جنگ نفت
ارسالي داکتر بصير ارسالي داکتر بصير


امروز هم آثار دوران طلايي در باكو در بعضي نقاط به چشم مي خورد ويلاي نوبل خانه سفيدي از چوب و شيشه در روي تپه اي در نزديك بندر ديده مي شود و شايد يكي از زيباترين خانه هاي آن دوره بوده است در شهري كه به زودي به علت آلودگي هاي نفتي شهر سياه ناميده شد، كافي است كه فقط از شهر به سمت ساحل دريا پيش برويم آن وقت به يك منطقه صنعتي وهم انگيز مي رسيم كه در آن همه چيز در حال پوسيدن است هر چند هنوز تعدادي از مته ها به كار خود ادامه مي دهند، ولي همه چيز در اينجا مرده است. كثافت و كيسه هاي پلاستيك همه جا را پوشانده است، منطقه به قدري آلوده است كه حتي تا چند كيلومتري آن هيچ گياهي نمي رويد. اين منطقه انسان را به ياد مناطقي مي اندازد كه در جنگ جهاني اول شيميايي شده بود.

در اوائل قرن گذشته اين منطقه به قدري در هياهوي توليد نفت غرق شده بود كه هر گوشه اي از آن نامي براي خود داشت. نفت خام بسياري كه از چشمه هاي آنجا به بيرون فوران كرده بود در آن هنگام هم به زمين فرو مي رفت و منطقه را آلوده مي كرد.
در اواخر قرن نزدهم و هنگامي كه روسيه تزاري در حال فروپاشي بود، كارگران نفتي در باكو بارها دست به اعتصاب زدند و بر ضد شرايط كاري خود تظاهرات كردند يكي از سردمداران اين تظاهرات كارگري، گرجستاني جواني بود به نام «يوسف دوكاش ويلي» كه بعداً به نام استالين معروف شد. در سال ۱۹۰۱ استالين كه آن موقع خودش را «كبا» به معني رام نشدني مي ناميد، در باتومي تظاهرات كارگران را بر ضد روتشيلد برنامه ريزي كرد و توسط پوليس تزاري دستگير شد.
پس از فرار از اردوگاهي در سايبريا، استالين زنده گي مخفي را آغاز كرد و فعاليت هاي انقلابي خود را در باكو ادامه داد.
بعدها او در مورد اين دوران نوشت: «براي نخستين بار متوجه شدم چه احساسي انسان پيدا مي كند وقتي يك گروه معترض كارگري را رهبري كند. در باكو براي دومين بار به انقلاب كارگري كشانده شدم و از اين زمان بود كه به عنوان طلايه دار انقلاب عمل كردم.»
استالين در قيام كارگري سال ۱۹۰۳ نيز شريك بود كه از باكو آغاز شد و سراسر روسيه را فراگرفت و به نخستين اعتصاب عمومي در روسيه منجر شد.
دو سال بعد در نخستين حركت انقلابي روسيه اين حركت انقلابي به از بين بردن تأسيسات نفتي باكو و فراري دادن سردمداران كمپني نفتي منجر شد. چاه هاي نفت و تلمبه خانه(پمپ خانه) ها به آتش كشيده شدند و اختلاف هاي قومي بين آذري ها و ارمني ها نيز فزوني يافت. در پايان همين سال دوسوم تلمبه خانه ها نابود شده بودند و تمام صادرات متوقف شده بود.

هنگام آغاز جنگ اول جهاني روسيه فقط ۹ درصد سهم جهاني نفت را در اختيار داشت. توليد نفت باكو به پايان خود رسيده بود.
جنگ جهاني اول كه نخستين جنگ با ابزارهاي صنعتي جديد بود به اين ماده حياتي بسيار وابسته بود و كنترول منابع نفتي مي توانست سرنوشت جنگ را رقم زند.
در پايان جنگ آلمان در جبهه غرب جنگ را باخته بود زيرا ماشين جنگي آن ديگر سوختي براي به حركت درآمدن نداشت در حالي كه يك سال پيش از آن موقعيت آلمان نسبتاً مناسب بود. انقلاب روسيه كه منجر به بركناري تزار نيكلاي دوم شد، به قرارداد صلح «برست» در ماه مارچ انجاميد و رهبري انقلاب روسيه به سركرده گي لنين براي مبارزه با باقيمانده نيروهاي تزاري سرزمين هاي تحت تصرف روسيه در بالكان، پو لند، فنليند و اوكراين را به نيروهاي آلماني واگذار كرد.

جنرال آلماني اريش فن لودندورف تقاضاهاي بيشتري داشت و خواستار نفت باكو نيز بود. در همين هنگام نيروهاي عثماني كه با آلمان ها هم پيمان بودند به چاه هاي نفتي تعرض كردند ولي آلمان ها به بلشويك ها قول دادند در صورت دريافت نفت از روسيه ترك ها را از آن منطقه عقب برانند.
لنين قبول كرد و استالين در تلگرافي به كمون باكو كه در اين ميان سردمداران نفتي غربي را بيرون انداخته بود و شهر را در كنترول داشت دستور داد كه نفت را به طرف غرب پمپاژ كنند ولي كمون باكو از اين دستور سرپيچي كرد. در ماه جون ترك ها شهر باكو را محاصره كردند و چندين حلقه چاه را به تصرف خود درآوردند. در اين هنگام از مرزهاي ايران نيروهاي زبده اي از سربازان انگليسي به طرف شمال حمله بردند و باكو را از محاصره در آوردند. بدين ترتيب انگليس ها در يك مرحله حساس جنگ برنامه هاي لودندورف را بر هم ريختند؛ درست در زماني كه او محتاج اين منابع نفتي بود.
هنگامي كه نيروهاي انگليسي در ماه سپتامبر ۱۹۱۸ باكو را در اختيار ترك ها گذاشتند ديگر براي آلمان هاي خسته بسيار دير شده بود و در يازدهم سپتامبر آلمان تسليم شد.
در همين رابطه لورد كرزن كه بعداً وزير خارجه بريتانيا شد، نوشت: «سوار بر امواجي از نفت نيروهاي متحد به پيروزي رسيدند.»

حتي در نتيجه جنگ دوم جهاني نيز نفت درياي خزرتأثيرگذار بود.
هنگامي كه آدولف هيتلر عمليات معروف به «عمليات آبي» را در اوائل سال ۱۹۴۲ آغاز كرد و نيروهايش را به قفقاز فرستاد نيز نفت باكو و رسيدن به آن انگيزه اصلي اش از اين عمليات بود.
براي يك جنگ برق آسا و به حركت درآوردن ستون هاي سواره رزمي، هيتلر محتاج به اين مايع حياتي بود تا بتواند كمر روسيه را بشكند. ولي كوه هاي قفقاز و عمليات ارتش سرخ مانع پيشروي او شدند و به طنز مي توان گفت كه ماشين جنگي آلمان بنزين تمام كرد.
امروزه نيز همين نفت است که سردمداران "دنيا" را واميدارد تا از آنسوس اقيانوس ها در خاور ميانه لشکرکشي نموده و منابع عظيم نفتي را در هرکجا به نام های مختلف از آن خود سازند،که اشغال عراق بهترين نمونه آن به حساب مي آيد.
October 20th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی