خود کشی یا قتل
موضوع تمامی بخش های این نوشتار، مختص به قضیۀ خودکشی و مرگ میوندوال است. ما حوادث ، جریانات و حقایق مربوط به همان برهۀ مشخص تاریخی را تحت مطالعه داریم. این نه یک دفاعیه از رژیم داؤد است، نه از اتحاد شوروی و نه از آنچه بعد از داؤد رخ داده است.من انتقادهای خودرا در مورد داؤد، اتحاد شوروی و حاکمیت های بعد از 7 ثور 1357 داشته ام که در نوشته هایم انعکاس یافته اند. آنهایی که جریانات بعد از داؤد را با آن موضوع تحقیقات از میوندوال در هم می آمیزند و نابکاری های پساداؤد را دلیل بر اِعمال شکنجه در گذشته در برابر میوندوال می نمایانند، صرفاً در آب گل آلود ساختۀ شان ماهی میگیرند. جنایات و بدکرداری ها از جانب هرکسی که ارتکاب گردیده باشد، چه در دوره های ماقبل 7 ثور 1357 و چه در دوره های بعد ازان، مستوجب تقبیح و محکومیت می باشند. اگرگروه های "مجاهد" و "طالب" و "روشنفکرانی" که در تائید آنها قرار گرفته بودند و یا هنوز هم قرار دارند، گذشتۀ خودرا باز نگری میکنند یا نمی کنند؛ اعضای سابق حزب وطن ( سابقاً حزب دموکراتیک خلق افغانستان) خود شان امروز بیشتر از دگران، گذشتۀ حزب شان را، نقادانه بررسی و سیاست های نادرست و روش های خشن را محکوم میکنند. من درین نوشتاردردفاع از ح د خ ا در مرحلۀ اول جمهوری داؤدخان قرار داشته ام و معتقدم که دران وقت آن همکاری در تائید اهداف اعلان شدۀ داؤد کار بجا و درست بود. در غیر آن، تاریخ این حزب را محکوم میکرد که با وجود اعلان یک برنامۀ مترقی و وعدۀ یک دموکراسی واقعی (در نفی دموکراسی قلابی ظاهرشاه – مطابق به بیانات اولی) از جانب داؤد، حزب از پشتیبانی او طفره رفت و او را در مقابل نیروهای عقب گرا و ضد ترقی، تنها گذاشت. |
آقای مهرین در بخش پنجم "کودتای نام نهاد میوندوال"، بدست آمدن پاره ای از"مدارک و اسناد" را در ارتباط به مرگ میوندوال، قسماً نتیجۀ " پدیدآیی دگرگونی ها و سرنگونی ها در جبهۀ مشترک کسانیکه میوندوال و بقیه شخصیت ها را به بند کشیده بودند"،و قسماً نتیجۀ کوشش های گره گشایانۀ علاقه مندان موضوع خاصة ً" مصاحبه های آقای داؤد ملکیار با چند تن از مسئولین امور وقت" دانسته و به این " مدارک و اسناد " میپردازد.
طوریکه خواهیم دید عده ای بر پایۀ ارتباط خانواده گی( چون عمه گی و پدری) با آقای داؤد ملکیار، بعضی بر اساس تفاوت های ایدئولوؤیک ( به معیار کشور ما – دشمنی ایدئولوژیک ) ، برخی به سبب احساس خوف از مورد اتهام قرار گرفتن به دلیل ژست و اندازی که داؤد ملکیار حین مصاحبه اختیار نموده بود، و شماری دگر متشکل از ابن الوقت های حرفه یی که در هر رژیم برای خود جایی دست و پا میکنند و به خاطر تبرای خود از گذشته و اظهار حسن نیت ووفاداری به رژیم و اوضاع نو به اظهارات نادرست، اتهام زنی های ناروا و گردن بسته گی پرداخته اند. اما چون هیچ یک از این ادعاها پایه و اساسی ندارد در مباحث آتی پوچی، میان تهی بودن ، تضاد و بی منطقی بودن آنها را به نظاره می نشینیم. وقتی با دقت به مطالعۀ این مصاحبههای دست کاری شده بپردازید، متوجه می شوید آنانی که آنها را وسیله قرار داده از توطئۀ دیگران سخن میگویند، خود به توطئه چینی مبادرت می ورزند.
در مصاحبۀ محترمه سلطانه میوندوال که با آقای داؤد ملکیار انجام داده است، از نامۀ میوندوال یادآوری شده که به روز 8 میزان توسط عیسی نورزاد مدیر محبس دهمزنگ در مورد خواستن بعضی اشیای مورد ضرورتش ، به خانم میوندوال داداه شده است. معلوم است این نامه قبل ازانکه برای آخرین بار به غرض بازجویی برده شود نگاشته شده است. درین نامه قراری که ملاحظه می شود، نُه بار کلمۀ " مکرر" و نُه بار امضا ی میوندوال دیده می شود. این امر، برعکس ادعای آقای مهرین در بخش های بعدی (*) ، به وضاحت حالت بسیار بحرانی روانی میوندوال را شهادت میدهد.
من نمی خواهم در برابراظهارات یک خانم درد دیده ستیزه کنم. هر آنچه خانم میوندوال گفته است میتواند واقعاً برداشت های خودش بوده باشد و یا احتمالا ناشی از تلقین دگران بوده باشد. اما دران حالت متهیج روانی که بدون شک ازمواجه شدن ناگهانی با خبر خودکشی میوندوال برایش عاید گشته بود، و دران تاریکی که قبلاً خودش بیان نموده، دیدن لکه های جسد، با نوری که از چراغ دستی صدیق واحدی از پائین آن موتر می تابید، سوال برانگیز بوده میتواند. به تصور من برایش مشکل بوده که حتی لکه های میته یا لیورمورتیس را که در جسد هرمرده پدیدارمیشوند، دیده توانسته باشد. تصور یا دریافت خانم میوندوال از نرمی گردن و دست میوندوال شاید دقیق نبوده باشد. چنانچه خودش هم گفته است که " کلکهایش چنگ مانند شده بود که باز میشد پس بسته میشد". به شخی رفتن کالبد یا صُمل میتی از2 یا 6 ساعت تا 24 ساعت دوام میکند و در قسمت های مختلف جسد همزمان واقع نمی گردد. بعد ازان اعضای مختلف به نوبت (نه همزمان) دوباره به نرمش میگرایند.
به منظور بهتر روشن ساختن این موضوع که بعد از مرگ در کالبد انسان چه تغییراتی حادث میشوند معلومات فشرده ای را از مبحث انسایکلوپیدیای مرگ ومرد ن (1)، گرفته شده از ویکی پیدیا، نقل میکنم:
" تغییرات عمده ای که بعد از مرگ در جسد رخ میدهند :
خون، آغازبه جا بجا شدن در نقاط نزدیک به زمین میکند. اگر جسد به پُشت خوابیده باشد معمولا ً خون به قسمت های کفل ها و پشت جمع می شود. جلد رنگ معمول گلابیش را به نسبتی می بازد وکم رنگ میگردد که خون اکسیجن دار از عروق شعریه به اوردۀ کلان تجمع میکند. در دقایق تا ساعات بعد از مرگ بنا بر تجمع خون در بخش های پایانی جسم حادثۀ لیور مورتیس (2) رخ میدهد و آنچه لکه های میته خوانده میشوند ، ایجاد میگردند . موقعیت خون هنوز ثبات ندارد و با تغیر چگونه گی افتاده گی جسد موقعیت تجمع خون نیز تغییر می یابد. بعد از مرور چند ساعتی موقعیتی که خون اختیار کرده، ثابت می ماند و بیشتر تغییر نمی کند. این حادثه (ثابت ماندن موقعیت خون تجمع کرده) در فاصلۀ 8 تا 12 ساعت اتفاق می افتد.
جلد، دگر در کنترول عضلات قرار نداشته در برابر قوۀ جاذبه زمین تسلیم میگردد و اشکال نوی به خود گرفته باعث برامده گی بیشتر استخوان های برجسته میگردد. جسد به سرد شدن میرود.
در اثنای مرگ عضلات در استرخا ی کامل میباشند. این حالت بنام سستی یا شُلی ابتدایی (3) خوانده میشود. سپس عضلات سفت میشوند. دلیل آن شاید لخته گی پروتین عضلات یا تبادل ظرف های محتوی انرژی آ تی پی – آ دی تی(4) باشد.
این حادثۀ سخت شدن یا شخی عضلات را صُمل میتی یا ریگور مورتیس (4) می نامند و تمامی عضلات جسم را متأثر میگرداند. این عملیه از دو تا شش ساعت پس از مرگ شروع میشود و آغازش از چشم ها، گردن و فک ها میگردد. این توالی و به نوبت رفتن به صمل میتی، در اثر تفاوت مقدار لاکتیک اسید در عضلات مختلف می باشد که به درجات متفاوتِ گلوکوژن و تنوع انساج عضلاتی ارتباط میگیرد. در ظرف چهار تا شش ساعت دگر صمل میتی به عضلات دگر به شمول عضلات داخلی مثل قلب نیز سرایت میکند. در حالتی که هوا سرد باشد و یا متوفی قبل از مرگ به کار شاق فزیکی پرداخته باشد، عملیۀ صمل میتی سرعت می یابد. سرعت و آهسته گی صمل میتی نظر به سن، جنس، حالت فزیکی و ساختمان عضلی شخص متوفی متفاوت بوده میتواند.
بعداز 24 تا 48 ساعت، جسد دوباره از حالت شخی به حالت نرمی و شُلی ثانوی (5) ، تقریبا ً به عین ترتیبی که آغاز گردیده بود،باز میگردد. مدت زمانی که شخی جسد دوام میکند، بسته گی به عوامل متعدد بخصوص حرارت ماحول دارد. در بسیاری اطفال کوچک صمل میتی به علت کوچک بودن کتلۀ عضلات، به مشاهده نمی رسد. ( همان گونه که آغاز صمل میتی در تمام بدن همزمان نمی باشد، به نرمی گراییدن دوبارۀ اعضا نیز همزمان نبوده در برخی اولتر و در برخی دیرتر به مشاهده میرسد .)
درین جریان جسد به سردی میرود تا آنکه با درجۀ حرارت محیط برابر میگردد. و این پدیدۀ تبرد جسد به نام الگور مورتیس(6 ) یاد میگردد.
یگان جسد جوان احتمال دارد به صمل میتی دچار نشوند. معتقدات سنتی در بریتانیا ، فلپین و بعضی جاهای دگر، این نرم تنی را به قدرت های مهیب ماوراءالطبیعه نسبت میدهند.
این موضوع در بحث فوق الذکر صراحت دارد که تغییرات بعد از مرگ در کالبد وطول زمانی که آن تغییرات حادث میشوند، خاصة ً شخی ، با ساختمان عضلات، فعالیت قبل از مردن و هوا و محیطی که دران قرار دارد، ارتباط دارند . "
با مطالعۀ توضیحات علمی بالا، این عملیۀ به شخی رفتن کالبد و به نرمی رفتن دوباره و سرد شدن تا درجۀ برابر با حرارت محیط و همچنان به وجود آمدن لکه های میته، پروسۀ کاملا ً طبیعی است. البته لکه های میته با آثاری که از ضرب و شکنجه به وجود می آیند تفاوت دارند که درک این تفاوت با آن نوع مشاهدۀ خانم میوندوال (اگر واقعا ًنموده باشد) درحالت وارخطایی و ناراحتی روانی با یک نظر سرسری و نبود روشنی کافی میسرنمی باشد. معمولا ً طبیب عدلی درین مورد و همچنان در موارد درجۀ شخی و شلی، و گرمی و سردی کالبد نظر قاطع داده میتواند .
در مورد عملیۀ شنق یاغرغره نیز در ویکیپیدیا توضیحات مفصل وجود دارند. چند قسمت کوتاه را برای روشن ساختن موضوع نقل میکنم :
" غرغره عبارت از آویختن مرگبار شخصی به وسیلۀ بند یا طناب است. لغتنامۀ انگلیسی آکسفورد غرغره را کشتن کسی با آویختن ازگردن تعریف کرده اضافه میکند که در سابق به صلیب کشیدن و به سیخ کشیدن را نیز که جسم در حالت آویزان قرار میگرفت، به همین نام یادمیکردند .
بنا بر فقدان اصطلاح دقیق تر، غرغره را برای نشان دادن نوعی از خود کشیی نیز به کار میبرند که دران با بستن بند، طناب یا وسیلۀ مماثل در گردن و آویختن قسمی بدن (نیمه آویختن) یا تحمیل قسمی وزن بدن بالای آن بند، بی هوشی و سپس مرگ حادث میشود. این متود خودکشی بسیار زیاد در زندان ها و مؤسسات مشابه ، که دسترسی به وسایل حلق آویزی کامل وجود ندارد، طرف استفاده قرار میگیرد. استعمال اصطلاح حلق آویزی به این مفهوم به 1300 میلادی برمیگردد.
حلق آویزی شایع ترین متود خود کشی به صورت عام است. وسایل لازم برای ارتکاب خودکشی با این متود تقریبا به سهولت در دسترس هرشخص میباشد در حالیکه دسترسی به سلاح گرم یا سموم به ساده گی میسر نیست. این طریقه هم ساده و هم موفق است. چون برای خودکشی تعلیق کامل ضرور نیست، به همین دلیل این متود در میان انتحار کننده گان خیلی رایج میباشد. در مقایسه با آویختن کامل، یک نوع دیگرآویختن با گره زدن گردن و انداختن وزن بدن برین گره ( آویختن قسمی) برای افزودن فشار به منظورخفک شدن، نیز مورد استفاده قرار گرفته می تواند. در حالات ارتکاب خودکشی به طریقه نیمه آویختن بدن، معمولا ًشخص در حالتی که پاهایش با زمین در تماس بوده، به شکل ایستاده یا کشال یافت میگردد. "
این مبحث به انواع حلق آویزی ها و عواملی که دران منجر به مرگ میشود ادامه داردکه آنا ً طرف بحث ما نیستند. اما تو ضیحات کوتاه بالا در فهم موضوع مورد بحث ممد واقع شده میتوانند .
در مصاحبه با عیسی نورزاد واقعاً نقاط جالبی میتوان یافت. با عیسی دو بار در تاریخ های کاملاً متفاوت مصاحبه صورت گرفته است. درین گزارش مصاحبۀ اول گُم است. تا جایی که به یاد دارم، دران مصاحبه که تلفونی بود عکس العمل بدی از طرف نورزاد نشان داده شده اظهارداشته بود که: "میوندوال یک جاسوس سی آی ای بود و خود را کشت" با این سخن مصاحبه قطع گردیده بود .
در مصاحبۀ دوم، عیسی نورزاد به یک آدم مطیع و مؤید سخنان داؤد ملکیار مبدل گشته است. میتوان دریافت که با او کار سیاسی زیاد صورت گرفته و یا به شکلی به او نمایش داده شده که مورد سوء ظن واحتمال توجیه اتهام قرار دارد و اورا برای یک مصاحبۀ فرمایشی آماده ساختهاند .
به این پرسش سوال برانگیز داؤد ملکیار توجه نمایید :
" شب پیشتر که شما برایش کالا بردید ، خوش بود ؟"
مقصود پرسنده از شب پیشتر کدام شب است؟ میوندوال به تاریخ 8 میزان طی نامه ای از فامیلش تقاضای ارسال بعضی ضروریات را نموده ونورزاد به همان روز 8 میزان کالای متذکره را از خانۀ میوندوال برایش برده بود. حتی اگر در شب همان روز، قبل یا بعد از تحقیق برایش سپرده شده باشد، باز هم " شب پیشتر " نمیشود. ازین "شب پیشتر" طوریکه در آینده خواهیم دید ، در جایی که آقای مهرین استدلال هایی دارد مبنی براین که میوندوال کشته شده است، استفادۀ دگرگونه صورت گرفته است.
نورزاد اظهار میدارد که خود او شخصاً منظماً از سوراخ هایی که در دروازه ها ایجادکرده بود، محبوسین را مراقبت میکرد. او با این سخنش که در دهلیز تنها او میبود وکسی دیگر نمی بود، مسئولیت هر حادثه و هر پیش آمد را برعهده می گیرد. پس هر آنچه می گذ شت بدون اطلاع او بوده نمی توانست. تا جایی که اورا می شناختم آدم خوب و در اجرای وظیفه محتاط بود. تلاش میکرد اعتمادی که قدیر نورستانی براو نموده بود، خدشه دار نشود. او نمیتوانست درین ارتباط بر کسی اعتماد کند. همکارانش کارهای شان را در رابطه با این گروه زندانیان تحت نظارت مستقیم او انجام میدادند. اما داؤد ملکیار فوراً مطلبی را به دهنش میگذارد و گویا به یادش می آورد که در دفعۀ پیش ( مصاحبۀ قبلی ) نورزاد گفته بود که " کسانی بطور مشکوک در محبس رفت و آمد داشتند " و نورزاد میگوید بلی یکی نبی عظیمی بود و سپس ستار و ضیاء گارد را نیز بران می افزاید. بعد بدون ارتباط با جمله، دفعتاً فقرۀ "همراه فیض محمد وزیر داخله می آمدند" در اخیر جمله اش اضافه شده است. به این دیالوگ توجه فرمایید وجملات داؤد ملکیار را با دقت ارزیابی کنید:
"د. ملکیار- دفعۀ پیش به من گفتید که کسانی بطور مشکوک در محبس رفت و آمد داشتند، آیا در آن مورد شما (با مقامات بلندتر) در تماس شدید؟ ایا به قدیرخان گفتید که پسانها کدام واقعه یی رخ ندهد. آنها کیها بودند؟
ع. نورزاد- یکی نبی عظیمی بود.
د. ملکیار- همین نبی عظیمی که پسانها لوی درستیز و قومندان گارنیزیون کابل وقت داکتر نجیب الله بود؟
ع. نورزاد- بلی . یکنفردیگر بنام ستار ودیگرش قوماندان ضیا، قوماندان گارد.
همین ضیائی مشهور به گارد؟
بلی. من به قدیرخان گفتم که قوماندان ژاندارم را می گویم که اگر اینها به گپ من نکنند باز گلۀ تان نباشد. من در محبس نمی باشم. او همراه وزیر دفاع گپ زد وآمدن آنهارا قطع کرد . آنها همیشه( به محبس دهمزنگ) می آمدند .همرای فیض محمد وزیر داخله می آمدند."
داود ملکیار نمی پرسد که برای آنها کی اجازۀ دخول در محبس را میداد؟ آیا به مدیر محبس می گفتند که به کدام مقصد آمده اند؟ آیا نورزاد به مثابۀ مسئول درجه یک و شخصی که آنهمه اعتماد بر او شده بود، آن مهمانان نا خوانده را همراهی میکرد؟ یا شخص دیگری را توظیف می نمود آنها را همراهی نماید؟ این سه نفر را به خاطری گویا به یادش میدهد که به زعم ملکیار آنها پرچمی بوده اند ( در حالیکه ایشان دران وقت عضویت کدام سازمان حزبی را نداشتند ) و نام فیض محمد نیز به همین دلیل بران افزوده شده و یا به دهنش داده شده است. آیا وزیر داخله آنقدر بیکار بود که همیشه به محبس می آمد؟ بازدید از امور محبس دران وقت کارمدیریت عمومی محابس در چوکات قوماندانی عمومی ژاندارم و پولیس بود. قوماندان عمومی خودش نیز مسئولیت مستقیم باخبری از محابس راداشت و درین زمان مشخص بنا بر اهمیت زندانیان، قدیر خان شخصاً نیز وارسی میکرد. احتمال اینکه گاهی وزیر داخله نیز برای دیدن محبس و با خبری از وضع آن به آنجا رفته باشد، رد نمی گردد. طبیعی است که دران صورت مدیر محبس اورا در گشت وگذارش همراهی کرده خواهد بود تا اگر هدایتی میدهد آنرا در نظر بگیرد.
مصاحبه چنین ادامه می یابد:
" د.ملکیار- یعنی بعد از اینکه بندی ها را ( پس از تحقیق از وزارت داخله)پس می آوردند ، آنها چهار، صبح پنج صبح می آمدند ؟
ع. نورزاد- بلی هر وقت که دلشان میشد، میامدند.
د.ملکیار- پس، آیا امکان این احتمال میرود که یک وقت بعد از اینکه شما بندیها را داخل محبس ساخته اید ومیوند وال صاحب راهم دیده اید، کسی در بین ساعات چهار تا هشت صبح داخل اطاق او شده ومیوندوال را کشته باشد .آیا امکانش موجود است ؟
ع. نورزاد- والله امکانش بخاطری موجود است که انسان هیچ چیزی نیست. یک آدمی که افتاده باشد در یک اطاقی که دونفر یا چهار نفر داخل شوند یک نفر هیچ چیز کرده نمی تواند"
خوانندۀ محترم ! بنا به گفتۀ معروف " اگر در خانه کس هست، یک حرف بس است". تصور میکنم به مجردخواندن این دیالوگ به این حقیقت پی بردید که آقای ملکیار همان مطالبی که در دل دارد بر زبان نورزاد می نهد تا ازان زبان بشنود. ملکیار چرا نمی پرسد که پس در میان ساعات چهار و هشت صبح نظارت این محبوسین وجیبۀ کی بود؟ آیا طبق معمول درانجا پهره داری وجود نمی داشت؟ آیا در ساعات استراحتِ خودش گماشتۀ طرف اعتماد برای ادامۀ نظارت نداشت؟ آیا محبس به صورت عام واین دهلیزو اتاق های زندانیان خیلی مهم سیاسی بطور اخص، چنان بدون محافظ گذاشته می شدند که هرکس بدانجا رفته میتوانست وحتی آدم هم کشته میتوانست؟ این محبس بود یا کاروانسرای؟ خاصة ًاین بخش که متهمان تازه وارد یک قضیۀ بسیار جدی و خطیر که طرف توجه شخص رئیس جمهور نیزبود، دران قرار داشتند چه گونه میتوانست مورد بی توجهی قرار داشته باشد؟ معمولاً درهای اتاق های چنین زندانیان تجریدی و همچنان درهای دهلیز مربوطه نیزمقفول میباشند. باورم نمی آید نورزاد آنقدر سبکسر بوده باشد که چنین جواب های دور از منطق ارائه نماید. اگر واقعاً اوست که چنین گفته است پس همان طوریکه قبلاً گفتم با او کار صورت گرفته ، ترسانیده شده و برای جواب های فرمایشی آماده ساخته شده و چنان حرف هایی از او کشیده شده که نا فهمیده خودش را محکوم میکنند. اگر مصاحبۀ اولش را بدون تصرف نشر کنند، بر صحت قول من باور میکنید.
داؤد ملکیار بر نام هایی چون ضیاء ، عظیمی و ستار به خاطری تمرکز نموده است تاارتباطی میان آنها و به ادعای ملکیا ر" قتل " میوندوال، به وجود آورد، ولی با تذکر این مطلب از جانب نورزاد که آمد و شد این اشخاص بنا بر امر وزیر دفاع قطع شده بود، رسیدن به هدف ملکیار باز هم به ناکامی مواجه میگردد.
مصاحبه ادامه دارد :
" د. ملکیار- شما در دفعه پیش، یاد کردید که شب آخر وضع میوند وال صاحب ( پس از آوردن او از وزارت داخله به محبس) خراب بود، حالت تشنج و لرزش داشت . از درد شکایت میکرد وشما پرسانش کردید که آزارتان دادند؟ لت تان کردند او گفت که بلی. شما چه گفتید؟
( ببینید این ملکیار است که آن حالت را تمثیل میکند و از نورزاد انتظار تائید دارد)
ع. نورزاد- وقتیکه او را آوردند، همان (وقت ) شب من از طرف اطاق موسی شفیق آمدم. دیدم که اورا نو آوردند. پرسان کردم که چطور هستین ؟ گفت، که بسیار خراب . نالش میکرد.. گفتم که لت تان کردند.گفت، که هیچ پرسان نکو . وضعش خوب نبود"
د. ملکیار- در سرورویشان زخم هم دیدید ؟
ع. نورزاد- نی
د.ملکیار اما نالش میکردند؟ دفعۀ پیش این را هم گفتید که میوندوال صاحب سرپاهایشان ایستاده شده نمی توانستند ، ایا او را برای راه رفتن کسی کمک کرد ؟. ( بازهم ملکیار یادش میدهد که چه باید بگوید)
ع. نورزاد .هان، هان. بلی "
مصاحبۀ اول نورزاد مصاحبه کننده را به هدفش نرسانیده با عصبیت و اتهامی نسبت به میوندوال، پایان یافته بود. با وجود زحمتی که کشیده بودند و اورا برای یک مصاحبۀ دوم آماده ساخته بودند، سخنان صریحی در تائید آنچه ملکیار به دهنش می گذارد، نمی زند. مثلاً در برابر این سوال نورزاد از میوندوال که " لت تان کردند؟ " جواب نورزاد از زبان میوندوال این بوده که " پرسان نکو". یا در مقابل پیش کردن این مطلب که گویا " سر پای شان ایستاده شده نمی توانستند" و آیا در چنین حالتی کمک می شدند؟ طبیعی بود که جواب باید بلی میبود. اما" نالش میکردند؟ " هم جوابی نمیگیرد .
اما حالت بد میوندوال نه به علت کدام بدرفتاری یا بی احترامی از جانب هیأت تحقیق بوده بلکه ناشی ازبحران روانیی بود که برایش دران شب، با مواجهه با واقعیت تلخ ادای شهادتِ توأم با عصبانیت و انزجار شاهد و شنیدن اعترافاتی چند، عاید گردیده بود که منجر به نوشتن اعترافش نیز شده بود. آن شهادت های حضوری و غیابی، واقعاً اورا در" وضع خراب " قرار داده بود. چنانچه ادامۀ تحقیق آن شب بنا بر همین دلیل که اوخودش اظهار داشته بود که حالتش بنا بر اظهارات تند و تلخ شاهد، ناگوار است و مطالبۀ استراحت نموده بود، گسُسته بود. در بارۀ گفتارشاهد که باعث برهم خوردن وضع روانی میوندوال شده بود در بخش بعدی تفصیل بیشتری با نقل آنچه در سال 1993 نوشته بودم، به مطالعه رسانیده میشود.
سوال بعدی مصاحبه کننده :
"د.ملکیار یکی از سوال هایی را مطرح می کنم که همیشه نزد خانمش موجود بودوپیش فامیلش موجود است . بعد از واقعۀ فوت میوندوال صاحب شما یگانه کسی بودید که هم در محبس بودید وهم در ولایت کابل. پرچمیهای که در آن وقت با پاچاگل سرباز و واحدی هیات تحقیق بودندوشکنجه میکردند، آیا در آن صحنۀ آخر نبودند وپای خود را کشیده بودند؟ ویا اینکه برای شان دیگر موضوعی نمانده بو د کار خودرا کرده بودند"
با زهم داؤد ملکیار بدون آنکه موردی داشته باشد، پای پرچمی ها را پیش میکشد وبه جای مصاحبه شونده، این اوست که به نورزاد تلقین میکند که پرچمی ها شکنجه میکردند وتوقع تائید دارد. اما از نورزاد درین رابطه جوابی دیده نمی شود - یا جوابی نداده و یا جواب مطابق میل نبوده کشیده شده است .
سوال اصلی و محور همه کنجکاوی ها باید در بارۀ خودکشی میبود. به خاطری که مرگ در محبس اتفاق افتاده و اولتر از همه این مدیر محبس بود که ادعا داشت این یک عمل خود کشی بود. داؤد ملکیار به چه دلیلی چنین سوالی را مطرح نه ساخته است؟ چرا با او در همان گفت و شنود تصفیۀ حساب نکرده قوت منطق خود رادراعتقادش بر این که میوندوال به قتل رسیده است، به نورزاد نشان نداده است؟ چرا در بارۀ مسئولیت او در حفاظت جان میوندوال و یا نقش او درکشتشن، پرسش هایی به عمل نیامده اند؟ تصور من این است که دران مورداگر کدام پرسشی هم مطرح کرده باشد، پاسخ دریافت شده به مذاق آقای ملکیار برابر نبوده، هدف وی را نشانه نه گرفته خواهد بود .
سوال های اساسی دیگر که باید پرسیده میشدند و با تمام اهمیت شان مطرح نشده اند عبارت اند از کنجکاوی در بارۀ مرستیال. حرف های زیادی بود که باید با عیسی در میان گذاشته می شد. در بارۀ چند روزی که مرستیال مصروف نوشتن اعترافاتش در درون سلولش بود، در بارۀ اینکه کسی آزارش داده بود یا نه، در بارۀ اینکه آیا ممکن بود دران مرحله نامه ای به برادر زاده اش در درون زندان و یا به نذیر سراج در بیرون زندان بفرستد، دربارۀ این که آیا دروازۀ اتاق او و همچنان از میوندوال مقفول میبود یا نه ، ...؟؟؟
آقای داؤد ملکیار خلاف ادعای اولیش، در پی کشف حقایق نه بلکه در پی تشکیل دوسیه بر سبک جورج بوش و تونی بلیر در مورد عراق بوده است. این نه یک کاوش علمی است، نه یک کار ژورنالیستیک ونه حتی یک صورت دعوی برای محاکم. این فقط دیده درایی و تحمیل نقاط نظرش بر دیگران به طریقۀ خصمانه است. زشت تر اینکه چنین گردآورده شده های بی بنیاد و جعلیاتِ ملکیار به عنوان« مدارک گره گشایانه »، از جانب آقای نصیر مهرین برای نگارش تاریخ به کار گرفته شدهاند.
همان گونه که در ابتدا گفته ام باز هم تکرار میکنم که من با داؤد ملکیار وبا تمام کسانی که به نحوی از انحا به سبب این واقعه آسیب دیده اند، احساس همدردی میکنم. من با محترمه پروین امینی دختر خان محمد خان مرستیال نیز که پیوسته مرا مورد فحش و استعمال الفاظ رکیک هم قرار میدهد، بیشتر احساس همدردی دارم به خاطری که او پدر مهربانش را از دست داده است؛ و خاصة ً که آنقدر از شکنجۀ مرستیال تبلیغ کرده اند که اگر من هم بجای او می بودم احتمالا ًعکس العمل خشن تر نشان میدادم. صرف نظر ازین که توطئۀ کودتا صحت داشت یا دروغ بود، در هردو حالت اگر شکنجه ای صورت گرفته باشد، مردود، قابل نکوهش ومستلزم
نشان دادن عکس العمل میباشد. اما به هیچ وجه درست و منطقی نیست بر بنیاداختلافات سیاسی به شکل مزورانه با بهتان و اتهام زنی ناروا هم واقعیت ها و حقایق تاریخی را واژگون سازند و هم جگرگوشه ها ، وابسته گان و دوستان قربانیان حادثه را علیه کسانی که هیچ نوع تقصیر نداشته با صفای وجدان و باطن پاک با مراعات آخرین امکاناتِ پیش آمد نیک و انسانی عمل نموده اند، تحریک نمایند.
ادامه دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( *) مهرین در بخش هشتم نوشته اش چنین نگاشته است :
" میوندوال نیز " خوش " است که از زجرشکنجه های بیشتر وارهیده وکم ویا بیش زنده می ماند. آن احساس "خوشی" میوندوال را به رغم آیندۀ تاریک و نامعلوم، نخستین تماس با همسرش، مرهمی بر زخم ها و امیدی برای زیستن در زندان می شود. باید برایش گفته شده باشد که شما حالا می توانید ضروریات خویش را از خانه بخواهید. این پیام به او هم که بدون اجازۀ مقامات بالا میسر نبوده است، تا اندازه یی عملی میشود .
میوندوا ل عصر روز 8 میزان به همسرش نامه می نویسد. با آوردن ِ پیغام خانم سلطانه میوندوال وکتاب گاندی که شاید بخشی از آن را در ده روز پیش خوانده ، آرامشی یافته است. میوندوال با طلب چند دست لباس، کتاب گاندی، وغیره ضروریات، در واقع برای خویش آمادگی ایام محبوسیت را میگیرد ."
1 -Encyclopedia of death and dying, reference: Iserson, Kenneth V. Death to Dust: What Happens to Dead Bodies?
2nd edition.
2- Livormortis
3- Primary flaccidity
4 - ATP-ADT
5- Rigormortis
6- Secondary laxity (flaccidity)
7 - Algormortis
- 8
جناب ضیاء مجید طی نوشته ای تحت عنوان " کارنامه ئی دروغ و ابتذال" درشماره 136 جنوری 2011 سایت کابل نات در رد نوشته های مهرین و ادعای نورزاد چنین نوشته است :
"... حوزه ئی وظیفوی من، منحصر به گارد ریاست جمهوری بود که در محافظت از رئیس جمهوروتنظیم ساختار نظامی و نیروهای دفاعی گارد، در برابر خطر احتمالی، خلاصه میشد در حوزه ئی کار من که هم قوماندانی گارد و هم نظارت از کار ریاست دفتر جمهوری را در بر میگرفت، حجم کار به اندازه ای زیاد بود که فرصت "سرخاریدن " د ست نمیداد و بارها اتفاق میافتاد که چندین روز سپری میشد و من موفق نمیشدم حتا حمام بگیرم. بنابران نه از لحاظ پرنسیب های کاری به خود حق نمیدادم که در کار دیگران مداخله نمایم و نه وقت آن را داشتم که به محبس و یا جریان تحقیق زندانیان سرکشی نمایم.لذا این استناد نصیر مهرین را در مصاحبه ئی داود ملکیار با عیسی نورزاد که من به محبس رفت و آمد میکرده ام عا ری از حقیقت میدانم و به کلی رد مینمایم از جانب هم،داود خان چون به وجود اختلاف میان پرچمی ها و مرحوم میوندوال اگاه بود، وظیفه نگهداری و حفاظت از میوند وال را پس از دستگیری وی به قدیرنورستانی – قوماندان عمومی ژندارم و پولیس وزارت داخله سپرد. در این وقت عیسی نورزاد، خسربره ئی قدیر نورستانی، امر محبس کابل بود. گرچه شایعه هایی بر سر زبان ها انداخته شد که میوندوال از سوی پرچمی ها به قتل رسانیده شد ه تا بار مسوولیت قدیرنورستانی و عیسی نورزاد سبک تر گردد، ولی این شایعه ها به هیچ وجه نتوانستند قدیر نورستانی و عیسی نورزاد را از تیررس اشتباه و شککسانی که در امر تحقیق و محاکمه ئی متهمان کودتا دخیل بودند برطرف سازد. زیرا قدیر نورستانی و عیسی نورزاد، هردو مسوولان مستقیم نگهداری و حفاظت از میوندوال بودند که در این حالت اگر موضوع خود کشی منتفی باشد، امکان به قتل رسیدن میوندوال از طرف پرچمی ها ضعیف به نظر میرسد چون عیسی نورزاد بنابر مکلفیت وظیفه و مسوولیت مستقیمی که در مواظبت از میوندوال داشته، به باور من یکی از مهره های کلیدی است که به چند و چون قضیه ( خودکشی یا قتل میوند وال ) که در محبس واقع شده اگاهی دارد اما از ان جا که خود ریگ در کفش دارد ونمی تواند و یا نمی خواهد حقیقت را آفتابی سازد، با ارائه ئی دروغ هایی چون کشاندن پای دیگران، آنچه را که واقع شده ا ست، مخدوش مینماید . "
یادداشت این قلم: با حفظ احترامم به نویسنده، با این قسمت نوشتۀ شان که "داود خان چون به وجود اختلاف میان پرچمی ها و مرحوم میوندوال اگاه بود، وظیفه نگهداری و حفاظت از میوند وال را پس از دستگیری وی به قدیرنورستانی – قوماندان عمومی ژندارم و پولیس وزارت داخله سپرد." موافق نبوده، آنرا تصور نویسنده می پندارم. احتمالاً داؤدخان از تفاوت نظرها اطلاع داشته ولی آن تفاوت نظرها یا اختلاف دیدگاه ها چنان هم نبوده که داؤد ازان ناحیه احساس ناراحتی کرده باشد. آنچه مسلم است قاعدتاً نگهداری و حفاظت از محبوسین وظیفۀ پولیس و مسئولین محبس بوده که قدیر خان در رأس آن قرار داشت و شاید بنا بر همین دلیل داؤدخان در مورد حفاظت میوندوال بر قدیر خان تأکید نموده خواهد بود. قابل تذکر است که برخلاف وضع امروز که محابس به وزارت عدلیه ارتباط دارند، دران هنگام این مسئولیت از پولیس بود، وبرخلاف امروز که وزیر داخله همه کاره و در رأس پولیس قرار دارد، دران هنگام پُست قوماندان عمومی ژاندارم و پولیس وجود داشت که در ساحۀ مسئولیتش از استقلال زیادی برخوردار بود.
February 1st, 2011
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- علی رستمینقش پیش نهاده هایی تاریخی وسامان یابی های بعدی قدرت درتأسیس وافول حزب دموکراتیک خلق افغانستان(حزب وطن)
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادجهاد و جنگ در افغانستان قبل از آمدن قطعات شوری به حمایت پاکستان و رهبری امریکا آغاز شد
- سیداحسان واعظیبخش دوم نقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- سیداحسان واعظینقش سازنده و ماندگارببرک کارمل در مسیر تاریخ
- داکتر حمیدالله مفیدفرود دو ستاره درخشان از کهکشان اندیشه وخرد
- علی رستمی ببرک کارمل بااندیشه عدالت خواهانه به خاموشی رفت
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرآریایی ها یا تورک ها؟
- عبدالو کیل کوچی دسامبردر آیینهء تاریخ
- عبدالو کیل کوچیمحمود بریالی ابر مرد جنبش چپ وترقی خواه افغانستان
- محمد عوض نبی زادهنا یب سالارمحمد حسین خان پیکارجوی رزمگاه میوند وغزنیگک
- خلیل وداد چگونه س.د.ج.ا. به س.خ. ج.ا. تعویض شد
- مترجم: ا. م. شیریانقلاب اکتبر! استالین. نوسازی- کودتای لیبرالی
- نویسنده: نجیب سرغندوی نهضت خدایی خدمتگاری و نقش آن دربیداری پشتونها
- گزارنده به پارسی دری: عزیز آریانفرتوران
- حسن پیمانامیرتیمورموئسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی قسمت-6
- حزب کارایران(توفان)انقلاب اکتبر ناقوس مرگ سرمایه داری بود
- ظهو رالدين دبرېالي انقلاب دکاليزې په وېاړ
- زمان هوتکبمناسبت هفدهمین سالشهادت داکترنجیب الله
- رحمت اله رواندشهید داکتر نجیب اله داوولسم تلین په یاد
- جلال بايانی کاوشگرشـــهيد داکتر نجيب الله
- جلال بايانی کاوشگرهفده سال قبل درقلب افغانستان کابل حماسه تاريخ رخ داد
- نصیراحمد – مهمند پیړی،پیړی زغم او پیچ دی وګالل شی
- داکتر حبیب منګل دافغانستان دخپلواکۍ غورزنګ ته لنډه کتنه
- نویسنده : مهرالدین مشیدروزی که زمامداران ناکاره در سایۀ آن صرف احساس فربهی کرده اند
- حسن پیمانامیرتیمور موئسس سبک اصیل هنر معماریوحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی5
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادحقایقِ تلخِ جنگِ 1979-1991 افغانستان از زبان نظامیان شوروی پیشین
- عبدالوکیل کوچی نگاه مختصری به تاریخ کوشانی ها
- انجنیر فضل احمد افغان شاه امان الله غازی و خط سیاه دیورند
- میر عنایت الله سادات معضلۀدیورند
- تتبع ونگارش؛تلخیص وترجمه: ازحسن پیمانامیر تیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنگ ومدنیت آ سیای وسطی قسمت(4)
- امان معاشر؛ خبرنگار آزادهشت ثور آوردن مجاهدین رو بزوال از کوه ها به قدرت جنرال دستم
- ا. م. شیریزادروز لنین، روز شرمندگی ما
- عتیق الله مولویزادهاز دین پروری، تا دین فروشی!!
- حسن پیمان امیرتیمور موسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنک ومدنیت آسیای وسطی قسمت 3
- نوشته کریم پوپل تاریخ نوروز کهن
- نجم کاويانیيادی از نوروز در کابل قديم
- تتبع ونگارش-ترجمه وتلخیص: ازحسن پیمانامیرتیمور موسس سبک اصیل هنرمعماری وحامی فرهنگ ومدنیت اسیای وسطی-2-
- دوکتور امین برین زوریدوکتور امین برین زوری
- برگردان و تبصره از دکتر خلیل ودادیهودیت در افغانستان
- ارسالی صمیمیبازگشت «لنین» به «خجند»
- حسن پیمانشمۀ ازخدمات وکارنامه های امیرتیموردرأئینۀ تأریخ
- سلیمان راوشجشن سده
- حسن پیمانتأریخ وخدمات زنده ومشهود امپراتوری تیموریان محال است به فراموشی سپرده شود
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادمناسبات سابق دولت افغانستان و اتحاد شوروی آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی در ششم جدی به افغانستان
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- سرلوڅ مرادزی برتانوي هند او برتانوي پنجاب، د پښتنو د ویښتیا دښمنان !
- عتیق الله مولوی زادهزندگی از کاخ تا کا نتینر!
- سرلوڅ مرادزیبرتانوي هند او برتانوي پنجاب دواړه، د پښتنو د ویښتیا ضد !
- سرلوڅ مرادزیډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- نویسنده : مهرالدین مشیدبالاخره امریکایی ها سر به بالین بیمار نظامیان پاکستانی این بازوی زرهی تروریزم جهانی نهادند
- عبدالوکیل کوچید سامبر نقطه عطف درتاریخ جنبش داد خواهانه مردم افغانستان
- سرلوڅ مرادزی ډیورڼد کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون دوهمه برخه
- انجنیر فضل احمد افغانخط سیاۀ دیورند مولود دسایس انګلیس و روسیه
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه، څپڅپاند دریځونه او پنځم ستون
- فرزاد رمضاني بونششناسايي يا عدم شناسايي ديورند؟
- انجینر محمود صافی دافغانستان دتاریخ ځلانده ستوری احمد خان « احمد شاه بابا » درانی کال
- سید ذا کر شاه ( ســــــــــادات) (( د ډیورند کرښې غندل یا د پاکستان ســـــــره دښمنی))
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او څرګند دریځونه
- بیداربمناسبت کنفرانس بین المللی لندن و عدم پذیرش دیورند خط فاصل
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- عزیز آریانفرنیاز تاریخی به بازگشت به توافقات ژنو
- سرلوڅ مرادزی ډیورنډ کرښه او روستۍ پراختیاوې
- سرلوڅ مرادزید ډیورند کرښې پریکړه به، لروبر افغانان خپله کوي
- ارسالی صمیمیبرگی از تاریخ جنگ جهانی دوم/ چگونه مسکو تسلیم آلمان ها نشد
- میر عنایت الله سادات نگاهی به تاریخ آریانا
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بخش آخر
- جلال بايانیبزرگ مردان تاریخ
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش دوازدهم
- شبيراحمد طالب وزيران اوخاطرې
- رسول پويانجايگاه هرات در مدنيت خراسان
- محمدنبی عظیمیسفر دیگر به جلال آباد
- عزیزه عنایت خامۀ درفرا راه آزادی !
- نصیراحمد - مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو دشهیدانواوغازیانوپه یاد
- دوکتور جلال بايانی « روح شاه غازی امان الله شاد و پر نور باد »
- انجنیر ظهو رالدین اندیشپراو دا
- محمدنبی عظیمیتعرض متقابل قوای مسلح افغانستان
- نوشته کریم پوپل اشغال و تاراج کابل از زمان تاسیس الی امروز
- سلیمان راوششهروندان شهر (جندان)
- محمدنبی عظیمی درحاشیه تعرض متقابل
- رسول پویاننقش استعمار در تخریب تمدن خراسان
- رسول پویانخراسان بعد از فروپاشی امپراتوری تيموريان
- رسول پویان ریشه های خراسان کهن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش هشــــــــــــــــتم
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخـــش هفتـــــــــــــم
- ا. م. شیریپراودا در ۱۰۰ سالگی: زنده و رزمنده
- اسدالله جعفریمیلاد گل سرخ
- عبدالحی نزهت افزودن دشواری کارعاقلانه نیست
- فوادشاه امان الله خان غازى از نظر احمد شاه مسعود كى بود؟
- انجنېر ظهو رالدین اندېشپر فا شیزم د بري ورځ یعنی دامپرېا لیزم دنیمی تنی ښخول په شوري سوسېا لیستي هېواد کی
- نویسنده : مهرالدین مشید نباید بیش از این بهایی برای ویرانی این سرزمین پرداخت
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بخش ششم
- نوشته صوفی کریم فیضانی حملات اعراب در افغانستان
- انجنیر ظهورالدین اندیشد افغا نستان د خلک دمو کراتیک گوند داد شهیدا نو او اتلانو دسور گوند ټولو غړو ته له پو رته نه تر کښته پو رې
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد بقیه بخش پنجم
- نبی حیدری معلم جنک یا صلح
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد بقیه بخش چهارم
- تهیه وترتیب:میرمحمدشاه رفیعیچهره امروزی تپه مرنجان ورازهای تاریخی آن
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد -- 4
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد - 3-
- سلیمان راوشتندیس های بامیان مجسمه های بودا نیستند
- حسن پیمانبیادبودسلسال وشهمامه تندیسهای بودا دو همبزم ودو همسنگ
- حسن پیمانافشارخونین وقتلهای زنجیره یی انگیزۀ اتحادخلقهای تحت استبداد
- محمدنبی عظیمی جنگ جلال آباد
- رحمت اله رواند روسانو يرغل او وتل دواړه تېروتني وې
- احمدولي بدخشياداي ديني به قربانيان فاجعة افشار
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- عتیق گلشمه ازجنایات بعضی گروه های ماوئیستها درافغانستان
- محمد نبی عظیمیچرا از مرگ می ترسید ؟
- جمعه خان صوفيلر وبر دوه افغان که يو افغان؟ (يوولسمه او آخري برخه)
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (اتمه برخه)
- عبدالو کیل کوچی فرخنده باد چهل وهفتمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- حمید محویتآتر بی نوایان
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزادآمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- تهیه کننده : عبدالقدیر میرزاییسقوطِ یک امپراتوری!
- محمد عارف عرفان رازهای حقیقی دعوت ارتش شوروی
- حمید محویدر بارۀ [کشته شدن پلخانوف(؟)]
- محمدنبی عظیمیجنگ جلال آباد
- صدیق رهپو طرزیما و نو آوری، تجدد و مدرنیزم
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟ (پنځمه برخه)
- داکترآریننام ببرک کارمل جاویدانه است زیرا توده های مردم آنرا ستوده اند
- عبدالو کیل کوچیپنجمین سالگرد وفات محمود بریالی را گرامی میداریم
- صدیق رهپو طرزیدیورند: سر و صدا برای هیچ
- محمدنبی عظیمیسپیده ها این جا آرام انــد
- محمد عوضازمكتب مبارزهء رفيق ببرك كارمل بياموزيم
- علی رستمیببرک کارمل ستارهء درخشان مبارزِ عدالتخواهء کشور
- عبدالو کیل کوچیببرک کارمل بزرگ مرد تاریخ
- دوکتور نثار احمد صدیقینام ببرک کارمل جاودان و روانش شاد باد
- جمعه خان صوفيلر و بر دوه افغان که يو افغان؟(٢ مه برخه)
- عزیز آریانفرچگونه دهلیز واخان ایجاد و به زور به افغانستان داده شد
- جمعه خان صوفيلر و بر: دوه افغان که يو افغان؟
- انجنېر ظهورالدين اندېشبه افتخار سالګرد انقلاب پېروزمند و زنجير شکن سوسياليستی اکتبر
- گزارشگر از انگلیسی به پارسی: صدیق رهپو طرزیده اسطوره در مورد افغانستان
- انجنېر ظهورالدين انديشبمناسبت سالمرګ انقلابی دلير وانديشمند خلل ناپذير
- از کریم پوپل روش سیاسی دولتها وملیتهای افغانستان در طول تاریخ
- عدالتدشمن هرگز وارد شهر لنين نخواهد شد!
- عبدالو کیل کوچی ماندگاران تاریخ
- نصیراحمد – مهمنددافغانستان دخپلواکی دبیرته اخیستلو
- سليمان راوش به پیشواز 28 ـ اسد
- انجنېر ظهورالدين اندېشدافغانستان دخلکو دملی_ازادی بخښونکي انقلاب دکاليزی په وياړ
- گزارنده: عزیز آریانفرمقاله دوم نقش دولت «کیرپاند» در با هم آمیزی فرهنگ های آسیای میانه
- عزیز آریانفرشاهنشاهی پنج صد ساله تاجیکی- ایرانی کیرپاند در مرزهای باختری چین
- حامدعلمیرساله روزشمار وقایع افغانستان از سال 1747 الی اخیر سال 2010
- نوشته کریم پوپلظهور وزوال اردوهای افغانستان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دوازدهم وپایانی
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش 11
- گزارشگر از زبان انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش دهم
- سرلوڅ مرادزیلندن کې ډيورند جرګه د پنجاب پر سر کلک ګوزار
- تهیه کننده:امان معاشر نامه ی خواجه حافظ شیرازی برای امیر تیمور
- عبدالصمد ازهرخود کشی یا قتل بخش نهم
- محمدنبی عظیمی لحظاتی با ازهر بزرگوار
- محمدنبی عظیمی آیا روزی تاریخ حــــرب کشور ما نوشته خواهد شد؟
- عبدالصمد ازهر اسرار مرگ میوندوال بخش نهم
- ازهر عبدالصمداسرار مرگ میوندوال بخش هشتم
- محمد همایون سرخابی شهر غلغله در ماتم نبود بودای بزرگش هنوز میگرید
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوالبخش هفتم
- محمدنبی عظیمیتا لحظهء انــــتقال مسؤولیت
- گزارش از انگلیسی به پارسی صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دوران تیموریان
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش ششم
- اسدالله جعفریآیاافشار باردیگر تکرار خواهد شد؟
- سید عبدالقدوس «سید»جنگ افشار
- خلیل الله سکندریواقعیت های پنهان در ماجرا های عیان افغانستان
- محمد همایون سرخابی نگاه مختصری پیرامون زندگی پرافتخار ظهیرالدین محمد بابر
- عبدالصمد ازهراسرار مرگ میوندوال بخش پنجم
- محمد عالم افتخارسید جمال الدین افغانی ؛ اَبَر انسانی که از نو باید شناخت !
- سرلوڅ مرادزی پاچاخان د بهرنیو پوهانو په نظر کې
- صدیق رهپو طرزیباستانشناسی افغانستان از کهن ترین روزگار تا دور تیموریان
- میرعنایت الله سادات نظری بر موافقتنامه ای دیورند
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا قتل؟ بخش چهارم
- نویسنده : مهرالدین مشیدامریکا و بازی بزرگ در کشوری که دشنۀ مقاومت گلوی هر مهاجمی را شگافته است
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ بخش های دوم و سوم
- تتبع و نگارش امان معاشر، خبرنگار آزاد آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی به افغانستان
- ا. م. شیریبمناسبت زادروز استالین
- عبدالصمد ازهرخودکشی یا مرگ
- نویسنده: ولادیمیر پلاستون ببرک کارمل تا آخرین نفس های خود به حقانیتِ راهی که خود انتخاب نموده بود باور داشت
- ع.رستمی ببرک کارمل نماد وحدت!
- ر. حسنهفته اول دسامبر یاد آور روز های فقدان دو شخصیت مبارز نستوه کشور
- نوشته از ع. بصیر دهزادبخاطر 14چهاردهمین سالگرد وفات شادروان ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی گرامی وجاویدان باد نام وخاطره تابناک زنده یاد ببرک کارمل
- عبدالو کیل کوچی چهارمین سالروز وفات زنده یاد محمود بریالی را گرامی میداریم
- احمدشاه سرخابییادی از جاودان یاد ببرک کارمل و برادر و همرزم فقید ش محمود بریالی!
- سرورددیورند کرښه دتکړه پوهانو وځیړ نو ته ضرورت لري
- عزیز آریانفردرنگی بر سر نام کشور ما- افغانستان
- عزیز آریانفرراز نهانی نامه دوست محمد خان به نیکلای یکم- امپراتور روسیه
- عزیز آریانفرآیین نامه داخلی انقلابیون جوان افغان (جوانان افغان)
- شباهنگ راددر یادمان کمونیست رزمنده «ارنستو چه گوارا»
- دکتر بیژن بارانکوچ آریاییها از شمال خزر
- سرلوڅ مرادزی د تاریخ پاڼه : کوز پښتانه او د افغانستان خپلواکي
- سليمان راوش تجاوزانگليس ، روس و امريکا بر افغانستان يا يک دروغ بزرگ
- اکادمیسن دستگیر پنجشیریحملات بر نیروهای چپ و پیامد های آن
- عزیز آریانفرگستره «اروآسیای میانه بزرگ»
- احسان لمر یادی از خانوادهء ناظر صفر
- داکتر . و .ع . خاکسترفراز های از زند ه گی یهودان در افغانستان
- نوشته صدیق رهپو طرزیتمدن «سند ـ هلمند» آغاز گر تاریخ ما
- انجنیر زلمی نصرت مهمندافغانستان د«جواهر لعل نهرو»له نظره!
- لیکونکی : نجم الدین « سعیدی »دعلامه دوکتورمحمد سعید « سعید افغانی»د «۲۵» تلین په ویاړ !
- سيد احسان " واعظی"تمدن های آريانای کهن و خراسان باستان
- آصفه صبابه مناسبت سی امین سال شهادت شاد روان محمدطاهربدخشی
- عبدالوکیل کوچیفرخنده باد چهل و پنجمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب قهرمانان وشهیدان !
- مرادزیستر پاچا خان : ملي هویت ، خپلواکي ، ملي ژبه او تعلیم
- علی رستمی چهل وپنجمین سالکرد حزب دموکراتیک خلق افغانستا ن را گرامی داشت !
- داود کرنزی بمناسبت سومین سالگرد وفات رفیق بریالی
- یعقوب هادینام و نیکوئی های رفیق ببرک کارمل جاودان باد
- سید احسان واعظی شخصیت نام اوری که باتاریخ زیست
- ترجمه و تحشیه از خلیل وداداز انقلاب اکتوبر تا انقلاب ثور
- سيد احسان " واعظی"تمدن هاي آرياناي كهن و خر اسان باستان
- احسان واعظی جايگاه والا و ارزشمند فيض محمد کاتب هزاره دربازتاب رويدادهای سياسی و تاريخ نگاری کشور
- رحمت اله رواند سنبلی نهمه نیټه د پښتنو اوبلوڅو د پیوستون د ورځی په یاد
- مرادزئ د وږي ۹ مه د پښتونستان ورځ
- نوشته : میرمحمد شاه "رفیعی"آرزوهای فراموش ناشده شهدای به خون خفته
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- صديق وفا لويَه جَرگه ها ونقش ارزشمند آن در ساختار اجتماعی- سياسی وقانون گذاری افغانستان
- پژوهش: ظاهردقیق ماسترعلوم سیاسیحکومت مجاهدین(!)وبرکناری نقابهای تقدس آنان
- محمد عوض نبی زا د ه سی ومین سالروز شهادت علامه محمد اسمعیل مبلغ فرخنده و گرامی باد
- دکتورخلیل وداد (بارش)خاطرات مهندس هُلندی فان لوتسنبورگ ماس
- محمد عوض نبی زا دهدرويش علي خان هزاره اولین نایب الحکومهءهرات دردولت درانیها
- میرعبدالواحد ساداتسخنی چند پیرامون شخصیت والای غبار
- محمد عوض نبی زا ده بنیادعلیخان هزاره مبارزهمیشه درسنگرو یکی ازمدافعین راستین استقلال کشور
- محمد عوض نبی زا دهشیرمحمدخان هزاره جنگاورقهرمان و یکی از فاتحین اصلی معرکهءمیوند
- ترجمه و تحشیهء دکتور خلیل وداد نخستین مداخلهء نظامی شوروی به افغانستان
- سیدحسن رشاددو یاد و دو خاطره
- گزارنده به دری: عزیز آریانفرافغانستان در مراحل نخست توسعه مستقل (سال های دهه 1920)
- محمد عوض نبی زا ده میر یزدان بخش بهسودی نماد ازایمان و مقاومت ،قربانی توطیه و پیمان شکنی
- محمد عوض نبی زا د ه یکصد وپا نزدهمین سا لیا د شهادت میرمحمدعظیم بیگ سه پای
- نسیم جویا جویاــ پرچم شجاعت و نبرد مردم افغانستان به خاطر ازادی,عدالت وترقی
- محمد عوض نبی زا دهچهل و سومین سا لگرد وفات زنده یاد برات علی تا ج یکی ازپیشآهنگان ، نهضت مشروطه خواه و دموکرات گرامی باد
- محمد عوض نبی زا دهیکصدوپنجمین سال تولد فرقه مشرفتح محمد خان میر زاد یکی از پیش قراولان جنبش مشروطیت کشور فرخنده باد!
- محمد عوض نبی زا دهبیست و ششمین سا لیا د وفات محمد ابراهیم گا و سواریکی ازپیشگامان نهضت دهقا نی وضد استبداد گرامی با د!
- جنرال محمد یاسین امیریهشتاد سال از تولد ببرک کارمل شخصیت استثنایی تاریخ معاصرکشورمی گذرد
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبي زاده نقش و مقام مردم هزاره دردولت و جامعه طی دوونیم قرن اخیر
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟(قسمت ششم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- مشعلشخصيتي که با تاريخ عمر خواهد کرد
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت پنجم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت چهارم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- محمدعوض نبی زاده یادی ازمبارزقهرمان عبدالخالق شهید
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ )قسمت سوم (
- تهيه ، تدوين وپژوهش (راد مرد)چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟ (قسمت دوم )
- تهيه ، تدوين وپژوهش )راد مرد)تاريخ سخن ميگويد: چگونه آمريکا شکارافراطيون شد؟
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- دپلوم انجنیر خلیل الله معروفی جوانمرد لک بخش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در كوچه هاى خون و اّتش (جلد دوم)
- نصرت شاد يادي از “ مولانا “ ملانصرالدين !
- محمدعوض نبی زاده معرفی مختصریکعده ازمبارزین شاخص مردم هزاره درجنبیشهای ضد استبدادی و استعماری
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ويرايش وگردآورنده جانبازنبردنخستين سلطنت يک زن ازسلاله غزنويان در جهان اسلام
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- ظريفيبه بها نهء هشتا دهفتمین سالگرد استرداد استقلال افغانستان
- آتوسا سلطان زاده فيلسوفاني كه پيامبر شدند !
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- دوکتور.م. پکتیا وا ل بمنا سبت هشتا دو هفت مین سا لګر د استر دا د استقلا ل ملی افغانستا ن
- محمدعوض نبی زاده هزاره جات یا هزارستان ازدیدگاه ونظر مورخین
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- نصرت شاد توماس هابس متفكر و فلسفه سياسي دولت
- عليشاد لربچه ژان ژاك روسو
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- عليشاد لربچه زنون ؛ اهل كيتون
- نوشتهء: زمری کاسی شناسنامهء يکتن ازمشروطه خواهان، يک مبارز گمنـــام و افشای يک ترورسياسی ديگر؛
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشوردرمورد هفت وهشت ثور
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پر شوردر مورد هفت وهشت ثور
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رستاخيزمروري برواژه تاريخ
- جليل پرشور در مورد هفت و هشت ثور(بخش شـشم)
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشور در مورد هفت وهشت ثور بخش چهارم
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر مورد هفتم وهشتم ثور
- جليل پرشوردر موردهفتم وهشتم ثور
- سراج الدین ادیبروز جهانی کارگر وتشکیل سازمان بینالمللی کار
- سراج الدین ادیب جهان در آیینه ء رویداد های تاریخ (اول تا 31 می )
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمد وليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- محمدوليبرگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــان
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- سراج الدين اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخي
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- کريم حقوقابونصر فارابي ارسطوی شرق
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آيينهء رويدادهای تاريخ بخش نخست
- گرد اّورنده و مترجم: غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- غفار عريفگذر در کوچه هاي خون و آتش
- رضا شادابهویت قومی هزاره ها و سادات هزاره
- ارسالي آرش فروزی با مبارز آتشين راه نجات مردم داکتر محمودی آشنا شويم
- سراج .اديبجهان در آئينهء رويدادهای تاريخ
- دوکتورمحمد شعيب مجددیمسابقه تير اندازی در زمان تيموريان هرات
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش سوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش دوم
- سراج الدين اديبجهان در آیینه ء رویداد های تاریخ بخش نخست
- اسکاریحسن صباح وجنبش اسماعيليه
- دستگيرصادقيغارت ميراثهای فرهنگي و تاريخي
- صباحچگونه ابوریحان بیرونی قاره آمريکا را کشف کرد؟
- داکتر وفاهوشی مین مردی که تاريخ را رقم زد
- صباحاولين سفير زن درتاريخ کابل زمين
- صباحگوشه ي ا ززندگي جاودانه مرد خراسان
- استادصباحابوالفضل بيهقی مورخ امپراتوري غزنويان
- سراج الدين اديببمناسبت 86 مین سال استقلال افغانستان
- تهيه و تدوين از بصيرشررتاريخ ، آزادي ،صلح واستقلا ل
- عينيسيرتاريخي فاجعه ملي ومجرمين جنگي
- رسالتروزا زن بحث انگيزتاريخ
- استادصباحميمنه د راورا ق تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحچهل سال اسماعیلیه بعد از وفات حسن صباح
- استادصباحتاريخ عمومي اسماعیلیه هاواوضاع خراسا ن
- نبشهءايشرداسالاحمدالله هندوی افغانستانیم؟!
- تهيه و ترتيب از اشرف بهروزفشرده اي از تاريخ فرانسه
- انجنيرغلام سخي ارزگانيبه بهانه يي گرامي داشت از روز جهاني مادر
- ارسالي جواد نصريانزن در آنسوي تاريخ
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحيعقوب ليث صفاري مرد خرد وپيکا ر
- ارسالي صيقلرويدادها ي تاريخي
- ارسالي بنفشه ميتراآخرين تغييرات سياسي جهان در دهه پسين سده دوهزار عيسايي
- ارسالي فرحت شکوهمندگفتار بزرگان
- ارسالي بنفشه ميتراسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- ارسالي بنفشه ميترامجموعه ای از دانستنی ها
- گردآورنده وتلخيص استادصباحسفر تاريخي وهنري د ردنياي باستا ن
- استادصباحگسترش فرقه اسماعیلیه در قرن اخیر
- نسرین مفیدردپای زن افغان در تاریخ
- نسرين مفيدهشتم مارچ روز جهاني زن در پهنای تاريخ
- ارسالي محبوب شاملعقايد اسماعيليه
- ارسالي ميلاد بهزادتاریخچه کتاب و کتابخانه در عهد با ستا ن
- ارسالي نسترن نيلابمروري برآيين کا تو ليک
- ارسالي شامل سالارد رمورد زرتشت و زرتشتیا ن چه میدانیم؟
- ارسالي فريدون کيومرثمهاتما گاندی منجی صلح وپيام آورآزادي
- ارسالي بکتاش نهيردرباره اصطلاح شيعه
- استاد صباحکمي ازحقا يق ناگفته وتاريخي سرزمين خراسان
- ارسالي جواد نصريانتاريخ ظهور و مؤسس مذهب معتزله
- ارسالي اميد برهاناهل حديث و حنابله
- ارسالي جواد نصريانوهابيت چگونه بوجودآمد؟
- استاد صباحتاريخ مذ هب اسماعيليه
- ارسالي دانش آرزوتاریخ اروپا
- ارسالي اميد آهنگربابل درکجا واقع بود؟
- ارسالي جواد نصريانپنج دهه از تصویب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد
- ارسالي اميد آهنگرامپراتوری اسکندر چه وسعت داشت ؟
- ارسالي عمران مهربانچه نيرويي ملتها را به حرکت در مي آورد؟
- ارسالي ميلاد دوستچه کسی می تواند تاریخ بنو یسد؟
- ارسالي مشهيد مهوشبِنِدِتو كروچه
- ارسالي اميد آزموننظرمن در باره تاريخ
- ارسالي مشهيد اميلسا ما نيان
- ارسالي داکتر بصيرجنگ نفت
- ارسالي احمد منصور آگاهنهروآزاده مرد آزادي
- ارسالي وليد نصرياندرتاريخ ا مريکا چه گذشته است؟
- استاد صباحلحظه يي دردهليزهاي تاريخ
- ارسالي سالار هوشمندبه بها نه، سالروز ترور مهاتما گاندی
- ارسالي داکتربصيرتاريخ و هويت ملي ما
- ارسالي شامل صباحلحظه يي با تاريخ
- دستگير صادقيگراميداشت از مبارزات قهرمانانهً مردم با شهامت افغانستان در حفظ استقلال کشور