چرا از مرگ می ترسید ؟
محمد نبی عظیمی محمد نبی عظیمی

داستان ستنگر2

 


روزگاری فریدون مشیری همو سرایندهء شعر همیشه زیبای " کوچه " در سرودهء ماندگار دیگری که تکه هایی ازآن درخاطرم مانده است ، پرسیده بود : " چرا از مرگ می ترسید ؟ چرا زین خواب جان آرام شیرین، روی گردانید ؟/ چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید ؟/ ... مگر میَ این چراغ بزم جان مستی نمی آرد؟/ مگر افیون افسون کار، نهال بیخودی را درزمین جان نمی کارد؟/ مگر این مَی پرستی ها برای یک نفس آسوده گی از رنج هستی نیست؟/ مگر دنبال آرامش نمی گردید؟/ چر ازمرگ می ترسید؟ ... کجا آرامشی از مرگ خوشتر کس تواند دید؟ ... بهشت جاودان آن جاست! چرا ازمرگ می ترسید؟ /

شاید آدم عجولی مانند من به پاسخ آن شاعر شاعران بگوید : به خاطر آن می ترسیم که زنده گی را دوست داریم وهیچ چیزی بالاتر وبا ارزشتر اززنده گی نیست . اما فرهیخته مرد دیگری به حرف های اوبه گونهء دیگری مهرتائید می گذارد و می گوید : مرگ چه بدی داشت اگر یک بار (ناگهانی ) می آمد؟ یکی از بزرگمردان دولت کنونی مان چندی پیش فرموده بود : " ما ، شیر هستیم !" وصدالبته که شیر از مرگ نمی ترسد. البته شهامت و غیرت افغان ها نیاز به اثبات ندارد. ولی این بدان معنی نمی تواند بود که کسی از مرگ نترسد. زیرا ترس یک غریزهء طبیعی است، یک واکنش سریع ذهن انسانی دربرابر حوادث طبیعی واتفاقات ناگهانی است، مانند : ترس از زلزله، ازسیل، از طوفان، ازدزد، ازماین، از انتحاری، از تفنگ خالی، از بدنامی، از مرض ، از نداری، ازتهمت ناروا، از ازدست دادن زن وفرزند . این ها همه وهمه وحشت آفرین اند و بنابراین آن کسی که می گوید از هیچ چیزی نمی ترسد، یا آدم خارق العاده یی است، یا مریضی روانی دارد ویا صاف وساده دروغ می گوید. آنانی نیز که تصور می کنند خودکشی یعنی نترسیدن از مرگ ، به نظر من راه صواب نمی پیمایند؛ زیرا خودکشی کار زنده گی گریزان است وگریز وفرارازدشواری های زنده گی کار کسانی است که شهامت ایستاده گی و جرأت مقابل شدن با شداید وخشونت های زنده گی را ندارند.

اما صد البته که بزدلی وجبن حالات روانی دیگری اند که با احساس ترس، این طبیعی ترین غریزه انسانی تفاوت ماهوی دارند و مشخصهء آدم های ترسو وجبون اند. مثلاً یک آدم معمولی اگرچه درهنگام مسافرت به وسیله هواپیما ممکن است از تکان های طیاره بیمی به دل راه داده باشد؛ اما این مسأله مانع آن نمی شود که بار دیگر پرواز نکند؛ درحالی که آدم ترسو و بزدل که درباره سانحه های هوایی شنیده ویا در فلم های هنری آن را تماشا کرده است، ترجیح می دهد به وسیله موتر یا ترن ویا کشتی مسافرت نماید، نه به وسیلهء طیاره.

به هرحال پیش از آن که به محل قومانده جبهه شرق برویم ، ناگزیرم درباره ظهور وزوال ستنگر، این جنگ افزار مرگ جو وهستی سوز در جنگ هایی که از سوی جهان سرمایه وسود در دوران حاکمیت دولتی حزب ما( ح. د. خ. ا . ) به راه افتاده بود، یادمانده ها و دانستنی هایم را بازگو کنم ودرهمین جا یاد آور شوم که اگر دوستان وپزوهشگران ونظامیان نکات بیشتری درباره این سلاح می دانند ویا کاستی ها واشتباهاتی دراین نبشته می بابند، امید می رود پیش از چاپ کتاب به نشر برسانند ویا منت گذاشته به آدرس من ایمل نمایند. اگرچه کاستی های این نبشته می تواند فراوان باشد؛ اما به نظرمن یکی دوتای آن برجسته گی بیشتری خواهد داشت، مانند نام وشهرت آن عده یی که از اثر اصابت ستنگر به طیاره های حامل شان شهید شده اند. مانند پیلوتان وعمله های پروازی ، افسران نظامی ویا مسافرین ملکی. کاستی دیگرتعداد ونوع هوا پیما ها وچرخبال هایی است که توسط ستنگر سقوط داده شده اند با نام مناطق ومحل سقوط. البته شکی نیست که این معلومات در آرشیف قوای هوایی ومدافعه هوایی حتماً وجود دارد ؛ ولی تا دسترسی به این معلومات اگر دوستان یادمانده های شان را مرور کرده و خامه رنجه کنند، این نبشته را غنای بیشتری خواهند بخشید .

تشابه نام ها

می دانید که استاد داستان نویسی سیمین دانشور نویسنده رمان مشهور و بی بدیل " سووشون" و رمان زیبای " جزیرهء سرگردانی " و مجموعهء داستانی " به کی سلام کنم؟ " و چندین اثر داستانی ماندگار دیگر درحوزهء داستان نویسی زبان فارسی ؛ کی بود ؟ او استادی بود دردانشگاه استفورد که "والاس ستنگر" نام داشت ؟ ستنگرمذکور،سیمین دانشور خانم جلال آل احمد را که زمانی عضو حزب توده واز نویسنده گان صاحب نام واندیشه ایرانی بود، هنر داستان نویسی می آموخت و " نیل برک " به وی نمایشنامه نویسی را تدریس می کرد. حالا این جنگ افزار خون آشامی که زنده گی وهستی هزاران انسان را در یک لحظه ازوی می ستاند نیز استنگر نام دارد پس: ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟

ویژه گی های تخنیکی :

ستنگر سلاحی است سبک ومستحکم واستوانه یی شکل که به آسانی از شانه آویخته شده وبه همان آسانی از شانه می تواند به سوی هدف فیر کند. این سلاح دارای یک سیستم حرارت رهنمایی شده یی است که بدون کدام اشکالی حرارت انجن هواپیما ها و هلیکوپتر ها را ردیابی نموده و به صورت مؤثر کار می کند. ستنگر مؤثرترین موشک ضد هوا است که هوا پیما هایی را که سقف پروازی شان تا ارتفاع 12000 فُت برسد ازبین می برد. این جنگ افزار اگر توسط نشانزن ماهر مورد استعمال قرار گیرد بدون هیچ خطا واشتباهی هدف را منفجر ونابود می سازد. این راکت ها در همان آغاز قیمت هنگفتی داشتند و بعد ها پس از خروج نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان قیمت هرفیر آن تا یکصد وپنجاه هزار دالر بالا رفت. پیش از ستنگر اززراد خانه های غرب، راکت های بلو پایپ انگلیسی به مجاهدین سابق به منظور سرنگون ساختن هواپیما ها وچرخبال های افغان – شوروی داده شده بود. اما چون بلوپایپ مانند راکت های ضد هوای ستریلا -2 روسی از دقت ومؤثریت کافی برخوردار نبود، بنابراین سنای امریکا در سال 1986 تصویب کرد تا درمرحله اول ، به تعداد 300 فیر ستنگر به تنظیم های مجاهدین سابق بدهند.

ملتن بیردن و ستنگر!

درماه جولای 1986 ملتن بیردن به حیث رییس ستیشن سی آی ای دراسلام آباد مقرر شد. ستیوکول در کتاب " جنگ اشباح * " می نویسد که او یک مرد قوی هیکل از ایالت تکزاس امریکا بود که مانند بچه های فلم هالیوود رفتار می نمود. او با ویلیلم کیسی رییس سی.آی. ای. هنگامی نزدیک شد که در خرتوم سودان به حیث افسر سی. آی. ای. انجام وظیفه می کرد. بیردن جاسوس های اسراییلی را که محصور مانده بودند، درصندوق های** پست دیپلوماتیک از سودان فرار داده واین کار او توجه کیسی را به وی جلب نمود. رییس سی. آی. ای. به شخصی ضرورت داشت که کمک های امریکا [ به افغانستان ] را که به طور بی سابقه افزایش یافته بود ، تنظیم نماید. کیسی به بیردن درواشنگتن گفت : " به اسلام آباد رفته وجنگ علیه شوروی را ببرد." بیردن می دانست که کیسی پلان وسیعی برای مقابله با شوروی درسراسر جهان داشته که افغانستان قسمت کوچکی از آن را تشکیل می داد. کیسی به او گفت : " فعالیت جدید درسرحدات افغانستان یک وظیفه اخلاقی برای اوست. " کیسی می گفت : " کشتارافغان ها درجنگی که آن ها امید پیروزی را درآن نداشته باشند، یک پالیسی احمقانه است. "

ستیوکول به ادامه می نویسد که بیردن یک فرد با نشاط با روش خاص خودش بود. او درکنفرانس منطقه یی افسران سی. آی. ای . لاف می زد که دیگران وظیفهء استخدام شوروی ها را به حیث جاسوس دارند ؛ درحالی که وظیفه او کشتن آن هاست. بیردن هنگامی که با جنرال اختر روی موضوعات لوژستیکی خفه می شد، برای یک هفته به تیلفون اوپاسخ نمی گفت ؛ ولی با آن همه بعضی افسران پاکستانی او را خوش داشتند. پیش از تقرر بیردن و رفتن او به پاکستان ترس مقامات امریکایی به خاطر آن بود که درتابستان همان سال اوضاع نظامی برعلیه مجاهدین شکل بگیرد؛ زیرا سیشن سی. آی. ای . دراسلام آباد خبر داده بود که از اثر ضربات کوماندو های روسی واستفاده از هلیکوپتر های توپدار و تحرک وپویایی بیشتراز پیش وداشتن مورال بلند سپاهیان افغان ، حملات مجاهدین به کندی گراییده است. اما پس از آن که بیردن به اسلام آباد می رود بنابر عقیدهء ستیوکول وضعیت به نفع مجاهدین تغییر می خورد. زیرا اولین محموله ستنگر به نزدیک میدان هوایی جلال آباد رسیده و توسط انجنیر غفار ازحزب اسلامی نخستین فیرآن برهلیکوپتر های روسی صورت می گیرد. به گفتهء ستیوکول که دگروال یوسف پاکستانی – نویسنده تلک خرس – نیز همین ادعا را دارد فیر اول به هدف اصابت نمی کند ؛ اما سه فیر بعدی سه موشک ستنگر سه هلیکوپتر روسی را درظرف چند لحظه سرنگون ساخته و به آتش می کشد. ازروی تصادف – انگار- درآن روزقمر جاسوسی امریکایی به نام " ک.اچ.11" از فراز شهر جلال آباد می گذشته و آن حادثه را عکاسی کرده بوده است که موضوع سقوط سه هلیکوپتر در عکس ها به وضاحت دیده می شود.

ستیوکول به ادامه این داستان می نویسد که چون سی. آی. ای. می دانست که رونالد ریگن رییس جمهور امریکا به خواندن راپور های تحریری چندان دلچسپی نشان نمی داد؛ ولی مشتاق وعلاقمند دیدن فلم های هنری ومستند بود، بنابراین فلم مذکور را که هم توسط کمره های کوچک "سونی" گرفته شده بود وهم توسط قمر جاسوسی، به رنالد ریگن درقصر سفید نمایش دادند. فلم مذکور را رونالد ریگن ستود و موجب های خوشی وی ومقامات عالی رتبه قصر سفید ومسؤولین بخش افغانستان در دولت امریکا را فراهم ساخت. گفتنی است که چون تصمیم برای تهیهء نخستین راکت های ستنگر بدون وبرخلاف مشورهء سی ای ای صورت گرفته بود، بنا براین پس از امضای فرمان " ان . اس . دی. دی 166" توسط ریگن اعضای گروه پلان گذاری خواهان تهیه وسپردن بیشتر راکت های ستنگر به مجاهدین برای مقابله با حملات نیروهای کوماندویی شوروی شدند. ستیوکول می نویسد که سی.آی. ای . تصور می کرد که این امر از نگاه تبلیغاتی به نفع شوروی تمام خواهد شد؛ اما جنرال ضیاء می گفت که دادن چنین جنگ افزار به مجاهدین ، ارزش قبول عکس العمل شوروی را دارد.

تشویش سی. آی .ای. به خاطر این بود که اگر ستینگر از صحنه جنگ افغانستان خارج شود می تواند به حیث یک جنگ افزار مؤثر در دست تروریست ها بیفتد. به همین سبب توزیع ستنگر در افغانستان نیاز مند آن شد تا اجنت های سی. آی. ای. به مامورین پاکستانی و قوماندان های افغانی نظارت بیشتر داشته باشند. بنابه عقیده ستیوکول این جنگ افزار مهیب ستنگر بود که درظرف چند ماه به حیث سلاح تعیین کننده جنگ درافغانستان عرض وجود کرد.

دگرگونی درتاکتیک جنگی :

اما برخلاف نظر ستیوکول ستنگر با وجود کارآیی فراوان و داشتن سقف پروازی بلند نتوانسته بود در دراز مدت به حیث یک جنگ افزار تعیین کننده جنگ باقی بماند. زیرا پس ازآن که نخستین تلفات توسط این موشک ها بر هوا پیما ها وچرخبال های محاربوی و مسافر بری اردوی 40 و قوای هوایی ومدافعه هوایی افغانستان وارد گردید، به نیروهای کشف و امنیتی وعوامل نفوذی این اردو ها وظیفه سپرده شد تا نه تنها ویژه گی های تخنیکی وتکتیکی این جنگ افزار مهیب را کشف ومعلوم نمایند ؛ بل به هروسیله وقیمتی که ممکن شود، یک میل ستنگر را نیز به دست آورند. تا جایی که من به خاطر می آورم به زودی – شاید پس از چند هفته – نشست خاص ونهایت محرمی، در مقر فرماندهی اردوی 40 دردارالامان برپا گردید که درآن برعلاوه مسؤولین طراز اول آن نیروها، فرماندهان قوت های هوایی ومدافعه هوایی و چند چهرهء برجسته واثر گذار درتصمیم گیری ها وپلان گذاری های عملیات جنگی اشتراک داشتند. درآن جلسه نخستین موشک ستنگر توسط یکی از افسران کشف اردوی چهل به حضار نشان داده شد و معلومات کافی در باره ویژه گی های تخنیکی وتکتیکی آن ارایه گردید. به زودی دیرکتیف – اشد محرم -- وزیر دفاع جمهوری افغانستان دربارهء طرز استعمال طیارات و هلیکوپتر های قوای هوایی و مدافعه هوایی صادر گردید که بر مبنای آن تاکتیک جنگی در مقابله با ستنگر تغییر خورد، مثلاً : افزایش پروازهای شبهنگام؛ به دلیل آن که مجاهدین با دوربین های شب بین مجهز نبودند.- استعمال فشنگ های حرارتی انحراف دهنده موشک هایی که حرارت انجن طیاره ها وهلیکوپترها را تعقیب می کردند.- گرفتن حد اعظم ارتفاع یا کم ازکم بیشتر از شش هزار متر یا دوازده هزار فوت. - ضرورت دور خوردن بالای ساحه امنیتی ودریک شعاع محدود – نه بیشتر از سه چهار کیلومتر – درهنگام اوج گیری از میدان های هوایی.و برخی تدابیر مسلکی دیگر. با اتخاذ این تدابیر اگرچه نقش ستنگر درجنگ افغانستان کم نشد ؛ ولی حیثیت جنگ افزار تعیین کننده جنگ را ازدست داد. وانگهی درآن دوران چنان شور وطنپرستی وانگیزه هایی برای دفاع از آرمان های حزب ومردم در قلب وذهن پیلوتان وطنپرست قوای هوایی ومدافعه هوایی اردوی افغانستان وجود داشت که کشته شدن وشهید شدن درراه این آرمان هارا افتخار می پنداشتند و تا پای جان برای تحقق آن می رزمیدند. مثلاً : درشب هفده بر هژده دلو که من خود دروزارت دفاع بودم ، این گزارش را که نوکریوال اوپراتیفی گارنیزیون خوست به نوکریوال اوپراسیون وزارت دفاع لحظه به لحظه تقدیم می کرد وبرای من نیزغرض تصمیم گیری ارایه می شد، درکتابچه یاد داشت خویش چنین ثبت نموده بودم :

ساعت دو بجه شب :

یک بال طیاره اَن سی ودو درخوست نشست نمود وبعد از تخلیه محموله اش به هوا بلند شد و بدون هیچ حادثه یی به جانب کابل استقامت گرفت.

ساعت دو و چهل دقیقه :

یک بال طیاره ان 32حین نشستن درمیدان هوایی خوست مورد اصابت ستنگر قرار گرفته ، حریق شد وبا تمام عمله پروازی ومحموله اش آتش گرفته وازبین رفت.

ساعت سه وبیست دقیقه :

یک بال طیاره ان 32 به زمین نشست . دراثنای نشست چندین راکت زمین به زمین و توپ بی پسلگد بالای طیاره فیر شد؛ ولی خوشبختانه به طیاره اصابت نکرده و طیاره بعد از تخلیه محموله وگرفتن سربازان زخمی وشهید به جانب کابل پرواز کرد.

ساعت سه وچهل وپنج دقیقه :

طیاره چهارم حین نشست توسط همان راکت ها ومین های هاوان ومرمی های توپ های بی پسلگد استقبال شد . خوشبختانه عمله نجات یافتند ؛ ولی تمام محموله آن آتش گرفت. طیاره قابل ترمیم نیست.

ساعت چهار وبیست دقیقه :

طیاره پنجم بدون کدام حادثه نشست را اجراکرد. اگرچه تقاضا کرده بودیم که به نسبت انداخت های راکت بالای میدان هوایی واستعمال ستنگر پرواز ها قطع گردد؛ اما این طیاره بدون انتظار ما درآسمان ظاهر شد وخوشبختانه کدام آسیبی به آن وارد نشد. کوشش می کنیم تا توسط همین طیاره بدون کدام معطلی زخمی ها وشهداو عملهء طیاره یی را که ازبین رفت وآتش گرفت به سوی شما انتقال بدهیم.

چنین وضعی نه تنها درخوست ؛ بل پس از تعرض گستردهء پاکستانی ها و مجاهدین بالای شهر جلال آباد بارها وبارها اتفاق افتاده بود. پیلوتان جسور واز جان گذشتهء اردوی جمهوری افغانستان با وصف آن که می دانستند طیاره یا هلیکوپتر قبلی باز گشت ننموده و طعمهء موشک های هوشیار ستنگر شده است، باز هم به اوامر قوماندانان خویش گردن می نهادند. آنان از ترس شهامت می آفریدند وبا آن که می دانستند ای چه بسی که سفر خود شان هم بدون باز گشت باشد، بازهم با روحیه ومورال بلند به سوی ماموریت خویش پرواز کرده، ده ها وصد ها تن مهمات ومواد لوژستیکی را به جبهات داغ نبرد میرسانیدند وباعث حفظ جان هزاران سرباز قوای مسلح افغانستان می گردیدند.

بنابر ارقامی که بعد ها از قوای هوایی ومدافعه هوایی به دست آمده بود ، تنها درخوست - از سال 1357 الی ختم حکومت داکتر نجیب الله- به تعداد 44 فروند طیاره اَن 32، هفت بال طیاره اَن 26 ( مجموعاً 51 فروند طیاره ) به قیمت مجموعی 340 ملیون دالر امریکایی به خاطر اکمالات لوی ولسوالی خوست تلف شده وازبین رفته بود. اما تلفات عمومی طیاره های محاربوی،ترانسپورتی وهلیکوپترهای محاربوی وترانسپورتی از ماه ثور 1357 الی ختم حکومت داکتر نجیب الله به 617 بال می رسید که ا زجمله 162 فروند طیاره های محاربوی ( شکاری و بمبارد ) 107 فروند طیاره های ترانسپورتی و 338 فروند چرخبال های محاربوی وترانسپورتی وبه تعداد 15 بال طیاره های تعلیمی می باشد. دراین میان 651 تن پیلوت و عمله های پروازی جان های شیرین شان را ازدست داده اند. اما ناگفته پیداست که میزان تلفات پیلوتان و طیاره ها بعد از وارد شدن ستنگر در صحنه جنگ افغانستان چندین برابر نسبت به گذشته شده بود. نام های قهرمانانی مانند مصطفی، جمیل، مختارگل زدران، شیرزمین، نجیب الله وصدها هوا باز ازجان گذشته قوای هوایی ومدافعه هوایی برای همیشه دردل تاریخ – چه کس بخواهد و چه نخواهد – ثبت خواهد بود ونسل های آینده از این حماسه آفرینان وطنپرست به نیکویی یاد خواهند کرد./

 

رویکرد ها:

* برگرفته شده از کتاب جنگ اشباح یا تاریخچه مداخلات" سی. آی. ای."، " آی .اس. آی" ، "کا. جی .بی " واستخبارات سعودی درافغانستان که توسط ستیوکول یکی از مدیران واشنگتن پست نوشته شده وتوسط انجنیر محمد اسحق به فارسی برگردان شده است. کتاب دارای 660 برگ است. ویراستاری کتاب را آقای واقف حکیمی انجام داده وتوسط بنگاه انتشاراتی میوند درشهر کابل درسال 1386خ به زیور طبع آراسته شده است.

** پس ازآن که نورمحمد تره کی منشی عمومی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان را به امر امین توسط بالشت به قتل رسانیدند، سروری، وطنجار و گلاب زوی را که درسفارت شوروی وقت پناهنده شده بودند به همین شکل دراماتیک در میان تابوت گذاشته وبا استفاده از مصؤونیت دیپلماتیک به اتحاد شوروی وقت فرستادند. درست مانند صندوق های دیپلوماتیکی که بیردن جاسوس های محصور ماندهء اسرائیلی را درمیان آن ها پنهان نموده واز خرتوم فرار داده بود.

ادامه دارد

 


January 16th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی