همايش کابل نقطه ء عطف برای تفاهم. همگرائی و حرکت
فضل احمد طغيان فضل احمد طغيان

در این اواخر صحبت های متفاوت و جدی در بارهء رويداد ها و بحران جاری افغانستان مطرح ميشود که هر کدام  از نهاد های مختلف سياسی و صاحب نظران ، در باره آن از ديدگاه خود بنابر تجربه ها و رويداد ها، تحليل و راهکار های متفاوت را برای برون رفت ا ز وضع موجود ارائه ميدهند .

از منظر ايديالوژی حزبی  گاه این نظريات و ديدگاه ها تحت پوشش قرار ميگيرند ولی باوجود این تفاوت ها دربر شمردن بحران و مشکلات افغانستان يکسان می انديشند و هدف ها را يکی می دانند که اين وجوه مشترکات ميان آنها هماهنگی پديد آورده و به انگيزه مبارزه مشترک و مخالفت به نابسامانيها به نقطه پيوند و فصل مشترک تبديل شده است. اين روند زمانی گسترده خواهد شد، که آنهابيش ازين فرصت ها را از دست نداده در موقعيتی که قرار دارند امکانات و ظرفيت های خود و متحدين را به محاسبه گيرند و با شناخت شرايط استراتيژی و شعار های روز را مطرح کنند و گامهای عملی را به ضرورت اتحاد گسترده با پرنسيب و ميکانيزم قابل قبول برای عموم بردارند. درين ارتباط هيأت رهبری مجلس موسسان نهضت فراگير دموکراسی و ترقی افغانستان برای گفتمان و رهيافت حل وضع بحرانی کشور، پيشنهاد تدوير يک گردهمايی وسيع را که در بر گيرنده اعم ازنحله های فکری مختلف نهاد های سياسی و مدنی، شخصيت های سياسی مستقل و نمايندگان زنان، جوانان، محصلان مطرح و قبولدار ميزبانی اين همايش شده است در حقيقت نهضت سعی داردفارغ از هر گونه خود محوری، بزرگ نمائی و جنجال و با اعتقاد به اصل دفاع از پلوراليزم و دگر انديشی، سهم کوچک و مثبتی را در راستای تفاهم و  همگرايی بين نيروهای ترقيخواه و دموکرات و ساير وطنپرستان ايفا نمايد.و اعتقاد دارد که هيچ نيروی سياسی به تنهايی قادر نيست به وضع موجود غلبه حاصل کند و تاثيرگذار باشدو راه حل را دستيابی و توافق دموکراتيک بين همه خانواده های سياسی ميداند.

 

نهضت فراگير دموکراسی و ترقی افغانستان اين واقعيت را پذيرفته که ديگرانی با انديشه های سياسی در جامعه وجود داشته و مبارزه در راه دموکراسی و  عدالت حق هريک آنهاست و نميتوان آنها را از صحنه مبارزه سياسی حذف کرد بخاطريکه اين شيوه غير دمکراتيک تجربه شده و ديگر شکست خورده است. درين صورت اگر همايش کابل با اين طرز ديد بتواند بخش مهمی از نيروهای سياسی دارای گرايش عقيدتی و فکری متفاوت را که به دموکراسی و عدالت اعتقاد داشته باشد دور هم در زير يک سقف بياورد حرکت و گام مهمی در وضع موجود است. که در آينده ای نه چندان دور بسياری از نيروهايی که در آن شرکت ندارند به حمايت و پشتيبانی بر می انگيزد.

 

البته این در صورتی امکان پذير است که همايش کابل از حد يک گفتگوی سياسی که به نوبه خود مفيد است فراتررود و به يک بديل سياسی ،دموکرات ، ملی توانا و مورد اعتمادعموم فرا رويد واهداف خود را مشخص و ملموس که برای مردم قابل دسترسی باشد  بسيار روشن و شفاف اعلام نمايد که چه چيز را اصلاح و يا تغيير ميدهند.

بر عکس همايش اگر نتواند ازين گونه تفکرات عبور کند و گرايش های مختلف را پيرامون خط مش مبارزاتی با اهداف معيين در افغانستان متحد سازد . در آنصورت معنی و مفهوم خود را از دست داده واز حد يک ديالوگ سياسی فراتر نميرود.

بناً این همايش تا آنجا پيش و پاسداری گردد که معطوف و متوجه آن اهداف باشد.

اهداف و مقصودي که آگاهانه و از سر اختيار و درراستای  پاسخ به رسالت ميهن در وضع موجود بر گزيده ميشود.

يکی از دلايلي که امروز در افغانستان نيرو های سياسی را از هم فاصله داده و برای نيل به هدف نزديک ننموده ، نبود استراتيژی واحد در وضع و شرايط  کنونی افغانستان می باشد .

البته تعيين استراتيژی مربوط به شرايط عينی و ذهنی جامعه ، ساختار سياسی، روابط مردم و دولت ،وضعيت و توان نيروهای سياسی ، شرايط جهانی و منطقه مربوط و بستگی دارد .

بهتر خواهد بود که همايش کابل آنرا اساس کارکرد های خود قرار دهد  و از يک استراتيژی مشخص از شرايط کشور حرف بزند.

به سنجش من  يکی از ويژه گی اصلی شرايط موجود  شگاف ميان مردم و آنهائيکه اهرم های قدرت سياسی را در دست دارند  عميق گرديده که ناشی از تعقیب سياست های نادرست در ادارات دولت نا موءفق می باشد که امروز بطور عموم کشور نه تنها به چالش های جدی بی امنيتی ، بی ثباتی و قطاع الطريقی مواجه بوده ، بلکه فقر عمومی ، بيکاری مفرط و مزمن توليد وقاچاق کشت خشخاش و مواد مخدره ، گسترش و تعميق معضلات اجتماعی چون اعتياد وفساد های مالی کلان رشوه گيری علنی و گسترده در دواير دولتی از جمله نمو دار های این چالش و ناتوانی در اداره مملکت است .

 

افزون بر آن آنهائيکه با زور ديگران و فريب خود را بر مردم تحميل کرده اند و با قباها وعبا های نمايشی بالای آنها حکومت می کنند تحت عناوين مختلف تلاش ميورزند تفرقه را بر جامعه حاکم نموده نيرو های خلاق ديگران را از دايره ء قدرت و تصميم گيری حذف نمايند . و بر عکس به نيروهای عقبگراو تحجر پسند چسپيده اندکه دوران آن گذشته است . که همه این بحران و مشکلات با ساختارموجود ودست اندرکاران آنها توجيه شده وميشود که به هيچ وجه پاسخگوی نيا ز منديها و منافع ملی مردم افغانستان نيست.

آنچه که برشمرده شد بخشی از واقعيت های است که امروز اکثريت مردم و گروه های سياسی ميدانند و دريافته اند که امکان اصلاح دموکراتيک در ساختار موجود ديده نميشود .

بر خلاف همه فرصتهائي که وجود داشت و دارد يکی پی ديگری به سود افراط گرايان اسلامی و به زيان دموکراسی و مردم سالاری سوزانده شده و ميشود.

 

که این خود نشانه بی باوری آنان به دموکراسی که در عمل عقب نشينی کردند بوده و حتی در موارد مختلف به حد اقل وظايف قانونی و اخلاقی در چارچوب ساختار حاکم در کشور عمل صورت نگرفت که به اين ترتيب ضربه ای را به اميد های اقشار وسيع از جامعه که به اين

بنابرين آنچهنظام دلبسته بودند وارد نمودند.

که امروز در ميان اکثريت مردم، جريانات چپ و سازمانهای ترقيخواه، دموکرات، وطندوستان مشترک است، نارضايتی آنها در برابر د وا م و وضع موجود است.و اين درست همان چيزيست که اين طيف ها را بدون آنکه از هم جدا بسازد با گرايش های عمومی و همگانی جامعه  همفکر و همسو  ميکند، اگر بعضی شعار های متفاوت بين آنها مرز ميکشد، بر عکس طرح شعار مبارزه مشترک برای نيل به مطالبات و انتظارات مردم ميان آنها همسويی و هماهنگی پديد آورده است. حتی از ميان آنهاييکه ديروز به حقانيت راه نيروهای ملی و ترقيخواه ترديد داشتند امروز آرزو ها و خواسته های خود و يا بخشی از آن خواسته های خود را در مبارزه مشترک منعکس ميکنّند. بنابرين با درک درست ازين وضعيت ايجاد شده، بايد مبرمترين، ضروري ترين و بسيج کننده ترين شعار ها را استخراج نمود، ووسيع ترين اتحاد سياسی عملی را ايجاد کرد.

 

به برداشت من امروز يکی از مهمترين عوامل نفوذ و غلبه افراط گرايان اسلامی، دشمنان دمکراسی و عدالت اجتماعی در صحنه سياسی افغانستان، ضعف مفرط اپوزيسيون در صحنه سياسی کشور است.

بايد بپذيريم که هنوز اپوزيسيون به معنای واقعی کلمه يعنی نيروی قابل ملاحظه ای که بتواندّر سطح کشور بخشی از مردم را در مخالفت با سياست و عملکرد های نا درست دولتمداران کابل را بطور مسالمت آميز و عدم خشونت بحرکت در آورد و مبارزه سياسی و موثر و جمعی را درين راستا سازمان دهد وجود ندارد. هرچند که افزايش احزاب به اصطلاح اپوزيسيون درين اواخر قوس صعودی گراف را دنبال نموده، اما به مرحله بلوغ سياسی نرسيده اند، اکثر احزاب منزوی تر و پراگنده تر از آن هستند که پيام ها و فراخوانهای ايشان در جامعه افغانستان بازتاب ملموس پديد آورد.اصلا نميدانند در وضع موجود در کجای کار ايستاده اند و از تعين راه و روش در مقابله با نابسامانيها  عاجز اند فقط به تغيير و تحليل مسايل و يا تکرار آرزو ها و شعار های خود در شعاع محدوديت تشکيلاتی خود بسنده کرده موفق بيک راه و روش جديد وواحدی که رهگشای مسايل امروز باشد توليد نکرده اند. گمان ميکنم يکی  اين و عوامل متعدد ديگری، موقعيت ما را برای مبارزه فعًال اکتيف و پيشرو دشوار ساخته و علل برآمد و تقويت روزافزون تندگرايان اسلامی در افغانستان باشد.

 

حا لا جا دارد این سوال مطرح شودکه  همايش کابل در برابر این وضع و پيامد های آينده  چه کار های را ميتواند انجام بدهد.

پاسخ من این است که اگر این احزاب و نهاد های سياسی وسيع اما پراگنده و کم اثر افغانستان مادامي که گام های جدی و موءثری برای شکل گيری يک اتحاد سياسی از ميان مجموعه نيروهای داخل از افغانستان پديد نيايد و اگر این اتحاد سياسی اصيل ملی در دل جامعه شکل نگيرد . تاجائيکه معلوم است ديگران برای اعاده ء منافع ملی کشور خود ، از نيروهای عقب گرا ء ، تاريک انديش نظام درست می کنند. نظام فرمايشی ويا ساختگی بجای تکيه بمردم به جای ديگرمتکی خواهد بود . و طبعاً به جای دفاع  از منافع و مصالح ملی به آله ء دست ديگران و مجریی اراده ء ديگران تبديل خواهد شد.

این نتيجه گيری من يک تحليل نيست بلکه يک واقعيت است شش سال برای آن فاکت وجود دارد .

بناً همايش کابل رسالت عظيمی که در پيشرو دارد بايد دارای چنان وزنه ای به پشتيبانی افکار عموم مردم افغانستان باشد.

چنان نيرویی که بتواند کليه دسايس را خنثی و خواست خود را در برابر دولت مطرح کند و نيز دارای گسترده گی به لحاظ کيفی باشد که بتواند در برابر ديگران اتوريته و اعتبار کسب کند.

این کار نياز به طرح شفاف،عينی،ازخود وازاهداف ونحوه مبارزات خود نياز به يک برنامه طراحی شده با راهکار های مشخص می طلبد.

هرگاه همايش کابل از عهده این مسئوليت خطير موفقانه بيرون برآيد . در حقيقت سهم با ارزش را در روند آزادی ، دموکراسی  وعدالت اجتماعی در افغا نستان به عهده گرفته است.

در پايان برای همايش نيرو های ملی و دموکرات آرزوی موفقيت دارم و به اشتراک کننده گان درين همايش که بسياری از آنان عمری را در راه سعادت انسان وطن هزينه کرده اند درود می فرستم و آرزو می کنم که هر چه زودتر همه ء ما در ائتلافی به وسعت تمامی نهاد های سياسی ، شخصيت های سياسی مستقل و ملی باهدف رهائی از چنگال انواع استبداد و استقرار دموکراسی و حاکميت ملی متحد شويم.

 

 

 


October 30th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات