افغا نستا ن درحا کميت بي قانوني
 رستاخيز رستاخيز


بخش دوم
افغا نستا ن پس ا زسقوط حکومت دوکتورنجيب الله

وطن ويرانه بود ويرا نه تر شد از او بيگا نگا ن بيگا نه تر شد ا لهي جنگ را د يگر نيا ري هزا ران كود ك آنجا بي پد ر شد
دراثرفشارروزافزون جا معه جهاني ، عد م پشتبا ني قوي بين المللي ، تقاضاهاي مکرر مخالفين وادامه جنگ داخلي د وکتورنجيب الله به اين نتيجه رسيد که تا وقتي وي د رپست رياست جمهوري ا ست اپوزيسيون به حرف هاي ا واعتما د نمي کند بنا برين با بنين سيوا ن نماينده ملل متحد وحسين اوغلي معاون وي د رتفا هم با سرمنشي ملل متحد به اين فيصله رسيد ند که همزمان با استعفاي دوکتورنجيب الله اداره کشوربه شوراي نظامي سپرده شود تا حين مواصلت شوراي پانزده نفري افغا نهاي مقيم غرب قدرت رابه دولت تحت سرپرستي ملل متحد بسپا رد . اما متا سفانه پروسه بنا برعوامل معين به بن بست مواجه گرديد ودکتورنجيب الله رئيس جمهورافغا نستا ن به دفترملل متحد پنا هنده شد . بدين ترتيب حضرت صبغت الله مجددي مطابق معا هده 24اپريل تنظيم هاي مقيم پا کستا ن د رراس يک هيت پنجاه نفري وارد کابل شد ، د رين سفرمجددي را عده يي ازقوماندان جهادي ، محافظين وکاروان طويلي همراهي مي نمود . مراسم انتقا ل قد رت درمقروزارت امورخارجه صورت گرفت وحضرت مطابق معا هده پشاوربراي د و ماه بحيث ممثل دو لت زمام اموررا بد ست گرفت وموصوف د راولين صحبت خويش عفوعمومي را اعلا ن ومرد م را به آبادي وعمرا ن وطن ويرانه فراخوا ند ، ا زمرد م کشورتقا ضا بعمل آ وردتاکينه ها وکدورت هاي گذ شته را براي هميشه فراموش کند ولي متا سفا نه ا زختم محفل چند لحظه نه گذ شته بود که د زدا ن شنا خته شده ملي برخلا ف تقاضا هاي مجد دي واعلا ن دولت اسلا مي را با برد ن موترفضل الحق خالقيار استقبال نموده به ريش دولت اسلا مي ووزارت دفاع خنديد ند واين آغازناميموني بود که با اندوه فراوان تا اخيرا دامه يا فت . حضرت مجد دي ممثل دو لت اسلا مي افغا نستا ن زماني شروع به کارنمود که شهرکابل ازفاتحين(!) مالا مال بود مناطق ومحلا تي را که تنظيم ها اشغا ل نموده بود آنرامالکيت شخصي وساحه حاکميت خود مي پنداشت ادا رات وموسسات که پايتخت را اشغا ل نموده بود قرار ذ يل بو: د
-وزارت داخله را د راوايل حزب اسلا مي وبعد ترشوراي نظار . -قصرکميته مرکزي حزب وطن را تنظيم حرکت انقلا ب اسلا مي مولوي محمد نبي محمدي . -وزارت ما ليه، جبهه نجات ملي حضرت مجددي . -وزارتامنيت دولتي را شوراي نظار . -ارگ ، جمعيت اسلا مي ، شوراي نظاروقوتهاي شما ل . -بانک ها ي ملي ودافغا نستا ن بانک ، جمعيت ، شوراي نظاروقوتهاي شما ل . -گارنيزيون کابل وشش درک، قوتهاي شما ل ، شورا ي نظاروحزب وحد ت اسلا مي . -مکروريانها، قوتهاي شما ل وشوراي نظا ر . -بالاحصار، قوتهاي شما ل وشوراي نظار . -غرب کابل حزب وحد ت اسلا مي ، جمعيت وشوراي نظاروحزب اسلا مي . -فرقه ده باغ دا وود دوراهي پغما ن، اتحا د سيا ف وجمعيت . -انستيتوت علوم اجتماعي وپل تخنيک حزب وحدت اسلا مي . -خيرخا نه ، شوراي نظار . -خواجه بغرا، قوتهاي فرقه هشتاد بغلا ن . -ميدا ن هوايي، قوتهاي شما ل وشوراي نظار . - کارته نو، چمن حضوري وشا ه شهيد ، قوتهاي شما ل وحزب اسلا مي … و دهها گروپ خورد وبزرگ که سلاح ومهما ت بد ست داشتن گوشه ا زشهرويا اداره را ا شغا ل وآنجا را پادشاهي وحا کميت خويش مي دا نست ا زقانون ، پوليس ، محکمه وعدالت وبازپرس خبري نبود د زدي ، رهزني وچوروچپاو ل بيدا د ميکرد . گالري ملي چگونه به تاراج برده شد ؟ گالري ملي دربرج ثورسا ل 1362خورشيدي افتتا ح شد درمرا سم افتتا حيه گالري به تعد اد (200) قلم آثارهنري وتاريخي ا زولايت کند ها ر، مو زيم کا بل وقصرسلطنتي ا نتقا ل وبه نما يش گذ اشته شده بود . اين موسسه د رمنزل غلا م نبي خا ن چرخي واقع آسما يي وات ايجا د وبعدآ به وزارت اطلا عات وکلتورمربوط گرديد . با وجود آنکه تعمير مذکور محل منا سب به منظورنگهداري آثارگالري ملي نبود با آنهم آثا رفوق الذ کرد رآنجا به نمايش گذ اشته شد . گا لري ملي طي فعا ليت خويش با د رنظرداشت پلا ن وبو د جه همه سا له اثرهنرمندا ن معا صرکشو ررا خريدا ري مي نمود که طي اين پروسه به تعد اد (596) قلم آثارنقا شي ، مينا تو ري ، مجسمه ها وآثارظريفه خريدا ري وبه گا لري ملي تحويل دا ده شده بود . قسمت بيشتر اين آثار را اثرهاي غلا م محمد ميمنه گي ، عبد الغفوربرشنا ، استاد عبد العزيز ، استادغوث الد ين ، ا ستاد يو سف کهزاد ، ا ستا د عطايي ، ا ستا د خيرمحمد ياري ، ا ستا د کريم ، ا ستا د قربا نعلي عزيزي وديگرا ن تشکيل مي دا د. وقتي افرا د مسلح تما م وسا يل ووسا يط قيمتي وزارت اطلا عا ت وکلتو را زقبيل قالين ها ، فرش ها ، موترها ، باد پکه وکولرها را بغارت بردند حرا س وخطرا زبين رفتن گالري ملي نيزمحسوس شد . بتاريخ 23 سنبله سال 1371 به تعد اد چها رتا بلوي ا ستاد غوث الد ين وديگرهنرمندا ن توسط پهره دارا ن به سرقت برده شد . افراد مسلح مقيم گالري بتاريخ 5 ثورسا ل 1372 به تعد اد 3 قلم آثار هنری ديگر را نيزدزيدند ولي ا زجا نب مسوولين وزارت کوچکترين عکس العمل د رين مورد صورت نگرفت وبه منظورنگهداری باقي ماند ه آثارها کدا م تصميم اتخاذ نگرديد . بتا ريخ 13 ثورسا ل 1372 به تعدا د 29 قلم آثارهنري ونقاشي توسط محا فظين امنيتي بارديگرنيزربو ده شد وبا قي ما نده آثارنيزبه چنين سرنوشت موا جه گرديد .
ا زسرنوشت آرشيف ملي چه مي دانيم ؟
بعضي وزا رتخا نه ها وموسسا ت دولتي ا زچند ين دهه بد ينسو بمنظورحفظ ونگهدا ري ا سناد مربوط شا ن آ رشيف هاي د رچوکات ادا رات مربوط تهيه وترتيب دا ده بود ند که به گما ن اغلب آ رشيف وزا رت خا رجه قد يمي ترين آ رشيف با شد . علا وه ازآ رشيف هاي وزارتخا نه وادارا ت دولتي ، آ رشيف ملي يکي ا زمهمترين وبا ار زش ترين آ رشيف هاي کشورا ست . نظريا ت بيا نگر آ ن اند که مفکوره ايجاد آ رشيف ملي درزمان ريا ست جمهوري سردا رمحمد دا وود د رسا ل 1352 به ميا ن آ مده ا ست . تعميرآرشيف ملي درين زما ن مجد دآ اعما رومزين سا خته شد . اسا س آ رشيف مذ کور را کتا بخا نه خطي وزارت اطلا عا ت وکلتور تشکيل ميد هد که د رماه هاي اخيردولت سردا رمحمد دا وود به تعميرجديد آ رشيف انتقا ل وبه همين ترتيب کارتشکيل آ رشيف ملي آغازيافت . د رخزا ن سا ل 1360 آ رشيف ملي توسط ببرک کارمل رسمآ ا فتتاح ونسخه هاي خطي ، ا سنا د تا ريخي ، نوشته هاي خطي ، کتا ب هاي چا پ شده قد يم ، عکس هاي تاريخي ، کلکسيونها وشماره هاي متفرقه مطبوعا ت قد يم وغيره مواد گونا گون جا بجا گرديد . همچنا ن انتقا ل نسخه هاي خطي کتا بخا نه غزني وکتا بخا نه ظا هرشاه به غنا مندي آرشيف افزود وبه همين گونه يک سلسله اسنا د ديگرا زباقي ولا يات انتقا ل ومقداري هم خريداري وبه آ رشيف تسليم گرد يد . با گذ شت زما ن هزا را ن نسخه خطي به زبا ن هاي د ري ، پشتو ، عربي، ترکي ، اويغوري ، اردو ، سانسکريت وهندي د رآ رشيف جمع آوري وقراراظهارا ت مسوولين مربوط تعدا د مجموعي اسناد فو ق الذ کر بیشترا زده هزا رنسخه ميرسيد .بعضي ا زين نسخه ها ا زنظرهنرخط ومينا توري ا زجمله آثاربا ا رزش وعا لي به شمارمي رود . دوجلد کتاب نسخه خطي طي دهه شصت توسط ادا ره آ رشيف ملي به چا پ رسيد که نسخه هاي خطي آ رشيف د رآ ن معرفي شده بود ، به همين ترتيب طي اين مد ت براي آ رشيف ملي قا نو ن نيز سا خته شد . خوشبختا نه که د ر دورا ن حکو مت تنظيمي به تنا سب مراکزفرهنگي ديگربه آ رشيف ملي خسارات فراوا ن وا رد نگرديده با وجودآ نکه طي اين مدت چند ين بارمورد حملا ت چپا ولگرانه د زدا ن قرا رگرفته ولي چپا ولگران بطورگسترده نتوانستند د ست برد بزنند . بعضي ا زآثا رآ رشيف نسبت عد م امکا نا ت تخنيکي وکمبودوسايل خساره مند شده وکمي سرقت نيزممکن شده با شد . مشکلا ت وکمبود هاي تخنيکي آ رشيف ملي تا برج سرطا ن سا ل 1380 برطرف نگرديده بود ونه امکا نا ت ووسايل به منظور حفظ ونگهد اري آ ثا ر.
شنيد م كا بله ليلا م كر د ند وطن تا مذ هبش بد نا م كر د ند به پيش هند و و گبر و مسلمان خوده رسواي خاص و عام كردند
اوضا ع متشنج کشور

دا کتر دا دفر سپنتامي گويد : ‏‏…هجوم اتحاد شوروی به افغانستان با توجيه ايديولوژيک همراه بود و جانبداران اين ايديولوژی بر اين باور بودند که فرجام تاريخی همه مردم جهان، همان نظامی خواهد بود که از فرآيند تکاملی اتحاد شوروی سر بدر خواهد کرد. بسياری از مکتب رفتگان جهان سوم و در اين ميان افغانستان نيز که از ستم های استعمار و امپرياليسم و وا بستگی به تنگ آمده بودند، در تلاش رهائی، گرفتار آنچه که بسياری از ناظران افغان "توهم ايديولوژيک مارکسيسم- لنينيسم" می خوانند، بودند. با وجود آنکه افغانستان دارای نظام سلطنتی بود، اين کشور از کشورهايی که بيشتر در حوزه نفوذ اتحاد شوروی قرار داشت، تلقی می گرديد. اين "وا قعيت سياسی" را قدرت های بزرگ غربی نيز پذيرفته بودند. اتحاد شوروی در اقتصاد و در اجرای برنامه های انکشافی افغانستان، در مسلح ساختن وآموزش نيرو های نظامی اين کشور نقش تعيين کننده ای را بر عهده داشت. ..هجوم اتحاد شوروی به افغانستان، يکی از فرصت های تاريخی برای کشور های غربی و به ويژه ايالات متحده امريکا و تندروان بنيادگرای اسلامی در سراسر جهان بود. در پرتو تئوری برژنسکی مشاور امنيتی جيمی کارتر رئيس جمهور ايالات متحده، ايجاد يک کمربند مقاومت اسلامی در برابر کمونيسم بزرگترين ابزار ممکن برای به زانو در آوردن اتحاد شوروی بود و تجاوز شوروی درافغانستان اين فرصت را مساعد ساخت. مقاومت مردم افغانستان در برابر يک نيروی بيرونی و دفاع از استقلال در فرايندش نتوا نست به يک جنبش مقاومت ملی ارتقأ يابد. رهبری جنبش و جهاد به دست تند روان پاکستانی و عرب و وابستگان افغان آنها افتاد و مقاومت به يک جنگ بی هدف و ويرانگر تبديل شد. جنگی که در آن، رهبران کشور های همسايه، ساز مان های امنيتی گونا گون، پول ها و سلاح های فراوان غربی و عربی به کار برده ميشد و با سقوط حکومت داکتر نجيب الله در سال ۱۹۹۲ منجر به ويرانی پايتخت و شعله ور شدن آ تش جنگ ميان گروه های تند رو مذهبی و قومی گرديد. روندی که با مداخله کشورهای غربي آغاز و اوجش با هجوم داوطلبان و مأموران بين المللی مانند، بن لادن، و بنياد گرايان اسلاميست يافت و فرجامش نيز حاکميت طالبان و القاعده بود، نميتوان بدون در نظر داشت اجزای نظام کودتا، مداخله و جنگ سرد و ا يديولوژی های ويرانگر شناسا ئی نمود. سياست گذاران غربی از حضور شوروی در افغانستان، به مثابه فرصت خوبی برای آسيب رسا ندن به کشورسود بردند. سازمان های امنيتی غرب با پخش افواهات و شايعه پراکنی موجب تحريک اتحاد شوروی می شد ند…
الهي گل نسا ز ي نا م كا بل نريزد خون د گر د ر جا م كابل سحر خون ميچكد ا ز آفتابش شفق خون ميخورد درشام كابل در بحبوحه‌ حادثه‌ ۱۱ سپتامبر و با جنگ‌هاي‌ امريكا در افغانستان‌ و عراق‌، كتاب‌ فروشي‌ها و كتابخانه‌هاي‌ امريكا مشبوع‌ گرديده‌ اند از كتاب‌هايي‌ در رابطه‌ با موضوعاتي‌ مثل‌ جهاد، تروريزم‌، خاور ميانه‌، اسلام‌ و غيره‌. با استفاده‌ از اين‌ فرصت‌، جورج‌ كرايل‌ (George Crile) روزنامه‌ نگاري‌ كه‌ طي‌ دهه‌ ۷٠ سردبير Harper's بود و حالا تهيه‌ كننده‌ برنامه‌ مشهور «٦٠ دقيقه‌» است‌ با كتابي‌ در مورد جنگ‌ مجاهدين‌ افغانستان‌ عليه‌ نيروهاي‌ شوروي‌ با عنوان‌ «جنگ‌ چارلي‌ ويلسن‌» وارد صحنه‌ گرديد. كرايل‌ ۱٤ سا ل‌ در رابطه‌ با جنگ‌ پنهاني‌ ‌ در افغانستان‌ كه‌ در دسامبر ۱٩۷٩شروع‌ شد كار نموده‌ است‌. قهرمان‌ كتابش‌ عضو كنگره‌ امريكا چارلي‌ ويلسن‌ مي‌باشد. قهرمان‌ كرايل‌ شباهت‌هايي‌ با قهرمان‌ Charlie's Angels ، سريال‌ تلويزيوني‌ «فرشتگان‌ چارلي‌» دارد.
هر دو دختران‌ زيبا را بخاطر تحقق‌ اهداف‌ شان‌ بكار مي‌گيرند. اما سوال‌ اينجاست‌ كه‌ اين‌ مرد ـ چارلي‌ ويلسن‌ كي‌ است‌؟ كرايل‌ مي‌گويد كه‌ اين‌ مرد زيبا و بلند قامت‌ كه‌ به‌ هنرپيشه‌هاي‌ فلم‌هاي‌ كاوبايي‌ شباهت‌ دارد از تكزا س‌ مي‌باشد. در ۱٩٩٦ نيويارك‌ تايمز او را «بزرگترين‌ حيوان‌ حزبي‌ در كنگره‌» خواند. با وصف‌ شهرتش‌ به‌ مثابه‌ يك‌ زن‌باره‌ و دلبستگي‌اش‌ به‌ كوكاين‌ به‌ حيث‌ يكي‌ از مؤثر ترين‌ عاملان‌ پشت‌ پرده‌ فعال‌ است‌. در رابطه‌ با تنازع‌ اسرائيل‌ ـ فلسطين‌، او با اسرائيلي‌ها همدردي‌ دارد و به‌ هر نحوي‌ از آنان‌ پشتيباني‌ مي‌كند.او را «كماندوي‌ اسرائيل‌» در كنگره‌ امريكا لقب‌ داده‌ اند. اينكه‌ او چگونه‌ با جهاد افغانستان‌ ارتباط‌ يافت‌ جالب‌ و قابل‌ بررسي‌ است‌. او عليه‌ سياست‌ اتحاد شوروي‌ بخاطر نابودي‌ يهودي‌ها بود و همين‌ كه‌ ديد سي‌آي‌اي‌ مشغول‌ جنگ‌ عليه‌ شوروي‌ توسط‌ افغانان‌ است‌، دست‌ به‌ كار شد. او فكر مي‌كرد كه‌ حمايت‌ امريكا كامل‌ نيست‌ چون‌ نمي‌خواهد مستقيماً درگير شود و نمي‌خواهد تسليحات‌ امريكايي‌ مستقيماً در افغانستان‌ مورد استفاده‌ قرار گيرد. بناءً اولين‌ محموله‌ تسليحات‌ ارسالي‌ به‌ افغان‌ها دربرگيرنده‌ اسلحه‌ ساخت‌ شوروي‌ بود كه‌ توسط‌ سي‌آي‌اي‌ بخاطر چنين‌ فرصتي‌ ذخيره‌ و نگهداري‌ مي‌شد. سلاح‌ها جهت‌ توزيع‌ به‌ استخبارات‌ پاكستان‌ تحويل‌ دا ده‌ شد. اما بدبيني‌ جيمزكارتر نسبت‌ به‌ ضياءالحق‌ بخاطر نقض‌ حقوق‌ بشر توسط‌ رژيم‌ ضياء، بخصوص‌ در رابطه‌ بااعدام‌ بوتو وجود داشت‌. كرايل‌ مي‌نويسد: «كارتر بايد ۱٨٠ درجه‌ دور مي‌زد تا تاييد ضياءالحق‌ را بخاطر استفاده‌ از پاكستان‌ منحيث‌ پايگاه‌ عملياتي‌اش‌ بدست‌ آورد. ضياء خواستار معامله‌ي‌ سختي‌ شد: سي‌آي‌اي‌ مي‌تواند تسليحات‌ را تهيه‌ و ارسال‌ كند اما مسئوليت‌ توزيع‌ آنها را بايد آي‌اس‌آي‌ داشته‌ باشد. جواسيس‌ امريكا از طريق‌ عوامل‌ ضياء عمليات‌ خواهند نمود.» دوست‌ ويلسن‌ خانم‌ جوئن‌ هرينگ‌ (Joanne Herring) اهل‌ تكزاس‌ رابطه‌اي‌ خوبي‌ با ضياءالحق‌ ديكتاتور نظامي‌ پاكستان‌ داشت‌. كرايل‌ مي‌نويسد: «جوئن‌ هرينگ‌ زن‌ صاحب‌ استعداد فوق‌العاده‌اي‌ بود كه‌ مي‌دا نست‌ چگونه‌ مردي‌ را در سطوح‌ مختلف‌ مسحور نمايد.» اين‌ زن‌ از زماني‌ كه‌ صاحب ‌زاده‌ يعقوب‌ خان‌ سفير پاكستان‌ در امريكا بود در رابطه‌ با پاكستان‌ كار مي‌كرد. زمانيكه‌ ضياء بوتو را سرنگون‌ كرد او متحمل‌ ضربه‌اي‌ شد اما با اعتماد به‌ كشش‌ و جاذبه‌ شخصي‌ا ش‌ از پاكستان‌ ديدن‌ نمود تا «در ديكتاتور شرور ضياءالحق‌ نيكي‌ يابد.» «در اسلام‌آباد ضياء بزودي‌ قلب‌ او را ربود...» حاصل‌ شگفت‌آور و غير منتظره‌ اين‌ بازديد اثر متحير كننده‌ بود كه‌ هرينگ‌ بر ضياء داشت‌. ضياء چنان‌ مسحور و مجذوب‌ هرينگ‌ شده‌ بود و چنان‌ او را جدي‌ تلقي‌ كرده‌ بود كه‌ با وجود نگراني‌ و دلهره‌ تمامي‌ دفتر خارجه‌اش‌ هرينگ‌ را سفير سيار پاكستان‌ در جهان‌ ساخت‌ و حتي‌ معتبرترين‌ جايزه‌ ملكي‌ كشور، نشان‌ قائداعظم‌ را به‌ او اعطا نمود. چارلي‌ ويلسن‌ مي‌گويد: «ضياء جلسه‌ كابينه‌ را ترك‌ مي‌كرد تا تلفن‌هاي‌ هرينگ‌ را جواب‌ گويد». ويلسن‌ مي‌گويد: «هيچگونه‌ روابط‌ عشقي‌ و جنسي‌ با ضياء موجود نبود. اما اين‌ ناممكن‌ است‌ كه‌ با هرينگ‌ معامله‌ كني‌ اما با او رابطه‌ جنسي‌ نداشته‌ باشي‌.» چارلي‌ از طرف‌ جوئن‌ به‌ ضياءالحق‌ معرفي‌ شد. حين‌ معرفي‌ جوئن‌ گفت‌: «اين‌ مرديست‌ كه‌ مي‌تواند كار شما را انجام‌ دهد.» مسئله‌، تهيه‌ تسليحات‌ به‌ مجاهدين‌ بود. ويلسن‌ چندين‌ مرتبه‌ از پاكستان‌ ديدن‌ نمود و هر مرتبه‌ توسط‌ زنان‌ مختلفي‌ همراهي‌ مي‌گرديد. در ميان‌ آنان‌ يك‌ رقاص‌ زيبا نيز موجود بود. ضياء چنان‌ دلباخته‌ ويلسن‌ شد كه‌ او را نيز در قطار قهرمانانش‌ ـ چرچيل‌ و ابراهم‌ لينكن‌ ـ قرار داد. كرايل‌ مي‌نويسد: «زمانيكه‌ ويلسن‌ از پاكستان‌ باز گشت‌، جوئن‌ هرينگ‌ اعلام‌ نمود كه‌ همه‌ چيز آماده‌ است‌ تا از ضياء به‌ گونه‌اي‌ پذيرايي‌ گردد كه‌ هرگز فراموش‌ نكند.» جوئن‌ سالن‌ نان‌ خوري‌ هوتل‌ هستانين‌ را درست‌ مثل‌ منظره‌ زيبا و عجيب‌ قصرهاي‌ پاكستاني‌ تزئين‌ نمود. سران‌ شركت‌هاي‌ مهم‌ نفت‌ و ساير رؤساي‌ مهم‌ دعوت‌ شده‌ بودند. زمانيكه‌ هرينگ‌ برخاست‌ تا رهبر پاكستان‌ را معرفي‌ نمايد خبر شگفت‌انگيز و غير منتظره‌ يي‌ به‌ آنان‌ داشت‌: «من‌ از شما ميخواهم‌ تا بدانيد كه‌ ضياء بوتو را نكشته‌ است‌. بوتو محاكمه‌ شد. او مجرم‌ شناخته‌ شد. رييس‌ جمهور حكم‌ را تعويض‌ نكرد زيرا قانون‌ اساسي‌ پاكستان‌ بر قرآن‌ استوار است‌ و قرآ ن‌ به‌ مجازات‌ مرگ‌ معتقد است‌. ضيا بوتو را به‌ قتل‌ نرسانده‌ است‌.» همانجا ويلسن‌ جنرا ل‌ را به‌ گوشه‌اي‌ برده‌ پيشنها د ش‌ را مطرح‌ نمود: «آيا حاضر است‌ با اسرائيل‌ معامله‌ نمايد» او به‌ ضياء گفت‌ كه‌ اسرائيلي‌ها ذخاير عظيم‌ اسلحه‌ روسي‌ را برايش‌ نشان‌ داده‌ اند كه‌ از «سازمان‌ آزاديبخش‌ فلسطين‌» در لبنان‌ گرفته‌ اند. اگر ويلسن‌ سي‌آي‌اي‌ را وادارد تا آنهارا خريداري‌ كند آيا ضياء مشكلي‌ در رساند ن‌ سلاح‌ها به‌ افغانان‌ خواهد داشت‌؟ ضياء مرد وا قع ‌بين‌، در جوا ب‌ خنديد و گفت‌: «فقط‌ نشان‌ پرچم‌ اسرائيل‌ را در محموله‌ها نزنيد.» ويلسن‌ همچنان‌ پيشنهاد نمود كه‌ اسرائيل‌ مي‌تواند تانك‌هاي‌ ‌ T55 را به‌ پاكستان‌، پيشرفته‌ سازد. كرايل‌ مي‌نويسد: «ضياء به‌ خوبي‌ درك‌ نمود كه‌ پاكستان‌ و اسرائيل‌ با دشمن‌ خطرناك‌ مشتركي‌ چوناتحاد شوري‌ مواجه‌اند.» ضياء در حاليكه‌ فهماند كه‌ ويلسن‌ مي‌تواند مذاكرات‌ مخفي‌ را بخاطر باز كردن‌ كانال‌ ميان‌ اسلام‌آباد و اورشليم‌ آغاز نمايد ويلسن‌ را ترك‌ گفت‌. در كتاب‌ ٥٥٠ صفحه‌اي‌ كرايل‌ با ساير بازي‌ كنان‌ پاكستاني‌ نظير جنرال‌ اختر عبدالرحمن‌، دگروا ل يوسف‌ و جنرا ل‌ حميد گل‌ نيز آشنا مي‌شود‌. در مورد حادثه‌ اجري‌ كمپ‌ كرايل‌ مي‌نويسد: ضياء مذاكرا ت‌ سازمان‌ ملل‌ در ژنيو را متوقف‌ نمود تا به‌ سي‌آي‌اي‌ يك‌ ماه‌ بيشتر وقت‌ دهد تا ارسال‌ مهمات‌ و اسلحه‌ را شد ت‌ بخشد. به‌ مجردي‌ كه‌ توافق‌نامه‌ امضا مي‌شد هر دو ابر قدرت‌ از ارسال‌ هرگونه‌ سلاح‌ ممنوع‌ مي‌گرديدند. ضياء مي‌خواست‌ مطمئن‌ گردد كه‌ افغانان‌ وابسته‌ به‌ سي‌آي‌اي‌ و خودش‌ در وضعيتي‌ قرار گيرند تا با جانشينان‌ افغاني‌ روس‌ها مقابله‌ بتوانند. اما صبح‌ همان‌ روز ذخيره‌ گاه‌ مخفي‌ مجاهدين‌ در اجري‌ كمپ‌ از بين‌ رفت‌. حدود سي‌هزار راكت‌، مليون‌ها مرمي‌ و ساير مهمات‌، تعداد بي‌شماري‌ ماين‌، ستنگر، SA-7 ، بلوپايپ‌، راكت‌هاي‌ ضد تانك‌ ميلان‌، هاوان‌، راكت‌انداز و غيره‌ ‌ اسلحه‌ تباه‌ شده‌ بود. و اين‌ تنها سلاح‌ها نبودند كه‌ منفجر مي‌شدند بلكه‌ پاكستاني‌ها رانيز مي‌كشتند ـ بيش‌ از ۱٠٠ نفر كشته‌ و بيش‌ از ۱٠٠٠ نفر مجروح‌ شدند. كرايل‌ مي‌نويسد: همان صبح‌ در حاليكه‌ راكت‌ها در پرواز بودند ديكتاتور پاكستان‌ به‌ سفيرش‌ در امريكا، جمشيد ، تلفن‌ كرد و هدايات‌ سختي‌ دا د:
"جرج‌ وبستر (جانشين‌ كيسي‌ در سي‌آي‌اي‌) و چارلي‌ را پيدا كن‌ و برايشان‌ بگو: از براي‌ خدا همه‌ چيز را جابجا كنند. سوالي‌ كه‌ بعد از خواندن‌ كتاب‌ به‌ ذهن‌ خطور مي‌كند اينست‌ كه‌ آيا جنگ‌ افغانستان‌ واقعاً جهاد بوده‌ است‌ يا جنگ‌ سي‌آي‌اي‌ عليه‌ اتحاد شوروي‌. اگر جهاد بوده‌ است‌ پس‌ چرا ما از دشمنان‌ اسلام‌ اسلحه‌ گرفته‌ ايم‌؟ و در تحليل‌ نهايي‌ پاكستان‌ چه‌ بردي‌ داشت‌ و قهرمانان‌ واقعي‌ اين‌ جنگ‌ كي‌ها اند؟ مز ا ر ت ا ي سنا يي ز ير پا شد و طن د ر ما تم خو د كر بلا شد كجا شد ا كبر و محمو د غز نه كه از شمشير شان خيبر د و تا شد

ادامه دارد
ماخذ: -قسمت ا زسخنا ن آقاي داد فرا زبي بي سي -نشريه حزب توده ايرا ن -نشريه صداي مردم -مرواريد هاي سيا ه -خسارا ت وارده به فرهنگ افغا نستا ن
February 27th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات