برگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
محمدولي محمدولي

سرزمین های میان کرانه های آموتااتک که دردوره های مختلف تاريخ مورد تاخت وتازجهانکشايان قرار گرفته است ازلحاظ اهميت سوق الجيشی و وضع الجيشی غرض دسترسی به سرزمين  افسانوی هند ازاهميت خاص برخوردار بوده است.

افغانستان که بعدازمعاهده ديورند سال 1893 ميلادی به شکل موجود باقيمانده است بنا بر موقعيت جيوپوليتيک از لحاظ داشتن سرحد مشترک با نيم قاره ای هند ويگانه معبر زمينی سهل تر برای فاتحان وکشور گشايان اروپائی وآسيائی گاهی نقطه تقاطع فرهنگ ها وتمدن ها( چون تمدن گريکو بوديک) وباری به حيث پل عبوری لگد مال کشورگشايان گرديده باري هم به حيث سرزمين حايل ميان امپراطوری ها واخيراً مانند تخته خيز روسها به آب های جنوب ويا برعکس منحيث آله سرکوب کننده ازجانب امريکائی ها علیه اتحاد شوروی وقت مورد استفاده قرار گرفته است .                         

به گفته « انتونی هی من» نويسنده کتاب  « افغانستان در زير سلطه شوروی» « اين سرزمين ها شايد بيش ازهر سرزمين ديگر درطول تاريخ مورد هجوم قرار گرفته اند خواه درآسيا خواه درتمام دنيا».

 

 

سلسله کوه هندوکش که مانند ديواری ازشما ل شرق ترين نقطه ای افغانستان الی فيروز کوه وتير بندترکستان به جنوب غرب امتداد داردزمانی منحيث مانعی دربرابر عبور فاتحان وتصادم امپراطوری ها بود، ازين جهت ولايت شمالغرب( هرات)، جنوب( کندهار) ، ومرکز( کابل) به حيث سه رأس يک مثلث نسبت به ساير قسمت ها ازلحاظ استراتژيک مهمتر بوده مورد توجه مهاجمين قرارداشته است.

رقابت اروپائی ها برای رسيدن بسرزمين هند طی سده های گذشته افغانستان را نزد توسعه طلبان اروپائی برجسته ساخت، بنا ءً هريک ازمستعمره جويان به نحوی ازانحا باشاهان خانواده ابدالی روابطی برقرار کردند. فرانسوی ها علايق نيک باشاه زمان وانگليسها بابرادرش شاه شجاع برقرار نموده وآلمان می خواست برطبق يک پلان ظاهراً مذهبی ازطريق ايران وافغانستان به هندوستان تقرب نمايد.

استقرار امپراطوری هند برتانيوی شدت حسرت ورقابت روسها رابرانگیخت. روسها زير نام خطر تجاوز انگليس به سرحدات شان وانگليس ها تحت عنوان تهديد سرزمين های مفتوحه ازجانب روسها درپی طرح استراتيژی های استعماری شدند تا اينکه قطعاتی از پيکر افغانستان جدا وکشور به شکل امروزی درآمد .

ازجمله پادشاهان اولاده سردار پاينده محمد خان، امير شيرعلی خان شخصيت نسبتاً تجدد پسند بوده علاقمند برخی اصلاحات درسياست داخلی وخارجی افغانستان بود. علامه سيد جمال الدين افغان که چندی در دربار اميربودطرح وحدت جهان اسلام عليه انگريزهارا ريخت وانديشه ضد استعماری رادردربارايجاد نمود.امير شير علی خان خواست به سياست  يکجانبه افغانستان خاتمه دهد، به ترتيبی که بارفيب انگليس یعنی روسيه روابط ديپلوماتيک ايجاد نموده ازرقابت هردوقدرت به نفع کشورش استفاده کند. روی اين ملحوظ اولين هيأت ديپلوماتيک روسيه به سرکرده گی« استوليتوف» درسال1878 وارد کابل شده به دربار امير مستقر گرديد .

تماس امير با روسها ازطريق اين هيأت سبب شد تاامير دربرابرانگليس به اميد حصول اسلحه ازجانب روسيه تزاری موقف مستقل تر نشان بدهد. اما انگليسها بادرک اين حالت به دومين لشکر کشی شان علیه افغانستان پرداختند، کندهارو  جلال آباد راتسخير نمودند .امير به اثر بدعهدی روسها تاب مقاومت نياورده به جانب مزار حرکت کرد ودرهمان جا پدرود حيات گفت .

انگليسها ازآمدن هيئت روسی به دربار امير شيرعلي خان خشمگين بودند و لاردآکلند هيئتی راکه دررأس آن جنرال سرنيولی چمبرلين قرارداشت عازم افغانستان نمودند تا به امير افغانستان تفهيم نمايد که دولت هند برتانيوی به هيچ وجه آماده نيست تارقيبی رادراين کشوربپذيرد، اين هيئت حامل اولتيماتومی بود به امير افغانستان که پيامد آن اعزام نيروی  35 هزارنفری انگليس به افغانستان شد ودر نتيجه امير محمد يعقوب پسر امير شير علی وجانشين وی در26 می سا ل1879 معاهده  گندمک رابا جانب انگليس امضاء نمود. انگليسها پيروزی شان رابر روسها قيِمت داده ملکه ويکتوريا دربدل اين پيروزی به کيوناری لقب شواليه اعطا نمود .

بدين ترتيب افغانستان دريک منگنه ای روابط خارجی محدود با روس تزاری وهند برتانيوی درگير ماند که الی نيل به استقلال بحيث يک

 

کشور تحت الحمايه( پروتکتورات) همه امور خارجی اش درقبضه تصرف هند برتانيوی باقی ماند .

آنعده شاهانی که نخواسته اند يا نتوانسته اند اقداماتی جهت اختتام روابط انقيادی يکجانبه با انگليس نمايند دوران آرام سلطنت راگزشتانده درحاليکه شاهانی چون شاه زمان، امير شيرعلی خان، واعلحضرت امان الله خان بادردسرهای فراوانی ازتحريکات انگليسها از جانب شرق ، جنوب وجنوب شرق افغانستان مواجه شده اند .

همجواری افغانستان با روسيه وداشتن سرحد باهند برتانيوی اگر ازيکطرف اين کشور رادربازی های بين المللی کشانيد ازجانب ديگرضرباتی برپيکرآن وارد ساخت که يکی ازعوامل عقب مانده گی تاريخی آن گرديد .

 

افغانستان وجهان قبل ازحصول استقلال :

 

تااسترداد استقلال کشور روابط خارجی افغانستان محدود به هند برتانيوی بوده اميران مستمری خورچون عبدالرحمن وپسرش حبيب الله تمايلی به انکشاف اين روابط نداشتند .

امير عبدالرحمن خان که توانسته بود حدود قلمروکشورش را معين کند دراداره ای سياست خارجی يکسره جانب هند برتانيوی رارعايت ميکرد، او اين امررا بخوبی ميدانست که خطرات بالقوه وبالفعل برتانيوی هاازطريق هندوستان برای بی ثبات سازی سلطنتش مؤثرتراز فشار های می باشدکه از جانب روس ها عملی گردد. بدين ملحوظ باتابعيت ازهندبرتانيوی مانند تيغ دودم عملل ميکرد. او توانست مخالفين انگليس رادرداخل ازپا درآوردزيرا ميدانست که دشمنان انگليس دشمنان سلطنت او نيز بوده می توانند. برای اين امرغضبناک وابستگی شخصيت های آزادی دوست به کدام قشر وطبقه اهميت نداشت. ازپسرکاکايش سردار محمد ايوب خان فاتح ميوند، سردار محمد اسحق خان پسر محمد اعظم خان تا محمدجان خان وردک وملا مشک عالم ودهها شخصيت ديگر که درمبارزه باانگليس از سربرآورده گان عصر شان بودند ازضربهء امير بدور نماندند. دم ديگراين تيغ برعليه مردم عادی وطن، شخصيت های با نفوذ ومخالف شخص امير واستبداد وی بود که کمتر کسی توانست ازخشم آن جان به سلامت برد .

نيروی جنگی امير توان سرکوب هرگونه شورش وبغاوت را داشت ولی اين نيروی جنگی هيچگاهی برای حصول استقلال بکار برده نه شدبلکه امير با عقد پيمان های  "1880 ، 1883 و1893" انقياد کامل ازانگليس رارسميت داد . دراين زمان که بعداز سالهاشورش ، بغاوت و بی ثباتی حکومت های غير متمرکز، يک دولت قوی مرکزی فيودالی ايجاد شده بود ازلحاظ ارتباطات خارجی هيچگونه انکشافی رونما نگرديد. امير سلامت سلطنت وقدرت شخصی  خود رادرنحوهء اتروا ازديگران ومتابعت ازانگليس ميدانست. او درتأسيس روابط خارجی افغانستان وداشتن مناسبات باسائر دول طفره ميرفت زيراازخط اطاعت انگليس نمی توانست سرباز زند موصوف دراين مورد درکتاب سفرنامه وخاطراتش چنين بهانه ميتراشد: « ... به هيچ صورت نماينده گان دول خارجه رادراين اوقات نخواهم گذاشت که دردربارمن اقامت جويند،

چون هنوز وقت آن نرسيده است که اين اقدام بعمل آورده شود، زيرا که قبل ازآنکه مااين قدر قدرت داشته باشيم که خودرا ازتخطيات دول خارجه بتوانيم حفاظت نمائيم اگر نماينده های دول خارجه را به کابل دعوت نمائيم اشتباه بزرگی خواهد بود ... درقبول نمودن نماينده گان دول خارجه دراين وقت خطرثانوی اين است که اهالی مملکت من هنوز خوب تربيه نه شده اند که بفهمند چه چيز ازبرای آنها خوب است وچه چيزبد است ... خطرثالث اين است که دولت من دچارمخاطره چينی های دول خارجه دراين مملکت خواهد شد .... »  بدين ترتيب عهد امير عبدالرحمن عهد انجماد روابط خارجی افغانستان بود .

نظر به اينکه دولت امير عبدالرحمن يک دولت تحت الحمايه بود لهذا برای اميرناممکن بودتابه غير از برتانيه باديگر کشورهابه خصوص همسايگان تأسيس روابط نمايد. امير خطرات عملی وامکانات تطبيقی سياست انگليس درزمينه برقراری مناسبات مثلاً باروسيه راازگذشته ها ميدانست، وقتی که نمايندهء روس بنام ويکتوويچ درسال 1853 به دربار اميردوست محمد خان آمد باعکس العمل جدی انگليس مواجه گرديد « چون لارد آکلند فهميده بود که کپتان ويکتوويچ درراه رسيدن به کابل بود ... او به زمامدار افغانستان هوشدار داد، هرگاه اوکدام معامله ای باروسها بدون توافق اوانجام دهد... درصورتیکه درهر نوع اتحاد باروسها ويا هرقدرت ديگر به منافع بريتانياصدمه بزند شامل شود درآن صورت اوبه زودی ازتاج وتخت برانداخته خواهد شد .»

با چنين پيشينه های تاريخی نه چندان دورامير حاضر نبود که دربدل ازدست دادن تاج وتخت تغيری درسياست خارجی اش رونما سازد.

درعصر امير عبدالرحمن اولين هسته های بورژوازی درافغانستان پا بعرصهء وجود گذاشته بودکه مردم برای اولين بارباکار ماشين آشنائی حاصل کردند، ازاثر تأمين امنيت راه هاتجارت رونق گرفت و وروداموال خارجی باعث آشنائی مردم بافراورده های ساير ممالک گرديد. از اثر ايجاد يک آرامش ناشی از استبداد اميرپسرش حبيب الله توانست بدون کدام دردسربه سلطنت بپردازد، دراين زمان باوجود تمايل برخی ازممالک اروپائی به سوی افغانستان امير جديد ازخط انقياد پدر پافراترنه نهاد بلکه باپابندی به همه تعهدات پدر بحيث مستمری خورانگليس بازنده گی تجملی وتعيش پادشاهی کرد.

اميرحبيب الله به تجدد ونو آوری بنا براقتضای زمان تمايل نشان ميداد، متخصصين خارجی اعم ازهندی واروپائی به افغانستان استخدام شدند، يک جريده بنام « سراج الاخبار» به نشرات آغاز کرد ومکتبی بنام « حبيبيه» تأسيس گرديد يعنی سه روند ضروری صنعت ، معارف ومطبوعات درعصر امير حبيب الله موازی باهم به صورت مبتدی با محافظه کاری واز بالا به آهستگی هسته گذاری شد .

دراين زمان آلمان دراروپا به حيث قدرت جديد تبارز کردٍ انگليس وروس ازاحتمالات علايق افغان ها بااين قدرت جديدکه شايد پروبلم های جديدی سرراه آن ايجاد شود نگرانی داشتند، ازاين جهت درسال1907 قراردادی راعقد کردند که براساس آن، هم انگليس وهم روس توافق نمودند« برای حفظ آسيای مرکزی وکشور پهناور هند حايلی بکار است» آن هاافغانستان را بحيث اين حائل درنظر داشتند لهذا طی مذاکراتی بصورت سری به تفاهم رسيدندکه با حفظ روابط همبستگی افغانستان با انگليس بخصوص درامور خارجی ، تاجران هردو کشور می توانند درافغانستان رفت وآمد کنند وهردو امپراطوری درافغانستان دارای امتيازات تجارتی خواهند بود .

 

 

منظور ازانعقاد چنين قرار دادومذاکرات بدون حضورداشت افغان ها آن هم به شکل سری جلوگيری ازخطرات احتمالی آلمان از طريق ايران به افغانستان بود . درهمين سال هيئت هفت نفری به رياست محمود سامی ازترکيه وارد افغانستان شد که بعد ها محمود سامی مصروف امور نظامی شده دردوران اعلحيضرت امان الله خان بحيث قوماندان قول اردوی مرکزی ايفای وظيفه ميکرد ودر زمان نادر خان اعدام شد .درسال 1914 هيئت نظامی آلمان وارد کابل گرديد که درترکيب آن صاحب منصبان ترکی نيز شامل بود.

رفت وآمد های هيئت های آلمانی وترکی بدربار اميراستراتيژی جلب اميررا بسوی آنها غرض ضربه به هند برتانيوی داشت زيرااز حوادث مهم آن دوران آغاز جنگ جهانی اول بودکه از اثرآن موقعيت افغانستان برای طرفين جنگ مورد علاقمندی خاصی قرار داشت. به اين سبب درجو ايجاد شدهء جديد ناشی ازتقسيم بندی کشور های اروپائی، افغانستان ازگوشهء انزوا وماده رقابت دوقدرت روسيه وانگستان پافراتر نهاده يکی ازحلقات بااهميت درآسيا درآغاز

جنگ جهانی اول بود .ولی سردی امير دربرابر هيئت اعزامی آلمان وترکيه واتخاذ موقف بيطرفی باعث شد تاپلان های جنگی ازمسير افغانستان ساحهء عمل نيابد .

ترکيه عثمانی هيئت ديگری به رياست عبدالله افندی غرض تأسيس روابط ديپلوماتيک باافغانستان اعزام کرد ولی به هدف نايل نگرديد .درسال 1916 هيئت ديگرنظامی آلمان وارد کابل شد تاباز هم توجه امير رابه سوی قوای مرکز( آلمان واتريش) معطوف دارداما موقف بيطرفانه افغانستان بدون خدشه باقی ماند .                     

وضع جهان درآن زمان سخت متشنج بود. ورود ترکيه درجنگ به طرفداری قوای مرکزی باعث شد تا آلمان يکجا باترکيه درپی تحريک همه ممالک اسلامی منجمله افغانستان عليه انگليس شوند. درچنين موقعيت حساس مولوی برکت الله وراجه مهاراپرتاب ازجمله آزاديخواهان هند وارد کابل شدند تادرمبارزهء آزادی خواهی ازحمايت امير افغان برخوردار شونددرحاليکه امير به هيچوجه حاضر نبودکمترين حرکت ضدانگليسی ازخود نشان بدهد.

ازتحولات بزرگ ديگر جهان که دراين زمان واقع شد انقلاب سوسياليستی سال 1917درروسيه بودکه باعث يک تحول سريع نه تنهادروضع سياسی جهان بلکه درمناسبات سه جانبه افغانستان، انگليس وروسيه سرآغاز يک چرخش گرديد. اين دگرگونی که تاسال1921 الی کناره های آمو رسيد هم ازلحاظ مفکوروی وهم ازلحاط استراتيژی نظامی باعث انديشه وتشويش انگليسها شده توافقات سن پطرزبورگ سال1907 درمورد افغانستان رابرهم زده رقابت ها شدت بيشترکسب نمود. متناسب باتغييرات بعدی بين المللی موقعيت افغانستان حساس تر گرديد.

افغانستان دراوج تضادهای آغاز شده به استقلال نايل شد، ممالک ديگر جهان چون آلمان، ترکيه وجاپان درپی آن شدند تاجای پائی برای شان درافغانستان دريابند، مبارزين آزادی هند نيز اميدهای زيادی به افغانستان بستند.

استقلال افغانستان تکانهء جديدي درسنجش موازنات منطقوی وصف بندی نيرو های داخل کشور به ميان آورده توجه همه ممالک رابه کشور جلب نمود. درحقيقت استرداداستقلال افغانستان نقطه ای عطف درتأسيس روابط خارجی آن گرديد.

انديشهء استقلا ل طلبی سرتاسرمستعمرات انگليس رافراگرفت. بخصوص درکشور همجوار هند الهام بخش مردم آن کشور شد. لودويک آدمک مؤرخ امريکائی درکتاب « روابط خارجی افغانستان درنيمهء اول قرن بيست» تأثير آزادی افغانستان برهند راچنين بازگو می کند:« همفريز ازکابل اطلاع دادکه درسال های اول استقلال وسلطنت امير امان الله ، بيشترتوجه مردم هنددربه کاربرد کلمهء آزادی واستقلال مبذول شده بود واين کلمه آنقدر تعميم يافته بودکه ازشاه تاگدا تاکوچيانی که باکاروان های شتر لنبانده وجنبانده راه می پيمودندوازبازار های هند می گذشتند، کلمه آزادی رازمزمه ميکردند ودرهرنفسی ازآزادی واستقلال افغانستان حرفها می زدند.» استرداد استقلال افغانستان که قسماً وضع بين المللی

وتغيرات درممالک همجوار وساير کشورهابرتسريع آن تاثير داشت برای دولت بريتانيای کبير گران تمام شد، تمايلات دولت آلمان جهت تأسيس وانکشاف روابط نزديک دپلوماتيک وهمکاری درتجدد وساختمان افغانستان, علاقمندی دولت جاپان درسهمگيری امور اقتصادی ، عطف توجه ترکها درتجدد وتجهيز اردوی کشوروبالا ترازهمه همجواری افغانستان با اتحاد شوروی سوسياليستی باعث ناهماهنگی انگليس بادولت مستقل افغانستان گردي

نقطه عطف درتأسيس روابط خارجی کشور:

 

سال 1919 درتاريخ استعماری بريتانيای کبيرسال نحسی است ، آنقدربدفرجام که استعماريون طی سالهای طولانی نتوانستندخشم شان رادربرابرافغانها پنهان دارند.

مردم افغانستان که ازقشون کشی های انگليس واستبدادشاهان دست نشانده به ستوه بودنداعلان جنگ استقلال کشور راکه همزمان بااعلان سلطنت ازجانب امان الله خان صورت گرفت فال نيک گرفته ازآن استقبا ل کردند. آزادی کشور طی يک جنگ درسه جبهه حصول گرديد وافغانستان به مثابه سمبول آزادی درمشرق زمين تبارز کرد.( سال1919).

     دول جهان بااين معجزه ای ضد استعماری عکس های متفاوت نشان دادند، روسيه شوروی به سرعت استقلا ل افغانستان رابه رسميت شناخت. کشور های چون ترکيه، جرمنی وايتاليا يکی پی ديگرازاستقلا ل افغانستان استقبال نموده آنرا به رسميت شناختند ، ايالات متحده امريکادربرابرقيام پيروزمندانه مردم ماو شکست انگليس سکوت اختيار کرده روی خوش نشان نداد زيرا عواقب بعدی فروريزی اولين حلقهء استعمار ازجانب افغانها رابرای سيستم مستعمراتی به مثابه بخت شوم تلقی ميکرد.

بعد ازاسترداد استقلال، اعليحضرت امان الله خان غرض شناسائی کشورش به فعاليت گستردهء دپلوماتيک آغاز کرد و برای اين منظور درسال 1921هيئتی جهت معرفی افغانستان به سفرحسن نيت به ممالک آسيائی واروپائی واضلاع متحده امريکا پرداخت .

اتحاد شوروی اولين کشوری بود که مناسبات دپلوماتيک باافغانستان برقرار کرده معاهده ای دوستی وحسن همجواری سا ل 1921 رابه امضاء رسانيد .

اعليحضرت امان الله خان بادرک موقف دولت شوروی بامهارت عمل نموده محمد ولی خان دروازی راعازم آن کشور نمودتا تمنيات نيک دولت مستقل افغانستان را به زعامت جديدآن کشور برساند واز آن طريق درکنفرانس صلح پاريس شرکت نمايد .

در27نوامبر1926قراردوستی وعدم تعرض بین دولتين افغانستان وشوروی به امضاء رسيد.مناسبات افغانستان واتحاد شوروی درعصر امانی عميقترازروابط باساير ممالک بود، ارسال پيام ها، تلگرام ها، مموراندم ها، تقاطی بيانيه ها، انعقادمعاهدات ازمجاری رسمی ودپلوماتيک سطح بلند روابط بين هردو دولت رانشان ميداد. سفراعليحضرت امان الله خان به ماسکو ضمن سفر به ساير ممالک اروپائی مبانی اين روابط را استحکام مزيد بخشيد.

سطح هم چشمی انگلستان با شوروی وتخاصم سيستم های متفاوت اجتماعی اقتصادی هردو جانب، تضاد دردورنمای پلان های طرفين درمورد آسيا ومستعمره ها باعث ناراحتی زياد انگليس ازتحکيم اين مناسبات گرديد. اين نوع روابط با روسها که خلاف توصيه های جد امان الله خان يعنی امير عبدالرحمن خان بود برای امپراطوری هند برتانيوی غير قابل تحمل تلقی می شد. امير عبدالرحمن که دردوستی باانگليس سخت پابند بود چنين توصيه ميکرد: « مسلمان هامی دانندکه راحت وامنيت آن ها بسته به اين است که بادولت انگليس دوست باشند. لهذا به همين جهت بااينکه ازدولت انگلستان بيشتر ازدولت روس صدمه خورده اندباز هم ابداً مايل نخواهند بود به مخالفت دولت انگليس بادولت روس متفق شوند.» (سفر نامه وخاطرات امير عبدالرحمن). جرأت امان الله خان درزمينه تأسيس مناسبات عميق باروسها باعث انگيزش دوجريان غضب آلود، يکی برافروختگی خشم انگليس وديگری مخالفت عده ای ازدرباريان وروحانيون پابند خط سياست انگليس شد.دردربارامان الله خان علاوه براحفاد امير عبدالرحمن، غلام بچه های دوران پدر وپدرکلان وی، برادران مجددی(حضرات شوربازار) وعده ای ديگر از محمدزائی ها جاداشتند که درمجالس تصميم گيری هريک بقدر نقش ونفوذ شان اثر می گذاشتند. گرايش چپ استقلا ل طلب وراست محافظه کارکه طرفدار انگليس بود ثبات سياسی سلطنت را برهم ميزد. جناح راست وحلقهء روحانيون هرحرکت شاه را تبليغ کفر ميکردند .

بااين حالت وجودگرايشات متضاد پيشروی وعقب گرائی، امان الله خان نه تنها باهمسايگان بلکه بادول بيشتر جهان شديداً علاقمند تأسيس مناسبات بود .

به همين جهت علاوه برانعقادوپيمان هابااتحاد شوروری، درسال1921 باترکيه وايران پيمان امضاء نموده ودرهمين سا ل پيمان تجارتی وقونسلی راباايتاليا منعقد ساخت. بادولت انگليس قرارداد تجارتی عقد کرده درسا ل1922 يک قرارداد بافرانسه ودرسال1923 قراردادی بادولت بلجيم امضاء نمود.

درماه جون سال1919 معاهدهء دوستی متقابله ميان افغانستان وايران امضاء شده بود. درسا ل 1928 معاهدهء دوستی ومؤدت ميان مصروافغانستان به امضارسيد. سفارت خانه های دولت های شوروی، ايران، جاپان، سويس، پولند، فنلند، لايبريا، ايتاليا، فرانسه، جرمنی، ترکيه وعده ای ديگر درکابل کشوده شد.

اعليحضرت غرض حفظ موازنه درروابطش بادول خارجه ، توجه داشت تادراستخدام وحضور متخصصان خارجی درافغانستان طوری عمل نمايد که بتواند ازمهارت های مسلکی متنوع کشورش را بهره ور سازد وازجانبی هم انگيزه های اعتراض همسايگان راباعث نگردد زيرا انگليس درتوسعه ای اين نوع مناسبات افغانستان حساسيت ونگراتی نشان ميداد، همانطوريکه درزمان امارت امير دوست محمدخان وامير شير علی خان نگرانی اش راباارسال اولتيماتوم ها به آنها ابراز کرده بود.       

 

                            ادامه دارد

 

برگرفته از شماره های يازدهم و دوازدهم سال دوم ماهنامه مشعل

 

 


April 2nd, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی