جهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش نخست
سراج الدين اديب سراج الدين اديب

( از اول تا 10 ماه دسمبر )

 

 

روز شمار اول ماه دسمبر                                                     

= = = = = = = = = =  

1ـ انديشه وجنبش « گاندي* » رهبر فقید هند :ـ به تاریخ اول دسمبرسال 1919میلادی: روز انتشار انديشه " نافرماني مسالمت آميز " در هند بود زیرا«موهنداس كرمچند گاندی» مردم را تحت عنوان" نافرماني مسالمت آميز " گرد آورد و این ابتکاررا به منظور رسيدن به هدف سياسي به پیش برد، پیشوای هند اين روش مبارزه را از ششم نومبر سال 1913 تجربه نمود وبر اساس آن ، نخستين راهپيمايي گسترده را در افريقاي جنوبي برگزار كرده بود « گاندی »  فارغ التحصيل رشته حقوق از انگلستان بود انسانی نحیف اما ناجی بزرگ  یك ملت،  ملقب به مهاتما (روح بزرگ) مردی كه برای ملت‌های شرق و غرب یك اسطوره و نمادی از چهره‌ی مثبت سیاست و كشورداری بود این رهبر مقاومت منفی هند، انسانی كه میلیون‌ها نفر هندی را با شیوه‌ی نوین مبارزه، از زیر یوغ استعمار انگلستان رهایی بخشید، درسال 1930میلادی بدون فیر، یك گلوله به سربازان انگلیسی، نافرمانی عظیمی در هندوستان برپا كرد و با پیوستن میلیون‌ها هندی به او، كمپانی هند شرقی را به زانو درآورد، در فاصله‌ی 20 سال بارها زندانی شد و هر بار در زندان با اعتصاب غذا و پشتیبانی هواداران میلیونی‌اش، آزاد شد، «موهنداس كرمچند گاندی» یا مهاتما در هند یك ماشین بافندگی داشت كه با آن امرار معاش می‌كرد و حتی لباس معروفـش را از همان و با دسترنج خودش بافته بود، این مرد زنده نام سال‌ها تلاش خستگی ناپذیری را با «جواهر لعل نهرو»،در هندوستان انجام داد تا استقلال خود را درسال1947 میلادی جشن گرفت او حتی پس از استقلال حاضر به پذیرفتن هیچ سمت و مقامی نشد وهمچنان رهبری كنگره را به نهرو سپرد، «گاندی» اصل مبارزه‌ء(مقاومت منفی ) را به هندیان و جهانیان با عنوان «آهسیما» یا (عدم خشونت) عرضه كرد كه در آن خشونت نسبت به انسان و حتی حیوانات و گیاهان مطرود است،" آهسيما" براساس عشق‌ورزی و عدم تنفر از دیگر انسان‌هاست.

    دمكراسی كثرت‌گرا و بشردوستانه‌ء گاندی وتاكید  او مبنی بر مدارا و همزیستی با تمام ملت‌ها و نژادها، مبارزه‌ء او با فقر مادی و معنوی در هند و نفی هر گونه خشونت، الگوی مردم‌ داری وكشورداری از كلام اوست چنانچه گفته بود : « من نمی‌خواهم به دور خانه‌ام ديواری بكشم و پنجره‌هايم را بپوشانم من دوست دارم تمامی فرهنگ‌های جهان با آزادی كامل مانند هوا به خانه‌ام بوزند، اما نمی‌گذارم زير پايم را سست کنند، من نمی خواهم در خانه‌های دیگران مثل یک برده و گدا زندگی کنم »، گاندی در مقدمه نظريه خود نوشته است كه« تا مردم از يك جنبش حمايت صادقانه نكنند به پيروزي نخواهند رسيد،وي معتقد به نقش توده ها در هر جنبشي بود، و می گفت تا توده ها از صميم قلب در يك جنبش مشاركت نكنند اين جنبش نخواهد توانست وضعيت موجود را تغيير دهد» ، گاندي براي احقاق حق توسل به خشونت را ضروري نمي دانست و معتقد بود كه نه تنها همگان از توسل به خشونت حمايت نمي كنند بلكه طرف متقابل كه نيروي تهاجمي بيشتري دارد به سهولت خواهد توانست جنبش خشونت آميز را سركوب و عمل خود را مشروع جلوه دهد، گاندي براي رسيدن به هدف به نفوذ كلام توام با عمل باور فراوان داشت،  وي نوشته است كه« بزرگترين نيروي سياسي نيروي مردم است كه براي بسيج اين نيرو مهارت فراوان ، شهرت خوب ، محبوبيت عمومي و نفوذ كلام لازم است و اگر كلام با عمل توام نباشد مردم جذب نمي شوند، مردم اگر بدانند كه خشونت در كار نيست زودتر جمع مي شو ند، گاندي شديدا مخالف جدايي سياست از اخلاق است،  وي در اين زمينه نوشته است كه: « سياست اگر از اخلاق جدا شود به خشونت ، فساد و جاه طلبي مي انجامد و دروغ گفتن نخستين گام براي جدا كردن اخلاق از سياست است و مردم خيلي زود از جنبشي كه زعماء و گردانندگانش از گفتن دروغ ترس و اباء نداشته باشند جدا مي شوند و ريزش مردم برابر است با شكست جنبش ، وی علاوه میدارد كه بهترين و برنده ترين حربه در برابر زورگويي مقاومت منفي است ، زيرا كه نمي توان زور را برضد چنين مقاومتي بكار گرفت، گاندي در زمينه دمكراسي می گويد كه با انتخابات مستقيم ، اما در سطحي محدود موافق است يعني در سطح يك روستا و نمايندگان جوامع كوچك شوراهاي بزرگتر را انتخاب كنند تا به آخر، به اين ترتيب وي موافق دمكراسي ( شورا ها ) است و تصريح مي کند كه حكومت بر منطقه اي كوچك و جماعتي محدود آسان و ثمربخش است».

    گاندي با ايده نافرماني مسالمت آميز و يا به تعبيري " مدني" موفق شد با حداقل تلفات به استعمارانگلیسها در هند پايان دهد، گاندی آن انسان بزرگ که در اکتوبر سال 1869 تولد شده بود و متاسفانه شش ماه بعد از استقلال ، توسط طرفداران خشونت به ضرب گلوله بتاریخ 30 جنوری سال 1948میلادی  از پا در آمد و ترور شد، اين حادثه نه تنها هندوستان بلكه بسیاری از آزادیخواهان و بشردوستان جهان را اندوهگين كرد او در زمينه زندگي خصوصي لذت را در فروتني ، سادگي و پرهيز از تجملات مي دانست.

* گاندی ـ موهندوس کرم چند (مها تما ) ـ ( 1869 ـ 1948 ميلادی ) : در شهر پور بلدر در غرب هندوستان متولد شد و برای کسب دانش عازم انگلستان گرديد و پس از اتمام تحصيلات به وطن باز گشت ، نخست در بمبئی و بعد در افريقای جنوبی به کار سياست وارد شد، در اثر مبارزه او برای دفاع از هنديان مقيم آنجا در سال 1921 ميلادی هيئت انگليسی به آنجا رفت و قسمتی از مقررات ظالمانه را لغو نمود، وی پس از اين پيروزی به هندوستان برگشت و مبارزات سخت تری را آغاز نمود روز بروز به پيروان او افزوده می شد، قدرت و نفوذ او چنان شد که در سال 1921 ميلادی کنگره ملی همه اختياراتش را بوی  واگذار کرد او با شيوه خاصی که در مبارزه داشت ( مقاومت منفی ) کشمکش هائی بوجود آورد و در سال 1922 میلادی زندانی شد ولی مدت زندانی بودن او دو سال بيشتر دوام نداشت و پس از آزادی به رياست کنگره ملی هندوستان بر گزيده شد و با عزمی راسختر به مبارزه خود  ادامه داد، دو مرتبه انگليسی ها او را روانه زندان نمودند، ليکن هر دفعه به علت محبوبيت جهانی و استفاده از اعتصاب غذا از زندان رهائی يافت تا اينکه در سال 1946 ميلادی انگلستان طرحی را برای استقلال و آزادی هند پيشنهاد کرد و در نتيجه در سال 1947 ميلادی آزادی هند، اعلام گرديد ولی در سال 1948 ميلادی تروريستی بنام ( رامينات ) با گلوله به زندگی او خاتمه داد و نگذاشت نتيجه مبارزات طولانی خود را به چشم بيند.

2 ـ اتحاديه اروپایی معروف به" اتحاد مقدس ":ـ به تاریخ اول دسمبر سال 1825 میلادی: اتحاديه تاريخي اروپايي معروف به" اتحاد مقدس "با خروج روسيه تزاري از آن جرگه از هم پاشيد، زيرا تزار نيكلاي اول امپراتور جديد روسيه به خاطر كمك به يونانيان مسيحي كه تحت سلطه عثمانيان بودند از آن اتحاديه خارج شد، اتحاد مقدس توسط امپراتوران روسيه و اتريش و پادشاه پروس( المان ) بوجود آمده بود و امپراتور روس كه عضو اتحاد مقدس بود ،تزار" السكاندر اول " بود.

3 ـ در گذشت "هبرت - ويل كينس " :ـ به تاریخ اول دسمبر سال1958 میلادی : « هبرت - ويل كينس » يكي از مكتشفين بزرگ قطب شمال بدرود حيات گفت، اين كاشف قطبي كه هنگام مرگ 48 سال داشت به سال 1910 ميلادي در" لندن" پاي به عرصه وجود گذاشته و از 21 سالگي جزو قطب شناسان درآمده بود، بناأ به وصيت وي خاكستر جسد ش را پس از سوزاندن به وسيله يك زير دريايي اتمي به قطب شمال بردند و در آنجا به باد دادند .

4 ـ مقاومت زن سیاهپوست دربرابر تبعیض:ـ به تاریخ اول دسمبر سال 1955 میلادی: « زرا پارکز»  زن جوان سياهپوست در شهر مونتگمري ايالت آلاباماي امريکا رسم تبعيض آميز نشستن سياهپوستان روي چوکی هاي عقب موترسرویس ها را که يک تحقير طولاني بود شکست و پس از ورود به موترسرویس که مسافر چنداني نداشت در چوکی قسمت پیشروی آن نشست و بعدا هم حاضر نشد جاي خود را به يک مرد سفيد پوست بدهد و با وجود تذکر پي در پي راننده که اظهار می داشت به قسمت عقب برود، ولی سیاهپوست نا فرمانی کرد، راننده که چنين ديد سرویس را متوقف کرد و جريان را تیلفونی به پليس اطلاع داد، اين عکس العمل تاريخي که جامعه امريکا را عميقا تحت تاثير قرار داد، هنگامي برداشته شد که « زرا » در انتظار رسيدن پليس و انتقال او به زندان بود و به نتيجه کار خود مي انديشيد، در پي انتشار اين گزارش در روزنامه ها ،سياهپوستان امريکا به مدت يک سال سوار شدن بر موترسرویس عمومي (شهري) را تحريم کردند.

5 ـ نخستين صدراعظم زن در کشوراسلامي :ـ به تاریخ اول دسمبر سال 1988میلادی: خانم « بي نظير بوتو » صدر اعظم پاکستان شد، وي نخستين زني بوده است که در يک کشور اسلامي چنين مقامي را به دست آورده است، ذوالفقار علي بوتو پدر بي نظير رهبر حزب مردم پاکستان قبلا همين مقام را داشت که دولت او در يک کودتاي نظامي سرنگون و خودش هم بعدأ اعدام شد.

 روز شمار دوم ماه دسمبر

= = = = = = = = = =  

1 ـ استقلال امارات متحده عربي :ـ به تاریخ 2 دسمبرسال1971ميلادي: امارات متحده عربي شامل كشورهاي اسلامي كرانه جنوبي خليج فارس بطوررسمي استقلال يافت، پايتخت اتحاديه، ابوظبي و شامل هفت اميرنشين است، اين اميرنشينها پيش ازاتحاد به امارات هفتگانه شهرت داشتند و تحت الحمايه انگليس بودند، قابل توجه است كه دين اسلام درقرن اول هجري به فاصله كمي ازتاريخ رحلت پيامبراسلام به اين نواحي راه يافت و هم اكنون بيش از97 درصد ازتمام جمعيت امارات متحده عربي مسلمان هستند.

2 ـ تولد يكي ازپيشگامان تلويزيون :- به تاریخ 2 دسمبرسال1906ميلادي: «پيترگولدمارك» يكي ازپيشگامان تلويزيون در" بوداپست" مجارستان متولد شد،« گولد مارك» بعد از سفر به امريكا به عنوان انجنیر درآزمايشگاه سيستمهاي پخش مغول دست بكارشد و سرانجام تلويزيون رنگي را اختراع كرد، ،« گولد مارك» همچنين مخترع سيستمي بنام ضبط طولاني است، تلويزيون رنگي ساخت گولد مارك براي نخستين بار درسال1940 میلادی به نمايش درآمد و بعد ازجنگ جهاني دوم با كمي تفسير و اصلاح به بازارعرضه شد.

3 ـ پيروزي ناپلئون در اوسترليتز:ـ به تاریخ 2 دسمبرسال 1805 ميلادي: ناپلئون اول امپراتور فرانسه درست يك سال پس از تاجگذاري اش در نبرد اوسترليتز به درخشان ترين پيروزي جنگي خود دست يافت، در اين جنگ و در يك روز آفتابي كه در اواخر فصل پاييز منظره دلپذيري داشت ، ناپلئون اول فقط در چند ساعت قوای مسلح  2 امپراتور ديگر ، ( فرانتز دوم امپراتور اتريش و الكساندر اول امپراتور روسيه) را درهم شكست، به همين دليل" اوسترليتز" 3 جنگ امپراتورناميده مي شود، در سال 1805 ميلادي سومين اتحاديه عليه ناپلئون به تحريك انگلستان تشكيل شده بود، ناپلئون كه به دليل از دست دادن نيروي دريايي اش نمي توانست به خاك انگلستان كه به منزله سر اين اتحاديه بود حمله كند ، تصميم گرفت به بازوي آن اتريش ضربه بزند، بنابراين ناپلئون با قوای نظامی خود آماده مقابله با قوای مسلح  اتريش و روسيه شد، وي سپاه اتريش به فرماندهي جنرال ماخ را در اولم در روز 20 اکتوبر سال 1805 ميلادي شكست داد، سپس با تعقيب بقاياي سپاه اتريش ، ناپلئون اول پيروزمندانه وارد" وين"  پايتخت امپراتوري اتريش شد، اين نخستين بار در تاريخ " وين"  پايتخت سلسله "هابسبورگ" بود كه بايد در مقابل يك فاتح تسليم مي شد، در روز 19 نومبر ، قوای نظامی فرانسه به برون (برنو ، مركز موراويا واقع در حمهوري چك امروزي) رسيد، در مقابل قوای نظامی فرانسه ، قوای نظامی روسيه و اتريش تحت فرماندهي جنرال روس« كوتوزوف» صف كشيده بودند، دو سپاه چند بار دست به نبردهاي كم دامنه  زدند، ناپلئون اول كه يك استراتژيست بزرگ بود ، تصميم گرفت با يك مانور نيروهاي دشمن راغافلگير كند، بنابراين ، در مقابل حيرت عمومي مارشال هايش در روز 28 نومبر دستور داد قوای نظامی فرانسه عقب نشيني كند و بلندي هاي "پراتزن" كه از لحاظ تاكتيكي حائز اهميت بودند را رها نمايند، قوای متحدين اين عقب نشيني را به عنوان نشانه ضعف ناپلئون تلقي كردند، در روز 30 نومبر ، ناپلئون با « پرنس دالگوركي» ملاقات كرد و پيشنهاد آتش بس داد اما "روسها " توقعات زيادي را مطرح كردند و مذاكره قطع شد، بنابراين نبرد قطعي به نظر مي رسيد و ناپلئون در منطقه اي حضور داشت كه براي نبرد ايده آل بود و نيروهاي اتريش و روسيه فرصت كافي براي تحكيم مواضع خود نداشتند.

   قوای نظامی فرانسه بارديگر بر بلندي هاي " پراتزن" تسلط يافت و قوای نظامی " خصم " را زير آتش توپخانه گرفت، اسپ سواران نظام فرانسه و نظام روسيه دست به يك دوئل زدند كه كمتر از نيم ساعت طول كشيد و در جريان آن اسپ سواران روسيه در مقابل ديدگان« الكساندر اول» تزار روسيه شيرازه اش از هم پاشيد، به اين ترتيب  در روز 2 دسمبر سال 1805 ميلادي ، ناپلئون اول امپراتور فرانسه در يك هواي فرح بخش پاييزي قوای نظامی 2 امپراتور اتريش و روسيه را در" اوسترليتز" درهم شكست و به يكي از بزرگترين فتوحات خود دست يافت.

4 ـ معارضه مسكو وغرب:ـ به تاریخ 2 دسمبر 2004 میلادی : از گزارش رسانه ها درنشست سالانه سازمان همكاري و امنيت اروپا، وزير امورخارجه روسيه با لحني خشن و تعرض گونه خطاب به وزير امورخارجه امريكا گفته بود ناظران انتخابات كه از سوي شما ( امريكا ) و اتحاديه اروپا اعزام مي شوند چيزي جز ابزار دست اندازي نيستند و به عنوان عامل عمل مي كنند تا يك شاهد بي طرف و بي غرض، شما ( امريكا ) در اوكراين 14 ميليون دالر صرف اعزام ناظر ومصرف سنجش افكار و برآورد وضعيت آراء بر پايه مصاحبه با نخستين دسته راي دهندگان ( اصطلاحا « Exit Poll» ) كرده ايد كه خوراك تبليغ براي رسانه هايتان تهيه شود و از قبل وانمود كنيد نامزد مورد علاقه شما برنده است و آن را در دهان مردم بگذاريد و سپس رويش به ايستيد و پا فشاري كنيد، اين چهارده ميليون علاوه بر 65 ميليون دالری است كه خودتان اعتراف به مصرف كردنش براي پيشبرد امر دمكراسي در اوكراين كرده ايد، از اين پس ماهم ناظر انتخاباتي مي فرستيم، برخي از اين رسانه ها با توجه به معارضه تازه مسكو و غرب به انتشار بيوگرافي هاي« پوتين»  و همكاران نزديكش دست زده و عموما اشاره كرده بودند كه اين افسران سابق پليس مخفي شوروي افرادي كم حرف هستند و قيافه اي خشك ولي مودب دارند و به سختي مي توان دستشان را خواند، اين رسانه ها تاكيد اخير پوتين به نخست وزير عراق را كه اين كشور در وضعيت اشغال كامل نظامي خارجي ( Total Occupation) است يك ضد حمله به غرب تلقي كرده اند و پيش بيني كرده اند كه ادامه خواهد داشت، پوتين در مسكو به «علاوي» نخست وزير موقت عراق گفته بود كه در شرايط اشغال نظامي كامل، به درست برگزارشدن انتخابات عراق ترديد دارد و ....

 روز شمار سوم ماه دسمبر

= = = = = = = = = ==   

1 ـ انفجار مهيبي در اثر گاز«سيانور» :ـ به تاریخ 3 دسمبر سال 1984ميلادي: فاجعه عظيم نشئت گاز ازيك كارخانه امريكايي دربوپال هند روي داد، اين كارخانه متعلق به شركت چند مليّتي امريكايي" پونيون كاربايد" بود و دراثربي احتياطي و عدم پيش بيني هاي امنيتي ازطرف مسئولين كارخانه گاز" ام- آي- سي" از سه منبع 45 تني زيرزميني نشئت كرد، دراثرنشئت اين گاز انفجار مهيبي  رخ داد و هزاران نفر از مردم بي گناه جان خود را ازدست دادند، تركيب اصلي گاز" ام- آي- سي "( سمّ «سيانور») است.

2 ـ زيردريايي اتمي تازه و پر قدرت چين :ـ به تاریخ 3 دسمبر سال2004میلادی:  کشور" چين "  بدون سر و صدا زیردريايي اتمي تازه و پر قدرت خود ازنوع « 094 » را به آب انداخت، وزارت دفاع امريكا اعلام كرده است كه اين زير دريايي مجهز به موشكهاي اتمي قاره پيما مي تواند از آبهاي چين، هرنقطه از جهان را هدف قرار دهد و بزند و نوع تكميل شده زيردريايي اتمي « 092 » اين كشور است كه به موشك اتمي بين قاره اي با برد 7000 کیلو متر مجهز است، زيردريايي هاي موشك انداز ديگر چين از نوع « جي ال ـ 2 » و زيردريايي هاي ديزلي هستند، وزارت دفاع امريكا تاييد كرده است كه چين زودتر از پيش بيني منابع اطلاعاتي موفق به تكميل و افزايش موشكهاي كروز و زير دريايي هاي خود شده و مي كوشد كه قبل از سال 2010 از اين لحاظ خود را به پايه روسيه و امريكا برساند، رسانه هاي امريكايي ضمن انتشار اين خبر در عين حال نوشته اند كه امريكا با چين، جز بر سرمسایل تايوان اختلاف و مشكل دیگری ندارد.

3- تولد« راچند را پراساد» فيلسوف هندي:ـ به تاریخ 3 دسمبرسال1884ميلادي: دکتور« راچند را پراساد» ،سياستمدار و فيلسوف هندي دريكي ازدهكده هاي ولایت" بيهار" بدنيا آمد، «  پراساد» با وجود تنگدستي خانواده تحصيلات خود را تا سطح دكتري ادامه داد و ازآن پس درنهضت استقلال طلبانه هموطنانش شركت كرد، وی دراين مبارزه همگام با مهاتما گاندي عليه استعمار مبارزه كرد و چند بار هم به رياست كنگره ملي هند برگزيده شد، دكتر«  پراساد» پس ازاستقلال هندوستان به عنوان اولين رئيس جمهور اين كشورانتخاب شد. 

4 ـ پوتين سیاست دولت امريكا را ديكتاتوری خواند :ـ به تاریخ 3 دسمبر سال 2004 میلادی: ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه در نخستين روز ورود خود به هند، در نطقي در دهلي نو دولت امريكا را متهم كرد كه سياست خارجي خود را برپايه ديكتاتوري قرار داده است و در روابط خود با ساير كشورها نوعي ديكتاتوري را دنبال مي كند، وي گفت كه دولت امريكا تلاش مي كند كه با چنين سياستي نظم روابط بين المللي برپايه " جهان يك قطبي و يك قدرت برتر " ادامه يابد،« پوتين» گفت كه اگر چنين سياست و محيطي ادامه يابد؛ حاصلي جز گسترش تروريسم، توسعه انواع قاچاق و معاملات مواد مخدر ، مافيابازي و توزيع سلاحهاي اتمي نخواهد داشت و مسائل پيچيده تر خواهد شد، زيرا كه تاريخ ثابت كرده است كه ديكتاتوري در مسائل بين المللي نه تنها مسائل را حل نكرده بلكه بر پيچدگي و دامنه دار شدن آنها به سبب افزايش مقاومت در برابر اين نوع برتري جويي يك دولت افزوده است و هر دولت ديگر در صدد برآمده كه آن هم قطب، برتر و قدرت شود!. ميزبانان هندي پوتين هم وجود جهان يك قطبي را رد كردند، رئيس جمهور روسيه همچنين غرب را متهم به بكار بردن قاعده مضاعف در مسائل بين المللي از جمله برنامه هاي اتمي كشور ها و انتخابات كرد و براي اثبات اين نظر از عراق و انتخابات آن مثال آورد، پوتين به منظور گسترش همكاري هاي دو كشور در همه زمينه ها از جمله توليد اسلحه پيشرفته و تكنولوژي به هند رفته بود.

5 ـ قيام مردم پاريس:ـ  به تاریخ 3 دسمبرسال1851ميلادي: قيام مردم پاريس عليه ديكتاتوري لوئي ناپلئون برادرزاده ناپلئون بناپارت آغازشد، علت اين قيام دستگيري برخي از رجال برجست

 

روز شمار پنجم ماه دسمبر

= = = = = = = = ===   

1ـ در گذشت فيلسوف و شيميدان الماني :- به تاریخ  5 دسمبرسال1230ميلادي: «آلبرت كبير» درسايه تحقيقات مستمر خود به ميل تركيبي عناصر از مهمترين وعمده ترين مباحث علم شيمي پي برد، آلبرت كبير به عنوان اولين كشف مهم خود دراين زمينه دريافت كه مي توان فلز مس را با آرسنيك سفيد كرد، اين مبحث ها بعدها توسط ديگر شيمي دانان تكميل شد.

2 ـ شمار يهوديان جهان :ـ به تاریخ 5 دسمبر2002 میلادی:  بر اساس آماري كه در سال 2002 میلادی انتشار يافت شمار يهوديان جهان را 12 ميليون و800 هزار تن نشان مي دهد ، از اين عده پنج ميليون و600 هزار در امريكاي شمالي ، حدود پنج ميليون در كشور اسرائيل و بقيه در نقاط ديگر جهان زندگي مي كنند.

3 ـ  دموكراسي و سوسياليسم جفرسوني :ـ به تاریخ 5 دسمبرسال 1804 ميلادي: توماس جفرسون انديشمند امريكايي براي دومين بار يه رياست جمهوري ايالات متحده انتخاب شد، به اين مناسبت نگاهي كوتاه به فرضيه او درباره دمكراسي ، موسوم به « جفرسونين دمكراسي » و بعضي ازعقايد ديگر او مي افكنيم ، توماس جفرسون كه اعلاميه استقلال به قلم اوست و هشت سال بر فدراسيون امريكا رياست كرده است فرضيه دمكراسي خود را با توجه به جمهوري افلاطون ، ليبراليسم لاك ، مسئوليت اجتماعي راي دهندگان در قبال انتخاب خود و فرضيه اسپينوزا، انديشه هاي روشنگران قرون 16 ، 17 و18 اروپا و اخلاق مسيحيت تنظيم و بيان داشته است، او حقوق سياسي ــ اجتماعي برابر مردم، ليبرالیسم و مشاركت كامل دردموكراسي را سه عامل اصلي مردمی اعلام داشته است، جفرسون كه از شاهدان عيني انقلاب فرانسه بود، درمورد منتخبان ( نمايندگان براي هرسطح ) تاكيد بر شرايط فرد داشته از جمله تحصيلات و تجربيات ، شناخت او از اداره و جامعه ، شناخت منافع عمومي وعلاقمندي كامل به حفظ و تامين آنها ، ترس از اشتباه و خطا كردن در امور عمومي ، وبالاخره عزم جزم به خدمت داشتن.   

    جفرسون بشر را طبيعتا مشتاق به آزاد بودن ، استقلال فعاليت داشتن ، و دارایي شان و حيثتي برابر بودن مي داند كه دشواري هاي يك جامعه با نقض اين عوامل بروز مي كند، جفرسون تاكيد دارد كه انسان حق زندگاني عادي كردن ؛ آزاد بودن ؛ پيشرفت داشتن و تملك دارد كه نمي شود سه حق اول و دوم وسوم اورا نقض كرد كه عصيانهاي فردي و اجتماعي نتيجه آن است، در مورد حق چهارم ( مالكيت ) ، جفرسون آن را تا حد نياز ضروري و متعادل؛ مجاز به محدودن شدن مشروط مي داند و از اين لحاظ است كه مفسران عقايد جفرسون اورا متمايل به نوعي سوسياليسم ملايم مي پندارند و به اين نظام « سوسياليسم جفرسوني » عنوان داده اند ، زيرا كه وي دولتها را مسئول تامين رفاه عمومي مردم مي دانسته كه در اين قسمت افكار او با كاپيتاليسم خالص متفاوت است، كاپيتاليسم تامين رفاه يك فرد را كه قادر به فعاليت است برعهده خود او گذارده است  نه دولت ، وي همچنين آموزش ، تعلیم ، تربیه مساوي و رايگان و نيز برخورداري مردم از امنيت كامل را حق اساسي آنان مي دانسته كه از نظر او امنيت قضايي و اقتصادي افراد از اين قبيل است.

   جفرسون همانند ارسطو تاكيد بر اخلاق سياسي داشت، وي كه موسس پوهنتون ( دانشگاه)  دولتي ويرجينيا است گفته است كه رشد و تكامل هر جامعه نسبت مستقيم با برخورداري مردم آن جامعه از اموزش تعلیم ، تربیه دارد و هر قدر كه سطح آگاهي هاي مردم بالا برود قانون شكني و تعدي كمتر مي شود، جفرسون نشريات ( رسانه ها ) ، كتابها و سخرانيهاي عمومي را بمانند مدارس از ستونهاي اصلي آموزش تعلیم ، تربیه مردم دانسته است،  وي مي گويد كشوري را مي توان مستقل وحقيقي خواند كه از لحاظ اقتصادي خود كفا باشد، نقل كرده اند كه جفرسون گفته است : يك دولت (شهر ، ايالت و يا كشور ) كه نتواند ماليات واقعي وضع و آنرا جمع آوري كند از مردم خود واهمه دارد.

4 ـ درگذشت « نه وين »:ـ به تاریخ 5 دسمبر سال 2002 میلادی: « نه وين» انقلابي و بعدأ ديكتاتور كشور ميانمار در 91 سالگي در حالي كه در خانه اش تحت نظر بود در گذشت، وي در جواني در آن روزگار كه ميانمار از مستعمرات انگلستان بود يك انقلابي چپگرا بشمار مي رفت كه آرزو داشت بتواند به استقلال ميهنش و سوسياليست كردن آن كمك كند، وي براي تحقق آرزوي خود به جاپان كه دشمن انگلستان بود رفت و با فنون نطامي و انقلاب مسلحانه آشنا شد، اشغال نظامي ميانمار (برمه ) از سوي جاپان و بيرون رانده شدن انگليسي ها از اين كشور (برنج خيز) به « نه وين » كمك كرد كه تجربه نظامي و شهرت و نفوذ سياسي خود را افزايش دهد و پس از جنگ جهاني دوم با انگليسي ها كه دوباره به برمه باز گشته بودند وارد مبارزه مسلحانه شود و ظرف سه سال ( در سال 1948 ) با كمك ديگران استقلال برمه را به دست آورد و درجه جنرالی بگيرد، « نه وين » تحت عنوان نجات وطن از فساد اداري و بوروكراسي بد در سال 1958میلادی برضد دولت وقت كودتا كرد و دولت ديگري روي كار آمد، وي درسال 1962میلادی بر ضد اين دولت هم كودتا كرد و اين بار خود زمام امور كشور را به دست گرفت و به مردم وعده بر قراري سوسياليسم و تامين رفاه عمومي و عدالت اقتصادي داد و به ملي كردن منابع توليد دست زد« نه وين » به تدريج با مخالفت هايي كه با او شد و كار شكني هاي ديگر و نيز شكست برنامه هايش به صورت يك ديكتاتور در آمد و تا سال 1988میلادی به مدت 26 سال به همين صورت بر، برمه حكومت كرد و دراين سال ظاهرأ خود را باز نشسته كرد ولي در پشت پرده همچنان قدرت با او بود كه اين نفود به تدريج افول كرد به گونه اي كه اخيرا ، دولت نظامي ميانمار پس از كشف توطئه بستگانش ، وي را در خانه اش تحت نظر قرار داده بود، « نه وين » كه در 14 ماه می سال 1914میلادی به دنيا آمده بود كارشكني خارجيان و عوامل آنها و ضديت استعمار گران سابق را مانع موفقيت طرحهاي داخلي خود معرفي مي كرد.

 روز شمار ششم ماه دسمبر

= = = = = = = = = ==  

1ـ کشف کشور ونزوئلا :ـ به تاریخ 6 دسمبرسال1499ميلادي: ونزوئلا از كشورهاي امروزي امريكاي جنوبي است كه « آلفونسو دوجِدا» دريانورد و مكتشف هسپانيايي آن را كشف كرد، وي نام منطقه تازه كشف شده را" ونزوئلا" يعني( ونيز كوچك) نهاد زيرا مردم برخي دهكده هاي آن همچون ونيزيها خانه هاي خود را روي آب ساخته بودند، نخستين تلاش درجهت آزادسازي اين سرزمين را« فرانسيكوميراندا» درسال1806ميلادي انجام داد كه با شكست روبرو شد، عاقبت «سيمون بوليوار» پس ازسالها مبارزه قواي هسپانيا را درهم شكست و" ونزوئلا" را ضميمه" كلمبياي بزرگ"كرد و بعد از آن درسال1830ميلادي اين كشور به استقلال كامل دست يافت.

 تصرف بغداد به دست عثماني ها وامریکایی ها :- به تاریخ 6 دسمبر سال1534میلادی : سلطان سليمان امپراتور عثماني در اين روز تصرف بغداد را تکميل کرد، نيروهاي عثمامي دو روز پيش از اين وارد حصار بغداد شده بودند که برخي از مورخان آن روز را زمان تصرف بغداد ذکر کرده اند، دولت صفويه ايران بعدا بغداد را از عثماني ها پس گرفت و در آنجا پايگاه به وجود آوردند و يك قطعهء نظامي نيرومند مستقر ساخت، جنگ متناوب ايران و عثماني بر سر بغداد دو قرن طول كشيد و در زمان نادر شاه مصالحه صورت گرفت؛ ايران از دعاوي خود بر بغداد دست كشيد و عثماني حاكميت ايران بر ايروان و همه قفقاز جنوبي را برسميت شناخت، در زمان شاه عباس هم عثماني ها همين نظر را داشتند و شاه عباس موقتا و تا رسيدن به هدفهاي مقدم خود آن را رد نكرده بود، سرزميني كه امروز" جمهوري عراق" خوانده مي شود از عهد باستان كليد خاور ميانه و آسياي غربي بوده و هر دولت كه اين كليد را به دست داشته قدرت برتر در منطقه بوده است، دولتهاي بابل و آشور همين نقش را داشتند، كوروش پس از تصرف بابل بود كه ايجاد كنفدراسيون جهاني خود را اعلام داشت، داريوش سوم پس از شكست «اربيل» به هزيمت رفت، اسكندر مقدوني پس از جهان گشايي در بابل استقرار يافته بود كه در همانجا درگذشت، جانشنيان اسكندر شهر « سلوكيه » را در كنار دجله ساختند تا از آنجا بر آسياي غربي حكومت و نظارت كنند، پس از آنها اشكانيان ايران تيسفون ( مداين ) را در سوي ديگر دجله ساختند و دو دولت اشكاني و ساساني ايران سابق حدود هزار سال از اين شهر بر امپراتوري پهناور حكومت كردند، هر دو دودمان خطر نزديك بودن به مرز رقيب ( خط آتش ) را تحمل كردند و پايتخت را از" تيسفون " به يك شهري مركزي انتقال ندادند، عباسيان به جاي زادگاه اسلام ، بغداد را در نزديكي " تيسفون " به صورت شهر درآوردند و مركز خلافت اسلامي قرار دادند، ايرانيان سابق دوباره اين مركز حساس را به چنگ آوردند، همه هدف سلجوقيان ، مغولها و تيموريان تصرف بغداد بود، شاه اسماعيل صفوي اندكي پس از اعلام سلطنت بغداد را متصرف شد، همه تلاش عثماني اين بود كه بغداد را در دست داشته باشد و سرانجام با مصالحه با ايران سابق به اين هدف خود رسيد.

    در جريان جنگ جهاني اول، هدف روسيه و انگلستان رسيدن به بغداد بود و بر پايه اين رقابت، روسها از طريق ايران تا كرمانشاه پيش رفتند ولي در پايان جنگ اول كه عثماني از ميان رفت و روسيه گرفتار جنگ داخلي شد، بغداد به تصرف انگلستان درآمد و از اينجا بر مناطق عربي متصرفه بناي حكومت كردن و سلطان و امير سازي را گذارد و سپس و در ظاهر مناطق ساخت خود را به اين سلاطين و شيوخ واگذار كرد، در دوران اتحاديه سازي، اتحاديه نظامي كه غرب در خاورميانه براي محاصره شوروي به وجود آورد، در بغداد تاسيس و به نام " پيمان بغداد" خوانده شد، متعاقب آن روسها به مليون و چپهاي عراقي كمك كردند تا در بغداد كودتا به راه اندازند و حكومت سلطنتي ساخت انگلستان را حذف كنند و از آن پس عراق دوست و هم پيمان مسكو و مدعي كويت و هر سرزمين ديگر شد كه مطمح نظر غرب قرار مي گرفت، پس از خروج انگلستان از شرق سویس، توجه اصلي امريكا معطوف به عراق شد و مدتها با كمك شاه كردهاي عراقي را بر ضد دولت عراق ( دوست مسكو) بر مي انگيخت، صدام حسين با اين كه مي دانست زير ذره بين امريكا و اسراييل است كه هر دو اهميت عراق را به خوبي مي شناسند مرتكب دو اشتباه سياسي شد؛ يكي اين كه در روزهاي افول قدرت مسكو فريب خورد و كويت را اشغال كرد و با اين عمل استقرار امريكا را در عربستان ، كويت ، قطر و ... تثبيت كرد و با اشتباه ديگر كه باز نگذاردن درهاي عراق به روي نمایندگان و بازرسان سازمان ملل بود بهانه اشغال نظامي عراق را به دست امريكا داد زيرا كه او، ديگر اسلحه كشتار جمعي نداشت كه درهايش را ببندد و وانمود كند كه دارد، با اشغال نظامي عراق، امريكا كه رقيب جهاني نداشت، با استفاده از اين خلاء آن كشور را به دست آورد وبه گمان قوی نزدیک به 200 هزار نيرو در آنجا دارد و ....تاريخدانان و ديگرصاحب نظران در نومبر 2004 با نشان دادن مرزهاي عراق روي نقشه و موقع جغرافيايي آن و با توجه به تحولات چند هزار ساله تاريخي منطقه و با اين استدلال كه عراق كليد خاور ميانه است بعيد مي دانند كه دولت امريكا ، مخصوصا بعید است در اين زمان و یا در آينده اي قابل پيش بيني همه نيروي نظامي خود را از عراق خارج سازد، برخي از اين مفسران حتي پيش بيني كرده اند كه دولت امريكا در عراق ، به مانند كره جنوبي و جاپان، پايگاه نظامي ايجاد كند كه با اين عمل نظر اسرائيل هم تامين مي شود.

3ـ تغيير زندان نلسون ماندیلا :ـ به تاریخ 6 دسمبر سال 1988 میلادی: نلسون ماندیلا بزرگ مردي كه توانست بدون خونريزي و آسيب به تبعيض نژادي و حكومت اقليت سفيد پوست مهاجر هالندی بر وطن خود پايان دهد و حتي در این زمینه كسي مجازات نشد،« ماندیلا» به سال 1956میلادی با 156 تن ديگر از رهبران جنبش حقوق مدني سياهپوستان شناخته شد، ششم دسامبر ياد آور تغيير زندان او در سال 1988 است كه در اين روز « ماندیلا » به يك زندان  بنام " كيپ تاون " منتقل شد،« ماندیلا» كه تنها به دليل مبارزه براي رفع تبعيض و احقاق حقوق هموطنانش 27 سال از عمر خود را در زندان با اعمال شاقه از  دست داد در دادگاهي كه او را محاكمه مي كرد گفت : من بر ضد تبعيض گام برداشته ام ، خواه اين تبعيض از سوي سياه و خواه از طرف سفيد اعمال شود، من براي ايجاد جامعه اي تلاش كرده ام كه در آن آزادي و دموكراسي وجود داشته و هرفرد در آن از حقوق يكسان و فرصت هاي برابر برخوردار باشد و مردم در كنار هم با هماهنگي و مسالمت زندگاني كنند .

   هنگامي كه به او گفتند كه اگر قول دهد از مبارزه دست بردارد مجازات حبس ابد اورا به زندان كوتاه مدت تبديل خواهند كرد نپذيرفت و در زير دوسیه نسبتی مربوط نوشت كه سازش بر سر حقوق مردم را نخواهد پذيرفت .ا ودر زندان جزيره« روبن » از بام تا شام چكش بر سنگ زد كه به بيماري سل و آسيب ديدگي چشم دچار شد و سر انجام فشار همان مردمي كه وي به آنان خيانت نكرد باعث رهايي او از زندان شد كه پس از آن از طريق مسالمت آميز به رژيم معروف به « آپارتيد» پايان داد ، حاكميت را به اكثريت سپرد و آنان هم اورا به رياست كشور برگزيدند و بيش از يك دوره هم اين مقام را نپذيرفت .

   وي با اين كه افكار سوسياليستي دارد اجازه مصادره اموال كسي را نداد و با اجراي طرح « اعتراف كن ، پوزش بخواه و عفو شو » اجازه نداد كه كسي هم مجازات شود و با اعمال يك سياست مدبرانه اينك سياه و سفيد در فدراسيون افريقاي جنوبي در كنار هم در آرامش زندگي مي كنند، اگر اين وضعيت " افريقاي جنوبي" را با اوضاع" زيمبابوه" مقايسه كنيم مي بينيم كه ماندلا چه هنر بزرگي كرده است و بي جهت نيست او را پدر افريقاييان و برادر مردم ساير قاره ها مي خوانند.

   ماندلا كه در 18 جولای سال 1918 میلادی در يك شهرك كوچك فدراسيون" افريقاي جنوبي" به دنيا آمده است اينك در همين شهرك دوران بازنشستگي خود را مي گذراند و مي گويد كه از تماشاي غروب آفتاب همراه با آهنگ( چايكوفسكي* ) لذت مي برد، وي مي گويد كه سوسياليسم كه تنها راه سعادت بشر است هنوز در مرحله آرزو است، بازنشسته بودن ماندلا دليل آن نشده است كه به ستمگري پرخاش نكند و از شركت در نشستهاي به خاطر صلح اجتناب جويد و نامه هاي پر از شكوه و شكايت مردم از سراسر جهان را نخواند، وي در سالهاي 2001 و 2002 بارها نگراني خود را از برهم خوردن نظم جهاني اعلام داشت، وي از هواداران موازنه قدرت در جهان است.

 برای معلومات بیشتر به این آدرس مراجعه کنید :     http://www.ariayemusic.com/dari1/tarikhi/adib3.html

* پیوتر ایلیچ چایکوفسکی(1840-1893) (به روسی: Пётр Ильи́ч Чайко́вский) از آهنگسازان سرشناس روس است، او در مکتب موسیقی آنتون روبنشتاین (A. Rubinestein) در کنسرواتورسن پترزبورگ (سن پترزبورگ (Санкт-Петербу́рг) دومین شهر بزرگ روسیه( پس از مسکو) است، این شهر در سال 1703 میلادی به دستور و با نظارت پتر کبیر ساخته شد و از آن زمان تا 1918 میلادی پایتخت روسیه بود، چایکوفسکی در این شهربه تحصیل پرداخت ، چایکوفسکی اصول و قواعد موسیقی کلاسیک غربی و جریان موسیقی توصیفی را در روسیه ادامه داد و به ترویج و اعتلای این مکتب در مقابل شیوه موسیقی گروه پنج نفری پرداخت، او اگر چه قواعد سنتی موسیقی اروپا را اساس کارهای خود قرار داد ولی به موسیقی محلی و افسانه‌های روسی بی‌توجه نبود.}

روز شمار هفتم ماه دسمبر

= = = = = = = = ===  

1ـ  درگذشت مخترع ماشین حساب:ـ به تاریخ 7 دسمبرسال1662ميلادي: «بِلز پاسكال*» رياضيدان فرانسوي و مخترع ماشين حساب درگذشت پاسكال از ابتداي دوره تحصيل استعداد و نبوغ خود را در رياضي آشكاركرد بطوريكه در 12سالگي بسياري ازقضاياي هندسي را حل كرد، پاسكال در18سالگي ماشين حساب را اختراع كرد، فيلسوف و رياضيدان بزرگ فرانسوى، بلز پاسكال (1623 - 62) دستگاهى اختراع كرد كه قادر به انجام عمليات هاى حسابى بسيار زيادى بود، پاسكال پنجاه نسخه از ماشين خود را توليد كرد كه بيشتر آنها در خدمت كنجكاوى هاى ثروتمندان در سالونهای مهمانى بودند، از اين رو براى پاسكال شهرت و اندكى ثروت به همراه داشتند.

2 ـ نخستین موتر در جهان: ـ به تاریخ 7 دسمبرسال1889ميلادي: نخستين موتر جهان كه آن را « خودكار » ناميدند، بدست «بنز» صنعتگرمبتكر الماني ساخته شد، اين موتر با سرعت  12 كيلومتر درفی ساعت حركت مي كرد و سوخت آن بنزين يا الكل بود.

3 ـ بمباران پایگاه نظامی امریکا توسط جاپان :ـ به تاریخ 7 دسمبرسال1941ميلادي: به تعداد  200 بال طیاره جاپانی پايگاه نظامي امريكا را در" پرل هاربر" بمباران كردند، اين عمليات برق آسا هنگامي انجام گرفت كه جاپانی ها بناچار با نيروهاي امريكايي برسر ميز مذاكره نشسته بودند، دراين عمليات ضمن بمباران 19كشتي جنگي امريكا قواي جاپان به ممالك آسياي جنوب شرقي هجوم برد و سرزمين" اندونزي" و جزاير "سوماترا" و "جاوه" را هم اشغال كرد، نبرد " پرل هاربر" در زمان جنگ جهاني دوم روي داد.

4 ـ ترورعبدالوهاب كيّالي مبارز فلسطینی:ـ به تاریخ 7 دسمبرسال1981ميلادي: «عبدالوهاب كيّالي» از رؤساي كنگره جبهه آزاديبخش عرب و ازمبارزان آزادي فلسطين دربيروت ترور شد، او از دوران تحصيل با توجه به مشكلات و مسائل فلسطين با سياست آشنا شد و ازاين رو رساله دكتراي خود را در دانشگاه لندن درباره فلسطين و مقاومت عربها در برابر استعمار و صهيونيسم در قرن20 نوشت، كيّالي در مسير مبارزات خود نخستين مجله فلسطيني به نام «فلسطين آزاد» را منتشركرد، او همچنين «بنياد المؤسسةُ العَرَبيَّةُ لِلدِّراساتِ وَ النَّشر» را دايركرد كه امروزه از معتبرترين مؤسسات چاپ نشر بشمار مي رود، «تاريخ نوين فلسطين، جنبش مقاومت فلسطين و سوادهاي توسعه طلبانه صهيونيسم» از آثار عبدالوهاب كيّالي بشمار مي رود.


  

روز شمار هشتم ماه دسمبر

= = = = = = = = ===  

1 ـ در گذشت میرمن پروین :ـ به تاریخ 8 دسمبر سال 2004میلادی ( چهارشنبه 18 قوس 1383 خورشیدی)  :  میر من پروین در کابل در گذشت ، گزارش " بخارا " مشعر است که خانم پروين كه نام اصلى آن بى‏بى خديجه است حاصل ازدواج اول سردار محمدرحيم ضيايى با بانوى محترمه بى‏بى كو، به تاريخ‏21 نومبر 1924 ميلادى مطابق جمعه 30 عقرب 1303 خورشیدی در شهر كابل است، سردار عبدالرحيم خان كه در زمان " ژوزف استالين" رهبراتحادشوروی سابق به سيبرى تبعيد شده بود روزگار سختى را گذراند و سپس با ميانجيگرى سفير وقت افغانستان در مسكو از تبعيد رها شد، امّا هيچگاه حق بازگشت به ميهنش را بدست نياورد و تا زمان‏مرگ در مسكو باقى ماند، مادر خانم پروين از ولايت بدخشان افغانستان بود كه بعد از تبعيد همسرش به  ازبكستان و روسيه، به تنهايى به تربيت دخترش‏همت گماشت، بى‏بى خديجه از سنين طفوليت، با شنيدن آهنگهاى دلپذير پدر هنرمندش به موسيقى و آوازخوانى علاقمند شد و اين علاقه روز به ‏روز فزونى يافت، پدرش كه خود شاعرى توانا و در موسيقى مهارت شايان توجهى داشت، بهترين مشوق او در آوازخوانى محسوب‏مى‏شود.

  خانم پروين از استعداد و هوش وافرى برخوردار بود، خواندن و نوشتن دروس ابتدايى را بصورت شخصى ابتدا از پدر دانشمند وسپس از استادان آن دوره فرا گرفت و توانست مكتب پرستارى (قابله‏گى) را به پايان رساند، پس از فراغت از تحصيل در شفاخانه ملكى‏كابل به خدمت مشغول شد و به مدت دوازده سال در آن شفاخانه در كمال احساس مسئوليت، صداقت و لياقت انجام وظيفه نمود، پروين در مؤسسه خيريه كمك و دستگيرى از بينوايان كه به همت خانم  « حميرا »  همسر محمدظاهرشاه " پادشاه افغانستان " افتتاح گرديده بود به طور داوطلبانه ‏و با هدف خدمت به مردم فقير شهر كابل و ديگر ولايات افغانستان شركت جست كه بعدها در بين مردم به نيكى و فداكارى شهره شد وهمه از او با ستايش ياد مى‏كردند، وى به سال 1330 هـ. ش (1951 ميلادى) در حالى كه چادرى بر سر داشت براى نخستين بار وارد استاديوى موسيقى راديو كابل شد و آهنگ گلفروش را كه شعر آن را شاعر آزاده افغان شادروان محمدابراهيم خليل سروده بود و استاد غلام حسين آنرا آهنگسازى كرده بود روى نوار ضبط كرد كه شامگاه همان روز از آن راديو پخش شد، پروفسور عبدالاحمد جاويد از اولين رؤساى راديوى افغانستان درتجديد خاطره‏اى از آغاز به كار خانم پروين گفت كه آنها براى ضبط آهنگهاى خانم پروين كه بعد از سامعه و فرشته؛ سومين آوازخوان زن‏در راديو بود با دسته ساز به خانه او رفتند و آهنگى از او ضبط كردند تا در راديو پخش شود، با اولين پخش اين آهنگ از راديو، نام پروين به سر زبانها افتاد و شهرت وى از مرزهاى كابل به ولايات افغانستان رفت و از آنجا به‏كشورهاى همسايه راه يافت، ديرى نگذشت كه اين آهنگ (گلفروش) از نگاه موسيقى و محتواى شعرى و همچنين اجراى زيبا و دل‏انگيزپروين كه با مهارت و سرافرازى از عهده آن برآمده بود، از سوى مقامات فرهنگى و هنرى افغانستان بعنوان بهترين آهنگ سال انتخاب‏شد، اين آهنگ به صورت نمايشنامه نيز توسط كودكان اجرا شد و تا ساليان متمادى جزو پر شنونده ‏ترين آهنگهاى راديو كابل به شمارمى‏رفت.

   خانم پروين با علاقه زياد كار آوازخوانى را در راديو افغانستان ادامه داد و مشوق ديگرآوازخوانان زن از جمله( مهوش، ژيلا، رخشانه... ) شد، پروين در سال 1337 هـ. ش (1958 ميلادى) و... براى نخستين بار موافقت نمود كه بامديريت تئاترمعارف قرارداد هنرى ، در بخش كنسرتهاى آن مديريت منعقد نمايد و به سال‏1338 هـ. ش با راديو كابل قرارداد هنرى باحفيظ الله خيال و انور شاهين صورت‏مى‏گرفت بست ، پروين در مديريت موسيقى وزارت فرهنگ اطلاعات آوازخوان درجه اول شناخته ‏شد، وى با آواز سحرانگيزش نه تنها به زبان درى بلكه آهنگهايى به زبانهاى پشتو، ازبكى وبلوچى نيز خوانده است، خانم پروين تا ايام بيمارى زنى فعّال و زنده‏دل بود و در محافل هنرى شركت مى‏جست و به‏ همه ولايات كشورش سفر كرده و كنسرتهاى مختلفى اجرا مى‏كرد و در كشورهاى ايران،پاكستان، هندوستان و شوروى آن زمان نيز كنسرتهاى رسمى اجرا كرده است، بعد از سقوط طالبان  خانم پروين براى اولين بار در محفلى اززنان در كابل بر روى صحنه رفت و با آوازش قطرات اشك بر گونه‏هاى مردم جارى شد، پروين در حدود 320 آهنگ در آرشيف موسيقى راديو و 20 آهنگ در آرشيف موسيقى‏تلويزيون افغانستان به يادگار گذاشته است، خانم پروين يك واقعيت انكارناپذير در وادى‏ موسيقى افغانستان به شمار مى‏رفت وى عاشق وطن و مردمش بود و تا آخر عمر كشورش راترك نكرد، كليه آهنگهاى پروين دوست داشتنى است، آهنگ نوروزى سمنك كه باشنيدن آن روح تازه به دم بهارى مى‏بخشد: سمنك در جوش ما چمچه زنيم ديگران در خواب ماديچه زنيم.

زندگى زناشويى خديجه ضيايى بيش از يكى دو سال دوام نداشت، شوهرش محمد يعقوب ماسترسكوت بنابر دلايل سياسى كشور را ترك و به پاكستان پناهنده شد و با نام مستعار(مهرخان گران) در راديو پاكستان ساليان متمادى بر ضد افغانستان فعاليت كرد، پروين بعد ازشكست در اين ازدواج، تا آخر عمر مجرد زيست و ديگر ازدواج نكرد، از اين ازدواج فرزندى ‏ندارد، ولى فرزندان خدمتكارخود را كه فوت نموده بود تا لحظه‏مرگ مانند فرزندان خودش‏پرستارى كرد و تمام عمر خود را وقف پرورش و بزرگ كردن آنها كرد و در لحظه مرگ در آغوش‏يكى از فرزندش خواندگانش جان سپرد، او نه تنها در عالم هنرى‏اش يك هنرمند سربلند و پرآوازه بود، بلكه در زندگى شخصى نيزبراى كودكان معصوم و يتيم، مادرى مهربان و نمونه و افتخارآميز بوده و آنها را در آغوش پرمهرش بزرگ نمود، اين هنرمند عاشق، بعد از فراغت از پرستارى فرزندانش به مشق و تمرين آهنگها مى‏پرداخت‏و اين چنين با همت بلندش باعث شده كه پس از گذشت شصت سال هنوز هم آهنگهايش ازطراوت و شادابى و زيبايى خاصى برخودار باشد.

   پروين در سال 1350 هـ. ش (9 71 ميلادى) نشان طلاى هنر را از طرف پادشاه افغانستان‏دريافت نمود و سپس به گرفتن لقب كارمند شايسته افغانستان مفتخر گرديد، پروين را نمى‏توان صرفاً يك هنرمند آوازخوان به حساب آورد كه او يك هنرمند سنت‏شكن‏و فرهنگى مقاوم بود كه با زيباترين و پرتأثيرترين وسيله به جنگ جهل، تعصّب و سنّتهاى كوررفته و با هنر و صدايش براى عشق، دوستى و صداقت زيست، و چه زيبا كه تا آخرين دم حيات‏از تلاش دست بر نداشت، و كوچكترين خدشه به باور او نسبت به كارش و تأثير شگرف آن برجامعه، بوجود نيامد، خانم پروين چهارشنبه 8 دسمبرسال 2004 میلادی در بستر بيمارى و در شهر كابل با وطن و مردم‏وطنش براى هميشه وداع كرد و به ابديت پيوست.

2ـ سقوط حكومت شوگونها درجاپان:- به تاریخ 8 دسمبرسال1868ميلادي: حكومت" شوگونها" درجاپان سقوط كرد و درپي آن اصلاحات اجتماعي- سياسي و فرهنگي نوين در اين كشور انجام گرفت، شوگونها حاكميت استبدادي خود را از قرن 12ميلادي و با حكومتي نظامي درجاپان آغاز كردند، دراين زمان دربار حكومتي در كيوتو مستقربود اما قدرت واقعي در اختيار شوگون ها بود و سرانجام اين مقام درميان شوگونها موروثي شد، با گذشت قرون متمادي خاندان شوگون با كسب قدرت فراوان صاحب درباري مستقل در دربار سلطنتي جاپان شد، آنها با توسل به زور و نفوذ بسيار مانع ايجاد ارتباط جاپان با ساير كشورها مي شدند، اما سرانجام با روي كارآمدن امپراتوري « موتسوهيتو» حكومت شوگون ها نيز سرنگون شد.

3 ـ نبرد دریایی ميان انگليس والمان :ـ به تاریخ 8 دسمبرسال1914ميلادي: نبرد دريايي" فالكلند" دراطراف جزايري به همين نام درجنوب امريكاي جنوبي ميان انگليس و المان به وقوع پيوست، دراين نبرد جرمنها الماني ازکشتی های انگليس شكست خوردند و اين جزاير بارديگر به تصرف انگليسيها درآمد، اين جزاير دراواخر قرن 16ميلادي كشف شد و تا استقرار قواي فرانسه درسال 1764ميلادي به حال خود رها شده بود، اما پس ازآن كه به علت وجود منابع غني نفتي درجزايرفالكلند اين منطقه مورد توجه انگليسي ها قرارگرفت و بلافاصله آنجا را تحت اشغال خود درآوردند، بعد ازچندي " آرژانتين" كه به استقلال رسيده بود مدعي مالكيت اين جزايرشد و درمذاكراتي كه ميان " آرژانتين" و انگلستان انجام گرفت اين جزاير به تصرف قواي" آرژانتين" درآمد، اما جنگ خاتمه نيافت و مجدداً درگيريهاي گسترده اي ميان دوطرف آغازشد و به علت برتري نظامي انگليس، " آرژانتين" بناچار اين جزاير را ترك گفت.

4 ـ تقسيم سرزمين چين به دو واحد سياسي :- به تاریخ 8 دسمبرسال1948ميلادي: با تقسيم سرزمين چين به دو واحد سياسي مجزا دولت جمهوري تايوان يا چين ملي تشكيل شد، اين دولت را كه به"چين تايپه" نيزموسوم است جنرال« چيان كاي چك*» رئيس جمهور اسبق سراسرچين تأسيس كرد،« كاي چك» بعد ازشكست« مائوتسه تونگ» فرمانده كمونيستها، دولت چين ملي را با حمايت دولت امريكا روي كارآورد و به منزله نماينده مردم چين درسازمان ملل پذيرفته شد، اما بعد ازمدتي سازمان ملل جمهوري خلق چين را برسميت شناخت و بدين ترتيب تايوان ازجرگه ملل متحد اخراج شد و روابطش را با امريكا روبه سردي گذاشت.

{* جنرال « چیان کای چک» 38 ساله پس از مرگ« سوت یان سنگ» اولین رئیس جمهور" چین" به جانشینی رهبری «گوامین تانک »که یکی از حزب قدرتمند انقلابی چین که طرفدار اصلاحات بنیادی در کشور بود و امپراتوری کهن اما فاسد را اژگون کرد  انتخاب شد ،« چیان کای چک» رهبر جدید حزب قدرتمند چین که حدود 40 هزار سر باز ورزیده در اختیار داشت ، تحصیلات نظامی خود را در جاپان انجام داد و در فعالیتهای سیاسی و نظامی و همچنان جنگهای داخلی همه جا از یاران و همراهان «سون یات سن» بوده است، رهبران ( قبلی و جدید) از سال 1916 میلادی روابط گرمی با حکومت سوسیالیستی شوروی و کمک های نظامی و اقتصادی از مسکو در یافت کرد، حتی جنرال« چیان کای چک» در سال 1923 برای گذراندن یک دوره چهارماهه آموزشهای نظامی به شوروی رفت و در بازگشت به ریاست دانشکدهء(مکتب عالی ) افسری جدیدی که بر اساس الگوی آموزشگاههای شوروی در نزدیکی کانتون تأسیس شده بود رسید.}

روز شمار نهم ماه دسمبر

= = = = = = = = = =  

1- جنگهای انگلیس و فرانسه در هند :ـ به  تاریخ 9 دسمبرسال1758ميلادي:  جنگ 13 ساله " مَدرس" که ازخونين ترين جنگهاي استعماري انگلستان و فرانسه درهندوستان بود با حمله قواي فرانسه به بندر مدرس كه دراشغال انگليسي ها بود آغازشد و 3000سرباز فرانسوي مقابل نيروي 22000نفري انگليس قرارگرفتند، درجنگي كه ميان اين دو قدرت استعماري صورت گرفت فرانسه به علت نداشتن نيروي كمكي مغلوب انگليس شد وبا تسليم قواي فرانسه درجنوری سال1761ميلادي نبرد نيز خاتمه يافت.

2- کشور " تانزانيا " مستقل شد :ـ به تاریخ 9 دسمبرسال1961ميلادي:. اين سرزمين ابتدا ازمستعمره هاي انگلستان بود اما در اپریل سال 1964ميلادي پس از اتحاد با سلطان نشين زنگبار اعلام موجوديت كرد، سران اين کشور سپس درانديشه ايجاد فدراسيون افريقاي خاوري با همراهي كشورهاي ( كنيا، اوگاندا و تانزانيا)  بودند ولي مشكلات قبيله اي و اختلافات مذهبي مانع برپايي اين فدراسيون شد، سلطان نشين زنگبار درسال1985ميلادي بازنشسته شد و احمد حسن مبيني به مقام رياست جمهوري نانزانيا دست يافت، تانزانيا درشرق قاره افريقا دركنار اقيانوس هند واقع شده است.

روز شمار دهم ماه دسمبر

= = = = = = = = = =   

1 ـ در گذشت «آلفرد نوبل» شيميدان سویدنی :ـ به تاریخ 10دسمبرسال 1896 ميلادي: «آلفرد نوبل» شيميدان سویدنی در63 سالگي درگذشت، « نوبل » درجواني براي تأمين مصرف زندگي اش به روسيه مهاجرت كرد و بعد ازمدتي درسايه استعداد سرشارش درعلم شيمي، شيميداني برجسته شد، نوبل درسال1867ميلادي موفق به اختراع ديناميت شد، او بنيانگذار جوايز معروف به نوبل است ، اين جوايز هرسال درپنج رشته ( فيزيك، شيمي، طب، ادبيات و صلح جهاني) به دانشمنداني امداد مي شود كه در راه اعتلاي صلح و پيشرفت علوم گامي مثبت برداشته اند.

2 ـ در گذشت ماكس پلانك فيزيكدان و رياضيدان الماني:- به تاریخ 10دسمبرسال1947ميلادي: ماكس پلانك فيزيكدان و رياضيدان الماني درگذشت، پلاك تحصيلاتش را درمونيخ به پايان رساند، او مبتكر تئوري كوانتوم درفيزيك است، ازاينرو  در سال1918ميلادي موفق به دريافت جايزه نوبل در رشته فيزيك نظري، ترموديناميك، حرارت، نور و تشعشع نيز تحقيقات مهمي انجام داد كه نتايج آنها بصورت مكتوب موجود است، كتاب فلسفه فيزيك ازجمله آثار پلانك است.

3 ـ  تصویب اعلامیه حقوق بشر:ـ - به تاریخ 10 دسمبرسال1948ميلادي: اعلاميه حقوق بشر درمجمع عمومي سازمان ملل متحد تصويب شد وبدين ترتيب حقوق طبيعي و اجتماعي افراد بشر مورد تأييد يك سازمان بين المللي قرارگرفت، اعلاميه حقوق بشر را هيئتي ازنمايندگان كشورهاي مختلف، به توصيه سازمان ملل تهيه و تدوين كردند، اين اعلاميه بعدها مورد تصديق كليه كشورهاي عضو سازمان ملل قرارگرفت، اعلاميه حقوق بشر شامل يك مقدمه و 30 ماده به شرح ذیل است :

 { مقدمه: 

ـ از آنجا که شناسائي حيثيت ذاتي کليه اعضاي خانواده بشري و حقوق يکسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادي، عدالت و صلح را در جهان تشکيل ميدهد.

ـ از آنجا که عدم شناسائي و تحقير حقوق منتهي به اعمال وحشيانه اي گرديده است که روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيائي که در آن افراد بشر در بيان و عقيده، آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است.

ـ از آنجا که اساسا حقوق انساني را بايد با اجراي قانون حمايت کرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم و فشارمجبور نگردد.

ـ از آنجا که اساسا لازم است توسعه روابط دوستانه بين ملل را مورد تشويق قرار داد.

ـ از آنجا که مردم ملل متحد، ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و مقام و ارزش فرد انساني و تساوي حقوق مرد و زن مجددأ در منشور اعلام کرده اند و تصميم راسخ گرفته اند که به پيشرفت اجتماعي کمک کنند و در محيطي آزادتر وضع زندگي بهتري بوجود آورند.

ـ از آنجا که دول عضو متعهد شده اند که احترام جهاني و رعايت واقعي حقوق بشر و آزاديهاي اساسي را با همکاري سازمان ملل متحد تامين کنند.

ـ از آنجا که حسن تفاهم مشترکي نسبت به اين حقوق و آزاديها براي اجراي کامل اين تعهد، کمال اهميت را دارد،مجمع عمومي اين اعلاميه جهاني را آرمان مشترکي براي تمام مردم و کليه ملل اعلام ميکند تا جميع افراد و همه ارکان اجتماع، اين اعلاميه را دائما در مد نظر داشته باشند و مجاهدت کنند که بوسيله تعليم و تربيت، احترام اين حقوق و آزاديها توسعه يابد و با تدابير تدريجي ملي و بين المللي، شناسائي و اجراي واقعي و حياتي آنها چه در ميان خود ملل عضو و چه در بين مردم کشورهائي که در قلمرو آنها مي باشند تامين گردد.

ماده 1 : تمام افراد بشر آزاد به دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند، همه داراي عقل و وجدان مي باشند و بايد نسبت به يکديگر با روح برادري رفتار کنند.

ماده 2  :

 الف/ هر کس ميتواند بدون هيچگونه تمايز مخصوصا از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقيده سياسي يا هر عقيده ديگر و همچنين مليت، وضع اجتماعي، ثروت، نسب يا هر موقعيت ديگر از تمام حقوق و کليه آزاديهائي که در اعلاميه حاضر ذکر شده است بهره مند گردد.
ب/  بعلاوه هيچ تبعيضي به عمل نخواهد آمد که مبتني بر وضع سياسي، اداري و قضائي يا بين المللي کشور يا سرزميني باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه اين کشور مستقل تحت قيمومت يا غيرخود مختار بوده يا حاکميت آن به شکلي محدود شده باشد.

ماده 3 : هر کس حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي دارد.

ماده 4 :  احدي را نميتوان در بردگي نگاهداشت و داد و ستد بردگان به هر شکلي که باشد ممنوع است.

ماده 5 : احدي را نميتوان تحت شکنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد که ظالمانه و يا برخلاف انسانيت و شئون بشري يا موهن باشد.

ماده 6 : هر کس حق دارد که شخصيت حقوقي او در همه جا به عنوان يک انسان در مقابل قانون شناخته شود.

ماده 7 :همه در برابر قانون مساوي هستند و حق دارند بدون تبعيض و بالسويه از حمايت قانون برخوردار شوند، همه حق دارند در مقابل هر تبعيضي که ناقض اعلاميه حاضر باشد و بر عليه هر تحريکي که براي چنين تبعيضي به عمل آيد بطور تساوي از حمايت قانون بهره مند شوند.

ماده 8 : در برابر اعمالي که حقوق اساسي فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق به وسيله قانون اساسي يا قانون ديگري براي او شناخته شده باشد، هر کس حق رجوع موثر به محاکم ملي صالحه دارد.

ماده 9 : احدي را نميتوان خودسرانه توقيف، حبس يا تبعيد نمود.

ماده 10 : هر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوايش بوسيله دادگاه مستقل و بيطرفي منصفانه و علناأ رسيدگي شود و چنين دادگاهي در باره حقوق و الزامات او يا هر اتهام جزائي که به او توجه پيدا کرده باشد، اتخاذ تصميم بنمايد.

ماده 11 :

 الف/ هر کس که به بجرم کاري متهم شده باشد بيگناه محسوب خواهد شد تا وقتي که در جريان يک دعواي عمومي که در آن کليه تضمين هاي لازم براي دفاع او تامين شده باشد تقصير او قانونا محرز گردد.

ب/ هيچکس براي انجام يا عدم انجام عملي که در موقع ارتکاب آن عمل به موجب حقوق ملي يا بين المللي جرم بدان تعلق ميگرفت در باره احدي اعمال نخواهد شد.

ماده 12 : احدي در زندگي خصوصي، امور خانوادگي، اقامتگاه يا مکاتبات خود نبايد مورد مداخله خودسرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد، هر کس حق دارد که در مقابل اينگونه مداخلات و حملات مورد حمايت قانون قرار گيرد.

December 4th, 2005



  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی