چه عواملي سبب مخالفت باشداوان گرديد؟
محمد اسحاق فياض محمد اسحاق فياض

سرانجام پس از يك هفته مخالفت دولت افغانستان درباره انتصاب آقاي پدي اشداون به عنوان نماينده خاص سازمان ملل درافغانستان، اوكنون او رسما طي نامه اي به بان كي مون سرمنشي سازمان ملل انصراف خود را ازاين مقام اعلام كرده و گفته است كه ديگر مايل نيست به افغانستان برود.او دراين نامه نوشته است: انجام این ماموریت، نیازمند به پشتبانی دولت افغانستان داردکه چنین حمایتی، به طور موثر وجود ندارد. هم چنين آقاي اشداون در يك مصاحبه اختصاصي با بي بي سي علت اين كه چرا او اين پست را درافغانستان پذيرفته است و اوكنون چرا مايل نيست به افغانستان برود تشريح كرده است. او مي گويد: در ماه اکتبر (2007) آمریکایی ها با او تماس گرفتند تا این ماموریت را به عهده بگیرد. مدتی روی صلاحیت های این ماموریت بحث شد ولی هرگز این پیشنهاد وجود نداشت که این صلاحیت ها مشابه آنچه در بوسنیا بوده باشد زیرا شرایط افغانستان که دارای یک حاکمیت ملی است متفاوت از بوسنی آن زمان است و این مناسب حال افغانستان نیست. من با حامد کرزی (رئیس جمهور افغانستان) پیش از عید کریسمس در کویت دیداری داشتم. در مورد این ماموریت مطابق آنچه خواست او بود و من باید آنرا انجام می دادم توافق کردیم . سپس بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، در مادرید (پایتخت اسپانیا) مرا دید و من برای اطمینان پرسیدم آیا آقای کرزی موافق این ماموریت من است؛ او به من اطمینان داد که بله. آقای اشداون در ادامه می گوید که آقای کرزی در تماس دیگری دست او را فشرد تا عهده دار انجام این ماموریت شود، اما در شهر داوس، اظهارات آقای کرزی حاکی از تغییر نظر او بود. با شنیدن اظهارات آقای کرزی من دیگر تمایلی به این ماموریت ندارم و این به نفع افغانستان است که من نامزدی خود را پس بگیرم.

اين كه دولت افغانستان از آقاي اشدوان چه ديده است كه با آمدن او به افغانستان مخالفت كرده است به روشني معلوم نيست. تا پيش ازاين اعتراضات بيشتر روي اين موضوع بود كه آقاي اشداون از اختيارات گسترده اي برخوردار است كه تاكنون سه نماينده ديگراين سازمان درافغانستان از آن برخوردار نبود. اين كه ماموريت آقاي اشداون شامل چه مامورت هاي ويژه مي گرديد بازهم به درستي روشن نيست. آقاي سپنتا وزير خارجه مي گويد : طبق اين لايحه  پدى اشدون علاوه از نماينده خاص ملل متحد  به حيث نماينده ناتو و اتحاديه اروپا نيز پذيرفته شده بود. براساس اين گفته مخالفت دولت افغانستان با آقاي اشداون به دليل نمايندگي وي از اتحاديه اروپا و ناتو بوده است. اما برخي ديگر مي گويد كه آقاي اشداون وظيفه داشت تا درافغانستان يك استراتژي جامعي را براي مبارزه با تروريسم و دولت مداري تعيين كند و اين كار سبب خشم دولت افغانستان شده است.آقاي فاروق وردك وزير امور پارلماني عامل مخالفت دولت افغانستان راهمين گزينه مي داند و مي گويد: افغانستان فعلي کشوری نیست که در سال 2002 بود، افغانستان داراي نظام سياسي منتخب است و خود قادر است براي خود استراتژي بسازد. تا دوروز پيش باور تحليل گران براين بود كه دولت افغانستان بيشتر روي محدودويت مسئوليت آقاي اشداون چانه زني مي كند، اما آقاي كرزي در نشست دائوس رسما با اصل ماموريت آقاي اشداون مخالفت كرد.

 به راستي چه ماجراي درآمدن آقاي اشداون به افغانستان به عنوان نماينده خاص سازمان ملل وجود داشت؟ آياشخص آقاي اشداون يك چهره جنجال برانگيز بود يا اين كه وظايف داده شده براي وي براي افغانستان گران تمام شده بود؟ هرچند كه آقاي اشداون در مصاحبه اش وظايف گسترده اي كه گفته مي شد به او داده شده را رد مي كند و مي گويد: صلاحیت من در این ماموریت همان بود که مورد توافق آقای کرزی، دبیر کل سازمان ملل متحد و جامعه بین المللی قرار گرفته بود. کاربرد واژه نماینده عالی که درروزنامه تایمز لندن ذکر شده بود هرگز مطرح نبود، بلکه این ادامه ماموریت نماینده های قبلی سازمان ملل متحد در افغانستان بود و درست شبیه آن بود.

اكنون دولت افغانستان پیشنهاد کرده است كه  يك جنرال انگليسي به نام جان مک کال به سمت فرستاده ویژه سازمان ملل متحد در افغانستان منصوب شود . آقای مک کال، نخستین فرمانده نیروهای بین المللی یاری امنیتی (آیساف) در افغانستان بود که در سال 2002 میلادی در افغانستان خدمت كرده است و با شرايط سياسي و نظامي افغانستان آشناست.با توجه به انصراف آقاي اشداون از انجام ماموريت درافغانستان اكنون مسلم شده است كه نماينده خاص سازمان ملل درافغانستان اقاي مك كول خواهد بود. اما سئوال اساسي كه باقي مي ماند اين است كه آيا اين جنرال انگليسي با همان اختيارات آقاي اشداون به افغانستان مي آيد يا اين كه مسئوليت هاي او نيز محدود مي گردد؟ و نيز ايا محدود شدن مسئوليت نماينده خاص سازمان ملل به نفع افغانستان است يا به ضرر افغانستان؟ آيا افغانستان قادر است بدون همياري ديگر كشورها استراتژي نوين و كارآمدي را براي مبارزه با تروريسم و اصلاحات اداري و دولتي درافغانستان ايجاد نمايد؟

هرچند هنوز روشن نيست كه آقاي مك كال با چه مسئوليتي به افغانستان خواهد امد، اما اگر چنانچه اين ماموريت محدود گردد قطعا روي كمك هاي خارجي به افغانستان تاثير منفي خواهد گذاشت و كشورهاي اروپايي كمك چنداني در كنفرانس پاريس  كه در آينده نزديك برگزار مي گردد، به افغانستان نخواهد كرد و اگر آقاي مك كال با همان مسئوليت هايي كه به اشداون داده شده بود برگردد، پس اعتراض و مخالفت دولت افغانستان با آمدن آقاي اشداون چه نفعي را براي افغانستان درپي داشت؟ درست است كه  دولت افغانستان مي خواهد همه چيز را دركنترول خود درآورد، اما اين مسئله را نبايد فراموش كرد كه كشور هاي كمك دهنده به افغانستان بيشترين تاكيد شان روي نقش فعال وگسترده سازمان ملل درافغانستان است. اگراهميت نقش اين سازمان درافغانستان نمي بود بسياري ازاين كشورها نيروي نظامي به افغانستان گسيل نمي كردند وكشورما از كمك هاي مالي آنان برخوردار نمي گرديد.

مشكل اساسي ديگري كه وجود دارد ناتواني دولت افغانستان براي تعيين يك استراتژي جامع وكار آمد براي مبارزه با تروريسم و فساد اداري و مواد مخدر است. اين دولت درطول شش سال نتوانسته امنيت و ثبات و رونق اقتصادي را درافغانستان به ارمغان آورد، بلكه روز به روز دركام فساد اداري غرق گرديده و دربرابر افزايش مواد مخدر و تروريسم ناتوان بوده است، ناتواني دولت افغانستان سبب گرديده تا ديگر كشورها درصدد تعيين استراتژي جديد درافغانستان براي مقابله با تروريسم گردد. هرچند اين اقدام براي دولت افغانستان خوشايند نيست و آن را نوعي دخالت درامورافغانستان تلقي مي كند. اما دولت افغانستان دربرابر اين سئوال نيز پاسخي ندارد كه چرا عملكرد ضعيف دولت دربرابر گسترش فساد اداري و بي عدالتي، افزايش مواد مخدر، لانه سازي گسترده تروريسم در ولايات جنوبي، سبب گرديد كه كشورهاي ديگر درصدد تعيين استراتژي جديد براي افغانستان باشند؟ آيا افغانستان قادر خواهد بود تا استراتژي كارآمد و نويني را براي مبارزه با تروريسم ارايه دهد؟ ممكن است دولت مردان افغانستان بدين باور باشند كه دولت افغانستان توانايي انجام اين مهم را دارد و نيازي نيست تا ديگران براي افغانستان تعيين تكليف نمايد، اما اين سئوال نيز بي پاسخ خواهد ماند كه با توجه به پيشينه ضعف و ناتواني دولت افغانستان در مديريت سالم دولتي و مبارزه با تروريسم و مواد مخدر، آيا كشورهاي خارجي و نهاد هاي بين المللي اين توانايي را باور خواهند كرد؟

همين كه كشورهاي غربي و سازمان ملل تلاش دارد كه نماينده خاص اين ساز مان از اختيارات بيشتري برخوردار باشد، نشان مي دهد كه جامعه جهاني براين توانايي  دولت افغانستان باورندارند و درواقع خود جامعه جهاني نيز براي برون رفت از بحران افغانستان و رشد فزاينده تروريسم و موادمخدر درمانده اند، هشدارهاي كه برخي از سياست مداران درباره افغانستان مي دهند و آن را گاهي به باتلاق و يا عراق ديگر تشبيه مي كنند، نشان گر اين واقعيت است كه وضعيت مبارزه با تروريسم درمنطقه تاچه اندازه وضعيت خطر ناك پيدا كرده است. 

+++

 


February 4th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات