دیدگاه من بر اجلاس وسیع نیرو های مترقی
نيلاب سلام نيلاب سلام

به تاریخ اول نوامبر سال 2007 ترسایی در شهر کابل به ابتکار و میزبانی نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان گرد هم آیی سترگ به اشتراک احزاب متعدد و شماری از شخصیتهای محترم سیاسی برگزار گردید که از طریق رسانه ها بازتاب یافت و تکانه هایی روشنی را در بدنۀ نهاد های تجدد پسند و شخصیتهای سیاسی به وجود آورد.

 

ایجاد اتحاد و وحدت میان نیرو های دموکراتیک و مترقی خواستی است که روز تا روز از سوی سیاسیونی از این دست، سرنوشت ساز خوانده میشود. این ضرورت بیش از همه از سوی مردم عذاب کشیده و محروم افغانستان که کارد به استخوانها شان رسیده است، ملموس است. در شرایط به دور از تصور ناگوار درون مرز هر گونه زنجیر و دیواری استبدادی که منبعد سد راه رهایی  فرزندان این مرز و بوم قرار بگیرد، باید در هم شکسته گردد زیرا مطابق رسانه های بین المللی « فاجعه » یی افغانستان را تهدید مینماید.فقر،گرسنه گي، بی خانمانی، بی امنیتی، بیکاری، بیسوادی، تبعیض جنسی، بی اعتنایی به روزگار سیاه کودک و جوان میهن من، بیعدالتی، فساد اداری، افزایش زرع، تولید و ترافیک مواد مخدر، جبر زورمندان تفنگ سالار در برابر مردم نادار حتا با غصب زمینهای این بیچاره گان و دهها دشواری دیگر باعث میشوند تا نه در سخن بلکه در عمل به شکل یکپارچه و مستحکم نخستین گامها را که در حقیقت « آبدیده ترین » گامها هستند، برای نجات مردم زحمتکش و ستمکش کشور مان برداریم.

 

به استقبال از همایش موفق اول نوامبر شهر کابل ایجاب مینمود تا همایش دیگری که هدفش به وحدت و یکپارچه گی میان احزاب مترقی، دموکراتیک و شخصیتهای ملی و دگر اندیش برون مرز بر گردد، برگزار گردد.

این همایش وسیع تجمع نیرو های مترقی، دموکراتیک و ملی به تاریخ 19 اپریل سال روان در شهر هندوفن کشور هالند به ابتکار نهضت فراگیر و به میزبانی  نهضت به اضافۀ چهار حزب دیگر حزب متحد ملی، حزب آرمان ملی، مجلس فعالین صلح افغانستان و کنگره ملی زیر نظر و سازماندهی کمیسیون مشترک تدارک راه اندازی گردید.

  

پیش از برگزاری اجلاس وسیع شهر هندوفن و پس از تدویر آن تبصره هایی را شنیدیم، مقالات و تحلیلهایی را خواندیم. شماری از دیدگاهها در خور توجه و تعمق اند. در برخی دیگر به چگونه گی تدویر همایش بر حسب عادت به شکل

« مطلق گرا » تماس گرفته شده است. چنین بر می آید که این دوستان ( نگارنده گان )  زنده گیهای پربار رزمنده گی خویشتن را تنها با « فرهنگ انتقاد نمودن » در پیوند مییابند و هم کمتر مایل بوده اند، بپذیرند که انتقاد نمودن یعنی « نخست نکات مثبت و سپس نکات منفی را بر شمردن». به باور من، انتقاد های شدید که یک جانبه مطرح میشوند، ریشه در نفاق پراگنیها و خویشتن را مطرح کردنها دارد چه این دوستان محترم میتوانند به بهترین وجه از کاه کوه بسازند و یا برعکس.

 

شنیدن سخنان که ما را هم باور بر آن است، آشنا هست و گیرا. اما صحبتهایی را پی گرفتن که با اندیشه ها و افکار ما سازگار نیستند، فرهنگ میخواهد تا تمکین گردد پس من، با دوستانی همنظرم که چنین میاندیشند: گرد آوردن سیاسیون نخبه، اندیشمندان روشنفکر، دگر اندیشان صاحب نظر  و شخصیتهای ملی  زیر یک آسمانه  دست آوردی است سترگ، و سزاوار گرامیداشت.

 

 اعتراضهای برخی از اشتراک کننده گان حین سخنرانی شماری که بی توجه به وقت در اختیار قرار داده شده ـ که نه اندک بوده است ـ  به ادامۀ صحبتهای شان پرداختند؛ یکی را با کف زدنها به سخنرانی تشویق نمودن و دیگری را به باد انتقاد گرفتن؛ نه تنها ویژۀ اجلاس مورخ 19 اپریل بود بلکه بایست جز کار همچو گرد هم آییهای وسیع که در آن افکار و اندیشه های گونه گون در یک بستر مشترک گفتمان حضور بهم میرسانند پذیرفته شود چنانچه در جوامع شرق و غرب معمول است. ما در نشستهای پارلمانی کشور های اروپایی نیز شاهد چنین واکنشهایی هستیم. این تذکر من نه بدین معناست که با سرپیچی از اصول دموکراسی نه مخالفم و یا بدینوسیله دموکراسی و آزادی بیان را وسیله یی برای بوجود آمدن بینظمیها میدانم. نی، در اینجا باید به باریکیها توجه صورت بگیرد و هر گاه به انتقاد میپردازیم، پس اندیش وار و اصولی این کار را انجام بدهیم و نه احساساتی.

 

من خوشوقتم که در سخنرانی واقعبینانۀ محترم شفیق الله توده یی، از نام نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان به مثابۀ « یک سازمان سیاسی میهن پرست و چپ دموکراتیک »، نخست صورت شفاف از وضعیت نا بسامان کشور که دامنه اش گسترده تر از هر زمانی دیگر هست، به تصویر کشیده شد. سپس پیشنهادات اصولی مبنی بر برون رفت از همچو وضعیتی تباه کن و در نتیجه « گزینه های برای کار و پیکار مشترک » پیشکش گردید که در نتیجه این بیانیۀ پر شور از سوی اشتراک کننده گان مورد تایید و قدردانی بسیار قرار گرفت.

 

من به این باورم که مبارزه را از نو آغازیدن به مراتب ساده تر میافتد تا مبارزۀ آغاز شده یی را پی گرفتن؛ زیرا مبارزۀ آغاز شده بی گمان مبارزانی را بجا میگذارد که هرکدام شکستها، پیروزیها، سازگاریها و ناسازگاریهایی را در زنده گیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خویش تجربه کرده و به این اساس نگاههای شان تیز بینتر از گذشته و قلبهای شان حساستر از گذشته شده اند: مبارزۀ امروزین ما، مبارزۀ آغاز شده یی با در نظر داشت تغییرات اوضاع کشور، منطقه و جهان است.

 

مسلما، من به صفت یک فعال جوان سیاسی به خیلی از پیش آمده ها شاید دید نه چنان نخبه به پیمانۀ دوستانی که برای انسان دردمند جامعه رزمیده و قربانی داده و « موی سپید»  شان را « به نقد جوانی » خریده اند، داشته باشم اما به برخی از پیش آمد ها به گونۀ نه تخریب کننده بلکه سازنده میپردازم.  

 

یکی از کاستیهای در خور یاددهانی در همایش همانا بی اهمیت شمردن جایگاه بانوان بوده است که بهتر هست بگویم، بانوان از جایگاهی بر خوردار نبودند. در این جا انگشت انتقادم به سوی کمیسیون تدارک اجلاس وسیع بر میگردد.

بانوان نیم پیکرۀ جامعۀ ما را تشکیل میدهند و این نیم پیکرۀ جامعه بیباک، سر سپرده و توانا در همۀ ساحات زنده گی گام به گام مردان چرخۀ سنگین چرخ زنده گی را چرخانده و بزرگترین قربانیها را در زنده گیهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و شخصی متقبل شده اند. اگر قرار باشد به صفت یک نیرو، یک نهاد ، یک جنبش و امثالهم زیر نام « چپ دموکراتیک » یا « مترقی دموکراتیک » و یا « مترقی، دموکراتیک و ملی » در کشور و در جامعۀ بین الملل عرض اندام نماییم با راه و سیاست که در این وابسته گی در همایش هالند در پیش گرفته شده بود، دشوار خواهد افتاد.

خانمهای گرامی سیاسی به استثنای بانوی گران ارج جميله ناهيد که در همایش به هیات رییسه پیوستند، نقشی بر روند کاری همایش نداشتند.

برخی از بانوان که برای صحبت نامنویسی نموده بودند، میتوانستند همه در آخر شب آن گاه که نه میل شنیدن وجود داشت و نه سخن راندن، همه یکی پی دیگر صحبت نمایند. شماری از بانوان به صحبتهای شان پرداختند و شماری دیگر انتقاداتی را پیرامون کمرنگ بودن جایگاه زنان در همایش ابراز نمودند و یک دست دیگر، از آن شمار خودم از صحبتم صرف نظر نمودم.

( البته من مهربانی و ذره نوازی دوستان گرامی را که مصممانه روی صحبتم پافشاری نموده و نامم را بدون اینکه آماده گی قبلی داشته باشم، درج لست نامها نموده بودند، ارج گذاشته و از ایشان سپاسگزارم.)

 

اگر کمیسیون محترم تدارک ( قبلی ) به این نظر بوده باشد که در بخش نخست و دوم کار اجلاس بایست مسوولین احزاب و سپس نماینده های شورا ها صحبت مینمودند که همه را آقایان تشکیل میداد، دلیل ذیل را محترمانه پیشکش مینمایم تا اگر در همایشهای بعدی در نظر گرفته شود:

به پندار من، در همچو مواقع میشود استثنا را داخل قاعده نمود. به این معنا که هر یک ساعت تا ده دقیقه برای بانوانی که برای صحبت ثبت نام نموده بودند، فرصت صحبت داده میشد این شیوۀ کار بدون شک بر بالا بردن پرستیژ همایش تاثیر میگذاشت. ( چنانچه برخی از صحبت کننده گان گرامی از وقت معین بیشتر { حتا بیشتر از سه ربع ساعت }صحبت نمودند. این خود کوتاهی دیگری بود از سوی گردانندۀ همان بخش  ـ چه گرداننده گی اجلاس دورانی در نظر گرفته شده بود ـ و سخنرانان در حق دوستانی که بدینوسیله فرصت صحبت برایشان میسر نگردید).

 

انتقاد دوم من روی محتوای سخنرانی شماری از سخنرانان محترم تماس میگیرد.

1. شماری از سوژه ها هیچ وابسته گیی با « وحدت نیرو های ... » نداشتند.

2. در سخنرانیهای شمار زیاد سخنرانان محترم طرح مشخص و سازنده برای وحدت نیرو های نامبرده و برون رفت از وضع ناهنجار کشور پیشکش نگردید.

3. با وجودیکه از سوی یکی از گرداننده گان محترم اجلاس پیشنهاد گردید تا برای جلوگیری از ضیاع وقت، از سخنهای تکراری صرف نظر بعمل بیاید، این پیشنهاد ناشنیده انگاشته شد.

 

و اما، در فرجام به یک نتیجه گیری واحد میرسم که یگانه راه همانا وحدت و اتحاد میان هم اندیشان و دگر اندیشان هست، آن گاه که به کودک بی سر پرست و در نهایت انسان شهید پرور کشور مان که در نهایت درمانده گی برای بدست آوردن لقمه نانی چیها  نکشیده اند و نمیکشند، میاندیشیم.   

 

5 می 2008


May 5th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات