مقدمه
در 4 آوریل 1917، فرصتی دست داد تا ابتدا، در
گردهم آیی بلشویکها در پتروگراد، گزارشی دربارۀ موضوع فوق بدهم. این بلشویکها،
نمایندگان کنفرانس شوراهای نمایندگان کارگران و سربازان سراسر روسیه بودند که باید
به خانههایشان می رفتند و در نتیجه من نمی توانستم این گزارش را به تأخیر
بیاندازم. بعد از این گردهم آیی، رئیس جلسه، رفیق گ. زینوویف، از طرف تمامی مجمع
از من خواست که گزارشم را بلافاصله در گردهم آیی مشترک نمایندگان بلشویکها و
منشویکها[2] تکرار کنم که در نظر داشتند دربارۀ مسئلۀ متحد ساختن حزب سوسیال
دمکرات کارگری روسیه بحث کنند.
اگر چه برای من مشکل بود که بلافاصله گزارشم را
تکرار کنم، ولی حس کردم که خودداری از انجام این خواست درست نیست، زیرا که این را رفقای
همفکر من و همچنین منشویکها، که به علت عزیمت قریب الوقوعشان واقعاً نمی
توانستند به من اجازۀ تأخیر بدهند، از من خواسته بودند.
برای نوشتن این گزارش، تزهایی را که در شمارۀ 26
پراودا[3] در 7 آوریل 1917* چاپ شده بود خواندم.
هم تزها و هم گزارش من باعث اختلاف نظرهایی در
بین خود بلشویکها و سردبیران پراودا شد. بعد از مشورتهایی چند، ما متفقاً به این
نتیجه رسیدیم که عاقلانه است که دربارۀ اختلافات خود آشکارا بحث کنیم، و از
اینرو مواد لازم را برای کنفرانس سراسر روسیۀ حزب خود (حزب سوسیال دمکرات کارگری
روسیه که تحت نظر کمیتۀ مرکزی متحد شده) فراهم کنیم، که قرار است در 20 آوریل 1917
در پتروگراد جلسه داشته باشد.
من در حالی که با این تصمیم دربارۀ بحث موافقم، نامههای
زیر را منتشر می کنم. در این نامهها، من ادعا ندارم که بررسی کاملی از این مسئله
کرده باشم، ولی صرفاً امیدوارم که استدلالهای اصلی را که مخصوصاً برای وظایف عملی
جنبش طبقۀ کارگر ضروری هستند، مطرح کرده باشم.
نامۀ اول
ارزیابی وضع فعلی
مارکسیسم از ما می خواهد که تجزیه و تحلیلی کاملا
دقیق و بطور عینی قابل تأیید از روابط طبقات و از ویژگیهای حقیقی مختص هر وضعیت
تاریخی به عمل آوریم. ما بلشویکها همیشه کوشش کردهایم این خواست را، که برای
تعیین یک بنیاد علمی برای سیاست ما مطلقاً ضروری است، برآورده سازیم.
«نظریۀ ما یک دگم نیست، بلکه راهنمای عمل است»[4]،
مارکس و انگلس همیشه این را می گفتند، و به درستی از بر کردن و تکرار صرف
«فرمولها» را مسخره می کردند، فرمولهایی که در بهترین وضع فقط می توانند وظایف کلی
را مشخص کنند، وظایفی که به دلیل شرایط اقتصادی و سیاسی مشخص هر دورۀ
خاص روند تاریخی، الزاماً قابل تغییرند.
پس آن حقایق عینی مسلمی که حزب پرولتاریای
انقلابی باید به وسیلۀ آنها برای مشخص کردن وظایف و اشکال فعالیتهایش هدایت شود
کدامند؟
هم در اولین «نامهای از دور» («اولین مرحلۀ
اولین انقلاب») که در شمارههای 14 و 15 پراودا در 21 و 22 مارس 1917 منتشر شد، هم
در تزهایم من «ویژگی خاص وضعیت فعلی روسیه» را به عنوان دورۀ انتقال از
اولین مرحلۀ انقلاب به دومین مرحله تعریف کردهام. بنابراین، به نظر من شعار اصلی،
«وظیفۀ روز» در این مرحله اینست:«کارگران، شما معجزات قهرمانی های پرولتری،
قهرمانی های مردم را در جنگ داخلی علیه تزاریسم، از خود نشان دادهاید. حال باید
معجزات سازماندهی، سازماندهی پرولتاریا و تمام مردم را بروز دهید و بدین گونه راه
را برای پیروزی تان در دومین مرحلۀ انقلاب آماده سازید.»(پراودا – شمارۀ 15)*.
پس اولین مرحله چیست؟
اولین مرحله، انتقال قدرت دولتی به بورژوازی است.
قبل از انقلاب فوریه - مارس 1917، قدرت دولتی در
روسیه در دست یک طبقۀ کهنه، یعنی اشرافیت زمیندار فئودال بود که نیکلای رومانف آن
را رهبری می کرد.
بعد از انقلاب، قدرت در دست طبقۀ دیگری
است، یک طبقۀ جدید، یعنی بورژوازی.
انتقال قدرت دولتی از یک طبقه به طبقۀ
دیگر، اولین نشانۀ اصلی و اساسی یک انقلاب است، هم به معنای دقیقاً علمی
کلمه و هم به معنای عملی سیاسی آن.
تا اینجا، انقلاب بورژوازی، یا انقلاب بورژوا -
دمکراتیک در روسیه تکمیل شده است.
ولی در این نقطه، ما غریو اعتراض کسانی را می
شنویم که با اشتیاق خودشان را «بلشویکهای قدیمی» می نامند. آنها می گویند، مگر ما
همیشه معتقد نبودیم که انقلاب بورژوا - دمکراتیک فقط به وسیلۀ «دیکتاتوری انقلابی
- دمکراتیک پرولتاریا و دهقانان» تکمیل می شود؟ آیا انقلاب ارضی، که آن هم یک
انقلاب بورژوا - دمکراتیک است، پایان یافته است؟ آیا واقعیت این نیست که درست
برعکس، این انقلاب حتی شروع هم نشده است؟
جواب من اینست: شعارها و ایدههای بلشویکی در
کل توسط تاریخ اثبات شدهاند؛ ولی بطور مشخص رویدادها به نحو
متفاوتی رخ دادند؛ آنها بیشتر از آنچه که کسی می توانست انتظارش را داشته
باشد، اصیل، ویژه و متنوع تر هستند.
ندیده گرفتن یا چشم پوشیدن از این واقعیت بدین
معنی خواهد بود که از آن «بلشویکهای قدیمی» دنباله روی کنیم که تا به حال بیش از
یک بار نقشی بسیار تأسف بار در تاریخ حزب ما داشتهاند، از این رو که بجای مطالعۀ
ویژگیهای مخصوص واقعیت جدید و زنده، فرمولهایی را که از روی عادت یاد گرفتهاند،
تکرار می کنند. «دیکتاتوری انقلابی - دمکراتیک پرولتاریا و دهقانان» هم اکنون
در انقلاب روسیه واقعیتی شده است*، زیرا که این «فرمول» رابطۀ
بین طبقات را در نظر دارد، و نه یک نهاد سیاسی مشخص که بتواند این رابطه،
این همکاری را به مرحلۀ عمل درآورد. «شورای نمایندگان کارگران و سربازان» –
آنجا، شما «دیکتاتوری انقلابی - دمکراتیک پرولتاریا و دهقانان» را دارید که هم
اکنون در واقعیت تحقق یافته است.
این فرمول دیگر کهنه شده است. وقایع آن را از
حوزۀ فرمولها به حوزۀ واقعیت کشاندهاند، آن را با گوشت و استخوان پوشاندهاند، به
آن تجسم بخشیدهاند، و در نتیجه آن را تغییر دادهاند.
حال وظیفۀ جدید و متفاوتی در برابر ما قرار دارد:
ایجاد شکافی در این دیکتاتوری، بین عناصر پرولتری (عناصر ضد گرایش دفاع
گرایانه، انترناسیونالیست، «کمونیست» که خواهان انتقال به کمون هستند) و عناصر خرده
مالک یا خرده بورژوازی (چخیدزه، تسره تلی، استکلوف، سوسیالیست
رولوسیونرها[5] و سایر دفاع گراهای انقلابی دیگر، که مخالف حرکت به سمت کمون و
موافق «حمایت» از بورژوازی و دولت بورژوائی هستند).
کسی که الان فقط از «دیکتاتوری انقلابی -
دمکراتیک پرولتاریا و دهقانان» صحبت می کند، از زمان عقب است، و در نتیجه، علیه
مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا به جبهۀ خرده بورژوازی رفته است؛ این فرد را باید
به بایگانی «بلشویکی» پیش از انقلاب سپرد (به این بایگانی، بایگانی «بلشویکهای
قدیمی» هم می توان گفت).
«دیکتاتوری انقلابی - دمکراتیک پرولتاریا و
دهقانان» هم اینک تحقق یافته است ولی به شیوۀ خیلی اولیه و با چندین تغییر بی
نهایت مهم. من راجع به این تغییرات بطور جداگانه در یکی از نامههایم در آینده
صحبت خواهم کرد. در حال حاضر، ضروری است که این حقیقت مسلم را درک کنیم که یک
مارکسیست باید از زندگی واقعی، فاکتهای حقیقی واقعیت آگاه شود و به تئوری
دیروز نچسبد، که مثل تمام تئوریها، در بهترین حالت فقط می تواند مسائل عمده و کلی
را مشخص کند و فقط تا آن حد نزدیک می آید که زندگی را در تمام پیچیدگی هایش
دربر بگیرد.
«تئوری، دوست من، خاکستری است، ولی سبز، درخت
جاویدان زندگی است»[6].
اینکه با مسئلۀ «تکمیل» انقلاب بورژوائی به شیوۀ
قدیمی برخورد بکنیم، فدا کردن مارکسیسم زنده برای حرفهای مرده است.
بر طبق شیوۀ قدیمی تفکر، به دنبال حکمرانی
بورژوازی، می تواند و باید حکومت پرولتاریا و دهقانان، و دیکتاتوری آنها بیاید.
ولی در زندگی واقعی، هم اکنون چیزها متفاوت
درآمدهاند؛ در هم آمیختگی به غایت اصیل، جدید و بی سابقۀ یکی با دیگری
اتفاق افتاده است. ما بطور هم زمان هم حکومت بورژوازی (دولت لووف و گوچکوف)
و هم دیکتاتوری انقلابی - دمکراتیک پرولتاریا و دهقانان را، که داوطلبانه
قدرت را به بورژوازی واگذار می کند، که داوطلبانه خود را ضمیمۀ بورژوازی می سازد،
در کنار یکدیگر داریم.
نباید فراموش کرد که در واقع در پتروگراد، قدرت
در دست کارگران و سربازان است؛ دولت جدید برعلیه آنها خشونت بکار نمی برد و
نمی تواند ببرد، زیرا که هیچ پلیسی، هیچ ارتشی نیست که در خارج از مردم
قرار داشته باشد، هیچ دستگاه اداری نیست که با قدرت در بالای سر
مردم قرار داشته باشد. و این واقعیتی است، آن نوع واقعیت که ویژگی دولتی به سبک
کمون پاریس[7] است. این واقعیت با طرحهای قدیمی جور درنمی آید. انسان باید بداند
که چگونه طرحها را با واقعیات وفق دهد، بجای اینکه کلماتی که اکنون بی معنی شدهاند
دربارۀ یک «دیکتاتوری پرولتاریا و دهقانان» بطور کلی را تکرار کند.
برای اینکه به این موضوع روشنی بیشتری ببخشیم،
بیائید آن را از زاویۀ دیگری بررسی کنیم.
یک مارکسیست نباید زمینۀ تجزیه و تحلیل دقیق
روابط طبقاتی را فراموش کند. بورژوازی قدرت را در دست دارد. ولی آیا تودۀ دهقانان هم
یک [نوع] بورژوازی نیست، که فقط از لایۀ اجتماعی متفاوتی برخاسته، نوعی متفاوت که
خصلت متفاوتی دارد؟ چطور می توان از آن نتیجه گرفت که این لایه نمی
تواند به قدرت برسد، و در نتیجه انقلاب بورژوا - دمکراتیک را «کامل» کند؟ چرا
این باید غیرممکن باشد؟
این نحوهایست که اغلب «بلشویکهای قدیمی» به آن
شیوه استدلال می کنند.
پاسخ من اینست که این کاملا ممکن است. ولی در
ارزیابی یک موقعیت خاص، یک مارکسیست نباید از آنچه که ممکن هست، بلکه باید
از آنچه که واقعی است آغاز کند.
و حقیقت این واقعیت را آشکار می کند که
نمایندگان سربازان و دهقانان که آزادانه انتخاب شدهاند، دارند آزادانه به دولت
دوم و موازی می پیوندند، آزادانه آن را تکمیل می کنند، رشد می بخشند و به کمال می
رسانند. و درست به همان اندازه آزادانه، آنها دارند قدرت را به بورژوازی تسلیم
می کنند، واقعیتی که سر سوزنی نظریۀ مارکسیسم را «نقض» نمی کند، زیرا که ما همیشه
می دانستیم و مکرراً نشان دادهایم که بورژوازی نه فقط به وسیلۀ زور، بلکه
همچنین به اتکای فقدان آگاهی و سازماندهی طبقاتی، عادات و بی حقوقی تودهها خودش
را در قدرت نگه می دارد.
با در نظر داشتن این حقیقت امروزی، دیگر صرفاً
مضحک است که انسان به واقعیت پشت کند و دربارۀ «امکانات» صحبت کند.
احتمالا دهقانان تمامی زمینها و تمامی قدرت را به
دست خواهند گرفت. من بدون فراموش کردن این امکان، و بی آنکه خودم را محدود به زمان
حال بکنم، بطور مشخص و روشن برنامۀ ارضی را تنظیم می کنم، در حالیکه پدیدۀ جدید،
یعنی شکاف عمیق تر بین کارگران کشاورزی و دهقانان فقیر از یک طرف و دهقانان مرفه
از طرف دیگر را از نظر دور نمی دارم.
ولی امکان دیگری هم هست؛ ممکن است که دهقانان
نصیحت حزب خرده بورژوائی سوسیالیست رولوسیونرها را بپذیرند، یعنی نصیحت حزبی را که
تسلیم نفوذ بورژوازی شده، موضع دفاع گرایانه را پذیرفته، و نصیحت می کند که منتظر
مجلس مؤسسان بشویم، اگر چه هنوز تاریخ تشکیل آن مشخص نشده است.*
ممکن است که دهقانان معاملۀ خود را با بورژوازی نگهدارند
و آن را تمدید کنند، معاملهای که آنها اکنون از طریق شوراهای نمایندگان کارگران و
سربازان، نه فقط در ظاهر، بلکه در واقع منعقد کردهاند.
خیلی چیزها ممکن است. اشتباه بزرگی است که جنبش
کشاورزی و برنامۀ کشاورزی را فراموش کنیم. و به همان اندازه اشتباه خواهد بود که حقیقت
را فراموش کنیم که این واقعیت را آشکار می سازد که یک توافق یا –
اگر بخواهیم عبارت دقیق تر، کمتر قانونی، و بیشتر طبقاتی - اقتصادی بکار ببریم – همکاری
طبقاتی بین بورژوازی و دهقانان وجود دارد.
موقعی که این واقعیت دیگر واقعیت نباشد، موقعی که
دهقانان از بورژوازی جدا بشوند، زمین و قدرت را علیرغم بورژوازی به دست بگیرند،
این مرحلۀ جدیدی در انقلاب بورژوا - دمکراتیک خواهد بود؛ و این موضوع جداگانه
بررسی خواهد شد.
مارکسیستی که بخاطر امکان چنین مرحلهای در
آینده، وظایف خود را در حال حاضر فراموش کند، یعنی موقعی که دهقانان با
بورژوازی در توافق به سر می برند، به یک خرده بورژوا تبدیل خواهد شد. زیرا
که او در عمل به پرولتاریا وعظ می کند که به خرده بورژوازی اعتماد کند
(«این خرده بورژوازی، این دهقانان، در موقعی که انقلاب بورژوا - دمکراتیک هنوز در
جریان است، باید از بورژوازی جدا شوند»). به علت «امکان» چنین آیندۀ دلپذیر و
شیرینی که در آن دهقانان دنباله روی بورژوازی نخواهند بود، که در آن
سوسیالیست رولوسیونرها، چخیدزهها، تسره تلی ها و استکلوف ها ضمیمۀ دولت بورژوائی نخواهند
بود – به علت «امکان» چنین آیندۀ دلپذیری، او حال حاضر نامطبوع را
فراموش می کند، که در آن هنوز هم دهقانان دنباله روی بورژوازی هستند، و در آن
سوسیالیست رولوسیونرها و سوسیال دمکراتها هنوز نقش خود را به عنوان ضمیمۀ دولت
بورژوائی، به عنوان «اپوزیسیون اعلیحضرت»[8] لووف از دست ندادهاند.
این فرد خیال پرداز شبیه لوئی بلان نازک طبع یا
یک کائوتسکیست شیرین زبان است، ولی قطعاً شباهتی با یک مارکسیست انقلابی ندارد!
ولی آیا ما در خطر سقوط به ذهن گرائی، در خطر
انتظار رسیدن یک انقلاب سوسیالیستی به وسیلۀ «پرش» از انقلاب بورژوا - دمکراتیک
نیستیم – که هنوز کامل نشده و هنوز جنبش دهقانی را تا آخر به پیش نبرده است؟
ممکن بود که من متحمل این خطر می شدم، اگر می
گفتم:«تزار نه، بلکه یک دولت کارگری»[9]. ولی من این را نگفتم، من
چیز دیگری گفتم. من گفتم که هیچ دولت دیگری (به استثناء یک دولت بورژوائی) نمی
تواند در روسیه وجود داشته باشد بجز دولت شوراهای نمایندگان کارگران،
کارگران کشاورزی، سربازان و دهقانان. من گفتم که اینک قدرت در روسیه می تواند از
گوچکوف و لووف فقط به این شوراها منتقل شود. و در این شوراها، چنانچه
بخواهیم یک اصطلاح علمی، مارکسیستی، یک توصیف طبقاتی و نه یک توصیف عامیانه و سطحی
را بکار بریم، این دهقانان و سربازان و در واقع خرده بورژوازی است که مسلط می باشد.
من در تزهایم، علیه پرش از جنبش دهقانی، که هنوز
عمرش به سر نیامده یا جنبش خرده بورژوازی بطور کلی، و علیه هر نوع بازی
«کسب قدرت» توسط یک دولت کارگری، علیه هر نوع ماجراجوئی بلانکیستی[10]، مطلقاً از
خودم مراقبت کردهام؛ زیرا که من با کنایه به تجربۀ کمون پاریس اشاره کردهام. و
این تجربه، همانطور که می دانیم، و همانطور که مارکس به تفصیل در 1871 و انگلس در
1891 ثابت کردهاند[11]، مطلقاً بلانکیسم را رد می کند و مطلقاً حاکمیت مستقیم،
بلاواسطه و بدون تردید اکثریت و فعالیت تودهها را، فقط تا آن حدی که
اکثریت خودش آگاهانه عمل کند، تضمین می کند.
من در این تزها، صراحتاً مسئله را به مبارزه
برای نفوذ درون شوراهای نمایندگان کارگران، کارگران کشاورزی، دهقانان و
سربازان، محدود کردم. به این منظور که هیچ سایۀ شکی در این باره باقی نماند، من دو
بار در این تزها بر نیاز به کار پیگیر «توضیحی» صبورانه که «با احتیاجات عملی
تودهها وفق داده شده باشد» تأکید کردم.
ممکن است افراد ناآگاه از مارکسیسم، یا مرتدان از
مارکسیسم مثل آقای پلخانف دربارۀ آنارشیسم، بلانکیسم و غیره فریاد بزنند. ولی
آنهایی که می خواهند فکر کنند و یاد بگیرند، نمی توانند درک نکنند که بلانکیسم به
معنی کسب قدرت توسط یک اقلیت است، در حالی که شوراها مسلماً سازماندۀ
مستقیم و بلاواسطۀ اکثریت مردم می باشند. کاری که محدود به مبارزه برای
نفوذ درون این شوراها باشد، به سادگی نمی تواند، به درون باتلاق
بلانکیسم فرو رود. همچنین نمی تواند درون باتلاق آنارشیسم غرق شود، زیرا که
آنارشیسم نیاز به دولت و قدرت دولتی در دورۀ انتقال از حاکمیت
بورژوازی به حاکمیت پرولتاریا را رد می کند، در حالی که من با دقتی که هر نوع
امکان سوء تعبیر را از بین می برد، از نیاز به دولت در این دوره حمایت می
کنم، اگر چه مطابق با مارکس و درسهای کمون پاریس، من از دولت معمولی پارلمانی
بورژوائی حمایت نمی کنم، بلکه از دولتی بدون ارتش ثابت، بدون پلیس
مخالف با مردم، بدون یک سیستم اداری که در بالای سر مردم قرار داشته باشد، حمایت
می کنم.
وقتی که آقای پلخانف در روزنامهاش یدینستوو[12]،
با تمامی قدرتش فریاد می زند که این آنارشیسم است، او فقط دارد دلیل دیگری بر
جدائی اش از مارکسیسم ارائه می کند. آقای پلخانف، که من با او در پراودا (شمارۀ
26) جدل داشتم که به ما بگوید مارکس و انگلس دربارۀ این موضوع در 1871، 1872 و 1875
چه تعالیمی داشتند*، فقط می تواند در مورد
مسئلۀ مورد بحث سکوت کند و به شیوۀ بورژوازی خشمگین، دشنام بدهد.
آقای پلخانف، مارکسیست سابق، مطلقاً
دکترین مارکسیستی دربارۀ دولت را نفهمیده است. تصادفاً، نطفههای عدم درک او
همچنین در جزوۀ آلمانیش راجع به آنارشیسم یافت می شوند.[13]
***
حال بیائید ببینیم رفیق ی. کامنف در شمارۀ 27
پراودا، «مخالفتش» را با تزهای من و نظراتی که در بالا مطرح شد، چگونه فرموله می
کند. این به ما کمک می کند که آنها را با وضوح بیشتری درک کنیم.
رفیق کامنف می نویسد «در مورد نقشۀ کلی رفیق لنین،
از آنجایی که از این فرض حرکت می کند که انقلاب بورژوا - دمکراتیک کامل شده
و بر انتقال بلافاصلۀ این انقلاب به انقلاب سوسیالیستی اتکاء دارد، به نظر ما قابل
پذیرش نیست».
دو اشتباه بزرگ در اینجا هست.
اول – مسئلۀ «کامل شدن» انقلاب بورژوا - دمکراتیک
به نحو غلطی مطرح شده است. مسئله به نحوی انتزاعی، ساده، و اگر بتوان گفت،
تک رنگ مطرح شده که با واقعیت عینی تطبیق نمی کند. طرح سؤال به این نحو
که در حال حاضر «آیا انقلاب بورژوا - دمکراتیک کامل شده» و هیچ چیز
دیگری نگفتن، به این معنی است که مانع دیدن حقیقت بی نهایت پیچیده شویم که
اقلا دو رنگ است. این در عالم تئوری است. در عمل این به معنی تسلیم شدن ناگزیر به انقلابیگری
خرده بورژوازی است.
در حقیقت، واقعیت به ما هم انتقال قدرت به
دستان بورژوازی (انقلاب «کامل شده» بورژوا - دمکراتیک از نوع معمولی) و هم
دوشادوش دولت واقعی، وجود یک دولت موازی را نشان می دهد که نشان دهندۀ «دیکتاتوری
انقلابی - دمکراتیک پرولتاریا و دهقانان» است. این «دولت دوم» خودش قدرت را
به بورژوازی واگذار کرده، خودش را با زنجیر به دولت بورژوائی بسته است.
آیا فرمول بلشویکی قدیمی رفیق کامنف که می گوید
«انقلاب بورژوا - دمکراتیک کامل نشده است»، این واقعیت را دربر می گیرد؟
نه نمی گیرد. این فرمول کهنه است. اصلا خوب نیست.
مرده است. و فایدهای ندارد که بکوشیم آن را احیا کنیم.
دوم – یک مسئلۀ عملی. چه کسی می داند که آیا هنوز
هم در حال حاضر ممکن است که یک «دیکتاتوری انقلابی - دمکراتیک پرولتاریا و
دهقانان» ویژه که از دولت بورژوائی جدا باشد، در روسیه ظاهر بشود؟
تاکتیکهای مارکسیستی نمی توانند بر اساس نادانستهها استوار شوند.
ولی اگر این هنوز هم ممکن باشد، آنگاه یک
راه، و فقط یک راه به سوی آن وجود دارد، یعنی جدائی بلافاصله، قاطع و برگشت ناپذیر
عناصر کمونیست پرولتری از عناصر خرده بورژوا.
چرا؟
زیرا که تمامی خرده بورژوازی، نه بطور اتفاقی،
بلکه از روی ضرورت به طرف شووینیسم (= دفاع گرایی) گرویده است، به طرف «حمایت» از
بورژوازی، به طرف وابستگی به آن، به طرف ترس از اینکه مجبور شود بدون آن کاری
بکند، و غیره و غیره.
چگونه می توان خرده بورژوازی را، اگر حتی هم
اکنون بتواند قدرت را در دست گیرد، ولی این را نخواهد، به طرف قدرت
«هل» داد؟
این را فقط می توان از طریق جدا کردن حزب پرولتری
کمونیستی، از طریق انجام مبارزۀ طبقاتی پرولتری فارغ از ترسوئی این خرده
بورژواها انجام داد. فقط از راه استحکام پرولترهایی که از نفوذ خرده بورژوازی، در
عمل و نه فقط در حرف آزاد هستند، می توان زمین را زیر پای خرده بورژوازی آنقدر داغ
کرد که مجبور شود تحت شرایط خاصی مجبور به گرفتن قدرت شود؛ حتی امکان هم
دارد که گوچکوف و میلیوکوف – همانطور که گفته شد تحت شرایط خاصی – موافق باشند که
قدرت کامل و واحد را به چخیدزه، تسره تلی، اس آرها و استکلوف بدهند، زیرا که
بالاخره اینها «دفاع گرا» هستند.
جدا کردن عناصر پرولتری شوراها (یعنی حزب پرولتری
کمونیستی) از عناصر خرده بورژوا هم اکنون، بلافاصله و بطور بازگشت ناپذیر، به معنی
اظهار صحیح منافع جنبش در هر کدام از دو صورت ممکن است: در صورتی که روسیه
هنوز هم «دیکتاتوری پرولتاریا و دهقانان» ویژهای را مستقل از بورژوازی تجربه
بکند، و در صورتی که خرده بورژوازی قادر نباشد که خود را از بورژوازی جدا کند و تا
ابد (یعنی تا موقعی که سوسیالیسم برقرار شود) بین ما و بورژوازی نوسان کند.
اینکه فرد در فعالیتهایش فقط با این فرمول ساده
که «انقلاب بورژوا - دمکراتیک کامل نشده است» راهنمایی شود، مثل اینست که انسان
خود را موظف به تضمین این [فرض] کند که خرده بورژوازی قطعاً قادر به مستقل بودن از
بورژوازی است. این کار یعنی اینکه در این لحظه انسان خود را در اختیار خرده
بورژوازی قرار بدهد.
اتفاقاً، در رابطه با «فرمول» دیکتاتوری
پرولتاریا و دهقانان، قابل ذکر است که در «دو تاکتیک» (ژوئیۀ 1905)، من نکتهای را
با تأکید مطرح کردم (12 سال – ص 435[14]):
«مثل هر چیز دیگری در دنیا، دیکتاتوری انقلابی -
دمکراتیک پرولتاریا و دهقانان، گذشته و آیندهای دارد. گذشتهاش حکومت مطلقه،
سرواژ، سلطنت و امتیاز انحصاری است ... آیندهاش مبارزه علیه مالکیت خصوصی، مبارزۀ
کارگر مزدی علیه کارفرما، مبارزه برای سوسیالیسم است ...»*.
اشتباه رفیق کامنف در اینست که حتی در سال 1917
او فقط گذشتۀ دیکتاتوری انقلابی - دمکراتیک پرولتاریا و دهقانان را می
بیند. در واقع آیندهاش هم اکنون شروع شده است، زیرا که منافع و خط مشی های
کارگر مزدی و خرده مالک، حتی در مورد چنین مسئلۀ مهمی مثل «دفاع گرایی» و مسئلۀ
برخورد نسبت به جنگ امپریالیستی، هم اینک در واقع از یکدیگر جدا شدهاند.
این مرا به دومین اشتباه استدلال رفیق کامنف که
در بالا ذکر شد، می کشاند. او از من انتقاد می کند، می گوید که «اتکاء» نقشۀ من بر
«انتقال فوری این انقلاب [بورژوا - دمکراتیک] به انقلاب سوسیالیستی» است.
این صحیح نیست. من نه فقط بر «انتقال فوری»
انقلابمان به انقلاب سوسیالیستی «اتکاء» نمی کنم، بلکه در موقعی که در تز
شمارۀ 8 بیان می کنم که:«وظیفۀ فوری ما این نیست که سوسیالیسم را مطرح کنیم
...»** در واقع برعلیه این امر اخطار می کنم.
آیا روشن نیست آن کسی که بر انتقال فوری انقلاب
ما به یک انقلاب سوسیالیستی تأکید می کند، نمی تواند مخالف وظیفۀ فوری مطرح کردن
سوسیالیسم باشد؟
به علاوه، حتی یک «دولت کمون» (یعنی دولتی که بر
اساس خطوط کمون پاریس سازمان یافته باشد) نمی تواند در روسیه «فوراً» مطرح
شود، زیرا که برای انجام این کار لازم است که اکثریت نمایندگان در سرتاسر
(یا در اکثر) شوراها تمامی اشتباهات و ضررهای تاکتیکها و سیاستی را که توسط
سوسیالیست رولوسیونرها، چخیدزه، تسره تلی، استکلوف و غیره دنبال شده را به وضوح
تشخیص دهند. و اما در مورد خودم، بدون اینکه جای اشتباهی باقی بماند، اعلام کردم
که در این باره «اتکاء» من فقط بر توضیح «صبورانه» است (آیا انسان برای ایجاد
تغییری که می تواند «فوراً» عملی شود مجبور است صبور باشد؟).
رفیق کامنف از هول حلیم توی دیگ افتاده و
پیشداوری بورژوائی را نسبت به کمون پاریس تکرار می کند که گویا می خواسته
سوسیالیسم را «فوراً» مطرح کند. ولی قضیه اینطور نیست. متأسفانه کمون در مطرح کردن
سوسیالیسم بسیار کند بود. جوهر حقیقی کمون در آنجائی نیست که بورژوازی معمولا به
دنبالش می گردد، بلکه جوهرش در ایجاد و خلق نوع ویژهای از دولت است. چنین
دولتی هم اکنون در روسیه به وجود آمده، این دولت شوراهای نمایندگان کارگران
و سربازان است!
رفیق کامنف بر این واقعیت، بر اهمیت
شوراهای موجود، یکی بودنشان از نظر نوع و خصلت اجتماعی - سیاسی با دولت
کمون تأمل نکرده است، و بجای بررسی واقعیت، شروع به صحبت راجع به چیزی کرده
که گویا من برای آیندۀ «بلافاصله» بر آن «اتکاء» نمودهام. نتیجه، متأسفانه، تکرار
روشی است که خیلی از بورژواها آن را بکار می برند: از این نوع سؤالات که شوراها چیستند؟
آیا آنها نوع بالاتری از جمهوری پارلمانی هستند؟ آیا آنها برای مردم مفیدترند؟
دمکراتیک ترند؟ برای مبارزه، جنگ، یا مثلا برای کمبود غلات و غیره مناسب
ترند؟ و غیره و غیره. توجه از این مسئلۀ واقعی، فوری و حیاتی، به مسئلۀ پوچ،
به اصطلاح علمی، ولی در واقع میان تهی، استادمآبانه و مردۀ «اتکاء بر یک انتقال
فوری» منحرف می شود.
یک مسئلۀ بیهوده به نحوی غلط مطرح شده است. من فقط
بر این، منحصراً بر این «اتکاء» می کنم که کارگران، سربازان و دهقانان بهتر
از مأمورین اداری، بهتر از پلیس، مسائل سخت عملی تولید بیشتر غلات، توزیع
بهتر آن و تهیه و تدارک بهتر برای سربازان، و غیره و غیره را حل می کنند.
من عمیقاً معتقدم که شوراها فعالیت مستقل تودهها
را سریع تر و مؤثرتر از یک جمهوری پارلمانی به حقیقت بدل خواهند کرد (من این دو
نوع دولت را با دقت و با تفصیل بیشتری در یک نامۀ دیگر مقایسه خواهم کرد). آنها
مؤثرتر، عملی تر و صحیح تر تصمیم خواهند گرفت که چه قدمهایی را می توان به
سوی سوسیالیسم برداشت و اینکه این قدمها را چگونه باید برداشت. کنترل یک بانک،
ترکیب شدن تمام بانکها در یک بانک، هنوز سوسیالیسم نیست، ولی قدمی
به سوی سوسیالیسم است. امروز چنین قدمهایی در آلمان توسط یونکرها و بورژوازی
علیه مردم برداشته می شود. فردا شورا، اگر تمام قدرت دولتی در دستهایش قرار داشته
باشد، قادر خواهد بود که این قدمها را به نحوی مؤثرتر به سود مردم بردارد.
چه چیزی این قدمها را اجباری می کند؟
قحطی. بی سامانی اقتصادی. ورشکستگی قریب الوقوع.
وحشت از جنگ. وحشت از زخمهایی که بر اثر جنگ بر بشریت وارد شده است.
رفیق کامنف مقالهاش را با این اظهارنظر تمام می
کند که:«او امیدوار است که در یک بحث وسیع نقطه نظرش پذیرفته شود، که تنها نقطه
نظر ممکن برای سوسیال دمکراسی انقلابی است چنانچه بخواهد که تا به آخر حزب تودههای
انقلابی پرولتاریا باقی بماند، و باید بماند، و نخواهد که به گروهی از مروجین
کمونیست تبدیل بشود».
به نظر من این عبارات ارزیابی خیلی غلطی را از
وضعیت نشان می دهد. رفیق کامنف «حزب تودهها» را در مقابل «گروه مروج» قرار می دهد.
ولی «تودهها» اینک به دیوانگی دفاع گرایی «انقلابی» تسلیم شدهاند. آیا برای
انترناسیونالیستها برازنده تر نیست که در این لحظه نشان بدهند که آنها می توانند
بجای اینکه «بخواهند که با تودهها باقی بمانند»، یعنی به مستی «تودهای» تسلیم
شوند، در مقابل این بیماری همه گیر مقاومت کنند؟ آیا ما در تمامی کشورهای متحارب
اروپائی ندیدهایم که شووینیستها کوشیدهاند بر این اساس که خواستهاند «با تودهها
باقی بمانند» خود را توجیه کنند؟ آیا ما نباید قادر باشیم که برای مدتی علیه مستی
«تودهای» در اقلیت بمانیم؟ آیا در حال حاضر نکتۀ اصلی کار مروجین نیست که مشی
پرولتری را از مستی «تودهای» دفاع گرایانه و خرده بورژوائی خلاص کنند؟ این اختلاط
تودهها، پرولتری و غیرپرولتری، بدون توجه به تفاوتهای طبقاتی درون تودهها بود که
یکی از شرایط پیدائی بیماری همه گیر دفاع گرایی را فراهم ساخت. صحبت کردن از یک «گروه
مروج» که از یک مشی پرولتری دفاع می کند، به نحوی تحقیرآمیز، به نظر نمی
رسد که خیلی زیبنده باشد.
نوشته شده بین 8 و 13 (21 و 26) آوریل 1917
در آوریل 1917، در جزوهای توسط انتشارات Priboi پتروگراد منتشر شد.
مجموعه آثار لنین، جلد 24، ص 54-42
توضیحات
1- نخستین نامه از جزوۀ «نامههایی دربارۀ
تاکتیکها» به قلم لنین، در سال 1917 در پتروگراد توسط چاپخانۀ بلشویکی Priboi و در سه ویرایش منتشر شد.
«تزهای آوریل» مکمل این اثر می باشد.
2- منشویکها – گرایش اپورتونیستی در بین
سوسیال دمکراتهای روسی. در 1903 در دومین کنگرۀ حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه،
سوسیال دمکراتهای انقلابی تحت رهبری لنین در انتخابات برای ارگانهای مرکزی حزب
اکثریت به دست آوردند. کلمۀ روسی برای اکثریت BOLSHINSTVO است و از اینروست اسم
بلشویکها. اپورتونیستهایی که در اقلیت (MENSHINSTVO) بودند، اسم منشویکها را
دریافت کردند.
در طول انقلاب 7-1905 منشویکها مخالف نقش رهبری
طبقۀ کارگر در انقلاب و اتحاد طبقۀ کارگر با دهقانان بودند. آنها خواستار مصالحه
با بورژوازی لیبرال بودند که فکر می کردند باید انقلاب را رهبری کند. در سالهای
ارتجاع که به دنبال شکست انقلاب 7-1905 آمد، بیشتر منشویکها انحلال طلب شدند: آنها
می خواستند که حزب غیرقانونی انقلابی طبقۀ کارگر منحل شود. بعد از انقلاب بورژوا -
دمکراتیک در فوریۀ 1917، منشویکها وارد دولت موقت بورژوائی شدند، از سیاست
امپریالیستی اش حمایت کردند و برعلیه انقلاب سوسیالیستی قریب الوقوع جنگیدند. پس
از پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر 1917، منشویکها آشکارا یک حزب ضدانقلابی شدند
که توطئهها و شورشهایی را سازمان می داد و در آنها شرکت می کرد که هدف آنها
سرنگونی قدرت شوروی بود.
3- پراودا (حقیقت) – روزنامۀ بلشویکی که
ابتدا در سن پترزبورگ به تاریخ 22 آوریل (5 مه) 1912 انتشار یافت.
تصمیم دربارۀ انتشار یک روزنامۀ انقلابی تودهای
در ششمین کنفرانس سراسری روسیۀ حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه (پراگ) اتخاذ شد.
لنین که از نظر ایدئولوژیکی پراودا را راهنمایی
می کرد، تقریباً هر روز به روزنامه کمک می کرد. او به ناشرین روزنامه توصیه می کرد
که روزنامه را به یک روزنامۀ انقلابی مبارز بدل سازند. قسمت زیادی از کار
سازماندهی حزب از طریق پراودا انجام گرفت. کنفرانسهایی با نمایندگان سازمانهای
محلی حزبی در دفاتر این روزنامه برگزار می شد، که همچنین اطلاعاتی دربارۀ کار حزبی
در کارخانهها دریافت می کرد و دستوراتی به کمیتههای مرکزی و سنت پترزبورگ حزب می
فرستاد. پلیس به نحو پستی پراودا را تعقیب و آزار می کرد و در 8 (21) ژوئیۀ 1914
پراودا بسته شد.
این روزنامه دوباره پس از انقلاب بورژوا -
دمکراتیک فوریۀ 1917 منتشر شد. از 5(18) مارس 1917 به بعد به عنوان روزنامۀ کمیتۀ
مرکزی سنت پترزبورگ حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه منتشر شد.
از ژوئیه تا اکتبر 1917 در نتیجۀ تعقیب و آزار
دولت موقت ضدانقلابی، روزنامه مجبور شد که نامش را بارها عوض کند و تحت عناوین
لیستوک پراودی، پرولتاری، رابوچی و رابوچی پوت منتشر شود. از 27 اکتبر(9 نوامبر)
1917، پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی کبیر اکتبر، تحت عنوان اصلیش پراودا چاپ شد.
4- مراجعه نمایید به نامه انگلس به ف.ا. سورژه به
تاریخ 29 نوامبر 1886 (مارکس و انگلس، «مکاتبات منتخب»، مسکو، 1955، ص 73-469).
5- سوسیالیست رولوسیونرها (اس آرها) – حزب
خرده بورژوائی که در اواخر 1901 و اوائل 1902 از ترکیب گروهها و حلقههای
نارودنیکی مختلف در روسیه تشکیل شد. نظرات اس آرها التقاطی از نارودنیسم و
رویزیونیسم بود. بیشتر اس آرها در طی جنگ جهانی اول موضع سوسیال - شووینیستی اتخاذ
کردند.
پس از انقلاب بورژوا - دمکراتیک فوریۀ 1917، اس
آرها همراه با منشویکها و کادتها تکیه گاه اصلی دولت موقت ضدانقلابی بورژوازی و
زمینداران بودند، و رهبران حزب اس آر (کرنسکی، آوکسنتیف، چرنف) اعضای دولت بودند.
این حزب از حمایت خواستههای دهقانان مبنی بر الغای مالکیت ارضی امتناع کرد و از
منافع زمینداران حمایت نمود. وزرای اس آر در دولت موقت، علیه دهقانانی که املاک
زمینداران را گرفته بودند، دستههای مجازات کننده فرستادند. در شرف قیام مسلحانۀ
اکتبر، این حزب در دفاع از نظام سرمایه داری آشکارا با بورژوازی ضدانقلابی همراه
شد و از تودههای انقلابی منفرد گشت.
در پایان نوامبر 1917، جناح چپ حزب، حزب مستقل
سوسیالیست رولوسیونرهای چپ را تشکیل داد. اس آرها در تلاششان برای نگهداری نفوذشان
در میان دهقانان، رسماً دولت شوروی را به رسمیت شناختند و با بلشویکها به توافق
رسیدند، ولی خیلی زود، برعلیه قدرت شوروی گشتند.
در طول سالهای مداخلۀ نظامی خارجی و جنگ داخلی،
اس آرها به فعالیتهای ضدانقلابی سرکوبگرانه مشغول بودند، با شوق و ذوق از مداخله
گران و گاردهای سفید حمایت می کردند، در توطئههای ضدانقلابی شرکت می کردند و
تروریسم را علیه رهبران دولت شوروی و حزب کمونیست سازمان می دادند. بعد از جنگ
داخلی آنها به فعالیتهای ضد شوروی در درون کشور و به عنوان مهاجر گارد سفید در
خارج از کشور ادامه دادند.
6- لنین دارد حرف مفیستوفلس را از تراژدی «فاوست»
گوته تکرار می کند.
7- کمون پاریس 1871 – دولت انقلابی طبقۀ کارگر،
که 72 روز از 18 مارس تا 28 ماه مه 1871 ادامه داشت و توسط انقلاب پرولتری در
پاریس تشکیل شده بود. کمون اولین دولت دیکتاتوری پرولتاریا بود.
8- عبارت «اپوزیسیون اعلیحضرت» به پ.ن. میلیوکف،
رهبر حزب کادت تعلق دارد. در سخنرانی که توسط لرد شهردار لندن در 19 ژوئن (2 ژوئیه) 1909 در سر ضیافت نهار ایراد شد، میلیوکف
گفت:«مادامی که در روسیه مجلس مقننهای وجود دارد که بودجه را کنترل می کند،
اپوزیسیون روسی، اپوزیسیون اعلیحضرت، و نه اپوزیسیون در مقابل اعلیحضرت باقی خواهد
ماند.»(رچ، شماره 167، 21 ژوئن (4 ژوئیه) 1909).
9- « تزار نه ، بلکه یک دولت کارگری » – شعار ضد
بلشویکی که اولین بار پارووس و تروتسکی در 1905 آن را به پیش کشیدند. این شعار
انقلاب بدون دهقانان که یکی از فرضیات اصلی تئوری ضدانقلابی تروتسکیسم را تشکیل می
داد، با انتقاد شدید لنین مواجه شد.
10- بلانکیست ها – حامیان گرایشی در جنبش
سوسیالیستی فرانسه، تحت رهبری لوئی آگوست بلانکی (1881-1805)، انقلابی برجسته و
کمونیست تخیلی فرانسوی. بلانکیست ها فکر می کردند که «بشریت از بندگی مزد نه به
وسیلۀ مبارزۀ طبقاتی پرولتری، بلکه توسط توطئۀ اقلیت کوچکی از روشنفکران آزاد
خواهد شد»(لنین). آنها به علت جانشین کردن اعمال یک گروه کوچک توطئه گر بجای اعمال
یک حزب انقلابی، از پیش شرط های لازم برای یک طغیان موفق چشم پوشی و تماس با تودهها
را رد می کردند.
11- مراجعه نمایید به مارکس و انگلس، آثار منتخب،
جلد 1، مسکو، 1962، ص 74-473 و 30-516.
12- یدینستوو Yedinstvo (اتحاد) – روزنامهای که
در پتروگراد منتشر می شد، ارگان گروه جناح راست افراطی منشویکهای دفاع گرا تحت
رهبری پلخانف. در مه - ژوئن 1912 چهار نسخه از این روزنامه منتشر شد. از مارس تا
نوامبر 1917 روزانه منتشر می شد. از دسامبر 1917 تا ژانویۀ 1918 تحت عنوان ناشه
یدینستوو منتشر شد. این روزنامه از دولت موقت حمایت می کرد، مصالحه با بورژوازی و
«مقامات مُحکمه» را تبلیغ می کرد و به مبارزهای علیه بلشویکها دست زد. این نشریه
اغلب به روشهای مطبوعاتی پست و مبتذل متوسل می شد.
13- لنین در اینجا به جزوۀ پلخانف با عنوان
«آنارشیسم و سوسیالیسم» که برای اولین بار در 1894 به زبان آلمانی منتشر شد اشاره
دارد.
14- لنین در اینجا به جلدی از نوشتههایش که در
اواخر سال 1907 در سن پترزبورگ منتشر شد با عنوان «دوازده سال. مجموعهای از
مقالات. جلد 1. دو گرایش در مارکسیسم روسی و سوسیال دمکراسی روسی» اشاره دارد.
کمونیستهای انقلابی
*
من دوباره این تزها را همراه با
تفسیر کوتاهی از همین شمارۀ پراودا، به عنوان ضمیمۀ این نامه، چاپ می کنم (رجوع
شود به لنین، جلد 24 مجموعه آثار، «وظایف پرولتاریا در انقلاب حاضر»، ص 24-21 – ویراستار).
*
نگاه کنید به لنین، مجموعه آثار،
جلد 23، ص 307-306 – ویراستار.
*
به شکل معینی و تا حدود معینی.
*
برای اینکه مبادا گفتۀ من سوء تعبیر شود، بلافاصله می گویم که من بطور مسلم طرفدار
شوراهای کارگران کشاورزی و دهقانان هستم که بلافاصله تمامی
زمینها را در دست بگیرند، ولی آنها خودشان باید شدیدترین نظم و انضباط را
رعایت کنند، کوچکترین لطمهای را به ماشینها، بناها یا دامها اجازه ندهند، و به
هیچ عنوان کشاورزی و تولید غلات را بی سامان نکنند، بلکه آن را رشد دهند،
زیرا که سربازان به دو برابر نان احتیاج دارند و نباید اجازه داد که مردم
گرسنگی بکشند.
*
نگاه کنید به لنین، مجموعه آثار،
جلد 24، «وظایف پرولتاریا در انقلاب حاضر» – ویراستار.
*
نگاه کنید به مجموعه آثار لنین،
جلد 9، ص 85-84 – ویراستار.
**
لنین، مجموعه آثار، جلد 24، «وظایف پرولتاریا در انقلاب حاضر» – ویراستار.
June 24th, 2013
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل دهم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۲
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب: «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست سرمایه اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۱
- انتشارات تهران ترجمه سومین رمان خالد حسینی با عنوان «و کوهها طنین انداختند» منتشر شد
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هشتم)
- خسرو باقریپیر پرنیاناندیش
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هفتم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل ششم)
- بر گردان از انور میرستاریکتاب بلژیک و بمب
- عزیزه عنایت مروری براثرگرانبهای نمک درشعر فارسی !
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل پنجم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای سوم و چهارم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای اول و دوم)
- ناصر اصغریدر سالگرد قتل تروتسكی، معرفی یك شاهكار
- برگردان، تلخیص و تحلیل از داکتر خلیل ودادخوشحالخان ختک آغازگر ادبیات ملی شعری ( پشتو)
- جميله پلوشهحقوق زن در گذرتاريخ
- ناصر اصغریلنین: معرفی یك كتاب
- Sumaia Frotan افغانی
- اسدالله شفاییماموریت سقوط
- پوهندوی شیما«غفوری»رنگها و برداشت های من
- لنیندربارۀ مبارزۀ مسلحانۀ جدا از توده
- امیر کشفیبرتراند راسل در مقام فیلسوف
- ترجمه محسن فریدنی و ا. صادقینشریات و تشکیلات کارگری
- نگارش از: نذیر ظفرپرستو های شاعرانه
- لنیننامه به کمونیستهای : آلمان ، اتریش و لهستان
- مجموعه آثار لنینبه جمهوریهای شوروی قفقاز
- مجموعه آثار لنین، جلد ۲۴، ص ۵۴-۴۲نامههایی دربارۀ تاکتیکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)امنیت ملی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)پلیسان نواحی مطمئین ترین حافظان جان ومال مردم (محافظت عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح پلیس:همکار شاروال درتنظیم شهرها(نظم عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- فصل دوم - پلیس ترافیک
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- بخش دوم (پلیس وسارندوی)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل هجده همقوای مسلح
- گزیدۀ مقالات از ولادیمیر ایلیچ لنیندر برخورد به خرده بورژوازی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهاردهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل سیزدهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل نهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح فصل هشتم
- کمونیستهای انقلابیقهرمانان فریب و اشتباهات بلشویکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل ششم و فصل هفتمقوای مسلح
- اثر جان پرکینزاعترافات جنايتكار اقتصادي
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهارم و فصل پنجم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل سوم (قوای مسلح)
- برگردان: شيرين روشارمارکس و قرن بيست و يکم
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل دوم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- پراودای. ج. تسره تلی و مبارزۀ طبقاتی
- کمیتۀ از زندان تا تبعیدمدخلی بر جلد یک سرمایه
- ک. کائوتسکی نیروهای محرکه و چشم اندازهای انقلاب روسیه
- شاپور احمديبادهپيمايي با اژدها در تموز
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- شاپور احمديشعر بيقهرمان
- محمدنبی عظیمی نگاهی به برگردان دوباره کتاب تلک خرس
- شاپور احمديگزيدهي هفتگانه
- پيام پرتوىفلسطين و اسراييل- تجزيه و تحليل از نگاه چپ
- برگردان از عارف عرفانکتاب افغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر حاشیهی متن الف
- امان معاشرروحنامه
- شاپور احمدياندامهاي نقرهاي ما چند نفر
- برگردان- محمدعارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دوُد)بخش ششم)
- شاپور احمديبندهاي پيشكشي فرشتهها
- برگردان- محمدعارف عرفان افغانستان درعقب پردۀ دوُد
- برگردان از عارف عرفانافغا نستان درعقب پرده دود-پی دی اف چهارم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر پوكههاي زمهرير
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دود-دوم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان عقب پردۀ دود-اول
- برگردان شاپور احمدیروبن داريو
- پوهندوی شیما غفوریمن و «لبخند شیطان»
- سید محمد اشرف فروغ سگ ها می جنگند
- شاپور احمديگاهي خاطرهي عشقي اندوهناك از زمانهاي اكنون
- امان معاشرافغانستان تخته خیز استعمار
- امان معاشر«ابرها بر شانه»
- امان معاشرسرزمین دسایس
- اسدالله جعفری امام صادق،برهان عرفان- عرفان برهان
- شیرین نظیری فعال حقوق زندخت غروب مجموعه شعر ازبانوعزیزه عنایت
- محمد عالم افتخارموفقیت بزرگ تازه برای کتاب و تئوری گوهر اصیل آدمی
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان { بخش 5}
- امان معاشراندمه ها اثر خلیل حیفی از چاپ برآمد
- شاپور احمديديوها و دلبندگونيپوشم
- داکتر عزیز فاریابینیمی نگاه به ( گلزمین وفا )- مجموعۀ اشعار شادروان استاد سید محمد ( دروگر )
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان
- محمد عوض نبی زادهجلداول کتاب مجموعه ی مقالات
- گزارنده: عزیز آریانفرخاستگاه و پرورشگاه تاجیک ها
- برگردان: ا. م. شیریدوره استالین بگواهی آمار و ارقام بخش چهارم (آخر)
- بقلم دکتر محمود صفریانسفر نامه ی دنیای ارواح پرتوی دیگری از فانوس خرد
- نگاه گر: صدیق رهپو طرزینگاهی به خاطرات محمود طرزی
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام(بخش سوّم)
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام
- ماریا دارومجموعه ء از اشعار دلنشین شاعر جوان محترم « نذیر ظفر » تحت عنوان « شب یلدا » تازه از طبع برآمد
- اثراستثنائی عبیدالله «حبیب»
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)فصل سوم کتاب نام و ننگ
- عزیز آریانفرنگاهی به کتاب «میراث ایران»ِ ریچارد نلسون فرای
- امان معاشرمعرفی کتاب
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)بخش دوم
- مصلح سلجوقینگاهی کوتاه به مجموعۀ شعر حسین وفا سلجوقی
- رضا اغنمیسفرنامه دنیای ارواح
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان) فصل سوم کتاب نام و ننگ
- گزارنده عزيز آريانفركتاب تذكر الانقلاب
- صدیق رهپو طرزیآخرین اثر محمود طرزی
- کوچی مسافردروغهای شاخدار
- دوکتور سید احمد جهشدر بارهء کتاب گوهر اصیل آدمی و نظریات محترمه ماریا دارو
- از قلم : ماریا دارونگاهی بر کتاب «گوهر اصیل آدمی» و فهم و هضم آن
- تهیه و نگارش: میر عبدالواحد سادات افغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکا قسمت پنجم
- لیلا فرجامیرودخانه ای که از ماه می گذرد
- محمود فاضلی بیرجندیآشنایی با برگردانی تازه از یک کتاب
- سلیمان کبیر نوریجایزه ای بالاتر از « نوبل» و « اسکار»... برای کتاب گوهر اصیل آدمی
- میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکابخش چهارم
- تهیه و نگارش: میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبرۀ جیو اکونومی امریکا
- پروفیسر عبدالواسع لطیفیپا برهنه باز کشت
- فهیمی تجدید تعریف و شناخت انسان در اثر« گوهر اصیل آدمی »
- Translated from Dari by Mir Hekmatuallah SadatAfghanistan: The Land of Epics and Tragedy
- نویسنده اسپندکوهیمشوره های دوستانه
- داکتر سرگی کورگینیان بعد از سرمایه داری مانیفستِ جُنبشِ «ماهیتِ زمان»
- امان معاشرافغانستان اؤزبیکلري خلق قؤشیقلري
- گلن ال. کارلسازمان سیا به روایت بازجوی سیا-11
- میرعنایت الله ساداتآشنایی با سایه روشن
- غلام نبی اوسپرین ــ یورشدافغانستان د ادبیاتو ځلانده« غمي »
- برتراند راسلشناخت ما از جهان بیرونی
- جين هيرشفيلدلابهلاي تيغههاي زمردين
- نوشتۀ ر.رخشانیسرچشمه های مدرنیته
- قیوم بشیرقزلباش و هزاره در لابلای تاریخ افغانستان
- بنیاد عبدالرحمان برومندکشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷
- برگردان شاپور احمديروبن داريو
- اثر جان پرکینزاعترافات جنایتکار اقتصادی
- امیلیا اسپارتکمکثی کوتاه در مورد کتاب «گردنبند مروارید»
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت پایانی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت سوّم
- ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوینقد مارکسیسم دربارۀ نظریۀ روانکاوی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت دوم
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیسم عقلانی و سقوط کمونیسم»
- سید نبیل شمیمناله های پناهجویان
- نوشتۀ ایو میشو سنجه های زیبایی شناسی و داوری سلیقه
- نجیبه آرش عجایب هفتگانهء جهان در سده های میانه
- فريدون گيلانیدر باره سه کتاب آخرم
- رضا اغنمیوصیت نامه خدا
- نگارش: ش. بامدادکودکان درجنگ
- مشعل حریردر شگفتی یک گمنام
- گزینۀ نبشته های نیلاب موج سلامگردنبند مروارید
- عبدالحسیب شریفیچاپ و انتشار دو مجموعهي شعر و يك مجموعهي داستان در تخار
- محمداسحاق فیاضیاد گل سرخ
- بزرگترین چالش در مقابل بشریتآینده طلایی
- دکتر عبدالحسین زرین کوبدوقرن سکوت
- سراج الدین ادیب«کتابخانه سیار با صدها آثار کلیدی ماندگار »
- محمود صفریانکتاب وصیت نامه خدا
- حمید محوینقدی دربارۀ : «بادام های زمینی» اثر رضا بی شتاب
- محمد اسحاق ثنا رومان پا برهنه باز گشت
- سلیمان کبیر نورییک پیغام ملی و وطنی و یک دعوت تاریخی و انسانی
- عزیز آریانفرپیرامون کتاب دولت و اپوزیسیون در افغانستان از 1919 تا 1953
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود: هدف، ایران
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود : هدف ایران
- نوشته هوشنگ معین زادهوصیت نامه خدا
- مترجم : حمید محویتأملاتی در باره ی تاریخ مسیحیت نخستین
- گزارنده به دری: عزیز آریانفردولت و اپوزیسیون در افغانستان
- عبدالو کیل کوچی کتاب ، یادی ازسر زمین شمالی قدیم
- نیلاب موج سلام« پرندگان بیبال » در آبهای سیال
- محمد یعقوب هادییادداشت های «تصویری ازگوانتانامو» تبرئه جنایات مشابه
- شباهنگ رادجنگ و اوضاع افغانستان
- آشیل بخاراییکتابی ؛ همسنگ آثار رهبران کبیر تحولات تاریخ
- سلیمان راوشسه واکنش - تکاوران تیزپوی خرد در خراسان
- نویسنده:عبدالسلام ضعیفعبور از خط سرخ [در گوانتامامو ]
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پایانی
- ایرینا کورشونوفنیلوفر و آتش
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پنجم
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش چهارم
- نوشته: گوالیم رابرتس قوهء فکری کودک تانرا بلند ببرید
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم تازه افشا شده بایگانی های شوروی پیشین در باره افغانستان بخش دوم
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم بایگانی های شوروی در باره افغانستان
- ی.بیدار سر نوشت خانواده در جوامع غربی
- امان معاشرراز هستی
- میر عبدالواحد ساداتآشنایی با «مکاتیب افغانی»
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش سوم
- شمس حیدریاردو وسیاست در سه دهه اخیر به زبان انگلیسی
- دکتر بیژن باراننقد کتاب: آنتالوژی صدای اعتراض قلم- تابستان 2009 ایران
- مسعود حنیفخانه وخانواده ،کانون خوشبختی وسعادت
- گنادی زیوگانفاستالین و تجدّد بخش دوّم
- ژرژ پولیتزرفلسفۀ عصر روشنایی و تفکر مدرن
- گنادی زیوگانف استالین و تجدّد
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمهمان ناخوانده در کابل
- گزارنده به دری: عزیز آریانفربحران اعتماد سال های 1940-1941 در آسیای میانه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرعملیات «امان الله» و «تبت»
- گزارنده: عزیز آریانفرماجرای پیر شامی [گیلانی]
- گزارنده: عزیز آریانفرواپسین پیروزی نادر خان
- گزارنده: عزیز آریانفرخون های تازه بر زمین نوار قبایل «آزاد»
- نویسنده : مهرالدین مشید "گذرگاۀ بسته" * فریادی در دل سنگین تاریخ
- گزارنده: عزیز آریانفراشغال کابل از سوی قبایل مرزی [هند بریتانیایی] و به پادشاهی رسیدن نادر
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرسرنگونی امان الله خان
- گزارنده: عزیز آریانفرانتقام نافرجام کمینترن در «دهلیز افغانستان»و سرنگونی امان الله خان
- میم -میهن فدا(( جنگ های کابل (( زرافهء قشنگ
- میم -میهن فداجنگ های کابل (( زرافهء قشنگ((
- عزیز آریانفربر گرفته از کتاب نبرد افغانی استالین: سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان و قبایل پشتون
- خلیل الله عالم جنگ قصابان نبرد نابرابر
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون »اثرابوبکریقین (قسمت سوم)
- دوکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین ) قسمت دوم(
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین
- گزارنده: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین(سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان وقبایل پشتون)
- نویسنده : پیکارجونکاتی چند پیرامون کتاب « تولدی دیگر»
- میرزا آقا عسگری (مانی)«ظهور»، کتابی برای برونرفت از خرافات
- دوکتور خلیل الله وداد بارشزمامداری امیر حبیب الله کلکانی
- نویسنده : سید عبدالقدوس سیدکتاب جنگ های کابل ۱۳۷۱ – ۱۳۷۵ خورشیدی زیر چاپ رفت
- امان معاشر اعیادمغان
- شریفیچند کوچه دورتر
- ابراهیم سهارکتاب سرنوشت غم انگیز درافغانستان
- امان معاشر بیدلستان و گلدسته
- از دکتر شعاع الدین شفا *ظهور، حکایت من و امام زمان
- رضا اغنمیبشارت
- امان معاشرشگوفه های احساس
- صدیق رهپو طرزینگاهی به کتاب آینده افغانستان
- محمد نبی عظیمیسگ شریر همسایه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر امير امان الله و آسياي ميانه شوروي
- ص.وفانگاهی کوتاه بر يکی دو اثر وکار کردهايی احمد فريد طهماس
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرتاریخ در سیما ها:هنگامه انور پاشا درآسیای میانه و بازتاب آن در افغانستان
- بهرام معصومى كشور ايران، كشور كوروش و داراست
- فضل الرحیم رحیمنام عتیق رحیمی ، در فهرست برنده گان صدوپنچ سال فعالیت جایزه ادبی گنکور فرانسه
- فاطمه سعيدی (مادر شايگان)برای فرزندان من اشک تمساح نريزيد!
- صبورالله ســياه سـنگ"آوای مــاندگار زنان"
- فضل الرحیم رحیم جادوگران و مداریان
- هوشنگ معین زادهظهور
- امان معاشر خاطرات یک کارتونیست
- گزارنده به دری: آریانفر «جمهوری هراتٍ» عبدالرحیم خان [نایب سالار]
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر«کابلستانٍ» بچه سقاء (جنوری– اکتبر سال 1929)مشی سیاست داخلی و خارجی
- ديپلوم انجنير عبدالقادر مسعودمژده به علاقه مندان کتاب
- صدیق رهپو طرزیکتابشناسی«محمود طرزی»
- نو شته نذ یر ظفرتاریخ مطبو عات افغانستان یا ضرورت ژور نا لیستان
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش فرجامین)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر نخستین نبرد سپاهیان شوروی در افغانستان در سال 1929
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 24)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمبارزه دیپلماتیک قدرت ها در افغانستان در سال های 1919- 1921
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 23)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 22)
- صدیق رهپو طرزی«طرزی و سراج الاخبار»
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيست ويکم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيستم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هژدهم)
- نوشته: محمد اسحاق فياض پشتونستان چالش سياسي افغانستان و پاكستان
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش شانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش چهاردهم)
- مشعلازســـُـکر تا صَـــــحو
- م.نبی.عظیمی نام وننگ
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سيزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوازدهم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش يازدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هشتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش ششم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پنجم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش چهارم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سوم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوم)
- خالد اشککم بود والی شوم
- محمدنبي عظيميواهمه های زمینی
- مشعلازسايه های هول تا واهمه های زميني
- بیرنگ کوهدامنی سایه ناظمی ، حافظ ، شاملو وفروغ درسایه های هول
- نوآم چامسکیاندر بایستنی های امپراتوری قدرت و اعتبار
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- دکتر محمد هاشم فقیریتاریخ در ادبیات
- سليمان راوشنام و ننگ
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- داکترغلام حيدر« يقين »سخنی چندپیرامون کتاب « تخمیس غزلیات حافظ » اثرالحاج ابوبکریقین
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمد عوض نبی زا دهرمان گودی پران باز, بازگوئی گوشهء ازظلم وستم بر مردم هزاره
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميسايه های هول
- محمدنبي عظيميکنزالمهملات والاکاذيب ( بخش هفتم و پاياني)
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- سیامک زینلیخاک حاصلخیز برای کشت انواع تروریسم
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- ويرايش، تهيه وبرگردان (ناهيد) نگاهي به کتاب جنگ بدون مرز، استعمار جدید جهان
- مشعـلتاجـيکـان در قـرن بـيستـم
- ارسالي فريدون يماسرنوشت غم انگيز در افغانستان
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- نويسنده: غفار عريفبه آّن به چه عنوانى بايد قضاوت كرد!؟
- فرزاد بهنامدر تاريكي راه مي رويم
- عبدالولي منگلد افغانستان په ادبي کتابتون کې يوه بله شعري ټولګه ورزياته شوه
- احمد وحید صادقی نگرشی کوتاهی بر گوشه های از زنده گی و اندیشه های فلسفی – عرفانی مولانا جلال الدین محمدبلخی
- محمدنبي عظيمينگاهی به مجموعه ؛ داستانی : رازهای قلعهء قرمز
- سلیم سلیمیچند حرفی در باره پايان رمان « سايه های هول
- فرزاد کنزالمهملات والکاذیب
- محمدنبي عظيمي"نیم نگاهی بر ائتلاف های تنظیمی در افغانستان"
- محمدنبي عظيميواهمه های زمیني
- اکرام کمالدر اشراق نيلوفر
- چند کتاب تازه از میرزاآقا عسگری (مانی)
- کمانگيربخشی از خاطرات جنرال تامی فرانکس : فرمانده پيشين نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان
- جواد نصرياندو قرن با مطبوعات فارسي زبان خارج از كشور در قاره آسيا