او یک آواره بود. یک پناهنده بود ، یک مهاجر بود، در سرزمین بیگانه . آدمی که نه با میل وخواهش خود کوله بار سفر بسته بود ونه به رضا ورغبت خویش آهنگ دیار دیگر نموده ودست تکدی دراز کرده. بل انسانی بود ، طرد شده ، رانده شده ، فراری وگریزان از زیر تیغ خونبار وساطور بی رحم روز گار. مهاجری که مدت ها در همین اردوگاه زیسته بود. در همین اتاق تنگ وترش وتاریک که پهنای آن دو متر ودرازای آن بیشتر از چهار متر نبود. در همین اتاق نم دار کوچک دست وپاگیر که بیشتر به قبری شبیه بود تا به اتاق ، بیشتر از سه سال را گذرانیده بود. در اتاقی که فاقد هر گونه تجملی بود، چندان که نه حصیری داشت ، نه گلیمی ونه قالیی . اتاقی که دیوار های چوبین لرزانی داشت. دیوار هایی که اشخاص تازه کار وناشی چند تخته چوب را از فرط شتاب ، با بد ذوقی فراوانی بالای پایه هایی میخکوب نموده ، چهار دیواریی ساخته ورفته بودند. دیوار های لرزانی که با باز شدن وبسته شدن درها وپنجره ها ی تعمیر، بیم آن می رفت که واژگون شوند . دیوار هایی که آواز های دعواها وبگو مگوهای پایان ناپذیر همسایه گان ، یا نجواهای شهوتناک زنان وشوهران را در هنگام شب به طور وضوح پس می دادند وناله های چپرکت های سیمین آنان را سخاوتمندانه ، به گوش پیر مردمی رسانیدند.
سقف اتاق کوتاه بود وتنها پنجره ء آن که به طرف جنگل باز می شد ، هم کف اتاق بود وپیر مرد بار ها در عالم خیال از آن کار گران ناشی بی انصاف ، پرسیده بود که آیا نمی شد دست کم ، یکی دو وجبی ، پنجره را بالا تر نصب می نمودید ، تا آدم می توانست گاهگاهی که دلش تنگ می شد ، به آسمان چشم بدوزد وقرص ماه واختران بی شمار آن را نظاره کرده و نماز سبز ناجو های جنگل را به تماشا بنشیند.
آری ، در همین اتاق که سردابه یی بیش نبود ، در همین چهار دیواریی که به دخمهء زندان پهلو می زد ، بیشتر از سه سال می شد که پیر مرد زنده گی می کرد. بلی در همین دخمه ؛ ولی پیر مرد بنا به دلایلی که به نزد خود داشت آن اتاق را دخمه نمی نامید. لانه نمی گفت ، کلبه نیز نمی شمرد وپیدا بود که سلول زندان هم نبود. پیر مرد آن را "زاغه" می گفت ودوست داشت تا کسانی را که در چنین اتاق هایی زنده گی می کردند "زاغه نشینان " بنامد. معلوم نبود که چرا پیر مرد چنین می اندیشید ودر این اسم گذاری چه حکمتی نهفته بود. شاید از واژه های " زاغه " و" زاغه نشین " و " زاغه نشینان " خوشش می آمد. ویا این که در آن سرزمینی که منازل ، قصر ها وویلاهای وسیع و قشنگ و رنگین داشتند، موجودیت چنین بنا ها واتاق ها یاد آور همان زاغه های گوسفندانی بود که در بیا بان ها ودشت های کشورش می ساختند وبه پیر مرد چنین تصور دست می داد که در آن اردو گاه مانند آن زاغه ها برای اردوگاهیان ، جا نبود تا مردم دراز بکشند، جا نبود تا بایستند ، جا نبود تا بخوابند ، همه سرما زده بودند ، همه گرسنه بودند ودر همین زاغه ها یکی روی دیگری تلمبار شده بودند.
پیر مرد با هر کنج وکنار، هر درز وروزن زاغه اش، آشنا بود و به نظرش می رسید که اززمان خلقت تا کنون در میان همین چهار دیواری لرزان زیسته است. به نظر او قیمتی ترین شئ اتاقش ، رفی بود با چند جلد کتابی که از زاغه نشین سلفش به یاد گار مانده ومعلوم بود که آدم فاضلی بوده است. در آن رف، کتاب های انگشت شماری به زبان های انگلیسی، عربی وفارسی دیده می شد.در آن جمله دیوان غزلیات حافظ شیراز هم بود. کتاب مستطابی که یگانه یارومونس پیر مرد ، دراین سال های هجرت وعسرت شده بود. یک کتاب کوچک که جلد سرخ رنگ کپره یی داشت وبه زبان فارسی برگردان شده بود ، نیز درگوشهء آن رف خاک می خورد:" مانیفست". کتابی که در پیشانی آن نوشته شده بود :" کار گران جهان متحد شوید. " وپیر مرد خط به خط آن را ازبر بود.
دهلیز کم عرضی ، اتاق اورا با سایر اتاق ها و محوطهء بیرونی وبنا های دیگر اردوگاه وصل می کرد.در تعمیری که پیر مرد زنده گی می کرد ، دوازده اتاق با ابعاد مختلفی وجود داشت که در آن ها زن ومرد ، پیر وجوان ، طفل وکودک را که از اقصا نقاط جهان ، با خیال رسیدن به سواحل آرام و " چمن زار های بهشت " با تحمل مصارف گزاف و مشقات ودشواری های راه دوروپرازفرازونشیب به آن جا رسیده ویا می رسیدند ، جا می دادند. در آن اردوگاه ، سیاه وسفید ، سرخ وزرد باهم مخلوط بودند. یکی چشمان سیاه داشت ودیگری چشمان سبز، یکی موهای خرمایی ، دیگری بلوند و آن یکی چشمان سیاه سیاه . یکی شاه بود ودیگری گدا. آدم هایی با چهره ها ، رنگ ها ، عادات ، کردار، ادأ ها واطوار گوناگون.درآن جا ، تجانسی در کار نبود ، همچنان که تمایزی هم وجود نداشت. همه مانندهم بودند وهیچ کسی ازدیگری بهتر نبود.
در آن اردوگاه ، هشت بنا یا تعمیر وجود داشت. ساختمان ها شبیه هم بودند: هم رنگ وهم طبقه. هیچ تعمیری بهترین نبود. همچنان که بد ترین نیز نبود. ساختمان ها در واقع به حلقه زنجیری شباهت داشتند که یکی به دیگری ارتباط داشته واز مجموع این حلقه ها ، چیزی به نام اردوگاه پناهنده گان ساخته شده بود. در هر تعمیر دوازده اتاق خورد وبزرگ وجود داشت که متناسب با تعداد وحال و احوال افراد خانواده های پناهنده ، توزیع می شد. اتاق های بزرگی نیز وجود داشتند که می توانستند یک دلگی ( جوخه ) نُه نفری را در خود جا دهند.
در هر بنا ، تشناب ودوش ، آشپز خانه ورختشویی های عمومی که مال مشترک همه محسوب می شدند ، کار سازی شده بود. تشناب ها اندک ، غیر کافی ، کثیف وبدبو بودند. کمود ها ، مدتها می شد که نشیمن گاه پلاستیکی ویا چوبی خود را به نسبت استفاده نادرست وبی مبالاتی زاغه نشیان از دست داده بودند. دوش ها و شاورها که کوچک ، تنگ ودارای سقف کوتاهی بودند ، گاه آب سرد سرد و گاه ، آب داغ داغ را بر سر وبدن این همه آدم می پاشیدند؛ اما با این وصف ، هرچه که بودند وهرطور که بودند ، غنیمت بزرگی به حساب می آمدند. چنین هم پیش می آمد که به خاطر قلت این اماکن ، دعوا ها ونزاع های کوچکی بین پناهنده گان رخ می داد ولی با دخالت بزرگان وریش سفیدان اردوگاه ، پایان می یافت وکار به جا های باریک نمی کشید.
اما اگراین بگو مگو ها ی روزمره را یک امرعادی در نظر آوریم که در میان حد اقل چهار صد تن رخ می داد ، با وصف اختلاف رنگ ها ، بو ها ، زبان ها ، فرهنگ ها وسلیقه ها ، اردوگاه نشینان دراکثر موارد ، همدیگر را درک می کردند ومراعات خاطر یکدیگر را داشتند. به طوری که در میان این توده های رویهم انبارشده ، نه اشکی ، نه آهی ، نه حسدی ونه بغض وکینه یی نسبت به یکدیگر وجود داشت که بدون موجب تلف کنند ویا به هدر دهند. آن ها را نیازها ، خواست ها ، درد ها وآرمان ها ی مشترک انسانی، با همدیگر پیوند می داد. اگر کسی به لقمهء نانی ضرورت می داشت ویا گیلاس آبی می طلبید ، به فوریت حاضر می کردند وکسی نمی گفت که من خود گرسنه وتشنه ام. تازه واردین تا هنگامی که کاملاً با زوایای اردوگاه ورمز وراز پیدا کردن وتهیه نمودن غذا ، آشنا نمی شدند ، مهمان زاغه نشیان تلقی می شدند وهموطنان آنان خود را مکلف می پنداشتند تا جیرهء روزانهء خود را با آنان نصف نمایند. آری ، اگر خوب به روال زنده گی وزنده گانی در آن اردوگاه دقیق می شدی ، نخستین کمون های بشری به یادت می آمد. همان جامعه یی که کارل مارکس آن را کمون اولیه می نامید.
زاغه نشینان آن اردوگاه ، از مسلمان گرفته تا هندو واز گبر گرفته تا نصارا واز شاه تا گدا ، همه در روزهای معین ، مجبور بودند که به صف ایستاده شده وحاضری بدهند یا برای گرفتن معاش هفته وار خود، قطار طویل را تشکیل دهند. به نوبت ایستادن وانتظار کشیدن ، قانون زنده گی دراردوگاه بود.
این بینوایان شوربخت را نه تنها همان اماکن واشیای مادی ونه تنها عواطف واحساسات بی نظیر انسانی به هم نزدیک ساخته بود، بل واژه های مشترک دیگری نیز در این نزدیکی نقش داشت :
-- آواره ، بی وطن ، پناهگزین
واژه هایی که تا هنگامی که نغمهء شوم جنگ درسرتاسر جهان نواخته می شدوتا فرصتی که شمشیر های آخته برای کشتن و دریدن ، در دست انسان ها قرار داشت وتا موقعی که دیگ انتقام می جوشید ونفرت وخصومت ازدر ودیوار می بارید، آن مردم بینوا چاره یی جز پذیرفتن آن نداشتند. واژه هایی که یکی با اکراه ودیگری با میل ورغبت به آن رو آورده و آن ها را پذیرفته بودند.
***
اندوه تلخ وغریبی در آن غروب " سربی سنگین " ، در آن شامگاهی که درست پنجاه وچهار سال از زنده گی پیر مرد می گذشت ، بر او چیره شده بود ، چندان که با خود می گفت :
- خدایا ، هیچ کسی یادی از من نمی کند. چه قدر تنها هستم. روز تولدم است ؛ ولی ببین ، نه کارت پستالی ، نه دسته گلی، نه کیک گلداری ، نه هدیه یی ونه میز رنگینی . مثل این که از یاد همه رفته ام. حتا از یاد واز ذهن خدای عالمیان. ولی من که زرهء حقیری بیش نیستم ، پس خداوند بزرگ را به روز تولد من چه کار؟ مگر نه این که پروردگار زمین وآسمان ، مصروف تأمل بر اعمال ، رفتار وگفتار گروهی است که به نیابتش واز نامش ، بدون هیچ گونه شرم وآزرمی ، دست ها و پا های مردم را در سرزمین من قطع می کنند ، زبان هارا می برند. وگردن ها را می زنند. خداوندا ، آیا می توان ترا انحصار کرد ودر حجرهء مسجد یا پستوی اتاق نشیمن منزل خود پنهان نمود ؟ آیا آن ها چنین حقی دارند.؟ آیا آن ها می توانند با ملحد گفتن به کسی اورا از پرستش تو محروم بسازند؟ آیا تو خود نگفته ای که در قلب همه جا داری ، با هرکسی هستی واز هر کسی هستی ؟
هنوز این افکار نا به سامان پیر مرد سامان نیافته بود وبه نتیجه یی نرسیده بود که دروازهء اتاقش باز شد ومرد میانه سالی داخل گردید. سلامی داد ودر مقابلش نشسته بدون هیچ گونه تعارف ، اما و اگری ویا تمهیدی ، دست دربغل برد. بوتلی را بیرون آورد ، گیلاسی هایی را پیدا کرده لبریزساخت وگفت :
ایزد گنه ببخشد ودفع بلا کـــــــــــــــند
گر میفروش حاجت ما را روا کـــــند
ساقی به جام عدل بده باده تا گــــــــــدا
غیرت نیاورد که جهان پر بلا کنـــــــد
گر رنج پیشت آید وگر راحت ای حکیم
نسبت مکن به غیرکه " این ها خدا کند "
ما را که دردعشق وبلای خـــمار هست
یا لعل دوست ، یا می صافی دوا کــــــند.
معلوم نیست که ابیات دیگراین غزل خواجهء شیراز به خاطر آن مرد نمانده بود یا برای نوشیدن وسوزانیدن دل وجگر خود عجله داشت که لب از گفتار فرو بست . جام خود را لا جرعه سر کشید وبه میزبانش که با خداوند درون خویش در راز ونیاز بود وپاسخ خود را اینک با شنیدن ابیاتی از حافظ در یافته بود ، نگریست واز این که اورا همراهی نکرده بود ، مکدر شد.
تازه وارد ، شخصی میان قد، اندکی فربه، خوش سیما ، ونیکو منظر بود. چشمان سیاه ، ابروان درشت به هم پیوسته ، نگاه گویا وخندانی داشت. همراه با اداها واطوارشاهانه یی که آدم حتا از دور به هویت وشخصیت شخیص صاحبش پی می برد وفکر می کرد که او یا یکی از آن رجل عالی مرتبت دیروز است که در هنگام قدرت از فرط غرور وکبریا بالای ار ها راه می رفت وبه آدم های خاکی نمی نگریست، یا یکی ازآن دجالان سیاست ، همان تحفه های ناب روزگار ما ویا یکی از آن تاجران بی هوش وبی حواس وبدشانسی است که کشتی های مال التجاره اش غرق شده واینک به سیم آخر زده ویا یکی از همان نظامیان سابقه است که از آن همه جلال وجبروت وعزت وحشمت به جز همین ادا واطوار شاهانه متاع دیگری برایش نمانده است.
اما آن مرد تازه وارد که " یاسین " نام داشت ، هیچ یکی از آن ها نبود. علت تشخص او در میان آن همه آدم مربوط می شد به ظاهر آراسته ، محضر نیکو، وقار وطمانینه یی که در رفتار وگفتارش وجود داشت. یاسین دوکتور طب بود وبه نظر می رسید که درمسلک خود وارد وطبیب حاذقی است. داکتر یاسین ، اهل شعر وادب وعرفان بود. اشعار فراوانی از قدما را ازبر داشت واشعار نو وسپید امروز را نیز دوست می داشت وقطعه های بسیاری را به حافظه سپرده بود. به طوری که پیرمرد از مقدار هوش وحافظهء دوستش در بسا اوقات حیران می ماند و از خود می پرسید که خدا می داند چه قدر خاطره وشعر ونکته ولطیفه در طول سال ها ، میخ خود شان را در ذهن داکتر یاسین کوبیده باشند تا از وی چنین آدم فاضل وصاحبدلی به وجود آورند ؟
اما داکتر یاسین به همان اندازه یی که به ادبیات وتاریخ وعرفان علاقمند بود ، دلبسته وشیفتهء سیاست نیز بود. وبه همین سبب در برهه یی از زنده گیش سر نوشت خود را با سر نوشت حزب حاکم آن دوران وطنش گره زده بود.
داکتر یاسین ، در آن اردوگاه تک وتنها می زیست. خانواده اش درماسکوزنده گی می کردند ومنتظر فرجی بودند که اگر از آسمان نازل شود ویاسین بتواند آنان را به نزد خود بخواند. در مدت یک سالی که در این سرزمین به سر می برد ، دو بار باوی مصاحبه یا " انتریو " صورت گرفته بود ؛ ولی تا کنون برایش جواب رَد یا پذیرش که زاغه نشینان به آن صاف وساده " جواب " می گفتند ، نیامده بود. البته برای پیر مرد معلوم نبود که وی چه "کیس " یا قصه یی برای خود ساخته و پرداخته بود. زیرا که عرف وعادت در بین مهاجرین چنان بود که هیچ کسی حتا به نزد نزدیکترین دوست خود نمی گفت که به چه علت زادگاهش را ترک نموده وبه مستنطق چه گفته وبه چه سببی حیاتش با خطر مرگ مواجه بوده است که فرار را بر قرار ترجیح داده وبه این کشور، پناهگزین شده است. به همین سبب همچنان که پیرمرد راز ترک نمودن یار ودیار خودرا به او نگفته بود ، تمایلی هم نشان نداده بود تا از اسرار دوستش آگاه شود.وانگهی ، برای پیر مرد چه فرقی می کرد که یاسین در مصاحبه اش چه گفته است، مهم این بود که داکتر یاسین مصاحب فرزانه یی بود وتوقع موهبت بیشتری از این دست ، در آن محیط ومحاط در تصور پیر مرد نمی گنجید.
داکتر یاسین گیلاس خود راکه برای باردوم لبریز ساخت ، نگاهی به پیر مرد کم حرف ، خویشتن دار، اخمو ؛ ولی دوست وهم نفس عزیز خود انداخت وگفت :
- قوماندان صاحب ، چه گپ است که باز بالای زمین وزمان قهر هستی ؟ کشتی هایت غرق شده یا هنوز هم در حسرت از دست رفتن کرچ وکلاهت می سوزی ؟ چه گپ شده ؟ شنیدم که عینک بد فوکس ات را نورس جان شکستانده ، چشمانش را صدقه . خوب شد که همه را از شرش خلاص کرد. به خصوص داوود بیچاره را . اما غم نخور ، صبح که شد می رویم واز برکت وصدقهء سر دولت ، عینک نو می گیریم. غم نخور. سر زنده باشد ، کلاه بسیار است. خدارا شکر کن که نورس است تا عینکت را بشکناند. شکر کن که خانواده ات با تو است. وا به حال من که از دیدن همسر وفرزندانم ، خویشتن را به دست خود محروم ساخته ام.؛ اما خدا مهربان است . تو هم غم نخور، ان شاء الله جواب تان می آید.دنیا به امید خورده شده ، بگیر گیلاست را بنوش که این یگانه داروی غم است. بنوش وفراموش کن، مگر نشنیده ای که گفته اند، غم آدم را می خورد ، همان طوری که کرم چوب را وزنگ آهن را..
July 21st, 2007
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل دهم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۲
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب: «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست سرمایه اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۱
- انتشارات تهران ترجمه سومین رمان خالد حسینی با عنوان «و کوهها طنین انداختند» منتشر شد
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هشتم)
- خسرو باقریپیر پرنیاناندیش
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هفتم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل ششم)
- بر گردان از انور میرستاریکتاب بلژیک و بمب
- عزیزه عنایت مروری براثرگرانبهای نمک درشعر فارسی !
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل پنجم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای سوم و چهارم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای اول و دوم)
- ناصر اصغریدر سالگرد قتل تروتسكی، معرفی یك شاهكار
- برگردان، تلخیص و تحلیل از داکتر خلیل ودادخوشحالخان ختک آغازگر ادبیات ملی شعری ( پشتو)
- جميله پلوشهحقوق زن در گذرتاريخ
- ناصر اصغریلنین: معرفی یك كتاب
- Sumaia Frotan افغانی
- اسدالله شفاییماموریت سقوط
- پوهندوی شیما«غفوری»رنگها و برداشت های من
- لنیندربارۀ مبارزۀ مسلحانۀ جدا از توده
- امیر کشفیبرتراند راسل در مقام فیلسوف
- ترجمه محسن فریدنی و ا. صادقینشریات و تشکیلات کارگری
- نگارش از: نذیر ظفرپرستو های شاعرانه
- لنیننامه به کمونیستهای : آلمان ، اتریش و لهستان
- مجموعه آثار لنینبه جمهوریهای شوروی قفقاز
- مجموعه آثار لنین، جلد ۲۴، ص ۵۴-۴۲نامههایی دربارۀ تاکتیکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)امنیت ملی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)پلیسان نواحی مطمئین ترین حافظان جان ومال مردم (محافظت عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح پلیس:همکار شاروال درتنظیم شهرها(نظم عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- فصل دوم - پلیس ترافیک
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- بخش دوم (پلیس وسارندوی)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل هجده همقوای مسلح
- گزیدۀ مقالات از ولادیمیر ایلیچ لنیندر برخورد به خرده بورژوازی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهاردهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل سیزدهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل نهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح فصل هشتم
- کمونیستهای انقلابیقهرمانان فریب و اشتباهات بلشویکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل ششم و فصل هفتمقوای مسلح
- اثر جان پرکینزاعترافات جنايتكار اقتصادي
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهارم و فصل پنجم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل سوم (قوای مسلح)
- برگردان: شيرين روشارمارکس و قرن بيست و يکم
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل دوم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- پراودای. ج. تسره تلی و مبارزۀ طبقاتی
- کمیتۀ از زندان تا تبعیدمدخلی بر جلد یک سرمایه
- ک. کائوتسکی نیروهای محرکه و چشم اندازهای انقلاب روسیه
- شاپور احمديبادهپيمايي با اژدها در تموز
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- شاپور احمديشعر بيقهرمان
- محمدنبی عظیمی نگاهی به برگردان دوباره کتاب تلک خرس
- شاپور احمديگزيدهي هفتگانه
- پيام پرتوىفلسطين و اسراييل- تجزيه و تحليل از نگاه چپ
- برگردان از عارف عرفانکتاب افغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر حاشیهی متن الف
- امان معاشرروحنامه
- شاپور احمدياندامهاي نقرهاي ما چند نفر
- برگردان- محمدعارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دوُد)بخش ششم)
- شاپور احمديبندهاي پيشكشي فرشتهها
- برگردان- محمدعارف عرفان افغانستان درعقب پردۀ دوُد
- برگردان از عارف عرفانافغا نستان درعقب پرده دود-پی دی اف چهارم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر پوكههاي زمهرير
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دود-دوم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان عقب پردۀ دود-اول
- برگردان شاپور احمدیروبن داريو
- پوهندوی شیما غفوریمن و «لبخند شیطان»
- سید محمد اشرف فروغ سگ ها می جنگند
- شاپور احمديگاهي خاطرهي عشقي اندوهناك از زمانهاي اكنون
- امان معاشرافغانستان تخته خیز استعمار
- امان معاشر«ابرها بر شانه»
- امان معاشرسرزمین دسایس
- اسدالله جعفری امام صادق،برهان عرفان- عرفان برهان
- شیرین نظیری فعال حقوق زندخت غروب مجموعه شعر ازبانوعزیزه عنایت
- محمد عالم افتخارموفقیت بزرگ تازه برای کتاب و تئوری گوهر اصیل آدمی
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان { بخش 5}
- امان معاشراندمه ها اثر خلیل حیفی از چاپ برآمد
- شاپور احمديديوها و دلبندگونيپوشم
- داکتر عزیز فاریابینیمی نگاه به ( گلزمین وفا )- مجموعۀ اشعار شادروان استاد سید محمد ( دروگر )
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان
- محمد عوض نبی زادهجلداول کتاب مجموعه ی مقالات
- گزارنده: عزیز آریانفرخاستگاه و پرورشگاه تاجیک ها
- برگردان: ا. م. شیریدوره استالین بگواهی آمار و ارقام بخش چهارم (آخر)
- بقلم دکتر محمود صفریانسفر نامه ی دنیای ارواح پرتوی دیگری از فانوس خرد
- نگاه گر: صدیق رهپو طرزینگاهی به خاطرات محمود طرزی
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام(بخش سوّم)
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام
- ماریا دارومجموعه ء از اشعار دلنشین شاعر جوان محترم « نذیر ظفر » تحت عنوان « شب یلدا » تازه از طبع برآمد
- اثراستثنائی عبیدالله «حبیب»
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)فصل سوم کتاب نام و ننگ
- عزیز آریانفرنگاهی به کتاب «میراث ایران»ِ ریچارد نلسون فرای
- امان معاشرمعرفی کتاب
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)بخش دوم
- مصلح سلجوقینگاهی کوتاه به مجموعۀ شعر حسین وفا سلجوقی
- رضا اغنمیسفرنامه دنیای ارواح
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان) فصل سوم کتاب نام و ننگ
- گزارنده عزيز آريانفركتاب تذكر الانقلاب
- صدیق رهپو طرزیآخرین اثر محمود طرزی
- کوچی مسافردروغهای شاخدار
- دوکتور سید احمد جهشدر بارهء کتاب گوهر اصیل آدمی و نظریات محترمه ماریا دارو
- از قلم : ماریا دارونگاهی بر کتاب «گوهر اصیل آدمی» و فهم و هضم آن
- تهیه و نگارش: میر عبدالواحد سادات افغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکا قسمت پنجم
- لیلا فرجامیرودخانه ای که از ماه می گذرد
- محمود فاضلی بیرجندیآشنایی با برگردانی تازه از یک کتاب
- سلیمان کبیر نوریجایزه ای بالاتر از « نوبل» و « اسکار»... برای کتاب گوهر اصیل آدمی
- میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکابخش چهارم
- تهیه و نگارش: میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبرۀ جیو اکونومی امریکا
- پروفیسر عبدالواسع لطیفیپا برهنه باز کشت
- فهیمی تجدید تعریف و شناخت انسان در اثر« گوهر اصیل آدمی »
- Translated from Dari by Mir Hekmatuallah SadatAfghanistan: The Land of Epics and Tragedy
- نویسنده اسپندکوهیمشوره های دوستانه
- داکتر سرگی کورگینیان بعد از سرمایه داری مانیفستِ جُنبشِ «ماهیتِ زمان»
- امان معاشرافغانستان اؤزبیکلري خلق قؤشیقلري
- گلن ال. کارلسازمان سیا به روایت بازجوی سیا-11
- میرعنایت الله ساداتآشنایی با سایه روشن
- غلام نبی اوسپرین ــ یورشدافغانستان د ادبیاتو ځلانده« غمي »
- برتراند راسلشناخت ما از جهان بیرونی
- جين هيرشفيلدلابهلاي تيغههاي زمردين
- نوشتۀ ر.رخشانیسرچشمه های مدرنیته
- قیوم بشیرقزلباش و هزاره در لابلای تاریخ افغانستان
- بنیاد عبدالرحمان برومندکشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷
- برگردان شاپور احمديروبن داريو
- اثر جان پرکینزاعترافات جنایتکار اقتصادی
- امیلیا اسپارتکمکثی کوتاه در مورد کتاب «گردنبند مروارید»
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت پایانی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت سوّم
- ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوینقد مارکسیسم دربارۀ نظریۀ روانکاوی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت دوم
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیسم عقلانی و سقوط کمونیسم»
- سید نبیل شمیمناله های پناهجویان
- نوشتۀ ایو میشو سنجه های زیبایی شناسی و داوری سلیقه
- نجیبه آرش عجایب هفتگانهء جهان در سده های میانه
- فريدون گيلانیدر باره سه کتاب آخرم
- رضا اغنمیوصیت نامه خدا
- نگارش: ش. بامدادکودکان درجنگ
- مشعل حریردر شگفتی یک گمنام
- گزینۀ نبشته های نیلاب موج سلامگردنبند مروارید
- عبدالحسیب شریفیچاپ و انتشار دو مجموعهي شعر و يك مجموعهي داستان در تخار
- محمداسحاق فیاضیاد گل سرخ
- بزرگترین چالش در مقابل بشریتآینده طلایی
- دکتر عبدالحسین زرین کوبدوقرن سکوت
- سراج الدین ادیب«کتابخانه سیار با صدها آثار کلیدی ماندگار »
- محمود صفریانکتاب وصیت نامه خدا
- حمید محوینقدی دربارۀ : «بادام های زمینی» اثر رضا بی شتاب
- محمد اسحاق ثنا رومان پا برهنه باز گشت
- سلیمان کبیر نورییک پیغام ملی و وطنی و یک دعوت تاریخی و انسانی
- عزیز آریانفرپیرامون کتاب دولت و اپوزیسیون در افغانستان از 1919 تا 1953
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود: هدف، ایران
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود : هدف ایران
- نوشته هوشنگ معین زادهوصیت نامه خدا
- مترجم : حمید محویتأملاتی در باره ی تاریخ مسیحیت نخستین
- گزارنده به دری: عزیز آریانفردولت و اپوزیسیون در افغانستان
- عبدالو کیل کوچی کتاب ، یادی ازسر زمین شمالی قدیم
- نیلاب موج سلام« پرندگان بیبال » در آبهای سیال
- محمد یعقوب هادییادداشت های «تصویری ازگوانتانامو» تبرئه جنایات مشابه
- شباهنگ رادجنگ و اوضاع افغانستان
- آشیل بخاراییکتابی ؛ همسنگ آثار رهبران کبیر تحولات تاریخ
- سلیمان راوشسه واکنش - تکاوران تیزپوی خرد در خراسان
- نویسنده:عبدالسلام ضعیفعبور از خط سرخ [در گوانتامامو ]
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پایانی
- ایرینا کورشونوفنیلوفر و آتش
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پنجم
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش چهارم
- نوشته: گوالیم رابرتس قوهء فکری کودک تانرا بلند ببرید
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم تازه افشا شده بایگانی های شوروی پیشین در باره افغانستان بخش دوم
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم بایگانی های شوروی در باره افغانستان
- ی.بیدار سر نوشت خانواده در جوامع غربی
- امان معاشرراز هستی
- میر عبدالواحد ساداتآشنایی با «مکاتیب افغانی»
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش سوم
- شمس حیدریاردو وسیاست در سه دهه اخیر به زبان انگلیسی
- دکتر بیژن باراننقد کتاب: آنتالوژی صدای اعتراض قلم- تابستان 2009 ایران
- مسعود حنیفخانه وخانواده ،کانون خوشبختی وسعادت
- گنادی زیوگانفاستالین و تجدّد بخش دوّم
- ژرژ پولیتزرفلسفۀ عصر روشنایی و تفکر مدرن
- گنادی زیوگانف استالین و تجدّد
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمهمان ناخوانده در کابل
- گزارنده به دری: عزیز آریانفربحران اعتماد سال های 1940-1941 در آسیای میانه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرعملیات «امان الله» و «تبت»
- گزارنده: عزیز آریانفرماجرای پیر شامی [گیلانی]
- گزارنده: عزیز آریانفرواپسین پیروزی نادر خان
- گزارنده: عزیز آریانفرخون های تازه بر زمین نوار قبایل «آزاد»
- نویسنده : مهرالدین مشید "گذرگاۀ بسته" * فریادی در دل سنگین تاریخ
- گزارنده: عزیز آریانفراشغال کابل از سوی قبایل مرزی [هند بریتانیایی] و به پادشاهی رسیدن نادر
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرسرنگونی امان الله خان
- گزارنده: عزیز آریانفرانتقام نافرجام کمینترن در «دهلیز افغانستان»و سرنگونی امان الله خان
- میم -میهن فدا(( جنگ های کابل (( زرافهء قشنگ
- میم -میهن فداجنگ های کابل (( زرافهء قشنگ((
- عزیز آریانفربر گرفته از کتاب نبرد افغانی استالین: سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان و قبایل پشتون
- خلیل الله عالم جنگ قصابان نبرد نابرابر
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون »اثرابوبکریقین (قسمت سوم)
- دوکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین ) قسمت دوم(
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین
- گزارنده: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین(سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان وقبایل پشتون)
- نویسنده : پیکارجونکاتی چند پیرامون کتاب « تولدی دیگر»
- میرزا آقا عسگری (مانی)«ظهور»، کتابی برای برونرفت از خرافات
- دوکتور خلیل الله وداد بارشزمامداری امیر حبیب الله کلکانی
- نویسنده : سید عبدالقدوس سیدکتاب جنگ های کابل ۱۳۷۱ – ۱۳۷۵ خورشیدی زیر چاپ رفت
- امان معاشر اعیادمغان
- شریفیچند کوچه دورتر
- ابراهیم سهارکتاب سرنوشت غم انگیز درافغانستان
- امان معاشر بیدلستان و گلدسته
- از دکتر شعاع الدین شفا *ظهور، حکایت من و امام زمان
- رضا اغنمیبشارت
- امان معاشرشگوفه های احساس
- صدیق رهپو طرزینگاهی به کتاب آینده افغانستان
- محمد نبی عظیمیسگ شریر همسایه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر امير امان الله و آسياي ميانه شوروي
- ص.وفانگاهی کوتاه بر يکی دو اثر وکار کردهايی احمد فريد طهماس
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرتاریخ در سیما ها:هنگامه انور پاشا درآسیای میانه و بازتاب آن در افغانستان
- بهرام معصومى كشور ايران، كشور كوروش و داراست
- فضل الرحیم رحیمنام عتیق رحیمی ، در فهرست برنده گان صدوپنچ سال فعالیت جایزه ادبی گنکور فرانسه
- فاطمه سعيدی (مادر شايگان)برای فرزندان من اشک تمساح نريزيد!
- صبورالله ســياه سـنگ"آوای مــاندگار زنان"
- فضل الرحیم رحیم جادوگران و مداریان
- هوشنگ معین زادهظهور
- امان معاشر خاطرات یک کارتونیست
- گزارنده به دری: آریانفر «جمهوری هراتٍ» عبدالرحیم خان [نایب سالار]
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر«کابلستانٍ» بچه سقاء (جنوری– اکتبر سال 1929)مشی سیاست داخلی و خارجی
- ديپلوم انجنير عبدالقادر مسعودمژده به علاقه مندان کتاب
- صدیق رهپو طرزیکتابشناسی«محمود طرزی»
- نو شته نذ یر ظفرتاریخ مطبو عات افغانستان یا ضرورت ژور نا لیستان
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش فرجامین)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر نخستین نبرد سپاهیان شوروی در افغانستان در سال 1929
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 24)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمبارزه دیپلماتیک قدرت ها در افغانستان در سال های 1919- 1921
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 23)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 22)
- صدیق رهپو طرزی«طرزی و سراج الاخبار»
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيست ويکم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيستم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هژدهم)
- نوشته: محمد اسحاق فياض پشتونستان چالش سياسي افغانستان و پاكستان
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش شانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش چهاردهم)
- مشعلازســـُـکر تا صَـــــحو
- م.نبی.عظیمی نام وننگ
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سيزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوازدهم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش يازدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هشتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش ششم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پنجم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش چهارم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سوم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوم)
- خالد اشککم بود والی شوم
- محمدنبي عظيميواهمه های زمینی
- مشعلازسايه های هول تا واهمه های زميني
- بیرنگ کوهدامنی سایه ناظمی ، حافظ ، شاملو وفروغ درسایه های هول
- نوآم چامسکیاندر بایستنی های امپراتوری قدرت و اعتبار
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- دکتر محمد هاشم فقیریتاریخ در ادبیات
- سليمان راوشنام و ننگ
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- داکترغلام حيدر« يقين »سخنی چندپیرامون کتاب « تخمیس غزلیات حافظ » اثرالحاج ابوبکریقین
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمد عوض نبی زا دهرمان گودی پران باز, بازگوئی گوشهء ازظلم وستم بر مردم هزاره
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميسايه های هول
- محمدنبي عظيميکنزالمهملات والاکاذيب ( بخش هفتم و پاياني)
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- سیامک زینلیخاک حاصلخیز برای کشت انواع تروریسم
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- ويرايش، تهيه وبرگردان (ناهيد) نگاهي به کتاب جنگ بدون مرز، استعمار جدید جهان
- مشعـلتاجـيکـان در قـرن بـيستـم
- ارسالي فريدون يماسرنوشت غم انگيز در افغانستان
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- نويسنده: غفار عريفبه آّن به چه عنوانى بايد قضاوت كرد!؟
- فرزاد بهنامدر تاريكي راه مي رويم
- عبدالولي منگلد افغانستان په ادبي کتابتون کې يوه بله شعري ټولګه ورزياته شوه
- احمد وحید صادقی نگرشی کوتاهی بر گوشه های از زنده گی و اندیشه های فلسفی – عرفانی مولانا جلال الدین محمدبلخی
- محمدنبي عظيمينگاهی به مجموعه ؛ داستانی : رازهای قلعهء قرمز
- سلیم سلیمیچند حرفی در باره پايان رمان « سايه های هول
- فرزاد کنزالمهملات والکاذیب
- محمدنبي عظيمي"نیم نگاهی بر ائتلاف های تنظیمی در افغانستان"
- محمدنبي عظيميواهمه های زمیني
- اکرام کمالدر اشراق نيلوفر
- چند کتاب تازه از میرزاآقا عسگری (مانی)
- کمانگيربخشی از خاطرات جنرال تامی فرانکس : فرمانده پيشين نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان
- جواد نصرياندو قرن با مطبوعات فارسي زبان خارج از كشور در قاره آسيا