تاریخ از لحاظ لغوی به واژهای اطلاق میشود که شامل اطلاعاتی راجع به گذشته است. مانند تاریخ زمینشناسی کره زمین. زمانیکه تاریخ به عنوان یک زمینه و رشته مطالعه و تحصیل مطرح میشود به معنای تاریخ بشری است که گذشته ثبت شده جوامع بشری میباشد. واژه تاریخ از کلمه یونانی historia؛ شرحی از پرسشها و جستارهای شخصی گرفته شده و از لحاظ ریشه شناسی با کلمه انگلیسی story مرتبط است. مورخان از منابع مختلفی همچون سوابق نوشته یا چاپ شده؛ مصاحبه (تاریخ شفاهی) و باستان شناسی استفاده مینمایند. اشتراک در گوناگونی روشها ممکن است در برخی دورهها بیش از سایر دورهها باشد و مطالعه تاریخ رسم و رسوم و شیوه خاص خودش را دارد. به حوادث و اتفاقاتی که قبل از نگارشهای انسانها اتفاق افتاده اند؛ ما قبل تاریخ یا پیش تاریخ گفته میشود. درباره واژه تاریخ ، تعریف و توضیح آن و این که از چه زمانی بکار رفته است روایات متعددی در دست است. در تمدن اسلامی و تاریخ نگاری اسلامی درباره منشا واژه تاریخ ، معنای لغوی و اصطلاحی آن بحثهای صورت گرفته است. در معنای فنی تاریخ گفتهاند تاریخ یعنی معلوم کردن احوال وحوادث و فرمانروایان و وزرا و خلفا و حادثه هاي بزرگ مانند جنگها و فتحها برحسب زمان به همین سبب کتابهایی که مشتمل بر این موضوعات همراه با تعیین زمان آنها بود تاریخ نام گرفت. از آغاز اطلاق تاریخ بر کتابهای مشتمل بر حوادث و احوال آگاهی دقیقی نداریم اما ظاهرا کهنترین کتابی که نام تاریخ بر آن اطلاق شده است، کتاب التاریخ اثر عوانه ابنالحکم میباشد. بعضی از مورخان معنای تاریخ را بسیار گسترده دانستهاند و حتی آن را شامل شناخت احوال عالم از جمله زلزله ، سیل ، کسوف و سایر پدیدههایی که انسان دخلی در آن نداشته هم دانستهاند. در برابر این گروه کسانی نیز چهار چوب تنگی برای تاریخ دانستهاند و آن را فقط مشتمل بر وقایع مشهور و حوادث سلاطین و دولتها دانستهاند. از همین در بحث از تاریخ نگاری اسلامی در چنین حوزه وسیعی باید کاملا مراقب بود که تفاوت میان معنی و موضوع تاریخ محو نگردد.
آریانا
نام افغانستان هرچند در فاصله ی بیشتراز دو قرن اخیر به این کشورداده شد، اما پیشینه تاریخی این سرزمین و ساکنانش به هزاران سال قبل بر می گردد. در آن گذشته ها کشورکنونی افغانستان بخشی عمده ای از سرزمین بزرگی بود که آنرا "آریانا" یا " ایریانا" و یا " آریا وایریا" می خواندند. این نام ازهزار سال قبل از میلاد تا قرن پنجم میلادی به افغانستان امروز و بخش های از ایران کنونی، مناطقی در آسیای میانه و بخش هایی درشمال وغرب پاکستان اطلاق می گردید. محقق ومؤرخ قدیمی یونان اراتوس تینس (Eratosthenes) درنیمه ی قرن سوم پیش ازمیلاد، آریانا را نام قدیم و گذشته دور افغانستان می خواند. دکتورمحمد حسن یمین پروفیسور و محقق علم تاریخ افغانستان، درمورد حدود و وسعت قلمرو سرزمین آریانا می نویسد: آ«استرابو جغرافیا نگار و مؤرخ یونانی براساس گفتارارا توتینس حدود وثغورآریانا وبه همین گونه "بطلیموس وبیلو" ولایات آریانا را درهفت ولایت این چنین مشخص ساخته اند:
1 ـ مارجیانا (حوزه مرغاب)
2 ـ بکتریانا (بلخ وبدخشان)
3 ـ هریوا (حوزه هرات)4 ـ پاروپامیزاس (حوزه کابل وهزاره جات)
5 ـ درانجیانا (حوزه سیستان)
6 ـ اراکوزیا (حوزه ارغنداب)
7 ـ گدروزیا (حوزه بلوچستان)آ»
سرزمین آریانا به عنوان یکی از کانونهای هفتگانه ی تمدن کهن جامعه بشری محسوب می شود. آریانا در زمره سرزمین های چون: بین النهرین، مصر، سواحل شرق مدیترانه، چین، نیم قاره هند، شبه جزیره یونان، ایتالیا وروم قدیم است. ساکنان این سرزمینها هزاران سال قبل در بخش های مختلف علوم ریاضی، نجوم، طب، حکمت، تجارت، کشتی رانی، نقاشی، ایجاد الفباء، زراعت، صنایع دستی، هندسه وغیره دارای تمدن درخشانی بودند ودرواقع پایه های تمدن امروزین جامعه انسانی را درسیاره زمین گذاشتند. آریانا در میان حوزه های تمدنی مذکور از دو تا سه هزار سال قبل از میلاد مسیح دارای زراعت وآبیاری وشهر های آباد وپرجمعیت بود. ونقطه اتصال میان تمدنهای بزرگ یونان، چین، هند وبین النهرین محسوب می شد.آیین زرتشت یا زردهشت درصدها سال قبل ازمیلاد مسیح توسط مبلغ و بنیانگذارآن به همین نام از بلخ کنونی افغانستان که "بکتریا" یا "بکتریانا" نام داشت، ظهورکرد. بلخ یا "باکتریا" مرکز و پایتخت مملکت آریانا بود. به نوشته یک مؤرخ و محقق کشور افغانستان به نقل از کتاب "سحرگاه آیین زرتشت" تألیف آر. سی. زاهنر چاپ نیویارک: آ« ...از روایت پارسیان هند که ازبازماندگان زردهشتیان پیش از اسلام هستند وسنن ملی شانرا به دقت حفظ کرده اند چنین بر می آید که وی درسده ششم پیش از میلاد مسیح درسرزمین باختر واقع درشمال افغانستان کنونی دربین قبایلی ظهور کرده بود که خودرا آرین می نامیدند.â€؛â€؛کتاب مقدس آیین زرتشت "اویستا" نام داشت که درآن عقاید وتعالم مربوط به آیین زرتشتی وموضوعات دیگری بیان گردیده بود. نوشته هایی بر روی سنگ که ازدوران امپراطوری هخامنشیان دربیشترازشش قرن قبل از میلاد مسیح منسوب به کتاب اویستا به دست آمده است نشان میدهد که بیشترین ولایات ومناطق سرزمین آریانا درکشور کنونی افغانستان موقعیت داشت. از 12 ولایت آریانا درآن کتیبه های سنگی بدینگونه نام برده می شود:
1 ـ هرکانیا(گرگان)
2 ـ پارتیا(دره خراسان)
3 ـ زرانکا(زرنج)
4 ـ ایریا(هرات)
5 ـ خوارزمیا(خوارزم)
6 ـ بکتریانا(بخدی، بلخ)
7 ـ سغدیانا(سغد)
8 ـ گندارا (حوزه کابل وسند)
9 ـ ستا گیدیا(هزاره جات ومناطق مرکزی افغانستان)
10 ـ اراکوزیا(حوزه ارغنداب)
11 ـ ماکا(مکران وبلوچستان)
12 ـ ساکا(خاک های سکایی سیستان)
ظهور زرتشت وآیین زرتشتی که برخی زرتشتیان اورا درجمله پیغمبران الهی محسوب میدارند حاکی از تکامل وپیشرفت انسانی و وجود تمدن دردیار وسرزمین کهن آریانا بود. عده ای معتقد اند که آیین زرتشت برخلاف تصور وباوری ناشی ازعدم آگاهی تعالیم اصلی این آیین ویا دراثر تحریفی که به آن واردشده است نه برمبنای آتش پرستی بلکه برمبنای یکتا پرستی قرار دارد. خداوند یکتا درآیین زرتشتی"اهورا مزدا" ( هستی بخش بزرگ ودانا) خوانده میشود وتعالم این آیین برمبنای دستوراخلاقی: "اندیشه ی نیک"، "گفتار نیک"، و"کردارنیک" استوار است. در دوره ظهور زرتشت، آریانا دارای حکومت واداره بود. واین دلیل دیگری برموجودیت تمدن کهن بشری در آریانای گذشته محسوب می شود. زرتشت رهبر ومبلغ آیین خود توانست زمامدار یا پادشاه ولایت باکتریانا یا بلخ مرکز آریانا را که "گشتاسب" نام داشت به آیین زردشتی معتقد بسازد. پس از آن آیین زردشتی از بلخ به سایر ولایات وقلمرو سرزمین آریانا وحتی خارج از آن به سوی شمال غرب وغرب گسترش یافت. به رغم آنکه پایتخت مملکت آریانا در باکتریا یا بلخ وسراسرقلمرو آریانا بعد از ظهور زرتشت مورد هجوم ویورش قبایل"مادها" و"پارتها" یا" پارسها" ازشمال غرب وغرب و سپس قبایل بدوی و بیابانگرد صحرای مغولستان ودشت های آسیای مرکزی قرارگرفت، اما آیین زرتشت درقلمرو آریانا مهاجمان را مجذوب خود ساخت. به گونه ای که درمطالعه وبررسی تاریخ آریانا دیده می شود که مهاجمان ویورشگران از بیرون قلمرو آریانا با ایجاد دولت ها وامپراطوری های مقتدر دراین قلمرو بیشتربه آیین وفرهنگ ساکنان آریانا گرویدند وبا وجود یک دوره ستیزه گری و ویرانی درترویج وگسترش فرهنگ آرین زمین از آیین تا زبان آن تلاش کردند. درحالیکه قسمت اعظم حدود قلمرو آریانا را آنگونه که تذکر رفت کشور کنونی افغانستان تشکیل میداد اما بعداً درقرن بیست میلادی محمد رضاشاه مؤسس خاندان پهلوی درایران همان نام آریانا یا ایریانا را با اندک تغیر لفظی به نام ایران به سرزمینی گذاشت که از کشورپارس یا فارس قدیم وبخشی از قلمروآریانای کهن تشکیل یافته بود. پروفیسور محمد حسین یمین محقق ونویسنده افغان به نقل از "هانری ماسه" محقق غربی درمورد تاریخ وتمدن ایران این مطلب را مورد تأیید قرار میدهد: آ«نام ایران برای کشورایران امروزی نامی است بسیار تازه که از مدت تقریباً ششش دهه بدین سو برفارس کهن اطلاق شده است. آنهم بنا برملحوظات ویژه وبا تحلیل اینکه همه مواريث تاریخی، مدنی وفرهنگی مملوازافتخارات دیرینه آریانا دراین واژه خلاصه شده است. یعنی این نام به صورت آگاهانه بر فارس (پارس وبه شکل لاتین آن پرشیا) اطلاق گردیده است. چنانکه رضا شاه مؤسس سلسله پهلوی که به گذشته پر افتخار ایران کهن(به قول خودش) توجه بسیارداشت کمی پس از رسیدن به سلطنت تصمیم گرفت کشوراوکه تا آن زمان معروف به فارس بود ایران خوانده شود.آ»
همچنان این محقق ونویسنده افغانستان در بخشی دیگر ازتحقیقات خود مینگارد: آ«سرپرسی سایکس دراین باره مینویسد: "اهل کشوریکه به زبان انگلیسی پرشیا( Persia) نامیده میشود آن کشور را ایران وخودشان را ایرانی میخوانند واین لفظ همان است که دراویستا "ایریا" ضبط شده ومعنای آن خاک آریان است، بنا برآن این لفظ ایران هرگاه به اصطلاح سیاسی امروزه استعمال شود محدود به کشور ودولت جدیدی است که انگلیسها آنرا پرشیا( Persia ) میخوانند." (سرپرسی سایکس، تاریخ ایران، ترجمه تقی گیلانی، تهران 1323، ص 5) "دیا کونوف" با استناد به آثار استرابو وتأکید قول وی میگوید: "به کاربستن صفت ایرانی ممکن است چنین تعبیر شود که صحبت برسرزبان، دولت وکشورایران است، چنانکه برهمه معلوم است اصطلاح (ایران) به صورت باستانیش یعنی "آریا "درآغاز شامل فارس نبوده است." و درمورد جدیداً تسمیه فارس به ایران درکتاب ا رانسکی(زبانهای ایرانی) آمده است: "کلمه ایران به عنوان کشور جدید خاورمیانه فقط درپایان قرن نوزدهم به چشم میخورد وتنها درسال 1935 بود که دولت ایران( فارس) این کلمه را رسماً به نام قدیمی Persia به عنوان نام رسمی کشور خود پذیرفت. به همین جهت خلط کلمه Iran درمعنی جدید رسمی با همین کلمه درمعنی تاریخی آن که غالباً به چشم میخورد اشتباه فاحشی است." بعد از نامگذاری ایران توسط محمد رضا شاه به سرزمین فارس وبخشی از آریانا درکشور ایران این ذهنیت واعتقاد ایجاد شدکه تمام نشانه ها وافتخارات گذشته ی سرزمین آریانا متعلق به ایران امروز است. حتی برمبنای چنین ذهنیت وباورنادرست، آن عده از دانشمندان، عرفاء وشعرای که درقلمرو افغانستان کنونی زاده شده اند ازسوی ایرانیها متعلق به خودشان قلمدادشده وایرانی خوانده می شوند. آنگونه که مولانا جلال الدین بلخی وحکیم ابوعلی سینای غزنوی، ظهیرالدین فاریابی، امام فخر رازی و... که همه درمناطقی از افغانستان کنونی تولد شده اند شاعران وحکیمان ایرانی نه به معنی تعلق آنها به آریانای کهن بلکه به ایران کنونی گفته می شود. هرچند دولت افغانستان درنام گزاری مذکور اعتراضی به دولت ایران نکرد، اما براساس تذکر عبدالحی حبیبی مؤرخ ومحقق مشهور افغان در مجلس بزرگداشت فردوسی دردانشگاه کابل گفته می شود که: آ«این تصمیم از طرف دانشمندان افغانی بنا بر ملاحظات تاریخی مورد اعتراض قرار گرفت ومرحوم غبارواعظمی وبعضی دیگر به نماینده گی از قشرروشنفکر به وزارت خارجه افغانستان رسماً احتجاجیه خودرا سپردند اما از طرف دولت وقت به آن اعتنایی نشد.آ» البته دلیل بی اعتنایی وسکوت دولت افغانستان به عدم ملی بودن دولت وماهیت قبیله ای وقومی آن برمی گشت که تضعیف رابطه کشور وبخش اعظم ساکنانش را به گذشته درجهت اهداف ومنافع قومگرایانه خود ارزیابی میکرد. دریک دوره ی طولانی یک ونیم هزار ساله که افغانستان امروز بخشی ازآریانای کهن بود وبه سرزمین وکشور آریانا یا د می شد خانواده های متعددی چه به عنوان مهاجم وچه عنوان زمام داران برخاسته از داخل در آریانا حاکمیت کردند. دراین جا تنها به تذکر خانواده های شاهان وحاکمان آریانا وزمان حاکمیت شان می پردازیم:
1 ـ هخامنشیان از 545 تا 333 قبل از میلاد مسیح
2 ـ یونانیان از 333 تا 250 قبل از میلاد
3 ـ یونانو باختری از 250 قبل از میلاد تا ده های اول میلادی
4 ـ کوشانی ها از سال 40 تا 220 میلادی
5 ـ از کوشانی تا یفتلی از 220 میلادی تا 425 میلادی
6 ـ یفتلی ها از 425 تا 566 میلادی
قابل یاد آوری است که قلمرو ومحدوده حاکمیت وزمام داری شاهان و زمام داران خانواده های مذکور درسرزمین آریانا دردوره ها وسالهای حاکمیت شان متفاوت بود. گاهی این قلمرو دراثرقدرتمندی شاهان وزمامدارانی که به هجوم ویورش دست میزدند وسیعتر میگردید. گاهی نفاق درونی اعضای خانواده ها وسران قبایل وعشایراقوام به تضعیف وتحلیل آنها می انجامید وحکومت های مستقل ایجاد می شد وبا این ضعف وناتوانی، خانواده های حاکم وحاکمیت های شان به سوی انقراض میرفتند وسقوط می کردند.
خراسان
بعد از نفوذ وگسترش اسلام از شبه جزیره عربستان به سوی مشرق، سرزمینی که تا آن دوران آریانا خوانده می شد نامش را به "خراسان" به معنی مشرق وطلوع گاه آفتاب داد. هرچند واژه خراسان قبل از نفوذ اسلام واستیلای اعراب مسلمان نیز به کشور امروز افغانستان اطلاق می شد. آنگونه که عبدالحی حبیبی از کشف مسکوکات شاهان يفتلی سخن میزند که لقب آنها خراسان خوتای یا خراسان خدای يعنی شاه خراسان نوشته شده است. اما سرزمین آریانا بعد از نفوذ اسلام واستیلای عرب به گونه رسمی خراسان نام گرفت وبه همین نام مشهور گردید. پس ازآن نام خراسان وخراسانیان در آثار ونوشته های نویسندگان وشاعران خراسانی، مؤرخین ومحققین عرب وغیر عرب به کثرت انعکاس یافت. درنوشته ها وآثار این محققین ونویسندگان با وجودیکه ازحدود ومناطق کشورخراسان با تفاوت واختلاف سخن به میان می آید، افغانستان امروز بخش بزرگ ومحوری خراسان محسوب می شود. مؤرخ وجغرافیه دان عرب احمد بن یحیی بن جابر بغدادی که معروف به بلاذری است درتألیف مشهور خود "فتوح البلدان" درسال 255 هجری ولایات: نیشاپور(مناطق شرقی ایران امروز)، هرات، مرو، جوزجان، بادغیس، سمنگان، بدخشان، بلخ، بامیان، ماوراء النهر وخوارزم را از مناطقی مربوط به خراسان میداند. مؤلف کتاب مشهور "مسالک وممالک"، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد اصطخری درحالیکه مناطق نیشاپور، مرو، هرات، بلخ، غرجستان، تخارستان، غور و بامیان به شمول غوربند، لوگر، کابل، نجراب، پروان، غزنی، پنجشیر را جز خاک خراسان میداند، سند وماوراءالنهر را از آن مستثنی می دارد. خراسان بعد ازسقوط امپراطوری ساسانی فارس به دست کشورگشایان وفاتحان مسلمان عرب به تدریج طی نبرد های سخت وطولانی تحت سیطره ی حاکمان اعراب قرار گرفت. نفوذ اعراب به خراسان بعد از سال 642 مسیحی آغاز شد ونخستین بار در دوران خلافت اموی ها درسال 661 مسیحی شخصی به نام قیس به عنوان اولین حاکم اموی وارد ولایت نیشاپور در سرزمین خراسان گردید. از آن پس لشکر کشی های متعددی به سوی سایر ولایات خراسان توسط زمام داران اموی صورت گرفت. لشکر کشی وجنگ اعراب به صورت پیوسته تا کمتراز دو قرن در ولایات ومناطق مختلف خراسان ادامه یافت. چون از یکطرف دراثر مقاومت وانقیاد ناپذیری مردم خراسان ازدین اسلام وحاکمیت اعراب مسلمان، پیشرفت آنها درتسخیر خراسان زمین به کندی صورت میگرفت واز سوی دیگر مخالفت وشورش دربرابرحاکمان جدید از سوی مردم به وقفه ها از سرگرفته می شد. اعراب تلاش کردند تا با جابجایی واسکان هزاران نفرازلشکریان با خانواده های شان درمناطق مختلف خراسان از مخالفت وقیام مردم جلوگیری کنند وزمینه را برای باور وپذیرش مردم به دین اسلام مساعد تربدارند. این راهکار درجلب وجذب مردم خراسان بدین جدید(اسلام) مؤثر وثمر بخش بود. هرچند جنگ ها ومقاومت هایی پراگنده ادامه میافت وشاهان یا زمام داران کابلستان بیشترازهرمنطقه و ولایت خراسان زمین به جنگ علیه لشکریان اعراب پرداختند اما درجریان کمتر از دوقرن اسلام به سراسر خراسان نفوذ کرد. مردم بدین جدید درآمدند ویکنوع اختلاط وامتزاج فرهنگی میان آنها وفاتحان غالب به وجود آمد. به نحوی که دراین مدت وبعداً خراسانیان همراه با مردم فارس قدیم یا بخشی از ایران امروز حتی بیشتر از اعراب درتمدن اسلامی وپیشرفت علوم ومعارف اسلامی نقش ایفا کردند. آنگونه که میر غلام محمد غبارمؤرخ افغانی به نقل از امین احمد نویسنده ومحقق مصری می نویسد: «خراسان دردوره اسلام ازطرف عرب به جنگ وصلح فتح شده وباردیگر استعداد وقابلیت طبیعی ودرایت خراسانی در امورسیاست وعلوم وفنون ظاهر شد، وخراسان نسبت به سایر ممالک اسلامی، بیشتر علما وامرای نامدار پرورش داد.آ» به رغم آنکه دین اسلام درخراسان زمین هرچند با سختی ومخالفت مردم پذیرفته شد ودولت اموی عرب، خراسان را درسیطره وحاکمیت خود درآورد اما حرکت وقیام استقلال طلبانه علیه سلطه حاکمیت اموی وسپس علیه حاکمان عباسی ازسوی مردم مسلمان خراسان درمقاطع مختلف زمانی بوقوع پیوست. انگیزه های اصلی نهضت آزادیخواهانه از یکطرف که به روحیه ی استقلال طلبانه ی خراسانیان مربوط می شد ازجانب دیگر عملکرد تبعیضگرایانه، ظالمانه وغیر عادلانه حکام عرب درسرزمین خراسان مسبب تحریک وتحریض این روحیه می گردید.
نخستین درفش استقلال طلبانه را علیه امویها ابومسلم خراسانی درسال 129 هجری مطابق 746 میلادی برافراشت. ابومسلم متولد سال 720 مسیحی درشهر انبار قدیمی و ولایت سرپل کنونی افغانستان بود. اودرمرو با گرد آوری یکصد هزار نیرو ازولایات مختلف خراسان پایان خلافت یا حاکمیت خاندان اموی وآغاز خلافت خاندان عباسی را اعلان کرد وخودرا شهنشاه خراسان خواند. اوقلمرو خراسان را از تسلط حاکمان اموی تصفیه نمود وسایر مناطق وسرزمین های اسلامی را به نفع حاکمیت جدید خاندان عباسی اعراب از سلطه ی اموی ها کاملاً خارج ساخت وبه حاکمیت خاندان اموی نقطه پایان گذاشت. اما بعداً در 25 شعبان 137 هجری قمری مطابق 754 مسیحی از سوی منصور خلیفه عباسی به صورت ناجوانمردانه با خدعه ونیرنگ به قتل رسید.
بعد از قتل ابومسلم قیام های متعددی علیه تسلط حاکمان عباسی درخراسان به وقوع پیوست. قیام " سندباد" درسال 759 مسیحی درهرات ونیشاپور، قیام "حکیم مقنع" درسال 775 درمرو، قیام "استاد سیس بادغیسی" درسال 766 درهرات وقیام "حمزه سیستانی" درسال 799 میلادی درسیستان از مشهورترین قیامهای بودند که از سوی زمامداران عباسی سرکوب گردیدند. اما درسال 206 هجری (821 مسیحی) طاهر بن حسین پوشنگی هراتی(ولسوالی زنده جان کنونی هرات) یکی از سرداران نیروی مامون الرشید خلیفه عباسی که به حاکمیت مرو توظیف شد استقلال خراسان را اعلان کرد. وی با اعلان استقلال خراسان بنیانگذار حاکمیت خانواده طاهریان گردید که بعد ار اوتا سال 872 افرادی ازاین خانواده به نام های: طلحه بن طاهر، عبدالله بن طاهر، طاهر بن عبدالله ومحمد بن طاهر به حکومت پرداختند.
بعد از شکل گیری دولت مستقل طاهریان درخراسان که تسلط حاکمان عربی تضعیف گردید وخلافت عباسی ها دربغداد به سوی انحطاط رفت، دولت های مستقل درخراسان ادامه یافت. هرچند که در دوره های مختلف با لشکر ویورش های مهاجمان بیرونی همچون چنگیز خان مغولی وتیمور گورگانی استقلال خراسان ازمیان رفت، مدنیت وآبادی شهر ها تخریب گردید. خانواده های که بعد از سلسله ی طاهریان درخراسان به پادشاهی وزمام داری پرداختند عبارت بودند از: صفاریان که مؤسس این خانواده یعقوب بن لیث ازسیستان بود. اودرشهر زرنج مرکز ولایت نیمروز افغانستان کنونی پیشه ی آهنگری داشت وبعد به گروه عیاران خراسان پیوست. وی درآغاز سیستان وسپس تمام خراسان را درسیطره خود آورد. پس ازیعقوب، عمرولیث وطاهر بن محمد ازاین خانواده حکومت کردند تا آنکه حاکمیت آنها درسال 910 توسط سامانی ها سقوط داده شد. مؤسس خانواده سامانی های تاجک تبار شخصی به نام سامان خدا یا سامان خدات از بلخ وسمرقند درشمال خراسان قدیم بود. اودربلخ پابه عرصه ی سیاست گذاشت. اسماعیل یکی ازپسرانش که به حکومت بخارا رسید، دولت مقتدر ومتمدن سامانیان را درخراسان به میان آورد. درطول بیشترازیک قرن تداوم حکومت سامانیان علاوه ازاسماعیل بن احمد سامانی، ابو نصر احمد بن اسماعیل، نصربن احمد، نوح بن نصر، عبدالملک بن نوح، ابوصالح منصور بن نوح وابوالقاسم نوح بن منصورازاین خانواده درخراسان به حکومت رسیدند. وحکومت آنها درسال 999 توسط سلسله غزنویان پایان یافت.
مؤسس دولت غزنویان درخراسان سبکتگین داماد الپتگین ازغلامان ترک تبار دربار شاهان سامانی بود که به افسری گارد شاهی وبعداً به سپهسالاری ارتش سامانی رسید. اودرسال 962 با تصرف ولایت غزنی حکومت مستقلی را از دولت سامانی تشکیل داد. بعد از مرگ وی دامادش سبکتگین براریکه ی حاکمیت تکیه زد وبربسیاری از ولایت خراسان سلطه یافت. اودر 997 بمرد وحکومت را درخراسان ابوالقاسم محمود پسر بزرگش بدست گرفت که بعداً با ایجاد یکدولت مقتدرازطریق یورشگری وتوسعه طلبی به سلطان محمود غزنوی مشهور گردید. اواز مقتدرترین شاهان خانواده غزنویان محسوب می شد که قلمرو خراسان را از قزوین تا دریای ستلج درهندوستان شمالی وازخوارزم درآسیای میانه تا بحرعرب توسعه داد. بعد ازسلطان محمود پسرانش سلطان محمد وسلطان مسعود وسپس سلطان مودود بن مسعود، علی بن مسعود ومسعود بن مودود، عبدالرشید بن محمود، ابراهیم بن مسعود، مسعود بن ابراهیم، ارسلان شاه بن مسعود، بهرامشاه بن مسعود، خسرو شاه بن بهرامشاه، خسرو ملک بن خسرو شاه ازخانواده غزنویان تا سال 1148 درخراسان حکومت کردند.
بعد از غزنویان، سلجوقیان ازترکمنان بحیره بالخاش واراک به تشکیل حکومت درخراسان پرداختند. مشهورترین زمامداران آنها طغرال شاه، آلپ ارسلان، ملک شاه وسلطان سنجر بود که سلطان اخیر الذکر در 1157 بمرد وبه حاکمیت سلجوقیان توسط خانواده غوریها پایان داده شد. سلاطین غوری که بعد ازغزنویها درخراسان به زمامداری پرداختند ساکنان بومی ولایت کوهستانی غوردرمناطق مرکزی خراسان زمین بودند. غوریها قبل ازغزنویان استقلال محلی خودرا داشتند وپیوسته با دولت ها وحکام ماقبل خویش برسرحفظ استقلال وخودمختاری خود درجنگ وکشمکش به سر میبردند. ازمشهورترین پادشاهان غورعلاءالدین جهانسوز بود که شهرغزنی پایتخت امپراطوری غزنویان را درسال 1148 مسیحی به آتش کشیدوبه کشتار و ویرانی بی حساب پرداخت. پایتخت سلاطین غوری شهر فیروزکوه درغوربود. بعد ازآنکه علاء الدین در 1155 مسیحی بمرد پسرش سیف الدین جانشین پدرشد. سپس مردان دیگری ازاین خانواده تا اوایل قرن سیزدهم میلادی (1214 میلادی) یکی پی دیگری به سلطنت رسیدند. بعداً حاکمیت این خاندان توسط خوارزمشاهی ها که درشمال غرب خراسان به نام "آل مامون" ازدوره سامانیان به بعد حکومت محلی داشتند سرنگون گردید.مشهورترین ومقتدرترین شاهان خوارزمی سلطان علاء الدین محمد بن تکش بود که از 1199 تا 1219 مسیحی پادشاهی کرد وبا راندن آخرین بقایای حاکمیت غوریها ودرهم کوبیدن دولت ترکی ثمرقند ودولت فراختایی کاشغرستان درشمال شرق خراسان، امپراطوری بزرگی بوجود آورد.اما دولت خوارزم شاهی در دوران سلطنت وی با یورش چنگیزخان مغلی ازمیان رفت. سلطان محمد خوارزم شاه که با قتل وغارت کاروان تجارتی چنگیز وسپس قتل نماینده او، موجب هجوم چنگیزبه خراسان زمین شد، خود بدون مقاومت دربرابر یورشگران چنگیزی پابه فرار نهاد. تموچین مشهوربه چنگیزازقبیله بدوی وبیابانگرد"بورجیقین" منگولیا بود که برهمه قبایل دیگر مغولی فایق آمدوحکومت نیرومندی را درمغولستان یا منگولیا بنا نهاد. اونخست چین شمالی وترکستان شرقی را تصرف کرد وسپس دراثر اشتباه سلطان محمد خوارزم شاه درسال 1220 مسیحی با دوصد هزار عسکر ترک ومغول به سوی کشورخراسان هجوم آورد. چنگیز با لشکریانش علی الرغم مقاومت سخت ودلاورانه بسیاری ازمردم خراسان زمین سراسر کشورخراسان را متصرف شد وتمام آبادی وآثار مدنیت وپیشرفت سرزمین خراسان را که طی قرون متوالی ایجاد شده بود نابود کرد وملیونها نفر را به قتل رسانید. لشکریان مغول سرزمین های قدیم ومرکز خلافت اسلامی را دربغداد نیز تسخیر نمودند وآثارمدنیت را نیز درآنجا ها ویران ساختند. بعداز مرگ چنگیز در 1226 مسیحی که بازماندگان خانواده چنگیز وافراد مغولی درخراسان به حکومت ادامه دادند تدریجاً به فرهنگ خراسان زمین جذب شدند وبا پذیرش دین اسلام روش وعملکرد ترسناک وظالمانه ی چنگیزی خودرا دربرابر مردم تغيیر دادند. درطول یک ونیم قرن دیگر که بازماندگان چنگیز درخراسان زمین وخارج از آن درقلمروخلافت اسلامی به حکومت پرداختند وضعیت زندگی اندک اندک متحول گردید. شهرها وروستاها ازنو ساخته شدند.حکومت های مستقل چون ملوکان کرت درهرات که ازقتل عام سالهای هجوم چنگیز باقی مانده بودند مجال بروز دوباره یافتند. شاعران وحاکمانی چه آنکه اتفاقاً ازدوران هجوم چنگیزیان زنده مانده بودند ویا بعداً متولد شدند، سربرآوردند. اما با ظهورامیر تیمور گورگانی درقرن چهاردهم میلادی ازآنسوی رود جيحون بار دیگر خراسان زمین مورد یورش و ویرانی قرار گرفت.
تیمورپسر ترغای ازسران قبیله برلاس ترک مؤسس خانواده تیموریان یا گورگانیان بود. اودرسال 1333 میلادی در شهر کش یا شهر سبز کنونی درجنوب سمر قند متولد شد. برخی از مؤرخین نسب اورا به چنگیز میرسانند. اودرجوانی ابتدا به حاکمیت شهر کش رسید وسپس درسال 1372 میلادی دست به یورش وکشورکشایی زد. تیموربا تصرف تمام قلمرو خراسان وتسخیر هنوستان، ترکستان شرقی، سرزمین های فارس قدیم، عراق، سوریه، مصر وترکیه کنونی درنتیجه جنگ های خونین و ویرانگریهای مدحش دست به تشکیل امپراطوری بزرگی زد. اودرسال 1404 مسیحی بمرد وبازماندگانش درخراسان به حکومت ادامه دادند.
زمام داری بازماندگان تیمور درخراسان زمین که به دولت گورگانی شهرت یافتند از 1380 تا 1506 مسیحی طول کشید. آنها برخلاف تیمور که درولايات وشهرهای خراسان به حکومت پرداختند به احیای فرهنگ ومدنیت توجه کردند. اما جنگ ونزاع اولاد ها وبازماندگان تیمور برسرقدرت موجب انقراض دولت تیموریان دربخش خراسان گردید. هرچند محمد بابر ازاین خانواده تا سال 1501 مسیحی درسمرقند واندیجان حکومت میکرد وبعداً متوجه تشکیل حکومت درکابل و ولایات شرقی خراسان شد مؤفق به سقوط دولت لودیهای افغان یا پشتون درشبه قاره هندوستان گرديد وبه جای آنها دولت مقتدر بابری هارا درهندوستان بوجود آورد. افراد اين خانواده تا سال 1738 درقاره هند به سلطنت پرداختند که بعد از بابر مشهورترین سلاطین آنها: اکبر، جهانگیر، شاه جهان واورنگزیب بودند. بابری ها دراین مدت کنترول خودرا به کابل و ولایات شرقی خراسان نیز حفظ کردند. درحالیکه بابری ها به کابل وبخش شرقی خراسان حکومت مینمودند، بخش شمالی خراسان تحت سیطره وحکومت شیبانیها و ولایات غربی وقسماً جنوبی خراسان درتصرف وحاکمیت صفویها قرارگرفت.
بنیانگذار دولت شیبانیها محمد شیبانی ازاحفاد جوجی پسر چنگیزخان بود که با تصرف ماوراءالنهر درسال 1500 مسیحی ازحاکمان گورگانی، سلطنت شیبانیها را اساس گذاشت.او سپس حملات خود را برای تصرف تمام خراسان به سوی جنوب ادامه داد اما بعد ازتصرف قندهار وهرات درجنگ با اسماعیل صفوی در 1510 به قتل رسید. بازماندگان موصوف تا سال 1599 میلادی درسمرقند وبخارا به حکومت ادامه دادند.مؤسس دولت صفوی، اسماعیل صفوی از شیعان متعصب 12 امامی بود که درسال 1502 آذربایجان را درمنطقه قفقاز متصرف شد وبا اعلان پادشاهی خود مذهب تشیع 12 امامی را مذهب رسمی خواند. سپس برای حاکمیت این مذهب وتوسعه قلمروخود به سرزمینهای فارس قدیم وبه سوی خراسان درمشرق به لشکر کشی وجنگ پرداخت. اودولت گورگانی هارا درخراسان سرنگون کرد وبا دولت شیبانی درماوراءالنهر وشمال خراسان بارها به جنگ پرداخت. بعداً جانشینان او نیز به این جنگها با حاکمان شیبانی ادامه دادند. درواقع خراسان میان سه دولت صفوی، شیبانی و بابری تجزیه وتقسیم گردید. وجنگ میان دولتمداران آنها برسرتوسعه ی قلمرو درخراسان ادامه یافت. این درحالی بود که مردم درداخل خراسان ازحاکمان وحاکمیت هرسه خانواده نارضایتی داشتند وعلیه آنها به مخالفت وقیام های طولانی دست زدند. درحالیکه تسلط شیبانیها با ایجاد حکومت هالی محلی خود مختار درشمال خراسان روبه ضعف می نهاد، سلطه بابری ها درولایات شرقی به قیام های مسلحانه ودیرپا اما نامؤفق روبروگردید. معروف ترین این قیام ها، قیام روشانیان وقیامی به رهبری خوشحال خان ختک شاعر معروف زبان پشتو وفارسی بود که تا سال 1691 میلادی ادامه یافت. دولت صفوی که درجنوب وغرب خراسان با تبعیض مذهبی وبیداد حکومت میکرد دربرابر مخالفت وقیام ها از پا درآمد. درابتدا میرویس خان هوتکی ازقبیله ی غلجایی پشتون به تسلط گرگین حاکم صفوی در 1709 میلادی درقندهار پایان داد ودولت مستقل هوتکی را تأسیس کرد. بعداً درسال 1717 میلادی درهرات نیزعبدالله خان ابدالی به تشکیل حکومت مستقل پرداخت. پس ازفوت میرویس هوتکی پسرش شاه محمود که در1716 ميلادی جانشین پدرشد به اصفهان پایتخت دولت صفوی حمله برد و در1722 شاه حسین صفوی را وادار به تسلیم نمود وخود به جای او به تخت سلطنت نشست. شاه محمود دوسال بعد بمرد وپسر کاکایش شاه اشرف بر تخت اصفهان جلوس کرد. اما به سلطنت او دراصفهان در 1729، به حکومت ابدالی هرات در 1731 وبه حکومت غلجایی قندهار در 1738 میلادی توسط نادرافشارازافسران نیروهای شهزاده طهماسب پسر شاه حسین صفوی پایان داده شد. نادر سپس خودرا پادشاه اعلان کرد. کابل و ولایات شرقی خراسان را از تسلط حاکمان بابری بیرون کشید ودر 1739 دهلی را نیز از محمد نادرشاه آخرین شاه بابری به دست آورد. نادر افشارسال بعد بخارا وخوارزم را هم متصرف شد وسرانجام خود در 1747 درقوچان توسط افسران قزلباش لشکر خود به قتل رسید.
افغانستان کشوری کوهستانی است که بخش مرکزی آن را رشتهکوههای بزرگ و صعبالعبور هندوکش، که از دشتها و جلگههای آسیای میانه تا بیابانها و هامونهای هند امتداد یافته است، میپوشاند. بلندترین قلهی این رشتهکوههای بزرگ در شمال شرقی کشور واقع است و بیش از ۷۰۰۰ متر ارتفاع دارد. مساحت افغانستان ۶۵۲٬۰۹۰ کیلومتر مربع است.افغانستان در شمال هممرز است با تاجیکستان (۱۲۰۶ کیلومتر)، ترکمنستان (۷۴۴ کیلومتر)، و ازبکستان (۱۳۷ کیلومتر)، در شرق با پاکستان (۲۴۳۰ کیلومتر)، و در غرب با ایران دارای ۹۳۶ کیلومتر مرز مشترک میباشد. طبق آمار سال ۲۰۰۲، جمعیت افغانستان بالغ بر ۲۸٬۷۱۷٬۲۱۳ نفر است. پایتخت کشور شهر کابل است و شهرهای بزرگ این کشور عبارتند از مزارشریف، هرات، جلالآباد، کندز، و قندهار. سرزمینی که امروز افغانستان نامیده میشود، تاخت و تازهای اقوام گوناگون و جهانگشایان و مهاجمان بیشماری را به یاد دارد. بخشهای مختلفی از افغانستان طی سالهای طولانی با امپراتوریهای همسایه تاریخ مشترک داشته و یا جزیی از آنها بودهاند.از اقوام آریایی و شاهان هخامنشی، همچنین اسکندر، مسمانان، و مغولان تا نیروهای تحت نفوذ شوروی بر این سرزمین حکم راندهاند و تاریخی پرحادثه را برایش رقم زدهاند. پس از جنگهای داخلی و حکومت طالبان در حال حاضر دولت انتقالی افغانستان قدرت را در دست دارد، و با رای لویی جرگه قرار است انتخاباتی آزاد برای به قدرت رساندن نخستین رییس جمهور پس از طالبان برگزار شود.حدود دوهزار سال پیش از میلاد مسیح، سرزمین هندوکش (افغانستان) مورد هجوم اقوام آریایی که از دره های پامیر سرازیر شده بودند قرار گرفت و به تصرف این اقوام در آمد. روشن نیست پیش از تهاجم آریاییها چه کسانی در این سرزمین ساکن بودهاند. بطلمیوس و دیگر جغرافیدانان باستان از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک فارس در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام آ«آریاناآ» یاد کردهاند.قدیمیترین اثر مکتوبی که در آن از سرزمین هندوکش ذکر به عمل آمده، اوستا کتاب مقدس زرتشت است. نام باکتریا (بلخ امروزی) به عنوان زادگاه زرتشت یاد شده است.
هخامنشيان
باکتریا در حدود ۵۴۰ قبل از میلاد. توسط کورش هخامنشی فتح و به امپراتوری پارس پیوست. بعدها داریوش قسمتهای بیشتری از آن را فتح کرد. افغانستان کنونی در دوران داریوش هفت ساتراپی داشت و اهمیت استراتژیک زیادی داشت. در اواسط قرن چهارم قبل از میلاد فتوحات هخامنشی فروکش کرد و برخی از نواحی جنوب و شرق به تدریج از امپراتوری هخامنشی جدا شدند.
حمله اسکندر
پس از شکست پارسها از لشکریان اسکندر و فتح پایتخت هخامنشی، داریوش سوم به شرق متواری گشت و توسط بسوس، والی بلخ، کشته شد.در سال ۳۲۹ قبل از میلاد.، اسکندر مقدونی پا به سرزمین هندوکش که تاریخنویسان یونانی آن را پاراپامیسوس (Parapomisus) گفتهاند نهاد. اسکندر هرات را تصرف و بعد از سپری نمودن زمستان در سیستان، وارد ناحیهای شد که به نامش اسکندریه نامیده شد. لشکریان اسکندر پس از اشغال غزنه و کابل، در شمال کابل (غوربند) شهرک دیگری را نیز به نام اسکندریهی قفقاز بنا نهادند. اسکندر با سپاهیان خود وارد مناطق حاصلخیز آسیای مرکزی شد و میگویند با د ختر یکی از خانهای محلی نیز ازدواج کرد. اسکندر به مدت یک سال در دشتهای آسیای مرکزی سرگردان بود و با هجوم جنگجویان این مناطق مواجه میگشت و تعدادی از سپاهیانش را نیز به علت سرما و کمبود خواروبار از دست داد. پس از خروج اسکندر از باکتریا، برخی از سردارانش امپراتوری کوچکی تشکیل داده و مدت (دوصد) سال بر این سرزمین حکم راندند. از دو قرن سلطه یونانیها بر باکتریا چیزی به جز بعضی از سکههای آن زمان باقی نمانده است.
کوشانيان
در قرن اول میلادی، قبایل صحراگرد یوئه-چی که از جانب شمال وارد باکتریا شده بودند یونانیها را تارومار کرده، باکتریا را تصرف نمودند و سلسلهی کوشان را بنا نهادند. کوشانیها که تجربهی حکومت نداشتند، امپراتوری خویش را بر ویرانههای امپرتوری یونانی بنا نهاده و دوباره سکههای یونانی و حتی الفبای یونانی را متداول ساختند.کوشانیها تا اواسط فرن اول میلادی شهرهای کابل و قندهار را نیز تسخیر کرده و امپراطوری خویش را وسعت بخشیدند. در این دوران دین بودایی نیز توسط آشوکا به این سرزمین وارد شد. در دوران حکمرانی کانیشکا، مبلغان آئین بودایی از طریق آسیای مرکزی به چین سفر نموده و در پخش و اشاعهی این آیین تلاشهای زیادی کردند. دورهی کوشانیها را میتوان دورهی تمدن جدیدی برای افغانستان محسوب کرد: این خاندان در پیکرتراشی پیشرفتهای بسیاری کرد و بتهای ۳۵ و ۵۳ متری بامیان که توسط طالبان نابود شدند از یادگارهای همین دوره بودند. خاندان کوشان در حوالی سال ۲۲۰ میلادی، زمانی که خاندانهای کوچکی اینجا و آنجا سر بلند کرده و برخی از نقاط را تصرف نمودند منقرض گشت. انقراض خاندان کوشانی پایان یک عصر یا دوره شکوفایی فرهنگی و هنری بود که دیگر هیچگاه در افغانستان تکرار نشد.
ساسانيان
در قرن سوم میلادی ارشیر اول سلسله مقتدر و نیرومند ساسانی را بنیاد نهاد که تا چهار قرن دوام آورد. شاهان ساسانی امپراتوری خویش را تا رود سند و آسیای مرکزی وسعت دادند. درحالی که ساسانیان سرگرم گسترش امپراطوری خود بودند، هونها بازماندگان بی قدرت کوشانی را در هم کوبیده و مدت کمتر از یک قرن بر افغانستان حاکم شدند.در قرن ششم میلادی خسرو انوشیروان ساسانی هونها را از باکتریا راند و این منطقه بار دیگر به امپراطوری ساسانی پیوست.پس از قدرت گرفتن دین اسلام در عربستان و تصمیم پیامبر اسلام به ترویج آن در دیگر کشورها، اعراب در سال ۳۲ ه.ق (۶۵۲ میلادی) پس از شکست یزدگرد سوم ایران را فتح و سلسله ساسانی منقرض گشت. پس از انقراض ساسانیان، اعراب مسلمان به بهانه انتشار دین اسلام همسایگان را مورد تاخت و تاز قرار داده، دارایی ها را به نام غنیمت تاراج، جوانان را به غلامی، زنان را به کنیزی و پیرمردان را بنام زندیق کشتند.
حمله مسلمانان
در سال ۴۷ هجری قمری (۶۶۷ میلادی) اعراب از طریق هرات از آمودریا گذشتند، ولی تا سال ۹۱ هجری قمری (۷۰۹ میلادی) که بر سرزمینهای باکتریا و ورارود مسلط شوند با مقاومت شدید مردم روبرو شدند و در برخی موارد تلفات سنگین جانی را نیز متحمل شدند. در کابل اعراب با ایستادگی جوانی بنام رستمداد کابلی روبرو شده چندین شبانه روز در محاصره ماندند، آخر قوای تازه دم اعراب تحت فرماندهی یکی از سرداران عرب به نام لیس ابن قیس معروف به شاه دوشمشیره به کمک سپاهیان رسیدند. لیس بن قیس در محلی که امروز وزارت خارجه افغانستان قرار دارند پنجهزار نفر را در یک روز سر برید.
طاهريان وصفاريان
در اواخر قرن سوم ه.ق (قرن نهم میلادی) سلسله طاهریان روی کار آمد و تا حدی بر اعراب چیره شد، دولت مستقل طاهریان تا سال ۲۵۹ هجری قمری (۸۷۲ میلادی) تقریبا تمام افغانستان امروزی را در د ست داشتند و آنگاه توسط صفاریان سرنگون شد. صفاریان سیستان نخستین خانواده بومی بودند که دست اعراب را از سرزمین شان کوته ساخته و برای نخستین بار زبان فارسی را جایگزین زبان عربی ساختند. در نهایت صفاریان به دست سامانیان سرنگون شدند.
سامانيان
سامانیان در سال ۳۰۸ هجری قمری (۹۲۰ میلادی) از مرکز اقتدارشان بخارا، بر امپراتوری وسیعی که از مرزهای هند تا حوالی بغداد گسترش داشت حکم میراندند. با قدرت گرفتن ترکان در دربار سامانی ها اقتدار این سلسله رو به ضعف نهاده و در پایان زیر نفوذ غلامان ترک در آمدند. مشهورترین چهره در میان این غلامان الپتگین است که در سال ۳۵۱ هجری قمری (۹۶۲ میلادی) علیه سامانی خود در غزنه دست به شورش زد و خود را فرمانروای غزنه معرفی کرد، و به این ترتیب سلسله غزنویان را بنیاد نهاد.
غزنويان
سلطان محمود سومین و مقتدر ترین حکمران این دودمان دامنه امپراتوری خود را از غرب تا بخشهای وسیعی از ایران و در شرق تا رود گنگ توسعه داد. محمود تحت نام جهاد هفده مرتبه به هندوستان حمله نموده به غزنی بر میگشت. محمود یک نابغه نظامی بود ولی از امور دیوانی و دولتداری بویی نمیبرد، با یاری وزرای دانشمند و فاضل خود امور دیوانداری و جمع آوری مالیات را پیش میبرد. یکی از این وزرای فاضل و مدبر امیر حسنک پسر میکال معروف به حسنک وزیر بود. محمود شهر غزنی را توسعه داد و آراست و در آن مراکز آموزشی و حوزههای علمی دایر نمود. آنگاه از همه نامآوران و دانشوران و سخندانان عصر دعوت شد تا در غزنی مقیم شوند. میگویند در دربار محمود چهارصد شاعر و عالم جمع شده بودند، عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی و دانشمند و تاریخنگار بلند آوازه دوران ابوریحان بیرونی از آن جمله بودند. محمود را یک مسلمان خشک و متعصب گفته اند، میگویند که در مذهب سخت تعصب داشت، همچنان با آنهاییکه اشتیاق به فرهنگ قبل از اسلام داشتند نیز میانه خوبی نداشت. سامانیان که قبل از غزنویان دولت مستقل خود را در بخارا داشتند، زبان فارسی جایگزین زبان عربی ساختند و ازان به عنوان زبان رسمی استفاده میکردند، اما محمود برای اینکه دل خلیفه بغداد را خوش داشته باشد، دوباره زبان عربی را در قلمرو خویش زبان دولتی ساخت و به تمام کاتبان و دیوانداران دستور داد تا مراسلات را به زبان عربی بنویسند. سلطان محمود که خود یک ترک و در ضمن ادم متعصب بود، زحمت سی ساله خالق شاهنامه بی بدیل حضرت ابوالقاسم فردوسی را کمترین ارزش نداد پورسینا نیز نسبت بی الطفاتی و کج خلقی محمود خانه و کاشانه را ترک نموده به آل بویه پناه آورد. سلطان محمود در سال ۴۲۱ هجری قمری (۱۰۳۰ میلادی) در گذشت. پس از وفات محمود ستاره اقبال دودمان غزنوی افول کرد. طی ۱۲۵ سال بعدی مبارزه قدرت در میان فرمانروایان دوازده گانه غزنوی همچنان ادامه داشت. سلسله غزنویان که به تدریج در اثر جنگهای رهبران آن از پا در آمده بود سرانجام جای خود را به غوریان داد.
غوريان
در سال ۵۳۵ هجری قمری غوریان شهر با شکوه غزنی را که زمانی لقب عروس شهرها را داشت به تصرف خود درآوردند. علاالدین غوری معروف به جهانسوز این شهر زیبا را به آتش کشیده اجساد سلاطین غزنوی مگر محمود و پسرش مسعود را از قبرها بیرون کشید و سوزاند.غوریان که همواره خواب رسیدن به سرزمین زرخیز هندوستان را میدیدند، بعد از ویران ساختن غزنی در اسرع وقت رهسپار هندوستان شدند. یکی از غلامان ترک غوریان بنام قطب الدین تخت و تاج دهلی را تصاحب کرد و پس از وی غلامان ترک به مدت یک قرن این تخت و تاج را در اختیار داشتند.
مغولان
در قرن هفتم هجری قمری (سیزدهم میلادی) یکی از روئسای قبایل مغول بنام چنگیزخان، قوم خود را تحت نظم و انظباطی شدید بصورت نیروی جنگندهای مقتدر در آورد. مهاجمان مغول سوار بر اسپهای تیزتک و ریزاندام از صحرای مغلستان بطرف جنوب سرازیر شدند و همچون گردباد توفنده کوهها و دشتهای پیش روی خود را درهم پیچیدند، و هرآنچه راکه بر سر راه خود یافتند، از شهرها گرفته تا مراکز بازرگانی، قبرها و همه آثار تمدنهای پیشین، مزارع و کشتزارها، شبکه های آبیاری و آبرسانی، و بالاخره همه انسانها را از دم تیغ و زیر سم ستوران خود گذراندند و در پشت سرخود سرزمینی سوخته و تهی و ویران باقی گذاشتند. وقتی شهر بی برج و باروی بلخ تسلیم مغولها گردید، چنگیزخان فرمان داد تا همهی اهل شهر را، از کوچک و بزرگ، از دم تیغ بگذرانند و تمام بناها و آثار و مدرسه ها و مسجدهای بیشمار آن، یکسره ویران کنند. شهر هرات نیز به همین سرنوشت دچار شد.در پشت سر چنگیزخان همه ای آنچه که مانده بود ویرانی بود و مرگ. شمار جمعیت کاهش یافته و شهرهای بزرگ به تلهایی از خاک و سنگ بدل شده بود. شنهای روان پهنه مخروبه این شهرها و ویرانه های دیگر را که زمانی مزارعی آباد بودند انباشته و همه نهرها و قناتها و چاها را پر کرده بودند. سرزمین کنونی افغانستان حتی صدسال بعد نیز همچنان اسیر مغولان بود. رهبران محلی عموما ترکانی بودند که از طرف اربابان مغول خود برای اداره امور این سرزمینها گماشته شده بودند. پس از مرگ چنگیز پسرش اوکتای به جای وی نشست، و آنگاه که امپراتوری مغول تجزیه و متلاشی میشد، این سرزمین کوهستانی به هلاکو نوه چنگیزخان واگذار شد.
آل کرت
پس از سقوط مغولها در قرن هشتم هجریقمری (چهاردهم میلادی) آل کرت هرات که بازماندگان سلسله غوریان بودند فرصت یافتند در فاصله سالهای ۷۳۳ هجری قمری (۱۳۳۲ میلادی) تا ۷۷۲ هجری قمری/۱۳۷۰ میلادی مستقلاً بر سرزمین خویش حکومت کنند. اما حکومت مستقل ایشان به دست تیمور لنگ، از نوادگان دختری چنگیزخان که قبایل ترک تحت فرمان خود در مقرش در سمرقند به قصد جهانگشایی به حرکت در آورده بود سر نگون شد.
ادامه دارد
June 4th, 2006
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- علی رستمینقش پیش نهاده هایی تاریخی وسامان یابی های بعدی قدرت درتأسیس وافول حزب دموکراتیک خلق افغانستان(حزب وطن)
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادجهاد و جنگ در افغانستان قبل از آمدن قطعات شوری به حمایت پاکستان و رهبری امریکا آغاز شد
- سیداحسان واعظیبخش دوم نقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- سیداحسان واعظینقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- داکتر حمیدالله مفیدفرود دو ستاره درخشان از کهکشان اندیشه وخرد
- علی رستمی ببرک کارمل بااندیشه عدالت خواهانه به خاموشی رفت
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرآریایی ها یا تورک ها؟
- عبدالو کیل کوچی دسامبردر آیینهء تاریخ
- عبدالو کیل کوچیمحمود بریالی ابر مرد جنبش چپ وترقی خواه افغانستان
- محمد عوض نبی زادهنا یب سالارمحمد حسین خان پیکارجوی رزمگاه میوند وغزنیگک
- خلیل وداد چگونه س.د.ج.ا. به س.خ. ج.ا. تعویض شد
- مترجم: ا. م. شیریانقلاب اکتبر! استالین. نوسازی- کودتای لیبرالی
- نویسنده: نجیب سرغندوی نهضت خدایی خدمتگاری و نقش آن دربیداری پشتونها
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرتوران
- حسن پیمانامیرتیمورموئسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی قسمت-6
- حزب کارایران(توفان)انقلاب اکتبر ناقوس مرگ سرمایه داری بود
- ظهو رالدين دبرېالي انقلاب دکاليزې په وېاړ
- زمان هوتکبمناسبت هفدهمین سالشهادت داکترنجیب الله
- رحمت اله رواندشهید داکتر نجیب اله داوولسم تلین په یاد
- جلال بايانی کاوشگرشـــهيد داکتر نجيب الله
- جلال بايانی کاوشگرهفده سال قبل درقلب افغانستان کابل حماسه تاريخ رخ داد
- نصیراحمد – مهمند پیړی،پیړی زغم او پیچ دی وګالل شی
- داکتر حبیب منګل دافغانستان دخپلواکۍ غورزنګ ته لنډه کتنه
- نویسنده : مهرالدین مشیدروزی که زمامداران ناکاره در سایۀ آن صرف احساس فربهی کرده اند
- حسن پیمانامیرتیمور موئسس سبک اصیل هنر معماریوحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی5
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادحقایقِ تلخِ جنگِ 1979-1991 افغانستان از زبان نظامیان شوروی پیشین
- عبدالوکیل کوچی نگاه مختصری به تاریخ کوشانی ها
- انجنیر فضل احمد افغان شاه امان الله غازی و خط سیاه دیورند
- میر عنایت الله سادات معضلۀدیورند
- تتبع ونگارش؛تلخیص وترجمه: ازحسن پیمانامیر تیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آ سیای وسطی قسمت(4)
- امان معاشر؛ خبرنگار آزادهشت ثور آوردن مجاهدین رو بزوال از کوه ها به قدرت جنرال دستم
- ا. م. شیریزادروز لنین، روز شرمندگی ما
- عتیق الله مولویزادهاز دین پروری، تا دین فروشی!!
- حسن پیمان امیرتیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنک ومدنیت آسیای وسطی قسمت 3
- نوشته کریم پوپل تاریخ نوروز کهن
- نجم کاويانیيادی از نوروز در کابل قديم
- تتبع ونگارش-ترجمه وتلخیص: ازحسن پیمانامیرتیمور موسس سبک اصیل هنرمعماری وحامی فرهنگ ومدنیت اسیای وسطی-2-
- دوکتور امین برین زوریدوکتور امین برین زوری
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادیهودیت در افغانستان
- ارسالی صمیمیبازگشت «لنین» به «خجند»
- حسن پیمانشمۀ ازخدمات وکارنامه های امیرتیموردرأئینۀ تأریخ
- سلیمان راوشجشن سده
- حسن پیمانتأریخ وخدمات زنده ومشهود امپراتوری تیموریان محال است به فراموشی سپرده شود
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادمناسبات سابق دولت افغانستان و اتحاد شوروی آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی در ششم جدی به افغانستان
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- عتیق الله مولوی زادهزندگی از کاخ تا کا نتینر!
- سرلوڅ مرادزیبرتانوي هند او برتانوي پنجاب دواړه، د پښتنو د ویښتیا ضد !
- سرلوڅ مرادزیډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- نویسنده : مهرالدین مشیدبالاخره امریکایی ها سر به بالین بیمار نظامیان پاکستانی این بازوی زرهی تروریزم جهانی نهادند
- عبدالوکیل کوچید سامبر نقطه عطف درتاریخ جنبش داد خواهانه مردم افغانستان
- سرلوڅ مرادزی ډیورڼد کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون دوهمه برخه
- انجنیر فضل احمد افغانخط سیاۀ دیورند مولود دسایس انګلیس و روسیه
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- فرزاد رمضاني بونششناسايي يا عدم شناسايي ديورند؟
- انجینر محمود صافی دافغانستان دتاریخ ځلانده ستوری احمد خان « احمد شاه بابا » درانی کال
- سید ذا کر شاه ( ســــــــــادات) (( د ډیورند کرښې غندل یا د پاکستان ســـــــره دښمنی))
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او څرګند دریځونه
- بیداربمناسبت کنفرانس بین المللی لندن و عدم پذیرش دیورند خط فاصل
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- عزیز آریانفرنیاز تاریخی به بازگشت به توافقات ژنو
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- سرلوڅ مرادزید ډیورند کرښې پریکړه به، لروبر افغانان خپله کوي
- ارسالی صمیمیبرگی از تاریخ جنگ جهانی دوم/ چگونه مسکو تسلیم آلمان ها نشد
- میر عنایت الله سادات نگاهی به تاریخ آریانا
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بخش آخر
- جلال بايانیبزرگ مردان تاریخ
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش دوازدهم
- شبيراحمد طالب وزيران اوخاطرې
- رسول پويانجايگاه هرات در مدنيت خراسان
- محمدنبی عظیمیسفر دیگر به جلال آباد
- عزیزه عنایت خامۀ درفرا راه آزادی !
- نصیراحمد - مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو دشهیدانواوغازیانوپه یاد
- دوکتور جلال بايانی « روح شاه غازی امان الله شاد و پر نور باد »
- انجنیر ظهو رالدین اندیشپراو دا
- محمدنبی عظیمیتعرض متقابل قوای مسلح افغانستان
- نوشته کریم پوپل اشغال و تاراج کابل از زمان تاسیس الی امروز
- سلیمان راوششهروندان شهر (جندان)
- محمدنبی عظیمی درحاشیه تعرض متقابل
- رسول پویاننقش استعمار در تخریب تمدن خراسان
- رسول پویانخراسان بعد از فروپاشی امپراتوری تيموريان
- رسول پویان ریشه های خراسان کهن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش هشــــــــــــــــتم
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخـــش هفتـــــــــــــم
- ا. م. شیریپراودا در ۱۰۰ سالگی: زنده و رزمنده
- اسدالله جعفریمیلاد گل سرخ
- عبدالحی نزهت افزودن دشواری کارعاقلانه نیست
- فوادشاه امان الله خان غازى از نظر احمد شاه مسعود كى بود؟
- انجنېر ظهو رالدین اندېشپر فا شیزم د بري ورځ یعنی دامپرېا لیزم دنیمی تنی ښخول په شوري سوسېا لیستي هېواد کی
- نویسنده : مهرالدین مشید نباید بیش از این بهایی برای ویرانی این سرزمین پرداخت
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش ششم
- نوشته صوفی کریم فیضانی حملات اعراب در افغانستان
- انجنیر ظهورالدین اندیشد افغا نستان د خلک دمو کراتیک گوند داد شهیدا نو او اتلانو دسور گوند ټولو غړو ته له پو رته نه تر کښته پو رې
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بقیه بخش پنجم
- نبی حیدری معلم جنک یا صلح
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بقیه بخش چهارم
- تهیه وترتیب:میرمحمدشاه رفیعیچهره امروزی تپه مرنجان ورازهای تاریخی آن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد -- 4
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد - 3-
- سلیمان راوشتندیس های بامیان مجسمه های بودا نیستند
- حسن پیمانبیادبودسلسال وشهمامه تندیسهای بودا دو همبزم ودو همسنگ
- حسن پیمانافشارخونین وقتلهای زنجیره یی انگیزۀ اتحادخلقهای تحت استبداد
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد
- رحمت اله رواند روسانو يرغل او وتل دواړه تېروتني وې
- احمدولي بدخشياداي ديني به قربانيان فاجعة افشار
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- عتیق گلشمه ازجنایات بعضی گروه های ماوئیستها درافغانستان
- محمد نبی عظیمیچرا از مرگ می ترسید ؟
- جمعه خان صوفيلر وبر دوه افغان که يو افغان؟ (يوولسمه او آخري برخه)
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (اتمه برخه)
- عبدالو کیل کوچی فرخنده باد چهل وهفتمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- حمید محویتآتر بی نوایان
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادآمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- تهیه کننده : عبدالقدیر میرزاییسقوطِ یک امپراتوری!
- محمد عارف عرفان رازهای حقیقی دعوت ارتش شوروی
- حمید محویدر بارۀ [کشته شدن پلخانوف(؟)]
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- صدیق رهپو طرزیما و نو آوری، تجدد و مدرنیزم
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (پنځمه برخه)
- داکترآریننام ببرک کارمل جاویدانه است زیرا توده های مردم آنرا ستوده اند
- عبدالو کیل کوچیپنجمین سالگرد وفات محمود بریالی را گرامی میداریم
- صدیق رهپو طرزیدیورند: سر و صدا برای هیچ
- محمدنبی عظیمیسپیده ها این جا آرام انــد
- محمد عوضازمكتب مبارزهء رفيق ببرك كارمل بياموزيم
- علی رستمیببرک کارمل ستارهء درخشان مبارزِ عدالتخواهء کشور
- عبدالو کیل کوچیببرک کارمل بزرگ مرد تاریخ
- دوکتور نثار احمد صدیقینام ببرک کارمل جاودان و روانش شاد باد
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟(٢ مه برخه)
- عزیز آریانفرچگونه دهلیز واخان ایجاد و به زور به افغانستان داده شد
- جمعه خان صوفيلر و بر: دوه افغان که يو افغان؟
- انجنېر ظهورالدين اندېشبه افتخار سالګرد انقلاب پېروزمند و زنجير شکن سوسياليستی اکتبر
- گزارشگر از انگلیسی به پارسی: صدیق رهپو طرزیده اسطوره در مورد افغانستان
- انجنېر ظهورالدين انديشبمناسبت سالمرګ انقلابی دلير وانديشمند خلل ناپذير
- از کریم پوپل روش سیاسی دولتها وملیتهای افغانستان در طول تاریخ
- عدالتدشمن هرگز وارد شهر لنين نخواهد شد!
- عبدالو کیل کوچی ماندگاران تاریخ
- نصیراحمد – مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو
- سليمان راوش به پیشواز 28 ـ اسد
- انجنېر ظهورالدين اندېشدافغانستان دخلکو دملی_ازادی بخښونکي انقلاب دکاليزی په وياړ
- گزارنده: عزیز آریانفرمقاله دوم نقش دولت «کیرپاند» در با هم آمیزی فرهنگ های آسیای میانه
- عزیز آریانفرشاهنشاهی پنج صد ساله تاجیکی- ایرانی کیرپاند در مرزهای باختری چین
- حامدعلمیرساله روزشمار وقایع افغانستان از سال 1747 الی اخیر سال 2010
- نوشته کریم پوپلظهور وزوال اردوهای افغانستان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دوازدهم وپایانی
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش 11
- گزارشگر از زبان انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دهم
- سرلوڅ مرادزیلندن کې ډيورند جرګه د پنجاب پر سر کلک ګوزار
- تهیه کننده:امان معاشر نامه ی خواجه حافظ شیرازی برای امیر تیمور
- عبدالصمد ازهرخود کشی یا قتل بخش نهم
- محمدنبی عظیمی لحظاتی با ازهر بزرگوار
- محمدنبی عظیمی آیا روزی تاریخ حــــرب کشور ما نوشته خواهد شد؟
- عبدالصمد ازهر اسرار مرگ میوندوال بخش نهم
- ازهر عبدالصمداسرار مرگ میوندوال بخش هشتم
- محمد همایون سرخابی شهر غلغله در ماتم نبود بودای بزرگش هنوز میگرید
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوالبخش هفتم
- محمدنبی عظیمیتا لحظهء انــــتقال مسؤولیت
- گزارش از انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش ششم
- اسدالله جعفریآیاافشار باردیگر تکرار خواهد شد؟
- سید عبدالقدوس «سید»جنگ افشار
- خلیل الله سکندریواقعیت های پنهان در ماجرا های عیان افغانستان
- محمد همایون سرخابی نگاه مختصری پیرامون زندگی پرافتخار ظهیرالدین محمد بابر
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش پنجم
- محمد عالم افتخارسید جمال الدین افغانی ؛ اَبَر انسانی که از نو باید شناخت !
- سرلوڅ مرادزی پاچاخان د بهرنیو پوهانو په نظر کې
- صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دور تیموریان
- میرعنایت الله سادات نظری بر موافقتنامه ای دیورند
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا قتل؟ بخش چهارم
- نویسنده : مهرالدین مشیدامریکا و بازی بزرگ در کشوری که دشنۀ مقاومت گلوی هر مهاجمی را شگافته است
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ بخش های دوم و سوم
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزاد آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- ا. م. شیریبمناسبت زادروز استالین
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ
- نویسنده: ولادیمیر پلاستون ببرک کارمل تا آخرین نفس های خود به حقانیتِ راهی که خود انتخاب نموده بود باور داشت
- ع.رستمی ببرک کارمل نماد وحدت!
- ر. حسنهفته اول دسامبر یاد آور روز های فقدان دو شخصیت مبارز نستوه کشور
- نوشته از ع. بصیر دهزادبخاطر 14چهاردهمین سالگرد وفات شادروان ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی گرامی وجاویدان باد نام وخاطره تابناک زنده یاد ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی چهارمین سالروز وفات زنده یاد محمود بریالی را گرامی میداریم
- احمدشاه سرخابییادی از جاودان یاد ببرک کارمل و برادر و همرزم فقید ش محمود بریالی!
- سرورددیورند کرښه دتکړه پوهانو وځیړ نو ته ضرورت لري
- عزیز آریانفردرنگی بر سر نام کشور ما- افغانستان
- عزیز آریانفرراز نهانی نامه دوست محمد خان به نیکلای یکم- امپراتور روسیه
- عزیز آریانفرآیین نامه داخلی انقلابیون جوان افغان (جوانان افغان)
- شباهنگ راددر یادمان کمونیست رزمنده «ارنستو چه گوارا»
- دکتر بیژن بارانکوچ آریاییها از شمال خزر
- سرلوڅ مرادزی د تاریخ پاڼه : کوز پښتانه او د افغانستان خپلواکي
- سليمان راوش تجاوزانگليس ، روس و امريکا بر افغانستان يا يک دروغ بزرگ
- اکادمیسن دستگیر پنجشیریحملات بر نیروهای چپ و پیامد های آن
- عزیز آریانفرگستره «اروآسیای میانه بزرگ»
- احسان لمر یادی از خانوادهء ناظر صفر
- داکتر . و .ع . خاکسترفراز های از زند ه گی یهودان در افغانستان
- نوشته صدیق رهپو طرزیتمدن «سند ـ هلمند» آغاز گر تاریخ ما
- انجنیر زلمی نصرت مهمندافغانستان د«جواهر لعل نهرو»له نظره!
- لیکونکی : نجم الدین « سعیدی »دعلامه دوکتورمحمد سعید « سعید افغانی»د «۲۵» تلین په ویاړ !
- سيد احسان " واعظی"تمدن های آريانای کهن و خراسان باستان
- آصفه صبابه مناسبت سی امین سال شهادت شاد روان محمدطاهربدخشی
- عبدالوکیل کوچیفرخنده باد چهل و پنجمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- مرادزیستر پاچا خان : ملي هویت ، خپلواکي ، ملي ژبه او تعلیم
- علی رستمی چهل وپنجمین سالکرد حزب دموکراتیک خلق افغانستا ن را گرامی داشت !
- داود کرنزی بمناسبت سومین سالگرد وفات رفیق بریالی
- یعقوب هادینام و نیکوئی های رفیق ببرک کارمل جاودان باد
- سید احسان واعظی شخصیت نام اوری که باتاریخ زیست
- ترجمه و تحشیه از خلیل وداداز انقلاب اکتوبر تا انقلاب ثور
- سيد احسان " واعظی"تمدن هاي آرياناي كهن و خر اسان باستان
- احسان واعظی جايگاه والا و ارزشمند فيض محمد کاتب هزاره دربازتاب رويدادهای سياسی و تاريخ نگاری کشور
- رحمت اله رواند سنبلی نهمه نیټه د پښتنو اوبلوڅو د پیوستون د ورځی په یاد
- مرادزئ د وږي ۹ مه د پښتونستان ورځ
- نوشته : میرمحمد شاه "رفیعی"آرزوهای فراموش ناشده شهدای به خون خفته
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- پژوهش: ظاهردقیق ماسترعلوم سیاسیحکومت مجاهدین(!)وبرکناری نقابهای تقدس آنان
- محمد عوض نبی زا د ه سی ومین سالروز شهادت علامه محمد اسمعیل مبلغ فرخنده و گرامی باد
- دکتورخلیل وداد (بارش)خاطرات مهندس هُلندی فان لوتسنبورگ ماس
- محمد عوض نبی زا دهدرويش علي خان هزاره اولین نایب الحکومهءهرات دردولت درانیها
- میرعبدالواحد ساداتسخنی چند پیرامون شخصیت والای غبار
- محمد عوض نبی زا ده بنیادعلیخان هزاره مبارزهمیشه درسنگرو یکی ازمدافعین راستین استقلال کشور
- محمد عوض نبی زا دهشیرمحمدخان هزاره جنگاورقهرمان و یکی از فاتحین اصلی معرکهءمیوند
- ترجمه و تحشیهء دکتور خلیل وداد نخستین مداخلهء نظامی شوروی به افغانستان
- سیدحسن رشاددو یاد و دو خاطره
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرافغانستان در مراحل نخست توسعه مستقل (سال های دهه 1920)
- محمد عوض نبی زا ده میر یزدان بخش بهسودی نماد ازایمان و مقاومت ،قربانی توطیه و پیمان شکنی
- محمد عوض نبی زا د ه یکصد وپا نزدهمین سا لیا د شهادت میرمحمدعظیم بیگ سه پای
- نسیم جویا جویاــ پرچم شجاعت و نبرد مردم افغانستان به خاطر ازادی,عدالت وترقی
- محمد عوض نبی زا دهچهل و سومین سا لگرد وفات زنده یاد برات علی تا ج یکی ازپیشآهنگان ، نهضت مشروطه خواه و دموکرات گرامی باد
- محمد عوض نبی زا دهیکصدوپنجمین سال تولد فرقه مشرفتح محمد خان میر زاد یکی از پیش قراولان جنبش مشروطیت کشور فرخنده باد!
- محمد عوض نبی زا دهبیست و ششمین سا لیا د وفات محمد ابراهیم گا و سواریکی ازپیشگامان نهضت دهقا نی وضد استبداد گرامی با د!
- جنرال محمد یاسین امیریهشتاد سال از تولد ببرک کارمل شخصیت استثنایی تاریخ معاصرکشورمی گذرد
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبي زاده نقش و مقام مردم هزاره دردولت و جامعه طی دوونیم قرن اخیر
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟(قسمت ششم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- مشعلشخصيتي که با تاريخ عمر خواهد کرد
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت پنجم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت چهارم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبی زاده یادی ازمبارزقهرمان عبدالخالق شهید
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ )قسمت سوم (
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت دوم )
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- دپلوم انجنیر خلیل الله معروفی جوانمرد لک بخش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- نصرت شاد يادي از “ مولانا “ ملانصرالدين !
- محمدعوض نبی زاده معرفی مختصریکعده ازمبارزین شاخص مردم هزاره درجنبیشهای ضد استبدادی و استعماری
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ويرايش وگردآورنده جانبازنبردنخستين سلطنت يک زن ازسلاله غزنويان در جهان اسلام
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ظريفيبه بها نهء هشتا دهفتمین سالگرد استرداد استقلال افغانستان
- آتوسا سلطان زاده فيلسوفاني كه پيامبر شدند !
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- دوکتور.م. پکتیا وا ل بمنا سبت هشتا دو هفت مین سا لګر د استر دا د استقلا ل ملی افغانستا ن
- محمدعوض نبی زاده هزاره جات یا هزارستان ازدیدگاه ونظر مورخین
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- نصرت شاد توماس هابس متفكر و فلسفه سياسي دولت
- عليشاد لربچه ژان ژاك روسو
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- عليشاد لربچه زنون ؛ اهل كيتون
- نوشتهء: زمری کاسی شناسنامهء يکتن ازمشروطه خواهان، يک مبارز گمنـــام و افشای يک ترورسياسی ديگر؛
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشوردرمورد هفت وهشت ثور
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پر شوردر مورد هفت وهشت ثور
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشور در مورد هفت و هشت ثور(بخش شـشم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشور در مورد هفت وهشت ثور بخش چهارم
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر مورد هفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- سراج الدین ادیبروز جهانی کارگر وتشکیل سازمان بینالمللی کار
- سراج الدین ادیب جهان در آیینه ء رویداد های تاریخ (اول تا 31 می )
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمدوليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- کريم حقوقابونصر فارابي ارسطوی شرق
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش نخست
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رضا شادابهویت قومی هزاره ها و سادات هزاره
- ارسالي آرش فروزی با مبارز آتشين راه نجات مردم داکتر محمودی آشنا شويم
- سراج .اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخ
- دوکتورمحمد شعيب مجددیمسابقه تير اندازی در زمان تيموريان هرات
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش نخست
- اسکاریحسن صباح وجنبش اسماعيليه
- دستگيرصادقيغارت ميراثهای فرهنگي و تاريخي
- صباحچگونه ابوریحان بیرونی قاره آمريکا را کشف کرد؟
- داکتر وفاهوشی مین مردی که تاريخ را رقم زد
- صباحاولين سفير زن درتاريخ کابل زمين
- صباحگوشه ي ا ززندگي جاودانه مرد خراسان
- استادصباحابوالفضل بيهقی مورخ امپراتوري غزنويان
- سراج الدين اديببمناسبت 86 مین سال استقلال افغانستان
- تهيه و تدوين از بصيرشررتاريخ ، آزادي ،صلح واستقلا ل
- عينيسيرتاريخي فاجعه ملي ومجرمين جنگي
- رسالتروزا زن بحث انگيزتاريخ
- استادصباحميمنه د راورا ق تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحچهل سال اسماعیلیه بعد از وفات حسن صباح
- استادصباحتاريخ عمومي اسماعیلیه هاواوضاع خراسا ن
- نبشهءايشرداسالاحمدالله هندوی افغانستانیم؟!
- تهيه و ترتيب از اشرف بهروزفشرده اي از تاريخ فرانسه
- انجنيرغلام سخي ارزگانيبه بهانه يي گرامي داشت از روز جهاني مادر
- ارسالي جواد نصريانزن در آنسوي تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحيعقوب ليث صفاري مرد خرد وپيکا ر
- ارسالي صيقلرويدادها ي تاريخي
- ارسالي بنفشه ميتراآخرين تغييرات سياسي جهان در دهه پسين سده دوهزار عيسايي
- ارسالي فرحت شکوهمندگفتار بزرگان
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- ارسالي بنفشه ميترامجموعه ای از دانستنی ها
- گردآورنده وتلخيص استادصباحسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحگسترش فرقه اسماعیلیه در قرن اخیر
- نسرین مفیدردپای زن افغان در تاریخ
- نسرين مفيدهشتم مارچ روز جهاني زن در پهنای تاريخ
- ارسالي محبوب شاملعقايد اسماعيليه
- ارسالي ميلاد بهزادتاریخچه کتاب و کتابخانه در عهد با ستا ن
- ارسالي نسترن نيلابمروري برآيين کا تو ليک
- ارسالي شامل سالارد رمورد زرتشت و زرتشتیا ن چه میدانیم؟
- ارسالي فريدون کيومرثمهاتما گاندی منجی صلح وپيام آورآزادي
- ارسالي بکتاش نهيردرباره اصطلاح شيعه
- استاد صباحکمي ازحقا يق ناگفته وتاريخي سرزمين خراسان
- ارسالي جواد نصريانتاريخ ظهور و مؤسس مذهب معتزله
- ارسالي اميد برهاناهل حديث و حنابله
- ارسالي جواد نصريانوهابيت چگونه بوجودآمد؟
- استاد صباحتاريخ مذ هب اسماعيليه
- ارسالي دانش آرزوتاریخ اروپا
- ارسالي اميد آهنگربابل درکجا واقع بود؟
- ارسالي جواد نصريانپنج دهه از تصویب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد
- ارسالي اميد آهنگرامپراتوری اسکندر چه وسعت داشت ؟
- ارسالي عمران مهربانچه نيرويي ملتها را به حرکت در مي آورد؟
- ارسالي ميلاد دوستچه کسی می تواند تاریخ بنو یسد؟
- ارسالي مشهيد مهوشبِنِدِتو كروچه
- ارسالي اميد آزموننظرمن در باره تاريخ
- ارسالي مشهيد اميلسا ما نيان
- ارسالي داکتر بصيرجنگ نفت
- ارسالي احمد منصور آگاهنهروآزاده مرد آزادي
- ارسالي وليد نصرياندرتاريخ ا مريکا چه گذشته است؟
- استاد صباحلحظه يي دردهليزهاي تاريخ
- ارسالي سالار هوشمندبه بها نه، سالروز ترور مهاتما گاندی
- ارسالي داکتربصيرتاريخ و هويت ملي ما
- ارسالي شامل صباحلحظه يي با تاريخ
- دستگير صادقيگراميداشت از مبارزات قهرمانانهً مردم با شهامت افغانستان در حفظ استقلال کشور