مبرهن است که جنگ های کابل یکی از فاجعه بار ترین حوادث قرن بیستم در افغانستان بوده است ، این جنگ ها نه تنها به دلیل قربانی حدود یکصد هزار شهروند شکیبا و معصوٌم و ۷۰% آبادی های شهر کابل، چپاول، تاراج، وتجاوز گسترده، بلکه بخاطر تداوم تأثیرات شوم آن تا امروز که افغانستان را در گرداب فاجعه، تراژیدی جنگ ، تحجر و تندروی پرتاب کرد واقعهء پر اهمیت تاریخی محسوب میشود.
شماری از دوستان که از پژوهش های طولانی صاحب این قلم در بارهء نگارش کتاب« جنگ های کابل » اطلاع داشتند، با لطف پیوسته از طریق صحبت های تیلفونی یا پیام های انترنیتی، مسئله تکمیل و چاپ کتاب را جویا می شوند. اینک باهیجان میتوان گفت که طبع جلد اول کتاب که حاوی حدود ۴۰۰ صفحه، در ۸ فصل و ۹۲عنوان، در یک مجلد ضخیم در المان فراهم آمده است و عنقریب بدسترس علاقمندان کتاب قرار خواهد گرفت.
سوالات که : جستارهای کتاب تاچه حد واقعیت های تاریخی و رخداد های جنگی را باز تاب داده، زبان و سبک نگارش آن در ارایه ادبیات جنگ که « فقدان آن در جامعه محسوس است » و در شرح تراژیدی ها و تلخی های جنگ، جانبداری از صلح و سازندگی و نکوهش جنگ، حاوی چه پیام های است، سوالاتی اند که در نهایت پاسخ های خود را از مطالعهء کتاب وقضاوت، خوانندگان اخذ خواهد کرد.
در اینجا بعنوان حسن آغاز چند برگی آن، پیشکش خوانندگان گرانقدر میگردد . با مهر و احترام
فصل هشتم { در راه زيارت سيري در شهركهنه }
آن روز اواسط ماه سرطان ۱۳۷۱ استمرار فيرهاي اسلحه خفيفه شهر كابل را مضطرب نگه ميداشت تصميم گرفته بودم، پيش از آنكه شهر را با خانواده ترك دهم، هر طور شده به زيارت تربت مادرم در آرامگاه شهداي صالحين رفته، از روح ملكوتي مادر و شهداي بيشماري كه، آنجا خفته بودند در سفر بي سرنوشت و ملال انگيز، مدد جويم.
از مكروريان سوم از طريق ششدرك بسوي پل محمود خان براه افتاديم، در مسير راه در ازدحام و گردباد رفت و آمد وسايط محاربوي سركها، سوار يك تكسي شديم راننده آدم روزگاه ديده و از كار حلال زندگي گذرانده بود، در آن روزهاي جنگ و آشوب تن به خطر سپرده در پي تهيه آذوقه بر آمده بود، او خواست ما را از مسير جاده اصلي به شهداي صالحين منتقل نمايد، اما از راهبندان آن روز در ساحة قلعه چه به وسيله جنگجويان مربوط شوراي نظار و مليشهها نتوانست عبور نمايد، ناگزير ما را در دروازة لاهوري پياده كرد.
ورود ما به شهركهنه نقطة آغاز اين سفر، گويي سفر به ديار ديدنيها و ديار خاطرهها بود، كوچههاي شهركهنه هر كدام بويژه “هندو گذر و محل خرابات”[1] و اطراف بالاحصار فاجعة جنگ را در پيش چشمان آدم مجسم ميكرد، ديدگان مبهوتم از خانه بخانه در حركت بود، در مسير نگاهم خانههاي زيادي اينجا و آنجا مورد اصابت راكتها و آتش اسلحة ثقيل قرار گرفته بود.
آسيبي را كه جنگ دو ماهه در آن ساحه از جمله در محلة خرابات آفريده بود، جايي كه ميراث فرهنگي يك ميهن باستاني، اقامتگاه اهل طرب، و مظهرساز و سرور، غم انگيز بود بوي سوختگي، بوي باروت و خاكستر از گردباد كوچهها به مشام ميرسيد.
در پيچ و خم كوچهها، جنگجويان تنظيمي با كلاههاي تبقي، “چترالي” اينطرف و آنطرف در تردد و بازجويي بودند. افراد سراپا مسلح كه شماري از آنها بجاي ماشيندار سبك، راكتانداز سرشانهاي “آر.پي.جي.” ضد تانك را بر دوش آويخته بودند، با بي ادبي و نخوت و داد و فرياد و فحش، اوراق تذكره و اسناد عابرين را بازجويي كرده، اشخاص مورد سوءظن را توقف ميدادند. شماري از آنها به بهانة جستجو و تعقيب افراد جناح مخالف، مربوط حزب اسلامي، به خانهها داخل شده با عربده جويي به بازداشت ميپرداختند.
در مسير محلة خرابات خانههايي كه مورد اصابت قرار گرفته بود، كلكينها، اورسيها، پنجرهها با شيشههاي شكسته و نيمه باز آشفتگي خاصي داشت، چوب دستك تير پشت يكي از خانهها به نيزة دو شاخهاي سياه و طويلي ميماند كه از فاصلههاي بالايي به درون خانه فرو رفته بود. آدم فكر ميكرد اين بمها و راكتها در فضاي شهر دنبال محلة خرابات ميگشتند تا آنرا نقش زمين نمايند.
دو تن از تفنگداران (يكي از شوراي نظار و ديگري مربوط مليشههاي شمال) مانند بوزينههاي پر پشم بر سر موضوعي با هم به جدل برخاسته با سر و صورت خون پر عليه هم دست به اسلحه برده بودند، اگر در آن لحظه سرگروپ آنها كه ريش گرد نعل اسپي و لباس ابلق پلنگي از نوع روسي به تن داشت مداخله نميكرد، شايد هر دو بشمول چند طفلك پا برهنه كه در مدخل خانههايشان به تماشاي صحنه ايستاده بودند و ما عابرين كشته ميشديم.
با هر قدمي كه پيش ميرفتيم از جرز ديوارها، كلكينها و پنجرههاي شكسته، آلات ساز، دف، ني، رباب و تنبورها را ميديديم كه با جامة زربفت و سيمين، سربـسته در ديوارهاي درون خانهها حلق آويز شده بودند. خانههاي پر از ساز و سرود، پر از نواي ني، سراچههايي كه در آنها بزم غزل برپا ميگرديد به ماتمسرا تبديل گشته و شب يازة سكوت بر همه جا دامن گسترده بود.............
در آرامگاه شهداي صالحين
در فضاي گرم، تفتزده خفقانآور آن روز در داخل شهر (اواسط ماه سرطان ۱۳۷۱ خ) راه آرامگاه “شهداي صالحين” را در پيش گرفتيم، وقتيكه به بلنديهاي مشرف به آرامگاه رسيديم، در آن ساعت غبار سياهي از گرد و خاك در آن ساحه شناور بود، ابرهاي خاكستري و آماس كردهاي چشم خورشيد را بسته بود، گويي هجوم سياهي خواسته بود، حقيقت و فاجعة جنگ را كه در گورستان حضور چشمگير داشت از ديدگان پنهان نمايد و آفتاب بر سنگري تكيه داده و با نگاه يك چشم بسوي گورستان نگاه ميكند.
با هر قدمي كه از بلنداي آنجا به پايين نزديكتر ميشديم، به همان اندازه وسعت گورستان به تناسب عمر دو ماهة جنگ واضحتر نمايان ميگرديد. جنگ و جهاد جناحها واقعاً فاجعه و بذر مرگ پاشيده بود. خونخوارترين جناحها، خونهاي بسياري ريخته بود، گورستان مانند يك سند، مثل يك شيماي جنايت نسبت به هر جاي ديگر فاجعة جنگ را در پيش چشمان آدم مجسم ميكرد. مثل آن بود كه ابوجهل براي حفظ جلال و جبروتش از كشتار بزرگ موفق بدر آمده، همه را به زندان گور فرستاده بود. در حدود گورستان سكوت وهم انگيزي حكمفرما بود، شهداي جنگ در صفهاي نامنظم گورهاي خورد و كلان، شانه به شانه ،پهلو به پهلو در زير تودههاي خاك تازه آرميده بودند. اينجا و آنجا از اثر اصابت راكتها و مرميهاي ثقيل در روزهاي گذشته، حفرهها و گودالها به چشم ميخورد، كه استخوانها و جمجمههاي اموات را از ته گور كشيده بود. از شدت اصابتها و انفجارات ديوارهاي سنگي و سمنتي گورها درز برداشته، سوراخها و صوفهاي آن دهن كشوده بود. بوي مردگان برخاسته از جرز ديوار گورها همه جا پيچيده بود. بطوريكه گاهي بوي تند و تهوعآور آن آدم را بي حوصله ميكرد. بر فراز سرما پرندگان كشوده بال، لاش خواران در چرخ بوده به پايين چشم دوخته بودند. طوغهاي رنگارنگ بر فراز گورها به شعلههاي آتشفشان خشمي ميماند كه از ژرفاي زمين سر بركشيده و در وزش گردباد پيچ و تاب ميخورد.
آنجا يك گورستان عادي نبود، ذبحگاه و مدفن انسانهاي معصوم و بيگناهي بود كه در جنگهاي قدرت طلبي گروههاي مجاهدين در حوادث گوناگون به شهادت رسيده بودند، با اين حال زمين “شهداي صالحين” اين افتخار را يافته بود كه هزاران شهيد معصوم و جليل وطن را در خود جا دهد.
آن روز در قبرستان شهداي صالحين ازدحام عجيبي برپا گرديده بود، سخن گفتن از آن روز و توصيف آنچه در آنجا ديده ميشد بسيار دشوار است تا آدم خودش نبيند نميشود همه را تعريف كرد.
شهرونداني كه زخم جنگ را خورده بودند، دسته دسته، گروه گروه پياده و سوار بسوي شهداي صالحين ميشتافتند، جنازههايي كه در روزهاي قبل در شدت جنگ دفن آنها ميسر نشده بود به آنجا آورده ميشدند. پيشاپيش ما چهار نفري كه جنازة شهيدي بر دوششان سنگيني ميكرد، و بدنبالشان مادري كه در جواني موهايش به سفيدي گراييده و با چادر نماز گلدار سياه خود را پيچانده با شتاب در حركت بود، دقيقهاي بعد جنازه را پاي گوري نهاده ميخواستند آنرا دفن نمايند، اما مادر جسد فرزند جوانش را محكم در آغوش ميفشرد، ديوانهوار فرياد ميزد و اشك ميريخت. من دلبستگي يك مادر را به فرزند خوب ميفهمم، اما هيچگاهي چنين عشق سركش و جنون آميزي را نديده بودم، مادر سر و روي فرزندش را بوسه باران ميكرد، جسد او را كه گلولهها سينهاش را شگافته بود، محكم در آغوش ميفشرد، او را بلند كرده ميخواست بر شانهاش برداشته با خود ببرد.
آنطرفتر پدر و مادري ميانه سالي بر تربتي كه خاك تازه داشت نشسته، بسوي نوجوان كه از داخل قاب تصويرش محجوبانه لبخند ميزد، مات و مبهوت نگاه ميكردند.
چند زن و مرد ديگر به دور گوري حلقه زده، سرهايشان را به پايين انداخته و ديده بر زمين دوخته بودند، انگار كه اعماق زمين را از بالاي گوري كه روي آن نشسته بودند تماشا ميكردند، آنجا پايان جغرافياي ناپيدا ،قلمرو زندگي دوباره، قلمرو داد خواهي و حق طلبي بود، كه حق و ناحق را از هم جدا ميكرد.
در سوي ديگر پدري كه سر و صورتش را خطر عمر خراشيده، چين و چروك برداشته بود با يك سطل آب تربت فرزندش را شستشو ميداد، بر مزارش مانند جايگاه مقدس شمع روشن كرده بود، شمعها به تدريج جان ميگرفتند، روشن ميشدند و قد ميكشيدند.
در آن بزرگي گورستان كه با هزاران گور جديد ديگر وسعت يافته بود، بزودي پاي تربت مادر زانو زدم، بر روحش دعاهايي كه از ژرفاي قلبم بيرون ميآمد، و بر تمام شهداي خفته در آنجا نثار كردم، در آن دقايق كه پاي خاك مادر نشسته و بر سنگ مزارش به سكوت فرو رفته بودم، احساس عجيبي آميخته با درد، غم و اندوه، نااميدي دوري و نفرت تمام وجودم را فرا گرفته بود، بغض گلويم را ميفشرد، آتشفشان خشم از اعماق جانم تنوره ميكشيد، روانم در كابوس وحشتناك سرگردان بود. چهرههاي پرخون و رنگ پريدة شهدا، شهروندان معصومي كه در دوران جنگهاي دو ماهه به شهادت رسيده بودند، شماري از آنها در برابر چشمانم در سينة چاك ميهن خفته بودند، اما روحشان از عالم خاك به عالم افلاك پر كشيده بود، غم انسانهاي قربان شده، غم تباهي يك نسل، غم و اندوه مهار ناپذيري مانند عقدة آزار دهندة رواني بر گلويم پا ميفشرد، كه كرخت، بيخود و بيحالم نگه ميداشت.
در حالت سكوت به نظرم ميآمد كه همه اهل اين گورستان از زندان گور سر به بيرون زده، در يك روز روشن مانند قيامت موعود و روز رستاخيز در بالاي گورها نشستهاند، هر كدام سخن خودش، درد دل خودش و قصه تير خوردن و كشته شدن خودش را داشت.
مرد جواني با ريش تراشيده، چنان معلوم ميشد كه نميخواست بميرد، اما در اوايل جنگها در مكروريان اول هدف قرار گرفته كشته شده بود و حال بدنبال راهي براي گريز از آن زندان گور بود.
آنطرفتر چند زن و مرد جوان گرم گفتگو بودند، با هم قصههاي دنياي ديگر بعث بعد از موت را تبادله ميكردند، يكي از آن ديگري پرسيد، در بهشت هستي يا در دوزخ؟ مگر آدم كشتهام كه در دوزخ باشم، با دست بسوي آسمان هفتم اشاره ميكرد، روحم در آرامگاه خود در بهشت است، همة آنها سرها را به پايان انداخته چشمان نگران خود را به ته گور دوخته بودند، آنگاه كه به آوازي از ته گور گوش ميدادند كه صداي دادخواهي و به دادگاه كشانيدن آدمكشان را بشارت ميداد و خطاب فرشتهاي دادگر را ميشنيدند كه ميگفت، اگر حق تو را از تبهكاران جنگ نستانم، خود قاتلم.
در يك سوي ديگر بر سر يك گور طويل و نمناكي تعدادي نشسته و نيمخيز بودند، يكي گوش نداشت، يكي بيني، يكي را دهن دريده بودند، يكي در حدقه چشم نداشت، آن ديگري گل ميخ سياه آهني بر فرقش فرو رفته، خون ريخته از كنار ميخ بر موهايش خشكيده بود آدم ديگر كه هيكل تنومند داشت، اما سرنداشت، جسد بي سر او را تا حدي رقصانده بودند كه روحش به ملكوت پيوسته بود.
غرق در روياهاي وهمآور خود بودم كه ناگهان صداي شليك و غرش انفلاقها در تيغههاي شيردروازه مرا به خود آورد. وقتي به خود آمدم، از هجوم آشفته حالي، يك اضطراب و اهتزاز آسماني در روحياتم سايه افگنده بود. احساس ميكردم گلوله باران شدهام، زندهاي تير باران شده هستم، درد جانسوز و اندوه جانكاهي بر جسم و جانم رخنه انداخته بود، از ژرفاي وجودم خون ميگريستم، نميتوانستم جلو هجوم اشك خون را بگيرم، خواستم تمام وجودم تا ميتواند به اين فاجعه و قربانگاه بگيريد.
شب قبل اعلان شده بود كه دو جناح اصلي جنگ (مسعود و حكمتيار) بر شرايط آتشبس ميان هم به مذاكره مينشينند و آتشبس موقتي برقرار است، از همينرو جمعي از شهروندان به قبرستان خانوادهگي، از جمله به قبرستان شهداي صالحين شتافته بودند. اما جناحهاي جنگ با استفاده از اين فرصت در ارتفاعات بلند شيردروازه به اشغال مواضع و نقاط حاكمتر، تحكيمات و اكمالات لوژستيكي خود پرداخته بودند، از همينرو آشتباريهاي اسلحه ثقيل از هر دو جانب بر عليه هم شروع شده بود.
ضربات آتشي حزب اسلامي كه از چهارآسياب و مناطق پيوسته به آن، تيغههاي شيردروازه، مواضع شوراي نظار و قلعه بالاحصار را هدف قرار ميداد، بعضي از اين ضربههاي آتشي به هر سو از جمله بر گورستان “شهداي صالحين” انتشار ميكرد، گورستان را در هم ميكوبيد، اجساد و استخوانها را از ته گورها به بيرون پرتاب ميكرد.
موج آتشهايي كه از سوي “شوراي نظار و جمعيت اسلامي” از مواضع آتشي آن از “چكاد آسمايي” بالاحصار بسوي چهارآسياب و ريشخور شليك ميگرديد، بجاي تلفات به جانب مقابل، اكثراً بر قرا و قصبات و گاهي بر حدود گورستان شهدا فرود ميآمد، تلفات و خسارات را در قبال ميآورد. در واقع تمام ساحه شهداي صالحين در آن روز، همه زندهها و مردهها زير يك پل آتشين و امواج خروشان آتش قرار گرفته بودند.
در آن دقايق، ناگهان غرش ديگري صداي رعب انگيز گلولهها را تحت شعاع قرار داد. اين هواپيماهاي شكاري بودند كه از ميدانهاي هوايي خواجه رواش، بگرام، تحت امر احمدشاه مسعود به پرواز در آمده، بر اهداف حمله مينمودند. غرش هواپيماهاي حربي، رگبار آتشهاي ضدهوايي از سوي حزب اسلامي عليه هواپيماها و عبور سيال آتشها از بالاي سرما، قبرستان را در تلاطم صدايهاي مخوف فرو برده بود. با اصابت و انفجار چند راكت در دامنههاي شمالي “شهداي صالحين” در واقع خطر و واهمه بالاي سر همه سايه افگنده بود، همه شهرونداني كه در آنجا بودند، به استثناي چند ملنگ از خود رفتهاي كه در اطراف آرامگاه شادروان “احمد ظاهر” چشمهاي نگران خود را به آفتاب دوخته و صداي مرارت خواهي آنها بلند بود، همه راه گريز از گورستان را در پيش گرفته بودند.
شتاب و عجلة زنده ماندن زير رگبار آتشها و انفجارها در آن روز در اندك زماني ما را به جوار غربي قلعة بالاحصار رسانده بود. بر تاكسي كه ما سوار آن شديم، در غرش پرواز هواپيماهاي حربي و امواج خروشان آتش كه به بالاحصار وارد ميشد، يا از بالاحصار شليك ميشد، به مركز شهر رسيد./
[1]- واژه خرابات يا خورآبات- خورابه به معنى (چشمة خورشيد) بوسيلة فرهنگها و شخصيتهاي فرهنگي معاصر معني و تفسير گرديده است، ملكالشعرا بهار در كتاب سبك شناسي خود خرابات را از ريشة پهلوي خورآباد و آنرا جانشين صومعه خانقاه تصور ميكند. احسان طبرى در اثر معروفش “برخى بررسىها در بارة جهان بينيها” آنرا معربى از خورآباد ميداند. دوكتور اسدالله شعور در مقالات منتشر شدهاش در سايتهاي انترنيتى، خرابات را به دو معنى مركز ظهور و جلوههاي حق و رسيدن به حقيقت و محل گريز از جفاهاي اجتماعي و عقيدتي ميداند. اما توجه و بكار برد اين واژه بوسيله عرفا و دانشمندان شعر و ادب فارسى، دري، بار و وزنة عبادى، عرفاني و تصوفى كلمه تشخص بيشتر يافته است حافظ ميگويد:
در خرابات مغان نور خدا ميبينم
اين عجب بين كه چه نورى ز كجا مىبينم
بندة پير خراباتم كه لطفش دائم است
ورنه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست
عصمت بخارايى گفته است:
اين خرابات مغانند كه در آن مستانند
از دم صبح ازل تا به قيامت مدهوش
شيخ محمود شبستري در“گلشن راز” گفته است:
“خرابات آشيان مرغ جانست- خرابات آستان لامكان است- خراباتي خراب اندر خراب است، كه در صحراي او عالم سراب است”.
محلة خرابات كه در نزديكيهاي قلعة تاريخي بالاحصار قرار دارد، نام اصلي آن گذر خواجه خردك مكي است، خواجه از سلسلة عربهاي بازمانده در كابل بود، او در آن محله مسجدي ساخت و در پهلوي آن خانقاهي اعمار كرد، همه روزه فقرا درويشان، مسافران در آنجا طعام مجاني دريافت ميكردند، از همينرو آنجا به خرابات خواجه معروف شد، به مرور زمان به نام خرابات مسما گرديد. /
May 10th, 2009
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل دهم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۲
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب: «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست سرمایه اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۱
- انتشارات تهران ترجمه سومین رمان خالد حسینی با عنوان «و کوهها طنین انداختند» منتشر شد
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هشتم)
- خسرو باقریپیر پرنیاناندیش
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هفتم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل ششم)
- بر گردان از انور میرستاریکتاب بلژیک و بمب
- عزیزه عنایت مروری براثرگرانبهای نمک درشعر فارسی !
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل پنجم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای سوم و چهارم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای اول و دوم)
- ناصر اصغریدر سالگرد قتل تروتسكی، معرفی یك شاهكار
- برگردان، تلخیص و تحلیل از داکتر خلیل ودادخوشحالخان ختک آغازگر ادبیات ملی شعری ( پشتو)
- جميله پلوشهحقوق زن در گذرتاريخ
- ناصر اصغریلنین: معرفی یك كتاب
- Sumaia Frotan افغانی
- اسدالله شفاییماموریت سقوط
- پوهندوی شیما«غفوری»رنگها و برداشت های من
- لنیندربارۀ مبارزۀ مسلحانۀ جدا از توده
- امیر کشفیبرتراند راسل در مقام فیلسوف
- ترجمه محسن فریدنی و ا. صادقینشریات و تشکیلات کارگری
- نگارش از: نذیر ظفرپرستو های شاعرانه
- لنیننامه به کمونیستهای : آلمان ، اتریش و لهستان
- مجموعه آثار لنینبه جمهوریهای شوروی قفقاز
- مجموعه آثار لنین، جلد ۲۴، ص ۵۴-۴۲نامههایی دربارۀ تاکتیکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)امنیت ملی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)پلیسان نواحی مطمئین ترین حافظان جان ومال مردم (محافظت عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح پلیس:همکار شاروال درتنظیم شهرها(نظم عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- فصل دوم - پلیس ترافیک
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- بخش دوم (پلیس وسارندوی)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل هجده همقوای مسلح
- گزیدۀ مقالات از ولادیمیر ایلیچ لنیندر برخورد به خرده بورژوازی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهاردهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل سیزدهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل نهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح فصل هشتم
- کمونیستهای انقلابیقهرمانان فریب و اشتباهات بلشویکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل ششم و فصل هفتمقوای مسلح
- اثر جان پرکینزاعترافات جنايتكار اقتصادي
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهارم و فصل پنجم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل سوم (قوای مسلح)
- برگردان: شيرين روشارمارکس و قرن بيست و يکم
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل دوم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- پراودای. ج. تسره تلی و مبارزۀ طبقاتی
- کمیتۀ از زندان تا تبعیدمدخلی بر جلد یک سرمایه
- ک. کائوتسکی نیروهای محرکه و چشم اندازهای انقلاب روسیه
- شاپور احمديبادهپيمايي با اژدها در تموز
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- شاپور احمديشعر بيقهرمان
- محمدنبی عظیمی نگاهی به برگردان دوباره کتاب تلک خرس
- شاپور احمديگزيدهي هفتگانه
- پيام پرتوىفلسطين و اسراييل- تجزيه و تحليل از نگاه چپ
- برگردان از عارف عرفانکتاب افغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر حاشیهی متن الف
- امان معاشرروحنامه
- شاپور احمدياندامهاي نقرهاي ما چند نفر
- برگردان- محمدعارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دوُد)بخش ششم)
- شاپور احمديبندهاي پيشكشي فرشتهها
- برگردان- محمدعارف عرفان افغانستان درعقب پردۀ دوُد
- برگردان از عارف عرفانافغا نستان درعقب پرده دود-پی دی اف چهارم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر پوكههاي زمهرير
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دود-دوم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان عقب پردۀ دود-اول
- برگردان شاپور احمدیروبن داريو
- پوهندوی شیما غفوریمن و «لبخند شیطان»
- سید محمد اشرف فروغ سگ ها می جنگند
- شاپور احمديگاهي خاطرهي عشقي اندوهناك از زمانهاي اكنون
- امان معاشرافغانستان تخته خیز استعمار
- امان معاشر«ابرها بر شانه»
- امان معاشرسرزمین دسایس
- اسدالله جعفری امام صادق،برهان عرفان- عرفان برهان
- شیرین نظیری فعال حقوق زندخت غروب مجموعه شعر ازبانوعزیزه عنایت
- محمد عالم افتخارموفقیت بزرگ تازه برای کتاب و تئوری گوهر اصیل آدمی
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان { بخش 5}
- امان معاشراندمه ها اثر خلیل حیفی از چاپ برآمد
- شاپور احمديديوها و دلبندگونيپوشم
- داکتر عزیز فاریابینیمی نگاه به ( گلزمین وفا )- مجموعۀ اشعار شادروان استاد سید محمد ( دروگر )
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان
- محمد عوض نبی زادهجلداول کتاب مجموعه ی مقالات
- گزارنده: عزیز آریانفرخاستگاه و پرورشگاه تاجیک ها
- برگردان: ا. م. شیریدوره استالین بگواهی آمار و ارقام بخش چهارم (آخر)
- بقلم دکتر محمود صفریانسفر نامه ی دنیای ارواح پرتوی دیگری از فانوس خرد
- نگاه گر: صدیق رهپو طرزینگاهی به خاطرات محمود طرزی
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام(بخش سوّم)
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام
- ماریا دارومجموعه ء از اشعار دلنشین شاعر جوان محترم « نذیر ظفر » تحت عنوان « شب یلدا » تازه از طبع برآمد
- اثراستثنائی عبیدالله «حبیب»
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)فصل سوم کتاب نام و ننگ
- عزیز آریانفرنگاهی به کتاب «میراث ایران»ِ ریچارد نلسون فرای
- امان معاشرمعرفی کتاب
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)بخش دوم
- مصلح سلجوقینگاهی کوتاه به مجموعۀ شعر حسین وفا سلجوقی
- رضا اغنمیسفرنامه دنیای ارواح
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان) فصل سوم کتاب نام و ننگ
- گزارنده عزيز آريانفركتاب تذكر الانقلاب
- صدیق رهپو طرزیآخرین اثر محمود طرزی
- کوچی مسافردروغهای شاخدار
- دوکتور سید احمد جهشدر بارهء کتاب گوهر اصیل آدمی و نظریات محترمه ماریا دارو
- از قلم : ماریا دارونگاهی بر کتاب «گوهر اصیل آدمی» و فهم و هضم آن
- تهیه و نگارش: میر عبدالواحد سادات افغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکا قسمت پنجم
- لیلا فرجامیرودخانه ای که از ماه می گذرد
- محمود فاضلی بیرجندیآشنایی با برگردانی تازه از یک کتاب
- سلیمان کبیر نوریجایزه ای بالاتر از « نوبل» و « اسکار»... برای کتاب گوهر اصیل آدمی
- میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکابخش چهارم
- تهیه و نگارش: میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبرۀ جیو اکونومی امریکا
- پروفیسر عبدالواسع لطیفیپا برهنه باز کشت
- فهیمی تجدید تعریف و شناخت انسان در اثر« گوهر اصیل آدمی »
- Translated from Dari by Mir Hekmatuallah SadatAfghanistan: The Land of Epics and Tragedy
- نویسنده اسپندکوهیمشوره های دوستانه
- داکتر سرگی کورگینیان بعد از سرمایه داری مانیفستِ جُنبشِ «ماهیتِ زمان»
- امان معاشرافغانستان اؤزبیکلري خلق قؤشیقلري
- گلن ال. کارلسازمان سیا به روایت بازجوی سیا-11
- میرعنایت الله ساداتآشنایی با سایه روشن
- غلام نبی اوسپرین ــ یورشدافغانستان د ادبیاتو ځلانده« غمي »
- برتراند راسلشناخت ما از جهان بیرونی
- جين هيرشفيلدلابهلاي تيغههاي زمردين
- نوشتۀ ر.رخشانیسرچشمه های مدرنیته
- قیوم بشیرقزلباش و هزاره در لابلای تاریخ افغانستان
- بنیاد عبدالرحمان برومندکشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷
- برگردان شاپور احمديروبن داريو
- اثر جان پرکینزاعترافات جنایتکار اقتصادی
- امیلیا اسپارتکمکثی کوتاه در مورد کتاب «گردنبند مروارید»
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت پایانی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت سوّم
- ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوینقد مارکسیسم دربارۀ نظریۀ روانکاوی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت دوم
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیسم عقلانی و سقوط کمونیسم»
- سید نبیل شمیمناله های پناهجویان
- نوشتۀ ایو میشو سنجه های زیبایی شناسی و داوری سلیقه
- نجیبه آرش عجایب هفتگانهء جهان در سده های میانه
- فريدون گيلانیدر باره سه کتاب آخرم
- رضا اغنمیوصیت نامه خدا
- نگارش: ش. بامدادکودکان درجنگ
- مشعل حریردر شگفتی یک گمنام
- گزینۀ نبشته های نیلاب موج سلامگردنبند مروارید
- عبدالحسیب شریفیچاپ و انتشار دو مجموعهي شعر و يك مجموعهي داستان در تخار
- محمداسحاق فیاضیاد گل سرخ
- بزرگترین چالش در مقابل بشریتآینده طلایی
- دکتر عبدالحسین زرین کوبدوقرن سکوت
- سراج الدین ادیب«کتابخانه سیار با صدها آثار کلیدی ماندگار »
- محمود صفریانکتاب وصیت نامه خدا
- حمید محوینقدی دربارۀ : «بادام های زمینی» اثر رضا بی شتاب
- محمد اسحاق ثنا رومان پا برهنه باز گشت
- سلیمان کبیر نورییک پیغام ملی و وطنی و یک دعوت تاریخی و انسانی
- عزیز آریانفرپیرامون کتاب دولت و اپوزیسیون در افغانستان از 1919 تا 1953
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود: هدف، ایران
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود : هدف ایران
- نوشته هوشنگ معین زادهوصیت نامه خدا
- مترجم : حمید محویتأملاتی در باره ی تاریخ مسیحیت نخستین
- گزارنده به دری: عزیز آریانفردولت و اپوزیسیون در افغانستان
- عبدالو کیل کوچی کتاب ، یادی ازسر زمین شمالی قدیم
- نیلاب موج سلام« پرندگان بیبال » در آبهای سیال
- محمد یعقوب هادییادداشت های «تصویری ازگوانتانامو» تبرئه جنایات مشابه
- شباهنگ رادجنگ و اوضاع افغانستان
- آشیل بخاراییکتابی ؛ همسنگ آثار رهبران کبیر تحولات تاریخ
- سلیمان راوشسه واکنش - تکاوران تیزپوی خرد در خراسان
- نویسنده:عبدالسلام ضعیفعبور از خط سرخ [در گوانتامامو ]
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پایانی
- ایرینا کورشونوفنیلوفر و آتش
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پنجم
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش چهارم
- نوشته: گوالیم رابرتس قوهء فکری کودک تانرا بلند ببرید
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم تازه افشا شده بایگانی های شوروی پیشین در باره افغانستان بخش دوم
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم بایگانی های شوروی در باره افغانستان
- ی.بیدار سر نوشت خانواده در جوامع غربی
- امان معاشرراز هستی
- میر عبدالواحد ساداتآشنایی با «مکاتیب افغانی»
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش سوم
- شمس حیدریاردو وسیاست در سه دهه اخیر به زبان انگلیسی
- دکتر بیژن باراننقد کتاب: آنتالوژی صدای اعتراض قلم- تابستان 2009 ایران
- مسعود حنیفخانه وخانواده ،کانون خوشبختی وسعادت
- گنادی زیوگانفاستالین و تجدّد بخش دوّم
- ژرژ پولیتزرفلسفۀ عصر روشنایی و تفکر مدرن
- گنادی زیوگانف استالین و تجدّد
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمهمان ناخوانده در کابل
- گزارنده به دری: عزیز آریانفربحران اعتماد سال های 1940-1941 در آسیای میانه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرعملیات «امان الله» و «تبت»
- گزارنده: عزیز آریانفرماجرای پیر شامی [گیلانی]
- گزارنده: عزیز آریانفرواپسین پیروزی نادر خان
- گزارنده: عزیز آریانفرخون های تازه بر زمین نوار قبایل «آزاد»
- نویسنده : مهرالدین مشید "گذرگاۀ بسته" * فریادی در دل سنگین تاریخ
- گزارنده: عزیز آریانفراشغال کابل از سوی قبایل مرزی [هند بریتانیایی] و به پادشاهی رسیدن نادر
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرسرنگونی امان الله خان
- گزارنده: عزیز آریانفرانتقام نافرجام کمینترن در «دهلیز افغانستان»و سرنگونی امان الله خان
- میم -میهن فدا(( جنگ های کابل (( زرافهء قشنگ
- میم -میهن فداجنگ های کابل (( زرافهء قشنگ((
- عزیز آریانفربر گرفته از کتاب نبرد افغانی استالین: سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان و قبایل پشتون
- خلیل الله عالم جنگ قصابان نبرد نابرابر
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون »اثرابوبکریقین (قسمت سوم)
- دوکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین ) قسمت دوم(
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین
- گزارنده: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین(سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان وقبایل پشتون)
- نویسنده : پیکارجونکاتی چند پیرامون کتاب « تولدی دیگر»
- میرزا آقا عسگری (مانی)«ظهور»، کتابی برای برونرفت از خرافات
- دوکتور خلیل الله وداد بارشزمامداری امیر حبیب الله کلکانی
- نویسنده : سید عبدالقدوس سیدکتاب جنگ های کابل ۱۳۷۱ – ۱۳۷۵ خورشیدی زیر چاپ رفت
- امان معاشر اعیادمغان
- شریفیچند کوچه دورتر
- ابراهیم سهارکتاب سرنوشت غم انگیز درافغانستان
- امان معاشر بیدلستان و گلدسته
- از دکتر شعاع الدین شفا *ظهور، حکایت من و امام زمان
- رضا اغنمیبشارت
- امان معاشرشگوفه های احساس
- صدیق رهپو طرزینگاهی به کتاب آینده افغانستان
- محمد نبی عظیمیسگ شریر همسایه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر امير امان الله و آسياي ميانه شوروي
- ص.وفانگاهی کوتاه بر يکی دو اثر وکار کردهايی احمد فريد طهماس
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرتاریخ در سیما ها:هنگامه انور پاشا درآسیای میانه و بازتاب آن در افغانستان
- بهرام معصومى كشور ايران، كشور كوروش و داراست
- فضل الرحیم رحیمنام عتیق رحیمی ، در فهرست برنده گان صدوپنچ سال فعالیت جایزه ادبی گنکور فرانسه
- فاطمه سعيدی (مادر شايگان)برای فرزندان من اشک تمساح نريزيد!
- صبورالله ســياه سـنگ"آوای مــاندگار زنان"
- فضل الرحیم رحیم جادوگران و مداریان
- هوشنگ معین زادهظهور
- امان معاشر خاطرات یک کارتونیست
- گزارنده به دری: آریانفر «جمهوری هراتٍ» عبدالرحیم خان [نایب سالار]
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر«کابلستانٍ» بچه سقاء (جنوری– اکتبر سال 1929)مشی سیاست داخلی و خارجی
- ديپلوم انجنير عبدالقادر مسعودمژده به علاقه مندان کتاب
- صدیق رهپو طرزیکتابشناسی«محمود طرزی»
- نو شته نذ یر ظفرتاریخ مطبو عات افغانستان یا ضرورت ژور نا لیستان
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش فرجامین)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر نخستین نبرد سپاهیان شوروی در افغانستان در سال 1929
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 24)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمبارزه دیپلماتیک قدرت ها در افغانستان در سال های 1919- 1921
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 23)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 22)
- صدیق رهپو طرزی«طرزی و سراج الاخبار»
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيست ويکم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيستم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هژدهم)
- نوشته: محمد اسحاق فياض پشتونستان چالش سياسي افغانستان و پاكستان
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش شانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش چهاردهم)
- مشعلازســـُـکر تا صَـــــحو
- م.نبی.عظیمی نام وننگ
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سيزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوازدهم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش يازدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هشتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش ششم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پنجم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش چهارم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سوم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوم)
- خالد اشککم بود والی شوم
- محمدنبي عظيميواهمه های زمینی
- مشعلازسايه های هول تا واهمه های زميني
- بیرنگ کوهدامنی سایه ناظمی ، حافظ ، شاملو وفروغ درسایه های هول
- نوآم چامسکیاندر بایستنی های امپراتوری قدرت و اعتبار
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- دکتر محمد هاشم فقیریتاریخ در ادبیات
- سليمان راوشنام و ننگ
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- داکترغلام حيدر« يقين »سخنی چندپیرامون کتاب « تخمیس غزلیات حافظ » اثرالحاج ابوبکریقین
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمد عوض نبی زا دهرمان گودی پران باز, بازگوئی گوشهء ازظلم وستم بر مردم هزاره
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميسايه های هول
- محمدنبي عظيميکنزالمهملات والاکاذيب ( بخش هفتم و پاياني)
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- سیامک زینلیخاک حاصلخیز برای کشت انواع تروریسم
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- ويرايش، تهيه وبرگردان (ناهيد) نگاهي به کتاب جنگ بدون مرز، استعمار جدید جهان
- مشعـلتاجـيکـان در قـرن بـيستـم
- ارسالي فريدون يماسرنوشت غم انگيز در افغانستان
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- نويسنده: غفار عريفبه آّن به چه عنوانى بايد قضاوت كرد!؟
- فرزاد بهنامدر تاريكي راه مي رويم
- عبدالولي منگلد افغانستان په ادبي کتابتون کې يوه بله شعري ټولګه ورزياته شوه
- احمد وحید صادقی نگرشی کوتاهی بر گوشه های از زنده گی و اندیشه های فلسفی – عرفانی مولانا جلال الدین محمدبلخی
- محمدنبي عظيمينگاهی به مجموعه ؛ داستانی : رازهای قلعهء قرمز
- سلیم سلیمیچند حرفی در باره پايان رمان « سايه های هول
- فرزاد کنزالمهملات والکاذیب
- محمدنبي عظيمي"نیم نگاهی بر ائتلاف های تنظیمی در افغانستان"
- محمدنبي عظيميواهمه های زمیني
- اکرام کمالدر اشراق نيلوفر
- چند کتاب تازه از میرزاآقا عسگری (مانی)
- کمانگيربخشی از خاطرات جنرال تامی فرانکس : فرمانده پيشين نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان
- جواد نصرياندو قرن با مطبوعات فارسي زبان خارج از كشور در قاره آسيا