بمناسبت سومین سالگرد وفات رفیق بریالی
داود کرنزی  داود کرنزی

در باره

محمود بریالی عضو هیأت رهبری سابق  حزب

دموکراتیک  خلق  افغانستان  ( حزب وطن )

 

من یکی از یاران او بودم وهستم  که در مرک نا بهنگام اومبهوت شده وهیچ چیزی تا کنون ننوشته ام هربار که میخواستم  بگویم وبنویسم قلم بدستم  خاطرات داخل کشور و خاطرات چند سال مهاجرت او ذهن مرا مصروف ساخته ساعت هاسکوت  اختیار مینمودم  وفکر میکردم که از کجا شروع نمایم   یادداشت ها ونبشته های همه دوستان را خوانده ام ،  هر کدام با محبت یک بخش کار وزنده گی اورا انعکاس داده اند  بسیار زیبا نوشته اند  و بسیار بجا در مورد جابجا نمودن کلمات ولغات مناسب فکر کرده اند .  راستش را بگویم  تا روز محفل  وداعیه  با پیکر این  بزرگ مرد تاریخ کشور ما ، من فکر میکردم که من از جمله نزدیکترین های او هستم   اما دیدم که همین کتله بزرگ انسان ها ورفقا که در آنجا جمع اند .  انهایی که در سائر کشور ها زندگی دارند  و با ارسال پیامها غم بزرگ خود را انعکاس دادند و بالاخره جریان مارش بزرگ شهریان کابل را در روز تدفین جنازه ،  وصحبت ها وبیان خاطرات او مرا به این باور رسانید  که او در قلب هر کدام از رفقا جا داشته و هر کس او را بخود نزدیک و یار خویش میدانست.    روابط حزبی اوبا همه یکسان و وسیع بوده ازهمه ملاقات کننده گان در خانه بی آلایش خود استقبال همگون بعمل میاورد .      

 

در سفر و بازدید با رفقا جزء فامیل همه بوده   اطفال و جوانان خوش داشتند که در یک دسترخوان با او بنشینند و طعام صرف کنند ،  در مقابل مادران و پدران موسفید و اطفال کوچک ،  با عزت واحترام و محبت برخورد می نمود .  او در روان همه تآثیر داشت.  او شخصیت استثنائی بود.   مقابل اطفال خورد سال و مرد و زن موسفید می ایستاد و احوال پرسی می کرد .

 

بعقیده من او انسان فوق العاده بود  درمراحل مختلف تاریخ کشور گاهگاهی چنین شخصیت ها تولد می شوند ،  بخشهای مختلف شخصیت ایشان را ٍباید یک تیم بزرگ از رفقا ٍ  یک انستیتوت مورد  بررسی وشناخت  و تحلیل قرار بدهند .

 

    در نشست های شخصی خیلی علاقمند بود  از دیگران بشنود  واز فکاهیات  لذت می برد  و از  ته یی  دل می خندید ، شخص متبسم  ،  مودب ، باهوش و زیرک بود  هیچکاه طرفدار  برهم خوردن مناسبات وارتباط نبود  ،   آببازی و پیاده روی ورزش مورد پسند وکتاب ومطالعه رفیق دایمی او بود .  پابندی جدی به اصول رفاقت شخصی داشت .

 

در مناسبات سازمانی وحزبی او یک سازمانده بزرگ بود،  از کلیه بخشهای علوم بخصوص  علوم سیاسی برخوردار بود،  همیشه اخبار می شنوید  و از آخرین اطلاعات ودست آورد های ساینس ،تخنیک  و کامپیوتر اطلاع داشت .   اشتراک او درجلسات حزبی سبب ارتقاء و موثریت کار میگردید سطح کارآئی سیاسی و تشکیلاتی را بلند میبرد  و رفقا در بازگشت از صحبت او دارای روحیه  بلند و عالی میبودند  و ماه های بعدی را با انرژی و توان بیشتر کار میکردند .  او یک پروفیشنل حزبی بود.  ایجاد سازمان و تحکیم روابط میان رفقاء کار او بود .  نو آوری در امور ایدولوژیک

 

و بازسازی اقتصادی و سیاسی چه در زمان حاکمیت و چه بعد از حاکمیت خصوصیت ذهن جوان او بود.او معتقد به دموکراسی درون حزبی بوده سعی میکرد که مسوولین بصورت دورانی وموقتی  انتخاب گردند . بسیار علاقه داشت نظریات متفاوت را بشنود  و به گرایش های اندیشوی احترام شدید قایل بود .   طرفدار ساختار فراگیر بود  مگر تآکید داشت که نیروی اصلی و فزیکی بدست اصول گرایان قرار داشته باشد .  از منحرفین وخائنین نفرت داشت  مگر اشتباه کاران را با بزرگواری میبخشید  و تاکید میکرد  در برابر آنان که رفقای ما اند از چشم پوشی و اغماض کار گرفته  حتا بار مسوولیت آنها را بدوش خود بگیرد .    در مسائل وحدت با سائر نیروها معتقد بود. از حزب سازان و فرکسیون بازان  دل خوش  نداشت  برای وحدت ، اتحاد یا ائتلاف - اصول  دقیق و کلی را پیشنهاد میکرد .   علیه  انحراف اّپورتونیزم  و رویزونیزم سخت به مبارزه میپرداخت .   سرمایه داری را خلاف نورم های اخلاق انسانی میدانست .   از اجرای وظایف کنترول  می کرد  بیرحمانه انتقاد میکرد و هر نشست با او بمثابه مکتب اموزش بزرگ برای ارتقاء ومفیدیت کار بود .

 

من با ایشان از سن 20 سالگی از طریق برادر بزرگم  شهید فاروق کرنزی معرفی شدم.     از سال 1366 افتخارهمراهی او را دارم  و تقریبآ همه روزه با ایشان در تماس بودم  و بعداز اقامت شان در المان بیشترین              اوقات را با ایشان در ارتباط بودم .   با این مختصر میخواهم به اطلاع رفقاء برسانم که از تاریخ

 

2001.5.26  متوجه شدم  که صحبت های ایشان را باید ثبت و یادداشت نمایم  که یکی دوبار توانستیم که آنرا ضبط کست نمایم  وزمانیکه متوجه میشد با عدم رضایتش مواجه میشدیم  . پس بهترین شیوه  یادداشت و نوشتن روی صفحه کاغذ بود.   من یکی از مباحث را خدمت رفیق  X  فرستادم  که ایشان لطف نمودند از طریق  مشعل  به نشر  رسانیدند .  قسمت های از  بحث های  رفیق بریالی را که خودم در این صحبت ها شرکت داشته ام    در یک کتابچه به اختیاردارم   میخواهم در این بحث  دومین صحبت شانرا  که بتاریخ  2001.10.27  در جلسه کمیته  سراسری المان در شهر کسل انجام داده اند به اطلاع رفقاء برسانم .   در این جلسه طبق اجنداء بحث بیرامون وضع سیاسی جهان و افغانستان که ارائه کننده آن رفیق بریالی بودند  .  من متن صحبت ایشان را بدون مداخله بنشر میرسانم.  ببینید که این تحلیل گر سیاسی  8  سال قبل چگونه مسائل را به تحلیل گرفته بود .                                                                                                               

 

قضایا ازحمله امریکا در افغانستان آغاز شد که آغاز قضیه نبود بلکه اشتباه تاریخی آن کشور ها و برخورد شان درکشور ما بود . تروریزم یک پدیده تصادفی نیست بلکه خصوصیت سرمایه داری است که ناشی از استثمار انسان از انسان صورت گرفته است بوجود میاید .

 

تروریستان در قرن 16 و17 سیاهپوستان را اختطاف میکردند و کینه درکشورها راتخم پاشیدند وکشت نمودند ،  که امپریالیسم بر اساس ( بنیاد ) تروریزم خود مرتکب قتل و چپاول بین المللی شده سرمایدارگردیدند .  این حادثه 11 سپتمبرمحصول کشت و عکس العملی است که سر خود امپریالیزم را میخورد .   امپریالیزم از کنار قتل رفیق نجیب وحوادث فلسطین ، لواندا ، کانگو و جنایاتی راکه در امریکای لا تین صورت میگرفت گذشتند .  نزد انها مهم این بود که پنتاگون و مرکزاقتصادی را سرکوب نمودند  .

 

عامل اساسی تروریزم کی  بود ؟

 

فوندمیتالیزم در برابر خودشان قرارگرفته است .

 

انها کودتا ها کردند . لوممبا را ترور کردند .   رژیم ها را سرکوب وعلیه کاسترو ترور را براه انداختند .  دکتور آلندی به دستور  CIA کشته شد .

 

در مورد افغانستان :

 

بر جسد خونین داکتر نجیب اله کف زدند .

 

بخاطر بر چیدن به اصطلاح کمونیزم آنها از تروریزم کار گرفتند .    پول میدادند ،  سلاح میدادند ، ترورفرهنگ ، ترور اقتصادی ، منفجر کردن موسسات ( سرکها ، مکاتب ، مساجد ،  کلینیک ها  وموسسات عام المنفعه ) را   عملی میکردند  .

 

چه تعداد روس باید کشته شود ، چه تعداد انسانهای دیگر باید کشته شوند  و چقدرجاههای دیگر باید از بین برود  همه چیز را پلان میکردند .  آنها یک نسل مکمل را در خیانت و جنایت تربیه کردند .

 

7 الی 10 هزار مدرسه در پاکستان وجود دارد که معلمین ترور انها امریکائی و یهود بودند .  اما امروز که اختاپوت علیه خودشان است سروصدا براه انداخته اند .  مسوول درجه یک  سرمایداری ، آمریکا و امپریالیزم است .   آنهابرای منافع دورنمائی دست به هر نوع حادثه زده اند .   طالبان رابصورت مشخص بخاطر سرکوب به اصطلاح ( مجاهدین ) خود شان بوجود  اوردند .  هنوز از حافظه تاریخ بیرون نشده که مسوول همه حوادث وقربانی مردم ما وجهان امپریالیزم است .

 

بعوض اینکه بینی امریکا ها خون شود  باید مردم افغانستان کشته شود .   انها تجربه سلاح کشور خود را در این کشور عملی میکنند ( از چند نوع سلاح نام برده شد که متاسفانه یادداشت  کرده نتوانستم - کرنزی ) .

 

اختلافات داخلی امپریالستی خود را که بر سرتقسیم جهان است میخواهند پنهان کنند .   ما باید مسوولین و خالقین ( جنگ ها ) را بشناسیم .

 

تروریزم به هیچ شکل توجیه پذیر نیست ، علیه بشریت است  .   هر نوع تروریزم بخصوص تروریزم دولتی خطرناکترین است ( اسرائیل ، عراق ) .

 

سیاست ما سیاست واقعبینانه وحقیقت است  باید برخورد خود را متناسب به واقعیت ها  معین و مشخص نماییم .

 

جنگ موجود ( بین افغانستان و امریکا ) جنگ مورچه و فیل است قبل از آینکه این جنگ به نتیجه برسد همه را تشویش فراگرفته است که در عقب آن چه توطئه بزرگ وجود دارد .  این جنگ نا برابر است .  بمباردمان های متواتر هوائی کشنده است  یک طفل خورد سال هم میداند  که بدون پیاده شدن قوای پیاده عملیات نظامی نتیجه ندارد .

 

گرفتن طالب ها وتسلط بر آنها کار ساده بود .  آیا مهد تروریزم پاکستان است یا افغانستان ؟    همه رهبران سیاسی طالبان در پاکستان زنده گی دارند .  این آدرس که امریکائی ها طالبان  و  رهبران ایشان را در افغانستان جستجو میکنند غلط است .

 

اهداف جانبی انها چیست ؟

 

آیا حوادث قبلی ( حمله به وال ستریت و پنتاگون ) و حمله هوائی به افغانستان سازمان یافته بود یا تصادفی ؟

 

آیا ممکن است که یک نفر از دشت های افغانستان ( بن لادن ) چنین یک ترور بزرگ و بین المللی را سازماندهی نماید .

 

1- در لست های ترور که نزد خود دارند نام های دیگر اشخاص ، تحصیل یافته ها شامل بوده است .

 

2- تمام یهود های مرکز تجارتی در روز انفجار درآن مرکز نبودند .

 

3- مردم آماده به فلمبرداری- قبلآ منتظر فلمبرداری نشسته بودند .

 

امپریالیست هاهمیشه بهانه جوئی میکنند و قضیه خلق مینمایند  .  مثلآ سفیر امریکا به صدام چنین چراغ داده بود که اگر کویت را تصرف نماید  ما غرض دار نیستیم .  صدام خوشباورانه انجا رفت .

 

میخواستند: در اروپا تسلط بیشتر حاصل کنند .  جنگ در کوزوو  را بوجود اوردند .

 

قضیه افغانستان هم چنین است  انها در اینجا دوامدار خواهند باقی ماند .   چرا جنگ در چیچن و افغانستان در میگیرد ( آغاز میشود )   بخاطر اینکه مراکز اقتصادی بعدی اند .

 

چیچن شاهراه نفت است .   در حالیکه چنین وضع اصطحکاک دارد با منافع روسیه ، چین ، ایران واروپا -  خطر دیگر مسئله تجزیه افغانستان مطرح است - به شمال و جنوب  که این هدف هم  خیلی خطرناک است  این منطقه منفجر خواهد شد .  اولا پاکستان .

 

این تجزیه، هندوستان ، ایران ، ازبکستان و تاجکستان را نیز در بر خواهد گرفت  .  حوادث فعلی به تغیر نقشه منطقه و حتا جهان منتج خواهد شد .

 

قدرت های جهان تا این سرحد پیش نخواهند رفت توافق خواهند کرد .

 

طالبان :

 

خطر آن موجود است که طالبان رنگ آمیزی شوند .

 

برچیدن طالبان فقد با بر چیدن پاکستان و ایران مربوط است .

 

شمال :

در بین شان آدم های سیاسی و باسواد کم است .  حتا برای کابینه نفر ندارند . ( د )  فقط تنها خودش است .

 

پادشاه :

 

در جلسات او از آدم ها کرده چوب دست زیاد است ، آنها مرتجع ترین افراد اند   ضدیت با پشتون ها ، با تاجک ها با همه شعار آنهاست . در بین انها چند چهره سردار یک نواسه پادشاه  و چند مرتجع دیگر اند .

 

مجاهدین :

 

مسوول اساسی کلیه حوادث خونین در کابل فقط مجاهدین اند  که طالبان پلان بعدی آنها را عملی کردند . زیر نام لویه جرگه چند شخص مرتجع را بحیث نماینده ملیت ها جمع وفکرمیکنند که براستی آنها نماینده گان مردم اند .

 

حکومت باجیب سوراخ سوراخ یک پول هم ندارد . در این شرایط هر حکومتی که بوجود میآید  فاقد صلاحیت و ناتوان ، ضعیف و مرتجع است  * که همکاری باآن شرم آور است *

 

طرح ما چیست ؟

----------------

به این عقیده هستم که بند و بست ها و جرگه ها  در غیاب مردم افغانستان غیر واقعبینانه است .

 

1 -  تمام فعالیت های کنونی و بعدی صرفآ از طریق ملل متحد صورت گیرد  در حالیکه ملل متحد هم تابع اراده امریکاست  مگر باز هم غنیمت است .

 

2 -  یک حکومت  موقتی تکنوکرات ها متشکل از دانشمندان بشکل عبوری بوجود آید  و زیر حمایت ملل متحد قرار داشته باشد .  تا کلیه بنیاد های اولی حکومت بوجود آید .

 

3 -  تا زمینه برای یک انتخابات ولواینکه کاملآ دموکراتیک هم نباشد بوجود آید  چون الترناتیف دیگر وجود ندارد غنیمت خواهد بود .

 

امپریالیزم در حال فروپاشی است پوسیده است  دیدیم که یک حادثه کوچک چطور انها را به یک تشویش وترس انداخت  در حالیکه تمثیل غیرت میکردند  مگر آنها ترسوها اند .

 

  آنها اخلاقآ ذلیل شده اند  برای بقای خود به ریفورم ها و تغییرلباس دست می زنند  هر کسیکه معیار های جهانی انسانی را زیرپا بگزارد به چنین سرنوشت دچار می شوند .                  ختم صحبت

 

رفقا هر یک :

--------------

1 -  ع -ک از شلسویک هولشتین چنین سوال نمودند : اگر دولت عبوری تحت حمایت ملل متحد باشد   تفاوت این دولت با دولت تحت حمایت مستقیم امریکا چه خواهد بود ؟   وضع امنیتی چگونه رشد خواهد نمود  ایا این عملی است ؟   میکانیرم آن چگونه خواهد بود .

 

2 -   ن- س  از بریمن : صحبت شما خیلی دلچسپ بود مگر من تشویش دارم  که اگر چنین احساس بوجود آید  که حزب ما رسالت خویش را انجام دهد  آیا با چنین پراگنده گی که داریم میخواهیم که چنین وظائف را بپزیریم  ایا ما پلان کاری در مورد داریم  ِِِِِِِِ ؟

 

3 -  س -  از مونشن : آیا تکنوکرات ها حاضر می شوند که به کشور بروند ؟   همیشه از جمعبندی ملی وقومی صحبت میشود از مسئله سازمانهای سیاسی کمتر صحبت وبحث صورت میگیرد .

 

مردم ما دو بار قربانی شده اند  در نوشته ئی که شما وظیفه دادید باید انعکاس یابد .

 

4 -  م - ف از برلین : نقش فدراتیف روسیه ونقش حزب کمونیست فدراتیف روسیه در زمینه چگونه است  ؟

 

5 -  ن - ش  از فرانکفورت :  در سند که تهیه میشود    روی دولت سکولار  تآکید شود  چهره طالبان  و قوماندان سالاری  افشاء گردد .  ملل متحد  هم از تروریزم  تعریفی ندارد   برداشت آنها ( ملل متحد ) چه خواهد بود  انها شاید نیروهای چپی را نیز سرکوب نمایند .

 

6 -  خ - ر  از کسل : فکر میکنم  توطئه بعدی سیاه در کشور ما خطرناکتر خواهد بود ما چگونه نیروهای خود را دربرابر حوادث بعدی عیار بسازیم ؟

 

7 -  ح - ض از فرایبورگ : چه وقت میتوانیم علنی شویم ( مقصد از داخل کشور بود )  زمینه فعالیت علنی ما مساعد است یا نه  ؟

 

8 -  ن - ص از فرانکفورت : آیا امکان پزیر است  که با عده یی از رفقا کنار آییم  ؟

 

به همه سوالات جواب ارائه شد که در بحث بعدی آنرا انعکاس خواهم داد  .

 

در این نشست پر ارزش رفیق بریالی  وظیفه سپردند که خطوط کلی فکری برای سازمان طرح گردد   و بعد از بحث پیرامون آن ، این متن به رفقای  مرکز ( افغانستان ) پیشنهاد گردد .

 

این نشست  سرآغاز کار عملی و برقراری تماس با یک تعداد از رفقا بود  که بعد هایکی از موجبات ایجاد نهضت فراگیر گردید .

 

زندگی رفیق بریالی مشحون از مبارزات پر افتخار بوده برای خود سعادت میدانم که او را همراهی میکردم  .

 

  بریالی عزیز   خاطره ،  نام  و یادت  جاویدان باد


December 5th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی