فصل نهم: انباشت سرمایه
(بخش اول)
اگر به فرمول سرمایه نظری بیافکنیم، بهراحتی متوجه میشویم که نگهداری سرمایه کاملا بر اساس بازتولید پیدرپی و دائمی آن قرار گرفته است.
در واقع، همانگونه که میدانیم، سرمایه از دو بخش سرمایهٔ ثابت و سرمایهٔ متغیر تشکیل میشود (ص. ١٧). سرمایهٔ ثابت که توسط ابزار کار و مواد اولیه مشخص میشود، در اثر ماهیت کار دستخوش فرسایش دائمی میگردد. ابزار فرسوده میشوند، ماشینها فرسوده میشوند و بههمان صورت ذغال، پیه وغیره که ماشینها به آنها نیاز دارند و سرانجام، ساختمان کارخانه فرسوده میشود. مواد اولیه مصرف میشوند. ولی طی زمانی که بهصورت یاد شده، کار سرمایهٔ ثابت را میفرساید، بههمان نسبت که از آن مصرف میکند، به بازتولید آن نیز میپردازد. سرمایهٔ ثابت در کالا بههمان نسبتی که ضمن ساخته شدنش از آن مصرف گردیده، باز تولید شده است. همانگونه که دیده شد، بخش ارزش مصرف شده از ابزار کار و مواد اولیه، همواره دقیقاً در ارزش کالا بازتولید شده است. بنابراین، اگر در هر کالا بخشی از سرمایهٔ ثابت بازتولید میشود، آشکار است که در ارزش شمار معینی از کالاهای تولید شده، تمام سرمایهٔ ثابت مصرف شده برای ساخت آنها را مییابیم.
برای سرمایه متغیر نیز همان مساله رخ می دهد. سرمایه متغیر، آن سرمایه ای که توسط ارزش نیروی کار یعنی دستمزد مشخص میشود، نیز دقیقا در کالا باز تولید میشود. ما قبلا به آن اشاره کرده بودیم. کارگر در نخستین بخش از کارش، دستمزد خودش را باز تولید می کند و در دومین بخش آن ارزش افزوده را تولید می نماید. از آن جائی که دستمزد فقط هنگامی پرداخت میشود که کارگر کارش را به پایان رسانیده باشد، این بدان معنی است که او فقط هنگامی دستمزد خود را دریافت می کند که در کالای سرمایه دار ارزش را بازتولید کرده باشد.
بنابراین، مجموعهٔ دستمزدهای پرداخت شده به کارگران بدون وقفه توسط خودشان بازتولید میشود. این بازتولید بیوقفهٔ وجه دستمزدها، انقیاد کارگر را به سرمایهدار دائمی میسازد. هنگامی که پرولتر برای فروش نیروی کارش به بازار رفت، او جایی را اشغال کرد که شیوهٔ تولید سرمایهداری برایش تعیین کرده بود. یعنی با شرکت در تولید اجتماعی برای بخشی که به او مربوط میشود، و با دریافت مبلغی از وجه دستمزدها برای نگهداری از خودش، و همچنین بخشی از سرمایهٔ متغیر که میباید از طریق کارش آن را باز تولید نماید.
این همواره آن زنجیر جاویدانی است که انقیاد بشری را بهشکل بردهداری، بهشکل رعیتداری یا بهصورت مزد بگیری تداوم میبخشد.
مشاهدهگر سطحی چنین میپندارد که برده بهصورت رایگان کار میکند. او به این مسأله فکر نمیکند که برده باید پیش از هرچیز تمام آن مقادیری را که صاحبش برای نگهداری او هزینه میکند، جبران کند. و باید دقت کرد که هزینهٔ نگهداری برده گاهی بیشتر از آن هزینهای است که مزدبگیر مجبور است به آن اکتفا کند؛ زیرا صاحب برده بیاندازه به نگهداری او، بهمثابه بخشی از سرمایهاش، علاقهمند است. رعیت، مانند زمینی که به آن وابسته است، به صاحب زمین تعلق دارد و برای مشاهدهگر سطحی، او موجودی است که شرایطش نسبت به شرایط برده پیشرفت کرده است، زیرا آشکارا مشاهده میشود که رعیت فقط بخشی از کارش را به صاحب زمین میدهد، در حالی که بخش دیگر آن را برای امرار معاش از مقدار کمی از زمین که برایش باقی مانده است، بهکار میبرد. و برای مشاهدهگر سطحی، مزدبگیر بهنوبهٔ خود در شرایطی قرار دارد که بسیار بالاتر از شرایط رعیت است، زیرا در این حالت، کارگر کاملاً آزاد بهنظر میآید و گویی ارزش کاری را که انجام داده است دریافت میکند.
چه تصور شگفتی! در واقع اگر کارگر میتوانست برای خودش ارزش کارش را بهمرحلهٔ اجرا در آورد، در این صورت شیوهٔ تولید سرمایهداری دیگر وجود خارجی نمیداشت. ما قبلاً به این مطلب اشاره کرده بودیم. کارگر تنها چیزی را که میتواند بهدست آورد، ارزش نیروی کارش است، و آن هم تنها چیزی است که میتواند به فروش رساند زیرا او از مال دنیا تنها همان را در اختیار دارد. محصول کار متعلق به سرمایهدار است که به پرولتر دستمزد او، یعنی بهای نگهداری او را میپردازد. بههمان صورت، تکه زمین و همچنین زمان و ابزار کاری که برای کشت زمین توسط ارباب در اختیار رعیت قرار میگیرد نمایانگر مجموعهٔ وسایلی است که رعیت برای زنده ماندن در اختیار دارد، در حالی که تمام وقت باقیماندهاش را باید برای اربابش کار کند.
برده، رعیت و کارگر هر سه مجبورند بخشی از آنچه را که برای نگهداریشان لازم است برای خود تولید کنند و بخش دیگر را بهنفع اربابشان به او بدهند. آنها مشخصکنندهٔ سه شکل متفاوت از زنجیر انقیاد و بهرهکشی انسانی هستند. این امر همواره انقیاد انسان عاری از هر نوع انباشت پیشین (یعنی وسائل تولید که در واقع وسایل زندگی هستند) را تحت نظر انسان دیگری که دارای انباشت پیشین وسایل تولید یا سرچشمهٔ زندگی است، نشان میدهد.[*] در شیوهٔ تولید سرمایهداری، حفظ سرمایه یا انباشت آن، دقیقاً برای حفظ همان زنجیر انقیاد و بهرهکشی انسانی است.
اما کار فقط به تولید سرمایه نمیپردازد، بلکه همچنین ارزش افزوده را نیز تولید میکند که آن را رانت (عایدی) سرمایه مینامند.[**] اگر سرمایهدار هر سال کل رانت یا بخشی از آن را به سرمایهاش بیافزاید، ما شاهد انباشت سرمایه خواهیم بود. یعنی سرمایه بهسوی انباشت میرود؛ کار با بازتولید ساده سرمایه را حفظ میکند؛ و با انباشت ارزش افزوده سرمایه را پروار میکند.
هنگامی که رانت به سرمایه افزوده میشود، بخشی از آن بهعنوان ابزار کار، بخش دیگر آن بهعنوان مواد اولیه، و بخش سوم بهشکل نیروی کار بهکار گرفته میشود. این افزونکاری گذشته است، کار گذشتهای که پرداخت نشده است و سرمایه را پروار میکند. بخشی از کار پرداخت نشدهٔ سال گذشته، کار لازم امسال را میپردازد. این آن چیزی است که سرمایهدار در پرتو مکانیسم ماهرانهٔ تولید مدرن موفق به انجام آن میشود.
بهمحض اینکه سیستم تولید مدرن، که کاملاً بر پایهٔ مالکیت فردی و مزدگیری بنا شده است، پذیرفته شود، دیگر کسی نمیتواند نسبت به نتایجی که از آن ناشی میشود (و یکی از آنها انباشت سرمایهداری است)، ایرادی بگیرد. برای حسن کارگر چه اهمیتی دارد که سه فرانکی که در ازای دستمزدش دریافت میکند نمایانگر کار پرداخت نشدهٔ حسین کارگر باشد؟ آنچه که او حق دارد بداند این است که آیا سه فرانک دستمزدش، بهای درست نیروی کار او هست یا نه؟ یعنی آیا این دستمزد معادل دقیق چیزهایی هست که نیازهای یک روز او را برآورده میکند، و آیا قانون مبادله بهگونهای اکید مراعات شده است یا نه؟
هنگامی که سرمایهدار آغاز به انباشت سرمایه روی سرمایه میکند، فضیلت نوینی که مختص او است و آن را امساک مینامند در وی شکل میگیرد. این فضیلت شامل محدود کردن هزینههایش تا حد ممکن میشود تا بتواند بیشترین مقدار را از رانتش انباشت کند.
«ارادهٔ سرمایهدار و وجدان او فقط بازتابی از نیازهای سرمایه هستند که سرمایهدار نمایندهٔ آن است. او در مصرف شخصی دائمیاش فقط نوعی دزدی یا حداقل نوعی وام را میبیند که از انباشت گرفته است. در واقع، در دفاتر حسابداری دوگانه (دوبل)، هزینههای شخصی در ستون بدهیها، بهعنوان مقادیری که سرمایهدار به سرمایه بدهکار است، منظور میگردد. انباشت، چیرگی دنیای ثروت اجتماعی است. انباشت با افزایش شمار افرادش، تسلط مستقیم و غیرمستقیم سرمایهدار را، که توسط جاهطلبی سیری ناپذیرش بهجلو رانده میشود، گسترش میدهد.
«لوتر [***] با ارائهٔ نمونهٔ رباخوار (این شکل قدیمی سرمایهدار که هنوز هم بهشکل پراکنده دیده میشود) بهخوبی نشان میدهد که تمایل به تسلط، عنصری از شور وشوق ثروتمند شدن است: بتپرستان به کمک خرد خود توانستند رباخوار را به دزد چهارباره و آدمکش تشبیه کنند. ولی ما مسیحیها برای او آنچنان احترامی قائل هستیم که او را بهخاطر پولش تقریباً میپرستیم. آن کس که مائده دیگری را میرباید، میدزدد و میبلعد، جنایتی بههمان اندازه بزرگ انجام میدهد (تا زمانی که تحت قدرتش باشد) که آن کس که دیگری را از گرسنگی میکشد و او را نابود میکند. و این آن چیزی است که رباخوار انجام میدهد. با وجود این، او محکم سر جای خود نشسته است، در حالی که اگر عدالت اجرا میشد، میباید بهدار آویخته میشد و بدنش را همان تعداد کلاغ میخوردند که سکه دزدیده بود؛ البته بهشرطی که بهاندازهٔ کافی گوشت داشته باشد که به اینهمه کلاغ قطعهای از گوشتش برسد. آفتابهدزدها را به غل و زنجیر میکشند در حالی که دزدان بزرگ در طلا و ابریشم غوطه میخورند. در روی زمین، پس از شیطان، برای انسانها دشمن بزرگتری از بخیل و رباخوار وجود ندارد. زیرا آنها میخواهند پروردگار همهٔ انسانها باشند. مغولان، جنگجویان و مستبدان نیز اراذل و اوباشی بدجنس هستند، ولی با وجود این، آنها باید بگذارند دیگران زندگی کنند. آنها خودشان اعتراف میکنند که بدجنس و دشمن دیگران هستند و حتی این امکان وجود دارد که دلشان بهحال دیگران بسوزد. اما یک رباخوار یا یک بخیل دلش میخواهد که همه از گرسنگی و تشنگی، از غم و بدبختی ذله شوند تا او بتواند بهتنهایی همهچیز را تصاحب کند و مانند خدا، هرکسی فقط از او دریافت کند و برای همیشه بندهٔ او باشد. او یک مانتو بر تن دارد و زنجیرهایی طلایی بر خود آویزان کرده است و انگشتر بر انگشتان دارد و میکوشد خود را بهمثابه فردی مؤمن و شرافتمند جا بزند. رباخوار هیولایی زشت است که از یک غول بلعنده بدتر است…. و اگر راهزنان و جنایتکاران را شکنجه میکنند و سرشان را از تن جدا مینمایند، چه اندازه بیشتر میبایست رباخواران را طرد و لعنت کرد، شکنجهشان کرد و سرشان را از تن جدا ساخت.»
انباشت سرمایه، افزایش بازوان را طلب می کند. برای آنکه بخشی از رانت بتواند به سرمایه متغیر تبدیل شود، میباید شمار کارگران را افزایش داد. سازوارهٔ بازتولید سرمایه بهگونهای عمل میکند که کارگر بتواند نیروی کارش را بهوسیلهٔ نسل جدید حفظ کند. نسل جدیدی که سرمایه آن را برای ادامهٔ عمل بازتولید دائمیاش، در اختیار میگیرد. ولی کاری که امروز سرمایه طلب میکند از کاری که دیروز طلب میکرد بیشتر است. و بنابراین، بهای آن نیز باید طبیعتاً افزایش یابد. و در واقع، اگر در خود انباشت سرمایه دلیلی وجود نداشت که آنها را کاهش دهد، دستمزدها نیز میبایست افزایش می یافتند.
چنانچه دیده شد، آن بخش از رانت که سالانه به سرمایه افزوده میشود، بخشی از آن به سرمایهٔ ثابت و بخش دیگر آن به سرمایهٔ متغیر، یا بهعبارت دیگر بخشی از آن به ابزار کار و مواد اولیه و بخش دیگر آن به نیروی کار، تبدیل میگردد. ولی باید در نظر داشت که همزمان با انباشت سرمایه، نظامهای تولید قدیمی، شکلهای جدید تولید و ماشینها، یا بهعبارت دیگر، همانگونه که دیده شد، تمام آن عناصری که موجب افزایش تولید و کاهش بهای نیروی کار میشوند، تکامل مییابند. بهتدریج که انباشت سرمایه افزایش مییابد، از بخش متغیر آن کاسته میشود، در حالی که به بخش ثابت آن افزوده میگردد. یعنی افزایش ساختمان ها، ماشینها، مواد جنبی آن و مواد اولیهٔ کار مشاهده میگردد، اما همزمان و بهنسبت این افزایش، انباشت سرمایه نیاز به نیروی کار و بازو را کاهش میدهد. با کاهش نیاز به نیروی کار، تقاضا برای آن نیرو نیز کم میشود و در نهایت بهای آن نیز کاهش مییابد. در نتیجه، هرچه بیشتر انباشت سرمایه پیشرفت میکند، دستمزدها بیشتر کاهش مییابند. انباشت سرمایه بهوسیلهٔ رقابت و اعتبار (وام)، ابعاد گستردهای بهخود میگیرد. اعتبار موجب میشود شمار بزرگی از سرمایهها خود بهخود در هم ادغام شوند، یا اگر بهتر بگوییم، در سرمایهای ذوب میشوند که از هر یک از آنها بهتنهایی قویتر است. رقابت برعکس، جنگی است که همهٔ سرمایهها بین خود دارند؛ این تنازع بقاء است که از آن سرمایههایی باز هم قویتر بیرون میآیند که قوی بودن شرط پیروز شدن آنها است.
بنابراین، انباشت سرمایه شمار بزرگی از بازوها را زائد میسازد؛ بدین معنا که موجب پیدایش مازادی نسبی (و نه مطلق) در میان جمعیت کارگران میشود.[****]
«و در حالی که پیشرفت انباشت ثروت بر پایهٔ سرمایهداری الزاماً یک مازاد نسبی کارگری بهوجود میآورد، این مازاد بهنوبهٔ خود نیرومندترین اهرمی برای انباشت میشود که خود شرط وجودی تولید سرمایهداری در حالت توسعهٔ کامل است. مازاد کارگری یک لشگر صنعتی ذخیره را تشکیل میدهد که بهشکل مطلق، بههمان اندازه به سرمایه تعلق دارد که گویی سرمایه آن را به هزینهٔ خود تربیت و منضبط کرده باشد. آن لشگر، مادهٔ انسانی همواره در دسترس و قابل بهرهبرداری را برای به وجود آوردن ارزش افزوده فراهم میکند. این فقط تحت نظام صنعت بزرگ است که بهوجود آمدن یک مازاد جمعیت کارگری، به نیروی محرکهٔ دائم تولید ثروت تبدیل میگردد.»
این لشگر صنعتی ذخیره، این مازاد جمعیت کارگری، را میتوان بهصورت کلی به سه حالت تقسیم کرد: حالت شناور، حالت نهفته و حالت راکد. کارگران متعلق به نخستین حالت، بیش از دو حالت دیگر دستمزد دریافت میکنند، کمتر از دیگر حالتها از نبود کار رنج میبرند، و در عین حال کار کمتر دشواری را انجام میدهند. واپسین حالت، برعکس، از کارگرانی تشکیل یافته است که نسبت به دیگر حالتها بهندرت بهکار گمارده میشوند، و اگر هم بهکار گمارده شوند، کارهایی خواهد بود که خستهکنندهتر و مشمئزکنندهتر از بقیهٔ کار ها است و پائینترین دستمزدی را که به یک کار انسانی تعلق میگیرد، دریافت میکنند. این حالت اخیر از همه بیشتر رخ می دهد؛ نه فقط بهدلیل گردان بزرگی از آنها که هر ساله در اثر پیشرفت صنعت ایجاد میشود، بلکه بهویژه به این دلیل که آن حالت متعلق به کسانی است که بیش از دیگران پر زاد و ولد هستند، و این مطلب در عمل نیز نشان داده شده است.
آدام اسمیث میگوید: «بهنظر میرسد که فقر یاریدهندهٔ نسل است.» بر اساس گفتهٔ گالیانی، کشیش مبادی آداب و موشکاف، این مطلب حتی یک مشیت الهی بهویژه خردمندانه است، «زیرا پروردگار موجب بهدنیا آمدن شمار بیشتری از انسانهایی میشود که سادهترین حرفهها را انجام میدهند.» لینگ بهکمک آمار نشان میدهد که «فقر، حتی اگر تا این حد رسیده باشد که موجب گرسنگی و بیماریهای همهگیر شود، بهجای آنکه توسعهٔ جمعیت را متوقف کند، آن را افزایش میدهد.»
«در زیر این سه حالت، فقط آخرین پسماندهٔ اضافهجمعیت نسبی میماند که در جهنم فقر دائم زندگی میکند. اگر ولگردها، تبهکاران، روسپیان، گدایان و تمام آنهایی که را بهمعنی واقعی کلمه پرولتاریای گدایان [*****] یا لومپن پرولتاریا را تشکیل میدهند، کنار بگذاریم، این قشر اجتماعی از سه گروه تشکیل میشود. نخستین گروه از کارگرانی تشکیل شده است که قادر به کارند. کافی است که نظری به آمار فقیران دائمی انگلستان بیافکنیم تا ببینیم که تودهٔ آنها در هر بحران افزایش مییابد و با هر رونق دوباره، کاهش پیدا میکند. گروه دوم شامل یتیمان و کودکان تنگدستان مساعدتشده میشود. آنها کاندیداهای ارتش صنعتی ذخیره هستند که تودههایشان در زمانهای پر رونق اقتصادی در ارتش فعال ثبت نام میکنند. گروه سوم شامل مغضوبین، تنزلیافتگان و آنهایی میشود که قادر به هیچ کاری نیستند. از یک سو آنها کسانی هستند که بهعلت تقسیم کار، از شغلشان که به آنها امکان زندگی میداد محروم شدهاند؛ سپس شامل کسانی میشود که سنشان از حد طبیعی زندگی کاری یک کارگر فراتر رفته است، و سرانجام قربانیان صنعت، مانند علیلان، بیماران و بیوهها، که شمارشان با افزایش ماشینهای خطرناک، بهرهبرداری از معادن، کارخانههای مواد شیمیایی وغیره، رو بهافزایش است.
«فقر دائم میهمانسرای علیلان ارتش فعال کار و بار مردهٔ ارتش صنعتی ذخیره است، و به آن علت ایجاد میشود که بهوجود آورندهٔ اضافهجمعیت نسبی است. ضرورت آن از ضرورت اضافهجمعیت نسبی ناشی میشود. فقر دائم، مانند اضافهجمعیت نسبی، شرط وجودی تولید سرمایهداری و توسعهٔ ثروت است.
«بنابراین هنگامی که به کارگران سفارش میشود شمارشان را با نیازهای سرمایه وفق دهند، انسان به نادانی اقتصادی این موعظه پی میبرد . این خود مکانیسم تولید و انباشت سرمایه است که دائماً این شمار را با نیازهای خود تطبیق میدهد. نخستین کلام این تطبیق، بهوجود آوردن یک اضافجمعیت نسبی، یا ارتش صنعتی ذخیره است؛ واپسین کلام آن، فقر و بدبختی فزایندهٔ ارتش فعال کار، بار مردهٔ فقر دائم است.
«قانونی که بر اساس آن توسعهٔ نیروی تولیدکنندهٔ اجتماعی کار بهتدریج موجب کاهش هزینهٔ نیروی کار بهسبب کارآیی فزاینده و تودهٔ فزایندهٔ ابزار تولید میگردد، این قانونی که انسان اجتماعی را در حالت تولید بیشتر با کار کمتر قرار میدهد، در نظام سرمایهداری ـــ که در آن، این ابزار تولید نیستند که در خدمت کارگر قرار دارند بلکه این کارگر است که در خدمت ابزار تولید قرار دارد ـــ به نتیجهای کاملاً بر عکس میرسد، و آن هم این است که هرچه ابزار تولید از لحاظ قابلیتها و توانشان کاملتر میشوند، شمار کارگران بیکار افزایش مییابد و در نتیجهٔ آن، شرایط وجودی مزدبگیر و فروش نیروی کار ناپایدارتر میگردد.»
تجزیه وتحلیل تولید ارزش افزوده نشان داد که در نظام سرمایهداری، تمام شیوههای افزایش نیروی مولد کار بهزیان شخص کارگر گسترش مییابد؛ که تمام ابزارهای افزایش تولید به ابزارهای بردگی و استثمار تولیدکننده تبدیل میشود؛ که این ابزار با معلول کردن کارگر، او را به یک انسان جزئی و به زائدهای از ماشین تبدیل میکند؛ که کار را از محتوایش خالی میکند و آن را به یک ابزار درد و رنج تبدیل میکند؛ که کارگر را با محروم کردنش از توانهای ذهنی کار، منزوی میکند و علم و دانش را در نظر او به قدرتی بیگانه و مخاصم تبدیل میکند؛ که شرایطی را که در آن باید کار کند هرچه بیشتر غیرطبیعی میکند؛ که او را طی کارش، تحت استبدادی بههمان اندازه فرومایه که نفرت انگیز قرار میدهد؛ که زمان کار را برای او تا اندازهای طولانی میکند که دیگر وقتی برای زندگی کردنش باقی نمیماند؛ که همسر و فرزندانش را به زیر چرخهای ژاگرنوت [******] خدا ـ سرمایه میاندازد.
«ج. اورتس، راهبی از اهالی ونیز و یکی از عمدهترین اقتصاددانان سدهٔ هجدهم، در تناقص ذاتی تولید سرمایهداری یک قانون عمومی و طبیعی میبیند که ثروت اجتماعی را تنظیم میکند. او میگوید: «بهجای طراحی نظامهای بیفایده برای خوشبختی خلقها، من به جستوجوی علت بدبختی آنها اکتفا میکنم…. در یک ملت، خوبی و بدی اقتصادی همواره در تعادل هستند؛ وفور دارایی برخی با نبود دارایی دیگران برابر است. ثروت زیاد شمار کوچکی از افراد همواره با محرومیت مایحتاج شمار بسیار بزرگتری همراه است.» او میافزاید که ثروت یک ملت با جمعیتش مطابقت دارد و فقر و بدبختی آن با ثروتش. کار شماری از افراد موجب بطالت شماری دیگر میشود. تنگدستان و وقتگذرانان، ثمرهٔ وجود ثروتمندان و اقشار زحمتکش اند.
«ده سال پس از اورتس، یکی از بلندمرتبگان کلیسا بهنام تاونسند، با بیرحمی تمام از فقر و تنگدستی بهمثابه شرط لازم ثروت تجلیل میکرد: «اجبار قانونی کار موجب درد و رنج، خشونت و سروصدای بیش از حد میشود، در حالی که گرسنگی نهتنها فشاری آرام، بیسروصدا و دائمی وارد میآورد، بلکه همچنین بهعنوان محرک طبیعی صنعت و کار، موجب نیرومندترین تلاشها خواهد شد.» بنابراین، بر اساس نظریهٔ تاونسند، لازم نیست گرسنگی دائمی را در کارگر بهوجود آورد، اصل جمعیت، [*******] که بهویژه نزد تنگدستان فعال است، خود مسألهٔ گرسنگی را برعهده خواهد گرفت.» بهنظر میرسد این یک قانون طبیعی است که تنگدستان همواره بهمیزانی مالاندیش نباشند، بهگونهای که همواره شماری کافی از آنها برای انجام مشمئزکنندهترین و نکبتبارترین کارهای جماعت وجود داشته باشد. بدینسان، سرمایهٔ خوشبختی انسانی بهگونهٔ قابلتوجهی افزایش یافته است، ظریفترینشان از این کارهای شاق و طاقتفرسا رهایی مییابند و میتوانند بدون نگرانی به مشغولیاتی والاتر بپردازند…. قوانین تنگدستان [********] موجب از بین رفتن همآهنگی و زیبایی، تقارن و نظم، این نظامی که پروردگار و طبیعت در دنیا بهوجود آوردهاند، میشود.»
«اگر کشیش ونیزی در قضا و قدر اقتصادی بدبختی، دلیل وجودی صدقهٔ مسیحی، تجرد کشیشان، وجود صومعهها و غیره را میبیند، پدر روحانی انگلیسی در آن بهانهای برای محکوم کردن یاوریهای داده شده به تنگدستان یافته است.
«استورک میگوید: “پیشرفت ثروت اجتماعی، این طبقهٔ مفید جامعه را بهوجود میآورد … که خود را با ملالآورترین، پستترین و مشمئزکنندهترین مشغولیات سرگرم میکند؛ در یک کلام، هر آنچه که در زندگی ناخوشایند و ذلتآور است، بر روی دوش خود میگیرد، و بدینسان، سرگرمی، شادی روح و وقار متداول شخصیتی را برای طبقات دیگر فراهم میکند.” سپس، پس از آنکه از خود میپرسد این تمدن سرمایهداری، با بدبختی و انحطاطی که به تودهها تحمیل میکند، چه امتیازی در مقایسه با وحشیگری عرضه میکند، به این نتیجه میرسد که او فقط میتواند یک امتیاز بیابد، و آن هم امنیت است!»
«سرانجام دستوت دوتراسی بهسادگی اظهار میدارد: «ملتهای فقیر، این همان جایی است که خلق در آرامش است؛ و ملت های ثروتمند، این همان جایی است که خلق معمولاً فقیر است.»
ادامه دارد
—————————
[*] در این جا، کافیرو به تعبیر یک عبارت از «پیش درآمد اساسنامهٔ انترناسیونال»، که مارکس مسؤول نگاشتن آن بود، اقدام کرده است. این عبارت در متن فرانسوی اساسنامه بهصورت ناکامل آمده بود. ما چون در اینجا فقط به متن انگلیسی عبارت که توسط مترجم فرانسوی کتاب ارائه شده است دسترسی داریم، آن را در اختیار خوانندگان قرار میدهیم:
«The economical subjection of the man of labour to the monopolizer of the means of labour, that is the source of life, lies in the bottom of servitude in all of its forms….”
[**] واژهٔ رانت، که بهمعنای عایدی سرمایه است، یعنی آنچه که سرمایه تولید میکند، در واقع مفهوم اشتباهی را بیان مینماید که میخواهد سرمایه را بهعنوان تولیدکننده نشان دهد. (مترجم فرانسوی)
[***] Luther
[****] مارکس دربارهٔ مازاد جمعیت کارگران میگوید: «قانون تنزل نسبی سرمایهٔ متغیر و کاهش همتراز آن در زمینهٔ تقاضای کار، به تولید یک مازاد جمعیت نسبی میانجامد. ما آن را از این جهت نسبی مینامیم که این مازاد از یک افزایش مثبت و مطلق جمعیت کارگران سرچشمه نمیگیرد بلکه از آن جهت که نسبت به نیازهای سرمایه، بخشی از جمعیت کارگران زائد و غیرقابل استفاده گردیده است و در نتیجه یک مازاد را تشکیل میدهد.» (مترجم فرانسوی)
[*****] Lumpenproletariat
[******] ارابهٔ خدایان هندی جاگاناتا، ویشنو، بالابادرا، که مورد پرستش مردم بودند. (یادداشت ناشر)
[*******] در اینجا، غرض آن قانونی است که به مالتوس نسبت داده شده است و بر اساس آن جمعیت جهان سریعتر از مواد غذایی در دسترس رشد میکند.
منتشره مِهر: سایت هواداران حزب تودهٔ ایران
November 26th, 2013
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل دهم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۲
- مترجم: پیامفصلهایی از کتاب: «نقابزدایی از چهرهٔ اقتصاد: از قدرت و آز تا همدردی و منفعت عامه»
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست سرمایه اثر کارل مارکس (فصل نهم) ــ ۱
- انتشارات تهران ترجمه سومین رمان خالد حسینی با عنوان «و کوهها طنین انداختند» منتشر شد
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هشتم)
- خسرو باقریپیر پرنیاناندیش
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل هفتم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل ششم)
- بر گردان از انور میرستاریکتاب بلژیک و بمب
- عزیزه عنایت مروری براثرگرانبهای نمک درشعر فارسی !
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصل پنجم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای سوم و چهارم)
- برگردان از متن فرانسه: م. پیگیرچکیدهٔ جلد نخست «سرمایه»، اثر کارل مارکس (فصلهای اول و دوم)
- ناصر اصغریدر سالگرد قتل تروتسكی، معرفی یك شاهكار
- برگردان، تلخیص و تحلیل از داکتر خلیل ودادخوشحالخان ختک آغازگر ادبیات ملی شعری ( پشتو)
- جميله پلوشهحقوق زن در گذرتاريخ
- ناصر اصغریلنین: معرفی یك كتاب
- Sumaia Frotan افغانی
- اسدالله شفاییماموریت سقوط
- پوهندوی شیما«غفوری»رنگها و برداشت های من
- لنیندربارۀ مبارزۀ مسلحانۀ جدا از توده
- امیر کشفیبرتراند راسل در مقام فیلسوف
- ترجمه محسن فریدنی و ا. صادقینشریات و تشکیلات کارگری
- نگارش از: نذیر ظفرپرستو های شاعرانه
- لنیننامه به کمونیستهای : آلمان ، اتریش و لهستان
- مجموعه آثار لنینبه جمهوریهای شوروی قفقاز
- مجموعه آثار لنین، جلد ۲۴، ص ۵۴-۴۲نامههایی دربارۀ تاکتیکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)امنیت ملی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)پلیسان نواحی مطمئین ترین حافظان جان ومال مردم (محافظت عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح پلیس:همکار شاروال درتنظیم شهرها(نظم عامه)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- فصل دوم - پلیس ترافیک
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) قوای مسلح- بخش دوم (پلیس وسارندوی)
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل هجده همقوای مسلح
- گزیدۀ مقالات از ولادیمیر ایلیچ لنیندر برخورد به خرده بورژوازی
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهاردهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل سیزدهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) فصل نهم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح فصل هشتم
- کمونیستهای انقلابیقهرمانان فریب و اشتباهات بلشویکها [1]
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل ششم و فصل هفتمقوای مسلح
- اثر جان پرکینزاعترافات جنايتكار اقتصادي
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل چهارم و فصل پنجم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل سوم (قوای مسلح)
- برگردان: شيرين روشارمارکس و قرن بيست و يکم
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)فصل دوم قوای مسلح
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- پراودای. ج. تسره تلی و مبارزۀ طبقاتی
- کمیتۀ از زندان تا تبعیدمدخلی بر جلد یک سرمایه
- ک. کائوتسکی نیروهای محرکه و چشم اندازهای انقلاب روسیه
- شاپور احمديبادهپيمايي با اژدها در تموز
- دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)قوای مسلح
- شاپور احمديشعر بيقهرمان
- محمدنبی عظیمی نگاهی به برگردان دوباره کتاب تلک خرس
- شاپور احمديگزيدهي هفتگانه
- پيام پرتوىفلسطين و اسراييل- تجزيه و تحليل از نگاه چپ
- برگردان از عارف عرفانکتاب افغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر حاشیهی متن الف
- امان معاشرروحنامه
- شاپور احمدياندامهاي نقرهاي ما چند نفر
- برگردان- محمدعارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دوُد)بخش ششم)
- شاپور احمديبندهاي پيشكشي فرشتهها
- برگردان- محمدعارف عرفان افغانستان درعقب پردۀ دوُد
- برگردان از عارف عرفانافغا نستان درعقب پرده دود-پی دی اف چهارم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پرده دود
- شاپور احمديدر پوكههاي زمهرير
- برگردان از عارف عرفانافغانستان درعقب پردۀ دود-دوم
- برگردان از عارف عرفانافغانستان عقب پردۀ دود-اول
- برگردان شاپور احمدیروبن داريو
- پوهندوی شیما غفوریمن و «لبخند شیطان»
- سید محمد اشرف فروغ سگ ها می جنگند
- شاپور احمديگاهي خاطرهي عشقي اندوهناك از زمانهاي اكنون
- امان معاشرافغانستان تخته خیز استعمار
- امان معاشر«ابرها بر شانه»
- امان معاشرسرزمین دسایس
- اسدالله جعفری امام صادق،برهان عرفان- عرفان برهان
- شیرین نظیری فعال حقوق زندخت غروب مجموعه شعر ازبانوعزیزه عنایت
- محمد عالم افتخارموفقیت بزرگ تازه برای کتاب و تئوری گوهر اصیل آدمی
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان { بخش 5}
- امان معاشراندمه ها اثر خلیل حیفی از چاپ برآمد
- شاپور احمديديوها و دلبندگونيپوشم
- داکتر عزیز فاریابینیمی نگاه به ( گلزمین وفا )- مجموعۀ اشعار شادروان استاد سید محمد ( دروگر )
- سلیمان راوشسکوت فرهنگیان
- محمد عوض نبی زادهجلداول کتاب مجموعه ی مقالات
- گزارنده: عزیز آریانفرخاستگاه و پرورشگاه تاجیک ها
- برگردان: ا. م. شیریدوره استالین بگواهی آمار و ارقام بخش چهارم (آخر)
- بقلم دکتر محمود صفریانسفر نامه ی دنیای ارواح پرتوی دیگری از فانوس خرد
- نگاه گر: صدیق رهپو طرزینگاهی به خاطرات محمود طرزی
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام(بخش سوّم)
- نوشته گنادی زیوگانوفدوره استالین بگواهی آمار و ارقام
- ماریا دارومجموعه ء از اشعار دلنشین شاعر جوان محترم « نذیر ظفر » تحت عنوان « شب یلدا » تازه از طبع برآمد
- اثراستثنائی عبیدالله «حبیب»
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)فصل سوم کتاب نام و ننگ
- عزیز آریانفرنگاهی به کتاب «میراث ایران»ِ ریچارد نلسون فرای
- امان معاشرمعرفی کتاب
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان)بخش دوم
- مصلح سلجوقینگاهی کوتاه به مجموعۀ شعر حسین وفا سلجوقی
- رضا اغنمیسفرنامه دنیای ارواح
- سلیمان راوشخُراسان (خوراسان) فصل سوم کتاب نام و ننگ
- گزارنده عزيز آريانفركتاب تذكر الانقلاب
- صدیق رهپو طرزیآخرین اثر محمود طرزی
- کوچی مسافردروغهای شاخدار
- دوکتور سید احمد جهشدر بارهء کتاب گوهر اصیل آدمی و نظریات محترمه ماریا دارو
- از قلم : ماریا دارونگاهی بر کتاب «گوهر اصیل آدمی» و فهم و هضم آن
- تهیه و نگارش: میر عبدالواحد سادات افغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکا قسمت پنجم
- لیلا فرجامیرودخانه ای که از ماه می گذرد
- محمود فاضلی بیرجندیآشنایی با برگردانی تازه از یک کتاب
- سلیمان کبیر نوریجایزه ای بالاتر از « نوبل» و « اسکار»... برای کتاب گوهر اصیل آدمی
- میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبره یی جيو اکونومی امريکابخش چهارم
- تهیه و نگارش: میرعبدالواحد ساداتافغانستان در چنبرۀ جیو اکونومی امریکا
- پروفیسر عبدالواسع لطیفیپا برهنه باز کشت
- فهیمی تجدید تعریف و شناخت انسان در اثر« گوهر اصیل آدمی »
- Translated from Dari by Mir Hekmatuallah SadatAfghanistan: The Land of Epics and Tragedy
- نویسنده اسپندکوهیمشوره های دوستانه
- داکتر سرگی کورگینیان بعد از سرمایه داری مانیفستِ جُنبشِ «ماهیتِ زمان»
- امان معاشرافغانستان اؤزبیکلري خلق قؤشیقلري
- گلن ال. کارلسازمان سیا به روایت بازجوی سیا-11
- میرعنایت الله ساداتآشنایی با سایه روشن
- غلام نبی اوسپرین ــ یورشدافغانستان د ادبیاتو ځلانده« غمي »
- برتراند راسلشناخت ما از جهان بیرونی
- جين هيرشفيلدلابهلاي تيغههاي زمردين
- نوشتۀ ر.رخشانیسرچشمه های مدرنیته
- قیوم بشیرقزلباش و هزاره در لابلای تاریخ افغانستان
- بنیاد عبدالرحمان برومندکشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷
- برگردان شاپور احمديروبن داريو
- اثر جان پرکینزاعترافات جنایتکار اقتصادی
- امیلیا اسپارتکمکثی کوتاه در مورد کتاب «گردنبند مروارید»
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت پایانی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت سوّم
- ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوینقد مارکسیسم دربارۀ نظریۀ روانکاوی
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیزم عقلانی و سقوط کمونیسم»قسمت دوم
- برگردان: ا. م. شیریفصلی از کتاب «پیراهن سیاهان و سرخها: فاشیسم عقلانی و سقوط کمونیسم»
- سید نبیل شمیمناله های پناهجویان
- نوشتۀ ایو میشو سنجه های زیبایی شناسی و داوری سلیقه
- نجیبه آرش عجایب هفتگانهء جهان در سده های میانه
- فريدون گيلانیدر باره سه کتاب آخرم
- رضا اغنمیوصیت نامه خدا
- نگارش: ش. بامدادکودکان درجنگ
- مشعل حریردر شگفتی یک گمنام
- گزینۀ نبشته های نیلاب موج سلامگردنبند مروارید
- عبدالحسیب شریفیچاپ و انتشار دو مجموعهي شعر و يك مجموعهي داستان در تخار
- محمداسحاق فیاضیاد گل سرخ
- بزرگترین چالش در مقابل بشریتآینده طلایی
- دکتر عبدالحسین زرین کوبدوقرن سکوت
- سراج الدین ادیب«کتابخانه سیار با صدها آثار کلیدی ماندگار »
- محمود صفریانکتاب وصیت نامه خدا
- حمید محوینقدی دربارۀ : «بادام های زمینی» اثر رضا بی شتاب
- محمد اسحاق ثنا رومان پا برهنه باز گشت
- سلیمان کبیر نورییک پیغام ملی و وطنی و یک دعوت تاریخی و انسانی
- عزیز آریانفرپیرامون کتاب دولت و اپوزیسیون در افغانستان از 1919 تا 1953
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود: هدف، ایران
- مترجم : حمید محویسومین جنگ جهانی آماده می شود : هدف ایران
- نوشته هوشنگ معین زادهوصیت نامه خدا
- مترجم : حمید محویتأملاتی در باره ی تاریخ مسیحیت نخستین
- گزارنده به دری: عزیز آریانفردولت و اپوزیسیون در افغانستان
- عبدالو کیل کوچی کتاب ، یادی ازسر زمین شمالی قدیم
- نیلاب موج سلام« پرندگان بیبال » در آبهای سیال
- محمد یعقوب هادییادداشت های «تصویری ازگوانتانامو» تبرئه جنایات مشابه
- شباهنگ رادجنگ و اوضاع افغانستان
- آشیل بخاراییکتابی ؛ همسنگ آثار رهبران کبیر تحولات تاریخ
- سلیمان راوشسه واکنش - تکاوران تیزپوی خرد در خراسان
- نویسنده:عبدالسلام ضعیفعبور از خط سرخ [در گوانتامامو ]
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پایانی
- ایرینا کورشونوفنیلوفر و آتش
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش پنجم
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش چهارم
- نوشته: گوالیم رابرتس قوهء فکری کودک تانرا بلند ببرید
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم تازه افشا شده بایگانی های شوروی پیشین در باره افغانستان بخش دوم
- گزارنده : عزیز آریانفراسناد محرم بایگانی های شوروی در باره افغانستان
- ی.بیدار سر نوشت خانواده در جوامع غربی
- امان معاشرراز هستی
- میر عبدالواحد ساداتآشنایی با «مکاتیب افغانی»
- مـتـرجـــم: ابراهیم شیریاستالین و تجدد بخش سوم
- شمس حیدریاردو وسیاست در سه دهه اخیر به زبان انگلیسی
- دکتر بیژن باراننقد کتاب: آنتالوژی صدای اعتراض قلم- تابستان 2009 ایران
- مسعود حنیفخانه وخانواده ،کانون خوشبختی وسعادت
- گنادی زیوگانفاستالین و تجدّد بخش دوّم
- ژرژ پولیتزرفلسفۀ عصر روشنایی و تفکر مدرن
- گنادی زیوگانف استالین و تجدّد
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمهمان ناخوانده در کابل
- گزارنده به دری: عزیز آریانفربحران اعتماد سال های 1940-1941 در آسیای میانه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرعملیات «امان الله» و «تبت»
- گزارنده: عزیز آریانفرماجرای پیر شامی [گیلانی]
- گزارنده: عزیز آریانفرواپسین پیروزی نادر خان
- گزارنده: عزیز آریانفرخون های تازه بر زمین نوار قبایل «آزاد»
- نویسنده : مهرالدین مشید "گذرگاۀ بسته" * فریادی در دل سنگین تاریخ
- گزارنده: عزیز آریانفراشغال کابل از سوی قبایل مرزی [هند بریتانیایی] و به پادشاهی رسیدن نادر
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرسرنگونی امان الله خان
- گزارنده: عزیز آریانفرانتقام نافرجام کمینترن در «دهلیز افغانستان»و سرنگونی امان الله خان
- میم -میهن فدا(( جنگ های کابل (( زرافهء قشنگ
- میم -میهن فداجنگ های کابل (( زرافهء قشنگ((
- عزیز آریانفربر گرفته از کتاب نبرد افغانی استالین: سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان و قبایل پشتون
- خلیل الله عالم جنگ قصابان نبرد نابرابر
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون »اثرابوبکریقین (قسمت سوم)
- دوکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین ) قسمت دوم(
- نویسنده : دکتورغلام حیدریقینسخنی چندپیرامون کتاب « لیلی ومجنون » اثرابوبکریقین
- گزارنده: عزیز آریانفرنبرد افغانی استالین(سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان وقبایل پشتون)
- نویسنده : پیکارجونکاتی چند پیرامون کتاب « تولدی دیگر»
- میرزا آقا عسگری (مانی)«ظهور»، کتابی برای برونرفت از خرافات
- دوکتور خلیل الله وداد بارشزمامداری امیر حبیب الله کلکانی
- نویسنده : سید عبدالقدوس سیدکتاب جنگ های کابل ۱۳۷۱ – ۱۳۷۵ خورشیدی زیر چاپ رفت
- امان معاشر اعیادمغان
- شریفیچند کوچه دورتر
- ابراهیم سهارکتاب سرنوشت غم انگیز درافغانستان
- امان معاشر بیدلستان و گلدسته
- از دکتر شعاع الدین شفا *ظهور، حکایت من و امام زمان
- رضا اغنمیبشارت
- امان معاشرشگوفه های احساس
- صدیق رهپو طرزینگاهی به کتاب آینده افغانستان
- محمد نبی عظیمیسگ شریر همسایه
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر امير امان الله و آسياي ميانه شوروي
- ص.وفانگاهی کوتاه بر يکی دو اثر وکار کردهايی احمد فريد طهماس
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرتاریخ در سیما ها:هنگامه انور پاشا درآسیای میانه و بازتاب آن در افغانستان
- بهرام معصومى كشور ايران، كشور كوروش و داراست
- فضل الرحیم رحیمنام عتیق رحیمی ، در فهرست برنده گان صدوپنچ سال فعالیت جایزه ادبی گنکور فرانسه
- فاطمه سعيدی (مادر شايگان)برای فرزندان من اشک تمساح نريزيد!
- صبورالله ســياه سـنگ"آوای مــاندگار زنان"
- فضل الرحیم رحیم جادوگران و مداریان
- هوشنگ معین زادهظهور
- امان معاشر خاطرات یک کارتونیست
- گزارنده به دری: آریانفر «جمهوری هراتٍ» عبدالرحیم خان [نایب سالار]
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر«کابلستانٍ» بچه سقاء (جنوری– اکتبر سال 1929)مشی سیاست داخلی و خارجی
- ديپلوم انجنير عبدالقادر مسعودمژده به علاقه مندان کتاب
- صدیق رهپو طرزیکتابشناسی«محمود طرزی»
- نو شته نذ یر ظفرتاریخ مطبو عات افغانستان یا ضرورت ژور نا لیستان
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش فرجامین)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفر نخستین نبرد سپاهیان شوروی در افغانستان در سال 1929
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 24)
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرمبارزه دیپلماتیک قدرت ها در افغانستان در سال های 1919- 1921
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 23)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش 22)
- صدیق رهپو طرزی«طرزی و سراج الاخبار»
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيست ويکم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش بيستم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هژدهم)
- نوشته: محمد اسحاق فياض پشتونستان چالش سياسي افغانستان و پاكستان
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش شانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پانزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش چهاردهم)
- مشعلازســـُـکر تا صَـــــحو
- م.نبی.عظیمی نام وننگ
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سيزدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوازدهم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش يازدهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش نهم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هشتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش هفتم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش ششم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش پنجم)
- محمدنبي عظيمي واهمه های زميني (بخش چهارم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش سوم)
- محمدنبي عظيميواهمه های زميني (بخش دوم)
- خالد اشککم بود والی شوم
- محمدنبي عظيميواهمه های زمینی
- مشعلازسايه های هول تا واهمه های زميني
- بیرنگ کوهدامنی سایه ناظمی ، حافظ ، شاملو وفروغ درسایه های هول
- نوآم چامسکیاندر بایستنی های امپراتوری قدرت و اعتبار
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- دکتر محمد هاشم فقیریتاریخ در ادبیات
- سليمان راوشنام و ننگ
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- داکترغلام حيدر« يقين »سخنی چندپیرامون کتاب « تخمیس غزلیات حافظ » اثرالحاج ابوبکریقین
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمد عوض نبی زا دهرمان گودی پران باز, بازگوئی گوشهء ازظلم وستم بر مردم هزاره
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميســــــــــایه های هــَـــــــول
- محمدنبي عظيميسايه های هول
- محمدنبي عظيميکنزالمهملات والاکاذيب ( بخش هفتم و پاياني)
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- سیامک زینلیخاک حاصلخیز برای کشت انواع تروریسم
- محمدنبي عظيميازســـُـکر تا صَـــــحو
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- ويرايش، تهيه وبرگردان (ناهيد) نگاهي به کتاب جنگ بدون مرز، استعمار جدید جهان
- مشعـلتاجـيکـان در قـرن بـيستـم
- ارسالي فريدون يماسرنوشت غم انگيز در افغانستان
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- مترجم: غفار عريفجنگ هاى خاندان بوش؟!
- نويسنده: غفار عريفبه آّن به چه عنوانى بايد قضاوت كرد!؟
- فرزاد بهنامدر تاريكي راه مي رويم
- عبدالولي منگلد افغانستان په ادبي کتابتون کې يوه بله شعري ټولګه ورزياته شوه
- احمد وحید صادقی نگرشی کوتاهی بر گوشه های از زنده گی و اندیشه های فلسفی – عرفانی مولانا جلال الدین محمدبلخی
- محمدنبي عظيمينگاهی به مجموعه ؛ داستانی : رازهای قلعهء قرمز
- سلیم سلیمیچند حرفی در باره پايان رمان « سايه های هول
- فرزاد کنزالمهملات والکاذیب
- محمدنبي عظيمي"نیم نگاهی بر ائتلاف های تنظیمی در افغانستان"
- محمدنبي عظيميواهمه های زمیني
- اکرام کمالدر اشراق نيلوفر
- چند کتاب تازه از میرزاآقا عسگری (مانی)
- کمانگيربخشی از خاطرات جنرال تامی فرانکس : فرمانده پيشين نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان
- جواد نصرياندو قرن با مطبوعات فارسي زبان خارج از كشور در قاره آسيا