دشمن هرگز وارد شهر لنين نخواهد شد!
عدالت عدالت

سپتامبر امسال هفتادمين سالگرد آغاز محاصره لنين‌گراد، يکی از هولناک‌ترين و در عين حال قهرمانانه‌ترين فصول در مقاومت مردم شوروی در مقابل تجاوز نازی است. اين، که از هشتم سپتامبر ۱۹۴۱ تا بيست‌و‌هفتم ژانويه ۱۹۴۴ طول کشيد، يکی از طولانی‌ترين و مخرب‌ترين محاصره‌ها در تاريخ است که تلفات انسانی عظيمی را موجب شد، اما شهر هرگز تسليم ناری‌ها نگرديد.

 

 

منبع: سوسياليسم قرن بيست‌و‌يکم
نويسنده: مارک پریمن


سپتامبر امسال هفتادمين سالگرد آغاز محاصره لنين‌گراد، يکی از هولناک‌ترين و در عين حال قهرمانانه‌ترين فصول در مقاومت مردم شوروی در مقابل تجاوز نازی است. اين، که از هشتم سپتامبر ۱۹۴۱ تا بيست‌و‌هفتم ژانويه ۱۹۴۴ طول کشيد، يکی از طولانی‌ترين و مخرب‌ترين محاصره‌ها در تاريخ است که تلفات انسانی عظيمی را موجب شد، اما شهر هرگز تسليم ناری‌ها نگرديد.

سال ۱۹۴۱نه تنها آغاز يکی از هولناک‌ترين پرده‌های جنگ جهانی دوم، بلکه آغاز پايان نهايی نازيسم را نيز رقم زد. در حالی که نسل جنگ به تدريج می‌ميرد، مراسم يادبود زيادی با شرکت بازماندگان زنده آن برگزار نخواهد شد. خطر اين است که با ناپديد شدن اين خاطره‌ها، خودپرستانه‌ترين نوع روايات جای آن‌ها را بگيرند. برای برخی از مورخين، سال ۱۹۸۹ «پايان کمونيسم» و آغازگر دوره انجام ژيميناستيک ايده‌ئولوژيک برابری اخلاقی بين فاشيسم و دشمن اصلی آن کمونيسم بود.

البته، استنثاهايی وجود دارد. کتاب «استالين‌گراد» نوشته آنتونی بيوُر نمونه عالی در تاريخ نظامی است، که روايت جالبی از فداکاری شهر به دست می‌دهد. معهذا، بيش‌تر پُرفروش‌های بزرگ تاريخ جنگ جهانی دوم، شايد، به طور قابل انتظاری بر نقش بريتانيا در جنگ تمرکز دارند، و تقريباً هر کس ديگر را ناديده می‌گيرند. اگر هاليوودی کردن بيش‌تر عمليات نرماندی که اخيراً در فيلم «نجات گروهبان راين» و سريال تلويزيونی «جمع برادران» را اضافه کنيم، بعضی اوقات چنين به نظر می‌رسد که جبهه دوم- جبهه شرق- اصلاً وجود نداشته است. و در فرهنگ عاميانه انگليسی ما يک عامل ديگر هم داريم. آيا اين به علت وضعيت رقت‌انگيز «چپ» است که جنگ جهانی دوم موضوع برنامه‌های کمدی شده است؟  مشکل بتوان تصور کرد که يک کانال تلويزيونی فرانسوی چيزی سخيف و توهين‌آميز مانند برنامه «الو، الو» ‘Allo Allo’ توليد کند. و تازه بعضی از رسانه‌ها متعجب اند که چرا تماشاچيان انگليسی فوتبال جرأت می‌کنند جنگ جهانی دوم را مانند هر چيز ديگری به شعار پيروزی مبدل کنند: «دو جنگ جهانی و  حالا يک جام جهانی؟»

اين مجموعه عوامل باعث شده اند که فداکاری قهرمانانه اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی در راه تأمين نهايی شکست آلمان نازی کاملاً فراموش شود. ارقام نيز آنچنان بزرگ اند که تقريباً غيرقابل فهم می‌شوند. هيج رقم قطعی نمی‌توان ذکر کرد، اما عموماً پذيرفته شده است که شوروی نزديک به ۲۳ ميليون کشته داشت- چيزی نزديک به ۱۴ درصد جمعيت آن زمان کشور. ايالات متحده آمريکا؟ نيم ميليون نفر يا ۰٫۳ درصد جمعيت، و بريتانيا نيم ميليون نفر يا ۱ درصد جمعيت آن.

هر کس که بعد از ۱۹۸۹ به روسيه، بلاروس، کشورهای بالتيک، يا اوکرائين سفر کرده باشد ديده است که چگونه اين بزرگداشت فداکاری‌شان بخش مهمی از فرهنگ عمومی شده است و با خشم بر سر آن نيز رقابت می‌شود. در اوکرائين يادبودها به ميدان جنگ لجام‌گسيخته بين ناسيوناليست‌های اوکرائينی و عناصر هوادار روسيه مبدل می‌شوند. در بلاروس، پايتخت (شهر مينسک) نقشی را که بسياری از شهروندان آن به عنوان واحدهای پارتيزان در وارد کردن تلفات سنگين به اشغالگران نازی ايفا کردند، به عنوان يک منبع غرور بلاروس به ياد می‌‌آورد. در روسيه شکست آلمان هر چه بيش‌تر از تاريخ مبارزۀ ضدفاشيستی منفک شده و به جای آن در خدمت احيای ايده‌های روسيه بزرگ در منطقه و فراتر از آن به کار گرفته می‌شود.

در استونی، نزاع خاطره‌ها به چنان وضعيت شديدی رسيده است که يکی از يادبودها باقی مانده در بزرگداشت خاطره کسانی که در نبرد با نازی‌ها جان باختند، در پاسخ به اعتراضات خشونت‌بار استونی‌های روسی زبان، از مرکز شهر تالين برداشته شد. به همين دليل ديدن سنگ نوشته جالب زير در بيرون «موزه اشغال و نبرد برای آزادی» شهر تعجب‌برانگيز است: «حفظ حافظه تاريخی به استحکام هويت مردم و حکومت کمک می‌کند. گذشته، بدون در نظر گرفتن آنچه به بار آورده است- شادی يا سوگواری، افتخار يا سرافکندگی، شايسته به ياد آوردن است. گذشته را نمی‌توان از حافظه زدود.»

به مناسبت هفتادمين سالگرد گشايش جبهه شرق عليه نازيسم، شرکت «فلسفه‌فوتبال» يک سری تی‌شرت توليد کرده است. هيو تی‌سديل طراح و مؤسس شرکت از پوستری الهام گرفته است که در شهر محاصره شده لنين‌گراد توليد شده بود. شهر که حدود دو سال در محاصره نازی‌ها بود، هرگز تسليم نشد، پيام استقامت آن‌ها اکنون با افتخار يک بار ديگر، هفتاد سال بعد از بار اول بر روی يک تی‌شرت نشان داده می‌شود: «همه خلق‌ها با شهر لنين اند، دشمن وارد شهر لنين نخواهد شد!»

حزب کمونيست بريتانيا از سال ۱۹۴۱ به طور خستگی ناپذيری از جبهه شرقی عليه نازيسم حمايت کرد. در چارچوب تجربه نبرد دهه ۱۹۳۰ با سياه‌جامگان و جمع‌آوری کمک برای اسپانيا در جنگ داخلی عليه فرانکو که با سياست بی‌شرمانه بی‌طرفی دولت بريتانيا رو‌به‌رو بود، حزب در پی وسيع‌ترين پشتيبانی ممکن بود. امروز مناسب است که يک بار ديگر آن دوره به ياد آورده شود، البته نه در بزرگداشت جنگ، بلکه در گرامی‌داشت نبرد غرورآفرين آرمان ضدفاشيستی که در آن‌ زمان و برای هميشه پيش برده شد.

 

بهايی که مردم شوروی در جنگ عليه امپرياليسم پرداخت


پيروزی خلق قهرمان اتحاد شوروی بر فاشيسم هيتلری، درنده‌ترين و خون ‌آشام‌ترين نمايندۀ امپرياليسم در نيمه اول قرن بيستم، با ايثار ميليون‌ها تن از بهترين فرزندان و تحمل ويرانی‌ها و خسارت‌های بی‌سابقه در تاريخ به دست آمد. آيا خلقی که برای دفاع از استقلال و آزادی و آرمان‌های خود، برای دفاع از تمام بشريت، اين همه تلفات جانی و خسارت مادی را متحمل شده است، می‌تواند نسبت به استقلال و آزادی و آرمان‌های خلق‌های ديگر بی‌اعتنا باشد؟

کشته شدگان، اعم از نظامی و غيرنظامی ۳۰٫۰۰۰٫۰۰۰ نفر
شهرها و شهرک‌های سوزانده، ويران و غارت شده  ۱٫۷۱۰ واحد
روستاهای ويران و غارت شده ۷۰٫۰۰۰ واحد
خانه‌های مسکونی با خاک يکسان شده ۶٫۰۰۰٫۰۰۰ واحد
بيمارستان‌ها و درمانگاه‌های ويران شده ۴۰٫۰۰۰ واحد
مراکز آموزشی و مؤسسات پژوهشی منهدم شده ۸۴٫۰۰۰ واحد
کتابخانه‌های نابود شده ۴۳٫۰۰۰ واحد
واحدهای صنعتی درهم کوبيده شده ۳۱٫۸۵۰ واحد
خطوط راه‌آهن معدوم شده ۶۵٫۰۰۰ کيلومتر
ايستگاه‌های راه‌آهن ويران شده ۴٫۱۰۰ واحد
مراکز پست و تلگراف از ميان رفته ۳۶٫۰۰۰ واحد
دام‌های کشته و غارت شده ۷۱٫۰۰۰٫۰۰۰ رأس

در اين جنگ، در نتيجه اين ويرانی‌ها و غارتگری‌ها و نيز در نتيجه خسارات ناشی از کُند شدن آهنگ رشد و تحميل هزينه‌های نظامی جمعاً ۲۵۶۹ ميليارد روبل به کشور و مردم شوروی زيان وارد آمد. اين ارقام خود گوياست و نيازی به تفسير ندارد.

 


September 12th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی