بمناسبت 86 مین سال استقلال افغانستان
سراج الدين اديب
مرورشتابنده تاریخی: از آن جا که حکومت افغانستان را از سال1747 میلادی به بعد همواره دو خانواده از طایفهء« ابدالی» در دست داشته اند، یعنی( از سال1747تا 1835 میلادی تاج و تخت این کشور در دست سدوزایی ها، و از آن پس به خانواده محمد زایی که از همان طایفه بودند تعلق گرفت )،احمدخان سدوزایی دست به یک پارچه ساختن مملکت زد، کابل را تصرف نمود، همهی سرزمینهای واقع در غرب رود سند را، از کشمیر تا ( دریای عمان *)، با پذیرفتن انواع مشکلات از دست« مغولان هند» باز پس گرفت، احمد شاه ( احمدخان سدوزایی) ملقب به« احمدشاه بابا» 12 مرتبه بر« هند» لشکر کشید در سال1756 میلادی ( 1170 هجری قمری ) دهلی را تصرف کرد و خزانه ای خود را با ثروت سرشار که از آنجا « غنیمت » گرفته بود انباشت، بعد از مرگ احمدشاه درسال 1773 میلادی ( 1187 هجری قمری) تا چهل وپنج سال بعد همچنان رقابت و کشمکش و دسیسه چینی در میان مدعیان حکومت در طایفهی سدوزایی ادامه یافت ؛ این وضع باعث از هم گسیختگی خاندان حاکم گشت و چیزی نمانده بود که افغانستان نیز از هم بپاشد. پسر دوم و جانشین احمدشاه، یعنی تیمور شاه پایتخت خود را از قندهار به کابل انتقال داد و مدت بیست سال از 1773 تا 1793 میلادی بر قلمرو وسیع اما نا مطمئن حکم میراند، تیمور شاه بیست و سه پسر داشت اما نتوانست برای خویش جانشین تعین کند، طی بیست و پنج سال شاهزادگان سدوزایی مشغول توطئه و تحریک برای دست یافتن به حکومت کابل بودند و قلمرو این حکومت هم به مرور زمان از هم می پاشید، در این مدت از میان پسران تیمور شاه، سه برادر هر کدام برای چند صباحی و یکی از ایشان دو بار به حکومت رسیدند، و هریک از ایشان نیز بزودی قربانی توطئه های خانوادگی گردیدند، بعد از اینکه این برادران رئیس طایفه ای محمدزایی را به قتل رساندند و پسر بزرگ وی فتح محمد خان ( وزیر فتح خان ) را کور کردند، کاسه ای صبر محمدزاییها لبریزشد، این طایفه علم طغیان علیه سدوزاییها را بلند کرد، و در سال 1818 میلادی دوست محمد خان جوانترین پسر رئیس طایفه محمد زایی، حاکم سدوزایی را در حوالی کابل شکست داد، دراین روزها از قلمرو وسیع سدوزایی چیز چندانی باقی نمانده بود، بلخ دعوی استقلال میکرد « مرو » و « گرشک » به تصرف « روسیه تزاری **) در آمدند، رنجیت سنگ والی ایالت « پنجاب » نیز اعلان حکومت نمود، انگلیسها بر « بلوچستان » تعرض نموده بودند و « سند » نیز در مقابل حکومت افغانها تمکین نمی کرد، دوست محمدخان در چنین شرایط بحرانی به سال 1825 میلادی خود را امیر افغانستان خواند، دوست محمد از انگلیسها که عملا از سیکها حمایت میکردند تقاضا نمود تا بر سر مسئله پنجاب میان ایشان میانجیگری نمایند و در ضمن به انگلیس قول داد که افغانها مانع پیشروی روسها از شمال به جانب جنوب شوند، دوست محمد خان وقتی زمام امور را در دست گرفت که دو امپراتوری بزرگ روسیه و انگلیس سرگرم پیشرویها و توسعهی قلمرو خویش بودند، افغانستان بصورت مانع و حد فاصل طبیعی و کوهستانی در میان این دو امپراتوری، به مهره ء در رقابت شطرنج وار این قدرتهای بزرگ قرن19و همچنان به جلوگیری از تصادم آن دو، مبدل شد زمانی که دوست محمدخان در مبارزه با سیکها از انگلیس کمک خواست آنها حاضر نشدند که به وی کمک کنند ، چه که آنها آخرین حملات دوران احمدشاه بر هند را هنوز بخاطر داشتند و بخود اجازه نمیدادند تا افغانها این مردمان کوه نشین و دیرآشنا و حادثه جو را تهدیدی برای سلطه ای خود بر « هند» ندانند، همین احساس خطر بالاخره باعث شد که دوست محمدخان دوسال بعد از حکومت افغانستان کنار رود، زمانی دوست محمدخان از انگلیس استمداد کرد که هرات نیز در محاصرهی ایران بود، انگلیسها از پیشروی ایران و پیشروی روسیه در آسیای مرکزی بیشتر احساس خطر نمودند، وقتی انگلیسها به درخواست امیردوست محمد خان جواب منفی دادند، وی نیز ناگزیر دست به دامان تزار روس زد، دراین وقت انگلیس خطر را بسیار جدی تلقی نموده اعلان نمود که برای حفظ « هند بریتانوی» در مقابل دست درازیهای روسیه ضرورت میداند تا در کابل یک حکومت دوست انگلیس باشد، درین وقت شاه شجاع، شاهزاده مخلوع و بی تخت و تاج سدوزایی اعلان کرد که هرگاه انگلیسها در رسیدن به حکومت کابل به وی کمک کنند، او حاضر است که پشاور را به سیکها واگذار کند، تا این هنگام ایرانیها هرات را تخلیه کرده بودند، اما با این حال انگلیسها افغانستان را اشغال کردند، و بدین ترتیب نخستین جنگ انگلیس و افغانستان در سال 1838 میلادی آغاز و تا سال 1842 میلادی ادامه میابد.{ برای معلومات بیشتر به این آدرس مراجعه نمایند: http://www.ariaye.com/dari1/siasi/adib2.html } بناأ افغانستان در منطقه حساس و استراتژيك «آسياي مركزي» قرار گرفته که از يك سو به (شبه قاره هند»، و از سوي ديگر به كشورهاي معروف به «آسياي ميانه» و نيز «جمهوري خلق چين»؛ و از سمت ديگر به «آسياي غربي» مرتبط است، سلسله جبال «هندوكش» كه قسمت وسيعي از خاك كشور را پوشانده، همواره سد محكمي در مقابل مهاجمان از شمال به سمت جنوب و مهاجمان از جنوب به سمت شمال و يا از غرب به شرق و نيز بالعكس،افغانستان، در دو قرن گذشته، حائلي ميان امپراتوريهاي «شرق» و «غرب» بوده است، جدايي اين منطقه از ايران و پيدايش كشوري به نام «افغانستان» به همين منظور بود، مقصد آن بود كه ديوار مستحكمي بين مرزهاي استعماري شرق و غرب وجود داشته باشد؛ حتي در منطقة شمال غربي آن «تنگه واخان» (خيبر) را ضميمه خاك افغانستان نگاه داشتند تا بين «هند» كه تحت استعمار «انگليس» بود، با «آسياي مركزي» كه در تصرف «روسيه» قرار گرفت؛ فاصله و جدايي بيندازد، در حال حاضر، به دليل قرار گرفتن در مرز با «آسياي ميانه» و اهميت انتقال منابع زيرزميني اين كشورها به دنيا از خاك افغانستان، همجواري با ايران و حالت تخاصم ايالات متحده امريكا با آن؛ توليد بيش از يك دوم مواد مخدر جهان در آن و سند پيروزي ديپلماسي سياسي و نظامي امريكا و جورجبوش پسر در آغاز قرن بيست و يكم و اراده جهاني براي بازسازي آن، طرف توجه محافل بينالمللي و دولتهاي همسايه قرار دارد، بعد ار مرور شتابنده اینک بر میگردیم بر اصل موضوعات ذیل در این زمینه:
جنگ اول افغان و انگلیس : در سال1838 میلادی جنگ بین افغانستان و انگلیس در بخش جنوبی دره ای« هلمند» روی داد، دوست محمدخان که در کابل خود را در چنبر توطئه ها و دسایس گرفتار دید، ناگزیر به تبعید در« هند» تن در داد، نیروهای انگلیسی در کابل مستقر شدند و شاه شجاع نیز بر حکومت کابل دست یافت، هم شاه شجاع و هم انگلیسها درنیافته بودند که مردم او را نه به عنوان شاه بلکه حتی به عنوان رئیس یک قبیله هم نمی پذیرند، نیروهای انگلیسی از شاه شجاع حمایت کردند و بزودی خود را در حلقه محاصرهء افغانهای وطنپرست یافتند، جنگجویان افغان از هرسو بر انگلیسها حمله نمودند، و محاصره را روز تا روز تنگتر ساختند، در جنوری1857 میلادی انگلیسها اعلان نمودند که حاضر اند کابل را تخلیه کنند، رهبران کابل (طرفدار انگلیس) اعلان نمودند که آنها بدون آسیب خود را به« هند » خواهند رساند، واین تضمین رهبران کابل خشم افغانها را بیشتر برانگیخت، زیرا که آنها این رهبران را به رسمیت نمی شناختند، ستون نیروهای انگلیسی مرکب از 4500 مرد جنگی، عده ای زن و کودک ، 12500 خدمه و سایر همراهان لشکر در میان برف سنگین و سرمای شدید زمستان، کابل را ترک کردند، اما ناگهان مورد هجوم قبایل خشمگین قرار گرفتند، حمله کننده گان کسانی بودند که برای بدست آوردن غنیمت بر ایشان حمله نموده تمام عفت و احساس بشردوستی را زیر پا گذاشته همه را قتل عام نمودند. در فاصلهء کمتر از یک سال بعد گروهی از نیروهای انگلیسی برای گرفتن انتقام رهسپار افغانستان شدند، اینان قلعه و بازار بزرگ شهر را به آتش کشیدند، و هرگونه مخالفت را سرکوب نمودند، تلاشهای مذبوحانه انگلیس برای ایجاد یک حکومت تحت الحمایه در کابل علی رغم مصرف بسیار سنگین مالی و انسانی، تقریبا هیچ ثمری نداشت جز دشمنی و عداوت افغانها با ایشان، شاه شجاع که مورد حمایت انگلیس بود در این گیرو دارها کشته شد، دوست محمدخان امیر تبعیدی از هند به افغانستان باز گشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت، دوست محمدخان پیش از فرا رسیدن مرگش به سال1863 میلادی توانست افغانستان را تقریبا در محدودهء ، متحد و یکپارچه سازد. پس از مرگ دوست محمدخان باز پسرانش مانند پسران تیمورشاه بخاطر بدست آوردن تخت و تاج به جان هم افتادند، سرانجام شیرعلیخان در1867 میلادی به حکومت رسید، درسالهای حکومت داری شیرعلیخان « لندن» و« سن پترزبورگ» درمذاکرهء به این فیصله رسیدند که روسیه مرزهای شمالی افغانستان را که کمابیش با رود جیحون منطبق است به رسمیت بشناسد، و این منطقه باید خارج از نفوذ روسیه بماند با همه ای این احوال ، مشکلات و مسائلی که در سال1877 میلادی، بین انگلیس و روسیه پیش آمد، نتایج آن برای شیرعلیخان در نهایت گران تمام شد، روسها در مرزهای شمالی افغانستان لشکر آراستند و در سال1878 میلادی یک هیأت دیپلوماتیک به نزد امیر شیرعلی اعزام کردند، انگلیس هم برا ی اینکه از معرکه عقب نماند متقابلا یک هیات سیاسی را بطرف کابل گسیل داشتند، اما نگهبانان مرزی افغانستان هیأت انگلیسی را در تنگه خیبر متوقف ساخت، انگلیسها که از این رفتار حکومت کابل به خشم آمده بودند، اعلام کردند که حکومت افغانستان باید از این عمل خود عذرخواهی کند و به هیأت انگلیس اجازه بدهند که وارد کابل شود، توضیحات امیر شیرعلیخان نیز انگلیس را قانع نکرد، لذا دومین جنگ انگلیس و افغان به وقوع پیوست. جنگ دوم افغان وانگلیس: زمانی که انگلیسها از طرف جنوب، افغانستان را اشغال کردند، امیرشیرعلیخان از « روسها» استمداد کرد، ولی پاسخی نیافت و ناگزیر اداره امور را به فرزندش یعقوب خان سپرد و خود به امید جلب کمک رهسپار شمال گشت، روسها تنها کمکی که به وی کردند این بود که توصیه نمودند به پایتختش برگردد و با انگیسها از در صلح درآید، امیر شیرعلی نا امید، افسرده و در هم شکسته در «مزار شریف »چشم از جهان فروبست، انگلیسها این بار نیز با رهبرانی پیمان بستند که افغانها ایشان را بحیث رهبر نمیشناختند، اگرچه یعقوب خان فرزند شیرعلیخان بود و از طرف وی اداره ء امور را در شهر کابل در دست داشت، ولی او نیز رهبری نبود که مورد قبول سران قبایل باشد، وی به همهی خواستهای انگلیس که مهمترین آنها عبارت بود از اینکه: افغانستان باید روابط خود را با سایر کشورهای خارجی با مشورت انگلیس تنظیم کند گردن نهاد، نمایندگانی راکه انگلیس بنابر مفاد همین معاهده صلح (معاهده صلح گندمک***)، در سال1878 یا 1879 میلادی به کابل اعزام نموده بود، چند هفته بعد به دست افغانهاییکه مخالف این معاهده بودند، به قتل رسیدند، از این رو سه لشکر تازه نفس انگلیسی که هنوز آسیبی ندیده بودند وارد صحنه شده، کابل و قندهار را اشغال کردند، یعقوب خان بعد از مدت کوتاهی به هند تبعید شد، انگلیسها پی بردند که اشغال افغانستان کار چندان مشکلی نیست ولی نگهداری آن خیلی مشکل است، بنابر این به فکر آن افتادند تا در میان قبایل کسی را بیابند که هم مورد قبول مردم باشد و هم نزد انگلیسها مقبولیت داشته باشد، این آخرین امید انگلیس در وجود عبدالرحمان خان پسر کاکای امیر تبعید شده و نواسهء دوست محمدخان تحقق یافت، انگلیسها از موفقیت نه چندان بزرگ خویش در جنگ دوم چشم پوشیده، از افغانستان خارج شدند، عبدالرحمان که مردم« ترکستان افغان ****) را به دور خود جمع کرده بود، در قبال گرفتن شناسایی از طرف انگلیسها تنظیم روابط خارجی خویش را به ایشان واگذاشت. در خلال حکومت او روسها و انگلیسها به توافقی قطعی در مورد مرزهای طولانی افغانستان با روسیه، از مرزهای ایران تا پامیر، دست یافتند. مرزهای جنوب غربی انگلیس نیز بر اساس خط مشهور« دیورند ـ (Durand Line) » تعیین گشت، انگلیسها عبدالرحمان را مجبور ساختند تا معاهده ننگین دیورند را امضا کند که در اثر آن نیمی از سرزمین پشتونها به قوای بریتانیا تعلق گرفت، سیاست شوم و استعماری آن زمان انگلیس باعث گشت که از آن زمان تا کنون افغانستان و پاکستان موفق نشده اند تا مسئله مرزی خویش را حل نمایند، از آن زمان تا کنون پیوسته یک سلسله کشاکشهای مرزی، برخوردهای نظامی و تحریکات متقابل در سراسر این مرزها را به دنبال داشته است.
جنگ اول جهانی و بی طرفی افغانستان: امیرعبدالرحمان خان بهسال1901 میلادی چشم از جهان پوشید، حبیب الله خان پسر بزرگش بر طبق وصیت پدر برجای وی نشست، حبیب الله خان سیاست انزواگرایی پدر را دنبال کرد، وی همواره با هرگونه تلاش قدرتهای خارجی برای کسب امتیازاتی در افغانستان مخالف بود، حبیب الله خان طب غربی را در کشور رایج ساخت و خرید و فروش برده را نیز لغو نمود، و یک باب مدرسه ای عالی را بنابر الگوهای غربی بنام« حبیبیه ) تأسیس نمود، در صحنهء بین المللی روسیه و انگلیس طی قرارداد1907 میلادی «سن پترزبورگ» خود یکبار دیگر بر موافقتشان با اینکه افغانستان همچنان باید به مثابه ء سپری در میانه این دو قدرت باقی بماند، تاکید کردند، در فاصله کمی بعد از انعقاد این قرارداد جنگ جهانی اول شعله ور شد، افغانستان از هردو سو بشدت تحت فشار قرار گرفت، آلمانها در پی آن بودند که حمایت و یاری افغانستان را نسبت به خودشان در مقابل انگلیسها جلب کنند،« سلطان حمید عثمانی ( که خود را خلیفه مسلمین میخواند ) علیه کفار و مشرکان حکم جهاد داده بود، و آشوب طلبان «هندی» میکوشیدند هر طور شده پای افغانستان را به جنگ بکشند، علی رغم همه اینها امیرحبیب الله کاملا به قول و قراری که برای حفظ بیطرفی با انگلیس گذاشته بود وفا کرد، و با این کار با مخالفتهای شدیدی در بین مردم خود مواجه شد، وی در مقابل حفظ بی طرفی افغانستان تقاضا کرده بود که با پایان گرفتن جنگ به این کشور استقلال کامل داده شود، اما پیش از انکه با هر نوع مخالفت صریحی از انگلیس برای تضمین خواسته اش بگیرد، در سال1919 میلادی ( 1298 هجری شمسی ) به شکل مرموزی به قتل رسید. جنگ استقلال : پس از مرگ امیرحبیب الله خان پسر سومش،( امان الله خان*****) تخت و تاج پدر را تصاحب کرد، و به عنوان«شاه » افغانستان پذیرفته شد، در این روزها احساسات ضد انگلیسی در بین مردم به اوج شدت خویش رسیده بود، زیرا عموما معتقد بودند که انگلیس میبایست در قبال بیطرفی افغانستان در جنگ اول جهانی، استقلال کامل این کشور را بدان باز میگرداند، شاه امانالله از احساسات ضد انگلیسی مردم استفاده نموده، در سال1919 میلادی ( 1298 خورشیدی ) سومین جنگ علیه انگلیس را آغاز کرد، سفربری نیروهای این کشور به طرف« هند» آغاز شد، نیروهای هوایی انگلیس برای مدت ده روز پشت هم شهر جلال آباد و نواحی خیبر را بمباران کردند، بعد از ده روز جنگ افغانستان تقاضای آتش بس و پیشنهاد صلح نمود، انگیلسها هم که از جنگ اول جهانی خسته و فرسوده شده بودند، با اندکی تعلل این تقاضا را پذیرفتند، از سوی دیگر انقلاب اکتوبر 1917 میلادی تحت رهبری « ولادیمیر ایلیچ لنین » در روسیه نیز تأثیرات سیاسی خود را داشت، و دیگر برای انگلیس تهدیدی محسوب نمیشد، سیاست بلشویکها عدم مداخله در امور دیگران بود، افغانستان در نخستین روزهای جنگ سوم افغان و انگلیس اعلان استقلال نمود، انگلیس به سال1921 میلادی ( 1300 خورشیدی )) طی قراردادی در« راولپندی » استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. شاه امان الله سیاست گوشه گیرانه پدرکلان و پدرش را کنار گذاشته دست به یک سلسله اصلاحات اساسی زد، این اصلاحات شاه مورد قبول قشر مذهبی واقع نشد، ملاها و روحانیون محافظه کار دست به تحریکات علیه شاه اصلاح طلب زدند، در سال1927 میلادی ( 1307 خورشیدی ) امان الله خان نخستین رهبر بود که عنوان خود را از امیر به شاه تغییر داد، و همراه با همسرش « ملکه ثریا» از اروپا، ترکیه، مصر و ایران دیدن کرد، وی که از دیدن تحولات در جهان شگفت زده شده بود، دست به اقدامان و اصلاحات وسیع زد، کشف حجاب زنان و رایج ساختن لباسهای اروپایی در دفاتر و ادارات دولتی از نحستین اقدامات شاه جوان افغان بودند که با مخالفت رهبران مذهبی و ملاها روبرو گشت، شخصی به نام« ملای لنگ » در مناطق جنوبی افغانستان دست به تحریکات علنی علیه امان الله خان زده و علیه وی فتوای جهاد داد، از سوی دیگر گفته شده که « نادر خان » و برادران نیز دست بهکار شده توطئه و دسیسهسازی علیه امانالله خان را آغاز نمودند، در این روزها یکبار دیگر کشور دستخوش آشوبها و توطئه ها و دسایس گشت، این آشوبها بار دیگر استقلال افغانستان را تهدید مینمودند، درین میان جوانی بنام« حبیب الله کلکانی » مشهور به بچه صقاو ، با تنی چند از یاران خود از« شمالی » به سوی کابل به قصد تصرف تخت و تاج براه افتاد، شاه امان الله جنگ را لازم ندانسته تخت و تاج را رها کرده به « هند» و از آنجا به ایتالیا رفت و بقیه سی سال عمر خود را در اروپا گذراند.
خلاصه و نتیجه : تجاوز انگلیس منجر به سه جنگ {( اول : از سال 1839 تا 1842 میلادی مطابق 1218 تا 1221 خورشیدی) دوم: 1863 تا 1878 میلادی مطابق 1242 تا 1257 خورشیدی ) سوم: 1919 میلادی مطابق 1298 خورشیدی )} که بنام ( جنگ افغان وانگلیس ) معروف است شد، و در هر سه بار انگلیسها مفتضحانه از کشور ما خارج شدند که صدمات ناشی از جنگ را مردمان ما با خون و گوشت جبران ناپذیر و خسارات بی شمار مالی متحمل شدند و در نتیجه سر زمینهای وسیع در شرق از کشمیر تا دهنه خیبر از پیکر کشور جدا شد و قضیه (پشتونستان) از جمله این تجاوزات و صدمات جبران ناپذیر تا امروز بطور لاینحل و متشنج باقی ماند. وقتا که انگلیسها تازه هند را به نسبت انبار مواد خام و بازار پر رونق فرآورده های صنعتی خویش به تصرف آورده بود و کشور های مثل افغانستان، چین و ایران موجودیت انگلیسها را در هند مورد تهدید قرار میدادند و از جانب دیگر امپراطوری تزار روسیه در حال توسعه بود و بطرف جنوب تمایل داشت در داخل اروپا فرانسه با انقلاب خود سلطنت های اروپائی را متزلزل می ساخت که توسعه جویان انگلیس را به این امر واداشت تا استقرار پایه هایش در هند باید مخالفین را از سر راه بر دارد چونکه هندیها خاطره فتح پانی پت را فراموش ننموده بودند و افغانان را حامی و ناجی خود می پنداشتند و همه دشمنان انگلیس در آن وقت چشم براه افغانستان داشتند. پس از جنگ دوم افغان و انگلیس و اشغال کشور از طرف قوای بریتانیه بود که در اثر معاهده ننگین ( گندمک ) استقلال سیاسی کشور با محدود شدن روابط خارجی آن بطور دوامدار تحت سایهء دولت بریتانیه قرار گرفت ولی مردم با غیرت افغانستان باین وضع شرف شکن تن در نداده و برای رهائی از این حالت نا گوار به قیامهای مسلحانه و دستجمعی پرداختند و در طی مبارزات متواتر که جنگهای (شیر پور ) و ( میوند ) ماندگار است نقاط کلیدی آنرا تشکیل می داد این رویداد و کشمکش مدت چهل سال دوام کرد ، افغانستان بعد از 1880 میلادی با اینکه در امور داخلی از استقلال بر خور دار بود، اما در مناسبات بین المللی حالت تحت الحمایگی داشت، ولی بعد از استر داد استقلال خارجی در سال 1919 میلادی و عقد معاهده 1921 میلادی با دولت بریتانیه ( خط دیورند ) منحیث سر حد افغانستان مستقل و ند بریتانوی ساخته شد، این معاهده بین دودولت مستقل و متساوی الحقوق ه امضأ رسید و از طرف مقامات ذیصلاح طرفین تصویب شد ، با اینکه در یادداشت منضمه معاهده مذکور بجواب در خواست وزیر خارجه افغانستان مرحوم محمود طرزی، سرهاندی دابس سکرتر امور خارجی هند بریتانوی رسمأ منافع افغانستان را به نسبت علاقه های قبایلی تإئید کرد و پادشاه وقت ( امان الله خان ) این معاهده را صرفأ " همسایگی " وانمود کرد نه " دوستان " اما از آن وقت تا سالهای جنگ دوم جهانی محتویات آن هر چند که بعضأ تشنجاتی را بار میآورد، مرعی الاجرا بود. اعلان استقلال از طرف امان الله خان موجبات جنگ سوم افغان ـ انگلیس( می 1919 میلادی) را ببار آورد انگلیسها که تازه از زدو خورد وخون ریزی های جنگ اول جهانی در مانده شده بودند با در نظر داشت دو جنگ قبلی که با افغان ها داشتند و در هر دو شکست خوردند این بار کوشیدند تا بمخاصمات خاتمه دهند با وصف سوقیات آنها در سر حدات افغان ( پکتیا ، ننگرهار و قندهار ) قوای دوم به زدوخورد پرداخت اما انگلیسها به زودی جنگ را خاموش نمودند چونکه نا آرامی نیز در هندوستان موجود بود و ترسی از آن داشتند که جنگ افغان به داخل هند نفوذ کند، بعد از مذاکرات بی هیئت های افغانی و هند بریتانوی بتاریخ 17 اگست سال 1919 میلادی افغانستان استقلال کامل خود را بدست آورد، متعاقبأ یک معاهده دوستی و عدم تعرض در سال 1921 میلادی با روسیه شوروی به امضأ رسید و مناسبات سیاسی و تبادله سفرا با المان، ایتالیا،انگلستان، فرانسه، ترکیه، ایران و شوروی تأسیس شد. آنطوریکه مبرهن است اولین قدم در جهت ارتباط افغانستان با جهان خارج و ترک عذلت و انزوا را شاه امان الله خان مرحوم بر داشت، ظواهر و نشانه های از آزادی که درسال 1919 پدید آمد گسترش یافت و اصلاحات اساسی صورت پذیرفت، توجه زیادی به پیشرفت معارف و علم و دانش، فرستادن یک تعداد از پسران و دختران به کشور های اروپایی و ترکیه، افتتاح مکاتب (امانیه امانی ـ غازی ـ مستورات ) وهمچنان مکاتب مسلکی مانند ( تلگراف ـ محاسبه ـ حکام ـ قضات ـ وغیره ) الغای غلامی و کنیزی، از بین بردن بیکاری، ترویج قوانین برای اداره کشور، نشر تعمیم تعداد بیشماری از روز نامه ها، جراید و مجلات برای اشخاص باسواد کشور و مساعی برای با سواد سازی اشخاص عوام اجتماعی و فراهم آوری تحصیل و کار برای زنان افکارونیات شاه امان الله پسندیده بود، ولی تجدد گرایی موصوف همراه با آماده نبودن مردم برای تغییرات بنیادی و از همه مهمتر عجله و بدون درک پذیرش مردم از اصلاحات بوجود آمده که مردم آنرا مغایر عنعنات و عادات مذهبی و اعتقادات خود تصور نمودند که نا رضایتی در بین رهبران محافظه کار مذهبی و قبایل بیسواد وعقب مانده افغانی خلق نمود و همچنان در سر نگونی رژیم امانی حکومت هند برتانوی دست داشت، انگلیسها قشر متعصب مذهبی و روحانیون ناراضی را بر علیه آن با پخش شایعات تحریک آمیز و اعطای اسلحه کمک نموده، سد راه ترقی و پیشرفت افغانستان گردید و از طرف دیگر مرحوم امان الله خان در داخل هندوستان به تحریک آزادی خواهی دست زد و عناصر آزادیخواه هندی را در کابل جا داد و تبلیغات وسیعی را برای آزادی هندوستان به راه انداخته بود ، همین امر باعث شد تا حکومت هند برتانوی برای سرنگونی اش جدا اقدام ورزد، لذا تمام این مسایل دست هم داد و موجب شد که موصوف بالاجبار و از اثر توطئه و دسیسه کشور را ترک کند و افغانستان به جاه مانده دوباره سیرنزولی خود را ادامه دهد، امان الله خان تا آخر عمر به تبعید درکشور روم پایتخت ایتالیا بسر برد و در سال 1960 میلادی وفات نمود گه روحش با جمع ازوطن پرستان شاد باشد، جنازه اش به افغانستان انتقال داده شد و در جوار پدرش در جلال آباد با مراسم نظامی بخاک سپرده شد. از آنچه گفته آمدیم در حال حاضر نيز موقعيت جغرافيايى افغانستان هم چنان منشا رقابت و مداخله قدرتهاى جهانى در آن است، زيرا آسياى ميانه دچار خلا ژئوپلتيكى است و قدرتهاى جهانى و منطقهاى در جست و جوى نقشى تازه در آن هستند، در سطح جهانى امريكا، انگليس، روسيه و چين در اين رابطه فعالند، امريكا و انگليس به افغانستان به عنوان گذرگاه دستيابى و حضور در آسياى ميانه نگاه مىكنند و از سويى ديگر آن را در جوار جمهورى اسلامى ايران مىيابند كه مىتوانند از آن به عنوان اهرم فشار عليه كشور اسلامى ايران استفاده كنند لذا ضمن بازيگرى مستقيم در مسائل افغانستان عوامل منطقهاى خود را نيز وارد كار نمودهاند، روسيه و چين نيز از نظر امنيت ملى خود نگران حضور قدرتهاى جهانى رقيب، به ويژه امريكا و انگليس، در فضاى ژئواستراتژيك مرزهاى جنوبى روسيه و غربى چين مىباشند از اين رو نسبتبه تحولات افغانستان بىطرف نبوده و از بروز پديدههاى سياسى در افغانستان كه منجر به گشودن راه نفوذ امريكا در آسياى ميانه شود نگران بوده و واكنش نشان مىدهند، چنانکه در گذشته ها رهبران كشورهاى مشترك المنافع از پيشروى طالبان به سوى شمال ابراز نگرانى نمودند. /
پیوند ها ی مقاله : * دریای عمان: تنگنایی آبی است که خلیج فارس را به اقیانوس هند متصل میکند، شمال آن ایران و مخصوصاً منطقهی بلوچستان قرار دارد، و در جنوب آن عمان و امارات متحده عربی قرار دارند. **روسیه تزاری : بیش از دو سده روسیه بخشی ازامپراتوری« مغول» بود، اما در سده پانزدهم، ولایت« مسکووی» که ناحیه کوچکی از سرزمین روسیه امروزی را در برمی گرفت، قدرت یافت، تا حدی که مغولانِ اردوی طلایی را به مبارزه طلبید، شاهزاده مسکووی« ایوان بزرگ»، از پرداخت جزیه به مغولها سر باز زد، فرمانروای بعدی ایوان چهارم، قلمروی ولایت مسکووی را توسعه داد، لقب او« ایوان مخوف»، بیانگر این است که این نخستین تزار در تمام روسیه بود که بیشتر از او می ترسیدند تا اینکه دوستش داشته باشند، رومانف ها یک خاندان اشرافی قدرتمند درمسکو بودند، نخستین تزار روسیه، ایوان مخوف (84 – 1530م) با خاندان رومانف وصلت نمود، اما وقتی پسر ایوان،« فئودور اول» (98- 1557م)، نیرومند،« بوریس گودونف »(1605- 1551م) به عنوان تزار روسیه، جانشین او شد، وقتی او در سال1605 م از دنیا رفت، روسیه در هرج و مرج افتاد، «عصر ناآرامی» از سال1605 م تا1613م دوام یافت، اشراف برای سلطنت با یکدیگر جنگیدند ودهقانان شورش کردند، دشمنان اصلی روسیه؛ پولند و سوئید؛ هرج و مرج را غنیمت شمردند، در سال 1611م نیروهای پولندی شهرسمولنسک روسیه را فتح کردند، یک سال بعد پولندیها مسکو را اشغال کرده و شاهزاده پولندی را بر تخت تزار نشاندند، سپس سوئید ها در سال 1613م شهرنووگورود را اشغال کردند. روسها برای واپسراندن پولندیها از مسکو یکپارچه شدند، آنان میخائیل رومانف 17 ساله را (1645- 1596م) را در سال 1613م به مقام تزاری منصوب کردند، او فرزند بطرک مسکو (رئیس کلیسای روسیه) و پسر خواهر (برادر) بزرگ ایوان مخوف بود، به وسیله اعطای قلمرو به پولند و سوئید ، رومانف ها فرصتی را که نیاز داشتند تا حکومت خود را تجدید بنا کنند، بدست آوردند، تزارهای رومانف در مدت بیش از 300 سال، تا زمان انقلاب روسیه در سال 1917 م، بر روسیه فرمانروایی کردند. *** معاهده گندمك :ـ مرحله دوم انقطاع خاكهاي افغاني در سال 1878 ميلادي هنگامي صورت گرفت كه انگليس بار دوم افغانستان را مورد تجاوز قرار داده و معاهده اي را در مقام گندمك، بين راه كابل و جلال آباد، براميرمحمد يعقوبخان محصور و مجبور كه تازه از زندان پدر رها گرديد و به پادشاهي رسيد تحميل نموده به اساس ماده نهم معاهدهء گندمك علاقه هاي كُرم ، پشين وسيبي تحت « حمايت » انگليس قرار ميگيرد، اما اين حالت شكل موقت داشته وعلاقه هاي مذكور شامل قلمرو افغانستان وانمود گرديده است، ولي علاقه هاي خيبر و ميچني، به اساس همان ماده تحت اداره دايمي بريتانيه قرار ميداشته باشد، گرچه در مادهء مذكور تصريح شده بود ، كه ماليات كُرم، پشين و سيبي بعد از مصارف اداري به افغانستان تاديه ميگردد، اما انگليس به اين عهدش وفا نكرد نه ماليات آنرا تاديه نمود ونه هم اداره اش دوباره به افغانستان آعاده كرد. ****ترکستان افغان : قسمت شمالی افغانستان که در جوار ممالک ازبکستان و ترکمنستان واقع شده اغلب ترکستان افغان نامیده میشود، ولایات بلخ و جوزجان و فاریاب و تخار شامل این منطقه میشوند. ***** امان الله خان: میانه قد صیح البنیه، گندم گون ، از چشمهای سیاهش آثار دانش و ذکا ظاهر بود، بروتهایش کوتاه، آتشین و عصبی مزاج، متواضع، فوق العاده ذکی، سریع الانتقال، ظریف و نکته دان، مخاطب خود را ضرور مسخر خود می نمود، با وجودیکه حصهء مهم امرای سابقه و رجال حکومت زبان ملی افغانی را نمیدانستند، امیر تکلم زبان خود را ترجیح میداد ( و بلکه بآن تکلم میکرد) کسانی را که از زبان ملی اهمال میورزید ـ خطا کار میشمارد، زبان ترکی را کامل میدانست، اشعار وطنی فارسی میگفت و زبان فرانسوی می آموخت، پسر و برادر خود را برای تحصیل به پاریس فرستاد، موتر و موترسیکل خوب میراند، در استعمال تفنگچه خیلی خوب بود، مانند سواران قدیم اسپ بدل کرده ساعتها برفتار چهار نعل قطع مسافه مینمود، بر منبر و کرسی چنان بموفقیت خطبه می خواند که جمعی را به گریه می آورد، تینس بازی میکرد، مارش تر تیب میداد، پیانو می نواخت، قولبه رانی با دهقانان میکرد، بالذات امامت میکردو بعضی وقت با علما صحبت مینمود، .. در خطبه های خود همیشه حضار را به اتحاد توصیه میکرد.. وی میگفت که بدون استقلال زندگانی یک قوم ممکن نیست ـ بنابرآن بمجرد بر آمدن به تخت باین امر تشبث ورزیده و ملتش این میوهء شیرین حیات بخش را که از نان و آب هم خوشگوارتر است نخستین از دست این جوانمرد چشیده است .
August 21st, 2005
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
مرورشتابنده تاریخی: از آن جا که حکومت افغانستان را از سال1747 میلادی به بعد همواره دو خانواده از طایفهء« ابدالی» در دست داشته اند، یعنی( از سال1747تا 1835 میلادی تاج و تخت این کشور در دست سدوزایی ها، و از آن پس به خانواده محمد زایی که از همان طایفه بودند تعلق گرفت )،احمدخان سدوزایی دست به یک پارچه ساختن مملکت زد، کابل را تصرف نمود، همهی سرزمینهای واقع در غرب رود سند را، از کشمیر تا ( دریای عمان *)، با پذیرفتن انواع مشکلات از دست« مغولان هند» باز پس گرفت، احمد شاه ( احمدخان سدوزایی) ملقب به« احمدشاه بابا» 12 مرتبه بر« هند» لشکر کشید در سال1756 میلادی ( 1170 هجری قمری ) دهلی را تصرف کرد و خزانه ای خود را با ثروت سرشار که از آنجا « غنیمت » گرفته بود انباشت، بعد از مرگ احمدشاه درسال 1773 میلادی ( 1187 هجری قمری) تا چهل وپنج سال بعد همچنان رقابت و کشمکش و دسیسه چینی در میان مدعیان حکومت در طایفهی سدوزایی ادامه یافت ؛ این وضع باعث از هم گسیختگی خاندان حاکم گشت و چیزی نمانده بود که افغانستان نیز از هم بپاشد. پسر دوم و جانشین احمدشاه، یعنی تیمور شاه پایتخت خود را از قندهار به کابل انتقال داد و مدت بیست سال از 1773 تا 1793 میلادی بر قلمرو وسیع اما نا مطمئن حکم میراند، تیمور شاه بیست و سه پسر داشت اما نتوانست برای خویش جانشین تعین کند، طی بیست و پنج سال شاهزادگان سدوزایی مشغول توطئه و تحریک برای دست یافتن به حکومت کابل بودند و قلمرو این حکومت هم به مرور زمان از هم می پاشید، در این مدت از میان پسران تیمور شاه، سه برادر هر کدام برای چند صباحی و یکی از ایشان دو بار به حکومت رسیدند، و هریک از ایشان نیز بزودی قربانی توطئه های خانوادگی گردیدند، بعد از اینکه این برادران رئیس طایفه ای محمدزایی را به قتل رساندند و پسر بزرگ وی فتح محمد خان ( وزیر فتح خان ) را کور کردند، کاسه ای صبر محمدزاییها لبریزشد، این طایفه علم طغیان علیه سدوزاییها را بلند کرد، و در سال 1818 میلادی دوست محمد خان جوانترین پسر رئیس طایفه محمد زایی، حاکم سدوزایی را در حوالی کابل شکست داد، دراین روزها از قلمرو وسیع سدوزایی چیز چندانی باقی نمانده بود، بلخ دعوی استقلال میکرد « مرو » و « گرشک » به تصرف « روسیه تزاری **) در آمدند، رنجیت سنگ والی ایالت « پنجاب » نیز اعلان حکومت نمود، انگلیسها بر « بلوچستان » تعرض نموده بودند و « سند » نیز در مقابل حکومت افغانها تمکین نمی کرد، دوست محمدخان در چنین شرایط بحرانی به سال 1825 میلادی خود را امیر افغانستان خواند، دوست محمد از انگلیسها که عملا از سیکها حمایت میکردند تقاضا نمود تا بر سر مسئله پنجاب میان ایشان میانجیگری نمایند و در ضمن به انگلیس قول داد که افغانها مانع پیشروی روسها از شمال به جانب جنوب شوند، دوست محمد خان وقتی زمام امور را در دست گرفت که دو امپراتوری بزرگ روسیه و انگلیس سرگرم پیشرویها و توسعهی قلمرو خویش بودند، افغانستان بصورت مانع و حد فاصل طبیعی و کوهستانی در میان این دو امپراتوری، به مهره ء در رقابت شطرنج وار این قدرتهای بزرگ قرن19و همچنان به جلوگیری از تصادم آن دو، مبدل شد زمانی که دوست محمدخان در مبارزه با سیکها از انگلیس کمک خواست آنها حاضر نشدند که به وی کمک کنند ، چه که آنها آخرین حملات دوران احمدشاه بر هند را هنوز بخاطر داشتند و بخود اجازه نمیدادند تا افغانها این مردمان کوه نشین و دیرآشنا و حادثه جو را تهدیدی برای سلطه ای خود بر « هند» ندانند، همین احساس خطر بالاخره باعث شد که دوست محمدخان دوسال بعد از حکومت افغانستان کنار رود، زمانی دوست محمدخان از انگلیس استمداد کرد که هرات نیز در محاصرهی ایران بود، انگلیسها از پیشروی ایران و پیشروی روسیه در آسیای مرکزی بیشتر احساس خطر نمودند، وقتی انگلیسها به درخواست امیردوست محمد خان جواب منفی دادند، وی نیز ناگزیر دست به دامان تزار روس زد، دراین وقت انگلیس خطر را بسیار جدی تلقی نموده اعلان نمود که برای حفظ « هند بریتانوی» در مقابل دست درازیهای روسیه ضرورت میداند تا در کابل یک حکومت دوست انگلیس باشد، درین وقت شاه شجاع، شاهزاده مخلوع و بی تخت و تاج سدوزایی اعلان کرد که هرگاه انگلیسها در رسیدن به حکومت کابل به وی کمک کنند، او حاضر است که پشاور را به سیکها واگذار کند، تا این هنگام ایرانیها هرات را تخلیه کرده بودند، اما با این حال انگلیسها افغانستان را اشغال کردند، و بدین ترتیب نخستین جنگ انگلیس و افغانستان در سال 1838 میلادی آغاز و تا سال 1842 میلادی ادامه میابد.{ برای معلومات بیشتر به این آدرس مراجعه نمایند: http://www.ariaye.com/dari1/siasi/adib2.html } بناأ افغانستان در منطقه حساس و استراتژيك «آسياي مركزي» قرار گرفته که از يك سو به (شبه قاره هند»، و از سوي ديگر به كشورهاي معروف به «آسياي ميانه» و نيز «جمهوري خلق چين»؛ و از سمت ديگر به «آسياي غربي» مرتبط است، سلسله جبال «هندوكش» كه قسمت وسيعي از خاك كشور را پوشانده، همواره سد محكمي در مقابل مهاجمان از شمال به سمت جنوب و مهاجمان از جنوب به سمت شمال و يا از غرب به شرق و نيز بالعكس،افغانستان، در دو قرن گذشته، حائلي ميان امپراتوريهاي «شرق» و «غرب» بوده است، جدايي اين منطقه از ايران و پيدايش كشوري به نام «افغانستان» به همين منظور بود، مقصد آن بود كه ديوار مستحكمي بين مرزهاي استعماري شرق و غرب وجود داشته باشد؛ حتي در منطقة شمال غربي آن «تنگه واخان» (خيبر) را ضميمه خاك افغانستان نگاه داشتند تا بين «هند» كه تحت استعمار «انگليس» بود، با «آسياي مركزي» كه در تصرف «روسيه» قرار گرفت؛ فاصله و جدايي بيندازد، در حال حاضر، به دليل قرار گرفتن در مرز با «آسياي ميانه» و اهميت انتقال منابع زيرزميني اين كشورها به دنيا از خاك افغانستان، همجواري با ايران و حالت تخاصم ايالات متحده امريكا با آن؛ توليد بيش از يك دوم مواد مخدر جهان در آن و سند پيروزي ديپلماسي سياسي و نظامي امريكا و جورجبوش پسر در آغاز قرن بيست و يكم و اراده جهاني براي بازسازي آن، طرف توجه محافل بينالمللي و دولتهاي همسايه قرار دارد، بعد ار مرور شتابنده اینک بر میگردیم بر اصل موضوعات ذیل در این زمینه:
جنگ اول افغان و انگلیس : در سال1838 میلادی جنگ بین افغانستان و انگلیس در بخش جنوبی دره ای« هلمند» روی داد، دوست محمدخان که در کابل خود را در چنبر توطئه ها و دسایس گرفتار دید، ناگزیر به تبعید در« هند» تن در داد، نیروهای انگلیسی در کابل مستقر شدند و شاه شجاع نیز بر حکومت کابل دست یافت، هم شاه شجاع و هم انگلیسها درنیافته بودند که مردم او را نه به عنوان شاه بلکه حتی به عنوان رئیس یک قبیله هم نمی پذیرند، نیروهای انگلیسی از شاه شجاع حمایت کردند و بزودی خود را در حلقه محاصرهء افغانهای وطنپرست یافتند، جنگجویان افغان از هرسو بر انگلیسها حمله نمودند، و محاصره را روز تا روز تنگتر ساختند، در جنوری1857 میلادی انگلیسها اعلان نمودند که حاضر اند کابل را تخلیه کنند، رهبران کابل (طرفدار انگلیس) اعلان نمودند که آنها بدون آسیب خود را به« هند » خواهند رساند، واین تضمین رهبران کابل خشم افغانها را بیشتر برانگیخت، زیرا که آنها این رهبران را به رسمیت نمی شناختند، ستون نیروهای انگلیسی مرکب از 4500 مرد جنگی، عده ای زن و کودک ، 12500 خدمه و سایر همراهان لشکر در میان برف سنگین و سرمای شدید زمستان، کابل را ترک کردند، اما ناگهان مورد هجوم قبایل خشمگین قرار گرفتند، حمله کننده گان کسانی بودند که برای بدست آوردن غنیمت بر ایشان حمله نموده تمام عفت و احساس بشردوستی را زیر پا گذاشته همه را قتل عام نمودند. در فاصلهء کمتر از یک سال بعد گروهی از نیروهای انگلیسی برای گرفتن انتقام رهسپار افغانستان شدند، اینان قلعه و بازار بزرگ شهر را به آتش کشیدند، و هرگونه مخالفت را سرکوب نمودند، تلاشهای مذبوحانه انگلیس برای ایجاد یک حکومت تحت الحمایه در کابل علی رغم مصرف بسیار سنگین مالی و انسانی، تقریبا هیچ ثمری نداشت جز دشمنی و عداوت افغانها با ایشان، شاه شجاع که مورد حمایت انگلیس بود در این گیرو دارها کشته شد، دوست محمدخان امیر تبعیدی از هند به افغانستان باز گشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت، دوست محمدخان پیش از فرا رسیدن مرگش به سال1863 میلادی توانست افغانستان را تقریبا در محدودهء ، متحد و یکپارچه سازد. پس از مرگ دوست محمدخان باز پسرانش مانند پسران تیمورشاه بخاطر بدست آوردن تخت و تاج به جان هم افتادند، سرانجام شیرعلیخان در1867 میلادی به حکومت رسید، درسالهای حکومت داری شیرعلیخان « لندن» و« سن پترزبورگ» درمذاکرهء به این فیصله رسیدند که روسیه مرزهای شمالی افغانستان را که کمابیش با رود جیحون منطبق است به رسمیت بشناسد، و این منطقه باید خارج از نفوذ روسیه بماند با همه ای این احوال ، مشکلات و مسائلی که در سال1877 میلادی، بین انگلیس و روسیه پیش آمد، نتایج آن برای شیرعلیخان در نهایت گران تمام شد، روسها در مرزهای شمالی افغانستان لشکر آراستند و در سال1878 میلادی یک هیأت دیپلوماتیک به نزد امیر شیرعلی اعزام کردند، انگلیس هم برا ی اینکه از معرکه عقب نماند متقابلا یک هیات سیاسی را بطرف کابل گسیل داشتند، اما نگهبانان مرزی افغانستان هیأت انگلیسی را در تنگه خیبر متوقف ساخت، انگلیسها که از این رفتار حکومت کابل به خشم آمده بودند، اعلام کردند که حکومت افغانستان باید از این عمل خود عذرخواهی کند و به هیأت انگلیس اجازه بدهند که وارد کابل شود، توضیحات امیر شیرعلیخان نیز انگلیس را قانع نکرد، لذا دومین جنگ انگلیس و افغان به وقوع پیوست. جنگ دوم افغان وانگلیس: زمانی که انگلیسها از طرف جنوب، افغانستان را اشغال کردند، امیرشیرعلیخان از « روسها» استمداد کرد، ولی پاسخی نیافت و ناگزیر اداره امور را به فرزندش یعقوب خان سپرد و خود به امید جلب کمک رهسپار شمال گشت، روسها تنها کمکی که به وی کردند این بود که توصیه نمودند به پایتختش برگردد و با انگیسها از در صلح درآید، امیر شیرعلی نا امید، افسرده و در هم شکسته در «مزار شریف »چشم از جهان فروبست، انگلیسها این بار نیز با رهبرانی پیمان بستند که افغانها ایشان را بحیث رهبر نمیشناختند، اگرچه یعقوب خان فرزند شیرعلیخان بود و از طرف وی اداره ء امور را در شهر کابل در دست داشت، ولی او نیز رهبری نبود که مورد قبول سران قبایل باشد، وی به همهی خواستهای انگلیس که مهمترین آنها عبارت بود از اینکه: افغانستان باید روابط خود را با سایر کشورهای خارجی با مشورت انگلیس تنظیم کند گردن نهاد، نمایندگانی راکه انگلیس بنابر مفاد همین معاهده صلح (معاهده صلح گندمک***)، در سال1878 یا 1879 میلادی به کابل اعزام نموده بود، چند هفته بعد به دست افغانهاییکه مخالف این معاهده بودند، به قتل رسیدند، از این رو سه لشکر تازه نفس انگلیسی که هنوز آسیبی ندیده بودند وارد صحنه شده، کابل و قندهار را اشغال کردند، یعقوب خان بعد از مدت کوتاهی به هند تبعید شد، انگلیسها پی بردند که اشغال افغانستان کار چندان مشکلی نیست ولی نگهداری آن خیلی مشکل است، بنابر این به فکر آن افتادند تا در میان قبایل کسی را بیابند که هم مورد قبول مردم باشد و هم نزد انگلیسها مقبولیت داشته باشد، این آخرین امید انگلیس در وجود عبدالرحمان خان پسر کاکای امیر تبعید شده و نواسهء دوست محمدخان تحقق یافت، انگلیسها از موفقیت نه چندان بزرگ خویش در جنگ دوم چشم پوشیده، از افغانستان خارج شدند، عبدالرحمان که مردم« ترکستان افغان ****) را به دور خود جمع کرده بود، در قبال گرفتن شناسایی از طرف انگلیسها تنظیم روابط خارجی خویش را به ایشان واگذاشت. در خلال حکومت او روسها و انگلیسها به توافقی قطعی در مورد مرزهای طولانی افغانستان با روسیه، از مرزهای ایران تا پامیر، دست یافتند. مرزهای جنوب غربی انگلیس نیز بر اساس خط مشهور« دیورند ـ (Durand Line) » تعیین گشت، انگلیسها عبدالرحمان را مجبور ساختند تا معاهده ننگین دیورند را امضا کند که در اثر آن نیمی از سرزمین پشتونها به قوای بریتانیا تعلق گرفت، سیاست شوم و استعماری آن زمان انگلیس باعث گشت که از آن زمان تا کنون افغانستان و پاکستان موفق نشده اند تا مسئله مرزی خویش را حل نمایند، از آن زمان تا کنون پیوسته یک سلسله کشاکشهای مرزی، برخوردهای نظامی و تحریکات متقابل در سراسر این مرزها را به دنبال داشته است.
جنگ اول جهانی و بی طرفی افغانستان: امیرعبدالرحمان خان بهسال1901 میلادی چشم از جهان پوشید، حبیب الله خان پسر بزرگش بر طبق وصیت پدر برجای وی نشست، حبیب الله خان سیاست انزواگرایی پدر را دنبال کرد، وی همواره با هرگونه تلاش قدرتهای خارجی برای کسب امتیازاتی در افغانستان مخالف بود، حبیب الله خان طب غربی را در کشور رایج ساخت و خرید و فروش برده را نیز لغو نمود، و یک باب مدرسه ای عالی را بنابر الگوهای غربی بنام« حبیبیه ) تأسیس نمود، در صحنهء بین المللی روسیه و انگلیس طی قرارداد1907 میلادی «سن پترزبورگ» خود یکبار دیگر بر موافقتشان با اینکه افغانستان همچنان باید به مثابه ء سپری در میانه این دو قدرت باقی بماند، تاکید کردند، در فاصله کمی بعد از انعقاد این قرارداد جنگ جهانی اول شعله ور شد، افغانستان از هردو سو بشدت تحت فشار قرار گرفت، آلمانها در پی آن بودند که حمایت و یاری افغانستان را نسبت به خودشان در مقابل انگلیسها جلب کنند،« سلطان حمید عثمانی ( که خود را خلیفه مسلمین میخواند ) علیه کفار و مشرکان حکم جهاد داده بود، و آشوب طلبان «هندی» میکوشیدند هر طور شده پای افغانستان را به جنگ بکشند، علی رغم همه اینها امیرحبیب الله کاملا به قول و قراری که برای حفظ بیطرفی با انگلیس گذاشته بود وفا کرد، و با این کار با مخالفتهای شدیدی در بین مردم خود مواجه شد، وی در مقابل حفظ بی طرفی افغانستان تقاضا کرده بود که با پایان گرفتن جنگ به این کشور استقلال کامل داده شود، اما پیش از انکه با هر نوع مخالفت صریحی از انگلیس برای تضمین خواسته اش بگیرد، در سال1919 میلادی ( 1298 هجری شمسی ) به شکل مرموزی به قتل رسید. جنگ استقلال : پس از مرگ امیرحبیب الله خان پسر سومش،( امان الله خان*****) تخت و تاج پدر را تصاحب کرد، و به عنوان«شاه » افغانستان پذیرفته شد، در این روزها احساسات ضد انگلیسی در بین مردم به اوج شدت خویش رسیده بود، زیرا عموما معتقد بودند که انگلیس میبایست در قبال بیطرفی افغانستان در جنگ اول جهانی، استقلال کامل این کشور را بدان باز میگرداند، شاه امانالله از احساسات ضد انگلیسی مردم استفاده نموده، در سال1919 میلادی ( 1298 خورشیدی ) سومین جنگ علیه انگلیس را آغاز کرد، سفربری نیروهای این کشور به طرف« هند» آغاز شد، نیروهای هوایی انگلیس برای مدت ده روز پشت هم شهر جلال آباد و نواحی خیبر را بمباران کردند، بعد از ده روز جنگ افغانستان تقاضای آتش بس و پیشنهاد صلح نمود، انگیلسها هم که از جنگ اول جهانی خسته و فرسوده شده بودند، با اندکی تعلل این تقاضا را پذیرفتند، از سوی دیگر انقلاب اکتوبر 1917 میلادی تحت رهبری « ولادیمیر ایلیچ لنین » در روسیه نیز تأثیرات سیاسی خود را داشت، و دیگر برای انگلیس تهدیدی محسوب نمیشد، سیاست بلشویکها عدم مداخله در امور دیگران بود، افغانستان در نخستین روزهای جنگ سوم افغان و انگلیس اعلان استقلال نمود، انگلیس به سال1921 میلادی ( 1300 خورشیدی )) طی قراردادی در« راولپندی » استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. شاه امان الله سیاست گوشه گیرانه پدرکلان و پدرش را کنار گذاشته دست به یک سلسله اصلاحات اساسی زد، این اصلاحات شاه مورد قبول قشر مذهبی واقع نشد، ملاها و روحانیون محافظه کار دست به تحریکات علیه شاه اصلاح طلب زدند، در سال1927 میلادی ( 1307 خورشیدی ) امان الله خان نخستین رهبر بود که عنوان خود را از امیر به شاه تغییر داد، و همراه با همسرش « ملکه ثریا» از اروپا، ترکیه، مصر و ایران دیدن کرد، وی که از دیدن تحولات در جهان شگفت زده شده بود، دست به اقدامان و اصلاحات وسیع زد، کشف حجاب زنان و رایج ساختن لباسهای اروپایی در دفاتر و ادارات دولتی از نحستین اقدامات شاه جوان افغان بودند که با مخالفت رهبران مذهبی و ملاها روبرو گشت، شخصی به نام« ملای لنگ » در مناطق جنوبی افغانستان دست به تحریکات علنی علیه امان الله خان زده و علیه وی فتوای جهاد داد، از سوی دیگر گفته شده که « نادر خان » و برادران نیز دست بهکار شده توطئه و دسیسهسازی علیه امانالله خان را آغاز نمودند، در این روزها یکبار دیگر کشور دستخوش آشوبها و توطئه ها و دسایس گشت، این آشوبها بار دیگر استقلال افغانستان را تهدید مینمودند، درین میان جوانی بنام« حبیب الله کلکانی » مشهور به بچه صقاو ، با تنی چند از یاران خود از« شمالی » به سوی کابل به قصد تصرف تخت و تاج براه افتاد، شاه امان الله جنگ را لازم ندانسته تخت و تاج را رها کرده به « هند» و از آنجا به ایتالیا رفت و بقیه سی سال عمر خود را در اروپا گذراند.
خلاصه و نتیجه : تجاوز انگلیس منجر به سه جنگ {( اول : از سال 1839 تا 1842 میلادی مطابق 1218 تا 1221 خورشیدی) دوم: 1863 تا 1878 میلادی مطابق 1242 تا 1257 خورشیدی ) سوم: 1919 میلادی مطابق 1298 خورشیدی )} که بنام ( جنگ افغان وانگلیس ) معروف است شد، و در هر سه بار انگلیسها مفتضحانه از کشور ما خارج شدند که صدمات ناشی از جنگ را مردمان ما با خون و گوشت جبران ناپذیر و خسارات بی شمار مالی متحمل شدند و در نتیجه سر زمینهای وسیع در شرق از کشمیر تا دهنه خیبر از پیکر کشور جدا شد و قضیه (پشتونستان) از جمله این تجاوزات و صدمات جبران ناپذیر تا امروز بطور لاینحل و متشنج باقی ماند. وقتا که انگلیسها تازه هند را به نسبت انبار مواد خام و بازار پر رونق فرآورده های صنعتی خویش به تصرف آورده بود و کشور های مثل افغانستان، چین و ایران موجودیت انگلیسها را در هند مورد تهدید قرار میدادند و از جانب دیگر امپراطوری تزار روسیه در حال توسعه بود و بطرف جنوب تمایل داشت در داخل اروپا فرانسه با انقلاب خود سلطنت های اروپائی را متزلزل می ساخت که توسعه جویان انگلیس را به این امر واداشت تا استقرار پایه هایش در هند باید مخالفین را از سر راه بر دارد چونکه هندیها خاطره فتح پانی پت را فراموش ننموده بودند و افغانان را حامی و ناجی خود می پنداشتند و همه دشمنان انگلیس در آن وقت چشم براه افغانستان داشتند. پس از جنگ دوم افغان و انگلیس و اشغال کشور از طرف قوای بریتانیه بود که در اثر معاهده ننگین ( گندمک ) استقلال سیاسی کشور با محدود شدن روابط خارجی آن بطور دوامدار تحت سایهء دولت بریتانیه قرار گرفت ولی مردم با غیرت افغانستان باین وضع شرف شکن تن در نداده و برای رهائی از این حالت نا گوار به قیامهای مسلحانه و دستجمعی پرداختند و در طی مبارزات متواتر که جنگهای (شیر پور ) و ( میوند ) ماندگار است نقاط کلیدی آنرا تشکیل می داد این رویداد و کشمکش مدت چهل سال دوام کرد ، افغانستان بعد از 1880 میلادی با اینکه در امور داخلی از استقلال بر خور دار بود، اما در مناسبات بین المللی حالت تحت الحمایگی داشت، ولی بعد از استر داد استقلال خارجی در سال 1919 میلادی و عقد معاهده 1921 میلادی با دولت بریتانیه ( خط دیورند ) منحیث سر حد افغانستان مستقل و ند بریتانوی ساخته شد، این معاهده بین دودولت مستقل و متساوی الحقوق ه امضأ رسید و از طرف مقامات ذیصلاح طرفین تصویب شد ، با اینکه در یادداشت منضمه معاهده مذکور بجواب در خواست وزیر خارجه افغانستان مرحوم محمود طرزی، سرهاندی دابس سکرتر امور خارجی هند بریتانوی رسمأ منافع افغانستان را به نسبت علاقه های قبایلی تإئید کرد و پادشاه وقت ( امان الله خان ) این معاهده را صرفأ " همسایگی " وانمود کرد نه " دوستان " اما از آن وقت تا سالهای جنگ دوم جهانی محتویات آن هر چند که بعضأ تشنجاتی را بار میآورد، مرعی الاجرا بود. اعلان استقلال از طرف امان الله خان موجبات جنگ سوم افغان ـ انگلیس( می 1919 میلادی) را ببار آورد انگلیسها که تازه از زدو خورد وخون ریزی های جنگ اول جهانی در مانده شده بودند با در نظر داشت دو جنگ قبلی که با افغان ها داشتند و در هر دو شکست خوردند این بار کوشیدند تا بمخاصمات خاتمه دهند با وصف سوقیات آنها در سر حدات افغان ( پکتیا ، ننگرهار و قندهار ) قوای دوم به زدوخورد پرداخت اما انگلیسها به زودی جنگ را خاموش نمودند چونکه نا آرامی نیز در هندوستان موجود بود و ترسی از آن داشتند که جنگ افغان به داخل هند نفوذ کند، بعد از مذاکرات بی هیئت های افغانی و هند بریتانوی بتاریخ 17 اگست سال 1919 میلادی افغانستان استقلال کامل خود را بدست آورد، متعاقبأ یک معاهده دوستی و عدم تعرض در سال 1921 میلادی با روسیه شوروی به امضأ رسید و مناسبات سیاسی و تبادله سفرا با المان، ایتالیا،انگلستان، فرانسه، ترکیه، ایران و شوروی تأسیس شد. آنطوریکه مبرهن است اولین قدم در جهت ارتباط افغانستان با جهان خارج و ترک عذلت و انزوا را شاه امان الله خان مرحوم بر داشت، ظواهر و نشانه های از آزادی که درسال 1919 پدید آمد گسترش یافت و اصلاحات اساسی صورت پذیرفت، توجه زیادی به پیشرفت معارف و علم و دانش، فرستادن یک تعداد از پسران و دختران به کشور های اروپایی و ترکیه، افتتاح مکاتب (امانیه امانی ـ غازی ـ مستورات ) وهمچنان مکاتب مسلکی مانند ( تلگراف ـ محاسبه ـ حکام ـ قضات ـ وغیره ) الغای غلامی و کنیزی، از بین بردن بیکاری، ترویج قوانین برای اداره کشور، نشر تعمیم تعداد بیشماری از روز نامه ها، جراید و مجلات برای اشخاص باسواد کشور و مساعی برای با سواد سازی اشخاص عوام اجتماعی و فراهم آوری تحصیل و کار برای زنان افکارونیات شاه امان الله پسندیده بود، ولی تجدد گرایی موصوف همراه با آماده نبودن مردم برای تغییرات بنیادی و از همه مهمتر عجله و بدون درک پذیرش مردم از اصلاحات بوجود آمده که مردم آنرا مغایر عنعنات و عادات مذهبی و اعتقادات خود تصور نمودند که نا رضایتی در بین رهبران محافظه کار مذهبی و قبایل بیسواد وعقب مانده افغانی خلق نمود و همچنان در سر نگونی رژیم امانی حکومت هند برتانوی دست داشت، انگلیسها قشر متعصب مذهبی و روحانیون ناراضی را بر علیه آن با پخش شایعات تحریک آمیز و اعطای اسلحه کمک نموده، سد راه ترقی و پیشرفت افغانستان گردید و از طرف دیگر مرحوم امان الله خان در داخل هندوستان به تحریک آزادی خواهی دست زد و عناصر آزادیخواه هندی را در کابل جا داد و تبلیغات وسیعی را برای آزادی هندوستان به راه انداخته بود ، همین امر باعث شد تا حکومت هند برتانوی برای سرنگونی اش جدا اقدام ورزد، لذا تمام این مسایل دست هم داد و موجب شد که موصوف بالاجبار و از اثر توطئه و دسیسه کشور را ترک کند و افغانستان به جاه مانده دوباره سیرنزولی خود را ادامه دهد، امان الله خان تا آخر عمر به تبعید درکشور روم پایتخت ایتالیا بسر برد و در سال 1960 میلادی وفات نمود گه روحش با جمع ازوطن پرستان شاد باشد، جنازه اش به افغانستان انتقال داده شد و در جوار پدرش در جلال آباد با مراسم نظامی بخاک سپرده شد. از آنچه گفته آمدیم در حال حاضر نيز موقعيت جغرافيايى افغانستان هم چنان منشا رقابت و مداخله قدرتهاى جهانى در آن است، زيرا آسياى ميانه دچار خلا ژئوپلتيكى است و قدرتهاى جهانى و منطقهاى در جست و جوى نقشى تازه در آن هستند، در سطح جهانى امريكا، انگليس، روسيه و چين در اين رابطه فعالند، امريكا و انگليس به افغانستان به عنوان گذرگاه دستيابى و حضور در آسياى ميانه نگاه مىكنند و از سويى ديگر آن را در جوار جمهورى اسلامى ايران مىيابند كه مىتوانند از آن به عنوان اهرم فشار عليه كشور اسلامى ايران استفاده كنند لذا ضمن بازيگرى مستقيم در مسائل افغانستان عوامل منطقهاى خود را نيز وارد كار نمودهاند، روسيه و چين نيز از نظر امنيت ملى خود نگران حضور قدرتهاى جهانى رقيب، به ويژه امريكا و انگليس، در فضاى ژئواستراتژيك مرزهاى جنوبى روسيه و غربى چين مىباشند از اين رو نسبتبه تحولات افغانستان بىطرف نبوده و از بروز پديدههاى سياسى در افغانستان كه منجر به گشودن راه نفوذ امريكا در آسياى ميانه شود نگران بوده و واكنش نشان مىدهند، چنانکه در گذشته ها رهبران كشورهاى مشترك المنافع از پيشروى طالبان به سوى شمال ابراز نگرانى نمودند. /
پیوند ها ی مقاله : * دریای عمان: تنگنایی آبی است که خلیج فارس را به اقیانوس هند متصل میکند، شمال آن ایران و مخصوصاً منطقهی بلوچستان قرار دارد، و در جنوب آن عمان و امارات متحده عربی قرار دارند. **روسیه تزاری : بیش از دو سده روسیه بخشی ازامپراتوری« مغول» بود، اما در سده پانزدهم، ولایت« مسکووی» که ناحیه کوچکی از سرزمین روسیه امروزی را در برمی گرفت، قدرت یافت، تا حدی که مغولانِ اردوی طلایی را به مبارزه طلبید، شاهزاده مسکووی« ایوان بزرگ»، از پرداخت جزیه به مغولها سر باز زد، فرمانروای بعدی ایوان چهارم، قلمروی ولایت مسکووی را توسعه داد، لقب او« ایوان مخوف»، بیانگر این است که این نخستین تزار در تمام روسیه بود که بیشتر از او می ترسیدند تا اینکه دوستش داشته باشند، رومانف ها یک خاندان اشرافی قدرتمند درمسکو بودند، نخستین تزار روسیه، ایوان مخوف (84 – 1530م) با خاندان رومانف وصلت نمود، اما وقتی پسر ایوان،« فئودور اول» (98- 1557م)، نیرومند،« بوریس گودونف »(1605- 1551م) به عنوان تزار روسیه، جانشین او شد، وقتی او در سال1605 م از دنیا رفت، روسیه در هرج و مرج افتاد، «عصر ناآرامی» از سال1605 م تا1613م دوام یافت، اشراف برای سلطنت با یکدیگر جنگیدند ودهقانان شورش کردند، دشمنان اصلی روسیه؛ پولند و سوئید؛ هرج و مرج را غنیمت شمردند، در سال 1611م نیروهای پولندی شهرسمولنسک روسیه را فتح کردند، یک سال بعد پولندیها مسکو را اشغال کرده و شاهزاده پولندی را بر تخت تزار نشاندند، سپس سوئید ها در سال 1613م شهرنووگورود را اشغال کردند. روسها برای واپسراندن پولندیها از مسکو یکپارچه شدند، آنان میخائیل رومانف 17 ساله را (1645- 1596م) را در سال 1613م به مقام تزاری منصوب کردند، او فرزند بطرک مسکو (رئیس کلیسای روسیه) و پسر خواهر (برادر) بزرگ ایوان مخوف بود، به وسیله اعطای قلمرو به پولند و سوئید ، رومانف ها فرصتی را که نیاز داشتند تا حکومت خود را تجدید بنا کنند، بدست آوردند، تزارهای رومانف در مدت بیش از 300 سال، تا زمان انقلاب روسیه در سال 1917 م، بر روسیه فرمانروایی کردند. *** معاهده گندمك :ـ مرحله دوم انقطاع خاكهاي افغاني در سال 1878 ميلادي هنگامي صورت گرفت كه انگليس بار دوم افغانستان را مورد تجاوز قرار داده و معاهده اي را در مقام گندمك، بين راه كابل و جلال آباد، براميرمحمد يعقوبخان محصور و مجبور كه تازه از زندان پدر رها گرديد و به پادشاهي رسيد تحميل نموده به اساس ماده نهم معاهدهء گندمك علاقه هاي كُرم ، پشين وسيبي تحت « حمايت » انگليس قرار ميگيرد، اما اين حالت شكل موقت داشته وعلاقه هاي مذكور شامل قلمرو افغانستان وانمود گرديده است، ولي علاقه هاي خيبر و ميچني، به اساس همان ماده تحت اداره دايمي بريتانيه قرار ميداشته باشد، گرچه در مادهء مذكور تصريح شده بود ، كه ماليات كُرم، پشين و سيبي بعد از مصارف اداري به افغانستان تاديه ميگردد، اما انگليس به اين عهدش وفا نكرد نه ماليات آنرا تاديه نمود ونه هم اداره اش دوباره به افغانستان آعاده كرد. ****ترکستان افغان : قسمت شمالی افغانستان که در جوار ممالک ازبکستان و ترکمنستان واقع شده اغلب ترکستان افغان نامیده میشود، ولایات بلخ و جوزجان و فاریاب و تخار شامل این منطقه میشوند. ***** امان الله خان: میانه قد صیح البنیه، گندم گون ، از چشمهای سیاهش آثار دانش و ذکا ظاهر بود، بروتهایش کوتاه، آتشین و عصبی مزاج، متواضع، فوق العاده ذکی، سریع الانتقال، ظریف و نکته دان، مخاطب خود را ضرور مسخر خود می نمود، با وجودیکه حصهء مهم امرای سابقه و رجال حکومت زبان ملی افغانی را نمیدانستند، امیر تکلم زبان خود را ترجیح میداد ( و بلکه بآن تکلم میکرد) کسانی را که از زبان ملی اهمال میورزید ـ خطا کار میشمارد، زبان ترکی را کامل میدانست، اشعار وطنی فارسی میگفت و زبان فرانسوی می آموخت، پسر و برادر خود را برای تحصیل به پاریس فرستاد، موتر و موترسیکل خوب میراند، در استعمال تفنگچه خیلی خوب بود، مانند سواران قدیم اسپ بدل کرده ساعتها برفتار چهار نعل قطع مسافه مینمود، بر منبر و کرسی چنان بموفقیت خطبه می خواند که جمعی را به گریه می آورد، تینس بازی میکرد، مارش تر تیب میداد، پیانو می نواخت، قولبه رانی با دهقانان میکرد، بالذات امامت میکردو بعضی وقت با علما صحبت مینمود، .. در خطبه های خود همیشه حضار را به اتحاد توصیه میکرد.. وی میگفت که بدون استقلال زندگانی یک قوم ممکن نیست ـ بنابرآن بمجرد بر آمدن به تخت باین امر تشبث ورزیده و ملتش این میوهء شیرین حیات بخش را که از نان و آب هم خوشگوارتر است نخستین از دست این جوانمرد چشیده است .
August 21st, 2005
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
مسایل تاریخی
- علی رستمینقش پیش نهاده هایی تاریخی وسامان یابی های بعدی قدرت درتأسیس وافول حزب دموکراتیک خلق افغانستان(حزب وطن)
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادجهاد و جنگ در افغانستان قبل از آمدن قطعات شوری به حمایت پاکستان و رهبری امریکا آغاز شد
- سیداحسان واعظیبخش دوم نقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- سیداحسان واعظینقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- داکتر حمیدالله مفیدفرود دو ستاره درخشان از کهکشان اندیشه وخرد
- علی رستمی ببرک کارمل بااندیشه عدالت خواهانه به خاموشی رفت
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرآریایی ها یا تورک ها؟
- عبدالو کیل کوچی دسامبردر آیینهء تاریخ
- عبدالو کیل کوچیمحمود بریالی ابر مرد جنبش چپ وترقی خواه افغانستان
- محمد عوض نبی زادهنا یب سالارمحمد حسین خان پیکارجوی رزمگاه میوند وغزنیگک
- خلیل وداد چگونه س.د.ج.ا. به س.خ. ج.ا. تعویض شد
- مترجم: ا. م. شیریانقلاب اکتبر! استالین. نوسازی- کودتای لیبرالی
- نویسنده: نجیب سرغندوی نهضت خدایی خدمتگاری و نقش آن دربیداری پشتونها
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرتوران
- حسن پیمانامیرتیمورموئسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی قسمت-6
- حزب کارایران(توفان)انقلاب اکتبر ناقوس مرگ سرمایه داری بود
- ظهو رالدين دبرېالي انقلاب دکاليزې په وېاړ
- زمان هوتکبمناسبت هفدهمین سالشهادت داکترنجیب الله
- رحمت اله رواندشهید داکتر نجیب اله داوولسم تلین په یاد
- جلال بايانی کاوشگرشـــهيد داکتر نجيب الله
- جلال بايانی کاوشگرهفده سال قبل درقلب افغانستان کابل حماسه تاريخ رخ داد
- نصیراحمد – مهمند پیړی،پیړی زغم او پیچ دی وګالل شی
- داکتر حبیب منګل دافغانستان دخپلواکۍ غورزنګ ته لنډه کتنه
- نویسنده : مهرالدین مشیدروزی که زمامداران ناکاره در سایۀ آن صرف احساس فربهی کرده اند
- حسن پیمانامیرتیمور موئسس سبک اصیل هنر معماریوحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی5
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادحقایقِ تلخِ جنگِ 1979-1991 افغانستان از زبان نظامیان شوروی پیشین
- عبدالوکیل کوچی نگاه مختصری به تاریخ کوشانی ها
- انجنیر فضل احمد افغان شاه امان الله غازی و خط سیاه دیورند
- میر عنایت الله سادات معضلۀدیورند
- تتبع ونگارش؛تلخیص وترجمه: ازحسن پیمانامیر تیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آ سیای وسطی قسمت(4)
- امان معاشر؛ خبرنگار آزادهشت ثور آوردن مجاهدین رو بزوال از کوه ها به قدرت جنرال دستم
- ا. م. شیریزادروز لنین، روز شرمندگی ما
- عتیق الله مولویزادهاز دین پروری، تا دین فروشی!!
- حسن پیمان امیرتیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنک ومدنیت آسیای وسطی قسمت 3
- نوشته کریم پوپل تاریخ نوروز کهن
- نجم کاويانیيادی از نوروز در کابل قديم
- تتبع ونگارش-ترجمه وتلخیص: ازحسن پیمانامیرتیمور موسس سبک اصیل هنرمعماری وحامی فرهنگ ومدنیت اسیای وسطی-2-
- دوکتور امین برین زوریدوکتور امین برین زوری
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادیهودیت در افغانستان
- ارسالی صمیمیبازگشت «لنین» به «خجند»
- حسن پیمانشمۀ ازخدمات وکارنامه های امیرتیموردرأئینۀ تأریخ
- سلیمان راوشجشن سده
- حسن پیمانتأریخ وخدمات زنده ومشهود امپراتوری تیموریان محال است به فراموشی سپرده شود
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادمناسبات سابق دولت افغانستان و اتحاد شوروی آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی در ششم جدی به افغانستان
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- عتیق الله مولوی زادهزندگی از کاخ تا کا نتینر!
- سرلوڅ مرادزیبرتانوي هند او برتانوي پنجاب دواړه، د پښتنو د ویښتیا ضد !
- سرلوڅ مرادزیډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- نویسنده : مهرالدین مشیدبالاخره امریکایی ها سر به بالین بیمار نظامیان پاکستانی این بازوی زرهی تروریزم جهانی نهادند
- عبدالوکیل کوچید سامبر نقطه عطف درتاریخ جنبش داد خواهانه مردم افغانستان
- سرلوڅ مرادزی ډیورڼد کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون دوهمه برخه
- انجنیر فضل احمد افغانخط سیاۀ دیورند مولود دسایس انګلیس و روسیه
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- فرزاد رمضاني بونششناسايي يا عدم شناسايي ديورند؟
- انجینر محمود صافی دافغانستان دتاریخ ځلانده ستوری احمد خان « احمد شاه بابا » درانی کال
- سید ذا کر شاه ( ســــــــــادات) (( د ډیورند کرښې غندل یا د پاکستان ســـــــره دښمنی))
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او څرګند دریځونه
- بیداربمناسبت کنفرانس بین المللی لندن و عدم پذیرش دیورند خط فاصل
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- عزیز آریانفرنیاز تاریخی به بازگشت به توافقات ژنو
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- سرلوڅ مرادزید ډیورند کرښې پریکړه به، لروبر افغانان خپله کوي
- ارسالی صمیمیبرگی از تاریخ جنگ جهانی دوم/ چگونه مسکو تسلیم آلمان ها نشد
- میر عنایت الله سادات نگاهی به تاریخ آریانا
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بخش آخر
- جلال بايانیبزرگ مردان تاریخ
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش دوازدهم
- شبيراحمد طالب وزيران اوخاطرې
- رسول پويانجايگاه هرات در مدنيت خراسان
- محمدنبی عظیمیسفر دیگر به جلال آباد
- عزیزه عنایت خامۀ درفرا راه آزادی !
- نصیراحمد - مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو دشهیدانواوغازیانوپه یاد
- دوکتور جلال بايانی « روح شاه غازی امان الله شاد و پر نور باد »
- انجنیر ظهو رالدین اندیشپراو دا
- محمدنبی عظیمیتعرض متقابل قوای مسلح افغانستان
- نوشته کریم پوپل اشغال و تاراج کابل از زمان تاسیس الی امروز
- سلیمان راوششهروندان شهر (جندان)
- محمدنبی عظیمی درحاشیه تعرض متقابل
- رسول پویاننقش استعمار در تخریب تمدن خراسان
- رسول پویانخراسان بعد از فروپاشی امپراتوری تيموريان
- رسول پویان ریشه های خراسان کهن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش هشــــــــــــــــتم
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخـــش هفتـــــــــــــم
- ا. م. شیریپراودا در ۱۰۰ سالگی: زنده و رزمنده
- اسدالله جعفریمیلاد گل سرخ
- عبدالحی نزهت افزودن دشواری کارعاقلانه نیست
- فوادشاه امان الله خان غازى از نظر احمد شاه مسعود كى بود؟
- انجنېر ظهو رالدین اندېشپر فا شیزم د بري ورځ یعنی دامپرېا لیزم دنیمی تنی ښخول په شوري سوسېا لیستي هېواد کی
- نویسنده : مهرالدین مشید نباید بیش از این بهایی برای ویرانی این سرزمین پرداخت
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش ششم
- نوشته صوفی کریم فیضانی حملات اعراب در افغانستان
- انجنیر ظهورالدین اندیشد افغا نستان د خلک دمو کراتیک گوند داد شهیدا نو او اتلانو دسور گوند ټولو غړو ته له پو رته نه تر کښته پو رې
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بقیه بخش پنجم
- نبی حیدری معلم جنک یا صلح
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بقیه بخش چهارم
- تهیه وترتیب:میرمحمدشاه رفیعیچهره امروزی تپه مرنجان ورازهای تاریخی آن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد -- 4
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد - 3-
- سلیمان راوشتندیس های بامیان مجسمه های بودا نیستند
- حسن پیمانبیادبودسلسال وشهمامه تندیسهای بودا دو همبزم ودو همسنگ
- حسن پیمانافشارخونین وقتلهای زنجیره یی انگیزۀ اتحادخلقهای تحت استبداد
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد
- رحمت اله رواند روسانو يرغل او وتل دواړه تېروتني وې
- احمدولي بدخشياداي ديني به قربانيان فاجعة افشار
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- عتیق گلشمه ازجنایات بعضی گروه های ماوئیستها درافغانستان
- محمد نبی عظیمیچرا از مرگ می ترسید ؟
- جمعه خان صوفيلر وبر دوه افغان که يو افغان؟ (يوولسمه او آخري برخه)
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (اتمه برخه)
- عبدالو کیل کوچی فرخنده باد چهل وهفتمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- حمید محویتآتر بی نوایان
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادآمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- تهیه کننده : عبدالقدیر میرزاییسقوطِ یک امپراتوری!
- محمد عارف عرفان رازهای حقیقی دعوت ارتش شوروی
- حمید محویدر بارۀ [کشته شدن پلخانوف(؟)]
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- صدیق رهپو طرزیما و نو آوری، تجدد و مدرنیزم
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (پنځمه برخه)
- داکترآریننام ببرک کارمل جاویدانه است زیرا توده های مردم آنرا ستوده اند
- عبدالو کیل کوچیپنجمین سالگرد وفات محمود بریالی را گرامی میداریم
- صدیق رهپو طرزیدیورند: سر و صدا برای هیچ
- محمدنبی عظیمیسپیده ها این جا آرام انــد
- محمد عوضازمكتب مبارزهء رفيق ببرك كارمل بياموزيم
- علی رستمیببرک کارمل ستارهء درخشان مبارزِ عدالتخواهء کشور
- عبدالو کیل کوچیببرک کارمل بزرگ مرد تاریخ
- دوکتور نثار احمد صدیقینام ببرک کارمل جاودان و روانش شاد باد
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟(٢ مه برخه)
- عزیز آریانفرچگونه دهلیز واخان ایجاد و به زور به افغانستان داده شد
- جمعه خان صوفيلر و بر: دوه افغان که يو افغان؟
- انجنېر ظهورالدين اندېشبه افتخار سالګرد انقلاب پېروزمند و زنجير شکن سوسياليستی اکتبر
- گزارشگر از انگلیسی به پارسی: صدیق رهپو طرزیده اسطوره در مورد افغانستان
- انجنېر ظهورالدين انديشبمناسبت سالمرګ انقلابی دلير وانديشمند خلل ناپذير
- از کریم پوپل روش سیاسی دولتها وملیتهای افغانستان در طول تاریخ
- عدالتدشمن هرگز وارد شهر لنين نخواهد شد!
- عبدالو کیل کوچی ماندگاران تاریخ
- نصیراحمد – مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو
- سليمان راوش به پیشواز 28 ـ اسد
- انجنېر ظهورالدين اندېشدافغانستان دخلکو دملی_ازادی بخښونکي انقلاب دکاليزی په وياړ
- گزارنده: عزیز آریانفرمقاله دوم نقش دولت «کیرپاند» در با هم آمیزی فرهنگ های آسیای میانه
- عزیز آریانفرشاهنشاهی پنج صد ساله تاجیکی- ایرانی کیرپاند در مرزهای باختری چین
- حامدعلمیرساله روزشمار وقایع افغانستان از سال 1747 الی اخیر سال 2010
- نوشته کریم پوپلظهور وزوال اردوهای افغانستان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دوازدهم وپایانی
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش 11
- گزارشگر از زبان انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دهم
- سرلوڅ مرادزیلندن کې ډيورند جرګه د پنجاب پر سر کلک ګوزار
- تهیه کننده:امان معاشر نامه ی خواجه حافظ شیرازی برای امیر تیمور
- عبدالصمد ازهرخود کشی یا قتل بخش نهم
- محمدنبی عظیمی لحظاتی با ازهر بزرگوار
- محمدنبی عظیمی آیا روزی تاریخ حــــرب کشور ما نوشته خواهد شد؟
- عبدالصمد ازهر اسرار مرگ میوندوال بخش نهم
- ازهر عبدالصمداسرار مرگ میوندوال بخش هشتم
- محمد همایون سرخابی شهر غلغله در ماتم نبود بودای بزرگش هنوز میگرید
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوالبخش هفتم
- محمدنبی عظیمیتا لحظهء انــــتقال مسؤولیت
- گزارش از انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش ششم
- اسدالله جعفریآیاافشار باردیگر تکرار خواهد شد؟
- سید عبدالقدوس «سید»جنگ افشار
- خلیل الله سکندریواقعیت های پنهان در ماجرا های عیان افغانستان
- محمد همایون سرخابی نگاه مختصری پیرامون زندگی پرافتخار ظهیرالدین محمد بابر
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش پنجم
- محمد عالم افتخارسید جمال الدین افغانی ؛ اَبَر انسانی که از نو باید شناخت !
- سرلوڅ مرادزی پاچاخان د بهرنیو پوهانو په نظر کې
- صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دور تیموریان
- میرعنایت الله سادات نظری بر موافقتنامه ای دیورند
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا قتل؟ بخش چهارم
- نویسنده : مهرالدین مشیدامریکا و بازی بزرگ در کشوری که دشنۀ مقاومت گلوی هر مهاجمی را شگافته است
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ بخش های دوم و سوم
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزاد آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- ا. م. شیریبمناسبت زادروز استالین
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ
- نویسنده: ولادیمیر پلاستون ببرک کارمل تا آخرین نفس های خود به حقانیتِ راهی که خود انتخاب نموده بود باور داشت
- ع.رستمی ببرک کارمل نماد وحدت!
- ر. حسنهفته اول دسامبر یاد آور روز های فقدان دو شخصیت مبارز نستوه کشور
- نوشته از ع. بصیر دهزادبخاطر 14چهاردهمین سالگرد وفات شادروان ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی گرامی وجاویدان باد نام وخاطره تابناک زنده یاد ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی چهارمین سالروز وفات زنده یاد محمود بریالی را گرامی میداریم
- احمدشاه سرخابییادی از جاودان یاد ببرک کارمل و برادر و همرزم فقید ش محمود بریالی!
- سرورددیورند کرښه دتکړه پوهانو وځیړ نو ته ضرورت لري
- عزیز آریانفردرنگی بر سر نام کشور ما- افغانستان
- عزیز آریانفرراز نهانی نامه دوست محمد خان به نیکلای یکم- امپراتور روسیه
- عزیز آریانفرآیین نامه داخلی انقلابیون جوان افغان (جوانان افغان)
- شباهنگ راددر یادمان کمونیست رزمنده «ارنستو چه گوارا»
- دکتر بیژن بارانکوچ آریاییها از شمال خزر
- سرلوڅ مرادزی د تاریخ پاڼه : کوز پښتانه او د افغانستان خپلواکي
- سليمان راوش تجاوزانگليس ، روس و امريکا بر افغانستان يا يک دروغ بزرگ
- اکادمیسن دستگیر پنجشیریحملات بر نیروهای چپ و پیامد های آن
- عزیز آریانفرگستره «اروآسیای میانه بزرگ»
- احسان لمر یادی از خانوادهء ناظر صفر
- داکتر . و .ع . خاکسترفراز های از زند ه گی یهودان در افغانستان
- نوشته صدیق رهپو طرزیتمدن «سند ـ هلمند» آغاز گر تاریخ ما
- انجنیر زلمی نصرت مهمندافغانستان د«جواهر لعل نهرو»له نظره!
- لیکونکی : نجم الدین « سعیدی »دعلامه دوکتورمحمد سعید « سعید افغانی»د «۲۵» تلین په ویاړ !
- سيد احسان " واعظی"تمدن های آريانای کهن و خراسان باستان
- آصفه صبابه مناسبت سی امین سال شهادت شاد روان محمدطاهربدخشی
- عبدالوکیل کوچیفرخنده باد چهل و پنجمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- مرادزیستر پاچا خان : ملي هویت ، خپلواکي ، ملي ژبه او تعلیم
- علی رستمی چهل وپنجمین سالکرد حزب دموکراتیک خلق افغانستا ن را گرامی داشت !
- داود کرنزی بمناسبت سومین سالگرد وفات رفیق بریالی
- یعقوب هادینام و نیکوئی های رفیق ببرک کارمل جاودان باد
- سید احسان واعظی شخصیت نام اوری که باتاریخ زیست
- ترجمه و تحشیه از خلیل وداداز انقلاب اکتوبر تا انقلاب ثور
- سيد احسان " واعظی"تمدن هاي آرياناي كهن و خر اسان باستان
- احسان واعظی جايگاه والا و ارزشمند فيض محمد کاتب هزاره دربازتاب رويدادهای سياسی و تاريخ نگاری کشور
- رحمت اله رواند سنبلی نهمه نیټه د پښتنو اوبلوڅو د پیوستون د ورځی په یاد
- مرادزئ د وږي ۹ مه د پښتونستان ورځ
- نوشته : میرمحمد شاه "رفیعی"آرزوهای فراموش ناشده شهدای به خون خفته
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- پژوهش: ظاهردقیق ماسترعلوم سیاسیحکومت مجاهدین(!)وبرکناری نقابهای تقدس آنان
- محمد عوض نبی زا د ه سی ومین سالروز شهادت علامه محمد اسمعیل مبلغ فرخنده و گرامی باد
- دکتورخلیل وداد (بارش)خاطرات مهندس هُلندی فان لوتسنبورگ ماس
- محمد عوض نبی زا دهدرويش علي خان هزاره اولین نایب الحکومهءهرات دردولت درانیها
- میرعبدالواحد ساداتسخنی چند پیرامون شخصیت والای غبار
- محمد عوض نبی زا ده بنیادعلیخان هزاره مبارزهمیشه درسنگرو یکی ازمدافعین راستین استقلال کشور
- محمد عوض نبی زا دهشیرمحمدخان هزاره جنگاورقهرمان و یکی از فاتحین اصلی معرکهءمیوند
- ترجمه و تحشیهء دکتور خلیل وداد نخستین مداخلهء نظامی شوروی به افغانستان
- سیدحسن رشاددو یاد و دو خاطره
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرافغانستان در مراحل نخست توسعه مستقل (سال های دهه 1920)
- محمد عوض نبی زا ده میر یزدان بخش بهسودی نماد ازایمان و مقاومت ،قربانی توطیه و پیمان شکنی
- محمد عوض نبی زا د ه یکصد وپا نزدهمین سا لیا د شهادت میرمحمدعظیم بیگ سه پای
- نسیم جویا جویاــ پرچم شجاعت و نبرد مردم افغانستان به خاطر ازادی,عدالت وترقی
- محمد عوض نبی زا دهچهل و سومین سا لگرد وفات زنده یاد برات علی تا ج یکی ازپیشآهنگان ، نهضت مشروطه خواه و دموکرات گرامی باد
- محمد عوض نبی زا دهیکصدوپنجمین سال تولد فرقه مشرفتح محمد خان میر زاد یکی از پیش قراولان جنبش مشروطیت کشور فرخنده باد!
- محمد عوض نبی زا دهبیست و ششمین سا لیا د وفات محمد ابراهیم گا و سواریکی ازپیشگامان نهضت دهقا نی وضد استبداد گرامی با د!
- جنرال محمد یاسین امیریهشتاد سال از تولد ببرک کارمل شخصیت استثنایی تاریخ معاصرکشورمی گذرد
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبي زاده نقش و مقام مردم هزاره دردولت و جامعه طی دوونیم قرن اخیر
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟(قسمت ششم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- مشعلشخصيتي که با تاريخ عمر خواهد کرد
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت پنجم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت چهارم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبی زاده یادی ازمبارزقهرمان عبدالخالق شهید
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ )قسمت سوم (
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت دوم )
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- دپلوم انجنیر خلیل الله معروفی جوانمرد لک بخش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- نصرت شاد يادي از “ مولانا “ ملانصرالدين !
- محمدعوض نبی زاده معرفی مختصریکعده ازمبارزین شاخص مردم هزاره درجنبیشهای ضد استبدادی و استعماری
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ويرايش وگردآورنده جانبازنبردنخستين سلطنت يک زن ازسلاله غزنويان در جهان اسلام
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ظريفيبه بها نهء هشتا دهفتمین سالگرد استرداد استقلال افغانستان
- آتوسا سلطان زاده فيلسوفاني كه پيامبر شدند !
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- دوکتور.م. پکتیا وا ل بمنا سبت هشتا دو هفت مین سا لګر د استر دا د استقلا ل ملی افغانستا ن
- محمدعوض نبی زاده هزاره جات یا هزارستان ازدیدگاه ونظر مورخین
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- نصرت شاد توماس هابس متفكر و فلسفه سياسي دولت
- عليشاد لربچه ژان ژاك روسو
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- عليشاد لربچه زنون ؛ اهل كيتون
- نوشتهء: زمری کاسی شناسنامهء يکتن ازمشروطه خواهان، يک مبارز گمنـــام و افشای يک ترورسياسی ديگر؛
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشوردرمورد هفت وهشت ثور
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پر شوردر مورد هفت وهشت ثور
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشور در مورد هفت و هشت ثور(بخش شـشم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشور در مورد هفت وهشت ثور بخش چهارم
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر مورد هفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- سراج الدین ادیبروز جهانی کارگر وتشکیل سازمان بینالمللی کار
- سراج الدین ادیب جهان در آیینه ء رویداد های تاریخ (اول تا 31 می )
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمدوليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- کريم حقوقابونصر فارابي ارسطوی شرق
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش نخست
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رضا شادابهویت قومی هزاره ها و سادات هزاره
- ارسالي آرش فروزی با مبارز آتشين راه نجات مردم داکتر محمودی آشنا شويم
- سراج .اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخ
- دوکتورمحمد شعيب مجددیمسابقه تير اندازی در زمان تيموريان هرات
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش نخست
- اسکاریحسن صباح وجنبش اسماعيليه
- دستگيرصادقيغارت ميراثهای فرهنگي و تاريخي
- صباحچگونه ابوریحان بیرونی قاره آمريکا را کشف کرد؟
- داکتر وفاهوشی مین مردی که تاريخ را رقم زد
- صباحاولين سفير زن درتاريخ کابل زمين
- صباحگوشه ي ا ززندگي جاودانه مرد خراسان
- استادصباحابوالفضل بيهقی مورخ امپراتوري غزنويان
- سراج الدين اديببمناسبت 86 مین سال استقلال افغانستان
- تهيه و تدوين از بصيرشررتاريخ ، آزادي ،صلح واستقلا ل
- عينيسيرتاريخي فاجعه ملي ومجرمين جنگي
- رسالتروزا زن بحث انگيزتاريخ
- استادصباحميمنه د راورا ق تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحچهل سال اسماعیلیه بعد از وفات حسن صباح
- استادصباحتاريخ عمومي اسماعیلیه هاواوضاع خراسا ن
- نبشهءايشرداسالاحمدالله هندوی افغانستانیم؟!
- تهيه و ترتيب از اشرف بهروزفشرده اي از تاريخ فرانسه
- انجنيرغلام سخي ارزگانيبه بهانه يي گرامي داشت از روز جهاني مادر
- ارسالي جواد نصريانزن در آنسوي تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحيعقوب ليث صفاري مرد خرد وپيکا ر
- ارسالي صيقلرويدادها ي تاريخي
- ارسالي بنفشه ميتراآخرين تغييرات سياسي جهان در دهه پسين سده دوهزار عيسايي
- ارسالي فرحت شکوهمندگفتار بزرگان
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- ارسالي بنفشه ميترامجموعه ای از دانستنی ها
- گردآورنده وتلخيص استادصباحسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحگسترش فرقه اسماعیلیه در قرن اخیر
- نسرین مفیدردپای زن افغان در تاریخ
- نسرين مفيدهشتم مارچ روز جهاني زن در پهنای تاريخ
- ارسالي محبوب شاملعقايد اسماعيليه
- ارسالي ميلاد بهزادتاریخچه کتاب و کتابخانه در عهد با ستا ن
- ارسالي نسترن نيلابمروري برآيين کا تو ليک
- ارسالي شامل سالارد رمورد زرتشت و زرتشتیا ن چه میدانیم؟
- ارسالي فريدون کيومرثمهاتما گاندی منجی صلح وپيام آورآزادي
- ارسالي بکتاش نهيردرباره اصطلاح شيعه
- استاد صباحکمي ازحقا يق ناگفته وتاريخي سرزمين خراسان
- ارسالي جواد نصريانتاريخ ظهور و مؤسس مذهب معتزله
- ارسالي اميد برهاناهل حديث و حنابله
- ارسالي جواد نصريانوهابيت چگونه بوجودآمد؟
- استاد صباحتاريخ مذ هب اسماعيليه
- ارسالي دانش آرزوتاریخ اروپا
- ارسالي اميد آهنگربابل درکجا واقع بود؟
- ارسالي جواد نصريانپنج دهه از تصویب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد
- ارسالي اميد آهنگرامپراتوری اسکندر چه وسعت داشت ؟
- ارسالي عمران مهربانچه نيرويي ملتها را به حرکت در مي آورد؟
- ارسالي ميلاد دوستچه کسی می تواند تاریخ بنو یسد؟
- ارسالي مشهيد مهوشبِنِدِتو كروچه
- ارسالي اميد آزموننظرمن در باره تاريخ
- ارسالي مشهيد اميلسا ما نيان
- ارسالي داکتر بصيرجنگ نفت
- ارسالي احمد منصور آگاهنهروآزاده مرد آزادي
- ارسالي وليد نصرياندرتاريخ ا مريکا چه گذشته است؟
- استاد صباحلحظه يي دردهليزهاي تاريخ
- ارسالي سالار هوشمندبه بها نه، سالروز ترور مهاتما گاندی
- ارسالي داکتربصيرتاريخ و هويت ملي ما
- ارسالي شامل صباحلحظه يي با تاريخ
- دستگير صادقيگراميداشت از مبارزات قهرمانانهً مردم با شهامت افغانستان در حفظ استقلال کشور