سر نوشت خانواده در جوامع غربی
ی.بیدار ی.بیدار

بررسی کتاب     

مولف :میر عنایت الله سادات 

اخیرا  کتاب جالب و خواندنی تحت عنوان فوق نوشته دانشمند محترم میر عنایت الله سادات بدستم رسید که از مطالعه آن واقعا حظ بردم.  کتاب در 133 صفحه با قطع و صحافت زیبا در ایالات متحده امریکا  به زیور نشر آراسته شده است.فهرست طولانی ماخذ در اخیر کتاب نشان دهنده آن است که مؤلف تحقیقاتی رویهمرفته وسیع و همجانبه ای را پیرامون موضوع مورد بحث انجام داده است . همینطور طرح سمبولیک پشت جلد گویا بوده و نمادی از" ترقی" را نشان میدهد که باعث انقسام خانواده ها و ایجاد شگاف عمیق میان جهت های مادی و معنوی جوامع غربی شده است.

محترم سادات با تهیه این نوشته فوق العاده با اهمیت , مفصل و همه جانبه، یکی از معضله های پیچیده مرتبط به زندگی مهاجران  افغان دراروپا و امریکا را مورد مطالعه قرارمیدهد.گرچه خانواده های مهاجر مستقیما" مورد تحلیل قرار نگرفته اند ، اما شرایطی که آنها در آن زیست مینمایند منحیث عوامل استقامت دهنده  از جهات مختلف بررسی شده است.

ایشان در این مورد می نویسند " در گام نخست جلب توجه افغانهای مهاجر شده در جوامع غربی است. تا شناخت آنها از انحرافات مروج در این جوامع عمیق تر شده و بخاطر راهنمائی نسلهای بعدی خود ارزشهای معنوی واصول فرهنگی خود را در تلفیق با دست آورد های علمی و فنی غرب مشعل راه شان قرار بدهند."

رسانه های جمعی ما در خارج کشور در طی سالهای اخیر , بنابر تعمیق و تداوم بحران در داخل کشور پیوسته با دغدغه ها و کشمکش های سیاسی مصروف بوده اند که پرداخت وتوجه به چنین مسایل با اهمیت متاسفانه از انظار به دور مانده است. این کتاب مساله را با تفصیل و با ارائه ارقام مورد بحث قرارمیدهد.

کتاب "سر نوشت خانواده در جوامع غربی " ، اساسا بررسی سیر تکامل خانواده های غربی را از شکل گیری نخستین آنها در آتن و روم آغازنموده وآنرا پا به پای تکامل نظام اقتصادی-اجتماعی در جوامع غربی مورد مداقه قرار میدهد. اما بصورت اخص ، روی لجام گسیختگی های زیانبار نظام سرمایه و اثرات منفی آن بر نهادخانواده ، تأکید میکند . نویسنده  در مقدمه کتاب مینویسند "  پهنا و گسترش ثروت های علمی و مادی روز تا روز وسعت می یابد , اما عرصه برای  حفظ داشته های اخلاقی محدود و تنگ تر می شود."  در این ارتباط به نقل از ویل دورانت دانشمندمعروف امریکائی مینویسند "  اخلاق و عادات که به کندی تغیر می نمایند در روز گار ما, مانند ابر ها در برابر  با دها دچار تغیر اند . مبانی و عادات دیرینی که حافظه ای انسانی آغاز  آنها را به یاد نمی آورد در برابردیدگان ما در هم می ریزد."  به عبارت دیگر میان  عرصه های مادی و معنوی زندگی هم آهنگی و همگونی وجود ندارد بلکه معنویت در برابرپیشرفت مادی وتکنولوژیکی روز تا روز کمرنگ تر شده و نوعی خلای بزرگ معنوی در این جوامع در حال بوجودآمدن است.

مؤلف ادعا دارد که انحرافات نظام سرمایه داری صدمه جدی بر پیکر خانواده  , این هسته اولی و سنگ بنای تمدن وارد نموده است و ادامه مناسبات کنونی , هستی این هسته اساسی جامعه بشری را مورد تهدید  انقراض ونابودی قرار میدهد.او توضیح مینماید که چگونه تسلط نظام اقتصادی موجود در غرب ، باعث مسلط شدن فلسفه " خود محوری " در شعور انسانها شده و حس همکاری و تعاون متقابل را ازآنها گرفته است . او معتقد است که اعضای خانواده بطور جداگانه به مارکیت وابسته شده و پیوند های فی مابین خود شان در حاشیه قرار گرفته است . به ارتباط از دست رفتن نقش و رسالت خانواده ، در کتاب میخوانیم:

" رشد نا متوازن اقتصادی بر سایر عرصه های فر هنگی و اجتماعی اثر گذاشته و سبب شده که معیار ها و تمایل عمومی نسبت به ازدواج در جوامع غربی تغیر نماید. در نتیجه دگرگون شدن معیار ها , خانواده هم منحیث کانون پرورش سنن و آداب اجتماعی متدرجا رسالت خود را از دست داد و مظاهر نا میمون یکی پی دیگری متبارز شدند."

حقیقت این است که سیستم اقتصادی در نظام سر مایه داری پیشرفته طوری عیار شده است که گام بر داشتن پا به پای آن موجب ایجاباتی میشود که بدون آن ادامه زندگی در تحت  نظام را به دشواری روبرو می سازد.مثلا, کاریابی و اشتغال یکی از  پیچیده ترین و پر درد سرترین  مشکلات جوامع غربی است. دشواری در یافتن کار,  هر فرد را مجبور می سازد تا : اول-  بالاجبار تحصیلات مسلکی ( کریر) داشته باشد  دوم: زندگی شخصی و خانواده گی خود را مطابق شرایط استخدام  وچشم انداز رشد  مسلکی خودعیار نماید . درین ارتباط مولف مینگارد : " ندرتا  زوج و زوجه ای وجود دارد که در هنگام امضا قرار داد عقد نکاح شان, متوجه مکلفیت های آینده خود ها منحیث والدین شده و یا در برابر زندگی مشترک خانواده گی مستقبل خویش احساس مسئولیت نمایند. هر یک از انها در جریان عقد قرار داد,غالبا به مو فقیت های فردی خویش در کار های  مسلکی بیرون از منزل می اندیشند, تا دست یابی به اهداف و غایه ای زندگی مشترک. اقتصاد رقابتی روحیه ای خود پرستی را در آنها ترزیق نموده ودر اثر همین روحیه است که پس از مدت کوتاهی ازدواج ها به  طلاق می انجامد."

رشد و انکشاف جوامع غربی , کار زن در خارج منزل را به یک امر  اجتناب ناپذیر مبدل نموده است. اما کار زن برای کار فرمایان تا زمانی  ارزش دارد که میتوانند با انرژی کار کنند. یعنی یک خانم بار دار به درد  صاحب کار نمی خورد.  هم از این لحاظ که نمی تواند مطابق نورم کار کند و هم از این لحاظ که کار فر ما باید مطابق قوانین جاری بین المللی ( مثل  مصوبات  ساز مان جهانی کار  آِی ال او) باید برای  دوران بارداری و هم برای دوران ولادت الی سه ماه حقوق بپردازد. اما  کار فرما یان از پرداخت این مصارف اضافی  طفره میروند. به این سبب کار فر مایان تا مجبور نشوند خانم های باردار را استخدام نمی نمایند و در صورتی که یک زن در جریان کار  بار دار میشود سعی می نمایند به نحوی بر کنارش کنند.

بدین ترتیب یک زن که در رشته معینی تحصیل میکند بخاطر تاسیس پایه های مادی  زندگی و آینده اش , سعی میکند که کارخودرا حفظ کند . ازهمین جهت او خود را نخست برای ازدواج و ثانیا برای   ولادت آماده نمی بیند. به این ترتیب " تغیرات در شمار ولاد ت اطفال, ازدواجها, طلاق, مرگ و میر, همه وهمه عواملی اند که ازتعداد اعضای خانواده می کاهد. کثرت طلاق ها خانواده ها را تجزیه نموده و از یک خانواده مکمل دو فامیل نا مکمل بوجود می آورد. همینطور به تعویق افتادن ازدواج ها , تعداد " تشکیلات اقتصادی یکنفره" را برای مدت ها در سطح بلند نگه میدارد." در این ارتباط در جای دیگر گفته شده است :

" امروز ملیونها طفل دراروپا و امریکا طوری به دنیا آمده ومی آیند که پدر و مادر بیولوژیک آنها هیچگاه مطابق موازین اجتماعی روی سفره عقد نکاح نه نشسته و تعهد زندگی مشترک مادام العمر را نه بسته اند. بخش بزرگ انسانها در قالب فامیلهای یکنفره زندگی میکنند و شمار این نوع  فامیلها روز تا روز روبه افزایش است." ساده  سازی قانونی و قابل فهم شدن  اجتماعی طلاق از یکطرف , و ساده شدن جدائی از والدین و تاسیس زندگی  مستقل اطفال از  جانب دیگر, دلایل عمده این از هم پاشی  شمرده شده است.

تعداد بیشمار اطفالیکه با مادر های طلاق شده شان زندگی مینمایند مورد تجاوز مردانی قرار میگیرند که با مادر شان معاشرت و روابط جنسی بر قرار مینمایند. روزانه ده ها هزارزن  تن به سقط جنین میدهند. گرچه این  مساله قابل بحث است اما در این جا پائین بودن سطح درآمدخانواده , ضعف  پیوند فامیل و کمبود  محبت و علاقه به نوزا د زوایائی اند که موضوع مورد بحث قرار گرفته است.

هم جنس بازی, فیمینیسم و عمل فحشا به حیث " شغل تجاری" که از آن باید مالیه بپردازند , در جمله امراض اجتماعی اند که نهاد خانواده را مورد تهدید قرار میدهد . این ها بمثابه تاثیرات جانبی نظام سرمایه داری که اثرات مستقیم بالای خانواده میگذارد، در کتاب با دقت و موشگافانه مورد بر رسی قرار گرفته است. در این مورد  کتاب چنین نتیجه میگیرد " اضمحلال فر هنگی در اروپا و امریکا اکثرا مرادف با" آزادی از قیود عنعنات" جازده شده و در سایه ای چنین سطحی نگری , انحرافات عدیده در درون این جوامع رشد می نماید. امروز  بی اعتنائی به ارزشها و موازین پسندیده فر هنگی تا اندازه ای گسترش یافته است که حتی نهاد های اخلاقی و فرهنگی از شیوع خزنده این انحرافات در امان نیستند" در جای دیگر آمده است " همجنس بازی موریانه ایست که بنیاد خانواده های غربی را برای اضمحلال هلاکت بار آماده میسازد. اضمحلال کانون خانواده , مرادف به از هم پاشیدن مهمترین رکن تمدن و سقوط جامعه به شرایط ماقبل التاریخ است."

برای آنکه زن هم نقش محوری خود را در فامیل حفظ بتواند و هم در جامعه مقام شایسته ای خود را از دست ندهد , نویسنده چنین پیشنهاد مینماید : اولا بائیست میان رشد عوامل مادی و حفظ معنویت, یک همآهنگی در جامعه بر قرار گردد. ثانیا , دولت و تشبثات خصوصی با تمویل مصارف پرورش و تربیت اطفال , یعنی قوای کاری که بعدا استخدام می شوند , دین خود را بمقابل فامیل ادا نمایند. در صورت ادای این دین زن میتواند که به خاطر آرام به کار خانه و آوردن طفل تشویق شده و صرفا به عواید کار خود در بیرون منزل  وابسته باقی نماند."

مولف اساسا دو مساله جدا و مرتبط بهم را مورد بحث قرار داده است که اولی سرنوشت خانواده در جوامع غربی است و دومی اثر پذیری جامعه مهاجر افغانی از انحرافات اجتماعی جامعه غربی  ,  ویا صدمه معنوی جامعه مهاجر افغان از پی آمد های منفی اجتماعی جامعه غرب میباشد.

درین ارتباط مؤلف کوشیده است تا شناخت از انحرافات و اضمحلال خانواده های غربی را در محراق توجه خوانندگان قرار بدهد . اما شیوۀ مقابله با اثر گذاری این معضله را برای خانواده های مهاجر معرفی نه نموده است . در حالیکه این دو مسئله ، هرکدام دارای اهمیت فوق العاده است و میتواند بطور جداگانه مورد مطالعه قرار گیرد .

از نظر من کتاب باید در دو بخش تنظیم و به رشته تحریر در می آمد و شیوه مقابله با این مشکل برای خانواده های مهاجرنشان داده میشد. شاید ایجاب کند که دانشمند محترم سادات بخش دوم  یا جلد دوم برای کتاب بنویسند تا جامعه مهاجر ما بصورت مشخص بدانند که چه کنند؟؟؟.

از این نقیصه که بگذریم کتاب یک اثر فوق العاده با اهمیت و قابل مطالعه میباشد که معلومات منحصر به فرد را جمع آوری و به دسترس خواننده گان قرار میدهد. دست شان درد نکند. به امید مطالعه جلد دوم کتاب.


June 3rd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب