خاطرات یک کارتونیست
امان معاشر امان معاشر

کتاب است  جامع ونهایت دلچسپ. که قبل از چاپ مولف آن اقای عبدالستار صابری دوست هنر مندم  فرستاده تا در رابطه نظری داشته باشم . با عرض ادب و احترام و با تشکر از  برادر هنر دوست و هنرمند ما که برایم اعتماد نموده وگنجینه فرهنگی خود را برایم فرستاده. من با مدد کم سوادی ام با علاقمندی زیاد  این اثر را مطالعه نمودم که  برایم نهایت جالب و تاثیر گذار شد.

 این اثر شامل چند ین  بخش است که بند به بند  باهم ارتباط زنجیره ئی دارد.و   اقای عبدالستار در اثر تاریخی خوداز نابرابری های سیاسی واجتماعی وپریشانیهایی هموطنان درسه دهه اخیر سخن مختصر  گفته و  مهربانیهای عاطفی هموطنان ما را در حیات حکومت مجاهدین و حکومت  رقت بار دوره طالبان چنان هنرمندانه تمثیل نموده که در جریان مطالعه واقعات اثر رابدیده اورده واسطوره های ان مظلومیت وبیچاره گی تاریخی را در جریان مهاجرت وجنگ به خاطره ام ثبت نمود. درین اثر انگیزه های مهاجرت را  جنگ نا ارامی، گرسنگی، بی سرنوشتی وحشت و مرگ بی موقع ترسیم نموده است. مولف در قسمت این مجموعه برای تنوع اثر خودش  سرگذشتی را در ایران از خود حکایت کرده. و تفاوت های اجتماعی  اخلاقی را فی ما بین کشور جنگ زده و فقیر و یک کشورپيشرفته تحت الشعاع  قرار داده.که خوانند از لا بلای داستان به این مطالب دست میابد. او نوشته چگونه در کشور همسایه مهاجر شده ودر وقت کم  باوری توجه مردم محل زیست را در ایران به خود جلب نمود. خانم روزگار زده و مهربان  ایرانی  جوان اغشته به بلای مواد مخدره را به او میسپارد تا راه اعلاج ان را  پیدا کند.هنر مند با کمال  محبت و حسن انسان دوستی  سبب صحت یافتن جوان میشود. و دست قضا  ستار  را  به معراج ازرو هایش که هنر نقاشی است با خانم  هنرمند نقاش و معروف  ایرانی پیوند میدهد.ویک اثر نقاشی  رویائی اقای ستار که به گفته خودش معشوقه های خیالی اش بودند سبب میشود تا دریچه از محبت را بروی هر دو هنرمندی که اختلاف زیاد اقتصادی بین شان بر قرار بود  باز کند. سلسله ادامه پیدا میکند تا اینکه پاکی و صداقت  و هنر اقای صابری ماخذ قرار میگیرد و باعث میشود تا جای بلند  در میان سرشکسته گان عشق فایزه هنرمند نقاش ایران  باز کند.دیری از پیمان دوستی  دو هنرمند نمی گذرد که  در گرداب اندیشه های  خشم و خشونت اجتماع  رقیبان  قرار میگیرند.عشق شیرین انها مبدل بیک عشق سوزان  میشود.فایزه با ان قدرت مادی که دارد در مقابل ایثار و عشق راستین ستار زانو میزند و هیچ قدرتی را قویتر از حادثه عشق ستار در زنده گی اش نمی بیند سرانجام  کم توجهی فایزه با عث میشود  تا   ستار  را در در یای  از مبهومات و پوشیده گی ها  قرار بد هد. و ستار  ان عشق با عظمت را نسبت به کم توجهی معشوق اش به چشم تر دید می بیند و  با کمال صداقت و  وفا داری انرا  برای فایزه واگذار میکند و با خاطر ناشاد  از زنده گی اش خارج میشود. ان عشق نزد ستار همچنان پوشده باقی می ماند و انرا یک معما ی نا گفته میخواند.و.. اقای ستار عازم وطن میشود.و با رخداد ها وجنایات  شدید بر می خورد که  چشم دید و کار کرد های خودش را از افغانستان بسیار دقیق تمثیل میکند.

او در بخش سوم  اثر که کاملا" با قسمت  های ابتدائی ا ن  فرق دارد.  هنر مند با امدن  طالبان جبرا" مجبور به ترک افغانستان میشود.و راه مهاجرت  پر از مخاطره  را در پیش میگیرد.  جنایات غیر قابل تصور   را که در خارج از مرز افغانستان بالای مردم مهاجر افغانستان  اتفاق افتاده و می افتد بسیار هنرمندانه برشته تحریر اورده  که هر خواننده   با احساس را در بحر از تفکر و اندیشه  های مایوس کننده   قرار میدهد.

در قسمت انتهای داستان  با بر داشتی که  هنرمند  از پدیده  بد جنگ دارد. با ارائه پوستر ضد جنگ  به مبارزه  بر می خیزد.

ولی نمیتواند به خواسته های رضایت مندی دست یابد. اما هنر مند به هیچ یک از نا امیدی ها تن در نداده به مباره خود علیه  پدیده جنگ و  ظلم از کشور  ایرا ن شروع میکند.  متاسفانه در ایران نا امید میشود. و او را  در یک انزوا کاملا"وحشت ناک قرار میدهد.اما دست  تقدیر هنر مند مبارز علیه جنگ  را در شهر وانکور کانادابرای زنده گی دایمی جابجا میسازد . هنر مند با کشیدن نفس راحت وبا اغاز حیات تازه در محیط صلح می خواهد تا از طریق هنر نقا شی و  بر گذاری نمایشگاه های پوستر ضد جنگ که پیامهای غم انگیزی از نتیجه جنگ و خشونت با خود داشت  خواست برای متوقف کردن ماشین های جنگی  بشر کش صدای صلح خواهانه خودش را در جمع صلح خواهان مردم  کانادا و جهان  ابراز کند.و همچنان خواست تا  برای زنان و هموطنان خود مصدر خدمت و غم شریک  شود.هنرمند یکی از اثر های نقاشی شده  اش را  از جریان مرگ یک خواهر هموطن در شهر کابل که  چگونه در دوره رژیم  طالبان بخاطر افتادن حجاب از سرش کشته شده است در محفل افغانی بخاطر بزرگداشت از روز جهانی زن به  نمایش قرار میدهد ولی درین محیط ارام که حقوق همه اعاده است اثر هنری نقاشی شده اش از روی ستیژ به بهانه توهین به اسلام پایین ودسیسه های نیز به ان می بندند ولی هنر مند دریک اجتماع افغانی در حضوری تعدادی از فر هنگیان افغانی در شهر وانکور با دادن توضیحات خود را از مسوولیت که گویا مقصد ان توهین به اسلام نیست  خلاص می نماید.و...

پایین شدن اثر در اجتماع فرهنگی به مقصد دفاع از حقوق زن ضربه سخت در اندیشه خدمتگذاری ومبارزه هنر مند میشود. ولی هنر مندمبارزه خستگی نا پذیر خود را دفاع حق از باطل وروشنی بر ظلمت دانسته به کار خود ادامه میدهد.

این خدمت بزرگ اقای عبدالستار در عرصه فرهنگ وهنرافغانستان قابل ارج بوده وگوشه از حقیقت تلخ وتاریخ حیات فلاکت بار مردم عذاب کشیده ماو بخصوص خواهران محروم ومظلوم افغانی ماست.

برای اقای ستار به امید  کرسی نشاندن حقیقت واندیشه های ترسیم نموده اش در امر مبارزه بی پایان قوت طلبیده وپرواز بلند به اسمان هنری وطن ما برایش ارزو مینمایم .


October 19th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب