خود را به پيش ميبرد. Michael Rubin كارمند انستيتيوت امريكائى American Enterprise Institute، گفته است: "هر قدر كه ديپارتمنت دولتى تلاش در راه انشعاب دادن اپوزيسيون عراق بخرج دهد به همان اندازه پرابلم ما بيشتر ميگردد." وى به Colin Powell توصيه نمود تا با اين بازى خاتمه بخشد و با وزارت دفاع و نمايندگان عاليرتبهْ ساير دفاتر امريكائى همكارى نمايد.

عدهْ زيادى از كارمندان عالى مقام حكومت ايالات متحده در مجلس سنا راجع به پرابلم عراق صحبت نمودند. اينكه انسان بتواند قضيه را از لحاظ اهميت سياسى اّن، طور دقيق و منظم تثبيت نمايد، خيلى ها بعيد به نظر ميرسد، زيرا آنگونه كه يك روز بعد از حادثهْ يازدهم سپتمبر و در جريان جنگ افغانستان (در كانگرس و مقامات حكومتى) يكپارچگى و همدستى حكمفرما بود، (فعلاً چنين هوا و فضائى موجود نيست.) Casper Weinberger وزير دفاع در دورهْ حكومت ريگن، تقاضاى پيشبرد يك عمليات عاجل و فيصله كن نظامى را بر ضد صدام حسين بعمل اّورد. Samuel Berger مشاور امنيت ملى Bill Clinton چنين خاطر نشان ساخت: "هرگاه ما وظيفهْ خود را بخوبى و به حسن صورت انجام ندهيم، ما به استقامت خطر راه مى پيمايم، سر انجام ما با يك حالت بد تر، نسبت به دوران پيش از تهاجم، مقابله خواهيم كرد."

شمارى از سناتورها مربوط به حزب ديموكرات و حزب جمهورى خواه به رئيس جمهور در رابطه به هر نوع عمليات نظامى كه بدون حصول موافقهْ كانگرس انجام يابد، هوشدار دادند.

در اوايل ماه گست 2002 بود كه رومسفلد بار ديگر ادعا نمود: "عراق با شبكهْ القاعده ارتباط دارد". لاكن وزير دفاع هرگز نتوانست ادعاى خود را ثابت كند. روزنامهْ Los Angeles Times از زبان يك مامور عاليرتبهْ حكومت بوش كه نه خواست نامش افشا شود، چنين نقل قول ميكد: "صدام با تروريزم بين المللى روابط دارد. ما بقدر كافى اسناد موثق و قابل باور در اختيار داريم كه از سازمان القاعده (معلومات بدست ميدهد)" . اين مامور عاليرتبه، ملاقات سرى سال گذشته ميان محمد عطا رهبر حملات تروريستى يازدهم سپتمبر و اجنت خدمات مخفى عراق در پراگ، را مثال اّورد. اما اظهارات اين شخص با اعلاميه هاى (گزارش هاى) دستگاه CIA و FBI شديداً در ضديت قرار ميگيرد. زيرا چند ماه پيشتر اين ادارات از عدم كوچكترين سندى در اين زمينه سخن گفتند.

بتاريخ 2/8/2002 سناتور Shelby شخصيت با نفوذ درحزب جمهورى خواه و عضو كميسيون تحقيقات پيرامون نواقص در كار خدمات مخفى قبل از حادثهْ يازدهم سپتمبر، چنين خاطر نشان نمود: "به نظر من حرف روى اين نيست كه روشن ساخته شود: اّيا بالاى عراق هجوم برده شود يا خير؟ مساله اين ميباشد: بايد واضح سازيم كه اّيا (باز هم) انتظار بكشيم تا عراق بقدر كافى سلاح هاى كشتار جمعى توليد نمايد و ذريعهْ اّنها به نيروهاى ما زيان هاى درد اّور وارد اّورد و يا اينكه تلاش بداريم تا در برابر اّن ايستادگى و مقاومت كنيم. من به اين نظر هستم كه عراقى ها بطور دوامدار سلاح هاى كشتار جمعى در تعداد بى شمار شهرها توليد ميدارند، ولى ما از موقعيت اّنها اّگاه نيستيم. هر ماه، هر هفته صدام حسين سلاح هاى كشتار جمعى را بدست مياّورد و ميتواند بر ضد ما بكار بگيرد. پس چرا بايد (حملهْ نظامى) را به عقب اندازيم."، "پراتيك زندگى بعد از تهاجم نظامى و اشغال عراق توسط نظاميان خونآشام امريکائي ـ انگليسي نشان داد که  اين گونه اظهار نظر هاى پوچ و بى مايه اززراد خانه توطئه گيرى ژندارم بين المللى سرچشمه ميگرفت و بجز دروغ محض چيز ديگر نبود - م) .

در همين روز، روزنامهْ تايمز لندن (Londoner Times) از يك گزارش Foreigen Office نام گرفت كه صرف به تعداد محدود شخصيت ها در درون حكومت فرستاده شده بود. در اين راپور از امكان واگذارى سلاح هاى بيالوژيكى به گروپ هاى تروريستى مشخص فلسطينى ياد اّورى بعمل اّمده بود. (حرف كاملاً دروغ و روسياه كننده ئى بود كه لكهْ ننگ اّن بر دامن جنگ طالبان امريكائى تا پايان زندگى باقى خواهد ماند - م).

يك نمايندهْ موساد (سازمان خدمات مخفى اسرائيل) بر اين امكان صحه گذاشت كه "دانشمندان عراقى مواد بيالوژيكى را انكشاف داده اند كه ميشود از اّن منحيث Aerosole بخصوص در سيستم سرد كن (تهويه) عمارت در شهرهاى بزرگ اسرائيل، كار گرفت." (اين بار نخست نيست كه كارمندان سازمان جهنمى موساد مى خواهند در كورهْ دسيسه سازى و توطئه چينى رژيم صيهونيستي اسرائيل از خون بى گناهان فلسطينى بجاى مادهْ سوخت كار بگيرند و با استفاده از اين نيرنگ ها به اشغالگرى و كشتار مردم در سرزمين هاى اعراب فلسطين ادامه دهند - م) .

با وجود اينكه (تا كنون) در مورد موجوديت روابط ميان عراق و سازمان القاعده هيچگونه سندى ارائه شده نتوانست، باّنهم نفوذ و (محبوبيت) صدام در مناطق اشغالى فلسطينى بيشتر ميگردد. اعانه ها و انعام هاى بى شمار بغداد به فلسطينى ها كه پول اّنها از دارائى هاي شخصى ديكتاتور (صدام)، (بالاتر از ده مليارد دالر تخمين زده ميشود) پرداخته ميشد، برايش پرستيژ بزرگ را در يك منطقه استراتژيك بوجود اّورد. در حال حاضر (رهبرى عراق) طرفدارى تمام جهان اسلام را بخود جلب نموده است. بر علاوه در استقبال و تجليل از (روزها و رويدادهاى تاريخى) در نوار غزه در هنگام رژه تعداد زياد افراد بطور جنون اّميز، عكس هاى صدام را انتقال ميدادند و صدا ميزدند: "صدام عزيز! تل ابيب Tel Aviv را بمبارد كن!" اين پيش اّمد يك پيروزى ديپلماتيك (براى صدام) بود و حد اقل به اندازهْ تجارت سياسى در سازمان ملل متحد اهميت داشت.

اّقاى Carl Levin رئيس كميسيون نيروهاى مسلح در مجلس سنا در يك مصاحبه با شبكهْ تلويزيونى CNN چنين اظهار كرده است: "احتمال اينكه صدام، از سلاح هاى كشتار جمعى استفاده نمايد، خيلى كم به نظر ميرسد تا اّنزمان كه بالاى كشورش حمله صورت نگيرد".  اين اظهار نظر، تخمين هاى غلط حكومت را دوبار، زير سوال برد.

اّقاى Levin در مصاحبهْ خويش با موقف گروه شاهين جداً در تضاد قرار گرفت و يا اّنرا دچار مشكلات ساخت:

1. صدام احتمالاً از سلاح هاى كيمياوى، بيالوژيكى و يا سر گلوله هاى اتومى (هرگاه در زمينهْ توليد اّن به عراق فرصت داده شود) تا اّنوقت استفاده نخواهد كرد كه بالايش حمله نه نمايند. اين تيورى در ضديت با اظهارات رومسفلد و Wolfowitz واقع ميشود. در نزد وزير دفاع و معاون اّن (از ابتدا تا انتها) تهديد خطر از سوى عراق كاملاً حقيقى بوده و ميباشد. (اّنها ميگفتند): "خطر عراق مانند شمشير داموكليس (Damokless Schert) بالاى سر ما در گردش است." در نگاه هاى Levin بمثابهْ سياستمدار با معلومات، موضوع طور ديگرى مجسم ميگردد. موضعگيرى او امكانات دسترسى مستقيم را به اسناد قابل اعتماد از جمله DIA (Defense Intelligence Agency) و خدمات اطلاعات قواى مسلح، برايش ميدهد. او به اين عقيده نيست كه عراق بدون دليل بالاى دول همسايه حمله بدارد.

2. اظهار نظر دوم قسماً نگران كننده به نظر ميرسد. Levin در مصاحبهْ خود واضح ساخت كه عراق با تمام زراد خانهْ تسليحاتى به دفاع بر مى خيزد.  "هرگاه از قبل سقوط صدام پلان شده باشد و در راه بسر رسانيدن اين هدف تلاش به انجام حملهْ نظامى صورت گيرد" . گروه شاهين در ديدگاه هاى خويش نه تنها مرتكب خطاى انديشوى ميشوند هرگاه به اين فكر باشند كه صدام دست به حمله ميزند، بلكه اّنها در مسير خطرى گام بر ميدارند كه از ابتدا زمينهْ بروز اّن از سوى خود شان فراهم گرديده است.

جورج دبليو بوش شخصاً در برابر شمار زياد هوشدارهاى سياستمدارن عالى مقام حزب ديموكرات و حزب جمهورى خواه، با بى پروائى برخورد كرد. بوش در بيانيهْ خود در ايالت Maine اظهار داشت: "ما مجبور هستيم براى (حفظ) اّيندهْ تمدن بشرى                   (Civilization) زشت ترين رهبران را در اين كائينات مانع از اّن گرديم كه مهلک ترين سلاح ها را در اين كاينات انكشاف ميدهند. اين سلاح ها به اّن رهبران اين امكان را فراهم ميسازد تا ملتى را كه دوست دار اّزادى ميباشد در خطر نگهدارد. من هيچگونه شك و ترديدى ندارم كه تاريخ از ماتقاضاى عملكرد را مينمايد. اين سرزمين از اّزادى دفاع ميكند، بهاى آن همان چيزى خواهد بود كه (دفاع از اّزادى) از ما ميطلبد."

موضعگيرى جنگ طلبانهْ جورج بوش سبب اّرامش خاطر بسا افراد مفتن نگرديد، بلكه اّنها را بيشتر تحريك نمود. سناتور Lieberman از حزب دموكرات با روحيهْ تعصب اّميز به پشتيبانى از يك درگيرى نظامى با عراق برخاست. او بتاريخ 5/8/2002 چنين گفت: "به اعتقاد من، ما به نقطهْ رسيده ايم كه رئيس جمهور مجبور است اختيار را در دست گيرد." مزيد بر اّن تقاضا بعمل اّورد: "بوش پيش از اينكه بخاطر معتقد ساختن امريكائى ها و يا كانگرس تلاش ورزد، بهتر است به كار فرستادن پيام هاى ضد و نقيض از قصر سفيد و يا موضعگيرى هاى نامشخص، خاتمه دهد."

در همين وقت بود كه به اطلاع رسانيده شد. اسرائيل مقدار متنابهى واكسين هاى ضد اّبله را (در مقابله با اثرات استعمال احتمالى سلاح هاى كيمياوى و بيالوژيكى از سوى عراق) توليد نموده و بخشى از اّن را طورى ذخيره كرده كه در صورت ضرورت كليه باشندگان اسرائيل مايهْ كوبى گردند.

 

ادامه دارد ......

 

 

 


June 25th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب