د رمورد زرتشت و زرتشتیا ن چه میدانیم؟
ارسالي شامل سالار ارسالي شامل سالار


آتش \"پرستی\"در آيين زرتشت \"اي نمازگزار ، نمازت را ، نيايشت را با دل پاک و روشن به آرامي و خلوص نيت بخوان و بدان ، اين روشنايي که قبله گاه و پرستش سوي خود کرده اي پرتويي از روشني جاودان است که خداوند در دل مردمان نهاده است .\" پيروان آيين زرتشت که خود را مزديسني يعني پرستندگان مزدا (خداوند) نيز مي گويند در نيايش هاي خود با تن و رواني پاک ، رو به سوي \" روشنايي\" ، خداوند را سپاس گفته و نيايش مي کنند . زرتشتيان به گاه نيايش ، زندگي سرشار از آسايش و بهروزي را براي نيک انديشانِ روزگار ، آرزو مي کنند و آتش را در کنار سه عنصر ديگر آب و خاک و هوا گرامي مي دارند و از آتشکده ها به نشانه ي مهر و پاکي در محل زندگي خود ، پاسداري مي کنند . آنان از روشنايي آتش ، همانند نورهاي ديگر ، به عنوان پرستش سو (قبله) به هنگام نيايش بهره مي گيرند . آتش بزرگترين پاک کننده است و در عين حال نوراني ترين عنصر است و آن را سمبول اهورا مزدا ميدانند . مردمان خطه ما نيز از سال ها پيش ، آتش را به عنوان نماد موجوديت خود يا به عبارتي پرچمي براي هويت ملي خود در نظر داشتند و به آن افتخار مي کردند . زيرا آتش از بين برنده ناپاکي ها و روشن کننده ي تاريکي هاست . گرما و انرژي آتش ، چرخ هاي صنعت و پيشرفت را به چرخش مي آورد . آتش دروني انسان است که انديشه او را به خرد بي پايان اهورايي پيوند مي زند . بنابراين زرتشتيان به پيروي از نياکان خود همچنان آتش را گرامي داشته ، از روشنايي آن به عنوان قبله به هنگام نيايش بهره مي گيرند . اگر زرتشتيان رو به سوي نور دارند و آن را پرستش سو مي دانند ، براي نزديک شدن به اهورامزدا ، پروردگار و آفريننده کل است که خود سرچشمه ي همه نورها(شيدان شيد) است . به جا آوردن مراسم در برابر نور خدا به انسان حرارت زندگي و جوش و خروش و اراده و پايداري مي بخشد و دل دينداران و مشتاقان ، با برخورد به امواجش ، سبک و شاد و خرم مي گردد و پرتو آن به نسبت ايمان و اخلاص ستايندگان بر دل ايشان مي تابد و انوار تسلي و اميدواري ، کانون دل آنها را روشن مي گرداند .
دلبستگي و اعتقاد و احترام خاص مردم به آتش موجب شده که برخي به غلط چنين بپندارند که آتش نزد ايشان جنبه الوهيت دارد و لذا آنان را آتش پرست بيانگارند . فردوسي در اين باره مي گويد: بدانگاه بد آتش خوبرنگ چو مر تازيان را مهراب سنگ مپندار کآتش پرستان بدند پرستنده ي پاک يزدان بدند برخي از اقوام سامي نيز آتش را مقدس مي شمرده اند . به روايت تورات در کوه تور ، \"نور خدا\" به صورت آتشي بر موسي تجلي کرد و \"يهوه\" يا خداي موسي ، با زبانه ي آتش با موسي سخن گفت . آتش بر ابراهيم خليل گلستان شد . موسي را خاله اش ، در کودکي ، در تنور مخفي کرد و چنان ندانسته تنور را آتش کردند ، ديدند موسي در تنور نشسته است و آتش گرد او مي گردد بي هيچ زيان و گزند . نماز و نيايش و روزه در آيين زرتشتی در باره پنج گاه در آيين زرتشتی و اينکه هر يک از اين پنج هنگام دارای نماز و نيايش مخصوص به خود هستند اما نکته ای که بايد گفته شود اينست که در آيين زرتشتی نماز عملی اجباری و اعتياد گونه نيست که بصورت برده وار و ترس از آدمی ظالم خوانده شود و يا تجارتی سود رسان نيست تا کسی برای رسيدن به ثروت و بهره لازم آنرا بجا آورد نماز در دين زرتشت خود شناسی است و در نماز بايد انديشه پالايش شود بر طبق اعتقادات دين زرتشت هر يک از موجودات ذره ای از اهورا مزدا را در خود دارند و اين فروهر در وجود من شما و ديگران است برای همين است که اين آيين تنها آيينی است که قربانی نمودن برای خدا در آن منع شده است حتی گياهان و جمادات هم از اين فروهر بی بهره نمی باشند. به همين خاطر است که آشو زرتشت در بخشی از نيايش خود می فرمايند :((با فروتنی کامل پيش از همه چيز خواستارم که بهره ای از خرد مقدس خود را به من عطا فرمايی تا به همراهی درستی کردار و ضمير پاک بتوانم خوشبختی روان آفرينش را(همه جهانيان) فراهم سازم)). در مورد روزه در آيين زرتشت نيز بايد گفته شود که روزه گرفتن و نخوردن آب و غذا بخاطر اينکه باعث سستی بدن و عدم فعاليت مفيد و کار روزانه می شود حرام می باشد. چون اين موارد در آيين زرتشت نکوهيده شده وبی کاری و تن پروری بشدت نهی شده است و امابرای افراط نکردن در خوردن گوشت حيوانات روزهای دوم و دوازدهم و چهاردهم و بيست و يکم هر ماه زرتشتيان از خوردن گوشت پرهيز می کنند اين چهار روز متعلق به چهار امشاسپند وهمن ؛ماه و گوش و رام که از حاميان چهارپايان هستند می باشد. نیایش زرتشتیان: ((با دستهای بر افراشته بسوی تو ای مزدا و با فروتنی کامل پيش از همه چيز خواستارم که بهره ای از خرد مقدس خود را بمن عطا فرمايی تا بهمراهی درستی کردار و ضمير پاک بتوانم خوشبختی روان آفرينش را فراهم سازم.ای اهورامزدا بشود که با انديشه نيک به تو نزديک شده و با پيروی از قانون اشا به ارزشهای مادی و معنوی خود پی ببرم تا بدين وسيله دين داران را بسرای روشنی و خرمی و زندگی نيک هر دو جهان رهبری کنم . من اين سرودهای ستايش خود را آنسان که پيش از اين کسی نسروده نثارت می کنم ای اهورا ای روان راستی و ای نيک انديش واقعی از تو در خواست می کنم تا در جهان نيروی فنا ناپذير معنوی تجلی نمايد .اينک تو را با ستايش خود فرا می خوانم بسويم شتاب و مرا از خوشبختی و کاميابی واقعی بر خوردار ساز. هنگاميکه با منش پاک تو را با سرودهای ستايش فرا می خوانم آگاهم که مرا برای رهبری روان مردم جهان گماشته ای و از پاداشی که تو ای اهورا مزدا برای کردار نيک می بخشی خبر دارم و آماده ام تا زمانيکه مرا تاب و تواناييست بمردم بياموزم که بسوی راستی راه پويند. ای مزدا بسوی من آی و مرا از بخشش منش پاک و راستی برخوردار ساز تا بوسيله آموزش آيين مقدست گمراهان و بدکاران را براه راست رهبری کرده و بر دشمنی بد خواهان چيره گردمای اهورا مزدا مبادا هرگز کار ناشايستی از من سر زند که مورد خشم تو قرار گيرم . ای راستی و ای اصل پاک منشی پيوسته می کوشم تا تو را بستايم ای کسی که آرزوهای ما را بر می آوری تو را از ته دل درود می گويم چه می دانم نمازيکه از روی ايمان و اعتقاد کامل انجام شود بدرگاهت پذيرفته خواهد شد .ای کسی که اميد بهشت ما بسوی تست.))
جشن اردیبهشتگان جشن اردی بهشتگان در اردی بهشت روز از ماه ثور است که نام روز و ماه با هم برابر افتاده است .مطابق گاهنمای قديم که هر ماه سی روز بوده اين جشن در سوم ماه ثور می باشد ولی مطابق تقويم کنونی که شش ماه اول سال را ۳۱ روز حساب کرده و يک روز به ماه حمل افزوده اند جشن ارديبهشتگان در دوم ماه ثور واقع می شود . در اين جشن شهرياران بار عام می دادند و موبد موبدان آيينی را که مرسوم بوده در حضور پادشاه برگزار می کرد و همه را اندرز می گفت.سران هر گروه به پادشاه معرفی می شدند و هنرمندان مورد مرحمت واقع می گرديدند و بدريافت پاداش افتخار حاصل می کردند .اين روزبه فرشته مقدس ارديبهشت تعلق دارد که مظهر پاکی و راستی و درستی و نماينده آيين ايزدی و نگهبانی آتشها با اوست .معمولا بايد در اين روز ارديبهشت يشت خوانده شود و به آتش توجه گردد .و به خاطر مقام و مرتبه ارديبهشت امشاسپند اين جشن به نام اوست و نظر به همان صفات و کمالات است که خراسانيان قديم اين روز را جشن می گرفتند و خود را برای قبول صفات اين فرشته مقدس آماده می ساختند .جشن ارديبهشت گان همان عيد گل است که در ميان ساير ملتها با تجليل فراوان بر پا می شود .ابوريحان در باره اين جشن می نويسد: ((ارديبهشت ماه؛روز سوم آن اردی بهشت است و آن عيدی است که ارديبهشتگان نام دارد برای اينکه هر دو نام با هم متفق شده.اردی بهشت به معنی بهترين راستی است ؛بعضی گفته اند بمعنای منتهای خير و خوبی است . ارديبهشت فرشته آتش و نور است و اين دو با او مناسبت دارد و خداوند او را به اين کار موکل کرده و نيز ماموريت داده است علل و امراض را بياری ادويه و اغذيه زائل کندو صدق را از کذب و حق را از باطل تميز دهد .))اينکه ابوريحان فرشته ارديبهشت را تميز دهنده راست و دروغ و حق و باطل تشخيص داده برای اينست که اين فرشته همانطور که گفته شد نماينده راستی و درستی است . کلمه در آيين زرتشتی در آيين زرتشتی سه مورد وجود دارد که می توان آنرا به کلمه شهادت تعبير کرد .مقصود از کلمه شهادت آيه يا آياتی است که يک فرد زرتشتی طی آن اقرار به يکتايی خداوند و دين مزدايی و پيامبری زرتشت می کند . نخستين اعتراف به فرورانه faravaranaمشهور می باشد که سر آغازش چنين است: ((من اقرار دارم که مزدا پرستی زرتشتی هستم .دشمن بديها و پيرو آيين اهورايی می باشم...)) دومين اعتراف به دين خدا و زرتشت پيامبر او و اصول اخلاقی دين می باشد و به مزديسنواهمی mazdayasnu-ahmiمشهور می باشد:((من باور دارم به مزدا خداوندگار بزرگ .من ايمان دارم به دين زرتشت. من باور دارم و می ستايم انديشه نيک را ؛گفتار نيک را و کردار نيک راکه انجام شود و از قوه به عمل در آيد . من ايمان دارم به دين مزديسنی که جنگ وستيز را دور کند؛دوستی و محبت پديد آورد .می ستايم اين دين را که بهترين است ميان همه دين ها که دين اهورايی زرتشتی است و همه نيکی ها را شايسته درگاه اهورا مزدا می دانم و اين است اعتراف به دين مزدا پرستی.)) سومين اعترافی تازه و جديد است و به پارسی سره نوشته شده و به پيمان دين مشهور است که در اغلب خرده اوستاها آمده و مضمون آن نيز اعتراف به وحدانيت خداوند و مزدا پرستی و پيامبری زرتشت و ايمان به اصول و عقايدمی باشد. از آه بخشکانم آب همه دريا را و ز اشک کنم دريا روی همه صحرا را در خيل همه ياران همراز نمی جويم نه زاهد روحانی نه شاهد زيبا را از مدرسه و از درس کی چاره شود دردم ساز و دف و نی خوشتر دلداده و شيدا را می گرچه حرام آمد در کيش مسلمانی در باده کشی پويم آيين مسيحا را جمعی به در مسجد خيلی به در فخار خلقی به کنشت اندر جمعی است کليسا را گر از ستم گيتی آتشکده شد خاموش در کاخ دل افروزم کانون اوستا را
جايگاه زنان در آيين زرتشتی در تعليمات آيين زرتشت اهورامزدا يعنی دانای توانا تنها خدای قابل ستايش می باشد که به اراده او کائنات در گردش است. در اين آيين در مقام پايين تر از اهورامزدا شش امشاسپند(فرشته)وجود دارند. سه تای اين امشاسپندان به نامهای وهومنه(وهومن)اشه وهشت(ارتوهشت) وخشترويه مذکرند و سه تای ديگر به نامهای سپندارمذ و هروتات و امرتات تجلی صفات زنانه اين دنيای فانی می باشند. سپنتا ارمئيتی يا سپندارمذ در جهان مظهر مهروبردباری و وفا و فرمانبرداری و صلح و سازش شناخته شده است از انجايی که اين فرشته مونث است اختصاص دادن اين ويژگيها به اوشايد بدان سبب بوده که چنين صفاتی در زنان وجود داشته و انان می کوشيدند که در صحنه زندگی اين ويژگيها را بکار برند.در خراسان باستان آخرين ماه سال و پنجمين روز ماه را متعلق به اين فرشته می دانستند و پنجم ماه حوت را به برگزاری جشنی به نام اسفندگان معروف به جشن زنان می پرداختند و در اين روز مردان به زنان هديه می دادند . امرتات يا مردادنام امشاسپند مونث ديگری به مفهوم بی مرگی و جاودانگی است او را به فرشته ای که به حفظ گيتی و اقامه غذا و دواهايی که اصل انها نبات است معرفی می کنند اين امشاسپند در جهان نگهبان گيتی و گياه محسوب می شود و وظيفه ای که اين فرشته بر عهده داشته نشان دهنده وظيفه ای است که زن در طول تاريخ برای بقای نسل خود انجام می داده است و همواره در نگهداری از گياهان جمع اوری دانه ها و توجه به فصل رويش نباتات تا انجا که در توان داشته می کوشيده . هروتات يا خرداد فرشته ای که مظهر کمال و رسايی اهورا مزدا است و بر خلق اشجار و نبات و ازاله پليدی از ابها موکل است در مورد اين امشاسپند نيز اهورامزدا به زرتشت می گويد که نعمتها و رستگاری و ارامش و سعادت از جانب خرداد به مردمان پاکدين ارزانی شده است اين فرشته نيز در بردارنده صفات زنانی است که در کنار انها مردان با ارامش به زندگی می پردازند و اگر درست زيست کنند به سعادت دنيوی و اخروی می رسند. اين دو امشاسپند که در بالا از انها ياد شد نشانه های کمال و دوام زندگی بوده اند و در گذشه جشنهايی به عنوان خردادگان و مردادگان برگزار می گرديد . در اوستا کتاب مقدس زرتشتيان برای زن و مرد هيچگونه امتيازی نسبت به يکديگر در نظر گرفته نشده است زن در تمام لحظه های زندگی شريک واقعی مرد به شمار می ايد و حق دارد در کليه فعاليتهای اجتماعی شرکت جويد و اظهار نظر نمايد در اوستا پيوسته زن و مرد از يک حقوق مساوی بهره مند می باشند و امتيازی از لحاظ شخصيت بين ان دو موجود نيست از نظر ديانت زرتشت افرينش زن و مرد هم سنخ و با يکديگر مساوی است .طبق نوشته هايی که در متون دينی زرتشتی وود دارد در بعضی مراسم دينی زن به مقام داوری و جانشينی موبدان هم رسيده است در اين دين زن همانند مرد حق مالکيت داشته و دختران در انتخاب همسر ازاد بوده اند و پدر نمی توانسته بدون اجازه دختر او را مجبور به ازدواج نمايد. سدره پوشی آيين پذيرش دين زرتشتی مردم آريايی باستان که نياکان مردمان امروز می باشند پانزده سالگی را برای پذيرش دخترو پسر خود جور می شمردند.آن زمانی بود که هر دو ؛دختراز کار خانه و خانه داری آگاه و پسر از هنر پدر دانا گرديده بود.هر دو راستی را از کاستی و درستی را از نادرستی نيک باز می شناختند. آيين پذيرش ساده و آماده بود.بزرگ خانواده بندی به کمر برنا می بست و جوان زبان می داد که همواره خانواده و تيره خود را پرستار و خدمتگذار باشد. بزرگ با نيايشهايی آيين را خجسته می خواند. می گويند که اين آيين اززمان جمشيد است و آن مرد افسانه ای نماد کوچ مردم آريايی از شمال به جنوب و گذراندن دوران يخبندان است و بايد گفت اين دو پيشامد را از ۱۵۰۰۰ سال ۸۰۰۰ سال پيش شمرد . شايد که اين آيين از آن هم کهنتر باشد زيرا کمر بستن در همه زبانهای هند و اروپايی به معنی آمادگی برای کار و کوشش و سپردن کار و کار فرمايی است و پيشينه ای بس دور را می رساند. جشن سدره پوشی نيز چون جشنهای ديگر بهدينان آرايشی دارد و پيرايشی.خوان جشن با آتشدان روشن و شمعدان فروزان و آئينه و گل و ميوه خشکبار و تره بار و جز ان اراسته می باشد . داوخواه ايين گذار با پوشاکی سپيد آماده می ايستد. او سدره را بر تن دارد و کشتی را در دست دارد پيشوا و راهنمای دين هم در برابر او ايستاده است . انجمنيان همه شاد و لبخندان هم چون گواه اين خجسته روز روبرو نشسته اند . پيش از اغاز نيايش ايين گذار کشتی را دو تا کرده در دو دست خود بگيرد و نيايش را به اوستا يا پارسی اغاز بکند همين که در خواندن ات و ستوتا به واژه ورشتام يا در بر گردانش که تا از راه راستی باشد به واژه کارهای برسد کشتی را بر ناف نهاده يک گردش ببندد و به خواندن اشم وهو و سپس يتا اهو بپردازد و هنگام خواندن يتا اهو همين که به واژه شينوتننام يا در برگردانش که بسانی که سروری هستی باشد به واژه کارهای برسد نخستين گره را بزند و باز هنگامی که يتا اهو را برای بار دوم می خواند بر واژه شينوتننام يا کارهای گره دوم را بزند و کشتی را به پشت ببرد و هنگامی هم که دو بار به واژه اوشاوشتا يا خرسندی برسد دو گره پشت را بزند و انگاه دو شستها را در کشتی بسته بر کمر بکند و به خواندن مزديسنو اهمی بپردازد با پايان ان ايين کشتی بستن نيز به پايان کمی رسد واژه هايی که بر انها کشتی را بر کمربايد گذاشت يا گره زد به دبيره سياه خط کشيده نوشته شده اند.
تا از راه راستی تاب و توانايی دارم من ای خدای دانا خود را ستاينده تو می دانم و همچنان ستاينده تو خواهم بود کارهای خود را بر ايين زندگانی و از راه منش نيک انجام خواهم داد و اين کارهای راستين هستند که اين جهان را ای سرور هستی برابر خواهش تو تازه به تازه می گردانند. راستی بهترين نيکی است خرسندی است خرسندی برای کسی که راستی را برای بهترين راستی بخواهد. بسانی که سرور هستی را بايد تنها از روی راستی برگزيد همان سان رهبر درستی را بايد از روی راستی پسنديد.اين دو دهش را منش نيک ارزانی داشته تا کارهای زندگانی به نام و برای خدای دانا انجام گيرد همچنين شهرياری از ان خدای است که سرپرستی را برای ابادانی دينداران ستمديده داده است . عرفان زرتشتی شناخت خداوند پرورش و پويايی ويژگيهای اخلاقی و نزديک شدن به اهورامزدا مهمترين هدف سفارش شده اشو زرتشت در زندگی انسان است. نخستين گام در راه نزديک شدن به خداوند وهومن يا منش نيک است .اين واژه در زبان فارسی به بهمن تبديل شده است.نيک انديشی يکی از فروزه های ذاتی خداوند است که انسان نيز بايستی انرا در خود پرورش دهد. گام دوم گزينش اشه و هيشته يا بهترين اشويی است که در زبان فارسی به ارديبهشت تبديل شده است .اشويی در ذات خداوند هنجار مطلق و توانايی نظم بخشيدن است .اين فروزه در انسان نيز کوششی برای هماهنگی در رفتار بر پايه اشويی يعنی پيوستن به راستی است. گام سوم خشتره و ئيريه که در زبان فارسی به شهريور تبديل شده است توانايی مينوی و پادشاهی بر خود معنی می دهد فروزه توانايی در انسان گزيده ای از توانايی ذاتی خداوند به گونه محدود و متناهی است که بايد پرورش و افزايش يابد .توانايی گذشت و مهربانی توانايی کنترول رفتار ناهنجار با هماهنگی بين احساس و خرد ؛توانايی پيروی از هنجار اشا ؛توانايی دفاع از حق و مبارزه با دروغ توانايی رسيدن به ازادی و ازاد منشی و ....... گام چهارم فروزه مهر ورزی است که در گات ها به گونه سپنته آر مئی تی بيان شده و در فارسی به سپندارمذ يا اسفند تبديل شده است. در بينش اشو زرتشت رابطه بين انسان و خدا بر مبنای دوستی و محبت است نه از روی ترس و بيداد .پس بر انسان بايسته است تا فروزه مهرورزی را در خود افزايش دهد .خويشتنداري؛گذشت؛فروتنی؛مهربانی؛بخشندگی و دهشمندی از پرتو های اين فروزه هستند. گام پنجم اين فروزه در پيام زرتشت به صورت هه اوروتات و در زبان فارسی به گونه خرداد بيان شده است در اين مرحله رسايی و کمال در انسان پديدار خواهد شد و او را به تدريج به انسان ارمانی نزديک خواهد کرد. گام ششم در بينش اشو زرتشت رسايی با جاودانگی که ششمين مرحله است باهم پيوسته اندبه اين معنی که اگر انسان به رسايی برسد خود به بی مرگی نيز خواهد رسيد امره تات که در فارسی به صورت امرداد امده جاودانگی معنی می دهد اين فروزه از ويژگی ذات خداوند است ولی در انسان نيز بر پايه نظامی که در افرينش او پيش بينی و برقرارشده است به گونه ای ديگر و بطور نسبی جاودانه خواهد شد. گام هفتم در راه عرفان و شناخت اهورا سرئوشه است اين واژه در فارسی به گونه سروش بيان شده نور حقيقت و ندای اهورايی است که چون مشعلی نهاد انسان و ديده دل عارف را روشن خواهد کرد بنابر اين در کنار کار و کوشش مراحل عرفان نيز در انسان سپری می شود .فروزه هايی چون پاکی و راستی توانايی سازنده و مهرورزی پويا خواهد شد تا رسايی و پايندگی در نهاد او فزونی يابد.
دوستی و محبت به خداوند از ويژگی های ذاتی مردمان آريانای کبير وخراسان بود ،اين مردم نه مانند بنی اسرائيل بودند که خداوند را برای تامين منافع خود می خواستند و نه مانند روميان که خداوندان قدرتمند و قهار را برای در امان ماندن از خشم انها پرستش کنند و نه مانند اعراب که به اميد رسيدن به بهشت و يا ترسيدن از دوزخ به واجبات خود می پردازند که البته برای رام کردن اين قوم هم بهتر از اين روش وجود ندارد .خداوند در قران خطاب به اعراب می فرمايد بجای شما قومی می اورم که انها خدا را دوست دارند و خدا نيز انها را ويا ؛خدا از خلق بی نياز و غنی است و شما فقير و نيازمنديد و اگر شما روی بگردانيد خدا قومی غير شما که مانند شما بخيل نيستند بجای شما می اورد(سوره فتح ايه ۳۸).و بعد از اسلام اوردن نيز راه خود را از ديگر مسلمانان جدا کرده و در دل خود شاعران گرانقدری چون سعدی و مولانا و حافظ را پرورش دادند.
February 6th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی