ميمنه د راورا ق تاريخ
استادصباح
ميمنه در شاهنامه فردوسي چو سام نريمان گه كارزا ر به مردي نه هست و نه باشد سوار سواري به كردار آند رگشسپ زكابل برسام شد بر سه اسپ ... سپهدار و جوشن و ران صدهزا ر به لشكر گه آ مد نبرده سوار وزان پس بدو گفت بر ميمنه سواران بسيار و پيل و بنه ... سواري نشد پيش او يك تنه همي تاخت از قلب تا ميمنه جهان چون تو ديگر نبيند سوا ر به مردي و گردي گه كارزار ... خروش سواران و اسپان ز دشت ز خورشيد و ناهيد برو بر گذشت بياراست بر ميمنه گيو و طوس سواران بيدار با پيل و كوس ... سواران ببخشيد تا برسه روي شوند اندرين رزمگه چاره جوي سواران پس از ميمنه ميسره بفرمود خواندن همه يكسره ... اشرف الدین حسینی (نسیم شمال) دراشعارش ازميمنه چنين نام ميبرد. آخ عجب سرماست .... آخ عج سرماست امشب اي ننه ما که مي ميريم در هذا السنه تو نگفتي مي کنيم امشب الو تو نگفتي ميخوريم امشب پلو نه پلو ديدم امشب نه چلو سخت افتاديم اندر منگنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه اين اطاق ما شده چون زمهرير باد مي آيد زهر سو چون سفير من ز سرما مي زنم امشب نفير مي دوم از ميسره بر ميمنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه اغنيا مرغ مسما مي خورند با غدا کنياک و شامپا مي خورند منزل ما جمله سرما مي خورند خانه ما بدتر است از گردنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه اندرين سرماي سخت شهر ري اغنيا ژيش بخاي مست مي اي خداوند کريم فرد و حي داد ما گير از فلان الطزنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه خانباجي مي گفت با آقا جلال يک قرن دارم من از مال حلال مي خرم بهر شما امشب زغال حيف افتاد آن قرآن در روزنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه مي خورد هر شب جنا مستطاب ماهي و قرقاول و جوجه کبات ما براي نان جو در انقلاب واي اگر ممتد شود اين دامنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه تجم مرغ و روغن و چوب سفيد با پياز و نان گر امشب مي رسيد مي نمودم اشکنه امشب تريد حيف ممکن نيست پول اشکنه .
علی نژاد آهای آهای نسيم شمال، مثال شير ارژنه گاه زنی به ميسره، گاه زنی به ميمنه. شرطه الخميس چه كسانى بودند؟ «شرطه الخميس» چند هزار نفر از افراد تحت فرمان حضرت على( ک) بودند كه با حضرت عهد بستند تا پاى مرگ در ركابش باشند..«خميس» به معناى «لشكر» است. چون در قديم لشكرها را به پنج بخش تقسيم مىكردند (مقد مه، ساقه، ميمنه، ميسره و قطب) گاه به خود لشكر نيز «خميس» گفته مىشد. درباره تعداد «شرطة الخميس» كهدر حقيقت فداييان حضرت بودند، آمارهاى مختلفى ارائه شده است... برخى تعداد آنان را پنجهزار نفر و برخى از كتابهاى تاريخى چهل هزار تن دانستهاند. ميمنه درزما ن خلا فت اموي ها مخالفت مردم غور با خلفاى اموى هرچند ناشى از صادق بودن آنان بود اما اين مخالفت منحصر بدين نقطه كوهستانى خراسان نبود، بلكه سراسر اين منطقه را فرا گرفته بود، چنانكه يكى از پژوهشگران مىنويسد: « خراسان در قرن ا ول و دوم هجرى، بزرگترين كانون ضديت با امويها بود. نه تنها شيعيان بطور نسبتا وسيع در نقاط مختلف آن گسترده بودند، بلكه گروههايى از قبيل خوارج، شعوبيه و هواداران بنىعباس در نقاط جهان پناهگاه امن براى هاشميين محسوب مىشد. از اينرو، بنىعباس دعوت و مبلغين خويش را در اطراف خراسان گسيل داشت تا نيروى عظيمى بر ضد ا مويان فراهم گرديد. در مناطقى چون بلخ، باميان، بدخشان، طالقان، فراه، غور، مرورود، كابل و هرات هواداران خاندان رسالت (ع) جمعيت قابل توجهى را تشكيل مىدادند. نطفه چند قيام و نهضت ضد اموى و بعدتر ضد عباسى در خراسان بزرگ منعقد گرديد.» ... شكست لشكر عمرو و كشته شدن وى به خوبى نشانگر محبوبيتيحيى در ميان مردم و عدم آمادگى آنها براى جنگ بر ضد يحيى مىباشد. او مدتى در هرات به سر برد و پس از آن، به سوى جوزجان رهسپار شد. اهالى اين شهر و اطراف آن و گروهى از مردم طالقان، فارياب و بلخ به او ملحق شدند. ابوالفرج به جريان جالبى اشاره نموده كه نشانگر نهايت اخلاص مردم خراسان است: «هنگامىكه يحيى آزاد شد و زنجيرش را باز كرد جمعى از متمولين نزد آهنگرى كه بند از پاى حضرت گشوده بود، رفتند و درخواست كردند تا زنجير وى را به آنان بفروشد و در قيمت آن به رقابت پرداختند; مرتب مبلغ بر قيمت آن مىافزودند تا اينكه آن را به بيست هزار درهم رساندند. آهنگر ترسيد كه مبادا اين خبر شايع شود و مقامات حكومتى آن را از وى بگيرند. لذا، به آنان گفت: قيمت را بهطور جمعى و سهامى بپردازند. آنان راضى شدند و آن را پرداختند. آهنگر زنجير را ريز ريز نمود و در ميانشان تقسيم كرد. خريداران بدان تبرك جسته و از آن به عنوان نگين انگشتر استفاده نمودند.»... مردم خراسان و آمادگى آنان براى براندازى حكومت امويان و انتقام خون يحيى بود كه رهبر و مؤسس سلسله عباسيان داعيان خود را به سوى خراسان فرستاد و تاكيد نمود كه خراسان مناسبترين نقطه جهان اسلام براى انقلاب رهايىبخش و قيام موفق براى اسقاط دولتشام است. وقايع بعدى صحت اين ادعا و دقت وى را به اثبات رساند. همانگونه كه اشاره شد، شيعيان پس از آب شدن يخهاى استبداد و خفقان اموى، جسد مطهر حضرت يحيى را تدفين نمودند و برآن نماز گزاردند. روستاى محل دفن وى، كه در گذشته به نام «قراغو» يا «بغوى» معروف بود، پس از شهادت و دفن آن امام در آن محل، به نام امام خود معروف شد كه در شرق شهر سرپل، در بين بلخ و ميمنه واقع شده است.
ميمنه و سلسله کوشانيان بعد از انقرا ض سلسله هاي هخامنشي يوناني و موريا مدتي افغانستان به صورت ملوك الطوايفي اداره مي شد تا اينكه قبيله كوشاني ،شاخه اي از اقوام سيتي يوچي وارد افغانستان شده و به تدريج قدرت يافتند و امراي محلي را شكست داده،حكومت بزرگي تشكيل دادند. كوشانيها به يوچي هانيز معروف مي باشند ،ابتدا در شمال ا فغانستان زندگي ميكردند و همواره در حال جنگ و نزاع با اقوام وطوايف ديگر بودند كه در آن منطقه زندگي مي كردند. به نوشته برخي از تاريخ نويسان در حدود سال 165قبل از ميلادكوشانيا كه شاخه اي از قبايل سيتي بودند و درمجاورت چين در كا شغر سكونت داشتند ،بعد از مدتي زندگي بين دو رود آ مو و سيحون در قرن اول (در حدود 70قبل از ميلاد ) از اين منطقه عبور نموده و باختر را به تصرف خود در آوردند . در اين تصرف تقريبا بخش اعظم شمال افغانستان ،مانند تخارستان ،باختر زمين،بلخ وگوزگانان (ميمنه ) . زير سلطه آنان در آمد بعد از مدت كمي كوشانيها از كوههاي هندوكش نيز عبور كردند و دولت يوناني باختري را تا سر حد هند به عقب راندند(137ق.م) زماني كه اين قبايل دز شمال افغانستان استقرار پيدا كردند ، حدود پنج قبيله در اين منطقه ساكن بودند، اين وضعيت تا مدتها دوام يافت و هر قبيله توسط ريس خود اداره مي شد .بالاخره ريس قبيله كوشانيي توانست چهار قبيله ديگر را زير فرمان خود در آورد و خودش را به عنوان شاه كوشانيي معرفي كند. از همين وقت كلمه (كوشان) در تاريخ ثبت گرديد. نخستين پادشاه معروف اين طايفه كجولاكدفزس در حدود سال 40ق.م موفق شد كه از هندوكش عبور كند و با فتح كابل و كاپيسا و غزني به اقتدار خويش بيفزايد. شاه كوشانيي در مدت نه چندان طولانيي موفق شد در شرق تا رود سند ودر غرب تا خراسان كنوني پيش رود وتمام بقاياي شاهان يوناني را از حيطه قدرت كنار بزند . همچنين موفق شد يكي از بزرگترين امپراتوري ها را در افغانستان پايه گذاري كند. او بعد از تلاش فراوان در جهت گسترش قلمرو خود در سن 80 سالگي بعد از 38سال سلطنت در سال 78 ميلادي درگذشت.اين شاه در عصر خود ملقب ببه ديندار و شاهنشاه پسر آسمان گرديد.بعد از او پسرش ويمه كدفيزس دوم به قدرت رسيد و تا حدود 110ميلادي حكومت كرد. در زما اين شاه نيز پيشرويها و فتوحاتي صورت گرفت و حدود مرزي حكومت شرق به رود گنگ رسيد. در ادامه پيشرويها و تصرفات كوشانيها ،هندوستان شمالي به تصرف آنان درآمد و براي پيوند و استحكام روابط اقتصادي وسياسي نمايندگاني به روم اعزام گرديد. كانيشكا قدرتمندترين پادشاه اين سلسله بود كه پايتخت را از شمال هندوكش به جنوب آن منتقل كرد و مركز حكومت خود در زمستان پيشاور ودر تابستان كاپيسا در نزديكي كابل فعلي قرار داد، در زمان اين شاه كوشاني حدود دولت از ماتورا در هند تا ان طرف درشمال(سند،فرغانه،كاشغر،ختن،) گسترش پيدا كرد . بعد از كانيشكا جانشينان او بيشتر به زندگي در سرزمينهاي حاصلخيز هند تمايل پيدا كردند در نتيجه به تدريج به سوي هند رفته ودر ميان ان ملت ،به تحليل رفتند و اخرين پادشاه اين سلسله نيز در هند از بين رفت جمعا اين طايفه 180سال بر افغانستان حكومت كرد بعد از اينكه حكومت مقتدر كوشاني از بين رفت،دولت مقتدر وسراسري به وجود نيامد جز حكومت هاي محلي كه قدرتمند ترين انها دولت كابلستان بود . در دربار كوشانيان وبعد از ان يفتليها ،زباني مورد استفاده قرار ميگرفته كه ان را ميتوان مادر زبان دري كنوني دا نست . قديميترين اثر اين زبان در كتيبه اي كه بر اثر حفاري يك گروه باستان شناس در بغلان صورت گرفته، بدست ا مده كه متعلق به قرن دوم ميلادي ميباشد .
ميمنه د رنبرد هاي اميرارسلا ن در برآمدن آفتاب جهان تاب صداي اتلان اتلان از دو لشكر بلند شد ، سپاه چون دريا به موج درآمدند ، نقيبان صف آرايي نمودند . ميمنه و ميسره و قلب و جناح و كمينگاه آراستند ، سران لشكر جا برجا آرام گرفتند اميرارسلان چشم از خواب ناز گشوده چشم بر خواب شراب صبوحي نوشيد ، دست و رو را صفا داد ، اسلحه طلبيد ! شهنشه به آرايش تن ز خواب قد افراخت چون شعله ي آفتاب به بر كرد درعي به خوبي چنان كه پوشد به شب درع را آسمان يكي خنجري از اجل تيزتر ز مژگان معشوقه ي خونريز تر بزد بر كمر تا به وقت جدال ببرد سر دشمن بدسگال كمندي فرو هشت بر زير ران به قيمت گرامي تر از تار جان كمر تركشي همچو طاووس مست كه طاووس را جلوه اش برشكست حمايل دوشمشير زهر آبدار يكي بر يمين و يكي بر يسار بدينسان سلاحي كه بر خويش بست برون شد زخرگاه برزين نشست غرق درياي آهن و فولاداز نعل موزه تا ميل بلقه و از ميل بلقه تا نعل موزه غرق صد و چهارده پارچه اسلحه ي رزم از خنجر و شمشير و گرز و كمان و كمند و مضراب و زوبين و تير و تركش گرديد ، چون رستم دستان يا سام نريمان قدم از سراپرده بيرون نهاده بر مركب صرصر تك فولاد رگ هامون نورد به زير زين مرصع سوار شد . هر دو كف پا چو كوفت بر خاك بر خانه ي زين نشست چالاك . موقعيت ميمنه درخراسان باستان آنگاه شهر هايي را كه در خراسان موقعيت دارند، چنين نام ميبرد: نشاپور، سبزوار، نسا، طوس، هري (هرات)، پوشنگ (زنده جان)، بادغيس، سرخس، غرجستان (هزاره جات)، مرو رود، مرو، گوزگانان (ميمنه) بلخ، طخارستان (قطغن)، باميان، غور، بست، طالقان، خلم، سمنگان، بغلان، سيستان، زرنگ (زرنج)، فره (فراه)، قرني، كابل، غزنين، زابلستان، پرروان وبد خشان. در كتاب (معجم البلدان) ـ كه آن را (ياقوت الحموي) در اوايل قرن هفتم تأليف نموده ـ در مورد خراسان ـ نظربه قول (بلاذري) چنين نگاشته شده است: سرزمين خراسان به چهار بخش منقسم ميگردد: ـ شامل شهر هاي نيسابور، قهستان، طبستان، هرات، پوشنگ، باذغيس و طوس. ـ مروشاهجهان، سرخس، نسا، ابيورد، مرورود، طالقان (تخار) خوارزم وآمل.كه همة اينها در كنار رود آمو قرار دارند. ـ شهر هايي كه در ناحية جنوبي رود آمو قرار دارند وفاصله حدودي ميان آنها وميان اين رود فرسخ ميباشد، عبارت اند از: فارياب، جوزجان، طخارستان عليا، خست (خوست)، اندرابة (اندراب)، باميان، بغلان، والج، رستاق وبدخشان، كه شهر اخير الذكر مدخل به سرزمين تبت ميباشد. واندراب عبورگاه به جانب كابل وترمذ بوده در شرق بلخ موقعيت دارد. همچنان خلم، طخارستان سفلي وسمنجان (سمنگان) در بخش سوم شامل اند. ـ بخش چهارم آن در ماوراي رود (آمو) قرار دارد، كه عبارتند از: بخاري (بخارا)، شاش، طرار بند، صغد (سغد)، هوكس، نسف، روبستان، اشروسته، سنام، قلعة المقنع، فرغانه و سمرقند.
ميمنه د رزما ن حکمروايي سلطا ن غياث الدين سلطان غياث الدين محمود بن محمد سام شنسبي پيش ازمرگ پدرش سلطان غياث الدين محمد سام تصور ميكرد عم وي سلطان معزالدين تاج و تخت فيروزكوه را به وي مي سپارد. اما برخلاف تصور وي سلطان معزالدين سلطنت غور را به ملك علاء الدين محمد غور داماد سلطان غياث الدين محمد سام واگذاركرده و حكومت بلاد، بست، فراه و اسفزار را به او سپرد. وي هنگامي كه سلطان معز الدين غازي به خوارزم لشكر كشيد دران سفر جنگي با او همراه بود و تا مرو شاهجان پيش رفت و ازخود نشان شجاعت و دلاوري فراوان بروز داد و چون سلطان غازي پدرود گفت؛ به قصد بيرون آوردن فيروزكوه ازچنگ علاء الدين بن محمد غور به جانب آن شهر راند و بزرگان كشور به استقبال او شتافتند و وي را در فيروزكوه بر تخت سلطنت نشاندند(602). سلطان غياث الدين محمود به اين ترتيب به متصرفات پدر خويش تسلط يافت. اين پادشاه سلطنت غزنين و هندوستان را به ترتيب به سلطان تاج الدين يلدوز و سلطان قطب الدين واگذاركرد و در اين نواحي خطبه بنام او خواندند و سكه به نام وي زدند(605) در سال 607 فرزند ملك علاء الدين غور با جمعي از غزنين عازم فيروزكوه شد، ولي سلطان غياث الدين محمود وي را شكست داد وباعث بازگشتن به غزنين شد. در اواخر سال سوم سلطنت، اين پادشاه 604 سلطان علاء الدين اتسز حسين عموزادهء پدرش از باميان به خوارزم رفت تا از سلطان محمد خوارزمشاه درتصرف بلاد غور و از ميان برداشتن سلطان غياث الدين محمود استبداد جويد. سلطان محمد خوارزمشاه سپاهياني را تحت فرماندهي جمعي از بزرگان دربار خود ازان جمله ملك الجبال الغ خان ابي محمد وملك شمس الدين اتسز حاجب تحت اختيار وي گذاشت. اين سپاهيان ازطريق طالقان راه فيروزكوه را پيش گرفتند. چون سلطان غياث الدين محمود از اين قضيه اطلاع يافت با جمعي از قوا از فيروزكوه بيرون آمد وبين ميمنه و فارياب درمحل سالوره لشكريان خوارزمشاه را كه به كمك سلطان علاء الدين اتسزحسين آمده بودند درهم شكست. درسال 605 برادر سلطان محمد خوارزمشاه موسوم به ملك علاء الدين عليشاه به دربار سلطان غياث الدين محمود پناه آورد و درخواست كمك برضد برادر خويش كرد، اما به علت روابط دوستانهء كه بين دربار فيروزكوه و دربار خوارزم وجود داشت به اين امر اعتنايي نشد و غياث الدين، عليشاه را به كوشك فيروزكوه محبوس ساخت. وقتي كه عليشاه به فيروزكوه آمد جمعي ازسپاهيان خوارزم و خراسان وعراق نيز با وي همراه بودند. اين جماعت هرچند كوشش كردند سلطان غياث الدين را وادار به آزادي عليشاه نمايند ميسرنشد. بنابراين چهارتن از آنان با يكديگر همد ستان شدند ومدتي هنگام شب به بالاي كوه آزاد مقابل كاخ سلطنتي ميرفتند تا به جزئيات وخفاياي قصر آگاه شوند و چون اطلاعاتي بدست آوردند در شب سه شنبه هفتم ماه صفر 607 راهي خوابگاه وي شدند و اوراكشتند. اين پادشاه بسيار عادل و كريم بود و نظري به مال دنيا نداشت چون به پادشاهي رسيد جميع خزاين پدرخويش را بين سپاهيان و طبقات مختلف مردم تقسيم كرد و همين امر باعث شد كه هيچ گاه از اطاعت او سر نه پيچيده و پس از مرگ جسد اورا با احترام و تجليل تمام به هرات ببرند و درگازرگاه دفن كنند.
ميمنه درتاريخ تيموريا ن تيموريان در قرن نهم آثاري بديع در صنايع و معماري بوجود آوردند و در دوره حكمراني آنها هنرهاي زيبا به اوج ترقي رسيد. اميرزادگان تيموري عاشق هنر بودند و خود نيز از هنرمندان بزرگ محسوب ميشدند و در دستگاه آنها حسن معاشرت و لطف گفتار و كردار در مجامع و محافل به حد اعلي رسيد. شاهرخ و الغبيك و بايستقر و سلطان حسين ميرزا بايقرا عاشقان كتاب بودند و كتابخانههاي بزرگ فراهم آوردند و در زمان آنها نقا شي و تذهيب و خط وصحا في به درجه عالي ظرا فت رسيد. شاهرخ هرا ت را مركز حكومت خود قرار داد و فرزند ش اميرزا ده الغبيك بدستياري گروه هنرمنداني كه جدش تيمور گوركان از نقاط مختلف ايران به سمرقند كوچ داده بود در آبادي و توسعه اين شهر كوشيد و معمارا ن چيره دست درسمرقند آثار ارزندها زخودبجاگذاشتند : مانند مسجد و خانقاه الغبيك و مسجد شاه زند و مدرسه الغبيك عمارت چهلستون و قصر تختگاه (كورنوش خانه) و چيني خانه و رصد خانه را بوجود آورد. ايجاد خيابانها و گردشگاهها هم در شهرهايي مانند بلخ و هرات و بخارا و مشهد و اند يجان و قندز نيز در همين قرن وسيله اميرزادگان تيموري بناگرديد. ماضمن بررسي تاريخ همين دوره با احداث چهارباغ هاي در بعضي شهرها برميخوريم مانند چهارباغ ابراهيم سلطان ميرزا در بلخ و چهارباغ امير مزيد ارغوان در بيرون شهر بلخ و چهارباغ حافظبيك در اندجان و چهارباغ خسرو شاه در بيرون شهر در قندز و چهارباغ رادكان در خراسان و چهارباغ مشهد و چهارباغ ميمنه و چهارباغ ميرزا شاهرخ نزديك به دروا زه بخارا. فارياب دارای واحدهای ادا ری ذيل است: ـ ميمنه مرکزولايت و شاروالی ـ ولسوالی پشتون کوت ـ علاقه داری المار ـ ولسوالی قيصار ـ علاقه داری کوهستان ـ ولسوالی بلچراغ ـ ولسوالی درزآب ـ ولسوالی شيرين تگاب ـ ولسوالی دولت آباد ـ علاقه داری قرم قول ـ علاقه داری خان چارباغ ـ ولسوالی اندخوی .
ماخذ: شا هنا مه فردوسي ، اسلام ومسلمانان، خراسا ن ، اميرارسلان نامدار، ا فغا نستا ن د رمسيرتاريخ ، افغا نستان درپنج قرن اخير.
July 4th, 2005
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
ميمنه در شاهنامه فردوسي چو سام نريمان گه كارزا ر به مردي نه هست و نه باشد سوار سواري به كردار آند رگشسپ زكابل برسام شد بر سه اسپ ... سپهدار و جوشن و ران صدهزا ر به لشكر گه آ مد نبرده سوار وزان پس بدو گفت بر ميمنه سواران بسيار و پيل و بنه ... سواري نشد پيش او يك تنه همي تاخت از قلب تا ميمنه جهان چون تو ديگر نبيند سوا ر به مردي و گردي گه كارزار ... خروش سواران و اسپان ز دشت ز خورشيد و ناهيد برو بر گذشت بياراست بر ميمنه گيو و طوس سواران بيدار با پيل و كوس ... سواران ببخشيد تا برسه روي شوند اندرين رزمگه چاره جوي سواران پس از ميمنه ميسره بفرمود خواندن همه يكسره ... اشرف الدین حسینی (نسیم شمال) دراشعارش ازميمنه چنين نام ميبرد. آخ عجب سرماست .... آخ عج سرماست امشب اي ننه ما که مي ميريم در هذا السنه تو نگفتي مي کنيم امشب الو تو نگفتي ميخوريم امشب پلو نه پلو ديدم امشب نه چلو سخت افتاديم اندر منگنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه اين اطاق ما شده چون زمهرير باد مي آيد زهر سو چون سفير من ز سرما مي زنم امشب نفير مي دوم از ميسره بر ميمنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه اغنيا مرغ مسما مي خورند با غدا کنياک و شامپا مي خورند منزل ما جمله سرما مي خورند خانه ما بدتر است از گردنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه اندرين سرماي سخت شهر ري اغنيا ژيش بخاي مست مي اي خداوند کريم فرد و حي داد ما گير از فلان الطزنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه خانباجي مي گفت با آقا جلال يک قرن دارم من از مال حلال مي خرم بهر شما امشب زغال حيف افتاد آن قرآن در روزنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه مي خورد هر شب جنا مستطاب ماهي و قرقاول و جوجه کبات ما براي نان جو در انقلاب واي اگر ممتد شود اين دامنه آخ عجب سرماست امشب اي ننه تجم مرغ و روغن و چوب سفيد با پياز و نان گر امشب مي رسيد مي نمودم اشکنه امشب تريد حيف ممکن نيست پول اشکنه .
علی نژاد آهای آهای نسيم شمال، مثال شير ارژنه گاه زنی به ميسره، گاه زنی به ميمنه. شرطه الخميس چه كسانى بودند؟ «شرطه الخميس» چند هزار نفر از افراد تحت فرمان حضرت على( ک) بودند كه با حضرت عهد بستند تا پاى مرگ در ركابش باشند..«خميس» به معناى «لشكر» است. چون در قديم لشكرها را به پنج بخش تقسيم مىكردند (مقد مه، ساقه، ميمنه، ميسره و قطب) گاه به خود لشكر نيز «خميس» گفته مىشد. درباره تعداد «شرطة الخميس» كهدر حقيقت فداييان حضرت بودند، آمارهاى مختلفى ارائه شده است... برخى تعداد آنان را پنجهزار نفر و برخى از كتابهاى تاريخى چهل هزار تن دانستهاند. ميمنه درزما ن خلا فت اموي ها مخالفت مردم غور با خلفاى اموى هرچند ناشى از صادق بودن آنان بود اما اين مخالفت منحصر بدين نقطه كوهستانى خراسان نبود، بلكه سراسر اين منطقه را فرا گرفته بود، چنانكه يكى از پژوهشگران مىنويسد: « خراسان در قرن ا ول و دوم هجرى، بزرگترين كانون ضديت با امويها بود. نه تنها شيعيان بطور نسبتا وسيع در نقاط مختلف آن گسترده بودند، بلكه گروههايى از قبيل خوارج، شعوبيه و هواداران بنىعباس در نقاط جهان پناهگاه امن براى هاشميين محسوب مىشد. از اينرو، بنىعباس دعوت و مبلغين خويش را در اطراف خراسان گسيل داشت تا نيروى عظيمى بر ضد ا مويان فراهم گرديد. در مناطقى چون بلخ، باميان، بدخشان، طالقان، فراه، غور، مرورود، كابل و هرات هواداران خاندان رسالت (ع) جمعيت قابل توجهى را تشكيل مىدادند. نطفه چند قيام و نهضت ضد اموى و بعدتر ضد عباسى در خراسان بزرگ منعقد گرديد.» ... شكست لشكر عمرو و كشته شدن وى به خوبى نشانگر محبوبيتيحيى در ميان مردم و عدم آمادگى آنها براى جنگ بر ضد يحيى مىباشد. او مدتى در هرات به سر برد و پس از آن، به سوى جوزجان رهسپار شد. اهالى اين شهر و اطراف آن و گروهى از مردم طالقان، فارياب و بلخ به او ملحق شدند. ابوالفرج به جريان جالبى اشاره نموده كه نشانگر نهايت اخلاص مردم خراسان است: «هنگامىكه يحيى آزاد شد و زنجيرش را باز كرد جمعى از متمولين نزد آهنگرى كه بند از پاى حضرت گشوده بود، رفتند و درخواست كردند تا زنجير وى را به آنان بفروشد و در قيمت آن به رقابت پرداختند; مرتب مبلغ بر قيمت آن مىافزودند تا اينكه آن را به بيست هزار درهم رساندند. آهنگر ترسيد كه مبادا اين خبر شايع شود و مقامات حكومتى آن را از وى بگيرند. لذا، به آنان گفت: قيمت را بهطور جمعى و سهامى بپردازند. آنان راضى شدند و آن را پرداختند. آهنگر زنجير را ريز ريز نمود و در ميانشان تقسيم كرد. خريداران بدان تبرك جسته و از آن به عنوان نگين انگشتر استفاده نمودند.»... مردم خراسان و آمادگى آنان براى براندازى حكومت امويان و انتقام خون يحيى بود كه رهبر و مؤسس سلسله عباسيان داعيان خود را به سوى خراسان فرستاد و تاكيد نمود كه خراسان مناسبترين نقطه جهان اسلام براى انقلاب رهايىبخش و قيام موفق براى اسقاط دولتشام است. وقايع بعدى صحت اين ادعا و دقت وى را به اثبات رساند. همانگونه كه اشاره شد، شيعيان پس از آب شدن يخهاى استبداد و خفقان اموى، جسد مطهر حضرت يحيى را تدفين نمودند و برآن نماز گزاردند. روستاى محل دفن وى، كه در گذشته به نام «قراغو» يا «بغوى» معروف بود، پس از شهادت و دفن آن امام در آن محل، به نام امام خود معروف شد كه در شرق شهر سرپل، در بين بلخ و ميمنه واقع شده است.
ميمنه و سلسله کوشانيان بعد از انقرا ض سلسله هاي هخامنشي يوناني و موريا مدتي افغانستان به صورت ملوك الطوايفي اداره مي شد تا اينكه قبيله كوشاني ،شاخه اي از اقوام سيتي يوچي وارد افغانستان شده و به تدريج قدرت يافتند و امراي محلي را شكست داده،حكومت بزرگي تشكيل دادند. كوشانيها به يوچي هانيز معروف مي باشند ،ابتدا در شمال ا فغانستان زندگي ميكردند و همواره در حال جنگ و نزاع با اقوام وطوايف ديگر بودند كه در آن منطقه زندگي مي كردند. به نوشته برخي از تاريخ نويسان در حدود سال 165قبل از ميلادكوشانيا كه شاخه اي از قبايل سيتي بودند و درمجاورت چين در كا شغر سكونت داشتند ،بعد از مدتي زندگي بين دو رود آ مو و سيحون در قرن اول (در حدود 70قبل از ميلاد ) از اين منطقه عبور نموده و باختر را به تصرف خود در آوردند . در اين تصرف تقريبا بخش اعظم شمال افغانستان ،مانند تخارستان ،باختر زمين،بلخ وگوزگانان (ميمنه ) . زير سلطه آنان در آمد بعد از مدت كمي كوشانيها از كوههاي هندوكش نيز عبور كردند و دولت يوناني باختري را تا سر حد هند به عقب راندند(137ق.م) زماني كه اين قبايل دز شمال افغانستان استقرار پيدا كردند ، حدود پنج قبيله در اين منطقه ساكن بودند، اين وضعيت تا مدتها دوام يافت و هر قبيله توسط ريس خود اداره مي شد .بالاخره ريس قبيله كوشانيي توانست چهار قبيله ديگر را زير فرمان خود در آورد و خودش را به عنوان شاه كوشانيي معرفي كند. از همين وقت كلمه (كوشان) در تاريخ ثبت گرديد. نخستين پادشاه معروف اين طايفه كجولاكدفزس در حدود سال 40ق.م موفق شد كه از هندوكش عبور كند و با فتح كابل و كاپيسا و غزني به اقتدار خويش بيفزايد. شاه كوشانيي در مدت نه چندان طولانيي موفق شد در شرق تا رود سند ودر غرب تا خراسان كنوني پيش رود وتمام بقاياي شاهان يوناني را از حيطه قدرت كنار بزند . همچنين موفق شد يكي از بزرگترين امپراتوري ها را در افغانستان پايه گذاري كند. او بعد از تلاش فراوان در جهت گسترش قلمرو خود در سن 80 سالگي بعد از 38سال سلطنت در سال 78 ميلادي درگذشت.اين شاه در عصر خود ملقب ببه ديندار و شاهنشاه پسر آسمان گرديد.بعد از او پسرش ويمه كدفيزس دوم به قدرت رسيد و تا حدود 110ميلادي حكومت كرد. در زما اين شاه نيز پيشرويها و فتوحاتي صورت گرفت و حدود مرزي حكومت شرق به رود گنگ رسيد. در ادامه پيشرويها و تصرفات كوشانيها ،هندوستان شمالي به تصرف آنان درآمد و براي پيوند و استحكام روابط اقتصادي وسياسي نمايندگاني به روم اعزام گرديد. كانيشكا قدرتمندترين پادشاه اين سلسله بود كه پايتخت را از شمال هندوكش به جنوب آن منتقل كرد و مركز حكومت خود در زمستان پيشاور ودر تابستان كاپيسا در نزديكي كابل فعلي قرار داد، در زمان اين شاه كوشاني حدود دولت از ماتورا در هند تا ان طرف درشمال(سند،فرغانه،كاشغر،ختن،) گسترش پيدا كرد . بعد از كانيشكا جانشينان او بيشتر به زندگي در سرزمينهاي حاصلخيز هند تمايل پيدا كردند در نتيجه به تدريج به سوي هند رفته ودر ميان ان ملت ،به تحليل رفتند و اخرين پادشاه اين سلسله نيز در هند از بين رفت جمعا اين طايفه 180سال بر افغانستان حكومت كرد بعد از اينكه حكومت مقتدر كوشاني از بين رفت،دولت مقتدر وسراسري به وجود نيامد جز حكومت هاي محلي كه قدرتمند ترين انها دولت كابلستان بود . در دربار كوشانيان وبعد از ان يفتليها ،زباني مورد استفاده قرار ميگرفته كه ان را ميتوان مادر زبان دري كنوني دا نست . قديميترين اثر اين زبان در كتيبه اي كه بر اثر حفاري يك گروه باستان شناس در بغلان صورت گرفته، بدست ا مده كه متعلق به قرن دوم ميلادي ميباشد .
ميمنه د رنبرد هاي اميرارسلا ن در برآمدن آفتاب جهان تاب صداي اتلان اتلان از دو لشكر بلند شد ، سپاه چون دريا به موج درآمدند ، نقيبان صف آرايي نمودند . ميمنه و ميسره و قلب و جناح و كمينگاه آراستند ، سران لشكر جا برجا آرام گرفتند اميرارسلان چشم از خواب ناز گشوده چشم بر خواب شراب صبوحي نوشيد ، دست و رو را صفا داد ، اسلحه طلبيد ! شهنشه به آرايش تن ز خواب قد افراخت چون شعله ي آفتاب به بر كرد درعي به خوبي چنان كه پوشد به شب درع را آسمان يكي خنجري از اجل تيزتر ز مژگان معشوقه ي خونريز تر بزد بر كمر تا به وقت جدال ببرد سر دشمن بدسگال كمندي فرو هشت بر زير ران به قيمت گرامي تر از تار جان كمر تركشي همچو طاووس مست كه طاووس را جلوه اش برشكست حمايل دوشمشير زهر آبدار يكي بر يمين و يكي بر يسار بدينسان سلاحي كه بر خويش بست برون شد زخرگاه برزين نشست غرق درياي آهن و فولاداز نعل موزه تا ميل بلقه و از ميل بلقه تا نعل موزه غرق صد و چهارده پارچه اسلحه ي رزم از خنجر و شمشير و گرز و كمان و كمند و مضراب و زوبين و تير و تركش گرديد ، چون رستم دستان يا سام نريمان قدم از سراپرده بيرون نهاده بر مركب صرصر تك فولاد رگ هامون نورد به زير زين مرصع سوار شد . هر دو كف پا چو كوفت بر خاك بر خانه ي زين نشست چالاك . موقعيت ميمنه درخراسان باستان آنگاه شهر هايي را كه در خراسان موقعيت دارند، چنين نام ميبرد: نشاپور، سبزوار، نسا، طوس، هري (هرات)، پوشنگ (زنده جان)، بادغيس، سرخس، غرجستان (هزاره جات)، مرو رود، مرو، گوزگانان (ميمنه) بلخ، طخارستان (قطغن)، باميان، غور، بست، طالقان، خلم، سمنگان، بغلان، سيستان، زرنگ (زرنج)، فره (فراه)، قرني، كابل، غزنين، زابلستان، پرروان وبد خشان. در كتاب (معجم البلدان) ـ كه آن را (ياقوت الحموي) در اوايل قرن هفتم تأليف نموده ـ در مورد خراسان ـ نظربه قول (بلاذري) چنين نگاشته شده است: سرزمين خراسان به چهار بخش منقسم ميگردد: ـ شامل شهر هاي نيسابور، قهستان، طبستان، هرات، پوشنگ، باذغيس و طوس. ـ مروشاهجهان، سرخس، نسا، ابيورد، مرورود، طالقان (تخار) خوارزم وآمل.كه همة اينها در كنار رود آمو قرار دارند. ـ شهر هايي كه در ناحية جنوبي رود آمو قرار دارند وفاصله حدودي ميان آنها وميان اين رود فرسخ ميباشد، عبارت اند از: فارياب، جوزجان، طخارستان عليا، خست (خوست)، اندرابة (اندراب)، باميان، بغلان، والج، رستاق وبدخشان، كه شهر اخير الذكر مدخل به سرزمين تبت ميباشد. واندراب عبورگاه به جانب كابل وترمذ بوده در شرق بلخ موقعيت دارد. همچنان خلم، طخارستان سفلي وسمنجان (سمنگان) در بخش سوم شامل اند. ـ بخش چهارم آن در ماوراي رود (آمو) قرار دارد، كه عبارتند از: بخاري (بخارا)، شاش، طرار بند، صغد (سغد)، هوكس، نسف، روبستان، اشروسته، سنام، قلعة المقنع، فرغانه و سمرقند.
ميمنه د رزما ن حکمروايي سلطا ن غياث الدين سلطان غياث الدين محمود بن محمد سام شنسبي پيش ازمرگ پدرش سلطان غياث الدين محمد سام تصور ميكرد عم وي سلطان معزالدين تاج و تخت فيروزكوه را به وي مي سپارد. اما برخلاف تصور وي سلطان معزالدين سلطنت غور را به ملك علاء الدين محمد غور داماد سلطان غياث الدين محمد سام واگذاركرده و حكومت بلاد، بست، فراه و اسفزار را به او سپرد. وي هنگامي كه سلطان معز الدين غازي به خوارزم لشكر كشيد دران سفر جنگي با او همراه بود و تا مرو شاهجان پيش رفت و ازخود نشان شجاعت و دلاوري فراوان بروز داد و چون سلطان غازي پدرود گفت؛ به قصد بيرون آوردن فيروزكوه ازچنگ علاء الدين بن محمد غور به جانب آن شهر راند و بزرگان كشور به استقبال او شتافتند و وي را در فيروزكوه بر تخت سلطنت نشاندند(602). سلطان غياث الدين محمود به اين ترتيب به متصرفات پدر خويش تسلط يافت. اين پادشاه سلطنت غزنين و هندوستان را به ترتيب به سلطان تاج الدين يلدوز و سلطان قطب الدين واگذاركرد و در اين نواحي خطبه بنام او خواندند و سكه به نام وي زدند(605) در سال 607 فرزند ملك علاء الدين غور با جمعي از غزنين عازم فيروزكوه شد، ولي سلطان غياث الدين محمود وي را شكست داد وباعث بازگشتن به غزنين شد. در اواخر سال سوم سلطنت، اين پادشاه 604 سلطان علاء الدين اتسز حسين عموزادهء پدرش از باميان به خوارزم رفت تا از سلطان محمد خوارزمشاه درتصرف بلاد غور و از ميان برداشتن سلطان غياث الدين محمود استبداد جويد. سلطان محمد خوارزمشاه سپاهياني را تحت فرماندهي جمعي از بزرگان دربار خود ازان جمله ملك الجبال الغ خان ابي محمد وملك شمس الدين اتسز حاجب تحت اختيار وي گذاشت. اين سپاهيان ازطريق طالقان راه فيروزكوه را پيش گرفتند. چون سلطان غياث الدين محمود از اين قضيه اطلاع يافت با جمعي از قوا از فيروزكوه بيرون آمد وبين ميمنه و فارياب درمحل سالوره لشكريان خوارزمشاه را كه به كمك سلطان علاء الدين اتسزحسين آمده بودند درهم شكست. درسال 605 برادر سلطان محمد خوارزمشاه موسوم به ملك علاء الدين عليشاه به دربار سلطان غياث الدين محمود پناه آورد و درخواست كمك برضد برادر خويش كرد، اما به علت روابط دوستانهء كه بين دربار فيروزكوه و دربار خوارزم وجود داشت به اين امر اعتنايي نشد و غياث الدين، عليشاه را به كوشك فيروزكوه محبوس ساخت. وقتي كه عليشاه به فيروزكوه آمد جمعي ازسپاهيان خوارزم و خراسان وعراق نيز با وي همراه بودند. اين جماعت هرچند كوشش كردند سلطان غياث الدين را وادار به آزادي عليشاه نمايند ميسرنشد. بنابراين چهارتن از آنان با يكديگر همد ستان شدند ومدتي هنگام شب به بالاي كوه آزاد مقابل كاخ سلطنتي ميرفتند تا به جزئيات وخفاياي قصر آگاه شوند و چون اطلاعاتي بدست آوردند در شب سه شنبه هفتم ماه صفر 607 راهي خوابگاه وي شدند و اوراكشتند. اين پادشاه بسيار عادل و كريم بود و نظري به مال دنيا نداشت چون به پادشاهي رسيد جميع خزاين پدرخويش را بين سپاهيان و طبقات مختلف مردم تقسيم كرد و همين امر باعث شد كه هيچ گاه از اطاعت او سر نه پيچيده و پس از مرگ جسد اورا با احترام و تجليل تمام به هرات ببرند و درگازرگاه دفن كنند.
ميمنه درتاريخ تيموريا ن تيموريان در قرن نهم آثاري بديع در صنايع و معماري بوجود آوردند و در دوره حكمراني آنها هنرهاي زيبا به اوج ترقي رسيد. اميرزادگان تيموري عاشق هنر بودند و خود نيز از هنرمندان بزرگ محسوب ميشدند و در دستگاه آنها حسن معاشرت و لطف گفتار و كردار در مجامع و محافل به حد اعلي رسيد. شاهرخ و الغبيك و بايستقر و سلطان حسين ميرزا بايقرا عاشقان كتاب بودند و كتابخانههاي بزرگ فراهم آوردند و در زمان آنها نقا شي و تذهيب و خط وصحا في به درجه عالي ظرا فت رسيد. شاهرخ هرا ت را مركز حكومت خود قرار داد و فرزند ش اميرزا ده الغبيك بدستياري گروه هنرمنداني كه جدش تيمور گوركان از نقاط مختلف ايران به سمرقند كوچ داده بود در آبادي و توسعه اين شهر كوشيد و معمارا ن چيره دست درسمرقند آثار ارزندها زخودبجاگذاشتند : مانند مسجد و خانقاه الغبيك و مسجد شاه زند و مدرسه الغبيك عمارت چهلستون و قصر تختگاه (كورنوش خانه) و چيني خانه و رصد خانه را بوجود آورد. ايجاد خيابانها و گردشگاهها هم در شهرهايي مانند بلخ و هرات و بخارا و مشهد و اند يجان و قندز نيز در همين قرن وسيله اميرزادگان تيموري بناگرديد. ماضمن بررسي تاريخ همين دوره با احداث چهارباغ هاي در بعضي شهرها برميخوريم مانند چهارباغ ابراهيم سلطان ميرزا در بلخ و چهارباغ امير مزيد ارغوان در بيرون شهر بلخ و چهارباغ حافظبيك در اندجان و چهارباغ خسرو شاه در بيرون شهر در قندز و چهارباغ رادكان در خراسان و چهارباغ مشهد و چهارباغ ميمنه و چهارباغ ميرزا شاهرخ نزديك به دروا زه بخارا. فارياب دارای واحدهای ادا ری ذيل است: ـ ميمنه مرکزولايت و شاروالی ـ ولسوالی پشتون کوت ـ علاقه داری المار ـ ولسوالی قيصار ـ علاقه داری کوهستان ـ ولسوالی بلچراغ ـ ولسوالی درزآب ـ ولسوالی شيرين تگاب ـ ولسوالی دولت آباد ـ علاقه داری قرم قول ـ علاقه داری خان چارباغ ـ ولسوالی اندخوی .
ماخذ: شا هنا مه فردوسي ، اسلام ومسلمانان، خراسا ن ، اميرارسلان نامدار، ا فغا نستا ن د رمسيرتاريخ ، افغا نستان درپنج قرن اخير.
July 4th, 2005
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
مسایل تاریخی
- علی رستمینقش پیش نهاده هایی تاریخی وسامان یابی های بعدی قدرت درتأسیس وافول حزب دموکراتیک خلق افغانستان(حزب وطن)
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادجهاد و جنگ در افغانستان قبل از آمدن قطعات شوری به حمایت پاکستان و رهبری امریکا آغاز شد
- سیداحسان واعظیبخش دوم نقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- سیداحسان واعظینقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- داکتر حمیدالله مفیدفرود دو ستاره درخشان از کهکشان اندیشه وخرد
- علی رستمی ببرک کارمل بااندیشه عدالت خواهانه به خاموشی رفت
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرآریایی ها یا تورک ها؟
- عبدالو کیل کوچی دسامبردر آیینهء تاریخ
- عبدالو کیل کوچیمحمود بریالی ابر مرد جنبش چپ وترقی خواه افغانستان
- محمد عوض نبی زادهنا یب سالارمحمد حسین خان پیکارجوی رزمگاه میوند وغزنیگک
- خلیل وداد چگونه س.د.ج.ا. به س.خ. ج.ا. تعویض شد
- مترجم: ا. م. شیریانقلاب اکتبر! استالین. نوسازی- کودتای لیبرالی
- نویسنده: نجیب سرغندوی نهضت خدایی خدمتگاری و نقش آن دربیداری پشتونها
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرتوران
- حسن پیمانامیرتیمورموئسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی قسمت-6
- حزب کارایران(توفان)انقلاب اکتبر ناقوس مرگ سرمایه داری بود
- ظهو رالدين دبرېالي انقلاب دکاليزې په وېاړ
- زمان هوتکبمناسبت هفدهمین سالشهادت داکترنجیب الله
- رحمت اله رواندشهید داکتر نجیب اله داوولسم تلین په یاد
- جلال بايانی کاوشگرشـــهيد داکتر نجيب الله
- جلال بايانی کاوشگرهفده سال قبل درقلب افغانستان کابل حماسه تاريخ رخ داد
- نصیراحمد – مهمند پیړی،پیړی زغم او پیچ دی وګالل شی
- داکتر حبیب منګل دافغانستان دخپلواکۍ غورزنګ ته لنډه کتنه
- نویسنده : مهرالدین مشیدروزی که زمامداران ناکاره در سایۀ آن صرف احساس فربهی کرده اند
- حسن پیمانامیرتیمور موئسس سبک اصیل هنر معماریوحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی5
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادحقایقِ تلخِ جنگِ 1979-1991 افغانستان از زبان نظامیان شوروی پیشین
- عبدالوکیل کوچی نگاه مختصری به تاریخ کوشانی ها
- انجنیر فضل احمد افغان شاه امان الله غازی و خط سیاه دیورند
- میر عنایت الله سادات معضلۀدیورند
- تتبع ونگارش؛تلخیص وترجمه: ازحسن پیمانامیر تیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آ سیای وسطی قسمت(4)
- امان معاشر؛ خبرنگار آزادهشت ثور آوردن مجاهدین رو بزوال از کوه ها به قدرت جنرال دستم
- ا. م. شیریزادروز لنین، روز شرمندگی ما
- عتیق الله مولویزادهاز دین پروری، تا دین فروشی!!
- حسن پیمان امیرتیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنک ومدنیت آسیای وسطی قسمت 3
- نوشته کریم پوپل تاریخ نوروز کهن
- نجم کاويانیيادی از نوروز در کابل قديم
- تتبع ونگارش-ترجمه وتلخیص: ازحسن پیمانامیرتیمور موسس سبک اصیل هنرمعماری وحامی فرهنگ ومدنیت اسیای وسطی-2-
- دوکتور امین برین زوریدوکتور امین برین زوری
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادیهودیت در افغانستان
- ارسالی صمیمیبازگشت «لنین» به «خجند»
- حسن پیمانشمۀ ازخدمات وکارنامه های امیرتیموردرأئینۀ تأریخ
- سلیمان راوشجشن سده
- حسن پیمانتأریخ وخدمات زنده ومشهود امپراتوری تیموریان محال است به فراموشی سپرده شود
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادمناسبات سابق دولت افغانستان و اتحاد شوروی آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی در ششم جدی به افغانستان
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- عتیق الله مولوی زادهزندگی از کاخ تا کا نتینر!
- سرلوڅ مرادزیبرتانوي هند او برتانوي پنجاب دواړه، د پښتنو د ویښتیا ضد !
- سرلوڅ مرادزیډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- نویسنده : مهرالدین مشیدبالاخره امریکایی ها سر به بالین بیمار نظامیان پاکستانی این بازوی زرهی تروریزم جهانی نهادند
- عبدالوکیل کوچید سامبر نقطه عطف درتاریخ جنبش داد خواهانه مردم افغانستان
- سرلوڅ مرادزی ډیورڼد کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون دوهمه برخه
- انجنیر فضل احمد افغانخط سیاۀ دیورند مولود دسایس انګلیس و روسیه
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- فرزاد رمضاني بونششناسايي يا عدم شناسايي ديورند؟
- انجینر محمود صافی دافغانستان دتاریخ ځلانده ستوری احمد خان « احمد شاه بابا » درانی کال
- سید ذا کر شاه ( ســــــــــادات) (( د ډیورند کرښې غندل یا د پاکستان ســـــــره دښمنی))
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او څرګند دریځونه
- بیداربمناسبت کنفرانس بین المللی لندن و عدم پذیرش دیورند خط فاصل
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- عزیز آریانفرنیاز تاریخی به بازگشت به توافقات ژنو
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- سرلوڅ مرادزید ډیورند کرښې پریکړه به، لروبر افغانان خپله کوي
- ارسالی صمیمیبرگی از تاریخ جنگ جهانی دوم/ چگونه مسکو تسلیم آلمان ها نشد
- میر عنایت الله سادات نگاهی به تاریخ آریانا
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بخش آخر
- جلال بايانیبزرگ مردان تاریخ
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش دوازدهم
- شبيراحمد طالب وزيران اوخاطرې
- رسول پويانجايگاه هرات در مدنيت خراسان
- محمدنبی عظیمیسفر دیگر به جلال آباد
- عزیزه عنایت خامۀ درفرا راه آزادی !
- نصیراحمد - مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو دشهیدانواوغازیانوپه یاد
- دوکتور جلال بايانی « روح شاه غازی امان الله شاد و پر نور باد »
- انجنیر ظهو رالدین اندیشپراو دا
- محمدنبی عظیمیتعرض متقابل قوای مسلح افغانستان
- نوشته کریم پوپل اشغال و تاراج کابل از زمان تاسیس الی امروز
- سلیمان راوششهروندان شهر (جندان)
- محمدنبی عظیمی درحاشیه تعرض متقابل
- رسول پویاننقش استعمار در تخریب تمدن خراسان
- رسول پویانخراسان بعد از فروپاشی امپراتوری تيموريان
- رسول پویان ریشه های خراسان کهن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش هشــــــــــــــــتم
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخـــش هفتـــــــــــــم
- ا. م. شیریپراودا در ۱۰۰ سالگی: زنده و رزمنده
- اسدالله جعفریمیلاد گل سرخ
- عبدالحی نزهت افزودن دشواری کارعاقلانه نیست
- فوادشاه امان الله خان غازى از نظر احمد شاه مسعود كى بود؟
- انجنېر ظهو رالدین اندېشپر فا شیزم د بري ورځ یعنی دامپرېا لیزم دنیمی تنی ښخول په شوري سوسېا لیستي هېواد کی
- نویسنده : مهرالدین مشید نباید بیش از این بهایی برای ویرانی این سرزمین پرداخت
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش ششم
- نوشته صوفی کریم فیضانی حملات اعراب در افغانستان
- انجنیر ظهورالدین اندیشد افغا نستان د خلک دمو کراتیک گوند داد شهیدا نو او اتلانو دسور گوند ټولو غړو ته له پو رته نه تر کښته پو رې
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بقیه بخش پنجم
- نبی حیدری معلم جنک یا صلح
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بقیه بخش چهارم
- تهیه وترتیب:میرمحمدشاه رفیعیچهره امروزی تپه مرنجان ورازهای تاریخی آن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد -- 4
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد - 3-
- سلیمان راوشتندیس های بامیان مجسمه های بودا نیستند
- حسن پیمانبیادبودسلسال وشهمامه تندیسهای بودا دو همبزم ودو همسنگ
- حسن پیمانافشارخونین وقتلهای زنجیره یی انگیزۀ اتحادخلقهای تحت استبداد
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد
- رحمت اله رواند روسانو يرغل او وتل دواړه تېروتني وې
- احمدولي بدخشياداي ديني به قربانيان فاجعة افشار
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- عتیق گلشمه ازجنایات بعضی گروه های ماوئیستها درافغانستان
- محمد نبی عظیمیچرا از مرگ می ترسید ؟
- جمعه خان صوفيلر وبر دوه افغان که يو افغان؟ (يوولسمه او آخري برخه)
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (اتمه برخه)
- عبدالو کیل کوچی فرخنده باد چهل وهفتمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- حمید محویتآتر بی نوایان
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادآمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- تهیه کننده : عبدالقدیر میرزاییسقوطِ یک امپراتوری!
- محمد عارف عرفان رازهای حقیقی دعوت ارتش شوروی
- حمید محویدر بارۀ [کشته شدن پلخانوف(؟)]
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- صدیق رهپو طرزیما و نو آوری، تجدد و مدرنیزم
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (پنځمه برخه)
- داکترآریننام ببرک کارمل جاویدانه است زیرا توده های مردم آنرا ستوده اند
- عبدالو کیل کوچیپنجمین سالگرد وفات محمود بریالی را گرامی میداریم
- صدیق رهپو طرزیدیورند: سر و صدا برای هیچ
- محمدنبی عظیمیسپیده ها این جا آرام انــد
- محمد عوضازمكتب مبارزهء رفيق ببرك كارمل بياموزيم
- علی رستمیببرک کارمل ستارهء درخشان مبارزِ عدالتخواهء کشور
- عبدالو کیل کوچیببرک کارمل بزرگ مرد تاریخ
- دوکتور نثار احمد صدیقینام ببرک کارمل جاودان و روانش شاد باد
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟(٢ مه برخه)
- عزیز آریانفرچگونه دهلیز واخان ایجاد و به زور به افغانستان داده شد
- جمعه خان صوفيلر و بر: دوه افغان که يو افغان؟
- انجنېر ظهورالدين اندېشبه افتخار سالګرد انقلاب پېروزمند و زنجير شکن سوسياليستی اکتبر
- گزارشگر از انگلیسی به پارسی: صدیق رهپو طرزیده اسطوره در مورد افغانستان
- انجنېر ظهورالدين انديشبمناسبت سالمرګ انقلابی دلير وانديشمند خلل ناپذير
- از کریم پوپل روش سیاسی دولتها وملیتهای افغانستان در طول تاریخ
- عدالتدشمن هرگز وارد شهر لنين نخواهد شد!
- عبدالو کیل کوچی ماندگاران تاریخ
- نصیراحمد – مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو
- سليمان راوش به پیشواز 28 ـ اسد
- انجنېر ظهورالدين اندېشدافغانستان دخلکو دملی_ازادی بخښونکي انقلاب دکاليزی په وياړ
- گزارنده: عزیز آریانفرمقاله دوم نقش دولت «کیرپاند» در با هم آمیزی فرهنگ های آسیای میانه
- عزیز آریانفرشاهنشاهی پنج صد ساله تاجیکی- ایرانی کیرپاند در مرزهای باختری چین
- حامدعلمیرساله روزشمار وقایع افغانستان از سال 1747 الی اخیر سال 2010
- نوشته کریم پوپلظهور وزوال اردوهای افغانستان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دوازدهم وپایانی
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش 11
- گزارشگر از زبان انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دهم
- سرلوڅ مرادزیلندن کې ډيورند جرګه د پنجاب پر سر کلک ګوزار
- تهیه کننده:امان معاشر نامه ی خواجه حافظ شیرازی برای امیر تیمور
- عبدالصمد ازهرخود کشی یا قتل بخش نهم
- محمدنبی عظیمی لحظاتی با ازهر بزرگوار
- محمدنبی عظیمی آیا روزی تاریخ حــــرب کشور ما نوشته خواهد شد؟
- عبدالصمد ازهر اسرار مرگ میوندوال بخش نهم
- ازهر عبدالصمداسرار مرگ میوندوال بخش هشتم
- محمد همایون سرخابی شهر غلغله در ماتم نبود بودای بزرگش هنوز میگرید
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوالبخش هفتم
- محمدنبی عظیمیتا لحظهء انــــتقال مسؤولیت
- گزارش از انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش ششم
- اسدالله جعفریآیاافشار باردیگر تکرار خواهد شد؟
- سید عبدالقدوس «سید»جنگ افشار
- خلیل الله سکندریواقعیت های پنهان در ماجرا های عیان افغانستان
- محمد همایون سرخابی نگاه مختصری پیرامون زندگی پرافتخار ظهیرالدین محمد بابر
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش پنجم
- محمد عالم افتخارسید جمال الدین افغانی ؛ اَبَر انسانی که از نو باید شناخت !
- سرلوڅ مرادزی پاچاخان د بهرنیو پوهانو په نظر کې
- صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دور تیموریان
- میرعنایت الله سادات نظری بر موافقتنامه ای دیورند
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا قتل؟ بخش چهارم
- نویسنده : مهرالدین مشیدامریکا و بازی بزرگ در کشوری که دشنۀ مقاومت گلوی هر مهاجمی را شگافته است
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ بخش های دوم و سوم
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزاد آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- ا. م. شیریبمناسبت زادروز استالین
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ
- نویسنده: ولادیمیر پلاستون ببرک کارمل تا آخرین نفس های خود به حقانیتِ راهی که خود انتخاب نموده بود باور داشت
- ع.رستمی ببرک کارمل نماد وحدت!
- ر. حسنهفته اول دسامبر یاد آور روز های فقدان دو شخصیت مبارز نستوه کشور
- نوشته از ع. بصیر دهزادبخاطر 14چهاردهمین سالگرد وفات شادروان ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی گرامی وجاویدان باد نام وخاطره تابناک زنده یاد ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی چهارمین سالروز وفات زنده یاد محمود بریالی را گرامی میداریم
- احمدشاه سرخابییادی از جاودان یاد ببرک کارمل و برادر و همرزم فقید ش محمود بریالی!
- سرورددیورند کرښه دتکړه پوهانو وځیړ نو ته ضرورت لري
- عزیز آریانفردرنگی بر سر نام کشور ما- افغانستان
- عزیز آریانفرراز نهانی نامه دوست محمد خان به نیکلای یکم- امپراتور روسیه
- عزیز آریانفرآیین نامه داخلی انقلابیون جوان افغان (جوانان افغان)
- شباهنگ راددر یادمان کمونیست رزمنده «ارنستو چه گوارا»
- دکتر بیژن بارانکوچ آریاییها از شمال خزر
- سرلوڅ مرادزی د تاریخ پاڼه : کوز پښتانه او د افغانستان خپلواکي
- سليمان راوش تجاوزانگليس ، روس و امريکا بر افغانستان يا يک دروغ بزرگ
- اکادمیسن دستگیر پنجشیریحملات بر نیروهای چپ و پیامد های آن
- عزیز آریانفرگستره «اروآسیای میانه بزرگ»
- احسان لمر یادی از خانوادهء ناظر صفر
- داکتر . و .ع . خاکسترفراز های از زند ه گی یهودان در افغانستان
- نوشته صدیق رهپو طرزیتمدن «سند ـ هلمند» آغاز گر تاریخ ما
- انجنیر زلمی نصرت مهمندافغانستان د«جواهر لعل نهرو»له نظره!
- لیکونکی : نجم الدین « سعیدی »دعلامه دوکتورمحمد سعید « سعید افغانی»د «۲۵» تلین په ویاړ !
- سيد احسان " واعظی"تمدن های آريانای کهن و خراسان باستان
- آصفه صبابه مناسبت سی امین سال شهادت شاد روان محمدطاهربدخشی
- عبدالوکیل کوچیفرخنده باد چهل و پنجمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- مرادزیستر پاچا خان : ملي هویت ، خپلواکي ، ملي ژبه او تعلیم
- علی رستمی چهل وپنجمین سالکرد حزب دموکراتیک خلق افغانستا ن را گرامی داشت !
- داود کرنزی بمناسبت سومین سالگرد وفات رفیق بریالی
- یعقوب هادینام و نیکوئی های رفیق ببرک کارمل جاودان باد
- سید احسان واعظی شخصیت نام اوری که باتاریخ زیست
- ترجمه و تحشیه از خلیل وداداز انقلاب اکتوبر تا انقلاب ثور
- سيد احسان " واعظی"تمدن هاي آرياناي كهن و خر اسان باستان
- احسان واعظی جايگاه والا و ارزشمند فيض محمد کاتب هزاره دربازتاب رويدادهای سياسی و تاريخ نگاری کشور
- رحمت اله رواند سنبلی نهمه نیټه د پښتنو اوبلوڅو د پیوستون د ورځی په یاد
- مرادزئ د وږي ۹ مه د پښتونستان ورځ
- نوشته : میرمحمد شاه "رفیعی"آرزوهای فراموش ناشده شهدای به خون خفته
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- پژوهش: ظاهردقیق ماسترعلوم سیاسیحکومت مجاهدین(!)وبرکناری نقابهای تقدس آنان
- محمد عوض نبی زا د ه سی ومین سالروز شهادت علامه محمد اسمعیل مبلغ فرخنده و گرامی باد
- دکتورخلیل وداد (بارش)خاطرات مهندس هُلندی فان لوتسنبورگ ماس
- محمد عوض نبی زا دهدرويش علي خان هزاره اولین نایب الحکومهءهرات دردولت درانیها
- میرعبدالواحد ساداتسخنی چند پیرامون شخصیت والای غبار
- محمد عوض نبی زا ده بنیادعلیخان هزاره مبارزهمیشه درسنگرو یکی ازمدافعین راستین استقلال کشور
- محمد عوض نبی زا دهشیرمحمدخان هزاره جنگاورقهرمان و یکی از فاتحین اصلی معرکهءمیوند
- ترجمه و تحشیهء دکتور خلیل وداد نخستین مداخلهء نظامی شوروی به افغانستان
- سیدحسن رشاددو یاد و دو خاطره
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرافغانستان در مراحل نخست توسعه مستقل (سال های دهه 1920)
- محمد عوض نبی زا ده میر یزدان بخش بهسودی نماد ازایمان و مقاومت ،قربانی توطیه و پیمان شکنی
- محمد عوض نبی زا د ه یکصد وپا نزدهمین سا لیا د شهادت میرمحمدعظیم بیگ سه پای
- نسیم جویا جویاــ پرچم شجاعت و نبرد مردم افغانستان به خاطر ازادی,عدالت وترقی
- محمد عوض نبی زا دهچهل و سومین سا لگرد وفات زنده یاد برات علی تا ج یکی ازپیشآهنگان ، نهضت مشروطه خواه و دموکرات گرامی باد
- محمد عوض نبی زا دهیکصدوپنجمین سال تولد فرقه مشرفتح محمد خان میر زاد یکی از پیش قراولان جنبش مشروطیت کشور فرخنده باد!
- محمد عوض نبی زا دهبیست و ششمین سا لیا د وفات محمد ابراهیم گا و سواریکی ازپیشگامان نهضت دهقا نی وضد استبداد گرامی با د!
- جنرال محمد یاسین امیریهشتاد سال از تولد ببرک کارمل شخصیت استثنایی تاریخ معاصرکشورمی گذرد
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبي زاده نقش و مقام مردم هزاره دردولت و جامعه طی دوونیم قرن اخیر
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟(قسمت ششم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- مشعلشخصيتي که با تاريخ عمر خواهد کرد
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت پنجم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت چهارم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبی زاده یادی ازمبارزقهرمان عبدالخالق شهید
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ )قسمت سوم (
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت دوم )
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- دپلوم انجنیر خلیل الله معروفی جوانمرد لک بخش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- نصرت شاد يادي از “ مولانا “ ملانصرالدين !
- محمدعوض نبی زاده معرفی مختصریکعده ازمبارزین شاخص مردم هزاره درجنبیشهای ضد استبدادی و استعماری
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ويرايش وگردآورنده جانبازنبردنخستين سلطنت يک زن ازسلاله غزنويان در جهان اسلام
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ظريفيبه بها نهء هشتا دهفتمین سالگرد استرداد استقلال افغانستان
- آتوسا سلطان زاده فيلسوفاني كه پيامبر شدند !
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- دوکتور.م. پکتیا وا ل بمنا سبت هشتا دو هفت مین سا لګر د استر دا د استقلا ل ملی افغانستا ن
- محمدعوض نبی زاده هزاره جات یا هزارستان ازدیدگاه ونظر مورخین
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- نصرت شاد توماس هابس متفكر و فلسفه سياسي دولت
- عليشاد لربچه ژان ژاك روسو
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- عليشاد لربچه زنون ؛ اهل كيتون
- نوشتهء: زمری کاسی شناسنامهء يکتن ازمشروطه خواهان، يک مبارز گمنـــام و افشای يک ترورسياسی ديگر؛
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشوردرمورد هفت وهشت ثور
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پر شوردر مورد هفت وهشت ثور
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشور در مورد هفت و هشت ثور(بخش شـشم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشور در مورد هفت وهشت ثور بخش چهارم
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر مورد هفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- سراج الدین ادیبروز جهانی کارگر وتشکیل سازمان بینالمللی کار
- سراج الدین ادیب جهان در آیینه ء رویداد های تاریخ (اول تا 31 می )
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمدوليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- کريم حقوقابونصر فارابي ارسطوی شرق
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش نخست
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رضا شادابهویت قومی هزاره ها و سادات هزاره
- ارسالي آرش فروزی با مبارز آتشين راه نجات مردم داکتر محمودی آشنا شويم
- سراج .اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخ
- دوکتورمحمد شعيب مجددیمسابقه تير اندازی در زمان تيموريان هرات
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش نخست
- اسکاریحسن صباح وجنبش اسماعيليه
- دستگيرصادقيغارت ميراثهای فرهنگي و تاريخي
- صباحچگونه ابوریحان بیرونی قاره آمريکا را کشف کرد؟
- داکتر وفاهوشی مین مردی که تاريخ را رقم زد
- صباحاولين سفير زن درتاريخ کابل زمين
- صباحگوشه ي ا ززندگي جاودانه مرد خراسان
- استادصباحابوالفضل بيهقی مورخ امپراتوري غزنويان
- سراج الدين اديببمناسبت 86 مین سال استقلال افغانستان
- تهيه و تدوين از بصيرشررتاريخ ، آزادي ،صلح واستقلا ل
- عينيسيرتاريخي فاجعه ملي ومجرمين جنگي
- رسالتروزا زن بحث انگيزتاريخ
- استادصباحميمنه د راورا ق تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحچهل سال اسماعیلیه بعد از وفات حسن صباح
- استادصباحتاريخ عمومي اسماعیلیه هاواوضاع خراسا ن
- نبشهءايشرداسالاحمدالله هندوی افغانستانیم؟!
- تهيه و ترتيب از اشرف بهروزفشرده اي از تاريخ فرانسه
- انجنيرغلام سخي ارزگانيبه بهانه يي گرامي داشت از روز جهاني مادر
- ارسالي جواد نصريانزن در آنسوي تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحيعقوب ليث صفاري مرد خرد وپيکا ر
- ارسالي صيقلرويدادها ي تاريخي
- ارسالي بنفشه ميتراآخرين تغييرات سياسي جهان در دهه پسين سده دوهزار عيسايي
- ارسالي فرحت شکوهمندگفتار بزرگان
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- ارسالي بنفشه ميترامجموعه ای از دانستنی ها
- گردآورنده وتلخيص استادصباحسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحگسترش فرقه اسماعیلیه در قرن اخیر
- نسرین مفیدردپای زن افغان در تاریخ
- نسرين مفيدهشتم مارچ روز جهاني زن در پهنای تاريخ
- ارسالي محبوب شاملعقايد اسماعيليه
- ارسالي ميلاد بهزادتاریخچه کتاب و کتابخانه در عهد با ستا ن
- ارسالي نسترن نيلابمروري برآيين کا تو ليک
- ارسالي شامل سالارد رمورد زرتشت و زرتشتیا ن چه میدانیم؟
- ارسالي فريدون کيومرثمهاتما گاندی منجی صلح وپيام آورآزادي
- ارسالي بکتاش نهيردرباره اصطلاح شيعه
- استاد صباحکمي ازحقا يق ناگفته وتاريخي سرزمين خراسان
- ارسالي جواد نصريانتاريخ ظهور و مؤسس مذهب معتزله
- ارسالي اميد برهاناهل حديث و حنابله
- ارسالي جواد نصريانوهابيت چگونه بوجودآمد؟
- استاد صباحتاريخ مذ هب اسماعيليه
- ارسالي دانش آرزوتاریخ اروپا
- ارسالي اميد آهنگربابل درکجا واقع بود؟
- ارسالي جواد نصريانپنج دهه از تصویب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد
- ارسالي اميد آهنگرامپراتوری اسکندر چه وسعت داشت ؟
- ارسالي عمران مهربانچه نيرويي ملتها را به حرکت در مي آورد؟
- ارسالي ميلاد دوستچه کسی می تواند تاریخ بنو یسد؟
- ارسالي مشهيد مهوشبِنِدِتو كروچه
- ارسالي اميد آزموننظرمن در باره تاريخ
- ارسالي مشهيد اميلسا ما نيان
- ارسالي داکتر بصيرجنگ نفت
- ارسالي احمد منصور آگاهنهروآزاده مرد آزادي
- ارسالي وليد نصرياندرتاريخ ا مريکا چه گذشته است؟
- استاد صباحلحظه يي دردهليزهاي تاريخ
- ارسالي سالار هوشمندبه بها نه، سالروز ترور مهاتما گاندی
- ارسالي داکتربصيرتاريخ و هويت ملي ما
- ارسالي شامل صباحلحظه يي با تاريخ
- دستگير صادقيگراميداشت از مبارزات قهرمانانهً مردم با شهامت افغانستان در حفظ استقلال کشور