هفته قبل مجموعه اشعار محترم نذیر ظفر تحت عنوان شب یلدا بدستم رسید ُ جناب ظفر با اهدای مجموعه اشعارش که مزین با امضای شان میباشدُ بنده را افتخار بخشیده اند اظهار سپاس و امتنان مینمایم.
این مجموعه با قطع وصحافت مرغوب بارنگ امیزی شاعرانه و جلوه از مهتاب چهارده در فضای صلح آمیز و دل آرا با نمایش سنگ و صحرای در پرتو مهتاب چهارده که نمایانگر سلیقه ناشرُ و آرام بخش روان انسانی میباشد خیلی دلپذیر است در پشتی چهارم این مجموعه که با فوتوی محترم ظفر و شمعهای افروخته که نمایانگر الهام و اندیشه شاعرانه شاعر شیرین سخن چون «ظفر» میباشد ُ فضای دیگریست که عطشه خواننده را بیشتر میسازد و در همین پشتی چهارم سخن از چاپ دو مجموعه شعر دیگر ش بنام های : جلوه گاه مهرُ شام غزل و مجموعه اخیر «شب یلدا» و آثار آماده چاپ: و مقالات داغ با نشانی و ادرس ناشر یادآیانی گردید است ( استانبول — ترکیه ۱۳۹۱ خورشیدی- ۲۰۱۲ میلادی)
این مجموعه حاوی (۱۵۲) صفحه بودهُ از صفحه سوم تا صفحه هشتم شماره صفحات و عناوین کتاب بنظر میرسد. چیزیکه در این مجموعه مرا شگفت زده ساختُ مقدمه نظمی مجموعه این کتاب بودُ که یک تازه گی و نوآوری و سبک جدید در طبع اشعار امروزی میباشد.
مقدمه نظمی شاعر که باذکر کلمه شریف از صفحه نهم الی صفحه بیستم را احتوا میدارد خیلی دلچست و با کلام شعر تمام زندگینامه او و مختصر معرفی خانواده بزرگ وی و خواهرانشُ همکارانش و دوستانیکه اورا در طبع این مجموعه یاری رسانیده اند در برگرفته است. از صفحه بیست ویکم الی ( ۱۵۲) تقریظ بقلم استاد داکتر عنایت الله شهرانی وسخنان ناشر و اشعار نابُ پرُ احساس و عاطفه شاعر گنجانیده شده است.
من مجموعه زیاد ای از شعراء وطن و دیار همزبان را مطالعه نموده امُ اما این چیزی دیگراست.
محترم ظفر همکار گرامی من در رادیو تلویزیون ملی افغانستان بود و خاطرات نیک از رویه واخلاق نیکویش شیرین تر از کلام شعریش درحافظه دارم ُ زمانیکه آتش جنگهای داخلی زبانه کشید وطنداران ما چون کبوتران بیبال هر طرف پر کشودند و پیدا کردن هریک عزیزان در دیار غربت کار دشتوار بود. اما فرهنگیان با احساس و وطنپرست در هر کجاکه باشندُ سینه پر درد و الم از دوری وطن دارند و دست از قلم بر نمیدارند. حدود شش سال قبل در یکی از وبلاکهای افغانی نوشته ء از تراوش قلم ظفر توجه مرا را جلب کرد و چشمانم با خواندن نوشته اش روشن گردید اکنون تماسها بهتر و نزدیکتر گردیده است از حال و احوال هم دیگر تلفونی و یاایمیلی اطلاع داریمُ او را مهربان تر و گرامی تر از دیروز یافتم. ظفر از یک خانواده بزرگ ُ روشنفکر و دانشمند چون اشعه آفتاب صبحگاهی درسرزمین میهن ما طلوع کرده است.
این خانواده بزرگ در جمع فرهنگیان با غرور ُسر بلند و با وقار وطن ما خدمات زیاد در عرصه های مختلف و بخصوص در عرصه هنر وفرهنگ انجام داده اند . هرگاه نام ظفر را به زبان میآورم قامت رسای انسان باعاطفه و با وقار مقابل چشمان قرار میگیرید که در انسان دوستی ُ صداقت ُ شرافت ُ عیاری و سخنرانی یکتاز زمانه بود او «شهید مهدی ظفر » میباشد. این است نمونه از آن گلستان پر برگ و بار که «نذیر ظفر» سربلند کرده است . همان طوریکه در مقدمه نظمی این مجموعه شامل است ایشان از جمله باشندگان زنده بانان کابل و از دانشمندان زمان بودند. بطور مثال در صفحه (۴۲) این مجموعه میخوانیم :
هرچند با تبر به سپیدار کوفتند —- هرچند باغ را ز سپیدار روفتند
اما بهار را نتوان با تبر شکست —- خورشید را نهان نتوان کرد با دودست
این شعر چندین پیام در شناخت خانواده بزرگ و فرهنگی ظفر دارد. زیرا آفتاب را نمیتواند با دو دست پنهان کرد و یا با گشتن شهید « مهدی ظفر » نمتواند گلشن فرهگنی خانوداه ظفر را عاری از دانشمندان و شعراء شیرین کلام نمود. خواندن این مجموعه مانند کتاب رومان دلچسپی خاص دارد هرگاه یک شعرتمام گردد تشنگی بیشر برای خواندن اشعار بعدی پیدا میشود.
نبض دل در ورق یاد وطن پیچیده — عطر این گل به سرا پای چمن پیچیده
کشته گان لاله صحرای جنون تو شدند —- سرخ رویان تو ! شیدا به کفن پیچیده
طاهران حرم عشق تو هر گوشه مقیم —- مشک مهر تو به صحرا و دمن پیچیده
واژه ها را پی وصف مرصع کردم —- لیک توصیف تو در متن سخن پیچیده
تار و پود ظفرت بافته از خاک تو شد —- عشق تو در تن غم دیده من پیچیده
جناب ظفر نام با مسمای در نشرات داخل خارج از افغانستان میباشد و فرهنگیان به کار وسلیقه فرهنگی وطبع شاعرانه ایشان آشنایی کامل دارند. این فرهنگی فرهیخته از جوانی در ارگان نشراتی کشور مصروفیت داشت و احساسات درونی و اندیشه های انسان دوستی ووطن پرستی او در مقالات و اشعارش منعکس میباشد.
لازم میدانم مراتب تبریکات خود را خدمت جناب « ظفر » شاعر با احساس و نازک خیال و نوگرا جهت طبع سومین مجموعه شعریش عرض بدارم. برای ایشان توفیق بیشتر از خداوند خواسته و خواهانم .
کانادا