بخش18
دوسه روزی که ازسال نو گذشت، حادثهء آن شب کم کم فراموش شد ودرسایه خزید. اردوگاه نشینان زنده گی عادی خود را ازسر گرفتند واکنون هرکسی که با دیگری مقابل می شد ، دیگر نمی پرسید که منوچهر زنده است یا مرده ؟ یا جلال به چه عقوبتی گرفتار شد ویا صحت سبزپری چطور است؟ بل زاغه نشینان بار دیگر ازیکدیگر می پرسیدند : جوابت آمده ؟ وکیلت چه گفت ، یا چه کسی دیروز جواب مثبت دادند وچه کسی را جواب منفی ؟
عصرروز بود. رحمت بالای همان چوکی سبزرنگ نشسته وبا رادیوی کوچکش مشغول بود تا آن را بالای طول موج رادیوی بی بی سی عیار کند وخبر های مربوط به وطن مألوفش را بشنود. اگرچه می دانست که ازبی بی سی همان خبرهای هولناک ودلخراش همیشه گی ، یعنی تداوم جنگ وخونریزی را خواهد شنید ؛ ولی با این هم اوعقربهء رادیو را بادقت وشکیبایی عجیبی می چرخانید.. شنیدن خبرها از این رادیو به وظیفهء تأخیر ناپذیرش مبدل شده بود. عادتش گردیده بود وتا به رادیو گوش نمی داد ، آرام وقرارش را باز نمی یافت. او هر روز درهمان ساعت می آمد ، بالای همان چوکی می نشست ، پیچ رادیو را باز می کرد ، عقربه را بالا وپایین می برد وپس از تلاش فراوان همین که صدای خفهء رادیوی کوچک سیاه رنگش بلند می شد، آن را به گوشش می چسپانید وبا ولع فراوانی خبر ها رامی شنید ومی بلعید. اما روز هایی هم فرا می رسید که بی بی سی گم می شد، یا به گفته ء پیرمرد، لج می کرد ، ناز می نمود وقهر می کرد وقابل دسترسی نمی بود. در چنین حالاتی بود که پیر مرد به زمین وزمان فحش می داد و کم می ماند که آن رادیوی بی زبان وجفا کار بدکرداررا آن قدر بالای چوکی سبز رنگ بکوبد که تکه تکه وپاش پاش شود.
آن روز نیز یکی از همان روزها بود. بی بی سی شِق کرده بود، پیرمرد خشمگین بود ؛ ولی زاغه نشینان آزاد وفارغ بال از فکر واندیشهء بی بی سی ، این طرف و آن طرف می رفتند وکسی پیدا نمی شد که با پیر مرد همدردی داشته باشد. در همین حال واحوال به شدت دلگیر و مایوس کننده ، خدا خیر کرد ومهربان شد که
کریستینای زیبا روی ، با موهای زرافشان ومواجش ازمقابل پیر مرد گذشت وبا دیدن چهرهء آشنایی که دنیا ومافیها را فراموش کرده وبه رادیوی نکبتش گوش سپرده بود، تبسمی کرد. پیر مرد به کریستینا هلویی گفت و لبخند ملیحی تحویل گرفت. پس از او شرمای مهربان پیدا شد. سلامی داد وبر موتر سایکلش نشست . کاسکت سفیدش را بر سر نهاد وبا شکوه وابهت نمایان ، پت پت کنان دور شد. موتری با نمبر پلیت خارجی ، اندکی از وی دور تر ایستاده شد وسر نشینش را که کسی به جز همان کمراد یا آقای جانسن نبود، پیاده کرد و دوباره به راه افتاد. کمراد آمد و در پهلوی پیر مرد نشست وبرسبیل عادت لبخندی به روی رحمت زد وسگرتی مطالبه کرد. سگرت را که گرفت وآتش زد ، قهقههء بلندی سر داد وپرسید:
- مستر رحمت، کرستینا کدام سو رفت ؟ به اتاق معلومات یا به داخل کمپ ؟
رحمت لبخندی زد . بی بی سی فراموشش شد وبه یاد گفته های اپیر افتاد . جانسن که جواب خود را نگرفته بود ، برخاست ورفت ود رعوض اپیر وسوزانا جایش را گرفتند. پیر مرد با دیدن آن دخترک زیبا وشیرین، دیگر همه چیز را فراموش کرد : هم بی بی سی را وهم خبر ها ی راست ودروغ آن را وهم حالت اقناع شدهء چشمان کمراد جانسن را. رحمت دست در جیب خود فرو برد وآن چه را که برای روز مبادا برای نورس پنهان کرده بود، با اخلاص فراوان به سوزانا تقدیم کرد و رویش را بوسید . اپیر هم برای آن که تلافی محبت ودوستی اش را کرده باشد، کیسهء آبی رنگ تنباکویش را بیرون کشید. تنباکوی معطررا در کاغذ مخصوص آن گذاشت ، مثل همیشه گوشه ها ی آن را با لعاب دهنش تر کرد، به هم چسپانید به پیر مرد داد ،آتشش زد و پیر مرد را واداشت که به استادی اش دراین کار آفرین بگوید.
*
اپیر برای خودش نیزبا همان دقت وحوصله سگرتی پیچید وآتش زد وبا سکوت به دود کردن آن پرداخت. پیرمرد احساس کرد که اپیر از حرف وسخن پر است و خدا می داند به چه کشفیاتی دراین دو سه روزپس از آن حادثه نایل شده است. اپیر تازه شروع کرده بود ومی گفت که زخم شانهء نفیسه زیاد کاری وعمیق نبوده وهمین امروز از شفاخانه رخصت می شود که همان زن روسیی که در پهلوی ملاابراهیم در سال نو نشسته بود، ازداخل اردوگاه آمد. آن زن موهای طلایی رنگ داشت. بلند بالا بود وشانه های ستبر مانند شانه های پهلوان عارف داشت. به قدر کافی فربه بود وگردن کلفت به نظر می رسید. او با عشوه وکرشمه خاصی به چوکی سبز نزدیک شد ونوت ده روپیه گی آن بلاد را که دردستش به سان سگرتی که اپیر می پیچید، لوله کرده بود، به اپیر نشان داد وبه زبان روسی از وی خواهش کرد که به پول خردتبدیل کند تااز ماشین خود کار برایش سگرت خریده بتواند. اپیر پول خرد نداشت ومعذرت خواست. زن روسی به سوی رحمت نگریست، رحمت جیب هایش را پالید، سکه هایش را شمرد . یانزده روپیه بود ومشکل آن زن رفع می شد. ده سکه به او داد واسکناس لوله شده ء مرطوب ومعطررا گرفت. اسکناسرا باز کرد، بادستش اتو کرد ودرکیسهء پولش گذاشت وبا خود گفت : زن هرجایی !
زن روسی تشکر کرد ولی تعجب هم نمود که چگونه این آدمی که سروپایش به یک توت نمی ارزد،به زبان روسی فصیح صحبت می کند وتا این حدود به زن ها احترام می گذارد. زن روسی که رفت ، اپیر مدتی درقفایش خیره شد. سپس لبخندی زد وگفت : نام این زن " کاتیا " است. زن سهل الوصولی است. دیدی چگونه به سویت می نگریست واز ادب ونزاکتت خوشش آمده بود. حالا هروقت اراده کنی از تو است. اما به شرطی که سختی نکنی واز پولت بگذری. یک هفته می شود که با دوپسرش به این کمپ آمده است. پسرانش یکی دوازده ساله ودیگری نـــه ساله ؛ ولی هردو آتش پرچه اند. آن دو در شیطنت و شرارت دست شیطان را هم از پشت بسته اند. کاتیا آن ها را به حال خود رها کرده وهرچه انجام می دهند وهرچه می گویند وهرجا که می روند ومی خسپند، به آنان چیزی نمی گوید .کاری به کار شان ندارد. پسر کلان " ساشا " نام دارد. او شب ها دراتاق همان جوان سرخهء بوسنیایی که دردزدی اجناس واشیای مغازه ها همتا ندارد، می خوابد. ساشا توقعات جنسی او را برآورده می سازد ودرعوض هرچه بخواهد ، جوان همجنس باز بوسنیایی برایش فراهم می کند. نام پس خردسال " واسیا " است. اگرچه در سن وسالی نیست که به آن درجهء رذالت ارتقا یابد ؛ ولی تا جایی که معلوم شده ، او هم سرمه را از چشم می زند وکلاه احمد را بر سر محمود می گذارد.
کاتیا معتاد است. چرس می کشد و تا چرس نکشد ، نمی تواند به خواب برود. او برای خریدن چرس نه تنها خود فروشی می کند بل همین باند کوچکی را که ساشا وآن همجنس باز رذيل که " بدمت " نام دارد، نیز رهبری می کند. آن ها اموال دزدی و یا قاچاق را در این اردوگاه می آورند واز همین جا به کمپ های دیگر
می رسانند. از آمدن کاتیا هنوز یک هفته نمی گذرد ؛ ولی همه اورا می شناسند وازنزدش سگرت ال.ام قاچاقی می خرند. به همین خاطر مرا خنده گرفته است که چطور این سگرت فروش ، سگرت می خرد؟
اما ، کاتیا که از ماشین خود کار سگرت خرید، دوان دوان دورشد وبه ملا ابراهیم که آن طرفتر در زیر درختی ایستاده بود، پیوست. سگرت را به او داد واپیر هم جواب سؤال خود را دریافت کرد.
ملا ابراهیم آدم سر وزبان داری بود. می گفت که مدرسهء ابوحنیفه را در پغمان خوانده ومدتی در مدارس دیو بندی پاکستان به کسب علم وعرفان اسلامی پرداخته ودرعلوم دینی اندوختهء فراوانی دارد. او می گفت در زمان جمهوری محمد داوود به وطن برگشته ، مدتی به حیث قاضی در ولسوالی سرخرود ننگرهار خدمت نموده وبعد ازسقوط آن دولت به مجاهدین پیوسته بوده است. او مدعی بود که درهنگام جهاد گروپی را رهبری وبه نفع جهاد تبلیغ می کرده است ؛ ولی اینک که طالبان آمده وازفرط غرور وتعصب ، فقیه را ازغیرفقیه تشخیص نمی دهند ومسلمان ومجتهد را از کافر وملحد فرق نمی گذارند، هوارا پس دیده ، گریخته و به این جا پناه آورده است.
ابراهیم درکارگاه ترمیم بایسکل اردوگاه کار می کرد. درکارش خبره ووارد بود وآدم نمی فهمید که اگر وی ملا بوده است ، پس این کسب شریف را از کجا وچه وقت آموخته است. به هرحال ، برخی از زاغه نشینان عقیده داشتند که او آدم ظالمی است؛ زیرا ازیک پنجچری ، پنج روپیه می گیرد.درحالی که نرخ تعیین شده ، بیشتراز دو روپیه نیست. بعضی ها می گفتند که او مشروب خور قهاری است ووی را همیشه در مشروب فروشی دهکده می توان دید که هم مشروب نوشیده وهم بوتلی زیر بغل زده ورفته است. اپیر عقیده داشت که او جاسوس وخبرچین هم است و راپور هموطنانش را گاه وبیگاه به مقامات مؤظف می رساند. ولی باهمهء این حرف ها ، اگررحمت دیدگاه های دیگران را در مورد او می توانست درست نداند، خاطرهء آن شبی را که ازبرابر اتاقش می گذشت ، فراموش نمی توانست کرد.
ملا ابراهیم اگر مخالفانی درآن اردوگاه داشت، درروزهای نخستین آمدنش به آن جا نه تنها موافقان بل ارادتمندانی نیز داشت. یکی ازآن ها بی بی حاجی بود که اگر سرنواسه اش هم درد می کرد به دنبال ملا می فرستاد ، تا بیاید ودعای قنوت یا گنج العرش بخواند ونواسه اش رابه برکت همین ادعیه صحت یاب نماید. زن دیگری که از ارادتمندان ملا بود، ماری زن همایون فرخ بود. این زن خشکه مقدس که معلوم نبود در کردار ورفتار ملاچه کراماتی یافته بود، هرموقعی که آشک و یا بولانی ومنتو می پخت ، سهم ملا را جدا می کرد وخود برایش می رساند. ملا وردی می خواند ،به رویش چف وپف می کرد، دستی به رویش می کشید و برکت برکت گفته رخصتش می کرد. نیازمندان دیگری نیز بودند که وجود ملا را درآن کمپ غنیمت می شمردند. مثلاً اگر زنی نوزادی به دنیا می آورد، در پی او می فرستاد تا بیاید ودر گوشش آذان بدهد. ویا اگرزن دیگری نذری به ذ مه گرفته وحالا حاجتش روا شده می بود، از وی می خواست تا دعایی بخواند وبرغذا وحلوایی که پخته بود بدمد تا مقبول خاطر کردگار افتد. یا عروس ودامادی که می خواستند خطبهء عقد شان را بخواند. یا اگر به ملایی ضرورت می بود برای خواندن نماز جنازه یی . در چنین حالات ، ملا ابراهیم با طیب خاطر می رفت و چنان درکارش دقت ومهارت به خرچ می داد که زاغه نشینان تصور می کردند، کمتر ملایی به خوبی وشایسته گی او دیده اند...
پیرمرد که پس از دیدن کاتیا وملا ابراهیم در همین افکار مستغرق بود ووجود وعدم دوستش اپیر را فراموش کرده بود، با دیدن موتر پولیس که درست در پیش پایش توقف کرد، یکه خورده سر برداشت ودید که نفیسهء پری پیکر، در حالی که با راننده وافسرمؤظف همراهش در حال خداحافظی است و بوسه می دهد وبوسه می رباید وبق بق می خندد، به طرف او و اپیر نیززیرچشمی نگاه می کند. بعد دید که سبز پری چگونه از موتر پایین شد ودرحالی که خیال سگی هم به او واپیر وسوزانا نکرد از پهلوی شان گذشت، سخت دل آزرده ومکدر شد. اپیرهم نا خود آگاه به این تکدر خاطر مهمیز زد و گفت :
- دیدی که وطندارت چگونه سرخ وسفید وچاق وچله شده بود. به گمانم دراین چند روز ساعت داکترها وپولیس ها را خوب تیر کرده بود.دیدی که چگونه بوسه می داد وچگونه مشت ومالش می کردند. خدا بزند جلال را که نتوانست زخم کاری بزند و من وتو را ازاین سرافگنده گی نجات ببخشد...
رحمت حرف های اپیر را تصدیق کرد وبا خود گفت، آری اورا چیزی نشده ، اما به خاطرش یکی درزندان افتاده ودیگری دربالای میزجراحی . اما او چنان می خندد وچنان می چمد که انگار به مهمانی رفته باشد
وآن چه اتفاق افتاده است ، به او ربطی نداشته باشد. آه که باآمدن او باردیگرزمان حکومت شیاطین در این اردوگاه فرا رسیده است وخدا می داند که به خاطر این زنان روسپی چه خون های دیگری ریخته شود. تکدر وملال خاطر رحمت بیشتر ازآن بود که در نشستن درآن چوکی سبز رنگ و شنیدن حرف های اپیر رفع و رجوع شود. به همین سبب برخاست تا برود ومدتی حال دل با درختان جنگل گوید ؛ ولی اپیر گفت ، چند لحظه یی صبر کن، حرف های دیگری نیز هست که هنوز به تو نگفته ام. رحمت دوباره نشست واپیر گفت :
- شام همان روزی که آن دونفر جوان ویک بانوی سالخورده آمدند وسراغ همایون فرخ را از تو گرفتند ، من وخانمم وسوزانا پس از خوردن نان شب ، قدم می زدیم. درنزدیک ایستگاه سرویس دخترک خرد همایون فرخ را دیدیم که در بغل زن سالخورده بود. اطفال دیگرش به پاهای او چسپیده بودند ونمی گذاشتند که به سرویس بالا شود. آن ها به زبان فارسی به او می گفتند : " بی بی جان ، بی بی جان ! نرو. همین جا باش ، پیش ما باش ! " آنان گریه می کردند وحاضر نبودند که آن زن را رها کنند. سرویس منتظربود واگر تا یک لحظهء دیگر به سرویس بالا نمی شدند ، حرکت می کرد. درهمین وقت بود که همایون فرخ بالای اطفالش قهر شد وسر انجام مهمانانش به سرویس بالا شدند. یکی از همان جوانان مثل این که موضوعی به خاطرش آمده باشد ، شیشهء سرویس را پایین کرد و خطاب به همایون فرخ گفت :
- رحیم لالا! آدرس پشاوررا ندادید..
- همایون فرخ گفت : - حالا پیش پی پی شم نیس درتی تی تی لیفون می گویم.
رحمت به صورت اپیر نگریسته وگفت : - تو که زبان مارا نمی دانی ، پس چگونه به حرف های آنان پی بردی ؟
اپیر گفت : خانمم زبان فارسی را می فهمد. درارمنستان ایرانی تبار ها بسیار اند وارمنی هایی که به فارسی حرف زده می توانند کم نیستند. وانگهی مگر من تفاوت بین نام های همایون و رحیم را نمی دانم . مگر آن مهر ومحبت بین آن زن واطفال همایون فرخ برای تو بازگوکنندهء راز مهمی نیست ؟
- یعنی تو می گویی که آن زن مادر همایون فرخ وآن جوانان برادرانش هستند. همایون فرخ واولاد هایش ، اسم وهویت عوضی دارند. اسم همایون رحیم است و این رحیم به علتی که معلوم نیست ، مجبور شده است که از وجود مادروبرادرانش دراین سرزمین انکارکند ؟ فرض کنیم که این حرف ها وحدس های تو درست باشد؛ ولی آخر چه حاجتی به این کار ها ؟
- شاید همایون فرخ از کشور اروپایی اولی که درخواست پناهنده گی داده بود، به این جا آمده باشد ، شاید هم کیس او با مادرو برادرانش فرق داشته باشد. یا این ها در کیس خود نام اصلی او را ذکرنکرده باشند. در این صورت اگر ثابت شود که او دروغ گفته ودر کشور دیگری هم پناهنده بوده است ، وی را به همان کشور بر می گردانند .
با شنیدن این توضیحات ، دیگر برای رحمت تردیدی باقی نمانده بود که همایون فرخ وماری که با آن همه خوف ورجا زنده گی می کنند ، نام های عوضی بالای خود واطفال خود گذاشته اند. پس معلوم بود که آنان تک وتنها هم نیستند. واگر پولیس از راز شان سر در نیاورد ، شایدروزی به گرفتن جواب قبولی نایل شوند.
اما برای پیر مرد با وصف این روشنی ها، زنده گی همایون فرخ در هاله یی
ا ز رمز وراز نهفته بود و او نمی دانست که فرجام این بازی تقدیر به کجا وبه چی می انجامد. دلش برای مادرهمایون فرخ می سوخت که به صورت رسمی حالا صاحب نواسه نبود. ودرانظار دیگران نمی توانست دست محبت به سروروی آنها بکشد.رحمت به این روزگار دون که حتا هویت انسانهای هموطنش را می گرفت، نفرین فرستاد. از جایش برخاست واز اپیر قول گرفت که آن راز را پیش خود نگهدارد.
***
November 11th, 2007
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل دهم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۲
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب: «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست سرمایه اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۱
- انتشارات تهران ترجمه سومین رمان خالد حسینی با عنوان «و کوهها طنین انداختند» منتشر شد
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هشتم)
- خسرو باقریپیر پرنیاناندیش
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هفتم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل ششم)
- بر گردان از انور میرستاریکتاب بلژیک و بمب
- عزیزه عنایت مروری براثرگرانبهای نمک درشعر فارسی !
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل پنجم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای سوم و چهارم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای اول و دوم)
- ناصر اصغریدر سالگرد قتل تروتسكی، معرفی یك شاهكار
- برگردان، تلخیص و تحلیل از داکتر خلیل ودادخوشحالخان ختک آغازگر ادبیات ملی شعری ( پشتو)
- جميله پلوشهحقوق زن در گذرتاريخ
- ناصر اصغریلنین: معرفی یك كتاب
- Sumaia Frotan افغانی
- اسدالله شفاییماموریت سقوط
- پوهندوی شیما«غفوری»رنگها و برداشت های من
- لنیندربارۀ مبارزۀ مسلحانۀ جدا از توده
- امیر کشفیبرتراند راسل در مقام فیلسوف
- ترجمه محسن فریدنی و ا. صادقینشریات و تشکیلات کارگری
- نگارش از: نذیر ظفرپرستو های شاعرانه
- لنیننامه به کمونیستهای : آلمان ، اتریش و لهستان
- مجموعه آثار لنینبه جمهوریهای شوروی قفقاز
- مجموعه آثار لنین، جلد ۲۴، ص ۵۴-۴۲نامههایی دربارۀ تاکتیکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)امنیت ملی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)پلیسان نواحی مطمئین ترین حافظان جان ومال مردم (محافظت عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح پلیس:همکار شاروال درتنظیم شهرها(نظم عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- فصل دوم - پلیس ترافیک
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- بخش دوم (پلیس وسارندوی)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل هجده همقوای مسلح
- گزیدۀ مقالات از ولادیمیر ایلیچ لنیندر برخورد به خرده بورژوازی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهاردهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل سیزدهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل نهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح فصل هشتم
- کمونیستهای انقلابیقهرمانان فریب و اشتباهات بلشویکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل ششم و فصل هفتمقوای مسلح
- اثر جان پرکینزاعترافات جنايتكار اقتصادي
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهارم و فصل پنجم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل سوم (قوای مسلح)
- برگردان: شيرين روشارمارکس و قرن بيست و يکم
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل دوم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- پراودای. ج. تسره تلی و مبارزۀ طبقاتی
- کمیتۀ از زندان تا تبعیدمدخلی بر جلد یک سرمایه
- ک. کائوتسکی نیروهای محرکه و چشم اندازهای انقلاب روسیه
- شاپور احمديبادهپيمايي با اژدها در تموز
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- شاپور احمديشعر بيقهرمان
- محمدنبی عظیمی نگاهی به برگردان دوباره کتاب تلک خرس
- شاپور احمديگزيدهي هفتگانه
- پيام پرتوىفلسطين و اسراييل- تجزيه و تحليل از نگاه چپ
- برگردان از عارف عرفانکتاب افغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر حاشیهی متن الف
- امان معاشرروحنامه
- شاپور احمدياندامهاي نقرهاي ما چند نفر
- برگردان- محمدعارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دوُد)بخش ششم)
- شاپور احمديبندهاي پيشكشي فرشتهها
- برگردان- محمدعارف عرفان افغانستان درعقب پردۀ دوُد
- برگردان از عارف عرفانافغا نستان درعقب پرده دود-پی دی اف چهارم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر پوكههاي زمهرير
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دود-دوم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان عقب پردۀ دود-اول
- برگردان شاپور احمدیروبن داريو
- پوهندوی شیما غفوریمن و «لبخند شیطان»
- سید محمد اشرف فروغ سگ ها می جنگند
- شاپور احمديگاهي خاطرهي عشقي اندوهناك از زمانهاي اكنون
- امان معاشرافغانستان تخته خیز استعمار
- امان معاشر«ابرها بر شانه»
- امان معاشرسرزمین دسایس
- اسدالله جعفری امام صادق،برهان عرفان- عرفان برهان
- شیرین نظیری فعال حقوق زندخت غروب مجموعه شعر ازبانوعزیزه عنایت
- محمد عالم افتخارموفقیت بزرگ تازه برای کتاب و تئوری گوهر اصیل آدمی
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان { بخش 5}
- امان معاشراندمه ها اثر خلیل حیفی از چاپ برآمد
- شاپور احمديديوها و دلبندگونيپوشم
- داکتر عزیز فاریابینیمی نگاه به ( گلزمین وفا )- مجموعۀ اشعار شادروان استاد سید محمد ( دروگر )
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان
- محمد عوض نبی زادهجلداول کتاب مجموعه ی مقالات
- گزارنده: عزیز آریانفرخاستگاه و پرورشگاه تاجیک ها
- برگردان: ا. م. شیریدوره استالین بگواهی آمار و ارقام بخش چهارم (آخر)
- بقلم دکتر محمود صفریانسفر نامه ی دنیای ارواح پرتوی دیگری از فانوس خرد
- نگاه گر: صدیق رهپو طرزینگاهی به خاطرات محمود طرزی
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام(بخش سوّم)
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام
- ماریا دارومجموعه ء از اشعار دلنشین شاعر جوان محترم « نذیر ظفر » تحت عنوان « شب یلدا » تازه از طبع برآمد
- اثراستثنائی عبیدالله «حبیب»
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)فصل سوم کتاب نام و ننگ
- عزیز آریانفرنگاهی به کتاب «میراث ایران»ِ ریچارد نلسون فرای
- امان معاشرمعرفی کتاب
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)بخش دوم
- مصلح سلجوقینگاهی کوتاه به مجموعۀ شعر حسین وفا سلجوقی
- رضا اغنمیسفرنامه دنیای ارواح
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان) فصل سوم کتاب نام و ننگ
- گزارنده عزيز آريانفركتاب تذكر الانقلاب
- صدیق رهپو طرزیآخرین اثر محمود طرزی
- کوچی مسافردروغهای شاخدار
- دوکتور سید احمد جهشدر بارهء کتاب گوهر اصیل آدمی و نظریات محترمه ماریا دارو
- از قلم : ماریا دارونگاهی بر کتاب «گوهر اصیل آدمی» و فهم و هضم آن
- تهیه و نگارش: میر عبدالواحد سادات افغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکا قسمت پنجم
- لیلا فرجامیرودخانه ای که از ماه می گذرد
- محمود فاضلی بیرجندیآشنایی با برگردانی تازه از یک کتاب
- سلیمان کبیر نوریجایزه ای بالاتر از « نوبل» و « اسکار»... برای کتاب گوهر اصیل آدمی
- میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکابخش چهارم
- تهیه و نگارش: میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبرۀ جیو اکونومی امریکا
- پروفیسر عبدالواسع لطیفیپا برهنه باز کشت
- فهیمی تجدید تعریف و شناخت انسان در اثر« گوهر اصیل آدمی »
- Translated from Dari by Mir Hekmatuallah SadatAfghanistan: The Land of Epics and Tragedy
- نویسنده اسپندکوهیمشوره های دوستانه
- داکتر سرگی کورگینیان بعد از سرمایه داری مانیفستِ جُنبشِ «ماهیتِ زمان»
- امان معاشرافغانستان اؤزبیکلري خلق قؤشیقلري
- گلن ال. کارلسازمان سیا به روایت بازجوی سیا-11
- میرعنایت الله ساداتآشنایی با سایه روشن
- غلام نبی اوسپرین ــ یورشدافغانستان د ادبیاتو ځلانده« غمي »
- برتراند راسلشناخت ما از جهان بیرونی
- جين هيرشفيلدلابهلاي تيغههاي زمردين
- نوشتۀ ر.رخشانیسرچشمه های مدرنیته
- قیوم بشیرقزلباش و هزاره در لابلای تاریخ افغانستان
- بنیاد عبدالرحمان برومندکشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷
- برگردان شاپور احمديروبن داريو
- اثر جان پرکینزاعترافات جنایتکار اقتصادی
- امیلیا اسپارتکمکثی کوتاه در مورد کتاب «گردنبند مروارید»
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت پایانی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت سوّم
- ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوینقد مارکسیسم دربارۀ نظریۀ روانکاوی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت دوم
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیسم عقلانی و سقوط کمونیسم»
- سید نبیل شمیمناله های پناهجویان
- نوشتۀ ایو میشو سنجه های زیبایی شناسی و داوری سلیقه
- نجیبه آرش عجایب هفتگانهء جهان در سده های میانه
- فريدون گيلانیدر باره سه کتاب آخرم
- رضا اغنمیوصیت نامه خدا
- نگارش: ش. بامدادکودکان درجنگ
- مشعل حریردر شگفتی یک گمنام
- گزینۀ نبشته های نیلاب موج سلامگردنبند مروارید
- عبدالحسیب شریفیچاپ و انتشار دو مجموعهي شعر و يك مجموعهي داستان در تخار
- محمداسحاق فیاضیاد گل سرخ
- بزرگترین چالش در مقابل بشریتآینده طلایی
- دکتر عبدالحسین زرین کوبدوقرن سکوت
- سراج الدین ادیب«کتابخانه سیار با صدها آثار کلیدی ماندگار »
- محمود صفریانکتاب وصیت نامه خدا
- حمید محوینقدی دربارۀ : «بادام های زمینی» اثر رضا بی شتاب
- محمد اسحاق ثنا رومان پا برهنه باز گشت
- سلیمان کبیر نورییک پیغام ملی و وطنی و یک دعوت تاریخی و انسانی
- عزیز آریانفرپیرامون کتاب دولت و اپوزیسیون در افغانستان از 1919 تا 1953
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود: هدف، ایران
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود : هدف ایران
- نوشته هوشنگ معین زادهوصیت نامه خدا
- مترجم : حمید محویتأملاتی در باره ی تاریخ مسیحیت نخستین
- گزارنده به دری: عزیز آریانفردولت و اپوزیسیون در افغانستان
- عبدالو کیل کوچی کتاب ، یادی ازسر زمین شمالی قدیم
- نیلاب موج سلام« پرندگان بیبال » در آبهای سیال
- محمد یعقوب هادییادداشت های «تصویری ازگوانتانامو» تبرئه جنایات مشابه
- شباهنگ رادجنگ و اوضاع افغانستان
- آشیل بخاراییکتابی ؛ همسنگ آثار رهبران کبیر تحولات تاریخ
- سلیمان راوشسه واکنش - تکاوران تیزپوی خرد در خراسان
- نویسنده:عبدالسلام ضعیفعبور از خط سرخ [در گوانتامامو ]
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پایانی
- ایرینا کورشونوفنیلوفر و آتش
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پنجم
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش چهارم
- نوشته: گوالیم رابرتس قوهء فکری کودک تانرا بلند ببرید
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم تازه افشا شده بایگانی های شوروی پیشین در باره افغانستان بخش دوم
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم بایگانی های شوروی در باره افغانستان
- ی.بیدار سر نوشت خانواده در جوامع غربی
- امان معاشرراز هستی
- میر عبدالواحد ساداتآشنایی با «مکاتیب افغانی»
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش سوم
- شمس حیدریاردو وسیاست در سه دهه اخیر به زبان انگلیسی
- دکتر بیژن باراننقد کتاب: آنتالوژی صدای اعتراض قلم- تابستان 2009 ایران
- مسعود حنیفخانه وخانواده ،کانون خوشبختی وسعادت
- گنادی زیوگانفاستالین و تجدّد بخش دوّم
- ژرژ پولیتزرفلسفۀ عصر روشنایی و تفکر مدرن
- گنادی زیوگانف استالین و تجدّد
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمهمان ناخوانده در کابل
- گزارنده به دری: عزیز آریانفربحران اعتماد سال های 1940-1941 در آسیای میانه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرعملیات «امان الله» و «تبت»
- گزارنده: عزیز آریانفرماجرای پیر شامی [گیلانی]
- گزارنده: عزیز آریانفرواپسین پیروزی نادر خان
- گزارنده: عزیز آریانفرخون های تازه بر زمین نوار قبایل «آزاد»
- نویسنده : مهرالدین مشید "گذرگاۀ بسته" * فریادی در دل سنگین تاریخ
- گزارنده: عزیز آریانفراشغال کابل از سوی قبایل مرزی [هند بریتانیایی] و به پادشاهی رسیدن نادر
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرسرنگونی امان الله خان
- گزارنده: عزیز آریانفرانتقام نافرجام کمینترن در «دهلیز افغانستان»و سرنگونی امان الله خان
- میم -میهن فدا(( جنگ های کابل (( زرافهء قشنگ
- میم -میهن فداجنگ های کابل (( زرافهء قشنگ((
- عزیز آریانفربر گرفته از کتاب نبرد افغانی استالین: سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان و قبایل پشتون
- خلیل الله عالم جنگ قصابان نبرد نابرابر
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون »اثرابوبکریقین (قسمت سوم)
- دوکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین ) قسمت دوم(
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین
- گزارنده: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین(سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان وقبایل پشتون)
- نویسنده : پیکارجونکاتی چند پیرامون کتاب « تولدی دیگر»
- میرزا آقا عسگری (مانی)«ظهور»، کتابی برای برونرفت از خرافات
- دوکتور خلیل الله وداد بارشزمامداری امیر حبیب الله کلکانی
- نویسنده : سید عبدالقدوس سیدکتاب جنگ های کابل ۱۳۷۱ – ۱۳۷۵ خورشیدی زیر چاپ رفت
- امان معاشر اعیادمغان
- شریفیچند کوچه دورتر
- ابراهیم سهارکتاب سرنوشت غم انگیز درافغانستان
- امان معاشر بیدلستان و گلدسته
- از دکتر شعاع الدین شفا *ظهور، حکایت من و امام زمان
- رضا اغنمیبشارت
- امان معاشرشگوفه های احساس
- صدیق رهپو طرزینگاهی به کتاب آینده افغانستان
- محمد نبی عظیمیسگ شریر همسایه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر امير امان الله و آسياي ميانه شوروي
- ص.وفانگاهی کوتاه بر يکی دو اثر وکار کردهايی احمد فريد طهماس
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرتاریخ در سیما ها:هنگامه انور پاشا درآسیای میانه و بازتاب آن در افغانستان
- بهرام معصومى كشور ايران، كشور كوروش و داراست
- فضل الرحیم رحیمنام عتیق رحیمی ، در فهرست برنده گان صدوپنچ سال فعالیت جایزه ادبی گنکور فرانسه
- فاطمه سعيدی (مادر شايگان)برای فرزندان من اشک تمساح نريزيد!
- صبورالله ســياه سـنگ"آوای مــاندگار زنان"
- فضل الرحیم رحیم جادوگران و مداریان
- هوشنگ معین زادهظهور
- امان معاشر خاطرات یک کارتونیست
- گزارنده به دری: آریانفر «جمهوری هراتٍ» عبدالرحیم خان [نایب سالار]
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر«کابلستانٍ» بچه سقاء (جنوری– اکتبر سال 1929)مشی سیاست داخلی و خارجی
- ديپلوم انجنير عبدالقادر مسعودمژده به علاقه مندان کتاب
- صدیق رهپو طرزیکتابشناسی«محمود طرزی»
- نو شته نذ یر ظفرتاریخ مطبو عات افغانستان یا ضرورت ژور نا لیستان
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش فرجامین)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر نخستین نبرد سپاهیان شوروی در افغانستان در سال 1929
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 24)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمبارزه دیپلماتیک قدرت ها در افغانستان در سال های 1919- 1921
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 23)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 22)
- صدیق رهپو طرزی«طرزی و سراج الاخبار»
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيست ويکم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيستم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هژدهم)
- نوشته: محمد اسحاق فياض پشتونستان چالش سياسي افغانستان و پاكستان
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش شانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش چهاردهم)
- مشعلازســـُـکر تا صَـــــحو
- م.نبی.عظیمی نام وننگ
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سيزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوازدهم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش يازدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هشتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش ششم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پنجم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش چهارم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سوم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوم)
- خالد اشککم بود والی شوم
- محمدنبي عظيميواهمه های زمینی
- مشعلازسايه های هول تا واهمه های زميني
- بیرنگ کوهدامنی سایه ناظمی ، حافظ ، شاملو وفروغ درسایه های هول
- نوآم چامسکیاندر بایستنی های امپراتوری قدرت و اعتبار
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- دکتر محمد هاشم فقیریتاریخ در ادبیات
- سليمان راوشنام و ننگ
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- داکترغلام حيدر« يقين »سخنی چندپیرامون کتاب « تخمیس غزلیات حافظ » اثرالحاج ابوبکریقین
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمد عوض نبی زا دهرمان گودی پران باز, بازگوئی گوشهء ازظلم وستم بر مردم هزاره
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميسايه های هول
- محمدنبي عظيميکنزالمهملات والاکاذيب ( بخش هفتم و پاياني)
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- سیامک زینلیخاک حاصلخیز برای کشت انواع تروریسم
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- ويرايش، تهيه وبرگردان (ناهيد) نگاهي به کتاب جنگ بدون مرز، استعمار جدید جهان
- مشعـلتاجـيکـان در قـرن بـيستـم
- ارسالي فريدون يماسرنوشت غم انگيز در افغانستان
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- نويسنده: غفار عريفبه آّن به چه عنوانى بايد قضاوت كرد!؟
- فرزاد بهنامدر تاريكي راه مي رويم
- عبدالولي منگلد افغانستان په ادبي کتابتون کې يوه بله شعري ټولګه ورزياته شوه
- احمد وحید صادقی نگرشی کوتاهی بر گوشه های از زنده گی و اندیشه های فلسفی – عرفانی مولانا جلال الدین محمدبلخی
- محمدنبي عظيمينگاهی به مجموعه ؛ داستانی : رازهای قلعهء قرمز
- سلیم سلیمیچند حرفی در باره پايان رمان « سايه های هول
- فرزاد کنزالمهملات والکاذیب
- محمدنبي عظيمي"نیم نگاهی بر ائتلاف های تنظیمی در افغانستان"
- محمدنبي عظيميواهمه های زمیني
- اکرام کمالدر اشراق نيلوفر
- چند کتاب تازه از میرزاآقا عسگری (مانی)
- کمانگيربخشی از خاطرات جنرال تامی فرانکس : فرمانده پيشين نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان
- جواد نصرياندو قرن با مطبوعات فارسي زبان خارج از كشور در قاره آسيا