گذر در کوچه هاي خون و آتش
گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف

پيوست به گذشته

مجلهْ هفتگى: Stern

مورخ: 27/9/1999

نويسنده: Tilmann Muller

 

مجسمه هاى بدون سر

در باميان

 

طى مدت 1500 سال بزرگترين تنديس هاى بودا در جهان اّسيب ناديده در صخره ها ايستاده بودند، حالا طالبان قسمت هاى مهم اّنها را نابود ساخته اند

 

بمثابهْ شاهدان گنگ تنديس هاى 1500 سالهْ بودا در باميان در صخره هاى هندوكش، اّمدن و رفتن فوج هاى غارتگر را ديده اند: از اّنجمله در گذشته باندهاى كوچى منگوليائى و اخيراً متهاجمين شوروى. اما هرگز مجسمه هاى مشهور 36 و 53 متره (بزرگترين مجسمه هاى ايستادهْ بودا در جهان) متحمل خسارات چشمگيرى نشده بودند، بجز اينكه درين تازگى ها "جنگجويان خدا" به باميان هجوم اّوردند: طالبان متعصب.

در شهر كوچك كه به فاصلهْ 200 كيلومتر از كابل دور افتيده، اّنها (طالبان) اين صادر كنندگان مذهب، سر مجسمهْ كوچك را با ديناميت پراندند. در سابق سالانه هزارها سياح جهت تماشاى اين دستاورد عالى كلتورى از دورهْ تولد عيسى مسيح (به اين كشور) مياّمدند.

محقق سر شناس سويسى در امور افغانستان اّقاى Paul Bucherer در تابستان سال پار توانست از مجسمه ها بسيار بخوبى عكسبردارى كند. قسمت عقبى سر و گوش هاى فيگور وروى بودا را ميتوان بوضاحت شناخت و ديده ميشود كه ماسكه هاى چوبى كار شده با اّب طلا با قدامت صدها سال حالا وجود ندارد. همچنان يكسال پيشتر بخش هاى چين خوردگى پلستر شده با گج ظريف در وضعيت خوبى قرار داشت.

در حال حاضر اين انتيك جاودانه در نتيجهْ فيرهاى تانك طالبان زخم خورده است. اين مطلب را عكس هاى نشان ميدهند كه توسط يك خانم فوتوگراف اما تور تهيه گرديده و ميخواهد از ترس انتقامگيرى بنيادگرايانه مذهبى طالبان نامش اّشكار نگردد. اّنها (طالبان) دربين صفوف خود نابودى "تمام اّثار هنرى غير اسلامى" را تبليغ ميكنند. وليك از صدور Vandalismus (تخريب و ويرانى اّميخته با جرائت) خود بخارج دايماً انكار ميورزند.

موازى به Ang Kor Vat كه در قرن دوازدهم در شهر مذهبى       "Tempelstaclt" در ساحهْ حاكميت خمرها در كمبودياى امروز بوجود اّمد، مجسمه هاى بوداى افغانستان در زمرهْ يادگار هاى كلتورى جاودان و با ارزش اّسيا محسوب ميشوند. "بربريت در باميان" بقول اّقاى Bucherer "مفهوم از دست رفتن بهاى غير قابل تخمين" را ميدهد. اين مطلب قبل از همه در مورد نابودى تعداد بى شمار نقاشى هاى روى ديوار صدق ميكند.

صحنه هاى از دنياي عقايد بودائى - از جمله تصاوير زنان كه با لباس نازك اّراسته بودند. نقاشى هاى بى نظيرى روى سنگ در كنج ها و غارها كه از دوره هاى ([1])Gandhara نمايندگى ميكردند و در اّنها هنرمندان (نقاشان) يونانى در افغانستان براى اولين بار نمايش بودا را تجسم دادند. (نزديك) به تمام Farbfresken در ماه هاى گذشته قشرگچ كارى شده توسط چاقو (كارد) از روى گل اصلى تراشيده شده و بجاى ديگرى انتقال يافته است. اين تنها كار طالبان نيست، بلكه هميشه غارتگران به نمايندگى از تاجران (اّثار عتيقه) فعال بودند، تاجرانى كه دزدى اّثار هنرى را از كشور همسايه يعنى پاكستان سازماندهى مينمايند. يك تعداد عكس ها كه از كالك روى ديوار ([2]) "Fresken" ها كار شده بودند قبلاً به صدر بازار Saddar Bazar در شهر سرحدى پشاور ترانسپورت گرديده است.

بقول مالك يك مغازهْ انتيك فروشى: "او نميخواهد يك قطعهْ كوچكى از اّثار دورهْ Gandahara را پائين تر از 50000 دالر بفروش برساند" يك قطعه عكس 60 x 40 سانتى متر از باميان دوچند قيمت دارد.

در نزد مالكين انتيك فروشى ها پول حاصله از مدارك تجارت هيروئين به ندرت شستشو ميگردد. تصاوير قديمى (از مجسمه هاى باميان) و ترياك تازه هميشه از افغانستان از يك مسير ميگذرد و اكثراً توسط يك واسطهْ ترانسپورتى و طالبان مواد مخدره را همه ساله به ارزش 20 مليارد دالر از زمين ها توليد ميكنند. در صدر بازار فروشندگان چنين هياهوى سر ميدهند: "مبلغ يكصد هزار دالر در بدل يك اثر انتيك و دو كيلو گرام هيروئين طور بخشش به تو داده ميشود."

در سراسر افغانستان كه از مدت 20 سال بدين سو غرق در بى نظمى و جنگ است، سرقت و فروش اّثار با ارزش كلتورى جريان دارد. موزيم ملى كابل تكراراً به غارت رفت. براى نجات اّنچه كه قابل نجات دادن ميباشد، اّقاى Bucherer در محلهْ Bubendorf در شهر Basel يك موزيم افغانستان را تاسيس نموده است. درين موزيم بايست تا اّنزمان اّثار تسيلم داده شود كه جنگ در افغانستان خاتمه مييابد و شرايط جهت استرداد اّثار (به موزيم ملى در افغانستان) فراهم ميگردد. اّقاى Bucherer موفق شد تا توافق جنگجويان خدا" را در افغانستان به منظور همين پروژه بدست اّورد: "طالبان ميخواهند در زمينهْ (تسليمدهى) اشياى قيمتى به موزيم حصه بگيرند."


 



([1]) Gandhara ناحيهْ قديمى هندى براى هموارى هاى پشاور جائيكه از پى اّمد پيشروى هاى اسكندر كبير در ميدان جنگ، يك هنر بزرگ بودائى بنام هنر گندهارا بوجود اّمد و صدسال پيش از ميلاد و پنجصد سال بعد از ميلاد مسيح داوم پيدا كرد (نقل از دايره المعارف اّلمانى سال 1985 مطبعهْ Zweiburgen).

([2]) Fresken يعنى نقاشى  هاى روى  ديوار كه  بالاى پلستر كارى گچ نمناك صورت ميگيرد. م


نشريهْ: Neue Zurische Zeitung

مورخ 30/9/1998

 

 

"جنگجويان خدا و نفت"

 

امريكا از ابتداى عمليات خويش در افغانستان به مشوره هاى پاكستان اتكا داشت. هنگاميكه همسايهْ شرقى (پاكستان) بعد از خروج شوروى، در عقب گلبدين حكمتيار بمثابهْ فرد مقتدر در اّيندهْ افغانستان قرار گرفت، ايالات متحدهْ امريكا به دنباله روى پرداخت. ليكن حكمتيار در جنگ هاى واپسين (بعد از اسقرار حاكميت مجاهدين) نتوانست خود را تثبيت نمايد. بدين لحاظ پاكستان در سال 1994 با در روى صحنه اّوردن قدرت جديد بنام طالبان، در هرج و مرج (جامعهْ) افغانى، نقطهْ ثقل پشتيبانى خود را از "شاگردان جنگجو" تمركز داد. اين بار نيز واشنگتن (از پاكستان) تقليد نمود.  طالبان مدعى اند كه اّن ها استعداد اّن را دارند تا در مناطق متصرفهْ خويش، نظم و اّرامش را برقرار سازند. از نظر امريكائى ها اين مطلب (تامين نظم و اّرامش) قابل محاسبه ميباشد نسبت به اينكه (طالبان) از وحشت و خشونت (در جامعه) كار ميگيرند مثلاً رفتار نامناسب اّنها با زنان.

وليك اين تنها، نه بخاطر ايجاد ثبات جيوپوليتكى بوده كه طالبان مخفيانه كمك هاى ايالات متحدهْ امريكا را بدست مياّورند، بلكه بر علاوه اّنكشور (امريكا) در تلاش است تا ايران را در انزواى بيشتر قرار دهد و جو مساعد را بمنظور تامين مناسبات بسيار خوب تجارتى بسوى مكهْ نفت در اّسياى ميانه بوجؤد اّورد. در نتيجه، پلان چنين طرح شده كه پايپ لاين انتقال نفت را از اّسياى ميانه به پاكستان احداث نمايند. چون اين پايپ لاين از خاك افغانستان عبور داده ميشود، بناً واشنگتن علاقمندى به برقرارى نظم و اّرامش درين كشور نشان ميدهد. در اّغاز طالبان طورى به نظر مياّمدند كه اّنها در موقعيتى هستند تاا ين مساله را تضمين بدارند. زمانيكه اسامه بن لادن بعد از ترك سودان، نزد طالبان (در افغانستان) پناهگاه يافت (و اين امكان براى او با تاديهْ  اعانهْ سه مليون دالرى بوجود اّمد) وتقاضاى فرستادهْ خاص امريكا بيل ريچارد سون (از طالبان) مبنى بر محبوس ساختن بن لادن، پذيرفته نشد، واشنگتن سياست خويش را (در مقابل اّنها) تغيير داد.

فعلاً راكت هاى Cruis Missiles در پروگرام است كه چندى پيش يكى از مراكز اّموزش تروريستى را به خاك يكسان كرد.


 


روزنامهْ: Die Rheinpfalz

شمارهْ 239 مورخ 14/10/1999

نويسنده: Gabriele Venzky

 

 

 

"از دهلى جديد تا واشنگتن ناقوس هاى خطر (اّلارم) بصدا درآمده اند"

 

جنرال هاى كودتا در پاكستان كشور (داراى قدرت) اتومى در مدارس قراّن ، ملاهاى بنيادگرا تربيه شده اند

 

براى سرزمينى كه در اّن اردو در شب پيشتر كودتا نمود، پاكستان در روز چهارشنبه تاحد قابل ملاحظه نورمال معلوم ميگرديد. اطفال مثل هميشه به مدرسه رفتند، دكان ها باز بودند، تنها بانكها و بازار اسعار مسدود بودند، ليكن اين هم صرف به يك روز. بدون ترديد، اردو به ادامهْ تاسيسات مهم مثلاً ميدان هاى هوائى و استشن هاى راديو و تلويزيون را در اشغال خود دارد. اما قابل ديد نبود، زيرا پيام به مردم چنين بوده است:

Business as usual (ما بروال عادى اجراات مينمايم) فقط دست و پاچگى غير عاقلانه نباشد. به تنهائى اقامتگاه نخست وزير مخلوع، نواز شريف بطور اسرار اّميز مورد بندش عبور و مرور قرار گرفت. موصوف خودش در "حبس نظر به هدايت پوليس" ميباشد، طوريكه گفته شده است. همچنان منازل وزرا نيز اشغال شده بودند، تعداد زيادى از اّنها قبلاً اّمادگى خود را به همكارى با رهبر اردو پرويز مشرف اعلام داشته اند.

يك كودتا كه صرف سه ساعت طول كشيد و قسمى فعال و بدون خونريزى جريان يافت كه هيچوقت در پاكستان رخ نداده بود، درين كشور كه تقريباً نصف حيات تاريخى پنجاه و دو ساله موجوديت خويش را در تحت حاكميت نظاميان سپرى داشته است. اما چنان يك كودتا كه از بابت اّن از دهلى جديد تا واشنگتن ناقوس هاى خطر (اّلارم) بصدا در اّمده اند. زيرا جنرال هاى كنونى كه در اسلام اّباد قدرت را بدست گرفته اند، نخستين بار به نسلى از افسران تعلق ميگيرند كه ديگر در مدارس بشيوهْ برتانوى اّموزش نديده اند، بل در مدارس قراّن ملا هاى بنيادگرا، در اّن مدارسى كه طالبان تربيت يافته اند، اّنهائيكه فعلاً افغانستان را ترور ميدارند.

يقيناً طالبستان سازى مستقيم پاكستان در حالت فعلى كاملاً در پيش رو نمى باشد. لاكن در كشورى كه درگير بلند شدن اّواز همگانى از تمام موقعيت هاى ارتباطى بوده، درين مسير تصميم اتخاذ شده است و نظاميان اّخرين ها بوده اند كه اين انكشاف را سد گرديدند و در راه اّن محدوديت بوجود اّوردند. چنين است بزرگى علاقمندى اّنها براى اسلاميست هاى افراطى.

بر علاوه اين مساله ناراحت كننده است كه پروگرام اتومى پاكستان كاملاً تحت كنترول اردو در اّمده است. هنگام بحران اخير كشمير در تابستان، هند و پاكستان در نزديكى خطر يك جنگ اتومى قرار گرفتند.

نظاميان پاكستان معتقد اند كه منحيث سرزمين خيلى كوچك و بسيار كم مجهز به تسليحات تنها زمانى در مقابل هند بزرگ داراى يك شانس ميباشد، وقتى انسان مصمم به ضربه زدن با سلاح اتومى گردد. در هند، بدين سبب انكشافات كشور همسايه همراه با نگرانى خارج از سرحد دنبال ميشود. حكومتى كه ديروز برياست اتل بهارى واجپائى حلف وفادارى ياد نمود تمام نيروى نظامى (قوت ها) را در حالت اّماده باش كامل در اّورد. واشنگتن در مقابل، جنرال هاى كودتاچى را فهماند: اّنكشور انتظار هرچه زودتر بازگشت به دموكراسى و قانون اساسى را ميكشد.

ليكن بسيارى پاكستانى ها درين مورد هيچ عجله ندارند. زيرا اين كشور از سياستمداران ملكى خود عميقاً به سير اّمده است. اّنها در همهْ خطوط چيزى را انجام ندادند "بى توجه بودند". در اّنجا ديگر اپوزيسيون روبه افزايش كه روى اّن حساب شود، موجود نيست. پارلمان را به تائيد كننده همه جانبه در همه مسايل در وضعيت نظر بند در اّوردند. رئيس قدرت مند (پارلمان) بازوى دوم (حمايتگر) قشر رهبرى كنندهْ جامعه را از وظيفه سبكدوش ساخت. جاى او را توسط يك اسلاميست فعال پر نمودند. استقلاليت دستگاه داد رسانى بعد از يك مبارزهْ قدرت با رئيس ديوان عالى و دور ساختن جبرى (بزور) اّن از صحنه، دفن ساخته شد. مطبوعات اّزاد را تهديد كردند و ترسانيدند و ژورناليستان فعال و خستگى ناپذير در عين زمان غير محبوب (در نزد حكومت) زندانى و يا غايب شدند. با تغييرات و تبادلات هميشگى بدون رعايت ارزش و اهميت مقامات رتبوى، نواز (شريف) تلاش بخرچ داد كه يك انشعاب و چند پارچگى را در اردو بوجود اّورد تا اين دستگاه قدرتمند در دولت را نيز به اّلهْ دست خود بدل سازد. بدين طور او (نواز شريف) اّخرين رئيس ستاد ارتش دموكرات را سبكدوش كرد و بعوض اّن جنرال اسلامگرا پرويز مشرف، فردى كه بايست موصوف (نوازشريف) او را نابود (با دستان خود ميخورد) ميكرد وليك كنون خود او را سقوط داد، مقرر نمود.

همزمان نواز شريف بمثابهْ تاجر بزرگ شناخته شده (كاردان خوب) اقتصاد (كشور) را كه قبلاً در دورهْ بينظير بوتو در مسير لغزش خطرناكى قرار گرفته بود، به ركود سوق داد. كشورى كه نصف بودجهْ دولتى اّن عملاً به اردو و نصف باقيمانده به پرداخت قروض بمصرف ميرسد، در افلاس است. تنها بوسيلهْ پرداخت هاى مالى صندوق بين المللى پول با زحمت فراوان در سطح عادى (بالاى اّب) حفظ ميگردد، زيرا در واشنگتن عقيده بر اّنست كه تعهد سپارى دولتى مبنى بر ميزان دارائى هاى پاكستان بصورت فورى بسوى طالبستان سازى (جامعه) به پيش برده ميشود. اّخرين قطره، 280مليون دالر يك قسمت از كريدت 1،5 مليارد دالرى تا اّيندهْ نامعلوم تاديه اّن به تعويق انداخته شد، زيرا تا اّن زمانيكه رشوه ستانى و بطالت (پسيف بودن) مسير خود را به پيش ميبرد، چنين كمك هاى پولى غير منطقى بنظر مياّيد.

سرانجام: ماجراى كشمير تابستان گذشته. نفوذ جنگجويان اسلامى و قوت هاى پاكستانى در موقعيت (مواضع) هاى هندى در خطوط اّتش بس موقتى هردو طرف، خطى كه حدود كشمير مورد جنجال را جدا ميسازد ظاهراً با دست دراز اّمادگى گرفته شده بود.دستور عقب كشى جنگجويان داوطلب و قوت هاى نظامى بر اساس فشار واشنگتن و پيروزى هند از جانب اردوى (پاكستان) بمثابهْ "فروختن" و بى جرئت ساختن عميق بحساب اّمد. شكست درين زمينه تنها سوال زمان بود و كودتا حالا بوقوع پيوست،وقتيكه نخست وزير بطور غير منتظره رئيس ستاد ارتش خود را از وظيفه سبكدوش نمود.

 

 

 


July 22nd, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی