ایا وحدت نیروهای ملی مترقی و دموکراتیک صورت میگیرد؟
اشرف هاشمی اشرف هاشمی

در ده کوچکی زندگی میکردیم . زمین های ما و همه اقارب ما بشکلی مسطیل ها در کنار دریا قرار داشت.

اب در حیات  زراعت چون حیات انسانها امر ضروری پنداشته میشود. باانکه کشورما خشک و کم اب است اما محله ما پری پر از ابها بود دریای مست و خروشان از کنار زمینهای ما رد شده ودرهر چند کیلو متری این دریایی زیبا بندهای جنگلی – ریکی وسنگی ساخته اب ها را بزمین های که از سطح دریا بالاست رهنمایی نموده و جویبار های زیبا که هر کدام اینهای نامهای خود راداشت چون  جوی کلان وجوی کوچک جوی اسیاب و جوی بالایی ده وجوی پاهینی ده ساخته اند  .

با انکه در تمام فصول سال نوبت اب نبود ولی میر اب دهنه دار داشتیم که بیشتر در هنگام جوی کنی ها در شروع بهار با دلاکان که دهل های کلان برگردن و صدای سرنای شان از دور هابگوش میرسید خانه یکنفر راجمع کرده برای جوی پاکی با رقص وپای کوبی جوانان را بکار تشویق میکردند .

بغیر از این جوهای مردم ساخت چشمه های خود سر هم از هر گوشه وکنار فوران میکرد که بنامهای سقاوه کاریزه  سنگ پاره ...یاد میشد .

در فاصله های مختلف بنام تر ناو( از در ختان بزرگ ناوه ها چون ناوه بام ها درست نموده که در بالای جوی میگذاشتند و توسط ان اب یک جوی از بالای جوی دیگر عبور داده بعضی زمینهای راکه از سطح جوی کنارخود بلند تر بود ابیاری میکردند همزمان  دهقانها هم برای نزدیک ساختن راه خود از ان عبور میکرد .)

ما که کودکانی دهاتی بودیم در کنار این ابها چشم باز نموده با صدای شرشر ان بزرگ و از این نعمت پاک استفاده میبردیم  هرروز اوقات فراغت ما بازی و دوستی با این ابها بود .

  از ان دریایی بزرگ که از میان جنگلهای انبوه میگذشت تا اینهمه جویها و چشمه ها  بزرگ وکوچک همه و همه بیک سمت  در حرکت بودند  یکرنگ ابی داشتند وهمه پاک -زلال - شرین و نوشیدنی بودندو همه یکنوع خدمت را انجام میدادند.

           بیاد دارم که این همه جوی ها از ان دریایی خروشان چطور سر چشمه میگرفت مسیر های پر تاب و پیچ را عبور میکردند و بعد از ابیاری - سر سبز ساختن و حیات دادن بمردم وزراعت دوباره بمسیر دریا میریخت .این ابهای شفاف که سنگهای داخل ان به اسانی شمارو حرکت ماهیان بچپ وراست – بالا وپاهین در ان واضع معلوم میگردید شرشر صدای ان در میان درختان که از پرچوها (دهنه های احتیاطی که در هنگامیکه اب برای زراعت لازم نباشد باز میگردید ) گوشها را نوازش خاص داده وبرای دهاقین قوت قلب میبخشید. انچه در این مایه حیاتبخش واضع و روشن ظاهر میگردید اغاز و انجام ان بود که اغاز ان همه پارچه های این اب از دریا سر چشمه گرفته و بعد از همه گشت وگذار هاو خدماتی حیاتی انچه باقی میماند د.وباره بردریا می ریخت .

                   هنگامیکه بر دوران مبارزه وفعالیت نیروهای انقلابی در کشور عزیز خود افغانستان نگاه  عمیق اندازیم چون این اب روان بوده که همه نیروهای انقلابی نیز از یک دریا که مبارزه بخاطر رفاه و اسایش ملت رنج دیده افغانستان بوده سر چشمه گرفته و چون ان جوی ها خورد وبزرگ بنامهای مختلف نام گرفته با استفاده از مسیر های مختلف خودرا در راه خدمت به ملت عذاب کشیده گذاشته و بلاخره و سر انجام دوباره به اصل خود یعنی دریایی بزرگ که وحدت صادقانه در راه خدمت بملت عزیز ماست میرسانند.

    جناح های ح- د- خ –ا (حزب وطن) ومتحدین سیاسی ان که بنابر ضرورتها و یا شرایط روز گار بجوی ها مختلف تقسیم شده اند در واقعیت از ان اصل دریا مبارزه برای خدمت بوطن الهام گرفته و ار راه های و شیوه ها و میتود های (تاکتیکها) استفاده نموده چون هدف غایی و نهایی(ستراتیژی) همگان  یکسان و یک چیز است راه دیگری وجود ندارد بجز از انکه باز بادریا یکجا شده وحدت مجددخود رابرای بقا خود و خدمت به ملت رنجدیده افغانستان نشان دهند.

                   هنگام که در اولین اجلاس وسیع نیروهای ملی مترقی در اروپا شرکت نمودم  همه نمایندگان که از سازمانهای مختلف باهم یکجا شده بودند مانند ان پاره های اب میماندند که باانکه صد پاره شده بودند و در جوی های مختلف در حرکت شده بودند بازهم اشنا بودند احساسی بیگانگی و غربت درانها دیده نمیشد گوهی که بعد از خم وپیچ ها دوباره بدریا ریخته باشند و براصل خود برگشته باشند .

بلی اصل ما گذشته یی ماست که با عبور از فراز و نشیب ها به امروز رسیده ایم تجارب نیک انرا با خود گرفته بنسلهای بعدی خواهیم رساند و از تجارب تلخ ان نه تنها استفاده (تکرار ) نکرده بل بتاریخ خواهیم سپرد.                                                                                                   باید روشن گردد که اگر این همه سازمانها و احزاب که از دریا جدا شده و بنامهای مختلف فعالیت مینماید این دریا کی است؟ برای دریافتن دریا باید در نهایت بالا ها بایدرفت تا بسر چشمه یی دریا برسیم انجا متوجه خواهیم شد که از قلب کوه پاره ها شاخ های کوچک اب برامده رفته رفته ابهای دیگر را در دامن خود جاداده تا نزد مارسیده خود رادریایی بزرگ وخروشان ساخته اند .

 

               مایانی که امروز در سنگر های جداگانه نشسته و از خود میخواهیم اصل بسازیم باید بیاد بیاوریم که دیروز همه ما بدون درنظرداشتی اینکه ما از کدام جویباریم در یک سنگر مستحکم چون مردانی تاریخ ساز زانوزده بودیم و در ان سنگر بدون درنظر داشت سلیقه های سیاسی ما خون های مشترک ریختاندیم چون نشان زن دشمن نگاه بچهره های ما داشت نه به مکتب های ما نه پرچمی میدید نه خلقی  نه سازایی ...............

               امروز اگر دشمن سلاح بدست ندارد که جبینهای مارا نشان گیرد با ز با تبلیغات زهر اگین میخواهد که نفاق و تفرقه را در میان ما دامن زند که شیوه کار انها خطر ناکتر از دیروز است بنأ بر ماست تا بیدارباشم و نگذاریم که دیر شود در غیر دیر جنبیدن باعث نابودی ما خواهد بود.

    در خاتمه وقتیکه شرایط عینی و ذهنی جامعه را بدقیق مورد مطالعه قرار دهیم مطمین میشویم که جلسه وسیع نیروهای ملی مترقی و دموکرات در اروپا گامی  بجاوبموقع بوده با اطمینان میتوانیم بگویم که وحدت ویکپارچکی دوباره خودرا بدست خواهیم اورد چون چشمانی امید ملت بخون تپیده افغانستان براه ماست و انها لحظه شماری برای بازگشت دوباره این راد مردانی تاریخ مینمایند برماست تا به انانیکه محتاج به نجات از بدبختی انتظار فرشتگان نجاترا میکشند بندای برحق شان لبیک گویم .                                                                                                                 بادرودها   .....می2008


May 29th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات