بايد به امر وحدت و نزديکی نيروهای ترقيخواه و وطنپرست صادقانه سرنهاد!
صمد راحم صمد راحم

قبل ازراه اندازی گفتمان ودیالوگ سیاسی مورخ 19 اپریل،باوربران بود که گردهمائی نماینده گان احزاب ،فعالان مستقل سیاسی واندیشمندان ونخبه گـــان

حزب فراموش شده[ح.د.خ.ا.]،روی عوامل پراگنده گی غم انگیز تشکیلاتی حزب وضرورت جدی همبستگی تشکیلاتی سازمانهای پراگنده آن نیازمندیهای جامعه کنونی افغانستـــان وچالش های رنگارنگ وراه بیرون رفت از باتلاق جنگ ومصیبت و حشتنــاک به بحث ومذاکره گرفته ونتیجه مثبت وامید بخش ازآن انتظارمیرفت.اماازروکرد ومطالب ارایه شده درگردهمائی چنین معلوم گردید که شوربختانه هنوزهم مکروب کشنده خود خواهی وتفوق طلبی در ذهن ،روان ووجودعده ئی ازرفقایاشتراک کننده نشست مذکور حاکمیت دارد.واین خودنشاندهنده آنست که درسهای گذشته جنبش ازجمله حاکمیت،شکست، سقوط ،تجارب تلــخ وشـــور روزگــــارمهاجرت هنوزهم نتوانسته تامامتعهد ین دیروزرا،متوجه رسالت عظیم تاریخی امروزی ماسازد.وبگفته مولانای بزرگ بلخ( ...نوای اناالحق) اززبان هرکــدام برمیخیزد .

رفقای عزیز!

مگر ماابعاد وسیطرهء فاجعه وحشت وخون ریزی راکه درکشورماحاکم است نمی بینیم ویـــامیتوان ازآن بیرحمانه چشم پوشید وآنراسطحی انگاشت؟ آیااین خوددرس یـــــک پارچه گی سیاسی ـ تشکیلاتی رابمادیکته نمی کند؟زورگوئی،جفا وجنایت گروه های جنگ سالار ومافیای معلوم الحال وطنی،هرروز حیات مردم بیچاره مارا میگیرند چون جوک ها وکنه ها، شیره وخون آ نهارا، می مکند وموازی به آن،

امریکا وشرکای جهانی اش،باگسیل آد مکشان بیرحم وباند های مسلح مافیائــی

خود(ازجمله گروپ های تدافعی درراستای سیاست ضد بشری کمیته سه صد)

کوره های آدم سوزی را درجنوب افغانستان بیشتروبیشتر، گرم نگهداشته ونــگه

میدارد.آیا میتوان با نادیده گرفتن آن، لاف[چپ] بودن وادعای وطنپرستی زد؟مگرایــن خود حکم دیگر زمانی وتاریخی نمیتواند باشد که به ما یکپارچه گی سیاسی ـ تشکیلاتی را دیکته میکند؟

شایان تذکراست بعدازحادثه شرم آور تیراندازی بروز هشتم ثورکه حیثیت  لگدمال شده حکومـــت پوشالی رابار دیگر  زیر چکمه های خود لگد مال کرد،معلوم شد که در عقب آن تیاتـــــر،دست های غرض آلودی دخیل بوده که بااستفاده از باز تاب وسیع جهانی آن،توانســـــت بخش جدیدنیروهای اشغالگر را غرض[مبارزه با ترور]و[تامین امنیت]بطـــرف ولایات شرقی کشانده تا با کشت خاشخاش، از زمین های حاصل خیزآنجا حاصل بیشتر تریاک ومخدر بدست آرند. آیانیروهائی که خودرامدافع راستین وصــــادق وطن وزحمتکشان آن دانسته ومیدانند ،بخود این حق را میدهند که درگرداب تفرق ورویائی غرق،ودرمقابل اینگونه حقه بازی های مصیبت زای امپریالیزم واکنشی بموقع کتلوی موثر نشان ندهند؟مگر میشود قبول کرد که درعقب تمویل ،تسلیح وتقویه روزافزون طالبان[غندضربه]توسط عربستان سعودی وپاکستــان دودوست متحد ووفادار امریکا ـ انگلیس وصدورآنهابه افغانستان، پلانهای شوم ودرازمدت،از جمله تسلط برمنابع روزمینی وزیر زمینی کشورما وبعضی کشور های همجوار وتنگتر ساختن حلقه محاصره شان نمیباشد؟بناء ساده لوحی محض خواهد بود که نیروهای اشغالگررا[مدافع صلح وثبات]درکشور ومنطقه پنداشت  وضرورت جدی همبستگی وپیوند تشکیلاتی وآغازمبارزه متحدانه سیاسی _ تشکیلاتی رادردستورروز قرار نداد؟

رفقای عزیز!

فکر میکنم که ازهیچ یک تان پوشیده نیست  که [سترجنرال]جبون،خائین ومزدورآی.اس.آی.بنام رحیم وردک درمقابل سوالات نماینده گان پارلمان کشوربدفاع از بی کفایتی خود مبنی بر عدم کفایت کاری گفت :که به اساس امــر رئیس جمهور،امربازگشت قطعات شامل رسم گذشت رابه قرارگاه های شان من صادرکردم.ببینید که بنا به اطلاع  رسانه ها واعلامیه های قوای امنیتی حمله ـ کننده گان شش نفر تثبیت شده اند وقطعات شامل رسم گذشت جمع قوای امنیتـــی داخلی وایساف به چندین هزار میرسیدند.درست گفته اند که:دوصدمرد جنگی به از صد هزار.و این وزیر دفاع نام نهاد بیشرمانه  دربرابر انتقاددات وکلا،  با گفتن کلمات ذیل  شخصیت نداشته خودرا یکباردیگر به نمایش گذاشت وگفت:«مابه وطنفروشان اجازه نمیدهیم که مارا توهین کنند.» گفته میشودکه  شـخــص مورد خطاب او یکی از رفقای سابق حزب ما بوده است.اگرچنین باشد،پس بایددانست دست کم یکی عاملی که چنین زمینه هارامستعد میسازد ،همین تفرق،رویاروئی غم انگیز،خودمحوری ودوری های خود ما ازخودماست.ورنه چنین  فروخته شده ها نمیتوانستند ،که مارادرآئینه خود ببینند وبه اصطلاح عام برف خودرا روی بـام ما اندازند.

رفقای عزیز!

یکبار به عقب بنگرید،گذشته بسیار پرافتخار داریم وتاهنوزهم به آن افتخار میکنیم ودم از پاکی وصداقت خودورفقا ،باگردن بلند،میزنیم.حزبی داشیم منظم،

منسجم،بادسپلین،سازمانده وواقعاء خدمتگذارمردم.حزبی که از صلابت،شــــــور

وطنپرستی واتوریته سیاسی ونظامی اش،پشت دشمنان میهن ما در پاکســـــتان ،

امریکا...وسایر کشورهای عجمی وعربی وابسته به هیولای غرب،میلرزید.

حزبی که اکثریت اعضای آن واقعاء دروقت امتیاز درصف آخرقرارمیگرفتند،

وخودرافدائیان راه شگوفانی وترقی وطن ورفاه مردم آن میدانستند،وایـــــن هـا

امتیازات وممیزات معنوی واصول تشکیلاتی خاصهء حزب مابود که درتشکل

سیاسی دیگر احزاب درکشورما،نمیتوان سراغ کرد.بگذار دشمنان جغد صفت،هرچه خواهند نامردانه بگویند،دهن پاره کنند وخصمانه برما وبر حزب ما برچسب زنند.  بخاطر می آورم دوستی را که ازمن پرسید:آیا امریکاوشرکابرنامه خارج شدن   از کشورمارادارندیاخیر؟گفتم:ازروی تجربه وشواهد تاریخی مشابه میشود گفت «بلی»وآن زمانی است که دربدن کتله های عظیم هموطنان بیچاره ما  ، مانند مردمان افریقاوامریکای لاتین ،عنصری بنام گوشت باقی نمانده ودســـت وپای شان به پوست واستخوان مبدل گردد،وسایر «اهداف منطقه یی» شـــــان بگونه«دلخواه» برآورده شود. اگربه توده های وسیع مردم مظلوم وفقرزده افریقا وامریکای لاتین نگاه کنید،دربرخورداول ،آنها انسانها به نظر نرسیده،بلکه همه اشباحی اند که روی دستک های چوبی سیاه درحرکت اند.

بلی رفقای عزیز،این  سخنانم را هوشدارجدی پندارید. اگرازضربات زیان آور خود خواهی ها وخودمحوری ها،درس عبرت نگیریم وبخاطروطن ومردم بلاکشیدهء آن ،مردمی که به زنجیر اسارت قرون وسطایی وطناب تریاک ـ تفنگ سالاری به ریسمان فقروبیعدالتی های استخوان سوز بسته شده است ،کدورت ها،عقده مندی ها واختلافات فرعی وسلیقه یی راکنار نگذاریم وعواملی را که سبب راندن حزب مابه جزایرسیاسی ـ تشکیلاتی گردیده ازروی صداقت ومتکی برواقعیت هابررسی نکیم وسرانجام به خواست تاریخ لبیک نگوییم وهمدیگررا درنیابیم واین آب های صدپارهءباهم آشنارا یکی نسازیم،فردا تاریـــــــخ بیرحمانه ما را محکوم خواهد کرد.

رفقای عزیز!

اکنون چرا به این وضعیت تراژیک تشکیلاتی پایان داده نمیشود؟ شاید یک عامل آن سنگ اندازی صف شکنانهءکسانی باشد که بنام «رهبر»ازگوشه هــــا،

کناره ها وکشور های مختلف،سر بالا کرده اند که بعضی آنها حتا گذشته های

پرافتخار حزب مارا یکجا باگذشته خود ،بامعذرت با«نمک حرامی»به نکوهش

میگیرند وحتا خیلی نامردانه ،اندیشه های پاک وسترگ ح.د.خ.ا.را« اندیشـــه

های تاریک وسیا ه گذشته»نامیده اند .به نظر من همچو اشخاص واحزاب    درجنبش دموکراتیک بامضمون و جوهر واقعاءچـپ جای ندارند وازدید من آنـها برای چنین جنبش دیگر مرده اند،آنهارا باید با  هم قبر،هم صف وهم قبرستــان شان رها کرد.باید علاوه کرد که برخی هامیخواهند   در دوجبهه متضادگام گذاشته به اصطلاح بادوروی متفاوت درخشش کنند ،هم درصف جبهه ملی که درمضمون خود جنبش راست افراطی است  وهم درخانواده جنبش چپ - دموکراتيک.به نظر من آراستن متحدانه وادغامی صفوف تشکیلاتی نیروهای واقعی،همچو گروپها بایست درمطابقت کامل بامرام واهداف علماء تنظیم شدهءجنبش وبگونه شفاف،درست ودقیق صورت گیرد،تا ازایجاد اتحاد های شکننده که به حال جنبش مضر تمام میگردد از قبل جلوگیری شود.   جای پایی داشته باشند.اگرصف ها درست و دقیق رده بندی نشود،در آینده اتحادهای شکننده بوجود می آید.

باصداقت تمام باید گفت که هستند کسانی که با عمق وجدان وازژرفای قلب ،

از تمام اهداف واقدامات مردمی،وطندوستانه وترقی خواهانهء حزب مان که

درسیر سیاسی واداری اش انجام داده است[صرف نظراز کاستیها،لغزش هاو

اشتباهاتش]دفاع قاطع کرده و میکنند.اشتباهات نيز وجود داشته و با دريغ که افراد مطرح در حزب ديروز نيز در اين اشتباهات بزرگ نقش داشتند که با تاءسف به آن معترف نیستند ودرین راستاهنوزهم ازروی ترس ،سکوت مطلق راترجیح میدهند وهرکدام جداگانه خودرادرحلقات کوچک مربوط بخود،«حق به جانب» میدانند.آنها فراموش کرده انـد که زنده یاد رفیق ببرک کارمل دریکی از شماره های  جریده پرچم مضمونتحلیلی را بدست نشر سپرده بودند.که عنوانش اگر اشتباه نکنم بااندرز خاص چنین تعیین شده بود:«ازاعترافات اشکاربه اشتباهات نبایدهراسید» ونیز گفته

ـ اندکه«این مرده گان است که اشتباه نمی کند.» پس چرااین رفقانمیخواهنــــد

ویا نمیتوانند مانندمردان متفکر سیاسی ومسوولین درجه اول حزبی وبه قــــول

معروف«خردمندانه» نخست درمقابل هم وسپس دربرابرصفوف قرارگرفتــــه

به اشتباهات«اعتراف آشکار»نموده ،عوامل وانگیزه های آنرا برشمارنــــــــد

«ملامت وسلامت»رابرملا سازندوهریک بدرجهءنقش وصلاحیت شان،بـــــار

مسوولیت ،لغزش واشتباه خویشرا به عهده گرفته واز اعضای حزب ،باشجاعت

پوزش بخواهند،تابتوان گره های موجود راباز وموانع وعواملی را که سبب چند ـ گانه گی واختلافات قابل حل شده است،از میان برداشت.چه دوام چنین وضع تراژیک را، هزاران تن اعضای وطنخواه ومردم دوست حزب مان، نخـــواهـند

بخشید. باور باید داشت که چهره های موءثروعاملین اصلی این جدائی ها،  در

برابرخون ریخته شدهءهمه جان باخته گان راه حزب،راه سعادت انسان زحمت

ـ کش وطن وراه عدالت واقعی اجتماعی ودربرابر آیندهءوطن وآینده گان آن ،

جداً وجداً مسوول خواهند بود.

  دیده میشودکه دشمن وطن ومردم رنجدیدهءآن،با گذشت زمان بمراتب هارتر ،

وحشی تروخونخوارتر گردیده وداردکه وطن مانرا به کام نیستی فروبرد،هنوز

آرزووهوس تبدیلی کشور به صـوبه پنجم از سر وخیال زمامداران دولت وابسته

ومزدورپاکستان بیرون نرفته است.آنها تحمل دیدن افغانستان نیرومند ومتکی بخود را ندارند.بیادآورید که تمام  زیربناهای اقتصادی،سیاسی،اداری،فرهنگی و

دفاعی کشور به دیکته جنرالان ورهبران خودفروش دولت پاکستان،ازبین برده شدوهنوزهم این عمل ویران گرانه آنهاکه بدون شک همکاری مستقیم وغیــــــر

مستقیم نیروهای اشغالگر«انگلو ـ امریکا» راباخوددارد،دوام داشته وخواهد داشت.به اساس همین پالیسی«دوگانه وحتی جانبدارانه انگلیس ـ امریکا»بوده

وهست که سازمان نام نهاد ملل متحد تاهنوز یکبارهم اعمال مداخله گرانهء

صریح وآشکارپاکستان برسرزمین مان را[که از روی ریا ادعا میشود  کشـور

آزادومستقل وعضو مساوی الحقوق جامعه جهانی است ] مطابق منشور همین سازمان،تقبیح ومحکوم نکرده است ونمی کند.

     وحرف آخــر،  رفقا،پیشکسوتان دیروزی وامروزی، قافله سالاران،

  اگر قلب های تان واقعاءبنام منافع امروز وفردای وطن ومردم نگون بخت آن می تپد پس به حکم وجدان،زمان،تاریخ وحقایق تلخ جهان وجامعه خودمان،لطفاء

بخود آیید وتادیر نشده ،با آغازحرکت«دلسوزانه وتکانه وجدانی» آنچه راکه گفته شدبدست باد فراموشی نسپارید،بپا خیزید وباردیگر کمر همت رامحکم   ببندید،

ازالیافی که دورخود تنیده اید،بیرون یرآیید وبرای ایجاد مجدد تشکل واحد سیاسی ـ  همراه با دوستان و متحدين سياسي ديروز و نو ما بادرنظرداشت اوضاع و احوال کنوني عملاء دست بکار شوید.درغیراگرهمین آش وکاسه باشد« بـیـم»آن میرود که صفوف صادق،با شهامت حزب،دوام این وضع اسفناک راکه چون کارد به استخوان دانسته وآنرا ناشی را از ترس،تکبر وبی اعتنائی شما قافله سالاران،پیشکسوتان ورهبران« کهنه ونو»دانسته، گرایش ها وعمل کرد های منفی همه چهره های معامله گر،لال،کر، جبــــون ومغروروازخود راضی را که عاملین دست اول ومسوول ایجاد وتداوم این جدائی ها بوده ومی باشد،از طریق رسانه های جمعی ومطبوعات،قضاوت کنند وخوددرموردسرنوشت سیاسی خود وجنبش«دموکراتیک چپ» به مفهوم علمی آن تصمیم بگیرند .چنانچه رفقای ما در هرات در همين روزها دست به ابتکار زده و صدای شانرا از پايين بلند کردند،که فکر مي کنم مورد تأييد همه نيروهای وطنپرست و همه فرزندان آن حزب مادر بوده و ديری نخواهد گذشت که همچو ابتکارات در سراسرجهان ميان جريانات نوپا که اکثراً بنابر عقده های رهبر شدن افراد خودخواه ايجاد شده اند،تکرار گرديده و در انصورت راهي به جز سرماندن به خواست پاک هزاران فرزند پاکنهاد آن حزب که در گلوی انها صدا های پرطنين رفقای شهيدشان که در راه مقدس دفاع از مادر وطن و آرمانهای پاک حزب شهيدان و قهرمانان،با افتخار سرباختند،نخواهند داشت.

در فرجام يکبار ديگر می خواهم به صراحت ابراز بدارم که در پروسه وحدت نبايد هيچ گروه،سازمان،حلقه و حتا افراد مستقل از چشم بدور ماند.از خود محوری،بزرگ منشی و حرفهای همانند آن برای يکبار و هميشه بايد وداع نمود.به امر وحدت نبايد سبکسری کرد و با معامله ،زدوبند و سازش های مؤقتی پروسه آنرا خدشه دار ساخت.بايد دانست که اکنون هيچ زدوبند از چشمان نافذ وحدت خواهان پنهان نمی ماند و دير يا زود مخالفين و بهتر است با جرأت بگويم که خائينين نسبت به يکجا شدن نيروهای ترقی خواه و ميهن پرستان، افشأ و در برابر نسل های کنونی و بعدی همرزمان ما سرافگنده خواهند بود.

 

به اميد وحدت و همبسته گی صادقانه همه وطنپرستان


June 2nd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات