گذر در کوچه هاي خون و آتش
گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف

پيوست به گذشته

 

روزنامهْ: ­ Suddeutsche Zeitung

مورخ 31/7/1997

نويسنده: Tomas Avenarius

 

 

افغانستان: طالبان راجع به تامين انرژى در اّسيا تصميم ميگيرند؟

 

بازى (Poker) چند ملياردى همراى جنگجويان خدا

بسيارى ها ميخواهند از ذخاير عظيم نفت و گاز اّسياى مركزى سود ببرند

تنها موضوع (احداث) پايپ لاين مشكلات را بوجود اّورده است

 

قندهار، ماه جولاى : با بيرحمى تمام اّفتاب چاشت ، انسان ها و حيوانات را از گرمى سوزان به زير سايهْ درخشان محدود ميكشاند، در ميان درختان، گنبد فيروزه ئى جايگاه مقدس (خرقهْ مبارك)؛ با (دلپذيرى) جاى گرفته است. تنها دو مرد سالمند در صحن مرمرين عمارت بطور ساكن نشسته اند، در بين انگشتان شان تسبيح و نگاه اّنها در زير دستار (لنگى) غرق شده است. اينجا براى اّنها يك محل افتخار اّميز بحساب مياّيد. اينجا در خرقهْ شريف، گنجينهْ قندهار بقاياى پر قيمت مقدسات افغانستان نگهدارى ميشود: پارچه لباس حضرت محمد صلى الله عليه وسلم  بالاپوش پيغمبر صلى الله عليه وسلم.

اين چنين است حد اقل كه اين دستمال كهنه و سوراخ سوراخ از (گذشته ها) نقل ميكند (خاطرات گذشتهْ تاريخى را باز گو ميدارد - م) و در گنجينه نگهدارى ميگردد. هاديدالله به قندهار نياّمده تا پارچه (لباس) مشهور را ببيند. او همچنان نميخواهد عبادت كند و بالاى همه چهار (پارچهْ مقدس) در زير جعبه هاى شيشه ئى معهْ بالاپوش حضرت محمد صلى الله عليه وسلم زانو بزند، اّنگونه كه ساير زايرين انجام ميدهند، هرگاه اّنها موفق به ديدن بقاياى پرقيمت مقدس در روزهاى رخصتى گردند. هاديدالله عسكر طالبان به قندهار سفر نموده تا با "امير الموْمنين" ملاقات نمايد، يعنى رهبر موْمنين را ديدار كند. شانهْ چپ هاديدالله بطرف پائين خميده، با هر حركت دادن بازو درد را احساس مينمايد. يك گلوله اّرنج دست اين جوان بيست ساله را فلج ساخته است، پذيرائى (حضور بهم رسانيدن) وعده داده شده به او كه با ملا محمد عمر موْسس تحريك طالبان صورت ميپذيرد، يك جايزه است مبنى بر تبارز شهامت او در "جنگ مقدس بر ضدر كمونيست ها" اّنگونه كه هاديد الله مخالفت بين طالبان و ساير گروه هاى جنگى افغانى را نام ميبرد (گروه هاى مخالف طالبان همه كمونيست پنداشته ميشوند).

قندهار مركز روحانى طالبان بوده، پايتخت نظم و قانون Lawand-Order قطعات الله، ميباشد. در جريان اضافه تر از سه سال تصرف دوامدار محلات، شاگردان مسلح مدارس قراّن بخش اعظم افغانستان را تحت كنترول خود در اّورده اند و بوسيلهْ رژيم اسلامى  وحشت اّور ، صلح اّميز ساختند. با قدغن اعلان كردن كار زنان، جبرى ساختن اداى نماز بالاى مردان، قطع نمودن دست ها و پاهاى دزد ان ـ رهزنان، جهان را وحشتزده كردند كه اّنها هم صلح را در نقاط زير حاكميت خويش در كشور برقرار داشته اند، زيرا خارج از افغانستان، بكلى كسى چيزى در مورد اّنها نميداند.

هرگاه هاديدالله طالب به قندهار گشت و گذار و تماشا كند، در جادهْ عمومى يك منزل توجه او را بخود جلب ميدارد كه تازه پلستر كارى و رنگ اّميزى شده است. خانه هاى بدون سوراخ از بابت انداخت مرمى ها و در و ديوار هاى افتيده در قندهار خيلى اندك بچشم ميخورد، بسان كليه شهرهاى كه در نتيجهْ جنگ در افغانستان تخريب گرديده اند. در عقب ديوار منزل يك باغ واقع است داراى بته هاى گلاب، شاخه هاى Bougainvillea([1]) و درختان انار و در وسط اّن يك حوض اّب، يك حوزهْ از (دنياى) لوكس درين شهر پر از خاك و غير قابل زيست، نمايان ميگردد. شايد هاديدالله اگر بمدت درازى به اينجا باقى بماند، مردان را كه لباس طرز غربى به تن دارند، ببيند و همه براى چند هفته با يك جيت ْ(هواپيماى) شخصى به قندهار مياّيند و با بكس پيلوتى و بسته كمپيوتر (Laptop) در همين خانه ناپديد ميشوند.

 

اجنت ها و انجنيرها :

اينجا جاى گزينى (مقر) كمپنى نفت امريكائى يونيكال است و مهمانان بيگانه (خارجى) مياّيند، زيرا اينجا در قندهار در كوه هاى فاقد صخرهْ هاى سنگين و بهم پيوسته به مانند يك شهر كه دورادور اّن را موانع عبورى (چوب هاى نوك تيز را (فانه ) بر زمين جا به جا كرده اند تا مانع گشت و گذار گردد) نصب كرده اند و نخ ها مشتركاً ميدود تا معاملهْ تجارتى صورت گيرد كه ميتواند خود را بزرگترين موفقيت حيرت انگيز در جنگ قدرت و كشمكش دولتى (Coup)، (ميان طالبان و ساير گروه هاى جنگى افغانى - م) در پايان سدهْ بيستم ثابت سازد. مساله روى پول ميچرخد، وجوه هنگفت پول، اّنقدر پول فراوان كه هاديدالله طالب شايد هرگز به اّن پى نبرد كه موضوع چند مليارد دالر در جريان ميباشد. ذخاير طبيعى اّسياى ميانه است، اين ها سبب شده اند تا حرص و اّز كمپنى هاى نفتى و طمع حكومات بيدار گردد. در سال 1992 جمهورى هاى مسلمان شوروى، تركمنستان، ازبكستان، قزاقستان و اّذربايجان از مسكو مستقل گرديدند.

از اّنوقت بدين سو در اّسياى ميانه و اطراف بحيرهْ كسپين مسابقهْ پهلوانى (كشمكش) تلخى حكمفرماست، روى اين مطلب، چه كسى از مواد خام سود ببرد و بدين وسيله بخش بزرگ تامين انرژى سدهْ اّينده را زير كنترول خود در اّورد. ليكن سخن اصلى بالاتر از اين سوال است: چه كسى توانائى اّنرا دارد تا برندهْ اين امر گردد كه ضرورت روز افزون مصرف انرژى اقتصاد (ملى) با بيلانس بلند چين، هند و ديگر ممالك اّسيائى را تامين كند. بطور كلى مساله بالاى سياست دور ميزند: اّيا ميشود دومين ذخيرهْ بزرگ نفت و گاز جهانى را (بدون) عبور از مسير روسيه و ايران به ماركيت هاى دنيا انتقال داد؟ و يا جبراً پول - قدرت و نفوذ را دايماً با روس ها و ملا ها تقسيم كرد؟

چيزيكه درين جا به بازى گرفته شده، شكل جديد (Great Game = بازى بزرگ) ميباشد، اّن بازى (مونو پولى) سياسى كه در قرن 19 در قلب اّسيا دنبال ميگرديد. در دوران روسيه تزارى و (دولت) پادشاهى برتانيا بود كه هردو كشور با موجوديت اجنت هاى مخفى و جاسوسان خويش در كوه ها و دشت هاى بى ارزش (؟) افغانستان بخاطر حصول قدرت و نفوذ و حكمروائى با هم مى جنگيدند. امروز طرف هاى جنگ  امريكا - روسيه همچنان ايران - پاكستان و عربستان سعودى هستند كه درين معامله (پارتى) اشتراك دارند و (نقش) اجنت ها و جاسوسان را انجينران و پروسپكتورهاى موظف در شركت هاى نفتى اجرا مينمايند. در يك نقطهْ (كوچك) و يا (در كنج كوچكى) از اين بازى طالبان جا يافته اند، يعنى بنيادگرايان مربوط به يك قشرى از مردم افغانستان كه در صفوف اّنها هاديدالله طالب جنگ ميكند و از هيچ مطلبى اّگاهى ندارد و احتمالاً هرگز از اّن خبر نه خواهد شد. سه تريلون متر مكعب گاز طبيعى (يك تريلون مساوى به 1000000 بليون ميشود و يك بليون مساوى به 1000 مليارد ميگردد - م)، شش مليارد بيرل نفت، ذخاير نفت و گاز تركمنستان بطور مثال معادن طلا بحساب ميروند. اين منابع بايد استخراج و بفروش برسند. دو راه مطمئن وجود دارد تا نفت و گاز از مسير اّنها انتقال يابد. از طريق روسيه و يا ايران - هردو امكان مورد پسند ايالات متحدهْ امريكا نيستند. راه حل تمام مشكلات شركت هاى نفتى غربى در (احداث) يك پايپ لاين (انتقال نفت و گاز) از قلمرو افغانستان بسوى سرحدات ايران الى پاكستان و تا بندرگاه هاى اّنكشور، نهفته است. وليك در افغانستان جنگ حكمفرماست، عساكر چون هاديدالله جنگ مينمايند و ختم كشتارها غير قابل پيشبينى به نظر ميرسد. ائتلاف هاى دايماً در حال تغيير (ميان گروه هاى جنگى) و وارد كردن ضربات بالاى يكديگر هر نوع سرمايه گذارى را به جانب زيان هاى سنجش ناپذير ميكشاند و بكار انداختن ملياردها پول را به خاموشى ميگراياند. پايپ لاين 800 كيلو مترى از مسير افغانستان اين خود راهى است كه از بالاى كشتزارهاى ماين ميگذرد.

وليك دقيق اين چنين است، اّن چيزيكه خوشبختى اّفرينان صنايع نفت خود را به  فرق نشانده اند:  شاه لولهْ انتقال نفت و گاز از امتداد سرحدات ايران به استقامت قندهار و از اّنجا با داشتن گنبد مقدس (خرقهْ مبارك) و بالاپوش سوراخ سورخ پيغمبر صلى الله عليه وسلم گذشته الى بنادر پاكستان و بعداً به سمت بحيره عرب احداث شود. و با تمديد يك شاخه اّن به دهلى، هندى ها هم بايست با حصول مفاد، تامين گردند. "هرگاه شك و ترديد يك پرابلم واقعى باشد، پس اين صنايع هرگز موجود نمى بود" رئيس كمپنى يونيكال اّقاى جان امل        (Johan Imle Jr) علناً واضح ساخت كه او معاملهْ تجارتى افغانستان را تحقق پذير ميداند. در المارى دفاتر طالبان در قندهار از همين جهت اوراق داوطلبى (پروسپكت) كمپنى هاى نفتى كه با هم رقابت ميكنند يكى بالاى ديگر قرار گرفته است. روى پروژهْ "Central Asian Oil Pipeline Project" مربوط يونيكال تا جزئيات اّن كار بعمل اّمده است : نقشه هاى جلادار كشور، عكس هاى ماهواره ئى (زاتلايتى)، چارت هاى رنگارنگ با خطوط پلانيزه شدهْ مسير شاه لوله. همچنان كمپنى رقيب ارجنتاينى بريداس نيز پيشنهاد خويش را ارائه نموده است. از مدت چهار سال بدين طرف اتباع امريكاى جنوبى (رهبرى كمپنى نفتى بريداس) با دول اشتراك كننده در پروژهْ پايپ لاين گاز مذاكره به پيش ميبرند. اّنها تلاش بخرج ميدهند تا كمپنى يونيكال امريكائى را كه نسبت به ديگران پسانتر داخل معامله گرديده، از پيشروى بازدارند و اّنهم با پيشكش كردن عرضه هاى دايماً بهتر و سپاريدن وعده هاى دهن پركننده : در ورق مزايدهْ بريداس، رئيس كمپنى اّقاى "Carlos Bulgheroni) خود را در يك دانهْ انگور در سيماى اطفال با لباس هاى پاره پاره نشان ميدهد. در عقب عكس، كودكان افغانستان ايستاده اند - بدين طريق اّنها يك اّيندهْ خوبتر نسبت به جنگ داشته باشند.

طالب لعل گل روحانى به تصميم كمپنى هاى نفتى اعتقاد راسخ دارد او كارت ملاقات با نمايندگان كمپنى ها را در جيب خود حمل ميكند و انجنيران خارجى را در تحقيقات روزانهْ اّنها در مسير راه پلان شده همراهى نموده است. لعل گل روحانى بگونهْ هاديدالله ضعيف نيست. او در وزارت انرژى در كابل مسوول پيشبرد مذاكرات با كنسرن هاى نفتى ميباشد "اين كمپنى ها به ما عرضه هاى بى نهايت مناسب مينمايند."، "و پايپ لاين يك چانس به افغانستان است. با پول (حاصله ازين مدرك) ما ميتوانيم وطن ويران خويش را اّباد سازيم" اين جملات را لعل گل بيان داشت.

چيزى باقى نمانده كه كمپنى هاى نفتى سخت در حال رقابت ، به رهبرى طالبان وعده نداده باشند: اّنها ميخواهند سرك بسازند، مدارس اعمار بدارند، خط اّهن را تمديد كنند، لين هاى برق را امتداد دهند و حتى يك شبكهْ تليفون را فعال گردانند. دهها هزار جاى استخدام به كار به افغان ها بايست با احداث پايب لاين فراهم گردد. بر علاوه خواهان اّنند تا اجاره دارى لوله را بپردازند كه در اّينده ازطرف افغانستان تدارك ميشود، سالانه مبلغ يك مليارد دالر و يا شايد دو مليارد دالر، رقبا در اّرزوى پيشكش نمودن بيشتر هستند، در اّنجاهائيكه اّنها بتوانند. فقط يك مشكل پابرجا باقيمانده و اّنهم حيرت اّفرينى مالامال طالبان ميباشد. اّنچه كه به "سياست اسلامى در رابطه به زنان" اّنها ارتباط ميگيرد، لعل گل روحانى اّنرا اّشكارا كرد: "ما نميگذاريم تا بالاى ما فشار وارد اّورند." وليك ممانعت اّموزش زنان و قطع دستان دزدان به پسند غرب نمى اّيد، قبل از همه در وسايل اطلاعات جمعى در ايالات متحدهْ امريكا و اروپا، طالبان با رد شدن مقابل ميشوند. يك معامله تجارتى با اينگونه افراد مجاز است كمپنى يونيكال و همانطور حكومت ايالات متحده را زير فشار بياورد.

بالاى طالب لعل گل روحانى خيلى اندك اين مساله تاثير مياندازد، چيزيكه مورد علاقه رهبر او ملا عمر بوده ميتواند (ويا) انسان در امريكا راجع به اسلام و طالبان چه تصور دارد.

"ما تا كنون قرارداد به امضا نرسانيده ايم. ما تصميم خود را در مورد اّن كمپنى اتخاذ مينمايم كه بهترين پيشنهاد (عرضه) را ارائه ميدهد" اين كلمات را لعل گل روحانى شرح داد و بطرزى وانمود ميساخت، مثلى كه انسان خود را در يك موقف نيرومندى درمييابد. و او يك سطر ديگر را نيز ياد اّورى نمود: "اّنچه يونيكال از ما تقاضا ميكند، تاحد قابل ملاحظه شانس هاى يونيكال را خراب ميدارد."

وليك واشنگتن تكيه گاه كمپنى يونيكال بوده، به چه مناسبت يكى از مينجرهاى كمپنى بريداس در يك روزنامه به اعتراض پرداخت: "ما تنها يك شركت نفتى ميباشيم، اما ما در بازى داخل شده ايم كه در اّن قدرت هاى بزرگ در نبردند." ايالات متحدهْ امريكا در عقب يونيكال ايستاده و بالاى پاكستان - تركمنستان و ساير دول كه در احداث پايپ لاين سهم ميگيرند، فشار مياّورد. با ورود فشار بيش از حد ارائه پاسخ به سوالى كه هميشه مطرح ميگردد، يك مطلب را نشان ميدهد: چگونه اتفاق افتيد كه طالبان سه سال پيش از اّسمان صاف (از نيست) بوجود اّمدند و توانستند در يك انكشاف پرشتاب 3/2 حصهْ خاك افغانستان را اشغال نمايند تا اّنكه اين پيشروى ها در تابستان (امسال) در شمال كشور توقف پذيرفت.

 

يك پلان CIA:

لعل گل روحانى با خشم سر خود را تكان داد - كمك هاى قدرت هاى خارجى ومعلومات از منابع  خدمات استخباراتى داده نميشود، او همين كلمات را گفت. پس هيچگونه كمك و پشتيبانى از كشور همسايه پاكستان و يا از قدرت جهانى امريكا؟ پس قصه موفقيت طالبان را پيروزى تنها با قراّن در زير بغل و كلاشنيكوف (اّمادهْ اّتش) دانست؟ اينكه با ظهور شاگردان قراّن از اّغاز كار (از ابتداى مرحله) چيزى اضافه تر از اّن بود نسبت به اّنكه مردان مذهبى مملكت را از مجاهدين رهزن اّزادسازند - اين حرف هرگز ثابت نشده است، لعل گل روحانى چنين ميگويد. اينكه پلان طالبان از طرف CIA طرح و توسط سازمان استخبارات پاكستان ISI تحقق يافته، بسيار به مشكل ميتواند ثبوت شود.

خدمات مخفى پروسپكت هاى رنگارنگ را بچاپ نمى رساند. لاكن در ارتباط به اين مساله تطابق مييابد كه ديپلمات ملل متحد ياسوشى اكاشى Yasushi Akashi محتاطانه از "شخصى ساختن جنگ افغانستان" بوسيلهْ كمپنى هاى نفتى و حكومات مشخص هوشدار داد.

بهرحال اين ثابت است كه طالبان تا حدودى در خدمت علاقمندى مردان (كمپنى) نفتى و كسانيكه در عقب اّنها قرار دارند، ميباشند، زيرا اّنها برعكس مخالفين (جبهْه متحد - م) خويش با روس ها و ايرانى ها كدام چيزى را نساخته اند - بلكه خلاف اّن عمل كرده اند. تمام اين حرف ها را شايد لعل گل روحانى ميداند - كسيكه با اطمينان در بارهْ اّن نمى فهمد، هاديدالله عسكر است كه جان خود را درين تقسيم بندى تيره و مكرر به زيان ميگذارد. از نفت و گاز، از تسليمدهى سلاح و جيوپوليتك نمى خواهد چيزى بشنود. "ما براى الله ميجنگيم، بخاطر شريعت و صلح در سرزمين ما." هاديدالله بسيار اّروزمند است تا با ملا عمر رهبر طالبان ديدار نمايد و بعد به جبهه برگردد. او هرگز يكبار هم بالاپوش پيغمبر صلى الله عليه وسلم را در قندهار نديد. قبل از همه، هيچكسى از او نپرسيد كه حالا به چه منظورى ميجنگد: در راه خدا، به تامين صلح در افغانستان يا جهت بيلانس هاى كمپنى هاى نفتى و (يا بسود) پلان بازى سياستمداران سياست خارجى در واشنگتن و اسلام اّباد. وليك شايد در پايان كار همه يكى باشند.

([1])

. Bougainville - جزيرهْ بزرگ از گروپ Salomon با مساحت 900 كيلو متر و داراى 64000 نفر نفوس بوده، اّتشفشانى ميباشد و بر اساس نام شهزادهْ فرانسوى Louis Antoine B. كه منحيث اولين شهروند اّنكشور درسال 1766 الى 1769- ميلادى دنيا را با كشتى دور زد، نامگذارى شده است (نقل از دايرهْ المعارف اّلمانى چاپ سال 4285 در مطبعهْ Zweiburgen Uerlag

 

 

 

 

روزنامهْ: ­ Frankfurter Allgemeine Zeitung

مورخ 26/8/1997

نويسنده: Dr. Mohammad Amin Lafraie

 

 

يك ادناّور Adenauer براى افغانستان

 

در ارتباط به مضمون اّقاى Erhard Haubold تحت عنوان "ريكارد برداشت حاصلات ترياك از مزارع افغانستان" منتشره در نشريهْ فرانكفورتر الگمينه سايتولگ مورخ 26 جولاى 1997 راجع به كشت و قاچاق ترياك (تذكار داده ميشود): اراضى كشت خاشخاش نه تنها در شرق جنوب و غرب افغانستان موجود است، بلكه همچنان در ايران و قبل از همه در پاكستان نيز وجود دارد، زيرا در مناطق سرحدى اين كشورها فضاى مشابه و بسيار مناسب در امر كلتور (استفاده) و نموى ترياك حكمفرماست. در پاكستان مقدار بيشتر ترياك (خاشخاش) نسبت به افغانستان زرع ميگردد، بخاطريكه ساحهْ بذر اّن در اّنجا در مقايسه (درتقابل) با ساحات كوهستانى افغانستان، هموار ميباشند. زيرا افغانستان در نتيجهْ جنگ بيست ساله از لحاظ سياسى، اقتصادى و اجتماعى ديگر موجود نيست، بناً ناپاكى (كثافت) ترياك و ساير اعمال جنائى را دول همسايه بالاى افغانستان پرتاب مينمايند (اينكه تنها افغانستان داراى چنين چيزى است و نه اّنها، پروپاگند تهمت اّميز است). دوران كودكى من اينرا ثابت ميكند، در اّن زمان ما بمثابهْ طفل شيرخوار با مادهْ خواب اّور (خاشخاش = ترياك) وارداتى از پاكستان سال ها تغذيه شديم و هموطنان معتاد مان صرف خواهان ترياك و چرس پاكستانى هستند، به اين سبب كه داراى كيفيت عالى اند.

اظهارات (موضعگيرى) منفى اّقاى Haubolds در مورد جنرال دوستم اختراع خود اوست. جنرال دوستم كشت خاشخاش و كلتور (استفاده) از ترياك را در قلمرو خود شديداً منع قرار داد. حالا ثبوت شد كه اين ادعا ها واقعى نيستند (حقيقت ندارند). او (دوستم) براى افغانستان و مردم خود يك كونراد ادناّور ([1])Konrad Adenauer است، زيرا ساحهْ زير حاكميت خويش را از مدت شش سال بدين سو از (ويرانى و تخريبات) جنگ محفوظ نگهدارى كرده است. چهارده مليون نفر در قلمرو او زندگى مينمايند. خانم ها اّزادى همسان و حقوق مساوى با مردها را دارند. جنرال دوستم تعداد زياد فابريكه ها را اّباد نموده و چرخ پروژه هاى اعمار مجدد كشور در گردش اند. او گاز و مواد نفتى را طور رايگان به مردم توزيع نمود. خانم ها بكار ميروند و دختران (از حق) رفتن بمدرسه، ليسه ها و دانشگاه ها برخوردار هستند.

 

 

 

 

 

([1])  Kanrad Adenauer: سياستمدار اّلمانى متولد سال 1876، از سال 1917 الى 1933 شهردار عالى شهر Koln بود. بنابر مخالفت با رژيم

 

فاشيستى هتلرى از كليه وظايف سبكدوش شد و دوبار به زندان افتيد. پس از پايان جنگ جهانى دوم از سال 1948 الى 1949 ريس شوراى پارلمان اّلمان مقرر گرديد. از سال 1949 - 1963 در مقام صدر اعظم اّلمان وظايف را به پيش برد. در ضمن از سال 1951 - 1955 بحيث وزير خارجهْ اّلمان نيز ايفاى خدمت نمود.

در سال 1945 در تاسيس حزب متحدهْ دموكراتيك مسيحى (CDU) سهم فعال گرفت و در زمرهْ موْسسين اّن حزب محسوب ميشود. در سال 1946 رياست حزب CDU در زون تحت نفوذ برتانيه به او سپرده شد. در سال 1949 ريس سرتاسرى حزب متحدهْ دموكراتيك مسيحى تعين گرديد و تا سال 1966 اين مسووليت را بدوش داشت. او به كشور اّلمان اعتبار بين المللى داد و در عضويت ناتو در اّورد و شموليت اتحاديهْ اقتصادى اروپا را كمائى كرد، سياست اّشتى جويانه را با فرانسه دنبال نمود و روابط دوستانه را بين دو كشور تامين داشت (نقل از دايرهْ المعارف اّلمانى، چاپ سال 1974 در مطبعهْ Uerlag Herder KG Freiburg

 

 



 


سفارت افغانستان در (بن)

مورخ 2/10/1997 ساعت 11:45

 

 

اطلاعيهْ مطبوعاتى

 

ويلى ويمر (Willy Wimmer) معاون جلسهْ پارلماني سازمان امنيت و همكارى اروپا پس از ملاقات خويش با رهبران افغانى اتحاد شمال، قوماندان مسعود به نمايندگى از مليت تاجك و جنرال ملك به نمايندگى از ازبك ها اظهار داشت :

در كنفرانس منطقوى جلسهْ پارلمانى سازمان امنيت و همكارى اروپا كه بر اساس ابتكار اّلمان از تاريخ 22 سپتمبر الى تاريخ 27 سپتمبر سال 1997 در شهر تاشكند تدوير يافت در رابطه به سوال امنيت در اّسياى ميانه واضح ساخته شد كه با موجوديت مناطق بحرانى چون افغانستان - تاجكستان، كشمير همچنان ولايت سنكگيانگ چين و تبت خطرات جدى به مجموع سازمان امنيت و همكارى ايجاد شده ميتواند، چنان خطرى كه به اّن توجه صورت نميگيرد و يا خواهان اّن اند كه بايست تنها كشورهاى اّسياى ميانه عضو سازمان امنيت و همكارى اروپا بر اّن غلبه حاصل نمايند.

(وضعيت) افغانستان اصلاً قادر است، خصلت و وظيفه مواد انفجارى را اجرا بدارد. در اين ارتباط ميشود فكتورهاى موثر را ياد اّورى نمود كه از زمان يوگوسلاويا در نزد ما روشن ميباشد. با پيروى از مثال صرب ها، قوت هاى از بين مليت پشتون در افغانستان در تلاش اند تا چراغ زندگى ساير گروپ هاى مردم افغانستان را خاموش سازند و بدين وسيله ذخاير طبيعى كشور را به تصرف خود دراّورند.

يك Dayton (شهرى كه در اّنجا قرار داد صلح بوسنيا هريسگوينا به امضاء رسيد و در نتيجهْ بمباردمان هوائى پيمان اتلانيك شمالى (ناتو) جنگ ها در اّن سرزمين خاتمه پيدا كرد. م) تا كنون مد نظر نيست تا قوت هاى كه در عقب طالبان قرار دارند، از پاكستان گرفته تا عربستان سعودى و ديگران، مدل صرب ها را در نظر گيرند و بخاطر تحقق علاقمندى هاى خودها، تلاش خويش را عملى گردانند.

اين يك موضوع كاملاً بيهوده است كه "تاپه" شيطان ايران و يا محو اختلافات را بر طبق مسايل موْثر (قبلاً) اجرا شده در جمهورى خلق چين اساس پنداشت و از اّن پيروى صورت گيرد. در پهلوى اين مساله ميتوانيد با اّرامش كامل مشاهده بداريد كه چگونه و با چه تخمين نادرست بكار گرفته از جانب ديگران براى شما، مسايل پيش اّمده است.

باز نگرى در بارهْ افغانستان اين مطلب را بوضاحت نشان داد كه قوماندان مسعود با سهم گيرى و (ايفاى نقش) غربى ها (موفق گرديد) تا شوروى ها را از افغانستان بيرون براند(؟)، (وليك) امروز در مسكو علاقمندان زيادى پيدا نموده كه حاضر به خدمتگذارى هستند.

پاكستان دايماً به اين امر مخالفت ورزيده كه گفته شود: هيچكس اّگاه نيست كه اصلاً چه كسى در پاكستان حق سخن زدن را دارد. اين حكومت ملكى است و يا قشون و يا هم سازمان اطلاعات مخفى كه مرجع باصلاحيت و تصميم گيرى ميباشند؟

درين جا (افغانستان) از طرف نيروهاى پاكستانى، جنگ اعلام ناشده در قلمرو يك همسايهْ جنگ زده دنبال ميگردد.

ديگر بايست چه چيزى را بر ملا ساخت و چگونه ميتوان از رقم درشت جنگجويان به اسارت در اّمدهْ پاكستانى چشم پوشى بعمل اّورد. جنرال پاكستانى در اطراف كابل (در جريان جنگ ها) به هلاكت رسيد و يا در روز هاى اخير بنا بر اظهارات قوماندان مسعود، والدين پاكستانى ها اجازه يافتند تا فرزندان خويش، يعنى اسيران جنگى را در درهْ پنجشير ملاقات نمايند.

پاكستان همچنان دروازهْ ورودى كمك هاى تاميناتى از جهان اسلام بوده، چيزيكه باعث تأثر انسان نسبت به اين عمل دول ارسال كنندهْ امدادها ميگردد، (زيرا سوال درين جاست) كه اّيا در افغانستان كسى به اّن وادار ساخته ميشود تا جبراً بر ضد هندى ها بجنگد و (يا افغان ها را در مقابل هم قرار داده اند)؟

هراّنكه به اين عقيده دل بسته كه با طالبان، شاگردان افسونگر خويش را پيدا نموده اند، (دچار اشتباه بزرگ ميباشند، زيرا اّنها مجبورند) اين حرف را به نظاره بنشينند كه چطور يك گروه مردم را (در افغانستان) زير نام مذهب، كاملاً بمثابهْ سلاح "تيز" در اّورده اند.

دستگيرى موقتى هيات پارلمانى اتحاديه اروپا كه در تركيب اّن يك كميسار زن (خانم ايما بنينو) نيز شامل بود، در كابل توسط طالبان اّشكارا نمايان ساخت كه چگونه عدهْ (از كشورها و كمپنى ها) در رفتار خود غير مسوولانه غلو و زياده روى كردند و اّنهم صرف بخاطر احداث خط لولهْ انتقال نفت  و گاز با عبور دادن از خاك افغانستان، تمام بدبختى هاى كنونى را (براى ملت افغان) خلق نمودند.

معلومدار در يوگوسلاوياى سابقه توجه به اين نكته معطوف گرديد تا مناطق اهالى غير صرب كه از ساليان متمادى در اّنجا ها تجمع واسكان يافته اند، تثبيت گردد.

اين شيوهْ برخورد بايد در افغانستان نيز در دسترس اجرا گرفته شود، در اّب باريكى پر از لاى و لوش كه انتهاى اّن به خشكيدن مى انجامد و در اين امر تعداد زياد مردم سهيم اند. در غير اّن امكان ندارد اهداف والامقام خود را با اعتبار قابل ملاحظهْ واثر گذار در سطح عمومى، به پيش ببرند.

سازمان هاى بين المللى چون سازمان امنيت و همكارى اروپا و سايرين ميتوانند دلايل خود را به تمسك فيصله هاى (اسناد) هلسنگى و يا Charta پاريس پيدا نمايند، ليكن نه در صهيونيزم يعنى چيزيكه پيمان ناتو هم مايل نيست به اّن بدون لمس باقى بماند.

 

 


 

Willy Wimmer, MdB

Pressemitteilumg

مورخ 30/10/1997

 

 

اطلاعيهْ مطبوعاتى

 

(ويلى ويمير معاون جلسهْ پارلمانى سازمان امنيت

و همكارى اروپا)

 

در مورد تصميم طالبان مبنى بر واگذارى پروژه احداث خط لولهْ انتقال گاز تركمنستان از طريق خاك افغانستان توسط اتحاديهْ مشترك امريكائى - سعودى تذكار داده ميشود:

اين تصميم طالبان ميتواند با در نظرداشت واقعيت هاى افغانستان بى نتيجه باقى بماند. مجاز است، انسان تصور نمايد (پيشبينى كند) كه هدف از اتخاذ تصاميم بدين گونه اين است كه يك "اتحاد نا مقدس" بين طالبان منحيث مولدين نفت و گاز و شركت هاى حاضر به احداث پروژهْ پايپ لاين، تشكيل گردد و از ابتداى كار پلان همين طور بود. اين مساله سبب نابودى مردم افغانستان و بروز تهديد خطر به كشورهاى عضو سازمان (امنيت و همكارى اروپا) تلقى ميشود.

ليكن در واقعيت امر، اين علاقمندى از اجزاى متفاوت بنا يافته است. "درجو عدم استقرار صلح، پايپ لاين نيز بوده نيمتواند." اين حرفى ميباشد كه نمايندگان دستگاه رهبرى كنسرن ساختمانى شاه لوله  ها اّنرا  در نظر دارد و خود اين مطلب  بيشتر واقعيت  را  بازگو ميكند تا به تكيه نمودن روى اتخاذ تصميم از سوى طالبان. تا زمانيكه در افغانستان امكانات ايجاد تعادل پيدا نشده است، هر شركت ساختمانى مايل به احداث پروژهْ پايپ لاين مجبوراً بايست با خود محاسبه كند كه طبعاً يك چنين مجتمع در معرض هر نوع سوْ قصدهاى انفجارى قرار ميگيرد. از اين موضوع خود شركت نيز بخوبى اّگاهى دارد و يگانه برنده درين عرصه ايران خواهد بود.

اتخاذ تصميم طالبان پيرامون اين مساله به معنى كتمان واقعيت جامعهْ افغانستان قلمداد ميشود. با وجود اينكه طالبان كم و يا بيش محلات پشتون نشين را تحت كنترول دارند، وليك در حقيقت 3/2 حصهْ مردم افغانستان در قلمرو حاكميت اتحاد شمال زندگى مينمايند.

اين مردم نشان دادند كه هر نوع تلاش طالبان به منظور اشغالگرى و تسخير مناطق با خونريزى به عقب زده خواهد شد.

نه تنها خود طالبان در افغانستان در بيراهه روان هستند، بلكه اّنهائيكه به تصميم طالبان از ديدگاه برنده بودن مينگرند، ميتوانند پايان خواب خويش را ببينند.

 

ادامه دارد


April 2nd, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی