برگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
محمد ولي محمد ولي

 

 

 

 

پیوست به گذشته

 

امان الله خان بادرنظر داشت پاره ای ملاحظات دراين عرصه ازانجنيران آلمانی، پروفيسور ان فرانسوی، معدن شناسان ايتاليوی وکمپنی های امريکائی دعوت نموده بود درحاليکه درخريداری اسلحه ومهمات نظامی وتأسيس قوای هوائی ازهمکاری های شوروی بهره ميگرفت .

انگلستان نه تنها درتوسعه ای مناسبات افغانستان باتحاد شوروی تشويش داشت بلکه درتوسعه ای اين مناسبات باساير دول نيز عکس العمل نشان ميداد.

درسال 1924 يک هيئت چهل نفری آلمان ها که درترکيب آن صاحب منصبان نيز شامل بود وارد کابل شد، ازجمله عده ای شان بحيث معلمين درامورحربی استخدام گرديدند که باعث اعتراض شارژدافير انگليس مقيم کابل گرديد اما آلمانها به تربيت وآموزش نظامی افغانها ادامه دادند.

علايق افغانستان وآلمان درامر انکشاف روابط دولتين تاسرحدي پيش رفت نموده بود که حين شورش خوست عليه دولت «...چندين نفرآلمانی به حيث پيلوت وميخانيک طياره کار ميکردند ودرفرونشاندن اغتشاش خوست درسالهای 1024 و1926همکاری مؤثرنمودند ودرفتح آن سهم گرفتد.» ( لودويک آدمک).

امان الله خان باحفظ همبستگی علايق باممالک همجوار، ترجيح ميداد عرصه مناسبات افغانستان تا ساحات دُورجهان توسعه يابد. اوازاين سياست نه تنها شناسائی کشورش را ميخواست بلکه درنظر داشت باجلب همکاری های تخنيکی، اقتصادی وتوسعه تجارت واستخدام متخصصين غرض عصری سازی کشور استفاده وسيع بعمل آورد. اوميخواست درانکشاف مناسبات باسائر ممالک جهان، افغانستان راازتنگنای رقابت واختلاف صرفاً انگليس وشوروی بيرون نموده شخصاً به حيث قهرمان معرکهء آزادی والهام بخش سائر ملل مشرق زمين بخصوص جهان اسلام باشد. به اين منظور شاه به يک سلسله فعاليت های ضداستعماری واتحاد برانگيزکشورهای اسلامی آغاز کرده وخطاب به مسلمانان وسائرملل هند ايشان راتشويق به اتحاد ويگانگی عليه انگليس نموده ميل داشت اتحاد افغانستان، ايران، بخارا وترکمنستان راتأمين کرده يک خلافت اسلامی که خوددررأس آن باشد ايجاد نمايد. اخبار « امان افغان» درسال 1303 هجری- شمسی(1924) ازانعقاد يک کنفرانس اسلامی نام بردتادرآن خليفه مسلمين انتخاب شود. انگليسها ازاين انديشه ای امير هراسان بودند وآنرا «بزرگترين خطرات آنی وبالقوه برای هند»حساب میکردند. بدين ترتيب اعليحضرت به حيث چهرهء ضداستعمارو جداًعلاقمند يک افغانستان باداشتن روابط وسيع بين المللی نه تنها محدود به همسايگان شمال وجنوب بلکه باهمه ملل جهان ماده قابل هضم برای امپراطوری بريتانيای کبير نبود.

اينکه مؤرخينِ يک سو نگرعلت سقوط امان الله خان راصرفاً درپلان های قبل ازوقت وميلان مناسبات باشوروی می خوانند روی برخی ازحقايق تاريخ خاک می ريزند زيرا انگليسها نه تنها ازاين عرصه بلکه ازنصب العين اتحاد برانگيز اسلامی اوبيشتر درهراس بودند زيرااين خط ازمسلمانان هند تا کانال سويز رابرمی انگيخت که سبب ضربه مهلک ومتلاشی کننده بر مسير حرکت زمينی وبحری انگليس شده مستعمرات آنراازدستش بيرون می کشيد. به اين سبب انگليسها بنابرامکاناتی که درافغانستان داشتند بامهارت عمل کرده اين انديشه ای اسلامی راباتحريکات عقيدتی سرکوب کردند.

امان الله خان جداًعلاقمند بودکه کمپنی های امريکائی درامور انکشاف افغانستان سهم بگيرندتامملکت درانکشاف اقتصادی ازخطرات نفوذامپراطوری های رقيب دورنگهداشته شود. روی اين ملحوظ به هيئت اعزامی اش به کشورهای اروپائی هدايت دادتا به اضلاع متحده امريکا نيزسفر نمايند. چنانچه هيئت بعد ازسفرکشورهای اروپائی به تاريخ دوم جولای سال 1921 جهت بازديدرسمی ازامريکا وملاقات بارئيس جمهور« هاردينگ» وارد نيويارک شد. لودويک آدمک جريان ورود وپذيرائی هيئت افغانی رادرامريکا چنين می نگارد : « در 2 جولای هيئت افغانی به سوی نيويارک روان شدتارئيس جمهورامريکا که قبل براين برايش اطلاع داده شده بود،به عقدقراردادی که به درجه اعلی مفاد امريکا درآن مضمر بود باافغانستان به موافقه برسد وروابط خودرا باافغانستان برقرار نمايد . هيئت درفرصتی واردامريکا شد که شياد محيل ومغروری خودرا به ناحق به نام يک صاحب منصب قوای بحری امريکا معرفی کرده بود، اوموفق شد تابرای دوشيزه ای افغان بنام شاهدخت فاطمه وعدهء ملاقات بارئيس جمهور « هاردينگ» بگيرد. تبليغات ونشراتی که دراين مورد صورت گرفت ومصاحبه ومذاکره ای کوتاهی که باهيئت افغانی آن هم بادل ناخواسته وبه کمال بی اعتنائی وبی ميلی بعمل آمد وبه افغان ها ذهنيت واضحی حاصل شد وچنان ذهنيتی داده شدکه آنهافريب داده شده اند ونتوانستند به امضای قرارداد وپيمانی برسند. فيض محمد خان يکی ازاعضای هيئت افغانی برای نخستين نماينده امريکا درافغانستان « و . ه.هوانب بروک» اين پديده راچنين تفصيل دادند، هيئت افغانی بعد ازچند هفته انتظارجهت تقديم مکتوب امان الله خان برای رئيس جمهور امريکا روزی ازخواندن اخبار سخت آزرده خاطر شدند واحساس ناآرامی وناراحتی کردندکه رئيس جمهور« هاردينگ» ازشاهدخت فاطمه درحين صرف چاشت پذيرائی نموده است . بعد ازچند روزآنها به شکل مختصر وغيررسمی نامه ای خودرابه رئيس جمهور تقديم کردند واوبه جواب ازمرگ پدرنامدار اميراظهارتأثرکرده وبرتخت نشينی اعليحضرت امان الله خان راتبريک گفت . اين هاهمه برای مامايوس کن وملالت بار بود . . . زيراوزير امريکا(وزير مختار) درپولند به مااطمينان کامل داده بودکه ماازطرف دولت امريکا به صورت مناسب وباگرمی پذيرفته می شويم .»

از محتوای اين متن برميايدکه جانب امريکا ازاسترداد استقلال افغانستان ناخشنود بود زيرارئيس جمهور« هاردينگ» صرف باکلمات مرگ امير حبيب الله وبرتخت نشستن امير امان الله هيئت راخطاب کرده عمداً درمورد استقلال افغانستان اغماض نموده حرفی بميان نياورد، درحاليکه هيئت غرض معرفی استقلال کشور وتأسيس روابط  باامريکا باحسن نيت به آنجا سفر کرده بود.

هيئت به همه ممالکی که سفرکرده بودند باگرمی استقبال گرديده بايشان به حيث هيئت دپلوماتيک يک کشورمستقل برخوردصورت ميگرفت تنها امريکا بابی ميلی وسردی باهيئت پيش آمد نمود، اين برخورداهانت آميز، عدم حسن نيت ونوعی ازبغض امريکا راباافغانستان مستقل وازبندرسته استعمار نشان ميداد.امريکائی هاباحکومت های افغانستان بخصوص آنانی که جداازخط استعماری حرکت ميکردندمعمولاً سرنکوئی نداشته اندچنانچه مناسبات آن ها طی دودوههء اخيرباباندهای تخريبکاروتروريست به حدی عميق بوده که تمويل، تسليح وتجهيز آنان راباسخاوت بی پايان بدون درنظرداشت عواقب بعدی غرض ازپادرآوردن رقيب دوران جنگ سرد تأمين می نمود. سهم فعال امريکا درتخريب افغانستان زير نام «جهاد» وفرستادن (پيترتامسن) درپشاورنزد گروههای که امروز امريکا ازآنها دل پرخون داردبحيث سفير سيار به مثابه مضحکه ای درتاريخ دپلوماسی بی پيوند باسياست ناسازگاری هشتاد سال قبل ازامروزآن کشورنيست.

 

امان الله خان ازتاريخ 29نوامبر سال1927 تاجولای سال1928 شخصاً به سفرهای رسمی کشورهای اروپائی پرداخت. طی هشت ماه سفربه خارج که ازوی وهيئت معيتی اش استقبال شايان ، شأن يک محصل استقلال بعمل آمد بادستاورد های علم وتخنيک وقت آشنائی حاصل کرده طی ايرادخطابه ها افغانستان رابه جهان معرفی نمود. شاه دراين سفرهاتحت تأثيرفرهنگ اروپائی وپيشرفت های ممالک صنعتی آن قاره قرارگرفته باقلب مملوازعشق به پيشرفت وترقی وطن ومردم به کشور بازگشت .

پيامداقدامات عاجل وناسنجيده شده ای اعليحضرت غرض ايجاد تحولات بزرگ اعم ازاقتصادی، کلتوری، امورمعارف، ترغيب ممالک اسلامی دراتحاد وهمبستگی، تحريک نهضت آزادی خواهی هند وسرکشی ازخط سياست انگليس بهانه های بدست عقب گرايان داخلی ودشمن درکمين نشسته ای خارجی يعنی انگليس داده درکشورغايله ای برپاشدکه مدت نه ماه افغانستان درآتش تعصب گروهی ازعناصرجاهل وفاقد فرهنگ مملکت داری وساليان ديگردرآتش استبداد سرکوبگر قدرتمندان صاحب تدبيردولت داری بخاطراستحکام قدرت خانواده گی وخفه نمودن هرنوع نهضت ترقيخواهی، شخصيت های تحول طلب وجريانات ضداستبداد ومطلقيت سوخت .

سرزمينی که صرف آزادی اش رابدست آورد، زعيمی که خواست مستقل عمل کند وازشر مناسبات استعماری وطنش را برهاند ودر يک مسير پيشرونده رهنمون شود، مورد غضب استعمار  وعقبگرائی قرارگرفته وبه همان محرک استقلال جهان اسلام ومدعی امارت اسلامی حکم تکفير شده فرار وطن گرديد.

دردوران حاکميت سقوی ها مناسبات خارجی افغانستان به حالت انجماد درآمد، نماينده گی های دول خارجه به استثنای اتحادشوروی درکابل ازجانب دول متبوع شان مسدود گرديدورکود همه امور وطن رافراگرفت تااينکه پس ازين چرخش خونين عناصرمورد نظر استعماربرمملکت مسلط گرديدند.

افغانستان بعد از اغتشاش وزمينه های جديدا نکشاف :  

نادرخان وبرادران اودراکتوبر سال1929کابل راتصرف نمودند. اين حکومت دورهء بی سابقه ای قتل های سياسی ازبالابود. شواهد وقرائن مبين است که رابطه جنرال محمد نادرباانگليسها خيلی نزديک بوده دلايل سياسی نيز گواه کامل يک توطئه برچيده شده وسيع عليه نهضت امانی ازخارج سرحدات کشور بود که مؤرخين جمعبندی آنرا بنام « طرح کودتای پتياله» ياد می کنندکه ازکشور  هند بريتانیوی آغاز گرديد . وقتی نادرخان به هند آمدوجهت اصول قدرت به انگليس هامراجعه کرد« برای بريتانيا چنين فرصتی رافقط خداوند داده بود» ( جورج آرنی – افغانستان گذرگاه کشورکشايان» .

جنرال محمد نادر پس ازتشکيل کابينه درصدد احيای مجددروابط دپلوماتيک افغانستان باساير دول شد که دروقت امان الله خان بااين کشور قايم شده بود. پادشاه جديد طی يک پروگرام ده فقره ای طرزالعمل حکومت خود رااعلان نمود که درفقره ای چهارم آن ذکرشده بود « افغانستان بايد به روش وسياست خاصی که امان الله اتخاذ کرده بود ادامه دهند وباقدرت های ممالک جهان روابط خود را برقرارسازد.»

برای اين منظور وزارت خارجه تلگرام های به ممالک جهان فرستاد. اتحاد شوروی بازهم اولترازهمه بجواب تلگرام ارسالی شناخت خودراازپادشاهی محمد نادر اعلان نمود.انگلستان دراين زمينه بايک مقداراکت های دپلوماتيک خواست درشناخت حکومت جديدافغانستان تأخيرورزد تاازاتهامات وارده مبنی بر نقش آن درروی کارآوردن دو حکومت پی در پی سقاء ونادرخان کاسته باشند ولی دريافت که تعلل اين امر ممکن موجب بروزسوء تفاهماتی گردد، بناءً سفير بريتانيه درماه می1930 وارد کابل شد درحاليکه شاه ولی خان قبلاً بتاريخ 29جنوری همان سال به لندن بحيث سفيرافغانستان رسيده بود.

سفير جديد لندن درکابل( ريچارد مکوناچی) پليتيکل اجنت درکُرم اجنسی بود که قبلاً بانادرخان تفاهماتی داشت وهم ديگر راخوب می شناختند. ازمسايل مهم درروابط بريتانيه وافغانستان خطراتی بود ناشی ازقبايل سرحدی که مبادا افغان هابازهم مانند امان الله خان به تحريک آنان عليه هند برتانيوی آغاز کنند ولی ملاقات شاه ولی خان درلندن باسفير برتانيه مقيم کابل خاطر انگلستان راازاين ناحيه آرام ساخت وتعهدات قبلی رادرزمينه تجديد نمود که نبايد حکومت انگليس ازاين ناحيه تشويش داشته باشد . موصوف به « مکو ناچی» حالی ساخت که افغانستان باجميع ملل جهان درصلح وسلام زنده گی می کند و اودرمورد روسيه گفته بود که بنابرعدم تحمل مصارف جنگی دراين فرصت نيت جنگ باآن کشور را ندارد. حکومت بريتانيا تصميم داشت تامبلغ ده مليون کلدار هندی به حکومت افغانستان کمک کند .

ترکيه نيزحکومت جديد رابه رسميت شناخت ، روابط باجرمنی باتبادله ای سفرا ازسرگرفته شد، اما با ايران بنابربعضی کشيده گی های سرحدی مناسبات سرد تربود.

روابط افغانستان باروسيه درزمان حکومت نادرشاه بامهارت وزرنگی تنظيم واداره می شد. نادرخان برطبق سياست مطروحه اش دراين مورد می خواست هم ازتحريک روسها عليه کشورش جلوگيری نمايد وهم مانع نفوذ شان به امور داخلی مملکت گردد.اعتبار پيمان های سالهای1921و1926 وموافقه هوائی1927وبالاخره قرارداد سال1931 بنام معاهده بيطرفی وعدم تجاوز متقابله ميان دولتين نشان ميدهد که نادرخان روابط باآن کشورراحفظ کرده ولی مجاری نفوذ اقتصادی برايش داده نمی شد. ضرورت امضای معاهده سال 1931برای هردوطرف مشهود بود. هم روسيهء شوروی که هنوزجمهوری های آسيای ميانه آن قوام واستحکام لازم نداشت وهم افغانستان که می خواست ازکشيده گی های سرحدی ميان دودولت خاطر آرام داشته باشد به عقد چنين معاهده ای نياز داشتند. روس هااز انعقاد اين معاهده حين عبور باسمچی ها( اشرار) به سرکرده گی ابراهيم بيگ ازدريای آمو به افغانستان غرض حملات مجدد به جمهوری های آسيای ميانه نفع بيشتر بردند زيرا پادشاه افغانستان بافرستادن قوا به سرکرده گی شاه محمودخان نيروهای ضد حکومت شوروی راکه ازافغانستان به آنطرف آموحمله ميکردند منهزم ساخته مشکل دولت های نوبنياد سوسياليستی دراين بخش امپراطوری شوروی راحل نمود .  

دوران زمام داری محمد نادردوران تحولات جديددرسطح بين المللی بود. تغيرات سريع درقدرتمندشدن عده ازممالک رخ دادمنجمله جاپان، ايتاليا وآلمان به حدی توانمند شدند که بافرانسه وانگليس خودرا برابرساختند. سياست های مطروحه ازجانب اين ممالک مقابله بابريتانيا و اتحاد شوروی بود. زمامدار افغانستان درحفظ موازنهء قوا ميان شوروی وهند بريتانيوی باحفظ سياست سردباروسها تلاش می ورزيد. افغانستان از انکشاف جديد بين المللی درتشويش بودتا مبادا ميدان قشون کشی های بين المللی گردد .

نادر خان درسال 1930افغانستان را به عضويت جامعهء ملل درآوردبه اميد اينکه ازکشمکش های موجودجهانی درامان بماند ودرصورت سرايت جنگ به کشور بتواندازاعتبار جامعه ء ملل درحل اموراستفاده نمايد ولی غافل ازآنکه جامعه ملل کمترين صلاحيت رادراين عرصه نمی توانست داشته باشد .

محمد نادر مانند امان الله خان درانکشاف روابط افغانستان باآلمان علاقمندی داشت، سردار محمد هاشم درسال1931 به جانب آلمان گفته بود: « نه تنها امان الله بلکه ماهم آلمان رابرديگران ترجیح ميدهيم.»

 

 ادامه دارد

 

برگرفته از شماره های اول و دوم سال سوم ماهنامه مشعل

 

 

 


April 16th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی