نام وننگ
  م.نبی.عظیمی م.نبی.عظیمی

 

1

 

    کتاب مستطاب، " نام وننگ " درست در روزهایی به دستم رسید که نام وننگ اردوی کشور مان نیزبه ارزانی و آسانی درورطهء نابودی قرار گرفت و آبرو وحیثیت منسوبان با شهامت آن از اثر بی کفایتی و بی مبالاتی وترس وجبن بیش ازحد برخی ازمسؤولان درجه یک امنیتی زیرسوال رفت.  آبرو وحیثیت ارتشی که چه دردرازای تاریخ موجودیتش وچه درگسترهء دشوار ترین آزمون های سالیان پسین ، با واژهء" فرار" بیگانه بود. اعتبار ارتشی که "عقب نشینی" را نمی شناخت وهرگز پشت به دشمن نمی کرد. عزت اردویی که فرماندهان وسربازانی داشت مانند کوه استوار و مانند صخره سخت ومحکم ومقاوم وتسلیم ناپذیر. به ویژه درزمان حاکمیت حزب دیموکراتیک خلق افغانستان که به تعبیر حافظ شیرین سخن،  جنگ با  " هفتاد ودوملت" را به خاطرتحقق اهداف انسانی ومقدسش به پیش می برد وهرگز تزلزلی در ایمان واراده اش رخ نمی داد. 

 

  اما ، در مورد آن حادثهء شرمناک و سخت تأسف برانگیز، از هرزبان وازهرقلم ، حرف ها وسخن ها وتحلیل های ژرف،  واقعبینانه ومسؤلانه فراوانی خواندیم وشنیدیم ودیدیم و نیازی نیست تا من نیز چند صفحه را با قلم شکسته وناتوانم دراین زمینه سیاه کرده، سبب رنجش خاطر بیشتردوست و همصنفی دوران تحصیلم راکه زمانی خویشتن را " ناپلیون بناپارت" می نامید، فراهم کنم. زیرا می دانم که خاطرعاطرآن دوست حتا با شنیدن واقعیت های روزمرهء زنده گی ، آزرده می گردد ومزاج چون برگ گلش رنجیده و زبان سرخش به ناسزا گویی ودشنام آلوده.... چه رسد به شنیدن واقعیت های تلخی درمورد آن فروپاشی واز هم گسیخته گی صفوف نیروهای تحت فرمانش و فرار را برقرار ترجیح دادن خودش ویارانش.. 

 

  ازحرف های دیگر می گذرم ، زیرا مثنوی هفتاد من کاغذ می شود ومطلب اصلی یعنی معرفی کتاب " نام وننگ " به حاشیه کشانیده می شود. اما،  دراین جا همینقدر یادآور می شوم که حادثه یی که درروز هشت ثور اتفاق افتاد،حادثه یی بود که ممکن است در همه جا ودرهرکشوری رخ بدهد : فیرچند تا موشک وراکت یا گلوله باران کردن صفوف تماشاچیان و یا پرتاب کردن چند تا بمب ویا سازماندهی چند تا انفجار...! اعمال وکرداری اند که مخالفین یک دولت بار ها وبارها ، دراین گوشه وآن گوشهء این سرای سپنج انجام داده اند.ازجمله درکشور خود مان که ازاثرتدابیر ازقبل پیش بینی شده وفرماندهی سالم و نیرومند،  آب ازآب تکان نمی خورد ورسم گذشت ومراسم دیگرشادمانی وروزهای جشن وسرور به آرامی  می گذشت.  اما آن طوری که برخی ازنظامیان آگاه و جمعی از تحلیل گران بصیر وخبیر مسایل سیاسی – نظامی مان،  گفتند ونوشتند ، آن حادثه راکه ابعاد آن بسیار کوچک بود و ازچند تــَـق تفنگ وصدای یک انفجار تجاوز نکرد، تنها وتنها،  نبود شهامت و دلاوری وارادهء استوار وفقدان هنر فرماندهی وعدم سوق واداره متین و تجدید فوری گروپمان قوت ها و برپایی دوبارهء نظم و انظباط ازدست رفته ، بزرگ ساخت و لکهء سیاهی گردید بردامن اردو،  ونام وننگ ارتش مان را زیر سوال برد. برعلاوه بنا برفرمودهء  یکی از دوستان گران ارج من که هم نویسنده هستند وهم شاعر وهم یکی از تحلیلگران آگاه مسایل نظامی ، جناب خلیل الله رووفی،  دلایل دیگرآن فرار بزرگ و افتضاح سترگ نظامی – سیاسی همانا،  فقدان تعهد ومورال ونبود کیفیت معنوی دراردو وخدمت مشروط اجرتی سربازان اردو،  بود که هیچکسی احساس مسؤولیت نکرد ورژه ء نظامی برهم خورد. 

 

 دراین زمینه دیگر چه بنویسم ؟ فقط همین قدرکه به گفتهء شاعر: کارهربوالهوسی نیست گذشتن از سر/ باید گفت که هنر فرماندهی کاردشواری است وهرعرب وعجمی که روزگاری راه بر کاروانیان بسته  و آب ونان خلق خدارا گرفته و یک تولی را هم سوق واداره نکرده باشد ؛ ولی حالا درراس فرماندهی ارتش قرار بگیرد، بسیار دشوار است ونتیجه یی ندارد جز بربادی نام وننگ اردو. زیرا هنر فرماندهی یا به  اصطلاح نظامی ، سوق وادارهء متین قوت ها،  یکی ازارزشهای اساسی زنده گی نظامی را تشکیل می دهد. به صورت مختصر  می توان گفت که فرماندهی عبارت از قابلیت یک شخص است که دررفتار وکردار زیر دستانش چنان نفوذ کند تا  بتواند معیار ها وهنجار های یک گروه ویا اهداف سازمان تحت فرمانش را به طور گسترده جامهء عمل بپوشاند. فرمانده خوب ومؤفق کسی است که در اثنای تغییر ناگهانی وضعیت ، به صورت آنی موقعیت و تعداد نیرو وسلاح وهدف دشمن را تشخیص نموده ، شرایط را به صورت عینی مطالعه ، تناسب قوت های خودی ودشمن را مدنظر گرفته وقراری اتخاذ کند که نیروهای تحت فرمانش را به پیروزی حتمی برساند.  مشخصهء هرقوماندان خوب دلاوری است ونترسیدن از مرگ واعتماد کامل به نیروهای تحت فرمانش و ایمان به پیروزی وصد البته تجربه وآشنایی قوماندان با صفحات گوناگون جنگ که نقش کلیدی در تنظیم و ترتیب و تجدید گروپمان قوت ها برای نبرد و پیکار جدید ، بازی می کند.. 

 

2

 

  واما، کتاب " نام وننگ " نوشتهء نویسنده ، شاعر وپژوهشگر بنام وپرآوازهء کشور، آقای سلیمان راوش را دوست بزرگوارم مصطفی روزبه  برایم پست کردند  که از لطف ومهربانی آن یار عزیز سپاسگزارم.

 

این کتاب که دارای  417 صفحه، یک پیشگفتار و پنج فصل است درنوامبر 2007م درآلمان به تعداد پنجصد نسخه به همت نویسندهء آن به چاپ رسیده است. نام کتاب " نام وننگ " است و برمحور پژوهش های ژرف نویسنده درمورد پیشینهء تاریخی کشورمان -- تولد دوبارهء خراسان کهن درهزارهء نو-- نوشته شده است. گفتنی است که نام وننگ کتاب اول یا جلد نخست آن اندیشه های با وقاد و پژوهش های عمیقی است که نویسنده انجام داده ومتذکر گردیده است که کتاب دوم شان نیز بر همین سبک وسیاق روشنگرانه و برمحور همین مطالعات وکاوش های اندیشمندانه درحال نبشته شدن است که " شخصیت واندیشه " نام دارد.

 

روی جلد کتاب با تصویری از گردونهء یکی از شاهنشاهان دوران باستان سرزمین مان مزین گردیده و پشت جلد با فراز هایی ازمتن کتاب. این تصنیف با کاغذ مرغوب وچاپ منقح به زیورطبع آراسته شده و دارای اشتباهات چاپی اندکی است. ولی درهمین جا باید گفت که برخی اشتباهات ازجمله نوشتن علامت ( ء ) به عوض حرف ( ی ) درآغاز برخی از واژه ها که از برگ های نخست تا پایان کتاب تکرار شده است ، سبب آن گردیده تا آن واژه ها به درستی مفهوم نگردند ویا التباس معنا رخ دهد. مثلاً درصفحه ء 30 سطر 3: ءونانی نوشته شده که یقیناً منظور نویسندهء گران ارج مان واژهء ( یونانی  ) بوده است. به همین ترتیب درصفحهء 34 سطر14 : ءاد شود به عوض ( یاد ) شود ودرص 35سطر 3 : کهء کی به جای   ( که یکی) و درسطر7 : کهء ک به عوض ( که یک ) یا درصفحهء 44 سطر دوم از اخیر صفحه : براینکه ء ادی به جای  ( براین که یادی ) وقس علی هذا تا اخیر کتاب. که امیدوارم جناب راوش عزیزدرچاپ بعدی این تصنیف ارزشمند شان این اشتباهات چاپی خرد وریزه را در نظر بگیرند.

 

  برگ های نخستین این کتاب را که ورق گردانی کنیم متوجه این نکته می گردیم که چرا آقای راوش نام کتابش را " نام وننگ " گذاشته است . وی نوشته است که در گسترهء تاریخ، رندان کشوری که در گذشته " پارس " نامیده می شد، با استفاده از کوتاهی وبی توجهی بزرگان ومسؤولین سرزمین ما و بنابر عوامل تاریخی وسیاسی واستعماری ، نخست نام را از ما برگرفتند وبعد مزورانه بی نشان مان ساختند.

 

  سلیمان راوش دربارهء نام ونشان یک ملت درصفحهء 22 کتابش چنین می نویسد :

" این یک امر مسلم است که نشان یک ملت را بدون شک سوابق تاریخی ، تمدن ، فرهنگ و آیین  در درازنای تاریخ آن ملت تشکیل می دهد واین نشان پیوند ناگسستنی با نام یک ملت در طول تاریخ پیدایش آن دارد وهم مسلم است که این هردو معنی یعنی نام ونشان ( ننگ ) یک ملت به شمار می آید .."

 

   بنابراین، محتویات کتاب نام وننگ بیشتردرپیرامون پیشینهء تاریخی نام ها ونشان ها و زبان وفرهنگ وتمدن و آیین کشور باستانی مان می چرخد و نویسنده با اسناد وشواهد روشن می نگارد که نخستین نام کشور مان بخدی بوده است ولی در  درازای تاریخ، همسایه گان مان آرام ننشسته ، ازبی توجهی و کوتاهی ما استفاده کرده وننگ کشور مان راپس از گرفتن نامش به یغما برده اند. او درصفحه ء 23 این اثرگرانسنگ دربارهء پیشینه ء نام وطن ما چنین می نویسد :

 

  " .. این یک واقعیت انکار ناپذیراست ، زیرا وقتی می خواهیم به بررسی مسایل تاریخی خویش بپردازیم ، مشکل اساسیی که به وجود می آید ، این است که شخصیت ها ورویداد ها یعنی ننگ درکشوری قرار دارند که این کشور به نام : (بخدی = باختر ، ایران وخراسان ) یاد می شده است. مثل پیشدادیان بلخی ( بلخ درادبیات = ایران ) ویا شاهان وسلاطین خراسان مانند طاهریان ، صفاریان ، سامانیان ، غزنویان ،سلجوقیان و تیموریان وسرانجام شاهان هوتکی وابدالی . آیا می شود گفت ونوشت که پیشدادیان افغانستان ؟ اگر چنین گفته شود، واقعاً ناموس تاریخ به ریش خضاب شدهء ما خواهد خندید.."

 

 دراین تصنیف  وزین ، نویسندهء سخت کوش آن به موضوعات ومسایل بحث بر انگیزی که تا کنون در تاریکی فرو رفته ویا درزیر خاکستر زمان پنهان شده اند، تماس می گیرد و با پژوهش ها وکاوش های خسته گی ناپذیرش می تواند به مسایلی پاسخ بدهد که دانستن آن ها، امروزه برای ارباب پژوهش وتحقیق وبه ویژه برای جوانان به آسانی میسر نمی گردد. مثلاً دربارهء این که چرا پارسیان برای خود نام " ایران " را که متعلق به سرزمین ما بود، برگزیدند وچرا ما به آنان اجازهء چنین کاری را دادیم. یا تحقیق واظهار نظر درمورد، نقش استعمار روس وانگلیس درنام گذاری برخی از کشور ها، یا پژوهش هایی درزمینه ء اندیشه و افکارو آیین مردمان بلخ باستان  ، یا درباره ء آیین میترا و میتراییسم ومهر پرستی و یا دربارهء زبان ها ازجمله زبان پهلوی و اوستایی و زبان دری که بنابر پژوهش های نویسنده ، زبان رسمی وکشوری قوم پشتون نیزدرماقبل التاریخ بوده است و یا تحقیق درمورد شخصیت های اساطیریی مانند رستم دستان ، قهرمان شاهنامهء بی بدیل فردوسی خرد مند وخردگرا.

 

  درهربرگ وهرورق کتاب نام وننگ ، عشق نویسنده نسبت به سرزمین محبوبش که دربستر تاریخ به نام های گوناگونی یاد شده است، به طور واضح وروشن دیده شده و قابل لمس است. دراین کتاب وی ناسیونالیستی است که درحالی که تاریخ وفرهنگ و زبان مردم سرزمینش رادوست می دارد، کوشش می کند تا دادگری هایش درمورد همسایه گان و درمورد تمدن وفرهنگ وزبان آنان ، عاری از تعصب و فارغ از تنگ نظری و یکجانبه نگری باشد. او خوب را خوب وبد را بد می شمارد وانگاره هایش در مورد نام ونشان و آبرو وحیثیت کشور ومردمش برخورداراز صدروسیع و دلایل عینیی است که برمی شمارد. منطق نبشته ها قوی ومحکم و مستدل است و کتاب به شیوه واسلوب نوین پژوهش وتحقیق استوار است؛ ولی تنها برخی از نقل قول ها ویا برخی از اشعاری که درکتاب آورده شده اند، اندکی طولانی اند وبا آن طول وتفصیل غیر ضروری به نظر می رسند.

 

 زبان کتاب، زیبا وشاعرانه است. زیرا سلیمان راوش خود شاعر است و نثرش مانند اشعارش ازسرچشمهء زلال ذهن وخیالش جاری می گردد و به همین خاطر به دل می نشیند. او در این کتاب با نثر شیوا و بیان رسا ، به قصد تازه بینی ها و یاد آوری ها از افتخارات گذشتهء سرزمینش قلم می زند و دراین راه چنان استوار وجسورانه گام برمی دارد که اززخم زبان: " افراد واشخاصی که به مرض شرم آلود " ایدز" مذهبی ، نژادی وقومی ..." دچار اند ، هراسی به دل راه نمی دهد وبر مقاومتش برضد توطئه های " سگالیده ونا سگالیده " که به منظور بی هویت ساختن وبی ریشه ساختن نام ونشان وفرهنگ وزبان های رایج سرزمینش انجام می گیرد، سینه سپرمی کند.

 

  آری ، این کتاب نیز مانند کتاب مستطاب " سیطرهء 1400 سالهء اعراب برافغانستان " تألیف آن نویسندهء نستوه ،  ناگفتنی های فراوانی را بیان نموده و حقایق زیادی را آشکار ساخته است. برای نویسنده فرهیخته وسخت کوش آقای سلیمان راوش صحت و مؤفقیت بیشتر آرزو کرده و امیدوارم هرچه زودتر کتاب دوم شان " شخصیت واندیشه " به نبشت درآمده به زیور چاپ آراسته گردد وزینت بخش رف های کتاب هرانسان خرد گرا وخرد ورز،  قرار گیرد.

 

                                                                               تاشکند: ثور1387خ


May 18th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب