بخش19
پیر مرد کوره راهی را که به طرف جنگل می رفت در پیش گرفت. اگرچه نم نم باران می بارید، ولی هوا پاک وشسته وگوارا بود. این جنگل نیز مانند جنگل های " جاجی " در روز های بهاران قبای سبزمخملین پوشیده بود. مانند همان جنگل زیبا ومهربان بود وعطر مشک فام بهاران از گیسوانش بر می خاست . پاکیزه گی هوا وتازه گی وشادابی جنگل بر روح وروانش اثر گذاشت وکدورت خاطرش به نشاط خاطر تبدیل شد. در جنگل کسی نبود؛ اما ترنم آوای نشاط بخشی ازدرون ، ازژرفای جنگل ، از میان شاخه ها وبرگ های کاج ها وصنوبر ها بر می خاست ، پیر مرد را به وجد می آورد وبه این صرافت می انداخت که جنگل با زبان حال به او می گوید :
" دوست عزیز! راز دلت را به من بگو، تنها به من بگو ، مطمین باش که آن را برای هیچ کسی باز گو نمی کنم . "
وهمین زبان نامرئی بود ، همین دست نامرئی بود که بار دیگر اورا به خاطرات گذشته اش پیوند داد وبه جاجی برد. آن جا که خدمت نظامی اش را انجام می داد وفرسنگ ها از سارا دور شده بود :
جاجی منطقهء زیبایی بود که دست افسونگر طبیعت در گوشهء جنوب شرقی کشور آفریده بود. درهء قشنگی با کوه های شامخ وتپه هایی که از فرق سر تا نوک پا ، جامهء زمردگونی از درختان ارچه وکاج وچارمغز وحشی دربر کرده بود، با نهرخروشانی که آب زلال آن مایهء زنده گی وحیات بود وآب آن ، کشتزارهای قابل شخم آن ناحیهء کوهستانی را سیراب می ساخت. باشنده گان این منطقه نادار وتنگدست بودند واگر همین درختان وحشی وخودروی جنگل های انبوه آن نمی بودند، شاید فقر وتنگدستی بیشتری درآن جا بیداد می کرد اما مردم با قطع وفروش همین درختان و نگاه کردن رمه وگله ء گاو وگوسفند، نانی وآبی داشتند واز تنور وآتشدانهای خانه های شان دودی بلند می شد ودیگی یا چایجوشی غلغل می کرد ویا عطر مست کنندهء نان های گرم وداغ در هوا پراگنده می شد.
مردان وزنان دوشادوش هم کار می کردند وزنان شیر دل آن جا در بسا موارد ، درکارهای روزمره بیرون خانه از مردان شان پس نمی ماندند. زیورمردان تفنگ بود. تفنگ های میل دراز چره یی یا 303 بور انگلیسی که با قطار وزنه های پرزرق وبرق انباشته از کارتوس ، حمایل گردن ها وزیب کمر های شان بود وچنان هیبت وصلابتی به آنان می بخشید که هیچ اجنبیی را زهرهء نگاه چپ انداختن به خانه وکاشانه ء شان نمی بود.
روابط افسران وسربازان غند جاجی با اهالی سلحشور منطقه، دوستانه بود ومردم "حضرت گل" خان، قوماندان غند را از خود می شمردند وبه وی احترام فراوانی مبذول می داشتند. حضرت گل خان در خوشی ها وغم های شان اشتراک می کرد وبسیاری از اهالی آن جا را به نام ونام پدر وقوم وقبیلهء شان می شناخت وبه هرکدام آنان به اندازهء نفوذ وبزرگی وسالاری اش مرتبت ومنزلتی قایل می شد.
حضرت گل خان از اهالی " تنی " ولایت پکتیا بود. آدم بزرگ جثه وقوی هیکلی که یونیفورم نظامی به سختی قالب تنش می شد وآدم فکر می کرد که همین حالا فشار شکم ، دکمه های لباسش را می کند وبه اطراف می پراگند. وی آدم خدا پرست وبا تقوا ومظهر ونمونهء یک افسر پارسا و صادق ولی باانظباط نظامی بود. آدم سخت گیری که اگر گناه کسی را نمی بخشید درعوض قلب کریمی نیز داشت ودرزنده گی شخصی وغیر رسمی اش آدم با گذشتی بود ، می بخشید وعفو می کرد.حضرت گل خان معمولاً به زبان پشتو صحبت می کرد. آدم ظریفی بود. طنزها ولندی های فراوانی می دانست ومطابق حال واحوال، بیان می کرد. والبته خوشحال میشد که حاضرین بخندند واونیزبا آنان لبخندی بزند.
حضرت گل خان گهگاهی به فارسی نیزحرف می زد وچون فارسی زبان مادریش نبود، مرتکب اشتباهاتی دراستعمال وبه کاربرد ضمایر وحالات گونا گون افعال می شد که فارسی زبانان آن غند به آن عادت کرده واین نقصان را جدی نمی گرفتند وبه او می بخشیدند. اما معلوم نبود که چرا او درآن منطقهء پشتون نشین همیشه نطق هایش را به زبان فارسي ایراد می نمود و مرتباً ازوی اشتباهاتی سرمی زد که سبب خنده و تفریح افسران می گردید. مثلاً :
روزی پس از آن که از میدان تعلیم وصورت پیشبرد درس ها ووضع معیشت وزنده گی سربازان بازدید کرده وسر و برسربازان را ازنزدیک مشاهده کرد وچندین تن از افسران را به جرم غفلت وعدم توجه به زنده گی سربازان شان زندانی ساخت ، همه را در میدان اجتماع غند، جمع نموده وپس از صحبت مفصلی به سربازی اشاره کرد که از صف خارج شود وبه نزدش برود. سرباز چنان کرد و درحضورش رسیده دوپا را به هم زد وشق ورق ایستاده شد و گفت : " آمدم صاحب ! " حضرت گل خان روبه وی نموده وگفت : - " بچه ام پایت را بلند کن و همه را به کف بوتت نشان بده ! " سرباز منظورش را فهمید وکف بوتش را روبه حاضرین گرفت . حضرت گل خان حاضرین را خطاب قرارداده با لحن غضب آلودی گفت :
- سیل کو ، میخ هایش ببین که چند بوت دارد ؟
روز دیگر، پس از معاینه تمرینات ( پرووا ) رسم گذشت قطعات موتر دار، افسران را جمع نموده ، نقایص را به آنان گفت وسپس از ایشان خواست که درپهلوی موترهای شان ایستاده و منتظر قومانده اش باشند. افسران که رفتند ودرپهلوی موتر های شان ایستاده شدند ، حضرت گل خان مکروفون را گرفته وچنین فرمان داد :
- موتر ها بالای ضابط ها سوار !
یا روزی که از نظام قراول غند می گذشت وبرگهای درختان را دید که به زمین افتاده اند ، افسر نوکریوال را تأدیب نموده وگفته بود: " گِر گِر ، پاشی ! " وضابط مذکور پس ازآن که بیست وچهار ساعت رادرزیرخیمه پورتاتیف در بالای تپه یی که مشرف به غند بود، گذشتانده بود، هنوز هم نمی فهمید که گناهش چه بوده است ؟ تا آن که روز دیگر افسران سابقه دارتر، قاموس های ذهن شان را ورق زده ودریافتند که منظورفرماندهء غند، این بوده است که چرا گردا گرد نظام قراول ( دژبانی ) آب پاشی وجاروب نشده وبرگ های درختان به همه طرف ریخته است.
اما درغند جاجی همیشه آرامش وجود نداشت وگهگاهی وقایع نا به هنجاری نیز رخ می داد. وقایعی که قوماندان غند با تمام تجربه ودرایتش نمی توانست از وقوع آن ها جلو گیری نماید. مثلاً در سحرگاه روزی ، ناگهان شیپورجمع شدن نواخته شد. همه از سرباز گرفته تا احوال دار واز سبه دار گرفته تا دگروال جمع شدند. صف بستند ومنتظر قوماندان ماندند. قوماندان که آمد چهره اش بر افروخته بود . او بلافاصله شروع به صحبت کرد و گفت :
- دیشب آلت تناسلی"رمضان خان" قوماندان تولی اول کندک دوم را یکی از سربازانش به نام " میرویس " بریده و خودش را با ضربات کارد به قتل رسانیده وگریخته است. واین عمل به خاطر آن صورت گرفته است که رمضان خان از وی توقع نامشروع کرده بود. خجالت است برای ماوشما. مگر آفرین میرویس که از رشف ( شرف ) خود دفاع کرد . من شما را خبرساختم که بایدبدانید ، سربازان مانند ناموس و رشف خود تان است . اگر ما وشما از رشف آنان دفاع نکنیم ، آیا آنان از رشف وناموس وطن دفاع خواهد( خواهند ) کرد؟
مدتی نگذشت که حادثهء دیگری نیز رخ داد . دو میل تفنگ پنج تکهء انگلیسی از تولی دیگری گم شد. اقدامات حضرت گل خان به جایی نرسید وتفنگ ها چنان گم ونیست شدند که انگار زمین چاک شده ، دهن باز کرده وتفنگ ها را قورت کرده باشد. بنابراین هیئتی از مرکز آمد، دیپو های سلاح ومیخزین های غند لاک ومهر گردیدند . استخبارات فرقه وارتش وضبط احوالات کشوربه تکا پو افتادند وخشم مقامات بالایی نظامی چنان اوج گرفت که دستوررسید تا متهمین چنان کیفرداده شوند که درس عبرتی شود برای دیگران!
هیئت تحقیق پرس وجو را شروع کردند وتعقیب وپیگرد تمام کسانی که می توانستند به این مسأله ارتباط داشته باشند، آغاز شد. پس هرمظنونی را می خواستند و با قین وفانه وتیل داغ کردن آنان، سعی می کردند تا ردپای سارقین این دوتا تفنگ از مد افتاده و قدیمی را پیدا کنند. کسانی که از مقابل دفتر استخبارات غند می گذشتند ، صدای ناله ها و ضجه های " جانان " کوته احوال دار ( محافظ دیپو ) ، بسم الله خرد ضابط ویا اول گل ضابط آن تولیی را که تفنگ های شان گم ونیست شده بود، شنیده وموی براندام شان راست می ایستاد. بازرسی از متهمین چندین هفته به طول انجامیده بود ؛ ولی چون این سه نفر اعترافی نکرده بودند وهیچ سر نخی هم پیدا نشده بود، ناگزیر آن سه تن را به عنوان مجرمین درجه اول به ده ده سال زندان وبه پرداخت قیمت تفنگ ها وطرد ازخدمت نظامی محکوم نموده بودند. حضرت گل خان هم به جرم بی خبری وبی کفایتی به حیث مسؤول درجه دوم شناخته شده وبه تقاعد سوق شده بود.
رحمت همان طوری که در دل جنگل پیش می رفت وبه آن روز وروزگار دور می اندیشید ، به یاد می آورد که چگونه درآن موقع از حکمت چنان رفتار وکردارخشونت بار وتحقیر آمیز سر در نمی آورد وشکنجه گران را نمی بخشید. آخر دومیل تفنگ زنگ زده و ازکار افتا ده چه ارزشی داشت که به خاطر آن محشر کبرا برپا کرده بودند؟ ولی اکنون که درست از پیش چشمانش ، تانک ها وتوپ ها وطیاره ها وقرار گاه های اردو را برده وغارت کرده بودند، به خوبی درک می کرد که آن کهنه کاران در اتخاذ روش های آن چنانی، چندان هم مقصر نبودند.
قوماندان غند که چندین بار از قبول تقاضای رحمت مبنی بررفتن به کابل امتناع کرده بود، درست در همان روزهایی که منتظر رسیدن فرمان تقاعدش بود، روزی رحمت را درمیدان تعلیم دیده وبه او گفته بود، بعد از ظهرعریضه اش را برای رخصتی به حضورش تقدیم کند. رحمت چنان کرده بود واینک پس از گذشت یک سال اجازه یافته بود که بار دیگر به زادگاهش وبه نزد دلدارش باز گردد.
***
پیرمرد، آن روزی را که بار دیگربه کابل باز می گشت ، هرگز فراموش نکرده بود. اوبالای بال های اثیری عشق سواربود و منزل می زد. نه رنج راه طولانی وجادهء خاکی پرازدست اندازرا درآن لاری غرازه و فرسوده احساس می کرد ونه تنگی جا ، نه بوی نسوار دهن آدم ها را که درصحن لاری تف می کردند ونه بوی پشگل وادرار گوسفندها وبزها یی را که همسفران او بودند استشمام می کرد . باد مراد هم می وزید ولاری فرسوده ولقه را لق لق کنان به پیش می راند. لاری جاده های خاکی را می پیمود وپیش می رفت. این جا کوتل " نری" بود و آن جا " میرزکه " . این هم گردیز واین هم کوتل " تیره " و اگر ازاین پیچ به خیر بگذریم ، می رسیم به " بابوس " لوگر.
اما دردشت بابوس بود که لاری ازغرش افتاده وپِت پِت کنان خاموش شده بود. رحمت هم ازبالای بال های اثیری عشق به زیر افتاده بود . آری موتر خراب شده بود و راننده هرقدر کوشش می کرد، عیب وعلت موتور را درآن تاریکی پیدا کرده نمی توانست. سرانجام رحمت چراغ دستی اش را پیدا کرده ودر پرتو آن متوجه شده بود که کاربراتور موتر مملو از گرد وخاک شده است. گرد وخاک را که شسته وپاک کرده بودند، رحمت هندل زده بود. وبعد ازعرق ریزی های فراوان ، سرانجام صدای خفه یی بلند شده وپس ازچند هندل دیگر، پت پت کرده وبعد از خرخر کردن وناز وادای زیاد، سینه اش را صاف کرده وباردیگرغرزده وبه راه افتاده بود.
پاسی از شب گذشته بود که به دروازهء لاهوری رسیده بودند. منزل رحمت دور نبود. پیاده رفته بود وچکش دروازهء منزل را به صدا درآورده بود. عثمان پیش از گشودن دروازه پرسیده بود: کی بود؟ رحمت به شوخی گفته بود: مسافر! بعد دروازه باز شده بود وآن دوهمدیگررا درآغوش کشیده ، بوسه باران کرده ، گریسته وخندیده بودند. با دیدن ناگهانی رحمت، به مادر وخواهرانش نیز تعجب وشادی بزرگی دست داده بود. این مادر بود که گریه می کرد ، قربان وصدقه اش می شد ، بلا بلایش را می گرفت وبرموهای سپیدش دست می کشید.
گفتنی ها فراوان بود ودامن شب نیزدراز. خواهرانش دسترخوان گشوده بودند وهرچه ازخوردنی ونوشیدنی یافته بودند ، بالای خوان نهاده. مادر می گفت : " بخور ، بخور ، بچه ام ! می دانم که بسیار تشنه وگرسنه هستی . فرخنده ، آن چای چه شد؟ مگر چایجوش سنگک شده که جوش نمی آید؟ فرزانه ، بدو شیرپیره بیار.. عثمان نان را برای لالایت توته کن !.. " دختر ها می دویدند ومادر هرچه می خواست انجام می دادند؛ ولی چشم از برادرشان بر نمی داشتند. مادر می گفت : " وای خاکت شوم! چه قدر لاغر شده ای ؟ چه قدر سوخته وسیاه شده ای ؟ بلایت در سرم ، چه قدرآزارت داده اند، آن خدانشناس ها... "
ساعتی که گذشت مادر به خود آمده وبه پسرش گفته بود:
- خوب شد ، جان مادر که آمدی ، ازدست این طلبگارها روز نداریم، کم مانده است که لخک دروازه را بکنند.
رحمت با تعجب وحیرت به سوی فرخنده نگریسته و حیران مانده بود که چگونه خواهرش دراین مدت یک سال رشد کرده وبه دختر زیبا ورعنایی تبدیل شده است؛ ولی بدون آن که این فکررا دنبال کند، از مادرش پرسیده بود:
- کدام طلبگارها ؟ پشت کدام دختر ها ؟
- پشت کدام دخترها؟ پشت خواهرت فرخنده ، طلبگار سر طلبگار می آید. من همهء شان را جواب داده ام ؛ امااین خواستگار آخری را نتوانسته ام جواب بدهم. زیرا مردم بسیار خوب واز یک خانوادهء نام دار ونشان دار هستند. مادر وخواهرانش هر چهارشنبه می آیند . خواهران بچه، فرخنده را در حمام دیده وخوش کرده وبه برادر شان که داکتری می خواند، نشان داده اند. بچه هم دختررا خوش کرده وگفته است یا با همین دختر عروسی می کنم یا با هیچ کس..
رحمت که به فکر فرو رفته بود، سگرتی برایش آتش زده وپرسیده بود:
- فرخنده چه می گوید؟ بچه را دیده ؟ راضی است ؟
- بچه ام ، کدام دختر می گوید که مرا شوی بدهید. اما چرا راضی نباشد. بچه یک سال بعد داکتر می شود، خانه وموتر وزنده گی هم دارند. مردم با اصل ونسب هم هستند. بچه هم که عاشقش شده است. دیگر چه می خواهد؟ یک روز که از نزدش پرسان کردم گفت لالایم اختیاردارم است. هرچه او بگوید ، همان طور می کنم
رحمت که احساس کرده بود، مادرش راضی است وفرخنده هم ، گفته بود:
- بسیارخوب مادر، صبح با فرخنده گپ می زنم. واگر وی راضی بود بچه را هم می بینم.
درمجلس بلی وبران وشیرنی دادن ، شخصاً اشتراک کرده بود . قرار شده بود، پیش از رفتنش به وظیفه ، بساط شیرینی خوری به راه انداخته شود.
بدینترتیب دوسه روزی از روزهایی که برایش مانند طلا ارزش داشتند، گذشته بود. بدون این که توانسته باشد ، سری به کوی دلداربزند. حالا هم تا شور می خورد، مادر می گفت : " بچه ام کجا می روی ، هنوز مانده گی ات نبرآمده ، یا می گفت ، امروز خسران های فرخنده می آیند وپتنوس شیرینی را که برده بودند، پس می آورند، باید تودرخانه باشی . رواج است. یا می گفت : امروز فلان کس می آید به دیدنت و یا برایت آشک پخته ایم و بولانی واز این دست بهانه ها . ..
***
November 18th, 2007
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل دهم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۲
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب: «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست سرمایه اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۱
- انتشارات تهران ترجمه سومین رمان خالد حسینی با عنوان «و کوهها طنین انداختند» منتشر شد
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هشتم)
- خسرو باقریپیر پرنیاناندیش
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هفتم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل ششم)
- بر گردان از انور میرستاریکتاب بلژیک و بمب
- عزیزه عنایت مروری براثرگرانبهای نمک درشعر فارسی !
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل پنجم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای سوم و چهارم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای اول و دوم)
- ناصر اصغریدر سالگرد قتل تروتسكی، معرفی یك شاهكار
- برگردان، تلخیص و تحلیل از داکتر خلیل ودادخوشحالخان ختک آغازگر ادبیات ملی شعری ( پشتو)
- جميله پلوشهحقوق زن در گذرتاريخ
- ناصر اصغریلنین: معرفی یك كتاب
- Sumaia Frotan افغانی
- اسدالله شفاییماموریت سقوط
- پوهندوی شیما«غفوری»رنگها و برداشت های من
- لنیندربارۀ مبارزۀ مسلحانۀ جدا از توده
- امیر کشفیبرتراند راسل در مقام فیلسوف
- ترجمه محسن فریدنی و ا. صادقینشریات و تشکیلات کارگری
- نگارش از: نذیر ظفرپرستو های شاعرانه
- لنیننامه به کمونیستهای : آلمان ، اتریش و لهستان
- مجموعه آثار لنینبه جمهوریهای شوروی قفقاز
- مجموعه آثار لنین، جلد ۲۴، ص ۵۴-۴۲نامههایی دربارۀ تاکتیکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)امنیت ملی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)پلیسان نواحی مطمئین ترین حافظان جان ومال مردم (محافظت عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح پلیس:همکار شاروال درتنظیم شهرها(نظم عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- فصل دوم - پلیس ترافیک
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- بخش دوم (پلیس وسارندوی)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل هجده همقوای مسلح
- گزیدۀ مقالات از ولادیمیر ایلیچ لنیندر برخورد به خرده بورژوازی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهاردهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل سیزدهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل نهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح فصل هشتم
- کمونیستهای انقلابیقهرمانان فریب و اشتباهات بلشویکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل ششم و فصل هفتمقوای مسلح
- اثر جان پرکینزاعترافات جنايتكار اقتصادي
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهارم و فصل پنجم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل سوم (قوای مسلح)
- برگردان: شيرين روشارمارکس و قرن بيست و يکم
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل دوم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- پراودای. ج. تسره تلی و مبارزۀ طبقاتی
- کمیتۀ از زندان تا تبعیدمدخلی بر جلد یک سرمایه
- ک. کائوتسکی نیروهای محرکه و چشم اندازهای انقلاب روسیه
- شاپور احمديبادهپيمايي با اژدها در تموز
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- شاپور احمديشعر بيقهرمان
- محمدنبی عظیمی نگاهی به برگردان دوباره کتاب تلک خرس
- شاپور احمديگزيدهي هفتگانه
- پيام پرتوىفلسطين و اسراييل- تجزيه و تحليل از نگاه چپ
- برگردان از عارف عرفانکتاب افغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر حاشیهی متن الف
- امان معاشرروحنامه
- شاپور احمدياندامهاي نقرهاي ما چند نفر
- برگردان- محمدعارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دوُد)بخش ششم)
- شاپور احمديبندهاي پيشكشي فرشتهها
- برگردان- محمدعارف عرفان افغانستان درعقب پردۀ دوُد
- برگردان از عارف عرفانافغا نستان درعقب پرده دود-پی دی اف چهارم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر پوكههاي زمهرير
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دود-دوم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان عقب پردۀ دود-اول
- برگردان شاپور احمدیروبن داريو
- پوهندوی شیما غفوریمن و «لبخند شیطان»
- سید محمد اشرف فروغ سگ ها می جنگند
- شاپور احمديگاهي خاطرهي عشقي اندوهناك از زمانهاي اكنون
- امان معاشرافغانستان تخته خیز استعمار
- امان معاشر«ابرها بر شانه»
- امان معاشرسرزمین دسایس
- اسدالله جعفری امام صادق،برهان عرفان- عرفان برهان
- شیرین نظیری فعال حقوق زندخت غروب مجموعه شعر ازبانوعزیزه عنایت
- محمد عالم افتخارموفقیت بزرگ تازه برای کتاب و تئوری گوهر اصیل آدمی
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان { بخش 5}
- امان معاشراندمه ها اثر خلیل حیفی از چاپ برآمد
- شاپور احمديديوها و دلبندگونيپوشم
- داکتر عزیز فاریابینیمی نگاه به ( گلزمین وفا )- مجموعۀ اشعار شادروان استاد سید محمد ( دروگر )
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان
- محمد عوض نبی زادهجلداول کتاب مجموعه ی مقالات
- گزارنده: عزیز آریانفرخاستگاه و پرورشگاه تاجیک ها
- برگردان: ا. م. شیریدوره استالین بگواهی آمار و ارقام بخش چهارم (آخر)
- بقلم دکتر محمود صفریانسفر نامه ی دنیای ارواح پرتوی دیگری از فانوس خرد
- نگاه گر: صدیق رهپو طرزینگاهی به خاطرات محمود طرزی
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام(بخش سوّم)
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام
- ماریا دارومجموعه ء از اشعار دلنشین شاعر جوان محترم « نذیر ظفر » تحت عنوان « شب یلدا » تازه از طبع برآمد
- اثراستثنائی عبیدالله «حبیب»
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)فصل سوم کتاب نام و ننگ
- عزیز آریانفرنگاهی به کتاب «میراث ایران»ِ ریچارد نلسون فرای
- امان معاشرمعرفی کتاب
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)بخش دوم
- مصلح سلجوقینگاهی کوتاه به مجموعۀ شعر حسین وفا سلجوقی
- رضا اغنمیسفرنامه دنیای ارواح
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان) فصل سوم کتاب نام و ننگ
- گزارنده عزيز آريانفركتاب تذكر الانقلاب
- صدیق رهپو طرزیآخرین اثر محمود طرزی
- کوچی مسافردروغهای شاخدار
- دوکتور سید احمد جهشدر بارهء کتاب گوهر اصیل آدمی و نظریات محترمه ماریا دارو
- از قلم : ماریا دارونگاهی بر کتاب «گوهر اصیل آدمی» و فهم و هضم آن
- تهیه و نگارش: میر عبدالواحد سادات افغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکا قسمت پنجم
- لیلا فرجامیرودخانه ای که از ماه می گذرد
- محمود فاضلی بیرجندیآشنایی با برگردانی تازه از یک کتاب
- سلیمان کبیر نوریجایزه ای بالاتر از « نوبل» و « اسکار»... برای کتاب گوهر اصیل آدمی
- میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکابخش چهارم
- تهیه و نگارش: میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبرۀ جیو اکونومی امریکا
- پروفیسر عبدالواسع لطیفیپا برهنه باز کشت
- فهیمی تجدید تعریف و شناخت انسان در اثر« گوهر اصیل آدمی »
- Translated from Dari by Mir Hekmatuallah SadatAfghanistan: The Land of Epics and Tragedy
- نویسنده اسپندکوهیمشوره های دوستانه
- داکتر سرگی کورگینیان بعد از سرمایه داری مانیفستِ جُنبشِ «ماهیتِ زمان»
- امان معاشرافغانستان اؤزبیکلري خلق قؤشیقلري
- گلن ال. کارلسازمان سیا به روایت بازجوی سیا-11
- میرعنایت الله ساداتآشنایی با سایه روشن
- غلام نبی اوسپرین ــ یورشدافغانستان د ادبیاتو ځلانده« غمي »
- برتراند راسلشناخت ما از جهان بیرونی
- جين هيرشفيلدلابهلاي تيغههاي زمردين
- نوشتۀ ر.رخشانیسرچشمه های مدرنیته
- قیوم بشیرقزلباش و هزاره در لابلای تاریخ افغانستان
- بنیاد عبدالرحمان برومندکشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷
- برگردان شاپور احمديروبن داريو
- اثر جان پرکینزاعترافات جنایتکار اقتصادی
- امیلیا اسپارتکمکثی کوتاه در مورد کتاب «گردنبند مروارید»
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت پایانی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت سوّم
- ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوینقد مارکسیسم دربارۀ نظریۀ روانکاوی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت دوم
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیسم عقلانی و سقوط کمونیسم»
- سید نبیل شمیمناله های پناهجویان
- نوشتۀ ایو میشو سنجه های زیبایی شناسی و داوری سلیقه
- نجیبه آرش عجایب هفتگانهء جهان در سده های میانه
- فريدون گيلانیدر باره سه کتاب آخرم
- رضا اغنمیوصیت نامه خدا
- نگارش: ش. بامدادکودکان درجنگ
- مشعل حریردر شگفتی یک گمنام
- گزینۀ نبشته های نیلاب موج سلامگردنبند مروارید
- عبدالحسیب شریفیچاپ و انتشار دو مجموعهي شعر و يك مجموعهي داستان در تخار
- محمداسحاق فیاضیاد گل سرخ
- بزرگترین چالش در مقابل بشریتآینده طلایی
- دکتر عبدالحسین زرین کوبدوقرن سکوت
- سراج الدین ادیب«کتابخانه سیار با صدها آثار کلیدی ماندگار »
- محمود صفریانکتاب وصیت نامه خدا
- حمید محوینقدی دربارۀ : «بادام های زمینی» اثر رضا بی شتاب
- محمد اسحاق ثنا رومان پا برهنه باز گشت
- سلیمان کبیر نورییک پیغام ملی و وطنی و یک دعوت تاریخی و انسانی
- عزیز آریانفرپیرامون کتاب دولت و اپوزیسیون در افغانستان از 1919 تا 1953
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود: هدف، ایران
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود : هدف ایران
- نوشته هوشنگ معین زادهوصیت نامه خدا
- مترجم : حمید محویتأملاتی در باره ی تاریخ مسیحیت نخستین
- گزارنده به دری: عزیز آریانفردولت و اپوزیسیون در افغانستان
- عبدالو کیل کوچی کتاب ، یادی ازسر زمین شمالی قدیم
- نیلاب موج سلام« پرندگان بیبال » در آبهای سیال
- محمد یعقوب هادییادداشت های «تصویری ازگوانتانامو» تبرئه جنایات مشابه
- شباهنگ رادجنگ و اوضاع افغانستان
- آشیل بخاراییکتابی ؛ همسنگ آثار رهبران کبیر تحولات تاریخ
- سلیمان راوشسه واکنش - تکاوران تیزپوی خرد در خراسان
- نویسنده:عبدالسلام ضعیفعبور از خط سرخ [در گوانتامامو ]
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پایانی
- ایرینا کورشونوفنیلوفر و آتش
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پنجم
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش چهارم
- نوشته: گوالیم رابرتس قوهء فکری کودک تانرا بلند ببرید
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم تازه افشا شده بایگانی های شوروی پیشین در باره افغانستان بخش دوم
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم بایگانی های شوروی در باره افغانستان
- ی.بیدار سر نوشت خانواده در جوامع غربی
- امان معاشرراز هستی
- میر عبدالواحد ساداتآشنایی با «مکاتیب افغانی»
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش سوم
- شمس حیدریاردو وسیاست در سه دهه اخیر به زبان انگلیسی
- دکتر بیژن باراننقد کتاب: آنتالوژی صدای اعتراض قلم- تابستان 2009 ایران
- مسعود حنیفخانه وخانواده ،کانون خوشبختی وسعادت
- گنادی زیوگانفاستالین و تجدّد بخش دوّم
- ژرژ پولیتزرفلسفۀ عصر روشنایی و تفکر مدرن
- گنادی زیوگانف استالین و تجدّد
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمهمان ناخوانده در کابل
- گزارنده به دری: عزیز آریانفربحران اعتماد سال های 1940-1941 در آسیای میانه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرعملیات «امان الله» و «تبت»
- گزارنده: عزیز آریانفرماجرای پیر شامی [گیلانی]
- گزارنده: عزیز آریانفرواپسین پیروزی نادر خان
- گزارنده: عزیز آریانفرخون های تازه بر زمین نوار قبایل «آزاد»
- نویسنده : مهرالدین مشید "گذرگاۀ بسته" * فریادی در دل سنگین تاریخ
- گزارنده: عزیز آریانفراشغال کابل از سوی قبایل مرزی [هند بریتانیایی] و به پادشاهی رسیدن نادر
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرسرنگونی امان الله خان
- گزارنده: عزیز آریانفرانتقام نافرجام کمینترن در «دهلیز افغانستان»و سرنگونی امان الله خان
- میم -میهن فدا(( جنگ های کابل (( زرافهء قشنگ
- میم -میهن فداجنگ های کابل (( زرافهء قشنگ((
- عزیز آریانفربر گرفته از کتاب نبرد افغانی استالین: سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان و قبایل پشتون
- خلیل الله عالم جنگ قصابان نبرد نابرابر
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون »اثرابوبکریقین (قسمت سوم)
- دوکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین ) قسمت دوم(
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین
- گزارنده: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین(سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان وقبایل پشتون)
- نویسنده : پیکارجونکاتی چند پیرامون کتاب « تولدی دیگر»
- میرزا آقا عسگری (مانی)«ظهور»، کتابی برای برونرفت از خرافات
- دوکتور خلیل الله وداد بارشزمامداری امیر حبیب الله کلکانی
- نویسنده : سید عبدالقدوس سیدکتاب جنگ های کابل ۱۳۷۱ – ۱۳۷۵ خورشیدی زیر چاپ رفت
- امان معاشر اعیادمغان
- شریفیچند کوچه دورتر
- ابراهیم سهارکتاب سرنوشت غم انگیز درافغانستان
- امان معاشر بیدلستان و گلدسته
- از دکتر شعاع الدین شفا *ظهور، حکایت من و امام زمان
- رضا اغنمیبشارت
- امان معاشرشگوفه های احساس
- صدیق رهپو طرزینگاهی به کتاب آینده افغانستان
- محمد نبی عظیمیسگ شریر همسایه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر امير امان الله و آسياي ميانه شوروي
- ص.وفانگاهی کوتاه بر يکی دو اثر وکار کردهايی احمد فريد طهماس
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرتاریخ در سیما ها:هنگامه انور پاشا درآسیای میانه و بازتاب آن در افغانستان
- بهرام معصومى كشور ايران، كشور كوروش و داراست
- فضل الرحیم رحیمنام عتیق رحیمی ، در فهرست برنده گان صدوپنچ سال فعالیت جایزه ادبی گنکور فرانسه
- فاطمه سعيدی (مادر شايگان)برای فرزندان من اشک تمساح نريزيد!
- صبورالله ســياه سـنگ"آوای مــاندگار زنان"
- فضل الرحیم رحیم جادوگران و مداریان
- هوشنگ معین زادهظهور
- امان معاشر خاطرات یک کارتونیست
- گزارنده به دری: آریانفر «جمهوری هراتٍ» عبدالرحیم خان [نایب سالار]
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر«کابلستانٍ» بچه سقاء (جنوری– اکتبر سال 1929)مشی سیاست داخلی و خارجی
- ديپلوم انجنير عبدالقادر مسعودمژده به علاقه مندان کتاب
- صدیق رهپو طرزیکتابشناسی«محمود طرزی»
- نو شته نذ یر ظفرتاریخ مطبو عات افغانستان یا ضرورت ژور نا لیستان
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش فرجامین)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر نخستین نبرد سپاهیان شوروی در افغانستان در سال 1929
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 24)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمبارزه دیپلماتیک قدرت ها در افغانستان در سال های 1919- 1921
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 23)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 22)
- صدیق رهپو طرزی«طرزی و سراج الاخبار»
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيست ويکم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيستم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هژدهم)
- نوشته: محمد اسحاق فياض پشتونستان چالش سياسي افغانستان و پاكستان
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش شانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش چهاردهم)
- مشعلازســـُـکر تا صَـــــحو
- م.نبی.عظیمی نام وننگ
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سيزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوازدهم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش يازدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هشتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش ششم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پنجم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش چهارم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سوم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوم)
- خالد اشککم بود والی شوم
- محمدنبي عظيميواهمه های زمینی
- مشعلازسايه های هول تا واهمه های زميني
- بیرنگ کوهدامنی سایه ناظمی ، حافظ ، شاملو وفروغ درسایه های هول
- نوآم چامسکیاندر بایستنی های امپراتوری قدرت و اعتبار
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- دکتر محمد هاشم فقیریتاریخ در ادبیات
- سليمان راوشنام و ننگ
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- داکترغلام حيدر« يقين »سخنی چندپیرامون کتاب « تخمیس غزلیات حافظ » اثرالحاج ابوبکریقین
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمد عوض نبی زا دهرمان گودی پران باز, بازگوئی گوشهء ازظلم وستم بر مردم هزاره
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميسايه های هول
- محمدنبي عظيميکنزالمهملات والاکاذيب ( بخش هفتم و پاياني)
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- سیامک زینلیخاک حاصلخیز برای کشت انواع تروریسم
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- ويرايش، تهيه وبرگردان (ناهيد) نگاهي به کتاب جنگ بدون مرز، استعمار جدید جهان
- مشعـلتاجـيکـان در قـرن بـيستـم
- ارسالي فريدون يماسرنوشت غم انگيز در افغانستان
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- نويسنده: غفار عريفبه آّن به چه عنوانى بايد قضاوت كرد!؟
- فرزاد بهنامدر تاريكي راه مي رويم
- عبدالولي منگلد افغانستان په ادبي کتابتون کې يوه بله شعري ټولګه ورزياته شوه
- احمد وحید صادقی نگرشی کوتاهی بر گوشه های از زنده گی و اندیشه های فلسفی – عرفانی مولانا جلال الدین محمدبلخی
- محمدنبي عظيمينگاهی به مجموعه ؛ داستانی : رازهای قلعهء قرمز
- سلیم سلیمیچند حرفی در باره پايان رمان « سايه های هول
- فرزاد کنزالمهملات والکاذیب
- محمدنبي عظيمي"نیم نگاهی بر ائتلاف های تنظیمی در افغانستان"
- محمدنبي عظيميواهمه های زمیني
- اکرام کمالدر اشراق نيلوفر
- چند کتاب تازه از میرزاآقا عسگری (مانی)
- کمانگيربخشی از خاطرات جنرال تامی فرانکس : فرمانده پيشين نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان
- جواد نصرياندو قرن با مطبوعات فارسي زبان خارج از كشور در قاره آسيا