شمه ازجنایات بعضی گروه های ماوئیستها درافغانستان
عتیق گل عتیق گل

 

 

شمئه ازجنایات بعضی گروه های ماوئیستها درافغانستان 

  ( به اصطلاح موسیچه های بیگناه )

۶ جدی ۱۳۵۸ الی ثور ۱۳۷۱

حوادث وقضایای سه دهه اخیرکشورما پیآمد سیاستهای توسعه جویانه ابرقدرت ها و همپیمان شان درمنطقه میباشد که باهمکاری گروه های مختلف داخلی تحت عناوین و اندیشه های مختلف جهت حصول منافع شخصی وگروهی آله دست اجانب ودشمنان مردم ووطنما قرارگرفته واهداف شوم آنان را درکشورما تحقق بخشیدند وتسلسل آن اعمال شان ادامه دارد که منتج به قتل،تروروجنایات مختلف ومتنوع شده و هزاران هموطنما شهید و معیوب گردیدند وافغانستان را به ویرانه تبدیل نموده ومینمایند . برعلاوه با تبلیغات کاذب ومملوازجعلیات ازیکطرف میخواهند تاجنایات مرتکب شده شان را وارونه جلوه داده و ذهنیت هموطنانمارا دراین مرحله حساس وتاریخی کشورمصروف موهومات وافسانه های طراوش یافته ذهن کم نشونمو نموده شان که باهمان عینک سیاه مزین میباشد بجانب دیگر بکشانند.هرگاه چشم بینا وگوش شنوا وجود داشته باشد هموطنان ما درداخل وخارج کشور به جزعده ئی محدود(همان جنایتکاران،شرکای شان وآنعده هموطنانما که ازواقعیتهامطلع نیستند) متباقی با صدای رسا میگویند که :  فرزندان صدیق و خدمتگار افغانستان همان اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان وکارمندان آن رژیم بودند ومیباشند.

لذا درتحریرقضایای کشور ما باید با دید ریالستی ،واقعیت نگری و تحلیل واقعی ازجامعه افغانی، سیاستهای بین المللی، منطقوی ونقش کشورهای مداخله کننده درامور وطنما و منطقه برخورد نمود، نباید با عینک سیاه، درمحدوده افکار ونظریات شخصی باعقده مندی بدون درک واقعیتهای عینی مطالب غیرواقعی را تحریر داشت .

بخصوص قضایای وحوادث کشورخود را که بین سالهای( جدی ۱۳۵۸ الی ثور ۱۳۷۲ ) مورد مطالعه قرارمیدهیم بایدعواملیکه فضائی سیاسی کشورما ومنطقه  را مکدرنموده بود با جنگ تحمیلی ازیکطرف وازجانب دیگرجنایاتی را که مخالفین رژیم درهمکاری با کشورهای مداخله کننده مرتکب میشدند درنظر داشت.علاوتاً باتعمق اندیشید که دولت کدام وظیفه ومکلفیت قانونی که درقبال مردم ووطن طبق قوانین داخلی وبین المللی در ساحه حاکمیت وقلمرومربوطه خویش دارد.امنیت را تامین،ازحقوق وآزادیهای اتباع  وحاکمیت داخلی وخارجی کشوردفاع نماید. مجرمین علیه امنیت داخلی وخارجی را دستگیر وطبق قانون مجازات نماید درجهت تامین عدالت ،تحقق قانون ورعایت قانونیت بکوشد. 

دولت جدید بعد ازجدی سال ۱۳۵۸ طبق وظیفه ومکلفیت خویش جهت ایجاد نظم وامنیت با نظرداشت مطالب فوق که دشمنان مردم ووطنما جنگ ،ترور ویرانی را درکشوربا ابعاد وسیع آغاز وتوسط هیزم کشان استخدام شده آتش جنگ را طبق دستوراستخبارات پاکستان وبانیان شان شعله ورمینمودند، وظایفی قانونی خویش را طبق اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان به عهده داشت چنانچه ماده ۲ آن چنین مکلفیت را بدوش دولت گذاشته بود ( دولت برای رفاء وسعادت مردم خدمت نموده، زندگی  صلح آمیز،مصئون وآرام ..راتامین میکند.) وطبق ماده ۴ قانون اساسی سال ۱۳۶۷ (..دفاع ازاستقلال ملی و تمامیت ارضی ازجمله وظایف اساسی دولت است ) ازیکطرف دفاع ازتمامیت داخلی و خارجی کشوررا مینمود وازجانب دیگردرتحقق ایجاد نظامیکه اساس آنراحکومت قانون تشکیل میداد سعی وتلاش همه جانبه داشت . 

بادرک نکات فوق باید با وجدان سالم ازشیوه عملکرد رژیم وقت در مقابل برخورد های مخالفین رژیم قضاوت نمود.روی همین اصل ضمن مطالعه حوادث و قضایای آن دوره، نگاهی مختصری برجنایات بعضی گروه های ماوئیستی وهمکاران جرمی شان که یکی ازعوامل تروروبدبختی در کشورما بودند میاندازیم.آنان جنایات را درتبانی با شرکای جرمی شان مرتکب شدند فعلاً اتهامات آنرا بدوش سایرهموطنان صدیق و فداکار کشور می اندازند . 

طورمثال خبرذیل که در روزنامه بیلد آلمان (  Bild) وصفحه انترنتی (دوچ وله ) بتاریخ ۱۶ .۱۲ .۲۰۱۱  تحت عنوان جلاد کابل در آلمان روزنامه فروشی میکند بشکل ذیل به نشررسیده است :

این فرد به قتل حدود ۳۰ هزار انسان متهم است    (یک فرد افغان که به کشتار هزاران انسان در زمان حکومت حزب دموکراتیک خلق در کابل متهم است، در یکی از شهرهای آلمان روزنامه فروشی می کند و این قضیه از سوی ادارات مربوطه این کشور تحت تحقیق قرار دارد.) درحالیکه عقل سلیم ومنطق سالم قبول نمی نماید که یک کارمند دولت مرتکب قتل ۳۰ هزارانسان شده باشد. تنها امکان دارد که قوماندانان گروه های ترویستی ماویستی میتوانند با مسموم کردنها،انفجارات ،راکت پرانی درمناطق مسکونی وغیره اعمال مرتکب قتل بیشتر از۳۰ هزار انسان شده باشند.

 این نشریه خبردستگیری مرد جنرال رژیم قبلی افغانستان که فعلاً درشهرمونشن آلمان اخبارفروشی مینماید نشرنمود.بعداً بعضی گروه های ماوئیستی با دروغپرانی ودیده درآئی اتهام را بالای جنرال رژیم دولت قبلی وارد نمودند درحالیکه شخص دستگیر شده در رژیم  کرزی کارمند دولت بود. 

  شب بعد آقای حسن امیری ازطریق تلویزیون جهانی آریانا که ازایالات متحده امریکا بخش میگردد بادشنامهای رکیک وخارج ازدایره ادب که عفت کلام وقوانین نشراتی چنین برخوردها رامجاز نمی داند اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان وکارمندان دولت راتوهین نمود.(این عملش طبق قانون جزای کشورما وقوانین جزای کشورهای اروپا و امریکا جرم پنداشته میشود ) وطبق معمول به یاوه سرائی ودروغ های اغراق آمیز جهت جلب کمکهای مالی به پروگرامش  توسط اعضای گروه ویک تعداد هموطنان خوش باور ما که ازحقایق وواقعیتهاعینی جامعه مطلع نبودند باهمان شیوه تبلیغات جعلی علیه رژیم آن وقت بقای خویش را جستجو مینماید وازاین طریق درخدمت کشورهایئکه عامل بدبختیهای مردم مابوده ومیباشند قرار گرفته و منبع اختلاف وتفرقه درکشورما هستند. وبا ابرازنظرو معلومات جعلی زهرپاشی برافکارهموطنان (خوش باور) وجوانان افغان که درامریکا و اروپا بزرگ شده و معلومات کافی در زمینه قضایای واقعی کشور ما ندارند،مینمایند. 

چنانچه بملاحظه میرسد این جنایتکاران وتروریستان که باعث بروز حوادث وقضایا ی کشورما زیرنام مبارزه ،مقاومت و آزادی افغانستان شدند فعلاً میخواهند سیمای حقیقی خویش را پنهان نمایند.طورنمونه آقای حسن امیری خود عضو گروه تروریستی ماوئیستی بود.آن گروه درسالهای ۱۳۵۹ با زهرپاشی درمخازن آب ومواد غذائی،شاگردان مکاتب (لیسه های عاشیه درانی، سوریا ،رابعه بلخی،حبیبیه غازی درکابل ولایات هرات ، بلخ، کندهاروسایر ولایات کشور) محصلین پوهنتون کابل وکارمندان ادارات دولتی را مسموم نمودند.برعلاوه مرتکب دها ترورازجمله تروراعضای سازمان جوانان افغانستان گردیدند. لذا موصوف وشرکای جرمی شان متهم به جنایات علیه اتباع کشورما بوده که سوابق جرمی شان درج آرشیف اورگانهای استخباراتی کشورمیباشد.. 

به ارتباط کرکتر و اخلاق شخصی آقای حسن امیری من به خود جرئت نمیدهم تا به شخصیت شان اتهام وارد نمایم اما یکی از اقارب نزدیک شان که فعلاً درکشورکانادا زندگی مینماید حتا میتوان عضو فامیلش نامید، فرمودند که:  (جناب آقای حسن امیری برعلاوه معتاد بودن به قمار« کازینو» که ازدها شخص مقروض میباشد و فعلاً هم ازطریق پروگرام تلویزیونی میخواهد کمکهای پولی هموطنانما را به پروگرام خویش جلب نماید تاازآن طریق زمینه قماربازیهای بعدی خویش را مهیا نماید.مطلب تکان دهنده تراینکه موصوف با خانم خسربره خود که سالها او را خواهرخطاب میکرد مناسبات غیرمشروع ایجاد نمود وخانم اولی خویش را طلاق کرده وفعلاً باخانم خسربره خود ازدواج نموده است گرچه قوانین کشورهای غربی عمل موصوف راجرم نمی شما رد « آیا اخلاق و کلتورافغانی واسلامی چنین عمل را مجاز میداند ؟ » هرگاه .هرگاه .هرگاه چنین مطلب واقعیت داشته باشد با نظر داشت سوابق قبلی بشمول دوران جوانی اش  نباید ازچنین شخص  توقع گفتار،اعمال ،کردارنیک وصادقانه راداشت .).

هرگاه آقای امیری وشرکای جرمی شان که براین جنرال وهمرزمانش که فرزندان صدیق وفداکارکشوربودند ومیباشند اتهامات دورازواقعیت را وارد مینمایند صرف به این مطلب باعقل سلیم ووجدان سالم تعمق نمایند(جنرالیکه سالهای متمادی مسئولیت اورگانهای تحقیق را درافغانستان عهده داربود فعلاً درکشورآلمان اخبار فروشی مینماید ) ثابت کننده زندگی پرافتخارش که مملو ازصداقت وپاک نفسی درمدت خدمتش بود ،میباشد. 

تاجائیکه شناخت دقیق ازشخصیت ،خصلت وخصوصیت آن جنرال من واکثرهمکاران و سایردوستانش داریم،موصوف یک شخص آرام، با انضباط ،قاطع وسختگیر،مخالف شدید واسطه وخویش خوری بود.درقضایائیکه درآن واسطه صورت میگرفت قضیه را با دقت بیشترطبق قانون بررسی میکرد ، دقیق درتحقیق وبررسیها،معتقد برعایت سلسله مراتب اداری ونظامی،درتلاش تطبیق بهترقانون بود وهمیش با مسئولین سایرادارات اورگان خاد بخاطر تطبیق قانون درآن زمان که جنگ همه ساحات زندگی را فرا گرفته بود درمذاکره ، مفاهمه وبعضاً درجنجال بود.در طول ماموریت قبل ازمسئولیت اورگان تحقیق ،دوران مسئولیت وبعدازآن تنها معتقد به رعایت قانون وقانونیت بود.چون درک ازقانون داشت از قانون شکنی هراس داشت.هرگاه باکدام عمل خلاف قانون درمحیط کارش مواجع میگردید طبق مواد قانون متهم  آن را به سارنوالی  معرفی میداشت،دها کارمند آنریاست که مرتکب اعمال خلاف قانون شدند سلسلتاً مورد تعقیب عدلی قرارگرفتند.  

لذاعلیه چنین اشخاص صادق ووطنپرست تنها جنایتکاران و مخالفین آن رژیم واشخاص پرعقده میتوانند تبلیغات سئووجعلیات رابیان دارند . 

  بناءً لازم میدانم تا جهت روشن شدن اذهان هموطنانما، مراجع حقوقی وعدلی کشورهای اروپائی وامریکائی، اصلیت وشخصیت چنین شخص وگروه ها را با جنایات مرتکب شده شان معرفی نمود تامبادا چنین افرادوگروه ها جهت رسیدن بمقاصد شوم شخصی وگروهی  شان دراروپا وسایرکشورها بازهم متوسل به ترور،انفجارات وسایرجنایات غیرانسانی دیگرگردند.  

  فعلاً دومطلب عمده ذیل درزمینه قابل توضیح میباشد :  

  ۱ ـ جنایاتی را که گروه هائی ماوئیستی وشرکای جرمی شان در آنزمان مرتکب شدند وبعضاً سلسله آن ادامه دارد. ـ

۲ ـ  شیوه بررسی قضایا ی جرمی بخصوص جرایم علیه امنیت ملی کشور از   جدی ۱۳۵۸ الی ثور ۱۳۷۱   .

۱ ـ جنایات گروه هائی ماوئیستی وشرکای جرمی شان :

تحول هفتم ثور ۱۳۵۷ که برهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان (وحدت جناحهای خلق وپرچم ) وهمکاری سایرهموطنان وطنپرست ما صورت گرفت هدفش ایجاد دولت مردمی وتأمین منافع زحمتکشان کشوربود.گرچه افراد وگروه ها نظربه منافع شان ازاین تحول برداشتهای متفاوت ومختلف دارند.اینکه چرا رژیم جدید نتوانست درمرحله اول اهدافش را تحقق بخشد عوامل مختلف داخلی ( برخورد ناسالم بامردم ،شدت عمل وعدم رعایت قانون که باعث کشتارهزاران هموطنما گردید و…)  وعوامل خارجی دارد. نه تنها متضررین داخلی بلکه کشورهای مختلف که منافع شانرا ازدست دادند یا منافع بعدی شان درمعرض خطرقرارگرفت ویا جهت تحقق اهداف وپلانهای وسیعتر،هرکدام با کنار آمدنها و تقویت دسته های قبلی و جستجوی متحدان جدید بدون درنظرداشت اختلافات ودشمنیهای  قبلی (ایران، اسرائیل ،امریکا و چین و..) افکار ونظریات متضاد ومتفاوت دربسترجنگ سردصف آرائی کردند.هردو بلاک کشورما را میدان نبردوآزمایش سلاحهای جدید خویش قراردادند. همان بود که بلاک شرق در راس اتحاد شوروی بنابرمطالبات پیهم حاکمیتهای قبلی وتوافقات رسمی طبق معاهده پنجم دسامبر۱۹۷۸ بین حکومت حفیظ الئد امین ودولت شوروی،آن کشور نیروهای نظامی خویش را دروطنما گسیل نمود.ازیک طرف دردفع تجاوزوجنگ نابرابرافغانستان راکمک نمود وازجانب دیگرسرحدات جنوبی خویش رااز نفوذ بنیادگرائی اسلامی درامان داشته باشد باآنهم (قضاوت وبرداشت هرشخص وگروپ درپیاده شدن قوای شوروی به افغانستان متفاوت بود چنانچه فعلاً در ارتباط  پیاده شدن نیروهای نظامی بیش از۴۸ کشورجهان در راس ایالات متحده امریکا دروطنما،قضاوتها وبرداشتهای متفاوت وجود دارد). 

  با ایجاد دولت جدید سیاست جهانی تغیرنموده مداخلات وکمکهای نظامی تحت نام داعیه افغانستان بدشمنان رژیم بیشترگردیددرآنطرف سرحدات شرقی،جنوبی وغربی کمپهای ناراضیان داخلی رژیم جدید وتروریستان خارجی که ازکشورهای مختلف استخدام و تربیت نظامی شده جهت کشتارو ویرانی بداخل وطنما زیرنظردشمن دیرینه افغانستان      (پاکستان) وبخصوص استخبارات آنکشور اعزام میگردیدند.آنان بودند که نهادهای تند رو قبلی اسلامی را تقویه ( القاعده وشاخه های آنرا ) وده ها گروپ دیگر تروریستی را به شمول گروپهای ماوئیستی که نقش اساسی درترورها ،تاراج چوروچپاول اموال و دارائیهای شخصی ودولتی واختتافها داشتند، ایجاد ،تربیه وتجهیز نمودند که فعلاً آن تروریستان به معضله بزرگ جهانی مبدل گردیده است.  

گروه ها ماویئستی نسبت مظالم وبرخوردهای ناسالم دربین مردم وجامعه منفور شده تغیر تاکتیک دادند.اکثر اعضای گروه های ماوئیستها درتنظیمهای اسلامی طبق دستور رهبری مخفی شان تنظیم گردیدند به فعالیتها وجنایات شان شدت بیشتربخشیدند.باتذکراینکه  یک تعداد اعضای این گروه ها نسبت به اعضا ورهبران تنظیمها دارای تحصیلات نسبتاً بهتر بود وازجانب دیگریکتعداد شان درکمپهای مخصوص داخل کشورچین تربیه نظامی و چرئیکی را فراه گرفتند.ازاعتماد ،پشتیبانی ولطف بیشتراستخبارات پاکستان مستفید گردیده وبحیث قوماندانان با اعتباردرتحقق  اهداف وپلانهای کشورپاکستان اعمال تخریبی و تروریستی بیشتررا انجام دادند.

طورمثال ازجنایات ،ترورها ،اختتافها، مسموم کردن متعلمین،محصلین وکارمندان دولتی وکارگران فابریات ،کشتاردسته جمعی وفردی اتباع کشور،حریق وچوروچپاول قطارهای اکمالاتی شخصی ودولتی وکشتاردریوران ،تخریب وحریق مکاتب،شفاخانه ها،مساجد ، ادارات دولتی،قطع راه های مواصلاتی ،چوروچپاول دارائیهای عامه وخصوصی تجاوزبه مال وناموس مردم و صدها جنایت درقراء،قصبات،شهرها وولایات،طورنمونه یاد آورشد: ـ حادثه سوم حوت سال ۱۳۵۸ که برخاسته ازپلان قبلاً طرح شده تنظیمها  ،گروپهای ماوئیستی و.. بود درشهرکابل وبعضی شهرهای دیگربوقوع پیوست که درنتیجه یکتعداد هموطنان کشورما کشته شده وتعداد قابل ملاحظه زخمی ،بعضی ادارات دولتی حریق و یکتعداد مرکزامنیتی مورد چپاول قرارگرفته سلاح ومهمات راچوروچپاول نمودند. دراین حادثه گروپ های ماوئیستی وسایرتنظیمها و بعضی سازمان های دیگرسهم داشتند.  چنانچه ازنزدمتهمین این قضایا ازوزیرآباد برهبری شفیع فارغ التحصیل فاکولته حقوق وعضو فعال گروه ماویستی شهر کابل،دشت برچی ،شهرکهنه کابل، منطقه قلعه شاده،سید نورمحمد شاه مینه سلاحهای مختلف النوع مانند تفنگچه ،ماشیندار، بم های مختلف دستی ازجمله بم دستی زانوخمی که ساخت خود اعضای گروپها بود(تهیه این بم ها رادرمرکز تربیه نظامی آنطرف سرحدات کشورآموخته بودند)،البسه نظامی واسنادتبلیغاتی تهیه شده درخارج کشور،ماشین آلات طباعتی وغیره  بدست آمد.متهمین بجرم خویش اعتراف ودر مصاحبه مطبوعاتی که ژورنالیستان ازکشورهای مختلف بشمول (بی بی سی) شرکت داشتند به سوالات خبرنگاران درزمینه جنایات شان معلومات ارائه کردند .  

  ـ بعدازحادثه سوم حوت ۱۳۵۸ درنقاط مختلف شهرکابل اعضای حزب وکارمندان دولت ویا فامیلهای شان توسط تروریستانیکه اکثراً چمپرسیاه چرمی وپطلون کوبای به تن داشتند سواربا موترسایکل یاموتر می بودند ترورمیشدند ازقبیل ترورهای شهید حاجی مستقیم وکیل حصه دوم خیرخانه ،خانم کارمند ستره محکمه وزخمی شدن خودش درسرک دوم کارته پروان،دریوروزیردفاع باخانم واطفالش ،رئیس نشرات وزارت اطلاعات وکلتور ، ودها تروردیگر. دولت جهت تامین امنیت بهتروجلوگیری ازترور،گروپهای گزمه پیاده و سواره را افراز ودستورداد تادرصورت مشاهده چنین افراد آنها راتلاشی بدنی نمایند . درنیمه دوم ماه حوت ۱۳۵۸ درمنطقه مکرویان کهنه شهر کابل دونفرگزمه در ناحیه نهم  شخصی رابا چمپرچرمی سیاه وپطلون کوبای می بینند.اورا صدا میزنند تاایستاده شود.اما شخص مذکورسرعت رفتار خویش رابیشترنموده به دهلیز بلاک میدود،گزمه امنیتی به تعقیب شخص مذکورپرداخته،شخص مظنون به زینه بلاک بالاشده وسپس ازبالای دروازه بلاک خودراپرتاب نمود ،چون درپائین بلاک موظف دیگرامنیتی ایستاده بود.اورا دستگیر وبه حوزه باخود بردند درحوزه نهم  اورا شناسائی نمودند که جناب مجید کلکانی است. بعداَمسئولین امنیتی موصوف راتلاشی نموده ازنزد مجیدکلکانی یک میل تفنگچه نوع استار بدست آمد.چون موصوف دررهبری گروپهای ماوئیستی ائتلاف شده  تحت نام گروه ( ساما ) که اکثراً اعمال  تروریستی ،اختتافها وفعالیتهای مسلحانه راعلیه دولت رهبری میکرد تحت توقیف وتحقیق قرارگرفت. 

ــ اواخرماه حوت ۱۳۵۸ اعضای سازمان ساما به سرگروپی معلم ستار بر سلاحکوت قطعه نظامی حسین کوت حمله چرئیکی نموده ،بیشترازیکهزارمیل سلاح مختلف النوع ومهمات راچوروچپاول نموده ویک تعداد سربازان را شهید کردند.

ــ اعضای گروه ماوئیستی تحت رهبری شخصی بنام مستعارمعلم شیر محمد، دو طفل تجاران ملی کشور رابنامهای بازمحمد و امیرمحمد ازناحیه کارته چهار شهرکابل اختتاف نموده بودند، دستگیر ونه تنها که دوطفل ازنزدشان رها گردید  به چند اختتاف دیگر نیز اعتراف کردند. 

ـ ترورناکام رئیس دولت درسال ۱۳۶۲ توسط سرباز گارد جمهوری که قبل ازخدمت عسکری کارمند وزارت تجارت بود و عضویت گروه ماوئیستی را داشت وباتفنگچه پنهان شده درزیر پتک بوت عسکری دستگیر گردید.که بعد ازطی مراحل عدلی مورد عفورئیس دولت قرارگرفت .گرچه ماده ۲۰۶ قانون جزای کشوراشد مجازات درمورد جرمش پیشبینی نموده است.

مواد ۱۷۳ الی مواد ۲۵۳ قانون جزا کشورما که درسال ۱۳۵۵ نافذ شده بود وتاحال مرئی الاجرا میباشد مجازات جرایم علیه امنیت داخلی وخارجی کشور را که شامل اشد مجازات وحبسهای طویل ومتوسط المدت میباشد پیشبینی نموده است . درحالیکه به ندرت اعضای این گروپهای جنایت کار به اشد مجازات محکوم شدند. 

ـ گروه ماوئیستی یک کارمند خاد مربوط میربچه را کوت بنام ناصری درمنطقه کلکان دستگیر ابتدا به درخت بسته نموده و سپس اورا آتش زدند. 

  ـ گروه دیگرماوئیستی سیاه پوشان قلعچه ونیازی ،گروه تروریستی ماوئیستی اسدعلومی وهمکارانش که درپیوند باآقای حسن امیری عملیات های خویش را انجام میدادند.

 آیا رهبر واعضای چنین گروه های جنایتکارکه مرتکب ترورها وجنایت علیه امنیت داخلی وخارجی کشورشدند قابل مجازات بودند یا نه ؟  

ـ اعتصاب مکاتب،مسموم کردن متعلمین ،محصلین ،کارمندان دولت وکارگران موسسات دیگرتوسط گروپهای مخالف دولت به خصوص ماویستها.طورمثال قراراعترافات انجنیر علی احمد ومعلم سعید که بنام مستعاررحیم فعالیت مینمود آقای حسن سیغانی را که فعلا متخلص به(حسن امیری) بخاطرپنهان کردن نام تروریستی خوددرکشورهای غربی میباشد دربراه اندازی اعتصابات ومسموم کردن مکاتب وموسسات نقش کلیدی داشت که صدها جوان کشورما به اثرنوشیدن آبهای مسموم شده وخوردن غذاها ی آلوده با مواد سمی مریض وحتی جانهای شرین خودرا ازدست دادند. 

ــ اواسط سال ۱۳۵۹ گروه هائی ماوئیستی وشرکای جرمی شان تظاهرات وتخریبات را درمکاتب بشمول مکاتب اناث سازماندهی نمودند که برعلاوه شکستاندن شیشه مکاتب  اقدام به لت وکوب معلمین ومسئولین مکاتب نمودند.دولت ناچارمحرکین تظاهرات را که اکثراً باسازمانهای مخالف دولت ارتباط داشتند،دستگیروآنان درتالاربزرگ ریاست دوم خاد که توسط اعضای سازمان زنان مواظبت میشد تحت نظارت قرارداد وبا حضورداشت سارنوالان موظف،اظهارات وتحقیق ۵۲ مظنون رادرظرف کمتراز یک هفته طورعاجل تکمیل نمود.بانظرداشت خصوصیات جامعه افغانی ازجمله ۵۲ متعلمه ۳۴ نفرآن درظرف سه روزرها  دوسیه  ۱۸ تن دیگررا تکمیل وبه سرعت ازطریق سارنوالی محول محکمه اختصاصی نمود. محکمه اختصاصی بانظرداشت احساسات جوانان، حیثیت وموقف آینده دختران وطن آن ۱۸ تن متهم رابه حبسهای تعلیقی کوتاه مدت محکوم وهمان روزآنان را رها نمود وبعد ازختم جلسه قضائی حتی آنعده متعلماتیکه اقاربشان درجریان محکمه حضورنداشتند ذریعه افراد موظف به فامیلهای شان تسلیم نمود . 

این بود شیوه برخورد دولت به مقابل مجرمین بخصوص متعلمات مکاتب.

ــ وخیم ازآن تظاهرات تا حدود قهرآمیزمتعلمان مکاتب پسران بود که درنتیجه درحدود صد متعلم مکاتب مربوط گروه هاماوئیستی وتنظیمهایکه علیه دولت فعالیهای مسلحانه داشتند،مرتکب جرایم لت وکوب یکتعداد معلمین ومتعلمان،تخریبات درمکاتب شدند  و جرایم شان رافقرات چارگانه ماده ۲۲۱ قانون جزا حبس های متوسط الی ۵ سال پیشبینی نموده بود ،دستگیرو بعداز تحقیقات لازم،دوسیه های محرکین حوادث تکمیل ودرطول کمترازمیعادقانونی محول محکمه گردید.محکمه بانظرداشت سن، انگیزه جرم،احساسات جوانی وشرایط دشوارکشوراکثراً زمان سپری شده نظارت متهمین را  کافی دانسته محکوم به حبسهای تعلیقی قصیرالمدت نمود که نتایج مثبت درادامه تحصیلات آینده آن جوانان و سایرمتعلمین داشت.

ـ دراواخرسالهای ۱۳۵۹ تشکیلات یک شاخه گلبدین درشهرکابل که تعدادقابل ملاحظه ماویستها دراین تنظیم فعالیت داشت بدست آمد .حوزه اول خاد که مسئول امنیت کابل بود تشکیلات حزب اسلامی گلبدین راکه بصورت شفری،خیلی دقیق وزنجیری بود در بین  بدست آورد.چون بشکل شفری تحریرشده بودابتدا فهمیده نمیشد که کتاب تشکیلاتی است. اما بعدازمطالعه دقیق وپیدانمودن کلید آن تثبیت گردید که اعضای جذب شده آن درارگان های مختلف بشمول دوایر دولتی، مکاتب، پوهنتونها بشمول چند تن استادان پوهنتون و… اجرای وظیفه مینمودند.طبق هدایت رهبری دولت تنها سرگروپها بخشهای چرئیکی و تروریستی وآنعده اعضای آن که درپستهای حساس دولتی اجرای وظیفه مینمودند گرفتار گردید. که تعداد دستگیرشده گان درحدود دوصد نفررسید وبادیگر اعضای شان کار توضیحی صورت گرفت قابل یاد آوری میدانم که چون دستگیرشده گان بالفعل وبا سلاح دستگیرنشده بودند محکوم به اشد مجازات نگردیدند. 

ـ دستگیری اعضای سازمان ماوئیستی رهائی که فعالیتهای علیه امنیت داخلی وخارجی کشور( فراگرفتن فعالیتهای چرئیکی درکشورچین ) را مرتکب شدند وبعدازطی مراحل  قانونی ازطرف محکمه باصلاحیت به مجازاتهای مختلف محکوم گردیدند.

ـ انفجارتعمیرجوارسینمای پامیرتوسط تروریستان تنظیم جمعیت اسلامی به همکاری گروه ماویستی که درآن دهانفرهموطنما کشته وزخمی گردید.فاعلین آن گرفتارگردید.که برعلاوه بدست آمدن مدارک جرمی وشواهد مرتکبین آن درمحضر محکمه علنی به جرم خویش اعتراف نمودند .

( آیا آن قاتلین قانونا مجازات میگردیدند یا نه ؟) 

ـ انفجاردردروازه دخولی میدان هوائی کابل توسط گروپ تروریستی ماوئیستی وشرکای جرمی شان که اضافه ازصد نفرشهید وزخمی گردید. عاملین قضیه گرفتار و به جرم خود اعتراف نمودند.آیا این قاتلین صدها هموطنما مجازات نمیگردیدند ؟

ـ انفجاردرسینمای آریانا که باعث شهادت وزخمی شدن دها هموطن ما گردید. 

ـ انفجاردرهفت رستورانت های مختلف شهر کابل که دها کشته وزخمی بجا گذاشت . وانفجارات متعد د درسایر نقاط  کابل وسایرولایات کشورکه هزاران نفرکشته ،زخمی ومعیوب بجا گذاشت. 

ـ حوادث ناهنجارراکتپرانیها گروه های مختلف تروریستی از مناطق کوه صافی، للندر دره پغمان،چهارآسیاب،شکردره وسایرنقاط، به شهرکابل به خصوص منطقه ایستگاه سرویس پهلوی وزارت معارف ،مکروریانها ، میدان هوائی، پل باغ عمومی ،مناطق دشت برچی،افشار، خوشحال خان ،مینه شهرکهنه ،خیرخانه ،کارته پروان ودیگر نقاط شهرکابل.طبق هدایت استخبارات پاکستان( درکتابی تلک خرس تحریرشده بود) که باید آتش جنگ همیش در کابل روشن باشد. تازمامداران کابل مصروف نگهداشته شود.   این همه انسان کشی و جنایات را که درمرکز وولایات کشور جریان داشت وهزاران هموطنما توسط این گروه های استخدام شده درکشورما شهید ومعیوب گردید. 

آیا  جنایتکاران آن محاکمه ومجازات میشدند یا نه؟ 

ـ انفجار۲۶ طیاره جیت درمیدان هوائی شیندند که سبب شهادت ومعیوب شدن دها هموطن ما وتخریب ملیو نها دالردارائی عامه گردید.

ـ انفجارات دیپوهای سلاح ومهمات درمنطقه قرغه نزدیک کابل که تلفات زیاد برای اهالی منطقه ببارآورد. 

  ـ دستگیری اعضای گروپ شفا که متشکل ازوحدت گروه های ماوئسیتی ،تنظیم گلبدین ویکتعداد  گروه های دیگر  . 

آیا مسببین آن کشتارها قابل مجازات بودند یا نه؟. 

ـ  ترور ،کشتاروتجاوز برحیات ،جان ومال هموطنانما درولایت هرات طورمثال از اختطاف وترورطلا گل درمنطقه پایان آب ،تروردوشیزه فاضله با دو خواهرش، نجیب الئد ، گل احمد ،قلندرشاه ودوعضوفاملیش ،عبدالستاروچهارهمکارش ، غلام غوث حفیفی ،غلام جیلانی وصدها کارمندان دولت ومردم عادی باالخص تجاروسرمایه داران شهرهرات توسط گروه های تروریستی ماوئیستها وشرکای جرمی شان که بنام های معلم فضل احمد ، نورسوز ،شیرآقا چونگر، غفارکل ،صفی الئد غوریانی ، ماما فیضو ،معلم حمید ، انجنیرگلاب و……. جنایات نابخشودنی را مرتکب شدند که  تحریر چنین جنایات هولناک خواننده را شک میدهد. 

ـ ترور جلال رئیس ریاست پنج خاد وچندین همکارش وزخمی شدن صدراعظم وقت آقای خالقیاروچندین نفر دیگردرشهرهرات . 

  ـ چوروچپاول اموال تجارتی،حریق نمودن وسایل ترانسپورتی وبقتل رسانیدن بیشتر از ۲۰۰۰ دریوران که مواداولیه مردم را انتقال میدادند.که ازآن جمله درحدود۲۶۰ نفر آن مربوط شرکت افسوتر بود.چنانچه اسمای شان درلوحه ایکه بداخل ریاست افسوتر واقع پارکهای صنعتی پلچرخی موقعیت دارد حکاکی شده است. 

قاتلان این هموطنان دریور که برای اتباع کشورمواد خوراکه وسایرضروریات را تهیه وانتقال میدادند کی بود؟ همین ماوئیستها وشرکای جرمی شان بود .                       

ـ شرکت وهمکاری ماویستها درجنایات باصدهاقوماندان درهمه ولایات که داستانها مظالم و جنایات شان درج سینه های افراد در قراء ،قصبات وشهرهای مربوطه شان میباشد و بمرورزمان این واقعیتها درج تاریخ کشورما خواهد شد.

هموطنانما شاهد شهادت هزاران هموطن ما توسط همین تروریستان میباشند که درتپه های شهدا وقبرستانهای ولایات ،ولسوالیها،علاقه داریها وقراء و قصبات کشوردفن گردیدند وهمین اشخاص بود که هزاران هموطنان ما را تحت نام حزبی،کارمند دولت ،عسکرو…. درچاه ها ،کاریزها ودره ها پرتاب نمودند. نزد آنان جرم عمل شخصی نبوده بلکه شامل حال همه اعضای فامیل شخص موردنظربود که بصورت دسته جمعی آنان راازدم تیغ میکشیدند. 

  طورمثال یک کارمند خاد مزارشریف چراتخلص خود را گلیمجمع(گلمجم)  گذاشت بدلیل اینکه مخالفین دولت بخانه مذکورحمله نموده،مادر،خواهر،برادر،خانم و اطفال خوردسالش راکشتند.ازهمان تاریخ شخص مذکورتخلص خودراگلمجم گذاشت. ابتدا قوماندان تولی بعداً از کندک وسپس قوماندان غند ملیشیائی شد موصوف بادلاوری درمقابل دشمنان دولت ومردم میجنگید.   بهمین شکل مخالفین دولت بالای خانه صدهاکارمند دولت درولایت مختلف کشورحمله نموده فامیلهای شان را بشکل دسته جمعی ازبین بردند

آیاآنان مجاهدین راه حق بودند؟ آیا اینهمه جنایات جنگی،کشتارجمعی وتخطی ازحقوق بشر نبود؟

  ـ صدها نفررا بنامهای مختلف درپنجشیرکشتندواجساد شان رادردره ها،کاریزها،چاه ها وسایرنقاط انداختند. چنانچه بعد ازعملیات تصفیوی درپنجشیر اجساد صدها تن سربازان اعضای حزب،مردم عادی وکارمندان خاد راازچاه آهو بدست آوردند.یا اجساد هموطنان ما که ازدره ژوره ومحلات دیگر دراکثرولایت و شهرها بدست آمد.

آیا اینها جنایت جنگی گفته نمیشود؟.

ـ کشتارمحصلین حربی پوهنتون درپغمان ،کشتار۷۲ تن اعضای حزب وکارمندان خاد دردره خوگیانی کشتارکارمندان دولت وفامیلهای شان پس ازسقوط قندوز،بهمین شکل درکندهار،هرات ،بامیان ،خوست پکتیکا وسایر ولایات.آیاهمه این اعمال خلاف موازین حقوقی وانسانی توسط مخالفین دولت نیست؟ که هموطنانمارا به شیوه های غیرانسانی مجازات وبقتل میرسانیدند هرجنگسالارازخود شیوه وطرزخاص کشتارداشت آیا جنایت وقانون شکنی نبود طورمثال ازشیوه جنایت بعضی ازقوماندانها یاد آورمیشوم: 

ـ درمناطق کندهاروهلمند یکی ازشیوه های کشتارچنین بود.که شخص دستگیرشده را دردشت برهنه نموده،درزمین اورا چارمیخه بسته میکرد و درتخته پشت اوعسل ویا بعضی مواد شرین مالیده وخود شان میرفتند.چون آن مناطق زنبوروحشرات مختلف داشت پوست وگوشت شخص مذکور راتا استخوان میخوردند.  

  ـ بین راه کندز بغلان قوماندان دیگرآله تناسلی مرد دستگیرشده راذریعه سیم مخصوص بسته نموده آنقدرزجرمیداد تا ازهوش برود.هرگاه دستگیرشده نمی مرد،بعدا اوراذریعه فیرمرمی از بین میبرد. 

  ـ رقص بسمل شیوه کشتاریکی ازقوماندانهای گروپ گلبدین درمناطق لوگربود. شخص دستگیرشده را مقابل خود ایستاد میکرد،وباشمشیرتیزی که به دست داشت بایک ضربه شدید گردنش را ازتنش جدا میکرد.شخصیکه سرازبدنش جداشده تا لحظه یکه به زمین میغلطید حرکات غیرارادی یا کدام عکس العمل دیگرراانجام میداد.برای آن قوماندان این لحظه لذت بخش بود. 

ـ هلال کردن ،ازعقب سر را بریدن،باتبر ویا ذریعه فیرسلاح کشتن،درچاه هاانداختن ، به آتش کشیدن، دست،پاو یا گوش بریدن ،تجاوزبه زنان،اطفال ونوجوانان وسایرانواع قتل وکشتاراتباع  کشورما (حزبی، کارمند دولت وسایر کارمندان امنیتی وغیرحزبی)  توسط مخالفین دولت .  

  ــ رهبران واعضای این گروپها را با اخذ مبالغ هنگفت پولی درخدمت دشمنان وطن و مردم ما ( استخبارات پاکستان وهمپیمانان شان حتی استخبارات اسرائیل) جهت پیشبرد اهداف ومقاصدشوم شان درجنگ تحمیلی علیه کشورما تحت نام داعیه افغانستان ،دفاع ازاسلام وجهاد قرارگرفتند وتاحال بصورت ضمنی درخدمت پروره گان شان قراردارند  بایدهموطنانما درک وقضاوت نمایند که  قاتلان هموطنان ما وجنایتکاران که مرتکب هزاران جنایات گردیدند واکثراً بالفعل دستگیرگردیدند .                                      

۲ ـ  شیوه بررسی قضایا جرمی بخصوص جرایم علیه امنیت ملی کشور :

 دولت جدید بعد از۶ جدی ۱۳۵۸با تجربه یکه ازعدم رعایت قانون دررژیم قبلی داشت ازهمان مرحله اول درجهت رفاه مردم  ایجادوتحکیم حاکمیت قانون بود چنانچه در اولین اقدام عفو عمومی تمام زندانیان کشوربود ازجمله میتوان از عبدالرب رسول سیاف رهبر تنظیم اتحاد ودها رهبرماویستها یاد نمود و بعداً جهت رعایت و تطبیق یکسان قانون در همان مرحله جنگ تحمیلی تدابیرمشخص ازجمله تصویب وتطبیق اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان که حیثت قانون اساسی موقت را داشت، نمود و گامهای ارزشمند وعملی را درزمینه تطبیق آن پروسه برداشت باآنکه درشرایط جنگ تطبیق ورعایت یک سان قانون سهل نمیباشد ومعضلات عملی وغیرمترقبه را در قبال دارد ولی مسئولین رژیم به این عقیده بودند که یگانه راه اعمارجامعه واعاده حقوق افراد از طریق ایجاد حاکمیت قانون امکان پذیراست.  پروفیسور ارماکورا فرستاده سازمان حقوق بشرملل متحد ضمن سفرهای متعدد خود به افغانستان وملاقات های متعدد با مسئولین ادارات امنیتی،عدلی و قضائی ازجمله با مسئولین اورگان امنیت ملی کشور(خاد) و زندانیان درنظارتخانه ها و محبس پلچرخی راپورهای متعدد ومشرح ازشیوه برخورد اورگانهای امنیتی ، عدلی و قضائی رژیم آن وقت با نظرداشت وضع جنگی کشورما به سازمان ملل متحد وارگانهای مربوطه آن ارائه داشت. درمقابل صدها آثارمستند از جنایات مخالفین مردم ووطن که توسط ژرنالیستان کشورهای غربی ازشیوه وبرخورد آن جنایت کاران تحریرنموده اند . آقای امیری وهمکاران جرمی شان حرفی به زبان نمی آورند.

ما ادعا نمی نمائیم که درآن دوره تخلفات ازقانون صورت نگرفته است ! باید واقعیتها را اظهارنمود که بلی بعضاً قانون شکنیها توسط یکتعداد کارمندان حزب و دولت صورت گرفته بود واینکه درآن زمان جنگ،تجاوز برحقوق ،جان ومال مردم و کشورما بشدت توسط دشمنان مردم ووطن جریان داشت. کارمندان حزب ودولت که مصروف دفاع ازمال وناموس هموطنان خود بودند باتذکراینکه زاده همان محیط وجامعه بودند حین اجرای وظیفه عوامل مختلف سبب قانون شکنیها میگردید که ازجمله میتوان مطالب ذیل را برشمرد : 

ـ عدم آشنائی کادرهای رژیم جدید باقوانین بخصوص قوانین ساحه کارشان درمراحل اولی وعدم تجربه کافی شان دروظایف محوله . 

ــ عدم تجربه کافی وپراگنده گی درامورکارهای اوپراتیفی اورگانهای کشف وتحقیق .

ــ عکس العمل کارمندان دولت درمقابل تروریستان تربیه ومجهزشده تروریستان داخلی وخارجی درکمپهای نظامی کشورهای پاکستان ، ایران وچین واعزام شان جهت انجام جنایات بداخل کشورما به شکل وسیع که مرتکب قتل وکشتار شدند . 

اما خوشبختانه رهبری رژیم باصداقت تمام درجهت تحقق وظایف خویش طبق قانون اساسی وپرنسیپهای حقوق بشربدوش داشت، میکوشید تاهمان اهداف،آرمانهاو وظایف خویش رادرمقابل مردم ووطن ازطریق رعایت وتطبیق یکسان قانون انجام میداد  .  کارمندان حزب ودولت درمرکز ولایات کشورجنایات آن تروریستان راروزانه مشاهده و با جسم وجان خود لمس میکردند زیرا اعضای فامیل ،اقارب،همکاران وهموطنان ویا اموال وجایداد های شان را ازدست میدادند بعضاً احساسات برعقل شان غلبه نموده با روحیه پاکاری جامعه ازوجود چنین مکروبها و دفاع ازخود برخورد مینمودند که بعضاً قانونشکنیها را درقبال داشت. باموجودیت همان وضعیت تحمیلی بروطن ومحیط کار اعضای حزب وکارمندان دولت، مسئولین رژیم طبق هدف طویل المدت و تعهدیکه در برابرمردم داشت درتطبیق یکسان قانون استوار ومتعهد بود.چنانچه ما شاهد مجازات صدها تن اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان وکارمند دولت بودیم که با ارتکاب عمل جرمی طبق قانون مجازات گردیدند.از بلند پایه ترین کادرهای حزبی ودولتی گرفته تا پائین رتبه ترین کارمند، ازجنرال تا عسکر بالای شان قانون مانند سایرافراد جامعه تطبیق گردید. .طورمثال .مرحوم  احدرهنوردعضو کمیته مرکزی ومنشی کمیته ولایتی بلخ وسه همکاردیگرش که دریک برخورد احساساتی مرتکب قتل شدند به اشد مجازات طبق ماده ۳۹۵ و..   قانون جزا محکوم گردید. بهمین شکل بعضی اعضای کمیته حزبی ولایات هرات ، کندهار ، شاروال ومستوفی کندهار، بعضی کارمندان خاد،بعضی افسران اردو وپولیس وسایرکارمندان دولت که مرتکب جرایم مانند قتل،سرقتهای مسلحانه ،رشوت  اختلاس، اذیت وآزارمردم ،جرایم وظیفوی، حتاغفلت دراجرای وظیفه درآن مرحله جنگ وسایر اعمال خلاف قانون بشمول لت وکوب وشکنجه درارگانهای کشف، تحقیق ورویه سئو مسئولین نظارتخانها وزندانهای مرکز وولایات کشورگردیده  بودند. قانونا مجازات شدند. 

  اینکه چنین ادعا مینمایند که رهبران رژیم آنوقت و کارمندان امنیتی بالخصوص کارمندان  خاد بشکل خود سرانه به گرفتاری،اذیت وشکنجه مردم وکشتارمردم اقدام می نمودند. کاملا غلط وافتزاء است.درآنزمان نظم ،قانون وسیستم حقوقی درعمل وجود داشت چنانچه دولت آنوقت جهت اعمارجامعه وبرقراری نظم وامنیت درهمه عرصه ها،صدها قانون، اصولنامه، اساسنامه ،فرامین تقنینی را که منافع اکثریت جامعه درنظر داشت تصویب ودر معرض اجراء قرارداده نه تها درجریده رسمی بطورمسلسل ازشماره های ۴۴۲  الی ۷۶۵  که مجموعاً ( ۳۲۳ شماره میشد)  نشرنمود بلکه توجه بیشتردولت در عملی نمودن قوانین وضع شده بود. درجهت تامین امنیت توسط ارگان خاد و سایر ارکانهای امنیتی وکنترول بالای آن مساعی لازم را بخرچ میداد.روی همین دلیل جهت تامین بیشترعدالت درجامعه تقسیم وظایف را دربخشهای اورگانهای عدلی وقضائی ( تاسیس سارنوالیها ومحاکم اختصاصی دربخشهای مختلف ) بوجود آورد. 

باآنکه دولت درجنگ مستقیم چریکی وبعضاُ جبهه ئی ازیک طرف،وازجانب دیگردر جنگ وسیع تبلیغاتی که توسط رسانه های خارجی وسازمانهای استخباراتی کشور های مختلف با پیروی ازهدایات، گرداننده گان جنگ سرد که هدف شان بدنام کردن دولت افغانستان و پیروزی درجنگ فرسایشی وتضعیف نمودن اورگانهای امنیتی بود ،قرار داشت ،اما مسئولین حزب ودولت درتحقق امیال خویش که ایجاد حکومت قانون بود میکوشید. باآنکه درآنطرف جبهه ازقانون وقانونیت خبری نبود تحت نام مبارزه وجهاد درحالیکه نزد آنان مفهوم جهاد، قتل ،کشتار،ترور، چوروچپاول ،غارت و تجریب دارائیهای عامه  تجاوزبه مال وناموس مردم راداشت.طبق هدایت ورهبری مستقیم استخبارات دول مداخله گردرامور کشورما وپلانهای قبلا طرح شده شان ،مرتکب چنان جنایاتی گردیدند که تاریخ نظیر آن را ندیده است. 

دولت آنوقت درحالیکه مصروف جنگ تحمیلی با مخالفین خود بود بادرک اینکه هیچ بیگناهی زندانی وهیچ متهمی ازپیگرد قانون درامان نباشددررعایت وتحقق قانون سعی وتلاش وسیع بخرچ میدادند و شیوه برخورد درچنین قضایا شامل پروسه ذیل عدلی بود:    ــ مرحله کشف جرم توسط اورگانهای کشف که طبق ماده (  ۷ الی ۱۴) قانون کشف و تحقیق جرایم ونظارت سارنوالی برتطبیق قانونیت آن  صورت میگرفت بایدالزامیت ویا عدم الزامیت مظنون درظرف ۷۲ ساعت تثبیت میگردید. مدت کشف جرم نظربه فقره ۲ ماده ۱۸ قانون مذکورالی ۱۰ روزمجاز بود.با تکمیل مرحله کشف متهم با اوراق نسبتی اش جهت تکمیل تحقیق به اورگانهای تحقیق اعزام میگردید.  

ـ دستگیری متهمین به اساس پروژه اگنتوری،که شخص مظنون بصورت متواتر تحت کاروتعقیب اورگانهای امنیتی میبوده پیش از اقدام به انجام عمل جرمی (بمگذاری وسایر اعمال غیرانسانی ) نماید بااسناد ومدارک جرمی گرفتار میگردید.درابتدا نسبت بی تجربه گی بدون اینکه به اصطلاح پروژه تکمیل شود مظنون ویامظنونین گرفتار میگردند.اما چون دلایل کافی الزام موجود نمیبود بعدازمدت کوتاه ازطرف سارنوالی، شخص مظنون رها وبعضاَ به اورگانهای کشف کننده کتباً اخبار میگردید و یک نوع مجازات اداری بود اما به مرورزمان کاراورگانهای کشف دقیق شده ونتایج مثمررا در زمینه دستگیری مجرمین خطرناک که بااسناد ومدارک کافی الزام دستگیر میشدند. 

ــ چون شدت مداخلات ،حملات بالای محلات مسکونی بیشتر شد ودشمنان مردم تحت عناوین مختلف درمحلات مسکونی جمع وبه فعالیتهای تروریستی خویش ادامه میدادند. دولت طبق وظیفه که داشت درپهلوی اورگان خاداورگانهای امنیتی دیگر(اردووپولیس ) را به رعایت وتطبیق قانون وایجاد حکومت قانون بسیج نموده بود چراکه هدف دولت رارفاه عامه،ایجاد جامعه نظم وقانون تشکیل میدادوتلاشهای پرثمردرزمینه انجام داد.   طی سالهای ۱۳۵۹ و۱۳۶۰ فعالیت مخالفین علیه دولت دراکثرشهرها که شامل ترور تخریب موسسات دولتی،پلها،راکت پرانیها بالای محلات مسکونی وغیره بود بیشترشد حینکه ازیک منطقه بالای محلات مسکونی حملات راکتی صورت میگرفت ویا مخالفین دولت جهت فعالیتهای ضددولتی تجمع میکردند ویاحالات خاص دیگر،قوای امنیتی اطراف منطقه رامحاصره نموده،مخالفین دولت ومظنونین را دستگیر مینمود. جهت رعایت حقوق اتباع کشور(اینکه مجرمی رها نگردد وبیگناه اذیت نشود)،قانون موقت عملیات تصفیوی را تصویب نمودوبه اساس قانون مذکوراشخاصیکه درعملیات های تصفیوی شهرها وقریه ها دستگیرمیگردند.در محلات تجمع یا نظارتخانه های موقت (زونهای تصفیوی ) نگهداری میگردیدند، درطول ده روزتحقیقات ابتدائی شان تکمیل وسارنوال موظف برویت اسناد ومدارک جمع آوری شده درزمینه رهائی ویا جهت تکمیل تحقیقات به ارگانهای تحقیق هدایت میداد.درحالات خاص جهت بدست آوردن معلومات کافی الی دوماه بعدازاخذ توقیف ازسارنوالی،مظنون میتوانست تحت نظارت باشد باآنکه جریان داشت. دولت تلاش میورزید تاقانون رعایت و تطبیق گردد. بعدازمدت کوتاه وبهترشدن وضع امنیتی آن قانون ملغی گردید. 

  ارگانهای امنیت داخلی بصورت عموم شامل دوبخش پولیس وخاد بود.که وظایف شان توسط قانون تنظیم ومشخص شده بود. وارگانهای عدلی متشکل ازسارنوالیهای (لوی سارنوال،سارنوالی اختصاصی ،سارنوالی قوای مسلح ) ومحاکم (ستره محکمه،محکمه اختصاصی ومحکمه قوای مسلح) بود.که صلاحیت، طرز وشیوه فعالیت وتشکیلات ارگانهای متذکره قانوناً مشخص شده بود، طورمثال شیوه گرفتاری اورگانهای کشف و تحقیق خاد ونظارت برآن بصورت مختصر عبارت بوداز:  

ـ درپروسه کشف جرم باید دقت میشد که متهم درکدام حالات با کدام و وسایل جرمی دستگیرمیشد بالفعل دراثنای اجرای عمل جرمی ویا به اساس سایرمدارک و شواهد معتبر علاوتاً محضرگرفتاری وشهود محل واقعه حتمی وبرثبوت قضایا می افزود. حالات خاص ازین امر مستثنی بود.  

ـ درمرحله کشف وتحقیقات ابتدائی که دراورگانهای کشف صورت میگرفت طبق ماده ۱۸ قانون کشف وتحقیق درظرف ده روزتحقیقات ابتدائی تکمیل ومتهم با اسنادش به اورگان تحقیق ویا ریاست تحقیق اعزام وارسال میگردید.اورگان تحقیق طبق  فقرات ۱ الی ۴ ـ ماده ۱۵وماده ۳۲ قانون دوسیه متهم را تکمیل وبه سارنوالی ارجاع مینمود. 

ـ طبق مواد ۳۸ الی۴۳ قانون کشف وتحقیق وقانون اجرات جزائی اورگان سارنوالی بعداز مواصلت دوسیه ،دوسیه رامورد تدقیق قرارمیداد وبرویت اسناد،مدارک بدست آمده ودرک ازشرایط  جنگی درکشورقرارخویش رامبنی برحفظ دوسیه ورهائی متهم اکثراً طبق فقره  ۱۰ ماده ۳۸ قانون کشف وتحقیق ( درموردیکه قصورفاعل ونتیجه فعل جزئی وعلاقه عامه به تعقیب عدلی آن تصورنباشد .) اتخاذ مینمودودرصورتیکه قصورمتهم بیشترمیبود، دوسیه را مبنی برمسئولیت متهم به محکمه  احاله مینمود.

ــ برعلاوه سارنوالی اختصاصی طبق مواد مواد ۴۱ ،۴۲ و۴۳  قانون کشف وتحقیق ، قانون اجراات جزائی وتعدیل آن نظارت برقانونیت اجراات اورگانهای کشف وتحقیق جرایم  نظارت بعمل میآورد،دها قضیه لت وکوب،برخورد خلاف قانون کارمندان و مسئولین امورضمن نظارت ازبررسی احوال متهمین کشف ومتهمین آن قانوناً حتا به اشد مجازات محکوم گردیدند.

  ـ محکمه بعد ازطی مراحل قضائی وقطعیت حکم منطبق بااحکام قوانین متنی وشکلی اصدارحکم میکرد به اصطلاح ساده برویت اسناد،اعترافات متهم ،شهود وسایر مدارک اثباتیه جرم باحضورداشت متهم واستماع اظهارات متهم حاضردرجلسه قضائی و صورت دعوی سارنوال بانظر داشت شرایط موجود درکشور،اصدارحکم مینمود. دراوایل فیصله های محکمه اختصاصی یکمرحله بود،بعداً جهت تحقق بیشترعدالت بررسی قضایا در محکمه اختصاصی دومرحله گردید. درصورت عدم قناعت متهم ویا سارنوال دوسیه جهت فیصله نهائی بمحکمه استیناف راجع میگردید.درفیصله های اشد مجازات،جهت اتخاذ تصمیم نهائی بمقام ریاست دولت ارسال میگردید. شعبه حقوقی ریاست دولت بعدازمطالعه اسناد دوسیه ،تصمیم سارنوالی موظف،محکمه اولی و استیناف،تصمیم نهائی مبنی برتائید ویا رد تصامیم محاکم اتخاذ میکرد.درصورت تائید توشیح یاعدم آن طبق قانون از صلاحیتهای رئیس دولت بود اتخاذ میگردید.  

ـ برعلاوه کمسیون دیگری درمقام ریاست دولت جهت تحقق بهترقانونیت تشکیل شده بود که مرکب ازنماینده گان اورگانهای امنیتی،عدلی وقضائی،اورگانهایکه تماس نزدیک تر بامردم داشت مانند وزارت شئون اسلامی،اقوام وقبایل وبعضی سازمانهای دیگر،که بصورت عموم ماهانه جلسه نموده وبمعضلات حقوقی،عفووتخفیف مجازات  مجرمین وسایرپروبلمهای حقوقی مربوطه تصامیم لازم اتخاذ مینمود.جهت معلومات بیشتر شیوه کارنظارت برتطبیق قانون دراورگانهای کشف وتحقیق خاد،ومحابس مربوط که توسط اورگان سارنوالی اختصاصی صورت میگرفت:  

ـ طبق  قانون کشف وتحقیق، سارنوالی نظارت عالی  بنام دولت به منظورتطبیق دقیق و یکسان قوانین حین بررسی جرایم براورگانهای کشف و تحقیق اجرا میگردد.ومطابق ماده ۴۱ قانون مذکوروقانون اجرات جزائی،نظارت بر قانونیت اجرات کشف وتحقیق جرایم، وظیفه سارنوال بود.لذا سارنوال اختصاصی طبق پلان قبلا ترتیب شده، سارنوالان موظف هفته چند مرتبه ازاجرات اورگانهای کشف و تحقیق خاد مستقیما نظارت بعمل آورده، ازنزدیک بامظنونین ومتهمین ملاقات مینموده برعلاوه یکه ازصحت قانونی بودن توقیف متهمین نظارت میکرد،وضع معیشتی شان،برخورد مستنطقین ومسئولین نظارت خانه و سایرمشکلات آنها جویا میگردیدند.هرگاه شکایتی موجود میبوداقدام به بررسی قانونی آن میکرد.طورمثال اگرکدام متهم مورد لت و کوب قرار میگرفت، سارنوال ، دوکتورموظف راطلب نموده نظردکتوررامبنی بر آثارلت و کوب متهم اخذ مینمود.کارمند متخلف   (مثلادر قضیه لت وکوب) را عاجل تحت تحقیق قرارداده وکارمند مذکور تحت نظارت قرارمیگرفت. طورمثال درقضیه لت وکوب دریکی ازریاستهای کشف،مستنطق توقیف وبعدازاکمال تحقیق،محکمه مستنطق رابه پنج سال حبس محکوم نمود،ریئس آن اورگان نیزمجازات تادیبی شد.بهمین شکل دها قضیه دیگرکه شامل لت وکوب،سئو استفاده از وظیفه ،قتل ، سرقت، اختلاس وغیره جرایم بودعاملین آن به حبسهای مختلف حتا اشد مجازات محکوم گردیدند. لذاکارمندان خاد بادرک مسئولیتهای قانونی خود وترس ازقانون کمتر مرتکب اعمال خلاف قانون میگردیدند. 

برعلاوه ئیکه اورگانهای سارنوالی  ومحکمه سمینارهای آموزش حقوقی جهت آشنائی بهتر کارمندان خاد با قوانین جاریه ساحه کارشان دایرمیکرد رهبری اورگان خاد جهت فراگیری دانش حقوقی وقانونی پروگرامهای تعلیمی وتربیتی داشت.

ــ بصورت غیرمستقیم ریاست امورسیاسی خاد درهمه ریاستها وجزوتام ها اعمال کارمندان خادرا کنترول میکرد. درداخل تشکیلات خاد اداره دیگری بنام ریاست سوم ایجاد شده بود،که وظیفه عمده اش را کنترول ونظارت اجراات،فعالیتها واعمال کارمندان خادتشکیل میداد.(استخبارات درداخل استخبارت) که اعمال خلاف قانون کارمندان خاد را کشف وجهت تحقیق به سارنوالی اختصاصی معرفی میکرد. 

بدبختانه فعلا بعضی گروهای ماوئیستی وسازمانهایکه علیه دولت آن وقت فعالیت های مسلحانه داشتند،رهبران ویا اعضای شان به اثرفعالیتهای تخریبی وتروریستی که از نظر قانون وشریعت وکانوانسیون بین الملی عمل خلاف قانون،بغاوت گفته میشد درآن زمان طبق قانون مجازات گردیدند فعلاً با دروغپرانی تبلیغات وسیع را آن گروه های ماوئیستی علیه دولت آنوقت براه انداخته اند وبصورت عموم  دوهدف  دارند اول اینکه قبلاً وفعلا درهمه جا بخاطرجلب وگسترش  کمکهای پولی مالی سازمانهای خارجی مداخله کننده در کشورما جهت منافع شخصی شان وثانیاً با  اینگونه تبلیغات میخواهند خود رابیگناه دانسته وبرجنایات خویش پرده پوشانده ودولت آنوقت رامتهم به قانون شکنی مینمایند.  

  وگروه های ماویستی خود را موسیچه های بیگناه میشمارند. 

                                        بااحترام                                                                                            

                                     بیان کننده حقیقت ها

             


January 16th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی