تاريخ و هويت ملي ما
ارسالي داکتربصير
تاريخ ـ البته ـ سياست نيست، اگرچه گاهى رويدادهاى سياسى مى توانند تاريخى بشمار آيند، اما رويدادهاى تاريخى را بايد از عرصهء منازعات سياسى خارج ساخت و آنها را موضوع بررسى هاى بيطرفانه قرار داد.ملت هاى آزاد شدهء جهان، با يك برداشت ملى از تاريخ خود، خويشتن را آزاد ساخته اند. بنابراين:رهائى از قيد روايت انحصارى تاريخ، سرآغاز آزادى و رهائى ملى است... فراتر از منافع فردى يا « مصالح ايدئولوژيك »، حقايق يا ارزش هاى علمى وجود دارند كه بايد از آن ها سخن گفت و از آن ها بايد دفاع كرد. متأسفانه تا حال، بيشتر تحقيقات تاريخى ما با نوعى تقيه اسلامى همراه بوده اند.
از طرف ديگر: نوعى تنـّزه طلبى و تاريخ حزبى يا تعلّقات ايدئولوژيك (چه دينى و چه…) تاريخ و تحقيقات تاريخى ما را دچار ابهام و آشفتگى هاى فراوان كرده اند.
ما بايد خود را از اسارت مصالح ايدئولوژيك آزاد كنيم و از واقعيت هاى تاريخى و سياسى همانگونه كه هستند سخن بگوئيم حتى اگر طرح اين واقعيت ها، تلخ و با « مصالح ايدئولوژيك » مان، مخالف باشد. اساساً عمل يا بيان اين « بايد » ها است كه به روشنفكری، معنا و هويـّت مى دهد... عصر ما، عصر فروپاشی نظام های ايدئولوژيك و فروريختن ديوارهای بلندٍ توهـّماتِ ديرينه است. عصری كه نسبيـّت گرائی و چند بْعدی ديدن حوادث تاريخی، بيش از پيش ارزشى عام مى يابند و روشنفكر و روشنفكری ابتداء با شك كردن در «حقايق بديهی»، آغاز مى شود.
بى ترديد، بدون يك تحليل انتقادی از گذشتهء فرهنگی ـ سياسی ما، نمی توان آنرا كاملاً پشت سر گذاشت و از تكرار آن، خودداری كرد. بنابراين: با شهامت و بی پروا بايد به چهرهء حقيقت تلخ نگريست و با فروتنی و تواضع از آن آموخت...
اروپا، مركز و محور همهء تحولات عالی بشری است و بسياری از مقولات ـ از جمله: ملت و هويت ملی ـ محصول تحولات جديد جوامع اروپائی بوده كه هيچ سنت و سابقه ای در تاريخ كشورهای ديگر نداشته يا ندارند. اين اعتقاد ـ در واقع ـ توجيه ايدئولوژيك استعمار خشنی بود كه بر اساس آن، اروپائيان وظيفهء متمدن ساختن جوامع غيراروپائی را بر عهده داشته اند.
استفاده از اين متدلوژی ها، بررسی تاريخ اجتماعی را با آشفتگی ها و نارسائی ها و ابهامات فراوانی روبرو كرده و ا فغان شناسی را دچار لطمات جبران ناپذيری ساخته است؛ بعنوان مثال: عدم وجود برده داری و فئوداليسم (آنچنانكه در تاريخ اروپا شاهد و ناظر آن بوديم)، فقدان يك اشرافيت ريشه دار كه مانع از خودسری حكومت ها گردد، مسئلهء كمبود آب و ضرورت سرپرستی حكومت ها جهت مديريت و توزيع آن و حفظ و تعمير شبكه های آبياری و خصوصاً هجوم ها و حكومت های ١٢٠٠ سالهء و... صورت بندی Formation ديگری از تحولات اجتماعی تصوير مي كنند كه با تحولات اجتماعی در اروپا تفاوت دارد.
در اروپا، دوران پيش از سال ١٢٦٠ ميلادی، دوران قرون وسطی به حساب مى آيد كه طی آن، اروپا در يك خواب سنگين هزار ساله از علم و دانش و فلسفه و فرهنگ خبری نداشت و همه چيز از آموزش های كليسا سرچشمه می گرفت، در حاليكه همين دوران در خراسا ن، دوران رشد شهرها و رونق تجارت و علم و دانش و فلسفه و فرهنگ بوده است . كافی است اشاره كنيم كه در قرن سيزدهء ميلادی، بزرگترين شهرهای اروپا، جمعيتی حدود ٢٠ تا ٣٠ هزار نفر داشتند در حاليكه در همين دوران، شهرهائی مانند بلخ ، با ميا ن ،کابل بخارا و نيشابور و مرو دارای صدها هزار نفر جمعيت بودند.
همچنين: بزرگترين كتابخانهء كليسای جامع شهر معروف بامبرگ (در آلمان) بسال ١١٣٠ ميلادی فقط ٩٦ جلد كتاب داشت «٤» در حاليكه كتابخانه های بزرگ شهرهای بلخ ،هرات ،بخارا، مرو و غزنی در اين دوران دارای هزاران جلد كتاب در علم و فلسفه و تاريخ و نجوم بودند ؛از اين گذشته، برخلاف اروپا، خراسان، زير فشار هجوم هاى قبايل چادرنشين، كمتر روی امنيـّت و ثبات و آرامش بخود ديد و آن هنگام كه چنين ثبات و آرامشی در جامعه وجود داشت (مثلاً در عصر سامانيان ،غز نويان… و) ما شاهد رشد شهرها و رونق تجارت و صنعت و فلسفه و ادبيات بوده ايم.
به عبارت ديگر: حملات و هجوم هاى قبايل بدوی ـ هريك ـ بسان شمشيری بودند كه ريشهء تحول و تكامل اجتماعی مان را قطع كردند بطوری كه ما مجبور شديم ـ هر بار ـ از « صفر » آغاز كنيم.
ملّت ، هويـّت ملّی و هويـّت تاريخي اسلامی مسئلهء ديگر، شبيه سازی و همسان نمائی اسلام و مسيحيت است. مسيحيت اوليـّه دينی اخلاقی و اساساً معطوف به مسائل « آن جهانی » بوده كه هيچگونه برنامه ای برای حكومت و ادارهء اين جهان نداشت، در حاليكه اسلام از آغاز دارای خصلتی سياسی ـ ايدئولوژيك بوده و با اين خصلت سياسی ـ ايدئولوژيك، داعيهء حكومت و رهبری جهانی داشته است.
مسيحيت در اروپا، دينی بيگانه و مهاجم بشمار نمی رفت و لذا قصد همسان سازی اقوام و فرهنگ های مختلف اروپا را نداشت در حاليكه اسلام بعنوان دينی بيگانه و مهاجم و با خصلت سياسی ـ ايدئولوژيك خويش، از آغاز، ضمن مضمحل كردن زبان ها، فرهنگ ها و هويت های قومی و ملی و ازبين بردن مرزهاى ملی و جغرافيائی كشورهای مفتوحه، در صدد ذوب كردن و اضمحلال اين ملـّت ها در اُمـّت اسلامی بوده است... و اينچنين بود كه ملت ها و تمدن های بزرگی مانند مصر، سوريه، لبنان و... با عربيزه شدن، بتدريج در اُمـّت اسلامی ذوب گرديدند.
در همين جاست كه تفاوت های هويـّت ملی و فرهنگ ملی با هويـّت فرهنگی آشكار می شود. شاهنامه ها (از شاهنامه ابوالمؤيد بلخی و دقيقی و فردوسی بگيريد تا گرشاسب نامهء اسدی طوسی و شهريار نامه و سام نامه و شاهنامهء صبا) در واقع سنگرهائی بودند براى حفظ ارزش های تاريخی و ملی ما و سكوهائی بودند برای پرتاب يا انتقال اين ارزش ها به نسل هاى آينده. هويت ملى با روح و جان ملی و با سرنوشت مشترك تاريخی ما آميخته است. اين هويت ملی ـ در واقع ـ شيشهء عمر ملت ما بوده كه در توفان هاى متعدد تاريخی ـ نسل به نسل ـ حفاظت و نگهدارى شده است. اين هويت ملی، حلقهء اصلی يا شيرازهء محكمی بوده كه در ميان همهء آشوب ها و آشفتگی های تاريخی، باعث حفظ و بقای ماشده است. اينكه «الفونس دوده» گفته است: « ملت مغلوب تا وقتی زبان خويش را بخوبی حفظ كند، گوئی كليد زندانش را در دست دارد »، ناظر به اهميـّت و نقش زبان در تداوم حيات تاريخی ملت هاست.
ملـّت، حاصل نوعی خودآگاهی تاريخی است. ملت و خودآگاهی ملی، حاصل يك روند تاريخی و محصول رشد شهر و شهرنشينی و سازمان های شكل يافته سياسی و اداری است. بر اين اساس، سنت و سابقه تاريخ نويسی در خراسان (از تاريخ طبری تا تاريخ بيهقی و شاهنامهء فردوسی) نشان دهندهء وجود خودآگاهی تاريخی و حس ملی مااست.
اينگونه خودآگاهی تاريخی و حس ملی و در نتيجه: اينگونه تاريخ ها و تاريخ نويسی ها در اروپای قرون وسطی سابقه نداشته است، لذا تاريخ های اين دوره ء اروپا ـ اساساً ـ تذكره های پادشاهان هستند نه تاريخ های اجتماعی. اين حس ملی و خودآگاهی تاريخی ملت و مليت (بمعنای مدرن و امروزی) البته يكی نيست، اما نفی و نديدن اين مفاهيم در تاريخ يا احاله و انحصار و استخراج آن از تاريخ جديد اروپا، كاری است اشتباه. و هم بسياری از محققان شرقي و غربی (با تفكر اروپا محوری) به آن دامن زده اند. چنانكه گفته ايم : مردم ما ـ از دير باز ـ بسياری از عناصر تشكيل دهندهء مليت را می شناخته اند: تصور سرزمين مشترك، زبان مشترك، آئين ها و جشن های مشترك، و خصوصاً تصـّور خراسان زمين و وجود نوعی هشياری و تعلّق تاريخی در سراسر تاريخ و فرهنگ و ادبيات حماسی ما بخوبی نمايان است. بقول دكتر فريدون آدميت: « اين عناصر، چيزهائی نيستند كه از خارج وارد شده باشند. اين عناصر، زاده و پروردهء تاريخ و فرهنگ كهنسال ما هستند و در سير تاريخ و پيدايش جنبش های اجتماعی ـ سياسی و مذهبی، تجليـّات اساسی داشته نظامی گنجوی در قرن ١٢ميلادی می گويد:
همه عالم تن است وخراسان ، دل
نيست گوينده زين قياس خجل
چون كه خراسان دلِ زميـن باشد
دل ز تن به بْوُد، يقيــن باشد
آنهمه شادی و شادخواری و آنهمه بزم نامه ها و ساقی نامه ها كه سراسر شعر و ادبيات مارا پوشانده است. مثلاً به حافظ ببينيد كه او چقدر از سياوش، می، ميخانه، مغان، پير مغان، خرابات، جمشيد، فريدون، كيكاوس، جام جم، كيخسرو، باربد، مهر، آتشكدهء زرتشت و... ياد كرده ؟
بطوريكه گفتم: حدود ١٢٠٠ سال از تاريخ ١٤٠٠ سالهء مادر بعد از اسلام تحت سلطهء حكومت های ايلی و قبيله ای و حدود ٩٠٠ سال آن تحت حكومت سلجوقی، قراختائی، غُز، صفوی و افشار گذشته است. ستم ها و سركوب ها و كشتارها و ويرانی هاى اين دوران ٩٠٠ ساله (كه تنها ١٠٠ سال آن برای نابودی هر ملـّت و فرهنگی در اروپا كافی مى نمود) بقول فردوسی:
«يكى داستان است ُپر آب چشم »
حملات پی در پی قبايل و مهاجرت و اسكان آنان در شهرها و روستاها، بافت جمعيت را بكلی تغيير داد و باعث تضعيف يكپارچگی و وحدت ملی شد بطوريكه بقول فردوسی:
از ايران و از ترك و از تاز يــان
نژادی پديد آيد انـدر ميان
نه دهقان، نه ترك و نه تازی بْوُد
سخن ها به كردار بازی بود
حملات و هجوم های پی در پی، ضمن فروپاشی ساختارهای شهری، آتش زدن كتابخانه ها و فرار و آوارگی فلاسفه و دانشمندان، باعث ركود علم و فلسفه شد.
حملات و هجوم های قبايل چادرنشين، سامان زندگی اجتماعی مردم را ويران كردند و لذا، هم باعث دلسردی و بی تفاوتی آنان برای تعمير و ترميم شبكه های آبياری و توليدی شدند و هم موجب نوعی بی اعتنائی و بی تفاوتی نسبت به جهان مادی گرديدند: اعتقاد به «دَم را غنيمت است»، «خوش با ش!» ، «هستی روی آبه! »، «عمر دو روزه» و... تبلور ذهنی اين شرايط نابسامان اجتماعی است.
خصلت ايلاتی تركان ، سلجوقی و... باعث عدم دلبستگی به شهر و شهرنشينی و موجب بی علاقه گی آنان به نهادهای مستقل مدنی بود. استبداد و سلطهء مطلق اين حكومت ها، فقدان امنيـّت فردی، اجتماعی، اقتصادی، قضائی و عدم مشاركت مردم در امور، باعث عدم رشد و پرورش فرد و فرديت و حقوق فردی و در نتيجه: موجب عدم پيدايش نهادهای مستقل مدنی و حقوقی از حكومت (دولت) گرديد.
موقعيـّت جغرافيائی و مراتع سرسبز خرا سا ن زمين،همواره برای قبايل و عشاير بيابانگرد، جاذبهء بسيار داشت. در تمامت دوران ٩٠٠ سالهء حكومت تر کها، مغو لها ، ا نگليس ها و ... بر خراسان،مردم ما، خصوصاً، در سنگر زبان پارسی دري ، تاريخ و آئين های ملی و مشترك توانستند هويـّت تاريخی و ملّی (قومی) خويش را حفظ كنند. نگاهی به تاريخ بيهقی ،نشان می دهد كه همهء افراد، عناصر و سرداران دربار مسعود غزنوی، ترك اند، اما نه تنها سرداران و سپه سالاران، فارسی زبان دارند بلكه مراسم شاهانهء نوروز، مهرگان و جشن سده برجاست و بزرگان لشكر و كشور ـ به يكسان ـ در آن شركت می كنند. مهم تر از همهء اين ها، رسميت زبان پارسی د ري است بطوريكه وقتی رسول خليفهء بغداد نامهء او را به سلطان مسعود غزنوی می دهد، نخست متن عربی و سپس ترجمهء فارسی (و نه تركی) آن بوسيلهء بونصر مْشكان خوانده می شود. سند و نوشته در ميان ترك و فارس ـ حتی در ميان خودِ تركان ـ به پارسی است .
رسميـّت زبان فارسی و موقعيـّت ممتاز آن، تا قرن ١٠ هجری /١٦ ميلادی حتی در دربار تركان عثمانی ادامه داشت بطوريكه در دوران سلاطين ترك عثمانی نيز نامه ها و مكاتبات به پارسی بود (نه عربی و نه به تركی). جالب است كه سلطان محمد دوم عثمانی روزی كه دولت بيزانس را شكست داد و بعنوان فاتح وارد شهر شد، بقول همهء مورّخينِ عثمانی:
هنگام بازديد از كاخ متروك و خاموش امپراطوری بيزانس، نه به آيه ای از قرآن استشهاد نمود، نه شعری به عربی خواند و نه ـ حتـّی ـ كلمه ای به تركی بر زبان راند بلكه اين شعر فارسی را خواند:
بومِ نوبت می زند بر طارم افراسياب
پرده داری می كند در قصر قيصر، عنكبوت
طوری كه نظامی گنجوی در اوج استيلای تركان سلجوقی (بسال ٥٨٤ هـ/ ١١٨٨م) می گويد:
تركی، صفتِ وفای ما نيست
تركانه سخن، سزای ما نيست
تحقيقات موجود، مقام، منزلت و برتری زبان پارسی در دوران تركان عثمانی را نشان می دهند، بطوريكه در اين دوران در مكتبخانه های قلمرو عثمانی، زبان پارسی را بعنوان زبان اول تدريس می كرده و سلاطين ترك عثمانی ضمن سرودن اشعار پارسی، از داشتن شاعران پارسی گوی در دربار خويش مباهات می نمودند . در تمام اين دوره ها، هر قدر كه اسلام و عَرَب زدگی علمای شيعه و سْنی، باعث تضعيف زبان پارسی و موجب تفرقه، پراكندگی و « فصل » ايرانيان بود، زبان پارسی، تاريخ و آئين های ملی ما ـ اما ـ باعث همدلی، همبستگی و « وصل » اقوام مختلف بود. در چنان همدلی، همزبانی و همبستگی های ملی يا قومی بود كه حافظ شيرازی ضمن اشاره به « ترکان پارسى گو »، عاشقانه ياد می كند و می گويد:
بوسه زن بر خاك آن وادی و مُشكين كن نَفَس
مسلماً اين وحدت ملی يا همبستگی قومی ـ آنچنانكه بعضی ها تصـّور می كنند ـ ناشی از نوعی وحدت سياسی ـ نظامی نبوده چرا كه با توجه به فقدان ثبات و آرامش، حملات و هجوم های پی در پی و زوال حكومت ها، منطقاً می بايستی اين وحدت و همبستگی دچار پراكندگی و تفرقه و زوال می گرديد و هر قومی با استفاده از شرايط مساعد، به جدائی و استقلال طلبی كشيده می شد در حاليكه تاريخ اجتماعی ـ سياسی تا آغاز قرن بيستم نشان می دهد كه اقوام در همهء دوران های فروپاشی و هرج و مرج سياسی نه تنها به جدائی گرايشی نداشتند بلكه در كنار ساير اقوام در برابر بيگانگان ايستادگی كرده اند.
اينكه زبان پهلوی دوران ساسانی پس از حملهء اعراب چرا جای خود را به زبان « پارسی دری » داد و يا خصوصاً اينكه در دوران ٩٠٠ سالهء حكومت های ترك و تركمن، زبان تركی چرا نتوانست جايگزين زبان پارسی گردد، مسئله ای است فرهنگی و تاريخی كه اساساً ناشی از ظرفيت و مقبوليت زبان پارسی در پاسخگوئی به نيازهای فرهنگی اقوام بود. بنابراين شگفت نيست كه آثار مولوی رومی، نظامی گنجوی، خاقانی ، عمادالدين نسيمی، شيخ شبستری، صائب تبريزی، قطران تبريزی، محمد حسين شهريار و آثار ده ها شاعر ترك زبان ديگر، اينك بخش بزرگی از ميراث فرهنگ و ادب پارسی را تشكيل می دهند.
نتيجه اينكه: برخلاف كشور فرانسه كه بدستور فرانسوای اول (در سال ١٥٣٩) لهجه ء محلی «ايل دوفرانس» (پاريس و حومه) به زبان ملی و رسمی همهء فرانسويان تبديل شد، يا برخلاف كشورهای آلمان و انگليس كه با فرمان و اراده و اجبار سياسی پادشاهان وقت، لهجه ای از لهجه های متعدد، زبان ملی كشورهای آلمان و انگليس گرديد، رسميـّت زبان پارسی ـ منشاء آن (خراسان) و(بلخا ست!)
حضور و نقش چهره هادر تاريخ كشورمان نه تنها معلول « فضاي تيرگي» بلكه بطور اساسی، محصول آن ايدئولوژی های افسونگری است كه بقول مولانا « شيشهء كبود »، چشم روشنفكران ما را از ديدن واقعيت ها فروبسته است .
September 23rd, 2004
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
تاريخ ـ البته ـ سياست نيست، اگرچه گاهى رويدادهاى سياسى مى توانند تاريخى بشمار آيند، اما رويدادهاى تاريخى را بايد از عرصهء منازعات سياسى خارج ساخت و آنها را موضوع بررسى هاى بيطرفانه قرار داد.ملت هاى آزاد شدهء جهان، با يك برداشت ملى از تاريخ خود، خويشتن را آزاد ساخته اند. بنابراين:رهائى از قيد روايت انحصارى تاريخ، سرآغاز آزادى و رهائى ملى است... فراتر از منافع فردى يا « مصالح ايدئولوژيك »، حقايق يا ارزش هاى علمى وجود دارند كه بايد از آن ها سخن گفت و از آن ها بايد دفاع كرد. متأسفانه تا حال، بيشتر تحقيقات تاريخى ما با نوعى تقيه اسلامى همراه بوده اند.
از طرف ديگر: نوعى تنـّزه طلبى و تاريخ حزبى يا تعلّقات ايدئولوژيك (چه دينى و چه…) تاريخ و تحقيقات تاريخى ما را دچار ابهام و آشفتگى هاى فراوان كرده اند.
ما بايد خود را از اسارت مصالح ايدئولوژيك آزاد كنيم و از واقعيت هاى تاريخى و سياسى همانگونه كه هستند سخن بگوئيم حتى اگر طرح اين واقعيت ها، تلخ و با « مصالح ايدئولوژيك » مان، مخالف باشد. اساساً عمل يا بيان اين « بايد » ها است كه به روشنفكری، معنا و هويـّت مى دهد... عصر ما، عصر فروپاشی نظام های ايدئولوژيك و فروريختن ديوارهای بلندٍ توهـّماتِ ديرينه است. عصری كه نسبيـّت گرائی و چند بْعدی ديدن حوادث تاريخی، بيش از پيش ارزشى عام مى يابند و روشنفكر و روشنفكری ابتداء با شك كردن در «حقايق بديهی»، آغاز مى شود.
بى ترديد، بدون يك تحليل انتقادی از گذشتهء فرهنگی ـ سياسی ما، نمی توان آنرا كاملاً پشت سر گذاشت و از تكرار آن، خودداری كرد. بنابراين: با شهامت و بی پروا بايد به چهرهء حقيقت تلخ نگريست و با فروتنی و تواضع از آن آموخت...
اروپا، مركز و محور همهء تحولات عالی بشری است و بسياری از مقولات ـ از جمله: ملت و هويت ملی ـ محصول تحولات جديد جوامع اروپائی بوده كه هيچ سنت و سابقه ای در تاريخ كشورهای ديگر نداشته يا ندارند. اين اعتقاد ـ در واقع ـ توجيه ايدئولوژيك استعمار خشنی بود كه بر اساس آن، اروپائيان وظيفهء متمدن ساختن جوامع غيراروپائی را بر عهده داشته اند.
استفاده از اين متدلوژی ها، بررسی تاريخ اجتماعی را با آشفتگی ها و نارسائی ها و ابهامات فراوانی روبرو كرده و ا فغان شناسی را دچار لطمات جبران ناپذيری ساخته است؛ بعنوان مثال: عدم وجود برده داری و فئوداليسم (آنچنانكه در تاريخ اروپا شاهد و ناظر آن بوديم)، فقدان يك اشرافيت ريشه دار كه مانع از خودسری حكومت ها گردد، مسئلهء كمبود آب و ضرورت سرپرستی حكومت ها جهت مديريت و توزيع آن و حفظ و تعمير شبكه های آبياری و خصوصاً هجوم ها و حكومت های ١٢٠٠ سالهء و... صورت بندی Formation ديگری از تحولات اجتماعی تصوير مي كنند كه با تحولات اجتماعی در اروپا تفاوت دارد.
در اروپا، دوران پيش از سال ١٢٦٠ ميلادی، دوران قرون وسطی به حساب مى آيد كه طی آن، اروپا در يك خواب سنگين هزار ساله از علم و دانش و فلسفه و فرهنگ خبری نداشت و همه چيز از آموزش های كليسا سرچشمه می گرفت، در حاليكه همين دوران در خراسا ن، دوران رشد شهرها و رونق تجارت و علم و دانش و فلسفه و فرهنگ بوده است . كافی است اشاره كنيم كه در قرن سيزدهء ميلادی، بزرگترين شهرهای اروپا، جمعيتی حدود ٢٠ تا ٣٠ هزار نفر داشتند در حاليكه در همين دوران، شهرهائی مانند بلخ ، با ميا ن ،کابل بخارا و نيشابور و مرو دارای صدها هزار نفر جمعيت بودند.
همچنين: بزرگترين كتابخانهء كليسای جامع شهر معروف بامبرگ (در آلمان) بسال ١١٣٠ ميلادی فقط ٩٦ جلد كتاب داشت «٤» در حاليكه كتابخانه های بزرگ شهرهای بلخ ،هرات ،بخارا، مرو و غزنی در اين دوران دارای هزاران جلد كتاب در علم و فلسفه و تاريخ و نجوم بودند ؛از اين گذشته، برخلاف اروپا، خراسان، زير فشار هجوم هاى قبايل چادرنشين، كمتر روی امنيـّت و ثبات و آرامش بخود ديد و آن هنگام كه چنين ثبات و آرامشی در جامعه وجود داشت (مثلاً در عصر سامانيان ،غز نويان… و) ما شاهد رشد شهرها و رونق تجارت و صنعت و فلسفه و ادبيات بوده ايم.
به عبارت ديگر: حملات و هجوم هاى قبايل بدوی ـ هريك ـ بسان شمشيری بودند كه ريشهء تحول و تكامل اجتماعی مان را قطع كردند بطوری كه ما مجبور شديم ـ هر بار ـ از « صفر » آغاز كنيم.
ملّت ، هويـّت ملّی و هويـّت تاريخي اسلامی مسئلهء ديگر، شبيه سازی و همسان نمائی اسلام و مسيحيت است. مسيحيت اوليـّه دينی اخلاقی و اساساً معطوف به مسائل « آن جهانی » بوده كه هيچگونه برنامه ای برای حكومت و ادارهء اين جهان نداشت، در حاليكه اسلام از آغاز دارای خصلتی سياسی ـ ايدئولوژيك بوده و با اين خصلت سياسی ـ ايدئولوژيك، داعيهء حكومت و رهبری جهانی داشته است.
مسيحيت در اروپا، دينی بيگانه و مهاجم بشمار نمی رفت و لذا قصد همسان سازی اقوام و فرهنگ های مختلف اروپا را نداشت در حاليكه اسلام بعنوان دينی بيگانه و مهاجم و با خصلت سياسی ـ ايدئولوژيك خويش، از آغاز، ضمن مضمحل كردن زبان ها، فرهنگ ها و هويت های قومی و ملی و ازبين بردن مرزهاى ملی و جغرافيائی كشورهای مفتوحه، در صدد ذوب كردن و اضمحلال اين ملـّت ها در اُمـّت اسلامی بوده است... و اينچنين بود كه ملت ها و تمدن های بزرگی مانند مصر، سوريه، لبنان و... با عربيزه شدن، بتدريج در اُمـّت اسلامی ذوب گرديدند.
در همين جاست كه تفاوت های هويـّت ملی و فرهنگ ملی با هويـّت فرهنگی آشكار می شود. شاهنامه ها (از شاهنامه ابوالمؤيد بلخی و دقيقی و فردوسی بگيريد تا گرشاسب نامهء اسدی طوسی و شهريار نامه و سام نامه و شاهنامهء صبا) در واقع سنگرهائی بودند براى حفظ ارزش های تاريخی و ملی ما و سكوهائی بودند برای پرتاب يا انتقال اين ارزش ها به نسل هاى آينده. هويت ملى با روح و جان ملی و با سرنوشت مشترك تاريخی ما آميخته است. اين هويت ملی ـ در واقع ـ شيشهء عمر ملت ما بوده كه در توفان هاى متعدد تاريخی ـ نسل به نسل ـ حفاظت و نگهدارى شده است. اين هويت ملی، حلقهء اصلی يا شيرازهء محكمی بوده كه در ميان همهء آشوب ها و آشفتگی های تاريخی، باعث حفظ و بقای ماشده است. اينكه «الفونس دوده» گفته است: « ملت مغلوب تا وقتی زبان خويش را بخوبی حفظ كند، گوئی كليد زندانش را در دست دارد »، ناظر به اهميـّت و نقش زبان در تداوم حيات تاريخی ملت هاست.
ملـّت، حاصل نوعی خودآگاهی تاريخی است. ملت و خودآگاهی ملی، حاصل يك روند تاريخی و محصول رشد شهر و شهرنشينی و سازمان های شكل يافته سياسی و اداری است. بر اين اساس، سنت و سابقه تاريخ نويسی در خراسان (از تاريخ طبری تا تاريخ بيهقی و شاهنامهء فردوسی) نشان دهندهء وجود خودآگاهی تاريخی و حس ملی مااست.
اينگونه خودآگاهی تاريخی و حس ملی و در نتيجه: اينگونه تاريخ ها و تاريخ نويسی ها در اروپای قرون وسطی سابقه نداشته است، لذا تاريخ های اين دوره ء اروپا ـ اساساً ـ تذكره های پادشاهان هستند نه تاريخ های اجتماعی. اين حس ملی و خودآگاهی تاريخی ملت و مليت (بمعنای مدرن و امروزی) البته يكی نيست، اما نفی و نديدن اين مفاهيم در تاريخ يا احاله و انحصار و استخراج آن از تاريخ جديد اروپا، كاری است اشتباه. و هم بسياری از محققان شرقي و غربی (با تفكر اروپا محوری) به آن دامن زده اند. چنانكه گفته ايم : مردم ما ـ از دير باز ـ بسياری از عناصر تشكيل دهندهء مليت را می شناخته اند: تصور سرزمين مشترك، زبان مشترك، آئين ها و جشن های مشترك، و خصوصاً تصـّور خراسان زمين و وجود نوعی هشياری و تعلّق تاريخی در سراسر تاريخ و فرهنگ و ادبيات حماسی ما بخوبی نمايان است. بقول دكتر فريدون آدميت: « اين عناصر، چيزهائی نيستند كه از خارج وارد شده باشند. اين عناصر، زاده و پروردهء تاريخ و فرهنگ كهنسال ما هستند و در سير تاريخ و پيدايش جنبش های اجتماعی ـ سياسی و مذهبی، تجليـّات اساسی داشته نظامی گنجوی در قرن ١٢ميلادی می گويد:
همه عالم تن است وخراسان ، دل
نيست گوينده زين قياس خجل
چون كه خراسان دلِ زميـن باشد
دل ز تن به بْوُد، يقيــن باشد
آنهمه شادی و شادخواری و آنهمه بزم نامه ها و ساقی نامه ها كه سراسر شعر و ادبيات مارا پوشانده است. مثلاً به حافظ ببينيد كه او چقدر از سياوش، می، ميخانه، مغان، پير مغان، خرابات، جمشيد، فريدون، كيكاوس، جام جم، كيخسرو، باربد، مهر، آتشكدهء زرتشت و... ياد كرده ؟
بطوريكه گفتم: حدود ١٢٠٠ سال از تاريخ ١٤٠٠ سالهء مادر بعد از اسلام تحت سلطهء حكومت های ايلی و قبيله ای و حدود ٩٠٠ سال آن تحت حكومت سلجوقی، قراختائی، غُز، صفوی و افشار گذشته است. ستم ها و سركوب ها و كشتارها و ويرانی هاى اين دوران ٩٠٠ ساله (كه تنها ١٠٠ سال آن برای نابودی هر ملـّت و فرهنگی در اروپا كافی مى نمود) بقول فردوسی:
«يكى داستان است ُپر آب چشم »
حملات پی در پی قبايل و مهاجرت و اسكان آنان در شهرها و روستاها، بافت جمعيت را بكلی تغيير داد و باعث تضعيف يكپارچگی و وحدت ملی شد بطوريكه بقول فردوسی:
از ايران و از ترك و از تاز يــان
نژادی پديد آيد انـدر ميان
نه دهقان، نه ترك و نه تازی بْوُد
سخن ها به كردار بازی بود
حملات و هجوم های پی در پی، ضمن فروپاشی ساختارهای شهری، آتش زدن كتابخانه ها و فرار و آوارگی فلاسفه و دانشمندان، باعث ركود علم و فلسفه شد.
حملات و هجوم های قبايل چادرنشين، سامان زندگی اجتماعی مردم را ويران كردند و لذا، هم باعث دلسردی و بی تفاوتی آنان برای تعمير و ترميم شبكه های آبياری و توليدی شدند و هم موجب نوعی بی اعتنائی و بی تفاوتی نسبت به جهان مادی گرديدند: اعتقاد به «دَم را غنيمت است»، «خوش با ش!» ، «هستی روی آبه! »، «عمر دو روزه» و... تبلور ذهنی اين شرايط نابسامان اجتماعی است.
خصلت ايلاتی تركان ، سلجوقی و... باعث عدم دلبستگی به شهر و شهرنشينی و موجب بی علاقه گی آنان به نهادهای مستقل مدنی بود. استبداد و سلطهء مطلق اين حكومت ها، فقدان امنيـّت فردی، اجتماعی، اقتصادی، قضائی و عدم مشاركت مردم در امور، باعث عدم رشد و پرورش فرد و فرديت و حقوق فردی و در نتيجه: موجب عدم پيدايش نهادهای مستقل مدنی و حقوقی از حكومت (دولت) گرديد.
موقعيـّت جغرافيائی و مراتع سرسبز خرا سا ن زمين،همواره برای قبايل و عشاير بيابانگرد، جاذبهء بسيار داشت. در تمامت دوران ٩٠٠ سالهء حكومت تر کها، مغو لها ، ا نگليس ها و ... بر خراسان،مردم ما، خصوصاً، در سنگر زبان پارسی دري ، تاريخ و آئين های ملی و مشترك توانستند هويـّت تاريخی و ملّی (قومی) خويش را حفظ كنند. نگاهی به تاريخ بيهقی ،نشان می دهد كه همهء افراد، عناصر و سرداران دربار مسعود غزنوی، ترك اند، اما نه تنها سرداران و سپه سالاران، فارسی زبان دارند بلكه مراسم شاهانهء نوروز، مهرگان و جشن سده برجاست و بزرگان لشكر و كشور ـ به يكسان ـ در آن شركت می كنند. مهم تر از همهء اين ها، رسميت زبان پارسی د ري است بطوريكه وقتی رسول خليفهء بغداد نامهء او را به سلطان مسعود غزنوی می دهد، نخست متن عربی و سپس ترجمهء فارسی (و نه تركی) آن بوسيلهء بونصر مْشكان خوانده می شود. سند و نوشته در ميان ترك و فارس ـ حتی در ميان خودِ تركان ـ به پارسی است .
رسميـّت زبان فارسی و موقعيـّت ممتاز آن، تا قرن ١٠ هجری /١٦ ميلادی حتی در دربار تركان عثمانی ادامه داشت بطوريكه در دوران سلاطين ترك عثمانی نيز نامه ها و مكاتبات به پارسی بود (نه عربی و نه به تركی). جالب است كه سلطان محمد دوم عثمانی روزی كه دولت بيزانس را شكست داد و بعنوان فاتح وارد شهر شد، بقول همهء مورّخينِ عثمانی:
هنگام بازديد از كاخ متروك و خاموش امپراطوری بيزانس، نه به آيه ای از قرآن استشهاد نمود، نه شعری به عربی خواند و نه ـ حتـّی ـ كلمه ای به تركی بر زبان راند بلكه اين شعر فارسی را خواند:
بومِ نوبت می زند بر طارم افراسياب
پرده داری می كند در قصر قيصر، عنكبوت
طوری كه نظامی گنجوی در اوج استيلای تركان سلجوقی (بسال ٥٨٤ هـ/ ١١٨٨م) می گويد:
تركی، صفتِ وفای ما نيست
تركانه سخن، سزای ما نيست
تحقيقات موجود، مقام، منزلت و برتری زبان پارسی در دوران تركان عثمانی را نشان می دهند، بطوريكه در اين دوران در مكتبخانه های قلمرو عثمانی، زبان پارسی را بعنوان زبان اول تدريس می كرده و سلاطين ترك عثمانی ضمن سرودن اشعار پارسی، از داشتن شاعران پارسی گوی در دربار خويش مباهات می نمودند . در تمام اين دوره ها، هر قدر كه اسلام و عَرَب زدگی علمای شيعه و سْنی، باعث تضعيف زبان پارسی و موجب تفرقه، پراكندگی و « فصل » ايرانيان بود، زبان پارسی، تاريخ و آئين های ملی ما ـ اما ـ باعث همدلی، همبستگی و « وصل » اقوام مختلف بود. در چنان همدلی، همزبانی و همبستگی های ملی يا قومی بود كه حافظ شيرازی ضمن اشاره به « ترکان پارسى گو »، عاشقانه ياد می كند و می گويد:
مسلماً اين وحدت ملی يا همبستگی قومی ـ آنچنانكه بعضی ها تصـّور می كنند ـ ناشی از نوعی وحدت سياسی ـ نظامی نبوده چرا كه با توجه به فقدان ثبات و آرامش، حملات و هجوم های پی در پی و زوال حكومت ها، منطقاً می بايستی اين وحدت و همبستگی دچار پراكندگی و تفرقه و زوال می گرديد و هر قومی با استفاده از شرايط مساعد، به جدائی و استقلال طلبی كشيده می شد در حاليكه تاريخ اجتماعی ـ سياسی تا آغاز قرن بيستم نشان می دهد كه اقوام در همهء دوران های فروپاشی و هرج و مرج سياسی نه تنها به جدائی گرايشی نداشتند بلكه در كنار ساير اقوام در برابر بيگانگان ايستادگی كرده اند.
اينكه زبان پهلوی دوران ساسانی پس از حملهء اعراب چرا جای خود را به زبان « پارسی دری » داد و يا خصوصاً اينكه در دوران ٩٠٠ سالهء حكومت های ترك و تركمن، زبان تركی چرا نتوانست جايگزين زبان پارسی گردد، مسئله ای است فرهنگی و تاريخی كه اساساً ناشی از ظرفيت و مقبوليت زبان پارسی در پاسخگوئی به نيازهای فرهنگی اقوام بود. بنابراين شگفت نيست كه آثار مولوی رومی، نظامی گنجوی، خاقانی ، عمادالدين نسيمی، شيخ شبستری، صائب تبريزی، قطران تبريزی، محمد حسين شهريار و آثار ده ها شاعر ترك زبان ديگر، اينك بخش بزرگی از ميراث فرهنگ و ادب پارسی را تشكيل می دهند.
نتيجه اينكه: برخلاف كشور فرانسه كه بدستور فرانسوای اول (در سال ١٥٣٩) لهجه ء محلی «ايل دوفرانس» (پاريس و حومه) به زبان ملی و رسمی همهء فرانسويان تبديل شد، يا برخلاف كشورهای آلمان و انگليس كه با فرمان و اراده و اجبار سياسی پادشاهان وقت، لهجه ای از لهجه های متعدد، زبان ملی كشورهای آلمان و انگليس گرديد، رسميـّت زبان پارسی ـ منشاء آن (خراسان) و(بلخا ست!)
حضور و نقش چهره هادر تاريخ كشورمان نه تنها معلول « فضاي تيرگي» بلكه بطور اساسی، محصول آن ايدئولوژی های افسونگری است كه بقول مولانا « شيشهء كبود »، چشم روشنفكران ما را از ديدن واقعيت ها فروبسته است .
September 23rd, 2004
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
مسایل تاریخی
- علی رستمینقش پیش نهاده هایی تاریخی وسامان یابی های بعدی قدرت درتأسیس وافول حزب دموکراتیک خلق افغانستان(حزب وطن)
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادجهاد و جنگ در افغانستان قبل از آمدن قطعات شوری به حمایت پاکستان و رهبری امریکا آغاز شد
- سیداحسان واعظیبخش دوم نقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- سیداحسان واعظینقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- داکتر حمیدالله مفیدفرود دو ستاره درخشان از کهکشان اندیشه وخرد
- علی رستمی ببرک کارمل بااندیشه عدالت خواهانه به خاموشی رفت
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرآریایی ها یا تورک ها؟
- عبدالو کیل کوچی دسامبردر آیینهء تاریخ
- عبدالو کیل کوچیمحمود بریالی ابر مرد جنبش چپ وترقی خواه افغانستان
- محمد عوض نبی زادهنا یب سالارمحمد حسین خان پیکارجوی رزمگاه میوند وغزنیگک
- خلیل وداد چگونه س.د.ج.ا. به س.خ. ج.ا. تعویض شد
- مترجم: ا. م. شیریانقلاب اکتبر! استالین. نوسازی- کودتای لیبرالی
- نویسنده: نجیب سرغندوی نهضت خدایی خدمتگاری و نقش آن دربیداری پشتونها
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرتوران
- حسن پیمانامیرتیمورموئسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی قسمت-6
- حزب کارایران(توفان)انقلاب اکتبر ناقوس مرگ سرمایه داری بود
- ظهو رالدين دبرېالي انقلاب دکاليزې په وېاړ
- زمان هوتکبمناسبت هفدهمین سالشهادت داکترنجیب الله
- رحمت اله رواندشهید داکتر نجیب اله داوولسم تلین په یاد
- جلال بايانی کاوشگرشـــهيد داکتر نجيب الله
- جلال بايانی کاوشگرهفده سال قبل درقلب افغانستان کابل حماسه تاريخ رخ داد
- نصیراحمد – مهمند پیړی،پیړی زغم او پیچ دی وګالل شی
- داکتر حبیب منګل دافغانستان دخپلواکۍ غورزنګ ته لنډه کتنه
- نویسنده : مهرالدین مشیدروزی که زمامداران ناکاره در سایۀ آن صرف احساس فربهی کرده اند
- حسن پیمانامیرتیمور موئسس سبک اصیل هنر معماریوحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی5
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادحقایقِ تلخِ جنگِ 1979-1991 افغانستان از زبان نظامیان شوروی پیشین
- عبدالوکیل کوچی نگاه مختصری به تاریخ کوشانی ها
- انجنیر فضل احمد افغان شاه امان الله غازی و خط سیاه دیورند
- میر عنایت الله سادات معضلۀدیورند
- تتبع ونگارش؛تلخیص وترجمه: ازحسن پیمانامیر تیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آ سیای وسطی قسمت(4)
- امان معاشر؛ خبرنگار آزادهشت ثور آوردن مجاهدین رو بزوال از کوه ها به قدرت جنرال دستم
- ا. م. شیریزادروز لنین، روز شرمندگی ما
- عتیق الله مولویزادهاز دین پروری، تا دین فروشی!!
- حسن پیمان امیرتیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنک ومدنیت آسیای وسطی قسمت 3
- نوشته کریم پوپل تاریخ نوروز کهن
- نجم کاويانیيادی از نوروز در کابل قديم
- تتبع ونگارش-ترجمه وتلخیص: ازحسن پیمانامیرتیمور موسس سبک اصیل هنرمعماری وحامی فرهنگ ومدنیت اسیای وسطی-2-
- دوکتور امین برین زوریدوکتور امین برین زوری
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادیهودیت در افغانستان
- ارسالی صمیمیبازگشت «لنین» به «خجند»
- حسن پیمانشمۀ ازخدمات وکارنامه های امیرتیموردرأئینۀ تأریخ
- سلیمان راوشجشن سده
- حسن پیمانتأریخ وخدمات زنده ومشهود امپراتوری تیموریان محال است به فراموشی سپرده شود
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادمناسبات سابق دولت افغانستان و اتحاد شوروی آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی در ششم جدی به افغانستان
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- عتیق الله مولوی زادهزندگی از کاخ تا کا نتینر!
- سرلوڅ مرادزیبرتانوي هند او برتانوي پنجاب دواړه، د پښتنو د ویښتیا ضد !
- سرلوڅ مرادزیډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- نویسنده : مهرالدین مشیدبالاخره امریکایی ها سر به بالین بیمار نظامیان پاکستانی این بازوی زرهی تروریزم جهانی نهادند
- عبدالوکیل کوچید سامبر نقطه عطف درتاریخ جنبش داد خواهانه مردم افغانستان
- سرلوڅ مرادزی ډیورڼد کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون دوهمه برخه
- انجنیر فضل احمد افغانخط سیاۀ دیورند مولود دسایس انګلیس و روسیه
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- فرزاد رمضاني بونششناسايي يا عدم شناسايي ديورند؟
- انجینر محمود صافی دافغانستان دتاریخ ځلانده ستوری احمد خان « احمد شاه بابا » درانی کال
- سید ذا کر شاه ( ســــــــــادات) (( د ډیورند کرښې غندل یا د پاکستان ســـــــره دښمنی))
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او څرګند دریځونه
- بیداربمناسبت کنفرانس بین المللی لندن و عدم پذیرش دیورند خط فاصل
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- عزیز آریانفرنیاز تاریخی به بازگشت به توافقات ژنو
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- سرلوڅ مرادزید ډیورند کرښې پریکړه به، لروبر افغانان خپله کوي
- ارسالی صمیمیبرگی از تاریخ جنگ جهانی دوم/ چگونه مسکو تسلیم آلمان ها نشد
- میر عنایت الله سادات نگاهی به تاریخ آریانا
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بخش آخر
- جلال بايانیبزرگ مردان تاریخ
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش دوازدهم
- شبيراحمد طالب وزيران اوخاطرې
- رسول پويانجايگاه هرات در مدنيت خراسان
- محمدنبی عظیمیسفر دیگر به جلال آباد
- عزیزه عنایت خامۀ درفرا راه آزادی !
- نصیراحمد - مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو دشهیدانواوغازیانوپه یاد
- دوکتور جلال بايانی « روح شاه غازی امان الله شاد و پر نور باد »
- انجنیر ظهو رالدین اندیشپراو دا
- محمدنبی عظیمیتعرض متقابل قوای مسلح افغانستان
- نوشته کریم پوپل اشغال و تاراج کابل از زمان تاسیس الی امروز
- سلیمان راوششهروندان شهر (جندان)
- محمدنبی عظیمی درحاشیه تعرض متقابل
- رسول پویاننقش استعمار در تخریب تمدن خراسان
- رسول پویانخراسان بعد از فروپاشی امپراتوری تيموريان
- رسول پویان ریشه های خراسان کهن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش هشــــــــــــــــتم
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخـــش هفتـــــــــــــم
- ا. م. شیریپراودا در ۱۰۰ سالگی: زنده و رزمنده
- اسدالله جعفریمیلاد گل سرخ
- عبدالحی نزهت افزودن دشواری کارعاقلانه نیست
- فوادشاه امان الله خان غازى از نظر احمد شاه مسعود كى بود؟
- انجنېر ظهو رالدین اندېشپر فا شیزم د بري ورځ یعنی دامپرېا لیزم دنیمی تنی ښخول په شوري سوسېا لیستي هېواد کی
- نویسنده : مهرالدین مشید نباید بیش از این بهایی برای ویرانی این سرزمین پرداخت
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش ششم
- نوشته صوفی کریم فیضانی حملات اعراب در افغانستان
- انجنیر ظهورالدین اندیشد افغا نستان د خلک دمو کراتیک گوند داد شهیدا نو او اتلانو دسور گوند ټولو غړو ته له پو رته نه تر کښته پو رې
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بقیه بخش پنجم
- نبی حیدری معلم جنک یا صلح
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بقیه بخش چهارم
- تهیه وترتیب:میرمحمدشاه رفیعیچهره امروزی تپه مرنجان ورازهای تاریخی آن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد -- 4
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد - 3-
- سلیمان راوشتندیس های بامیان مجسمه های بودا نیستند
- حسن پیمانبیادبودسلسال وشهمامه تندیسهای بودا دو همبزم ودو همسنگ
- حسن پیمانافشارخونین وقتلهای زنجیره یی انگیزۀ اتحادخلقهای تحت استبداد
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد
- رحمت اله رواند روسانو يرغل او وتل دواړه تېروتني وې
- احمدولي بدخشياداي ديني به قربانيان فاجعة افشار
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- عتیق گلشمه ازجنایات بعضی گروه های ماوئیستها درافغانستان
- محمد نبی عظیمیچرا از مرگ می ترسید ؟
- جمعه خان صوفيلر وبر دوه افغان که يو افغان؟ (يوولسمه او آخري برخه)
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (اتمه برخه)
- عبدالو کیل کوچی فرخنده باد چهل وهفتمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- حمید محویتآتر بی نوایان
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادآمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- تهیه کننده : عبدالقدیر میرزاییسقوطِ یک امپراتوری!
- محمد عارف عرفان رازهای حقیقی دعوت ارتش شوروی
- حمید محویدر بارۀ [کشته شدن پلخانوف(؟)]
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- صدیق رهپو طرزیما و نو آوری، تجدد و مدرنیزم
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (پنځمه برخه)
- داکترآریننام ببرک کارمل جاویدانه است زیرا توده های مردم آنرا ستوده اند
- عبدالو کیل کوچیپنجمین سالگرد وفات محمود بریالی را گرامی میداریم
- صدیق رهپو طرزیدیورند: سر و صدا برای هیچ
- محمدنبی عظیمیسپیده ها این جا آرام انــد
- محمد عوضازمكتب مبارزهء رفيق ببرك كارمل بياموزيم
- علی رستمیببرک کارمل ستارهء درخشان مبارزِ عدالتخواهء کشور
- عبدالو کیل کوچیببرک کارمل بزرگ مرد تاریخ
- دوکتور نثار احمد صدیقینام ببرک کارمل جاودان و روانش شاد باد
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟(٢ مه برخه)
- عزیز آریانفرچگونه دهلیز واخان ایجاد و به زور به افغانستان داده شد
- جمعه خان صوفيلر و بر: دوه افغان که يو افغان؟
- انجنېر ظهورالدين اندېشبه افتخار سالګرد انقلاب پېروزمند و زنجير شکن سوسياليستی اکتبر
- گزارشگر از انگلیسی به پارسی: صدیق رهپو طرزیده اسطوره در مورد افغانستان
- انجنېر ظهورالدين انديشبمناسبت سالمرګ انقلابی دلير وانديشمند خلل ناپذير
- از کریم پوپل روش سیاسی دولتها وملیتهای افغانستان در طول تاریخ
- عدالتدشمن هرگز وارد شهر لنين نخواهد شد!
- عبدالو کیل کوچی ماندگاران تاریخ
- نصیراحمد – مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو
- سليمان راوش به پیشواز 28 ـ اسد
- انجنېر ظهورالدين اندېشدافغانستان دخلکو دملی_ازادی بخښونکي انقلاب دکاليزی په وياړ
- گزارنده: عزیز آریانفرمقاله دوم نقش دولت «کیرپاند» در با هم آمیزی فرهنگ های آسیای میانه
- عزیز آریانفرشاهنشاهی پنج صد ساله تاجیکی- ایرانی کیرپاند در مرزهای باختری چین
- حامدعلمیرساله روزشمار وقایع افغانستان از سال 1747 الی اخیر سال 2010
- نوشته کریم پوپلظهور وزوال اردوهای افغانستان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دوازدهم وپایانی
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش 11
- گزارشگر از زبان انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دهم
- سرلوڅ مرادزیلندن کې ډيورند جرګه د پنجاب پر سر کلک ګوزار
- تهیه کننده:امان معاشر نامه ی خواجه حافظ شیرازی برای امیر تیمور
- عبدالصمد ازهرخود کشی یا قتل بخش نهم
- محمدنبی عظیمی لحظاتی با ازهر بزرگوار
- محمدنبی عظیمی آیا روزی تاریخ حــــرب کشور ما نوشته خواهد شد؟
- عبدالصمد ازهر اسرار مرگ میوندوال بخش نهم
- ازهر عبدالصمداسرار مرگ میوندوال بخش هشتم
- محمد همایون سرخابی شهر غلغله در ماتم نبود بودای بزرگش هنوز میگرید
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوالبخش هفتم
- محمدنبی عظیمیتا لحظهء انــــتقال مسؤولیت
- گزارش از انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش ششم
- اسدالله جعفریآیاافشار باردیگر تکرار خواهد شد؟
- سید عبدالقدوس «سید»جنگ افشار
- خلیل الله سکندریواقعیت های پنهان در ماجرا های عیان افغانستان
- محمد همایون سرخابی نگاه مختصری پیرامون زندگی پرافتخار ظهیرالدین محمد بابر
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش پنجم
- محمد عالم افتخارسید جمال الدین افغانی ؛ اَبَر انسانی که از نو باید شناخت !
- سرلوڅ مرادزی پاچاخان د بهرنیو پوهانو په نظر کې
- صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دور تیموریان
- میرعنایت الله سادات نظری بر موافقتنامه ای دیورند
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا قتل؟ بخش چهارم
- نویسنده : مهرالدین مشیدامریکا و بازی بزرگ در کشوری که دشنۀ مقاومت گلوی هر مهاجمی را شگافته است
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ بخش های دوم و سوم
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزاد آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- ا. م. شیریبمناسبت زادروز استالین
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ
- نویسنده: ولادیمیر پلاستون ببرک کارمل تا آخرین نفس های خود به حقانیتِ راهی که خود انتخاب نموده بود باور داشت
- ع.رستمی ببرک کارمل نماد وحدت!
- ر. حسنهفته اول دسامبر یاد آور روز های فقدان دو شخصیت مبارز نستوه کشور
- نوشته از ع. بصیر دهزادبخاطر 14چهاردهمین سالگرد وفات شادروان ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی گرامی وجاویدان باد نام وخاطره تابناک زنده یاد ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی چهارمین سالروز وفات زنده یاد محمود بریالی را گرامی میداریم
- احمدشاه سرخابییادی از جاودان یاد ببرک کارمل و برادر و همرزم فقید ش محمود بریالی!
- سرورددیورند کرښه دتکړه پوهانو وځیړ نو ته ضرورت لري
- عزیز آریانفردرنگی بر سر نام کشور ما- افغانستان
- عزیز آریانفرراز نهانی نامه دوست محمد خان به نیکلای یکم- امپراتور روسیه
- عزیز آریانفرآیین نامه داخلی انقلابیون جوان افغان (جوانان افغان)
- شباهنگ راددر یادمان کمونیست رزمنده «ارنستو چه گوارا»
- دکتر بیژن بارانکوچ آریاییها از شمال خزر
- سرلوڅ مرادزی د تاریخ پاڼه : کوز پښتانه او د افغانستان خپلواکي
- سليمان راوش تجاوزانگليس ، روس و امريکا بر افغانستان يا يک دروغ بزرگ
- اکادمیسن دستگیر پنجشیریحملات بر نیروهای چپ و پیامد های آن
- عزیز آریانفرگستره «اروآسیای میانه بزرگ»
- احسان لمر یادی از خانوادهء ناظر صفر
- داکتر . و .ع . خاکسترفراز های از زند ه گی یهودان در افغانستان
- نوشته صدیق رهپو طرزیتمدن «سند ـ هلمند» آغاز گر تاریخ ما
- انجنیر زلمی نصرت مهمندافغانستان د«جواهر لعل نهرو»له نظره!
- لیکونکی : نجم الدین « سعیدی »دعلامه دوکتورمحمد سعید « سعید افغانی»د «۲۵» تلین په ویاړ !
- سيد احسان " واعظی"تمدن های آريانای کهن و خراسان باستان
- آصفه صبابه مناسبت سی امین سال شهادت شاد روان محمدطاهربدخشی
- عبدالوکیل کوچیفرخنده باد چهل و پنجمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- مرادزیستر پاچا خان : ملي هویت ، خپلواکي ، ملي ژبه او تعلیم
- علی رستمی چهل وپنجمین سالکرد حزب دموکراتیک خلق افغانستا ن را گرامی داشت !
- داود کرنزی بمناسبت سومین سالگرد وفات رفیق بریالی
- یعقوب هادینام و نیکوئی های رفیق ببرک کارمل جاودان باد
- سید احسان واعظی شخصیت نام اوری که باتاریخ زیست
- ترجمه و تحشیه از خلیل وداداز انقلاب اکتوبر تا انقلاب ثور
- سيد احسان " واعظی"تمدن هاي آرياناي كهن و خر اسان باستان
- احسان واعظی جايگاه والا و ارزشمند فيض محمد کاتب هزاره دربازتاب رويدادهای سياسی و تاريخ نگاری کشور
- رحمت اله رواند سنبلی نهمه نیټه د پښتنو اوبلوڅو د پیوستون د ورځی په یاد
- مرادزئ د وږي ۹ مه د پښتونستان ورځ
- نوشته : میرمحمد شاه "رفیعی"آرزوهای فراموش ناشده شهدای به خون خفته
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- پژوهش: ظاهردقیق ماسترعلوم سیاسیحکومت مجاهدین(!)وبرکناری نقابهای تقدس آنان
- محمد عوض نبی زا د ه سی ومین سالروز شهادت علامه محمد اسمعیل مبلغ فرخنده و گرامی باد
- دکتورخلیل وداد (بارش)خاطرات مهندس هُلندی فان لوتسنبورگ ماس
- محمد عوض نبی زا دهدرويش علي خان هزاره اولین نایب الحکومهءهرات دردولت درانیها
- میرعبدالواحد ساداتسخنی چند پیرامون شخصیت والای غبار
- محمد عوض نبی زا ده بنیادعلیخان هزاره مبارزهمیشه درسنگرو یکی ازمدافعین راستین استقلال کشور
- محمد عوض نبی زا دهشیرمحمدخان هزاره جنگاورقهرمان و یکی از فاتحین اصلی معرکهءمیوند
- ترجمه و تحشیهء دکتور خلیل وداد نخستین مداخلهء نظامی شوروی به افغانستان
- سیدحسن رشاددو یاد و دو خاطره
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرافغانستان در مراحل نخست توسعه مستقل (سال های دهه 1920)
- محمد عوض نبی زا ده میر یزدان بخش بهسودی نماد ازایمان و مقاومت ،قربانی توطیه و پیمان شکنی
- محمد عوض نبی زا د ه یکصد وپا نزدهمین سا لیا د شهادت میرمحمدعظیم بیگ سه پای
- نسیم جویا جویاــ پرچم شجاعت و نبرد مردم افغانستان به خاطر ازادی,عدالت وترقی
- محمد عوض نبی زا دهچهل و سومین سا لگرد وفات زنده یاد برات علی تا ج یکی ازپیشآهنگان ، نهضت مشروطه خواه و دموکرات گرامی باد
- محمد عوض نبی زا دهیکصدوپنجمین سال تولد فرقه مشرفتح محمد خان میر زاد یکی از پیش قراولان جنبش مشروطیت کشور فرخنده باد!
- محمد عوض نبی زا دهبیست و ششمین سا لیا د وفات محمد ابراهیم گا و سواریکی ازپیشگامان نهضت دهقا نی وضد استبداد گرامی با د!
- جنرال محمد یاسین امیریهشتاد سال از تولد ببرک کارمل شخصیت استثنایی تاریخ معاصرکشورمی گذرد
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبي زاده نقش و مقام مردم هزاره دردولت و جامعه طی دوونیم قرن اخیر
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟(قسمت ششم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- مشعلشخصيتي که با تاريخ عمر خواهد کرد
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت پنجم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت چهارم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبی زاده یادی ازمبارزقهرمان عبدالخالق شهید
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ )قسمت سوم (
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت دوم )
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- دپلوم انجنیر خلیل الله معروفی جوانمرد لک بخش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- نصرت شاد يادي از “ مولانا “ ملانصرالدين !
- محمدعوض نبی زاده معرفی مختصریکعده ازمبارزین شاخص مردم هزاره درجنبیشهای ضد استبدادی و استعماری
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ويرايش وگردآورنده جانبازنبردنخستين سلطنت يک زن ازسلاله غزنويان در جهان اسلام
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ظريفيبه بها نهء هشتا دهفتمین سالگرد استرداد استقلال افغانستان
- آتوسا سلطان زاده فيلسوفاني كه پيامبر شدند !
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- دوکتور.م. پکتیا وا ل بمنا سبت هشتا دو هفت مین سا لګر د استر دا د استقلا ل ملی افغانستا ن
- محمدعوض نبی زاده هزاره جات یا هزارستان ازدیدگاه ونظر مورخین
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- نصرت شاد توماس هابس متفكر و فلسفه سياسي دولت
- عليشاد لربچه ژان ژاك روسو
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- عليشاد لربچه زنون ؛ اهل كيتون
- نوشتهء: زمری کاسی شناسنامهء يکتن ازمشروطه خواهان، يک مبارز گمنـــام و افشای يک ترورسياسی ديگر؛
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشوردرمورد هفت وهشت ثور
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پر شوردر مورد هفت وهشت ثور
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشور در مورد هفت و هشت ثور(بخش شـشم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشور در مورد هفت وهشت ثور بخش چهارم
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر مورد هفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- سراج الدین ادیبروز جهانی کارگر وتشکیل سازمان بینالمللی کار
- سراج الدین ادیب جهان در آیینه ء رویداد های تاریخ (اول تا 31 می )
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمدوليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- کريم حقوقابونصر فارابي ارسطوی شرق
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش نخست
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رضا شادابهویت قومی هزاره ها و سادات هزاره
- ارسالي آرش فروزی با مبارز آتشين راه نجات مردم داکتر محمودی آشنا شويم
- سراج .اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخ
- دوکتورمحمد شعيب مجددیمسابقه تير اندازی در زمان تيموريان هرات
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش نخست
- اسکاریحسن صباح وجنبش اسماعيليه
- دستگيرصادقيغارت ميراثهای فرهنگي و تاريخي
- صباحچگونه ابوریحان بیرونی قاره آمريکا را کشف کرد؟
- داکتر وفاهوشی مین مردی که تاريخ را رقم زد
- صباحاولين سفير زن درتاريخ کابل زمين
- صباحگوشه ي ا ززندگي جاودانه مرد خراسان
- استادصباحابوالفضل بيهقی مورخ امپراتوري غزنويان
- سراج الدين اديببمناسبت 86 مین سال استقلال افغانستان
- تهيه و تدوين از بصيرشررتاريخ ، آزادي ،صلح واستقلا ل
- عينيسيرتاريخي فاجعه ملي ومجرمين جنگي
- رسالتروزا زن بحث انگيزتاريخ
- استادصباحميمنه د راورا ق تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحچهل سال اسماعیلیه بعد از وفات حسن صباح
- استادصباحتاريخ عمومي اسماعیلیه هاواوضاع خراسا ن
- نبشهءايشرداسالاحمدالله هندوی افغانستانیم؟!
- تهيه و ترتيب از اشرف بهروزفشرده اي از تاريخ فرانسه
- انجنيرغلام سخي ارزگانيبه بهانه يي گرامي داشت از روز جهاني مادر
- ارسالي جواد نصريانزن در آنسوي تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحيعقوب ليث صفاري مرد خرد وپيکا ر
- ارسالي صيقلرويدادها ي تاريخي
- ارسالي بنفشه ميتراآخرين تغييرات سياسي جهان در دهه پسين سده دوهزار عيسايي
- ارسالي فرحت شکوهمندگفتار بزرگان
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- ارسالي بنفشه ميترامجموعه ای از دانستنی ها
- گردآورنده وتلخيص استادصباحسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحگسترش فرقه اسماعیلیه در قرن اخیر
- نسرین مفیدردپای زن افغان در تاریخ
- نسرين مفيدهشتم مارچ روز جهاني زن در پهنای تاريخ
- ارسالي محبوب شاملعقايد اسماعيليه
- ارسالي ميلاد بهزادتاریخچه کتاب و کتابخانه در عهد با ستا ن
- ارسالي نسترن نيلابمروري برآيين کا تو ليک
- ارسالي شامل سالارد رمورد زرتشت و زرتشتیا ن چه میدانیم؟
- ارسالي فريدون کيومرثمهاتما گاندی منجی صلح وپيام آورآزادي
- ارسالي بکتاش نهيردرباره اصطلاح شيعه
- استاد صباحکمي ازحقا يق ناگفته وتاريخي سرزمين خراسان
- ارسالي جواد نصريانتاريخ ظهور و مؤسس مذهب معتزله
- ارسالي اميد برهاناهل حديث و حنابله
- ارسالي جواد نصريانوهابيت چگونه بوجودآمد؟
- استاد صباحتاريخ مذ هب اسماعيليه
- ارسالي دانش آرزوتاریخ اروپا
- ارسالي اميد آهنگربابل درکجا واقع بود؟
- ارسالي جواد نصريانپنج دهه از تصویب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد
- ارسالي اميد آهنگرامپراتوری اسکندر چه وسعت داشت ؟
- ارسالي عمران مهربانچه نيرويي ملتها را به حرکت در مي آورد؟
- ارسالي ميلاد دوستچه کسی می تواند تاریخ بنو یسد؟
- ارسالي مشهيد مهوشبِنِدِتو كروچه
- ارسالي اميد آزموننظرمن در باره تاريخ
- ارسالي مشهيد اميلسا ما نيان
- ارسالي داکتر بصيرجنگ نفت
- ارسالي احمد منصور آگاهنهروآزاده مرد آزادي
- ارسالي وليد نصرياندرتاريخ ا مريکا چه گذشته است؟
- استاد صباحلحظه يي دردهليزهاي تاريخ
- ارسالي سالار هوشمندبه بها نه، سالروز ترور مهاتما گاندی
- ارسالي داکتربصيرتاريخ و هويت ملي ما
- ارسالي شامل صباحلحظه يي با تاريخ
- دستگير صادقيگراميداشت از مبارزات قهرمانانهً مردم با شهامت افغانستان در حفظ استقلال کشور