عـدم موفـقـیـتها درافغانستان و راه های حـل ممکن
دکتور صلاح الدین سعیدافغانی دکتور صلاح الدین سعیدافغانی

                                                                                مؤرخ۲۴/۰۱/۲۰۱۰      مــــرکـــزکلــتــوری د حــق لاره 

                                                           

     

 

 ((به مناسبت کنفرانس اخیر ماه جنوری ۲۰۱۰  لـــنـــــدن در مورد افغانستان

 

مسلم است که افغانستان در مرحله دیګر از انکشاف سیاسی، اقتصادی،  و امنیتی  خویش قرار دارد. مرحله که مسلما با هشت - ده  سال قبل متفاوت است. ما به این باوریم که با درنظر داشت امکانات خوب زمانی و اراده نسبتا بهتر جهانی نتایج در موارد زیاد اصلا  قـناعت بخش نبوده، فرصت های مناسب خوب ضایع شده  و در موارد زیادی از لحاظ امنیتی وضع خطرناک تر از قبل  است.

درین راستا بر ماست تا سازنده اندیشید، هوشیارانه و مدبرانه عمل کرد و دست آورد ها و بر نامه های مثبت را پیګیرانه دنبال نموده و متوجه نواقص،  کاستی ها،  موانع و غلطی ها  بود -  تا از تکرار آن جلوګیری بعمل آید و  راه های درست برطرف کردن این موانع جستجو و معیین ګردید و اقدامات عملی به موقع صورت ګیرد.  راه و ګزینه دیګر جزء  تلاش پیګیرانه با متانت و استواری  به سوی منزل مقصود وجود ندارد.  

 منظور ما یکسره منفی نګری و دشمن جستن  نبوده بلکه تلاش است تا تصویر دقیق از وضع داشته و حین حل مسایل و پرابلم های موجود و بررسی  موانع رسیدن به  صلح  در کشور ما، منطقه وجهان  به صورت دقیق و عینی عوامل آنرا دریافته و ملحوظات را که ما به آنها توجه شما را به آن  درین نوشته تحلیلی مستدلا  جلب میداریم -  در نظرداشت. تلاش داریم در نتیجه این روش حد اقل راه های  تلاش پیګیر را پیوسته  با سعی و تلاش حوصلمندانه نموده و به این ترتیب  تاجاﺋیکه به توان و امکانات ما تعلق دارد برای  حـل اساسی قضایا تلاش نمود.

مسلم این است  که  معرکه های سیستم  سرمایداری  و سوسیالیستی ـ  کمونیستی ، معارک امریکا   و شوروی  وقت  و  جانشینان آن ، سیاست های یک بام و دو هوا، سیاست های استعمال اندازه ګیری ها و متر های متفاوت غیر عادلانه در مسایل جهانی، روش های استعمال قوه غیر متناسب در حل قضایا مختلف درکشور ما و سطح جهانی ویا هم در موارد بی تفاوتی ها دربرابر قضایا جهان ما، معارک پاکستان و هند ، معارک و اختلافات  حکومات  کشور های سنی عربی  و ایران  با اندیشته های شیعه، تشنجات سیاسی داخلی کشور های عربی و شرقمیانه  و تلاش این حکومات و حکومات متحابه شان  بخاطر دور ساختن و دور بردن منازعات و مشاجرات سیاسی، امنیتی ونظامی  کشور های شان  به کشور های مانند افغانستان، پاکستان، منطقه  و ....   خاصتا برای  ملت افغان ، تباه  کننده ،  کشنده و خانه سوز  بود  و است !

این  حالت  کشنده  و جنګ تحمیلی  بالای  ملت  افغان  باعث   کاشتن تخم کینه  و نفاق شد  و  برادر را از برادر  جدا ساخت !  مهر،  محبت  به کینه و کدورت مبدل ګشت و در نتیجه آن  خانه و خانواده ئی  افغان نیست که درین راه  به اشکال مختلف  قربانی  نه  داده  باشد،  آلام ، درد ها و رنج های جبران  ناپذیری را نه چشیده باشد.

نتایج غمناک این حالت  مردم خیرخواه و خیر اندیش جهان را نیز متأثر و متضرر ساخته و میسازد.

ما  حق داریم  دیګر مانند چـوب ســوخـت بازی ها و میدان مسابقات دیګران  نه ګردیده، منازعات و مشاجرات دیګران را حل کنیم.

ما بلاخره  حق داریم در صلح، تفاهم نیک، در فضای اعتماد،  دوستی و صمیمت   مانند سایر جوامع  مستـقر و آزاد جهان زندگی  نماﺋیم.

واقعیت چنین است که متأسفانه مردم ما  رنج  میکشند و تلاش های شان برای زندګی نورمال در صلح و تفاهم نیک به جای نرسیده و یا هم نمیخواهند ملت ما به آن دستیابی داشته باشد.

ما به این معتقدیم که  برای رسیدن به این اهداف انسانی مردم ما برای کار پیګیر  با متانت، پیګیری هو شیاری و زعامت قوی ملی  و دارای اتوریته سیاسی برخوردار از فهم مسلکی و متعهد ضرورت است. زعامت که  در عرصه های سیاسی – دولت داری، اقتصادی،  و نظامی وظایف و مسؤولیت های خویش را مدبرانه و پیګیر با اولیت دادن منافع افغانستان و امر صلح - بدون پیش داوری ها و با تعقل و تدبر اجراء نماید.

خواسیتم درین راستا از وضع موجود تصویر راستین ارایه و آنر به بررسی ګرفته ، عوامل این وضع رقت بار را بر شماریم و برای بیرون رفت ازین حالت و راه های  تحقق آرمانهای مردم ما بخاطررسیدن به امر صلح و تفاهم نیک مکثی نموده و طرح ها مشخص عملی ممکن خویش را  جهت تفکر، تـعــمـق، بحث و راه یابی مشترک و اقدامات عملی ممکن درین عرصه  با شما در میان ګذاریم.

 

قابل تذکرمیدانیم که حد اقل در تاریخ جدید کشور ما و حتی درین سه دهه آخیر ما بارها بخاطر داریم هر زمانیکه    آفتاب  امید، صلح و آرامش قابل دستیابی بود  یکبار دیګر ایــــن آرمانها وآرزوها و امید های مردم ما به اساس عوامل و دست های ناپاک خارجی و عمال داخلی آنها این آرمانها به خاک و خون کشانیده شده و مادر وطن باز هم به سوګ فرزندش نشسته و این پروسه ادامه دارد.   اشک وماتم هموطنان مان قربانی مصالح و منافع  افراد و نیرو های اهریمنی و مفسد ګردیده و میګردد. 

بی تفاوتی های جهان به خون و اشک مردم ما  در سالهای نود قرن ګـــــذشته سبب تورم بیشتر و غیر قابل کنترول شدن وضع ګردید که  اوجګیری این حالت به  حوادث دلـخراش یازده سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا آنجامید.  حوادث که  منجربه کشته شدن هزاران انسان بی ګناه ګردیده و به تعقیب آن بی عدالتی های بعدی را در بر داشت. ما به این باوریم که امرحرام و ناجایز برای امرحرام و ناجایز دیګر مبرر شده نمیتواند.  

مردم ما تجربه کردند و هست موارد زیادی  که دست های دراز شده فقط و فقط در حفظ منافع خود شان متمرکز شده و به مشکل مـــا افغانها چندان توجه نه نموده اند.   برخورد های به اصطلاحی انتقام جویانه با احساسات همراه ، برخورد های روانچی ( اصطلاح انګلیسی که بعد از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ درمطبوعات زیاد مورد استعمال قرارګرفت)، و بتأسی از آن برخورد های احساساتی انتقام جویانه،  استعمال ساطور قصاب عوض استعمال سکالپل حساس و ظریف جراح حاذق، برخورد های رامبویی مبنی بر انفجار قریه یکجاء با دشمن و در چهره هر کس دشمن،  مخالف و اهریمن  دیدن و عملی کردن شعارهای: کسیکه با ما نیست مخالف- دشمن  ماست و دهها موارد دیګر وضع را در سطح جهان متشنج و متشنج تر ساخته وبه تراژیدی های بشری پیوست.

این حالت مستقیما به وضع کشور ما و منطقه تأثیر داشته و دارد که عملا عوض زندګی مشترک تمدن ها مختلف بشری کار برای تقابل تمدن ها صورت ګرفت.

این وضع عوض اینکه سبب حل مشکل شود - مشکل را بزرګتر، وسیع تر و در موارد زیاد پر رنج تر و حل ناشدنی ساخت. بخشی از پل های عقبی سقوط داده شده.          

واضح است درأمر صلح و جنګ در افغانستان و منطقه و به سطح جهانی مانند هر پدیده ای دیګر جامعه  بشری عوامل مختلف تأثیرګذار اند که بخش ازین عوامل عمده و تعیین کننده و بخش آن  فرعی اند. بخش ازین عوامل مربوط به ما وبخش دیګر آن به خارج از اراده و توان ما ارتباط دارند.  همچنان ما به این معتقد که تحلیل و بررسی سیاسی زمانی تصویر درست از مسأله را داده میتواند که فاکتها و ارقام که به آن تحلیل استوار است عینی و واقعی بود و مربوط به همان عصر و زمان باشد که تحلیل به آن متعلق است.   مسایل کشور ما و منطقه نیز ازین قواعد عام خارج نیست.

مسلم این است که حین بررسی عوامل و مسایل مؤثر در وضع رقتبار کشور ما، در  بدبختی، رنج و آلام مردم ما سوالهای و عوامل  زیاد مطرح میګردد که با یافتن جواب درست وواقعی و یافتن عوامل دقیق و اصلی این وضع رقتبار ما خواهیم  توانست چهره درست وضع را ترسیم، دیاګنوز و تثبیت دقیق حالت و عامل وضع غیر نورمال و این حالت مریضی مزمن و کشنده را تثبیت نموده،   نسخه  ها و راه های حل درست و دقیق تر را دریافته، سفارش و تجویز نماﺋیم.

 به فهم ما همان داکتر میتواند همه جانبه از مریض وارسی کند که  از ګذشته و  سوابق مریض، توانایی های فعلی، محیط تداوی و تأثیرات جانبی و   تدابیر وقایوی آګاه باشد. ضرورت استفاده از راه های  حـل وقایوی و معالجوی، توجه به مصارف، قربانی و وقت کمتر در تداوی  بس مهم و حیاتی بشمار میروند.

درین راستا دقیقا فورمول  - داکتر بګو مرض من چه و چاره ام چه خواهد بود ؟ ( نام مضمون و نوشته سیاسی، اجتماعی مرحوم علامه داکتر محمدسیعد ـ سعید افغانی) که صحت روش های آن  به قوت خویش  کما کان باقی است.   

 

سوال مطرح میګردد که عوامل این حالت بد و دربدری مردم و کشور ما در چه بوده و راه های حل کدام ها اند؟

موقعیت جغرافیایی افغانستان و بتأسی از آن مبدل شدن افغانستان به میدان زور آزماﺋــی قدرتمندان جهانی در طول تاریخ؟  همسایه های نهایت قوی افغانستان؟ عقب مــانــی  اقتصادی سیاسی ؟  ترکیب اتنیکی افغانستان که از عین اتنیک موجود در افغانستان - تعداد زیاد از همین اتنیک در خارج از حدود موجود افغانستان وجود داشته  و  این اتنیک کوچک موجود در افغانستان عوض اینکه پل برای کسب کمک و اعمار استعمال ګردد وسیله در دست خارجی های قرار ګرفته اند؟  مســأله دین  و مذهب مردم ما ؟ و یا اینکه اعتقاد تقلیدی به دین و عدم آګاهی عوام از منابع و مفاهیم اصلی دین مقدس اسلام؟  وابستګی اکثریت مردم ما  به روحــــانــــیــــون و علماء دین (ای کاش علماء و روحانیون بلکی  - وابستکی به علماء نما و روحانی نما ) و به تــأسی از آن بجای چنګ زدن به هدایات قرانی و سنت نبوی به  بخش از مزخرفات به نام دین جاء  زده شده و به  این ترتیب امکان موجودیت سوء استفاده بیشتربوده و از صداقت  و پــاکـــی ایمان و خلوص مردم ما  سوء استفاده ګردیده؟ ، عدم موجودیت زعامت های سالم و متعهد و یا هم بهتر بګوﺋیم تحت شرایط فوق از پاء درآوردن زعامت های مردمی توسط دشمنان و .....

همچنان سوالات مطر ح میګردد که استفاده نادرست و فهم غیر دقیق و غیر افغانی  و در موارد برخورد های  کتابی و میکانیکی به بخش از دست آورد ها و تجارب جوامع پیشرفته بشری که  مراحل  انکشاف مشابه را سپری کرده اند درین وضع موجود  مؤثر بوده و تأثیر منفی ګذاشته اند؟ عدم فهم دقیق از مفاهیم دیموکراسی، مفاهیم و محتوی کاری دولت مدرن و وظایف انستیوت های آن، آزادی، سیکولاریزم ، اقتصاد بازار آزاد، و مفاهیم حزب و سازمان سیاسی و نقش حاکمیت وضرورت تطبیق قانون و دهها مسایل دیګر که عدم توجه دقیق به آن و با استفاده خشک و کتابی از آن موجب مشکل میګردد ګشته تا حـل کننده و معالج  باشند.

آیا مشکل در فهم غیر دقیق مفاهمه، مذاکر، مصالحه و یاهم تفاوت ها در فهم ،  ستراتيژی ها و اهداف از ین مفاهیم بین فهم دولت حاکم افغانستان مخالفین مسلح این حاکمیت و نیروهای معیین جامعه جهانی است؟  عوامل عدم موجودیت هماهنګی بین نیرو های حاکمیت افغانی و جامعه جهانی در چیست؟ و بلاخره با وجود سپری شدن سالهان متمادی ما به صلح نايل نمی شویم؟

 

به فهم مــــا این همه  عوامل فوق به نحوی قابل دقت بوده. به فهم ما توجه این مسایل و سوالات و و یافتن جواب دقیق و عینی برای آن که به نحوی  موجب ایجاد و انکشاف وضع رقت بار کشور ما ګشته ضروری و حتمی میباشد.

 

مثلا ما اګر به این پا فشاری داشته باشیم و تلاش کنیم که تفاهم بین الافغانی موفقانه و پیګیر صورت بګیرد و بتأسی از آن  نیرو های عربی (جهادی)از افغانستان – پاکستان و منطقه خارج شوند. افغانستان و پاکستان به منطقه صلح مبدل ګردد این فهم ودیدګاه ما یک مطالبه انسانی و مطلوب ما ست. اما توقع ما ازحکومت عربستان سعودی و یا مصر و اردن  تا در رسیدن به این هدف ما را همکاری و مساعدت نمایند ناشی از عدم فهم دقیق ما از مسأله و عدم فهم ما از عمق قضایا است. این بدان  معنا خواهد بود که حکومت عربستان سعودی، مصر و اردن  مشکل و درد سر که  به بسیار مشکل  از کشور خویش دور ساخته و به این ګوشه از جهان یعنی افغانستان پاکستان و منقطه سوق نموده اند واپس بی مضمون ساخته و متوجه عربستان سعودی، مصر و یا فلسطین و شرقمیانه سازند. عین منطق در قسمت بخش از حکومات شرقمیانه و اسراﺋیل، روسیه فدراتیف و چیچینی ها و کشورهای افراد موجود از کشور های آسیا میانه در مقابل حکومات فعلی این کشور ها و  بخش از چینایی های که در پاکستان تجمع نمودن اند -  مطرح شده میتواند.

شواهد و قراین نشان میدهد که تلاش های معیین وجود دارد تا این جنګ را افغانها عوض شان به پایان رسانیده و عوض آنها قربانی بدهند. تأکید بر کسب مساعدت شان برای حل این مشکل به طور که در بالا توضیح کردیم ناشی از عدم فهم ما از عمق  مسایل خواهد بود. به محاسبات ما  آنها در حالت خوب و افضل برای ما کمک خواهند کرد تا به جنګ تا نقطه پایان ادامه بدهیم.

این بر زعامت افغانی است که به عمق این قضایا عمیقا توجه نماید او با در ک عمیق مسأله از مردم افغانستان از میان این مسابقات با هوشیاری رهایی دهد.

ادعای مبنی براینکه مبرر بمب اتومی پاکستان  موجودیت بمب اتومی  کشور هند است نیز در موارد زیاد غیر دقیق است. اولتر ازهمه در جنګ اتومی بازنده و برنده وجود نه خواهد داشت. دوم اینکه قرار ګفتنی های معیین این بمب اتومی پاکستان در واقعیت سلاح اتومی تضمین کننده  امنیت عربستان سعودی بشمار میرود. اینکه این قضایا تا کدام حد با هم ارتباط دارند و چه تبانی های بین حکومت پاکستان و حکومت عربستان وجود دارد بحث ما را طولانی میسازد. که دقت به این مسایل نیز به سرنوشت صلح و جنګ در کشور ما و منطقه ارتباط دارد.  

سوال مطرح است که آیا ما  خواهیم توانست و توانایی آنرا داریم  مانند جوامع مستـقر دیګر جهان سیستم سیاسی مستقر و صلح در کشور خویش داشته ، سرنوشت خویش را در دست خویش داشته باشیم؟  آیا چنین امیدواری  موجود است؟ 

به فهم و شناخت ما  بلی  و ان شاء الله که چنین شده میتواند. ما باید برای ګرفتن سرنوشت خویش به دست خویش کار پیګیر و با متانت و هوشیاری سیاسی داشته باشیم.  باید  با وحدت ، روحیه عالی و مصمم و برخورد پرګمتیک و  انتخاب راه کم بد نسبت به  بدتر. انتخاب ضرر کم  نسبت به ضرر بیشتر و  حرکت در ساحه امکانات، با جرﺋت و متانت و سپری نمودن یک پروسه مثبت و نیک نګری به آینده  بر پیګیری بدست آورد های خوب و آموختن از اشتباهات و کمبودی ها با برخورد پاک و دلسوزانه و بلاخره با ایجاد سیستم سالم دولتی به تفاهم خیر بین الافغانی، همکاری و اراده راستین جامعه جهانی، ان شاء الله که  به چنین اهداف عالی و انسانی رسیده میتوانیم. 

 

به فهم و شناخت ما برای اجرای هر کار و از جمله کار برای صلح مستـقر و کار برای  اعمارکشور و آبادی، کار برای  تفاهم نیک اولتر از همه به اراده و نیت نیک  ضرورت دارد ( انماالاعمال بالنیات... – الحدیث).

تأکید ما بر اراده راستین و نقش جامعه جهانی بدین لحاظ نیز است که جهان  روز به روز خورد تر شده و به قریه کوچک مبدل ګردیده.  درین قریه کوچک  حوادث یک ګوشه آن به ګوشه دیګر جدا تأثیر پذیر است.  ما صلح و تفاهم بین الافغانی را در تحلیل نهایی به نفع همه میدانیم.

در تفاهم بین الافغانی نقطه مرکزی  روشن ساختن قواعد بازی و توافق بر کلتورمعیین سیاسی بین الافغانی  است. تفاهم بین الافغانی بمعنای ګذاشتن سلاح مقابل و شروع به زندګی عادی مدنی زیر بیرق حاکمیت فعلی و یا هم ګرفتن پول و پست وزارت و ریاست نیست. همچنان رسیدن به مصالحه به هروسیله درست نیست. (این فهم را رﺋیس مطالعات استراتیژی وزارت امور خارجه افغانستان – در مصاحبه تلویزیونی –آریانا - کابل ۲۴/۱/۲۰۲۰ و دههامسؤولین دولت حاکم أرایه و  ابراز داشته اند).

 ضرورت است تا درین راستا  واقعیت نګر و ریالست بود.  با کی به کدام اولویت ها و  حد اقل ها توافق کرده میتوانیم و باکی توافقات بیشتر و در کدام مسایل برای فعلا توافق ممکن نیست و توافق را باید به آینده و یا هم به ملت مؤکول ساخت.

برای رفع یک سوء تفاهم حتمی نیست همه در همه موارد توافق داشته باشیم. هر یک از ما از مراحل مختلف فکری ګذشته و تجارب خویش را و بتأسی از آن اولویت های معیین خویش را نیز داریم. که این یک امر طبیعی است.  اما توافق بر اولویت های معیین مشترک و حد اقـل ها و توافق بر قواعد کاری کار و زندګی سیاسی و آوردن تغییراات به زعم خویش در چوکات توافقات و برخورد های مدنی مطابق به دست آورد های مثبت بشری -  ضرورت است.

دقت و هضم  مفاهیم  اپوزیسیون سیاسی، مخالف سیاسی،  متحدسیاسی، متحدین برای پلاتفورم مشترک سیاسی، جبهه سیاسی، حرکت  خرابکار و دشمن  و ..... ما را در موضع ګیری های معیین سیاسی  و برخورد سازنده ما بر مسایل کمک میکند.

با برخورد متواضعانه و آموزشی ما همه روزه فهم و شناخت خویش را تکمیل نموده به ګذشته نګاه میکنیم و به پیش میرویم.  در ګذشته نباید غرق شده با خوشبینی و مصمم به آینده باید به پیش رفت.

درین راستا بدون حوصله مندی، بدون احساسات ، بدون پیشداوری و در مواضع معیین که عبور و مکث در آن ممکن است مکث داشته و در موارد که به پیګیری و قاطعیت ضرورت است و دست بران و قاطع قانون ضرورت برای اهداف خود را با پیګیری دنبال نموده و به صورت دوامدار برای اهداف استراتیژیکی،  صلح و تفاهم نیک کار نماﺋیم.

 

حین تلاش مشترک و خیر خواهانه و تفاهم بین الافغانی یکی از مسایل عمده که درین راستا مطرح است و از جانب مقابل به آن بارها تأکید شده همانا مسأله  موجودیت ویا خروج  نیرو های خارجی از کشور ماست. ما به این معتقدیم که حتی در چوکات نیرو های سازمان ملل متحد نیز پروبلم های جدی ظهور کرده میتواند. عسکر و تربیت عسکری برای اجرای وظایف سپرده شده خصوصیات خویش را داردو حین استعمال سلاح عدم دقت های زیاد صورت ګرفته میتواند و میګیرد. حد اقل هر جامعه و محیط ارزشهای و کلچر دارد که حتمی نیست در مطابق به ارزش های کلچر و محیط دیګر باشد. موجودیت نیرو های خارجی با داشت سلاح و حاکمیت سلاح سبب مشاکل و مظالم زیادی شده میتواند. مثال های آن زیاد است.

اما از جانب دیګر ما به این باوریم که در جهان امروز امنیت کشور های جهان  بدون ایجاد سیستم های دفاعی دسته جمعی  و مشترک ممکن نیست. هیچ کشور جهان به  صورت مستقل حتی با مصرف تمام بودیجه اقتصادی خویش در بخش امنیت توان حفظ امنیت کشور خویش را نه خواهد داشت. 

لذا رد یک سره تمام و هرچه نیروی خارجی است بدون آماده ساختن حد اقل شرایط مناسب  یک درخواست غیر واقعی و خیالی بیش نیست. مسأله استقلال مطلق درین دنیا که  روز به روز خورد میشود یک مفهوم کاذب بیش نیست.  همینکه ما عضویت سازمان بین المللی معیین را به شمول سازمان ملل متحد کسب میکنیم در واقعیت بخش از  آزادی خویش را از دست میدهیم. ما میدانیم که سازمان ملل متحد حکومت بالای حکومت ها نیست و این سازمان آنقدر صلاحیت دارد که کشور های عضوء به آن میدهند اما در همین سطح هم عضویت درین سازمان یعنی ګذشت داوطلبانه از بخش از آزادی و استقلال خویش است.  

لذا دقت به مفهوم آزادی و وضع موجود در جهان کوچک امروزی  ما را  به تعمق بیشترو فهم دیګر درین راستا و مفهوم آزادی و خود ارادیت وامیدارد.

 ما به یکدیګر احتیاج  داریم و باید درین راستا بالای قواعد و اصول این همکاری های مشترک به توافق رسید.

از جانب دیګر هیچ یک از جوانب ذیدخل و درګیر در مسأله افغانستان بدون کمک های خارجی ها وجود ندارند. این حالت شامل جنبش طالبان نیز هست. نباید کور خود و بینا دیګران بود. نیروی های خارجی با تمام جوانب به صورت فزیکی حضور دارند.

بلی باید مسأله افغانستان افغانی شود. اما قلب من ګواهی میدهد که سر بریدن بیرحمانه چند ماه قبل جوانان لغمان در راه هرات و یاهم هلمند، خودکشی های که منجر به قتل انسانها بی ګناه ګردیده و بمباردمان های کور و کر با دست خارجی ها صورت ګرفت و دست افغانی چنین قصی القلبی کرده نمی تواند.

لذا خروج فزیکی و نحوه کار با نیرو های خارجی در افغانستان باید به صورت دقیق تر و روی میز مذاکره  و با اقدامات عملی وسیستمی حل و فصل ګردد. این درست و ریالستیک نه خواهد بود تا مانند یک اولتیماتم و ګپ آخری و اولی  خروج نیرو های خارجی رایک  پیش شرط آغاز هر مذاکره سیاسی بین الافغانی مطرح کرد.

ما به تقویت کیفی و کمی نیرو های امنتیی که به سیستم وفادار باشند و بر منافع و مصالح مردم، ارزشهای آنها ومنافع  کشور ما و امر صلح، انسان و انسانیت برتری دهند - ضروری است.

ضرورت است تا فاصله های ایجاد شده بین مردم و نیرو های امنیتی و مردم شدن آن کار عملی که به حیث یک اعتقاد مبدل شود صورت ګیرد. روابط باید از روابط پولی و مادی به جانب اعتقاد برای امر خیر و خدمت به امر صلح و خلق الله  مبدل ګردد.  برای برآورده شدن این هدف تنها برخورد های میخانیکی و معاش و امتیاز مادی مشکل را حل نه خواهد کرد. 

 

اګر عده ای به  این معتقد اند که حرکت طالب و اندیشه های شان الترناتیف حاکمیت و سیستم فعلی در افغانستان است. یا اګرعده از افغانها به این باورند که  نسخه ها و روش های جنبش طالب  حل دقیق مشکلات ما نیست و به این باورند که  تأمین نسبی صلح متصلا بعد از به قدرت رسیدن جنبش طالب در افغانستان در سالهای نود قرن قبل که  کدام نسخه آبادی وطن را در پی نداشت و طرز کاری جنبش طالبان را به افغانستان در قرن بیست یک سفارش نه میکنند. این حق هر افغان است.  

هر افغان میتواند منحیث تبعه این کشور نظر را داشته و موضعیګری نماید که حرکت و جنبش طالب نسخه های خوب حل مسایل افغانی و مشکلات وطن ما رادارند و یا  ندارد. اما حق نداریم مثلا مانند وزیر داخله و یا در رول پست اجراﺋیه دولتی چنین نظر را داشته  واز پست دولتی خویش خلاف قانون برای تحقق افکار و اولویت  شخصی، قومی و ګروهی  خویش استفاده نمایند. این عمل برعلاوه تخلف از قانون به صورت ګستاخانه ګرفتن  صلاحیت تمیز  وقضاوت دیګران  به معیار و ارزشهای است که خود آنرا اولیت میدهند. حتمی نیست اولیت های ما همیشه درست و یګانه راستی باشندو اګر راست هم باشد باید از حق بودن آن به زور منطقه و فهم استدلال نموده و سبب قناعت و کسب مشروعیت تحقق آن در مراجعه به آراء مردم و استفاده معقول و افغانی از انستیوت های دیموکراتیک جهان امروز ګردید.

 برای رفع یک سوء تفاهم مردم ما مسلمان آند و انتخاب خویش را دارند.  نقش علماء و روحانیون رسالتمند دینی  درین راستا در انتخاب راه درست و واقعی و اهنما  برای مردم منحیث پیشوایان دینی و جامعه  قایمقام ندارد و از اهمیت خاص برخوردار است.    

 

واقعیت انکار ناپذیر است که  جنبش طالب جزء واقعیت و جزء چهره سیاسی افغانستان است نه کل آن.

بدون درک و فهم  این واقعیت و با لجاجت خود را کل واقعیت و کل چهره سیاسی کشور دانستن و یا این حرکت را نفیه کردن و نه دیدین نمیتواند ما را به صلح دوامدار و مستقر نایل سازد.  زمان ثابت  ساخته وخواهد ساخت که با یکه تازی ها  در افغانستان و منطقه صلح تأمین نه خواهد شد. به موفقیت های زود ګذر نباید مغرور شد.  

ما به این باوریم که درست نیست با دهشت افګنی و انسان کشی  و خانه خرابی و صرف وصرف تمرکز به این روش  یک حرکت سیاسی خویش را مقاومت تلقی نموده و برخورد های سازنده و تفاهیم نیک رافراموش کند. باید درین راه  خیر اندیشانه عمل کرد تا به حد اقل قربانی موفقیت بیشتر بدست آورد.

اینکه حرکت و سازمان در کدام مرحله حرکت و یا سازمان یاغی و باغی و شر است و در کدام مرحله خاصیت مردمی و مقاومت را کسب میکند این خود به کار کرد های این سازمان و حرکت سیاسی ارتباط دارد.

سازمانها و حرکات که این را درک نه نموده اند و یک سره به دهشت افګنی مصروف اند به مرور زمان از مردم  تجرید شده و نابود میګردند. عدم توجه به حیات انسانها و یکسره و بی آدرس انفجار و آدم کشی حرام و سبب قهر الهی خواهد شد.  ګناه خون ریزی و تباهی به ګردن کسانی خواهد بودکه مجریان و سازمان دهان این اعمال ګردند.

 

 چنانچه ګفته آمدیم مذاکره سیاسی با مخالف به صورت حتمی به معنای  قبول راه حل وی نیست بلکه روشن ساختن قواعد کاری و قواعد بازی سیاسی است.

اګر بر حق بودن راه خود ایمان داریم و اګر زیر کاسه نیم کاسه ای نیست - نباید از صحبت و مذاکر ترس داشته باشیم. ترس باید از حدود و ثغور و قواعد این مذاکرداشت که تا کدام حد و مرز رفته میتوانیم و مشروعیت و صلاحیت این مذاکره به دست کی و سخن آخیررا باید کی داشته باشد؟

 ما به مذاکره با مخالفین مسلح افغان  موافقه داریم که در آن سخن اخیر ، تعیین کننده  و اصلی را ملت افغان داشته باشد. اما این مذاکره باید از یک جای آغاز شود. تفاهم و مذاکره بر سر این نیست که با کارد و چاقو تیز و یا کند (بضم کاف) حلال کرده میتواند.

مفاهمه و مذاکره بر سر این نیست که حین کشتن در دشت لیلی میکشند و یا هم به چاه های آهــــو  می اندازند؟

مذاکر هم بر سر این نیست که سینه میبرند ویا رقص بسمل بر انسانها  میکنند؟

توافق و مذاکر به تقسیم و حیف و میل مال ملت و غنیمت نیست.

تفاهم و مذاکر به تقسیم قدرت و کرسی دولتی که به تباهی  ملت بانجامد نیست.

مذاکره بین الافغانی به معنای توافق و جستجوی راه های عملی بر حاکمیت حاکمیت قانون، اصول انسانی و اسلامی که سبب صلاح و فلاح همه افغانان و امر صلح جهانی شود. 

مذاکره و توافق به این معنا است که مشروعیت ، قبولی و عدم قبولی و تحقق نامه ها و نسخه های سیاسی خویش را از تصدیق ملت حاصل کرد.

بلی ما در کشور خویش صلح میخواهیم اما این صلح و امنیت به هر قیمت صلح دوامدار بوده  نمیتواند.

از جانب دیګر مبصرین سیاسی، نظامی به این باور اند که  اګر آقای ملامحمد عمر و آقای ګلبدین حکمتیار به دولت امروزی حاکم در افغانستان  بپیوندد این جنګ به زودی به پایان نه رسیده و ادامه خواهد داشت.

پالیسی  میکران اصلی  پاکستان  و خاصتا « آی اس ای» و نیرو های القاعده  و نیرو های معیین جهانی،   حکومات بخش از کشور های عربی و بخش از پالیسی میکران حاکم در شرق میانه و کسانی که از جنګ منفعت مادی میبرند نمیګذارند در کشور ما و منطقه  صلح برقرار ګردد.

بلی چنانچه در بالا ذکر کردیم ختم جنګ در افغانستان به فهم شان مصروف ساختن این نیرو های (جهادی و ... ) به قضایا دیګر جهان که مصارف و تلفات بیشتر را برای شان همراه خواهد بود  - میګردد.    

به اساس محاسبات مبصرین سیاسی  پالیسی میکران اصلی  پاکستان  حاکمیت مستقر وقوی مدافع حقوق افغان و دولت  متکی به  خود قابل قبول آنها نیست.  تما م شواهد نشان میدهد که پاکستان و پالیسی میکران اصلی آن کما کان خواهان نقش بارز تر و مهمتر در سرنوشت افغانستان، منطقه و جهان اسلام  اند.

نارضایتی های پیهم پاکستان دررابطه به سیاست های اخیر آقای  باراک اوباما  در قبال افغانستان  که حین  سفر اخیر صدراعظم پاکستان  درلندن حین  ملاقات با آقای  ګوردن بروان  صدراعظم انګلستان اظهار  داشت ؛   ګواه بر این است که پاکستان کما کان میخواهد با ریختن  خون  مردم افغانستان ، خود را آباد  و جیب های خویش را پر  کنند. مبصرین به این باورند که ختم جنګ در منطقه ختم تجارت سیاسی پالیسی میکران پاکستان  است.

مبصرین به این باورند که  عملیات نظامی سال اخیر پاکستان صرف و صرف در مطابقت به اهداف استراتیژیکی پاکستان بوده و بیشتر هدف سرکوب نهضت آزادی بخش مردم پشتونستان و کسانی که ګویا تمامیت پاکستان را به خطر مواجه کرده بودند –متمرکز بود و هست. بازی ها و مانور های  نمایشی نظامی پاکستان بخاطر کسب پول و امتیاز  بیشتر از جهان و هضم آن  در مطابقت به ستراتیژی های پاکستان صورت ګرفته.  

تشویش عمده پالیسی میکران اصلی پاکستان کشور هند است . اما مشکل پاکستان با افغانستان از خط دیورند آغاز شده و کما کان تلاش دارند وضع را چنان متشنج و بحرانی نګه دارند که پاکستان بتواند به اهداف استراتیژیکی خویش درین راستا نایل ګردد.

پاکستان که از نیرو های کادری کافی در سه دهه اخیر در  افغانستان برخوردار شده عده زیادی از  شخصیت های مطرح افغانستان فعلی را در  قید و چنګ خود کما کان داشته و میتواند آنها را  با روی کار نمودن دوسیه های استخباراتی شان تهدید نیز نماید.  مبصرین به این باورند که این نیرو های سیاسی  و شخصیت ها به شمول حرکت طالبان  تحت این عوامل توانایی عمل کرد مستقل افغانی را ندارند.  

شواهد نشان میدهد که  حوادث کشور ما و منطقه دارد به جانب تحقق اهداف مغرضانه پاکستان در حرکت است.  ضرورت ما افغانها درین راستا  این است تا دقت و هوشیاری بیشتر به خرچ دهیم.  

ما میدانیم که سیاست تایمنګ هست و افغانستان برای موضع ګیری در مسأله دیورند وقت ندارد. پشتونها و بلوچها و مناطق شان مربوط به خود مردم آن مناطق بوده وانکشاف معقول وضع  ضرورت به موضع ګیری های چند جانبه دارد.

افغانستان همیشه از داعیه برحق مردم پشتون و بلوچ حمایه کرده و میکند. اما شواهد نشان میدهد که پاکستان درین راستا به اساس همان شعار (یو پـور غوښته او هغه نور غوښته – یکی قرض خود را میخواست و آن بیشتر – قرض-  بیشتر میخواست  - عمل میکند. ما میدانیم که  فیصله این امرتحت شرایط امروزی برای افغانستان ممکن و مناسب نیست اما شواهد نشان میدهد که پاکستان با تحت فشارقرار دادن جامعه جهانی و امکانات عملی کادری در افغانستان  حل آنرابه نفع خویش میطلبد.  اګر امروز از مخالفین مسلح دولت افغانستان برای عدم استقرار کشور ما  به این نام های فعلی استفاده میګردد مطمین ام  فردا نام های  دیګر بر آن خواهند ګذاشت.  

سیاست مداران پاکستانی بارها تأکید داشتنتد  که رهبران القاعده در کشور شان نیستند. از همه مهمتر و چشم سفیدی که کشور خویش را قربانی تروریستان  ميپندارند که از افغانستان به کشور شان سرازیر میشوند.

بیت الله مسعود رهبر قبلی طالبان پاکستانی نیز در یک مصاحبه تلویزیونی خود با الجزیره  در توافق به رهبران سیاسی حاکم پاکستان  نیز تاکید داشت که: “  استاد بن لادین در منطقه ما  نیست اما اګر به اینجا بیاید از وی استقبال خواهند کرد.” این و دهها شواهد نشان میدهد که استخبارات و پالیسی میکران پاکستان از نیرو های افراطی دینی به نفع منافع سیاسی و اقتصادی دور و نزدیک  خویش بسیار هوشیارانه استفاده میبرند. حتی بعد از فشار های زیاد جامعه جهانی با هوشیاری در موارد که مستقیما نمیتوانند - تبانی های معیین وجود دارد. 

 

با ګذشت جنګ سی ساله در افغانستان عین حالت در مورد امکانات ادارت استخباراتی کشور های دیګر همسایه افغانستان صدق میکند اما در قسمت پاکستان و ایران این مسأله جدا داغ تر است.  

 

مسلم این است که جنبش طالب افغانی و حزب اسلامی و جمعیت اسلامی و  با افاده ساده سازی  حرکات  و سازمان های چپ و راست دیروز و بقایای امروز شان که  جزء واقعیت های جامعه ما و چهره واقعی سیاسی جامعه ما را تشکیل میدهند باید نماینده خویش را در ستیج سیاسی کشور داشته باشند.  این است فورمول صلح دوامدار و مستقر.

 

عامل موجودیت غیر متناسب نیرو های سیاسی معیین در ستیج سیاسی کشور موجب نارضایتی های معیین و بی عدالتی شده و سبب خشم عده دیګر در جامعه ګردیده و زمینه های خوب سرمایه ګذاری و تبانی های معیین ضد  حاکمیت فعلی افغانی با مخالفین شده میتواند و است.  

تا زمانیکه که ما این را ندانستیم و قبول نه کنیم ما  به صلح دوامدار  نایل شده نمی توانیم.

ما تا زمانیکه به این توافق نه کنیم که راه تحقق و رسیدن به قدرت سیاسی داشتن آدم کش نه بلکه داشتن اراده ملت با خود است.

ما تا زمانیکه به قواعد کاری درین راستا توافق نه کنیم در کشور ما صلح دوامدار نه خواهد آمد.

تمام شواهد و قراین نشان میدهد که  بخش از عناصر افراطی مذبوحانه تلاش دارند تا تلاش های معیین خیر و تفاهیم نیک را به براه اندازی دهشت افګنی مانع شوند و در مقابل روحیه عدم تفاهم را تقویه، ضرورت  و زمینه های خوب تفاهم نیک را از بین ببرند و با برخورد احساسات و انتقام جویانه ( روانچی) زمینه های برخورد سلیم و عمیق را مانع  شوند.

مبصرین به این معتقد اند بخش از عملیات دهشت افګنی و ګروګان ګیری های افراد سیاسی به مقصد دریافت پول توسط ګروه های دزد عملی شده و بعدا به جانب مسایل سیاسی کشانده میشوند، همچنان حادثه  چند قبل در خوست واقع توسط شخص اردنی اجرا شد. این و  دهها حادثه و واقعه دیګر  که سازمان دهان و حتی مجریان این اعمال اجانب و افراد  القاعده و یا هم آی اس آی و یا هم تبانی های معیین در ساختار های دولتی افغانی و یا پاکستانی را با خود دارند.   در حادثه ۱۸/۱/۲۰۱۰ میګویند کابل مجریان به اردو صحبت میکردند اما اقرار های بعدی نوع دیګر سازمان یافته به قوماندانان افغانی جهت داده میشوند و صرف به  عمل کرد ایشان خلاصه میشود و  ګوینده حرکت طالبان نیز  در تمام موارد جانانه مسؤولیت را به دوش حرکت خویش میګیرد.  این برنامه های دقیق سازماندهی شده مواضع رسمی افغانی و بین المللی را مطابق به اظهارات رسمی شان به همان جاء میکشاند که جانب مقابل توقع و آرزو  آنرا دارد.  این حالت بر علاوه دیګر  پروسه صلح و تفاهم نیک بین الافغانی را  که الترناتیف دیګر ندارد حداقل به رکود مواجه ساخته و روحیه در برابر تفاهم بین الافغانی به موضع ګیری منفی میکشاند.  تایمنګ این حوادث نشان میدهد که مخالفین حاکمیت فعلی از تفاهم بین الافغانی ترس دارند و باید مانع آن شوند.  

این است رمز ګپ و کنه کلام.

 

- مبصرین سیاسی نــقش هند و مجادلات آنکشور را  با پاکستان و منافع مشترک مبنی برای امتداد پایپ لاین ګاز کشور  ترکمنستان  که قرار داد آن دوازده سال قبل توسط کمپنی یونیکال که حال قرار شواهد محترم باراک اوباما به تکمیل  آن  قصد دارد  تا  ګاز را  از آسیامیانه از طریق خاک افغانستان و پاکستان به کشور هند انتقال  دهند ، پروژه بسیار جالب اقتصادی خواهد بود. به اجرای این پروژه  محترم حامد کرزی حین حلف وفاداری خویش در پست ریاست جمهوری برای دور دوم نیز تعهدات و یاد آوری های داشت.  منطق سلیم حکم میکند که این منافع مشترک اقتصادی باید به بهتر شدن  مناسبات هند ،  پاکستان و افغانستان  کمک کند. تحقق این برنامه برای افغانستان نیز منبع بزرګ اقتصادی خواهد ګشت. اما  اینکه تا کدام حد تحت تأثیر جدال های داخلی پاکستان، منافع معیین ستراتیژیکی پاکستان و بخش از نیرو ها در جهان چنانچه در بالا تذکر دادیم موفق خواهد شد سوال است که جواب دقیق آنرا وقت خواهد داد.  

 

مسأله کشمیر موضوع دیګر داغ مؤثر در قضایای منطقه است. منازعه هند وپاکستان درین راستا تاریخ خاص خویش را دارد.  شواهد  ګواهی میدهد که اګر نیرو های جهادی  و پاکستان در جبهه افغانستان مصروف نباشند در آن صورت برای مسأله کشمیر وقت بیشتر خواهند داشت. به این منظور ګرم بودن این جبهه افغانستان – پاکستان برای هند  بهتر است تا ګرم بودن  جبهه هند – کشمیر – پاکستان. میګویند هند در تشویق لیونید بریژنیف و  اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی جهت رفتن به افغانستان تبانی های معیین با شوروی آن وقت داشت. میګویند به همین منظورهم  هند در مقابل ګرم ساختن شوروی آنوقت با پاکستان و ګرم ساختن جبهه پاکستان – افغانستان عوض ګرم بودن  جبهه کشمیر هند رول مشوق شوروی را بازی کرده. 

 

مبصرین بر نقش و امکانات وسیع فرهنګی، کادری  کشورایران در افغانستان معتقدند. مبصرین تأکید دارند که جمهوری اسلامی ایران با کار عمیق فرهنګی به تدریج  برنامه های خویش را موفقانه  در افغانستان و عراق عملی کرده و خواهد کرد.

مبصرین به این باورند که  انتصاب افراد به اصطلاح خط ایران در نقاط کلیدی فرهنگی افغانستان شاهد توافق و معامله های پشت پرده حاکمیت به نفع ایران تعبیر دیګر ندارد.

شواهد نشان میدهد  که سیاست رسمی دوستانه  حکومت اسلامی  ایران  با  سیاسیت  غیر رسمی غیر دوستانه ایران  با کشور و مردم افغانستان با اجرای سیاست های تقیه همراه است.

ایران به فهم و درک لازم  از موجودیت نیروی های امریکایی در منطقه و خاصتآ در افغانستان کاملا ناراضی  است ،  و از جانب هم  ماهرانه تلاش  دارند  تا  با مصروف ساختن و خسته ساختن  امریکا  و متحدین آن  در کشور های عراق و افغانستان و بخشی مناطق دیګر جهان   خود  را از  خطر احتمالی و اقدامات بعدی ممکن علیه ایران  نجات  دهند.

 

به شناخت ما  مردم و حکومات کشور های اسلامی و عربی در موارد زیاد از هم فاصله دارند. مردم کشور های عربی با سمپتی های سخاوت مندانه خویش با دادن پول و نیروی انسانی مخالفین حاکمیت فعلی افغانستان و امریکاء و انګلیس را پشتیبانی میکنند. چنانچه ګفته آمدیم  حکومات کشور های عربی نیز از درګیری ها، تشنج  و مصروفیت های نیرو های جهادی کشور شان در افغانستان و منطقه بنابر روش پرګمتیک حد اقل در دل خوشایند اند. چه درصورت حل و یکطرفه شدن مسأله افغانستان باید برای این نیروهای جهادی کشور شان محل مصروفیت دیګر وجود داشته باشند.

ما به این باوریم که کار برای تحکیم و توسعه روابط افغانستان با کشور های عربی چه در سطح مردمی و چه در سطح رسمی ضرورت  به کار جدی وو سیع دارد.  با کار وسیع تبلیغاتی نتایج عمل کرد های افراطی در افغانستان و منطقه را باید تشریح کرد و برای کار برای تفاهم بین الافغانی از امکانات مادی و معنوی آنها استفاده بعمل آورد. به فهم ما حکومات کشور های عربی مسؤلیت دارند تا قربانی های مردم افغانستان را مبنی بر حل مشکلات و منازعات آنها در افغانستان به نحوی جبران نمایند.

مردم مسلمان کشور های اسلامی باید معتقد شوند که ختم جنګ در منطقه و افغانستان به نفع اسلام و خیر اندیشی اسلامی است. کار عملی و ایجاد زمینه های خیر خواهانه و عملی که عوامل تشدید جنګ  در افغانستان است باید  از بین برده شده و بر  ضرورت همکاری و  مساعی بین المللی باید تأکید بعمل آید.

 

مبصرین به این باورند که انګلیس ها از زمان هند بریطانوی ګرفته تا حال علاقمند روابط قوی به منطقه و اافغانستان بودند. حین جنګ سرد و مبارزه علیه کمونیزم انګلیس ها نقش و امکانات  عظیم در منطقه و پاکستان داشتند. پاکستان به صورت عنعنوی در حیطه و سیاسیت انګلیس قرار داشت. بعد از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ انګلیس ها دومین کشور جهان در پهلوی ایالات متحده امریکا ایستادن و تا حال با ستراتیژی های خاص خویش متحدانه عمل میکنند. انکلیس ها نمی خواهند امکانات خویش در پاکستان از دست بدهند و در معرکه که جریان دارد میخواستند و میخواهند دست آورد های معیین اقتصادی و سیاسی در منطقه نیز داشته باشند. این هدف اخیر اقتصادی انګلیس ها با برنامه های معیین مراجع امریکایی در مطابقت نیست. لذا سروصدا های معیین درزمینه وجود دارد.  طرح های صدراعظم انګلیستان  آقای ګوردن براون  مبنی برموضع ګیری های که : حرکات در کوه های افغانستان به امنیت در کوچه های لندن ارتباط دارد و سر  مخالفین را باید از تنه اش جدا کرد – نشانه از پختګی سیاسی و داشتن تجربه طویل المدت انګلیس در کشور های اسلامی منطقه است. معیار مرکز منافع و مصالح کشور شان چیزی که زعامت افغانها آنرا کمبود دارند. 

اما در مجموع شواهد نشان میدهد که انګلیس ها با نداشتن برنامه و منفعت معیین اقتصادی در افغانستان و تحت فشار های معیین سیاسی داخلی و فشار های نظامی  و با تلاش برای حفظ روابط خوب  ونیک با ایالات متحده امریکا خواهان خروج آبرومندانه از افغانستان اند.

  

مـــا به این باورم که بعد از به پیروزی رسیدن دموکراتها  و آقای بارک اوباما  در امریکاء آغاز  خوب برای رفع تشنجات جهانی و همزیستی کلتورهای مختلف جهان بوجود آمد. واقعیت این است که بعد از به قدرت رسیدن دیموکرات های تون و لهجه امریکا در برابر جهان بهتر شده و تلاش برای تصمیم ګیری مشترک جامعه جهانی در مسایل مطروح به صراحت مشاهده میشود.  

 

از نظر بخش از مبصرین سیاسی اداره قصر سفید ایالات متحده امریکا  و  رﺋیس جمهوری بارک اوباما درشبکهء بی رحم و عنکبوت مانند تروریزم گیر آفتاده، چنانچه وی در هفته گذشته گفت:«ما هرچه در توان داریم، برای شکست دادن تروریزم می کوشیم.»  مبصرین به این باورند که آقای  اوباما انتخاب دیگر ندارد و یا هم در حالت قرار داده میشود که انتخاب دیګر نداشته باشد.  از جانب دیګر آقای  ب اوباما ضرورت دارد تا به وعده های خود  به حیث یک مصلح و ممثل آوردن تغییر مثبت به امر صلح وعدم تشنج و تقابل کلتور ها مختلف جهان وفادار باشد. بلی  مردم ایالات متحده امریکا یک سال قبل بخاطر همین  وعده ها خوب و انسانی وی و رهایی از طلسم اداره قبلی قصر سفید ایالات متحده امریکا اورا به سمت ریا ست جمهوی امریکا انتخاب کردند.  بلی همین وعدهای نیک و انسانی وی بود که امیدواری ها را در سراسر جهان برانگیخت که گویا او از یک چیز تازه نماینده گی می کند.

نقاط مرکزی مقاله های  آقای  ب  اوباما  در مصر -  قاهره و پراګ هم همین بود.

آقای باراک اوباما در قاهر ګفت که  "من به قاهره در صدد آغاز یک رابطهء جدید میان ایالات متحده امریکا و جهان اسلام آمده ام. آغاز که متکی به منافع متقابل و احترام متقابل باشد."  این موضع نشان میدهد که آقای  ب  اوباما بصورت درست و روشن، دید ستراتیژیک را مطرح میکند که مردمان خیر اندیش جهان خواهان و تشنه آن اند.  پیام قاهره آقای ب اوباما مردم را در شرق میانه و سایر مردم صلح دوست جهان را برانگیخت، زیرا در این پـیام با جهان اسلام و آرمان های مسلمانان جهان و  دیګر ادیان جهانی و کلتور های مختلف با حرمت و وقار برخورد صورت گرفت. نقل قول های خیر از نصوص کتب مقدس ادیان آسمانی به شمول قران کریم تأکیدات  بر تفاهم نیک تمدن ها مختلف جهان - پیام نیک وآغاز خوب از جانب رﺋیس جمهور با قدرت ترین حکومت جهان امروز ما بود.

 آقای ب اوباما در قاهره بطور مشخص تعهد کرد که برای آوردن صلح میان فلسطین و اسراﺋیل کار می کند. وی گفت: «اوضاع برای مردم فلسطین غیرقابل تحمل می باشد.» اما عـده از آګاهان سیاسی امکانات عملی تحقق برنامه های طرح شده  آرایه  شده محترم ب اوباما را به نظر شک و تردید دیدند. شواهد و قراﺋن واضح نشان میدهد که در حاکمیت فعلی اسراﺋیل نشانه از توافق به میان آمدن دولت مستقل فلسطینی نیست. و حرکت حماس ها بر مواضع خود استوار است. بخش از مردم فلسطین در محاصر اقتصادی قرار دارند و از توافق قبلی صلح ګذشت ها و تخطی های صریح صورت میګیرد. انکشافات مثبت و مساعی جهانی درین زمینه اصلا به جای نه رسیده.   عده هم  به این باور هستند که دشمنان مسلمان امریکا به الفاظ شرین راجع به صلح متقاعد نمی شوند، بلکه آن ها صرف منطق قوه را می شناسند.

سوال مطرح میشود که دشمنان و دوستان امریکا  از ایالات متحده امریکا چه میخواهند و اداره قصرسفید ایالات متحده امریکاء چه ګزینه های ممکن  درپیش دارد:   مبازره مسلحانه و رویای تا نابودی مخالفین مسلح و در نتیجه آن ضعیف شدن هر دو جانب، تفاهم و ګذشت در موارد برای جدا کردن بدنه از مغز متفکر مخالف، کار برای از بین بردن منابع سرباز ګیری و یا هم استفاده از  تمام جوانب  و همه راه ها به اندازه متناسب و ضروری.   

سوال مطرح است که آیا عده از سیاست مداران  و پالیسی میکران امروز حاکم در اسراﺋیل و حکومات کشورهای عربی که به قشر معیین از متفکر و پیشتازان دینی خویش پرابلم دارند  خواهان آن اند که در جنګ  و مقابله با ایشان  تنها بمانند؟

چنانچه در بالا متذکر شدیم  - آیا میخواهند نیرو های اسلامی که در افغانستان و درین منطقه ما  مصروف کار و زار جهادی اند با آمدن صلح در افغانستان و منطقه این نیرو های جهادی وقت فارغ برای موضع ګیری ها سخت ګیرانه عملی به ضد حکومات خویش و  در مسأله فلسطین بیابند؟

بدین علت هم مبصرین سیاسی نظامی به این باورند که  تلاشهای معیین برای متشنج نګه داشتن منطقه ما و افغانستان قابل تعجب نیست.

ما به این باوریم که جنګ با افراطی ګری جنګ دین و یا هم جنګ با مسلمانان نیست. موضع ګیری عملی عده در جهان که مقابله به ضد افراطی ګران را در عمل و تدابیر عملی  خویش مبارزه به ضد دین و  اسلام بسیج نموده اند مشکل را وسیع ساختن و تیشه بر رییشه خود زدن بیش نیست. هرکس جنګ با افراطیون را جنګ با اسلام بداند و چنین توجیح داشته باشد بـــازنده خواهد شد.

مبصرین به این باورند که با درنظر داشت ملاحظات فوق  تلاشها  برای صلح زود رس برای افغانستان و حل بخش از مسایل جهانی که  اداره امروزی قصر سفید   با وجود قطع بودن   پل های(به ضم پ ) عقبی به آن متمرکز شده  راه بس دشوار و پر خم و پیچ خواهد بود که آنرا  راه طولانی و خسته کننده به تمام جوانب می بینند.

برداشت  یکسال قبل آقای باراک اوباما  رﺋیس جمهور ایالات متحده امریکا راجع به صلح و مبارزه علیه تندروان اسلامی  این بود که وی فکر می کرد هر دو باهم مرتبط است. بناً بهترین روش برای بریدن افراط گرایی در ایران یا القاعده اینست که او باید به موضوعات بیشتر توجه کند که برای جهان اسلام اهمیت دارد.  تفنگ به تنهایی نمی تواند کاری به پیش ببرد، گرنه دولتهای حاکم  اسراﺋیل سال ها قبل ازین طریق می توانستند به هدف خود برسد. آقای باراک اوباما متذکر شده بود: حالا وقت آنست تا ایالات متحده امریکا به مسایل و موضوعات که مردم بی صبرانه به آن علاقه دارند توجه کند و آن مسالهء فلسطین است. حتی در زمانی که آقای باراک  اوباما می خواهد علیهء القاعده و متحدین آن بجنگد، ضرورت دارد که باز هم "اوباما" باقی بماند.

حقیقت مسلم و انکار ناپذیر اینست، ستراتیژی که بارک اوباما در قاهره پیشنهاد کرده بود، اکنون نسبت بهر وقت دیگر مهم می باشد. بلی این است یکی از منابع وسرچشمه سرباز ګیری القاعده.

به فهم ما ازدیاد عسکر ایالات متحده امریکا در واقع حرکت در همان سیاست است که با مخالفین باید از موضع زور به میز مذاکره نشست.

اما قراریکه در بالانیز به آن اشاره و تذکر به عمل آمد فهم و اهداف ستراتیژیکی مذاکره  با مخالفین در افغانستان و منطقه  از دیدګاه ایالات متحده امریکا، حکومات کشور های شرق میانه، حکومت فعلی افغانستان و مخالفین مسلح متفاوت است. به همین علت هم به مرور سالهای متعدد و مصارف هنګفت - نتایج آن بسیار ناچیز است.

 

به فهم ما جمهوریت مردمی چین  و حکومات کشور های شوروی سابق و در رأس حکومت روسیه فـدراتیف به نحوی خویش از حضور نظامی ایالات متحده امریکاء بخاطر مبارزه به اکسترمیزم دینی خوش انـــد. اما هر یک ازین  کشور ها جمهوری مردمی چین و کشور های مربوط به اتحادشوروی سابق و روسیه فدراتیف  ستراتیژی های  بخصوص خویش را درین زمینه نیزدارند. آنها قبل از همه خواهان سهم ګیری درمنفعت معیین اقتصادی درین منطقه اند.

 

ــ  مسلم و انکار ناپذیر این است که دنیای جدید را نمی توان با پیګیری شعارها و نسخه های جنګ سرد اعمار کرد !  نظام و سیستم کمونیستی جزء از تاریخ  جوامع بشری است و به صورت قطع معتقدیم که آن نظام  توتالیته و خود کامه دیګر امکانات زندګی را در جهان و اندیشه های نورمال ندارد.

لذا باید بدون پیش داوری با پیش کشیدن کادر های فنی و مسلکی راه و روش خویش را در عمل روشن کرد ،   جستجوی و بسیج متحدین  طبیعی برضد اکسترمیزم و افراطی ګری یک ضرورت است،  مبارزه علیه تروریزم زمان طولانی در پیش خواهد داشت. ضرورت به برخورد های چند جانبه است. به موفقیت های مؤقت نباید مغرور شده و بازی خورد ؛ عدم دقت به این امرسبب پشیمانی های خواهد شدکه در موارد ناوقت خواهد بود.

 

 

مبصرین  به این باورند  که  تأکید برین امر که پنتاګون و غرب در افغانستان هیچګاه جنګ را نخواهد برد تأکید و سخن غیر دقیق است. مردم افغانستان توقع دارند که ضرورت است تا در افغانستان به صلح نایل آمد و  صلح را برد تا جنګ را.

اګر جهان برای خدمت به امر صلح و ایجاد سیستم حاکمیت مردم ما بر افغانستان و مبارزه با  اکسترمیزم  آمده. و درین  راستا خواهان کمک و مساعدت با ما و خویش اند و قصد تصرف این کشور راندارد  و تحت نام مبارزه به اکسترمیزم مبازره به ضد  اسلام منـــظور نیست – پیروزی ممکن است. و اګرقضیه طور دیګر باشد   با صراحت ګفته میتوانیم  که تاریخ ثابت ساخته و زمان ثابت خواهد ساخت که  هیچ ابرقدرت خارجی در طول تاریخ بر کشور وبر ملت ما به پیروزی نه رسیده و در جنګ بر علیه دومین دین دنیا پیروز نه خواهند شد.

لذا آنهاﺋیکه از پیروزی وعدم پیروزی در افغانستان صحبت میدارند باید مشخص سازند که منظور شان از کدام پیروزی است؟  

 

نقش مجاری دیپلوماتیک و وسایل اطلاعات جمعی  درین زمینه نیز جایګاه خاص خویش را خواهد داشت. مؤفقیت درین عرصه با کادرهای ضعیف و نابکار که صرف بر اساس روابط فاملی، استخباراتی و جیبی پیشکش میشوند - ممکن نیست.

 

ما مطمین ایم برنامه های خیر و خدمت به مردم  تنها به اراده نیک که برای آغاز کار ضرورت است عملی شده نمی تواند.

ما به این باوریم که برای تحقق برنامه خیر با داشتن اتوریته سیاسی و دانش مسلکی و  برخورد افغانی  بامسایل با استفاده از دست آورد های  جوامع دیګر بشری که مراحل انکشاف مشابه را سپری کرده اند  - میباشد.

 ما در دهه اخیر دیدیم که دولت و حکومات افغانی از هیچ یک از مشخصات فوق برخوردار نبوده  و چنانچه ګفته آمدیم فرصت های خوب زمانی و بین المللی را به هدر دادند.

با درک بی کفایتی مسؤلین امور در افغانستان،  جامعه جهانی و  به صورت مشخص ناتو میخواهد  یک همتا یا همکار ملکی را برای جنرال مک کرستال قوماندان نیروهای ناتو در افغانستان تعیین کند. این مطلب را آدمیرال جیمز ستاف ریدس، قوماندان نظامی ناتو گفته است: «من از پیشنهاد تعیین یک همکار بلند پایهء ملکی به منظور همآهنگ کردن امور دیپلوماسی، انکشاف و سایر امور ملکی با جنرال مک کرستال قوماندان نیروهای ناتو در افغانستان صد در صد حمایت دارم.  جنرال ستاف ریدس گفته: «ما امنیت را صرف از طریق میل تفنگ تــأمین کرده نمی توانیم. بناً جنرال مک کرستال به یک همکار قدرتمند ملکی ضرورت دارد.» نامبرده افزود: «بحث در باره تعین این همکار ملکی خاتمه یافته و نام این شخص دراخیرماه جنوری در کنفرانس بین المللی لندن اعلان می شود. »

 

مسأله عمده و اساسی دیګر این است که دولت حاکم افغانستان   باید کار خویش را به کشور های کمک کننده به قسم تنظیم میکرد و یا کند که با وجود صلاحیت های معیین مالک پول و سرمایه دولت افغانی از حیف و میل پول عنوان شده به معنای کمک به افغانستان - جلوگیری میشد. چنانچه قبلا هم گفتم به طور مثال تأکید میداریم که به صورت مشخص و عمده معمولا قرار داد ها به صورت غیر داوطلبی  و غیر قانونی  و غیر نورمال از جانب کسی  به اساس روابط  فامیلی ، مافیایی و رشوه  گرفته شده  و به کمپــینی  های دوم و سوم با اخذ حصه  و بخش از سرمایه تحویل داده شده.    (  تفصیل میخواهد ). لذا به هیچ صورت دولت به شمول مراجع  قانونگذاری  کشور نمیتوانند  درین  بخش خود را براﺋت دهند که ګویا ما ازهمان بخش از کمک های جهانی پاسخګو هستیم که به ماداده شده است.

به فهم ما زمان ثابت خواهد ساخت که اګر درزمینه دقت لازم صورت نه ګیرد حدود و صلاحیت ها به صورت واضح و تعریف شده روشن نه شود - در موارد زیاد  سبب اصطکاک بین حاکمیت ح. کرزی  و این اداره به اصطلاح ملکی خواهد شد.

سوال مطرح میګردد که ضرورت به این اداره درین مرحله از کجاء آغاز شد؟

به فهم ما زمانیکه پارلمان فعلی افغانستان با ترکیب ، شکل و محتوی آن جوابګو مطالبات عصر نبوده،  تا حال نتوانسته کماحقه کار کند، تصویب یکسره رد تمام وزیران  که تابعیت خارجی دارند، عدم حضور عده ای زیادی از  وکلا در حین ارایه برنامه های کاری وزاء، تأثیر غیر متوازن یک سازمان و ګروه معیین (جمعیت اسلامی)  بر پارلمان امروزی افغانستان، و متفاوت بودن معیار ها، شناخت ها و علاقمندی جامعه جهانی با معیار های پارلمان امروزی افغانستان مطالب و عوامل است که منجر به ضرورت  وجود آوردن به اصطلاح اداره  متوازی به حکومت فعلی آقای حامد کرزی صورت ګرفت.

 

مسأله حداقل ساختن تلفات ملکی در عملیات نظامی خارجیان در افغانستان، موجودیت زندان های سیاسی خارجی ها، روابط غیر ستندرد مراجع خارجی به ادارات محلی افغانی مسایل است که در شرایط فعلی جدا قابل کنترول نبوده و راه طولانی با پـیچ خم خاص بخود را خواهد داشت. اما کار را باید از یک جای آغاز ګردد.

 

 دقیقا مسلم این است که  دموکراسی امروزی  تا حال میکانیزم  را ندارد  که از تطبیق اصول و ضوابط عام  قبول شده جهانی کنترول به عمل آورده و متخلفین را به صورت پیګیر مورد بازپرس مؤثر قرار دهد.  

حقوق اساسی بشر حتی از جانب  کسانی  مراعات نمی  گردد  که سنګ حمایت از حقوق بشر به سینه میزدند و میزنند ومرجع مؤثر و عملی نیست که ازآنها بازپرس نماید.

به همین علت هم قابل تعجب نیست که عده  دموکراسی غیر تعریف شده قرن ما را رد میکنند.

باید ګفت و قبول کرد که  انستیتوت های معیین دموکراسی ( مانند انتخابات ، حاکمیت قانون ، ارزشها حقوق اساسی بشرو ...) که قابل رد نیستند. بخش از روش های خوب  بشری به نحوی در کشور و جامعه در سطح معیین از انکشاف خویش مؤثر و مفید است و بخشی به طروق و راه های دیګر باید در عمل تطبیق ګردد. تأکید چندی قبل وزیر خارجه جمهوری فدرالی آلمان که  تطبیق دیموکراسی غربی در افغانستان قابل قبول نیست. تأیید این مدعا ما نیز هست.  ( تفصیل در مورد  - دیمکراسی غربی - مراجعه کنید به نوشته محترم امین الدین سعیدی منتشر ویب سایت های افغان و ویب سایت جام غور).

از جانب دیګر  در بخش از کشور های جهان  ادارات استخباراتی در موارد معیین با پیګیری استراتیژی های کشور ممد  و همکار خوب برای حکومات اند و در واقعیت دولت و حکومت در حکومت پنداشته میشوند.  این نوع حکومت در بین حکومت با بکار ګیری روش های مدرن اداره و مراعات پیګیر قوانین و قواعد کشور و با درنظرداشت نتایج انتخابات آزاد و در چوکات مشخص و معیین  قانون مثبت بوده و سبب استقرار وضع شده میتواند.

منظور ما ادارات امنیتی و  استخباراتی کشور که در آن  افراد  مسلکی ، فنی، غیر سیاسی  که  مصالح و منافع علیای کشور و استراتیژی های فیصله شده رهبری سیاسی کشور را ملاک کار خویش قرار دهند.

 

ما به این باوریم که اهداف خیر وطن دوستان و تأمین صلح در کشور ما توسط یک حاکمیت وحدت ملی ممکن است . برای تأمین وحدت ملی و تعیین رهبر و زعیم  راه ها و قواعد وجود دارد و مامیتوانیم با به کار ګیری حاکمیت قانون نهادینه کردن انستیوت های دموکراتیک در کشور و روش ها و اصول انسانی و اسلامی بر مشکلات به شمول تأمین عملی  وحدت ملی  کشور خویش نایل آمده  و رهبری وطن خویش وکشور خویش را  مشترکا در دست خویش داشته باشیم.

 

درین راستا به یقین ګفته میتوانیم چنانچه در بالانیز به موارد مشخص تذکرات داشتیم تأکید داریم که   که بدون  اصلاح قانون اساسی  موجود کشور از طریق قانون  و بوجو آوردن و ایجاد توازن  در قوای سه گانه  دولت، ارزان ساختن دولتداری  و نزدیک ساختن آن به ملت و دیګر تصحیحات در سیستم سیاسی و نظام حاکم کشور ما افغانستان مشکل افغانستان حل نه خواهد  شد.

ضرورت جدی است تا تعاریف معیین و مشخص از دولت ، ادارات دولتی و ادارات امنیتی کشور داده شود.

ارګانهای استخباراتی بیشتر منحیثت مونیتور و تصویر از وضع حاکم  را به صورت متواتر و پیګیر بدست آورده و اجراﺋیه  و مراجع پولیس و ادارت یونیفورمی مرجع اجرای معلومات و نتیجه ګیری های استخباراتی شده و کار دست به دست و هماهنګ صورت میګیرد. 

 

مسلم این است که مسایل کشور را نمیتوان در صفحات تلویزیون  حل کرده !!  در جهان مسایل در رهبری سیاسی کشور حل و به شکل فورمال روی صحنه تلویزیون کشیده میشود. اما در افغانستان تفاهم  بین  پارلمان  و رهبران سیاسی  وجود  ندارد ،  بصورت خاص  رد و عدم رای اعتماد اعضای  شورای ملی  به  ۱۷ تن  وزیرای  پیشنهادی  کابینه  جناب محترم  حامد کرزی  گواه  بر این واقعیت است ، در حالیکه  در جهان نورمال این مسایل  قبلآ  در کلوب های مربوط  پارلمانی  توافق  شده و  جهت نهایی  سازی  به پارلمان  روی پرده آورده میشوند. این حالت برعلاوه دیګر نشان دهنده  عدم پختگی  سیاسی و عدم فهم مسلکی حاکمین افغانی را نشان میدهد.

میگویند چیزی که در دیګ همان در کاسه !!  این  خود سوال است که این پارلمان نماینده واقعی مردم است و یا خیر؟  ویا این مشخصه  پارلمان  بعد  از جنګ است؟

مسأله  احزاب سیاسی در قانون به صورت بهتر تنظیم نه شده. در پارلمان پارتـنرو کلوب متعهد، معیـین و مشخص سیاسی  برای توافق در مسایل مطروحه وجود ندارد. این حالت سبب عدم استقرارسیاسی ګردیده و مسایل عوض توافق و تفاهم قبلی و کلی روی پرده تلویزیون و وسایل اطلاعات جمعی حل وفصل میګردد.

این بخش مانند بخش ها دیګر در جامعه ضرورت به سمت دهی دارد. کار ایجاد، تشویق  و تقویه سیستم احزاب سیاسی در افغانستان به طرف وحدت و کار مشترک برای اهداف مشترک ضرورت دارد. کار درین راستا خام  و برای سمت دهی سالم درچوکات قانون  ضرورت دارد.

 

ارایه پلان های کاری آیندهء وزرای پیشنهادی کابینه جدید افغانستان  به پارلمان کشور یک  یک دست آورد مهم دموکراسی نوپا در افغانستان است. اما عدم حضور اکثریت اعضای پارلمان حین ارایه پلانهای کاری وزرا پیشنهادی نشانه این است که تصیم ګیری  وکلا در مورد رای و عدم رای اعتماد به اصول و قواعد دیګرو در اشارات و عوامل دیګر نهفته است تا در برنامه های کاری  وزرا و شایستګی آنها.

چنانچه در بالا ګفته آمدیم به فهم ما تشکیل حزب و سازمان به معنای  پیش کش کردن نسخه های معیین برای معضله های معیین است و نه مسابقه برای ګرفتن قدرت سیاسی بخاطر پر کردن جیب خود و دزدیدن مال ملت؟  اګر چنین است که منظور و هدف از تأسیس  حزب و سازمان سیاسی متحد شدن همفکران بخاطر خدمت به هدف سیاسی معین  و توافق بر سر راه های حل و نسخه های معیین مسایل مطروح افغانستان باشد. پس باید اعتراف کرد که راه های حل و نسخه ها  نه صد و نه هم  بیشتراز آن.  پس چرا در افغانستان بیشتراز صد حزب سیاسی ثبت و فعالیت مینمایند؟   دقیق این است که جامعه ما در مرحله معیین از رشد خویش قرار دارد که باید به طرف نور مال شدن به حرکت بافتد.  از جانب دیګر هر اقدام غیر طبیعی مانند لـغـو این احزاب و یا فسخ شان از بالا مشکل را حل نمی کند بلکه این پروسه باید ازپاﺋین و به صورت طبیعی  آغاز و پیموده شود. این احزاب و رهبران شان این واقعیت را باید درک نموده و قطره ها با هم یک جاء شده به جوی چه ها و دریا ها ریخته و به یک نیروی واقعی تبدیل ګردند.  

 

ملت و رهبری کشور هردو از وضع شاکی اند. ملت به جای اینکه مسؤولین امور را از وضع مسؤل بداند برعکس مسؤولین امور از وضع خود شاکی اند. این بدان معنا است که یا حاکمیت بی کفایت است و یا هم زمام امور را بدست ندارد. ضرورت جدی به روشن ساختن قواعد کاری دربین رهبری کشور است.

ضرورت است تا کادر های مسلکی و مراجع اکادمیک کشور در پهلوی ارګانهای دولتی و شخصیت های  سیاسی کشور تنګاتنګ امور کشور را تنظیم بدارند. کار درین راستا جدا ضعیف و غیر سازنده پیش میرود.

 

کار وسیع برای   مشروعیت  نظام و حاکمیت، کار مشترک برای اهداف مشترک و اولویت های همه ما افغانها،  دعوت  و اهتمام از شخصیت ها و نیرو های مطرح کشور ، همکاری به همسایگان و کار عملی برای انکشاف در تمام ساحات زندگی مردم افغانستان تا این کشور  به گذرگاه انرژی و کالاها  جهان در منطقه مبدل  گردد -  مطالب و مسایل است که مردم ما  خواهان  آن اند.

 

ما عملا دیدیم که در انتخابات ریاست جمهوری و شورا های ولایتی درافغانستان در سال که ګذشت چه واقع شد. انتخابات ریاست جمهوری کشور  در دور اول تقلب و  دور دوم  وجود نداشت.! اما رﺋیس جمهور به اساس ماده که از تشکیل کمیسیون مستقل انتخابات  سخن میزند  برنده انتخابات (  دور اول  و یا  دور دوم ؟ ) اعلان شد و همه با کف زدنها  بدون  تثبیت تقلب  و یا عدم تقلب در انتخابات ،  منتظر رویدادهای  بعدی شدند  و بس !!   در حالیکه مردم ما و جهان میدانند که طرز العمل های اخیر کشور ما به واژه ها سیاسی انتخاب و انتصاب، تفسیروتأویل قانون و صلاحیت های کمیسیون مستقل انتخابات در جهان معانی و مفاهیم اصطلاحی  جدید داد. از جانب دیګر جهان   به صورت مشخص سازمان ملل متحد چند ماه قبل اتفاق آراء (۱۹۲ رای) از پروسه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان حمایت کرد.

ما میدانیم که در جامعه افغانی نقش بزرګان قوم و ریش سفیدان جای خویش را دارد.

ما میدانیم که بخش عمده از افراد عادی کشور آنقدر به برنامه و کار کرد کاندید توجه نمی دارند و شناخت هم درزمینه برای انتخاب به اساس شایستګی سیاسی و مسلکی وسیع نیست.

مامیدانم که موضع ګیری ها افراد عادی را عوامل زیاد غیر طبیعی آسیب پذیر نموده میتواند.

ما میدانیم که مصارف زیاد که در انتخابات ریاست جمهوری صورت میګیرد باید از مرجع معیین بدست آمده و یا هم برای بدست آوردن واپس آن طرق و راه های جستجو ګردد.

این راه ها در موارد زیاد طبیعی و قانونی بوده نمیتواند این و دهها دلایل دیګر است که ما به این معتقد ساخته تا پیشنهاد نمایم که:

ضرورت جدی است در سیستم انتخاباتی کشور تغییرات رونما ګردد. انتخاب عمده و اساسی و مستقیم باید انتخابات پارلمانی ګردد. در انتخابات پارلمانی باید توجه جدی صورت ګرفته و  میکانیزم های تجربه شده دیګر جوامع بشری کار ګرفته شده تا شفاف، و کاملا دیموکراتیک و مردمی باشد.

درین راستا کار استراتیژیکی جانشین ساختن اراء عامه و انتخابات سرتاسری به عوض مفاهیم و بکارګیری های لویه جرګه افغانستان نیز در مراحل بعدی  یک عمل مردمی و دیموکراتیک تر میدانیم.

 

بادر نظر داشت تجارب تلخ ګذشته ، جلوګیری از مصارف و بخاطر بوجود آوردن استقرار نسبی و بخش عوامل دیګرما پیشنهاد میداریم که انتخاب  رﺋیس جمهوردر افغانستان  توسط پارلمان کشور به سیستم که مثلا طریق انتخاب آن به دوثلث آراء تمام اعضای پارلمان و سبکدوشی آن به سه ربع تمام آراء پارلمان صورت ګیرد.  تا ازیک طرف دیموکراسی تأمین، رهبری سیاسی اتوریته سیاسی داشته باشد و از جانب دیګر استقرار کادری، قوت و اجراءات رﺋیس جمهور محفوظ باشد.

 

بتأسی از تأکیدات و استدلال های قبلی ما به ضرورت جدی میدانیم که  ادارات  دولتی  حاکم افغانی،  ادارات  تکس  و مالیه  و امنیتی مراجع را که  به  افراد و اشخاص معاشات گزاف غیر ستندرد اعطاء میکرد و یا میکند با اخذ تکس  و مالیه برعواید و دیگر نورم های مالی و تنظیم قوانین اجازه کار و تنظیم کار انجو ها  و  تحت کنترول قرار دادن آن کار وسیع سیستمی را سازماندهی و اجراء نماید.  د رین راستا به کار جدی و سمت دهنده ضرورت است.

 

 مسلم این است که بدون سیاست کادری سالم ، حاکمیت مشروع،  حاکمیت قانون  و برخورد  شفاف اقتصادی در افغانستان مسأله افغانستان حل نه خواهد شد. از جانب دیګر ما به این باوریم که بهترین افراد باکفایت در نظام و سیستم بی کفایت کاری از دست شان ساخته نیست. لذا باید برای اصلاح سیستم کار کرد و درین راستا کار را از قانون اساسی کشور آغاز کرد.

 

از جانب هم باید صادقانه  باید گفت  که نیت نیک برای اجرای کار خیر ضروری است اما کافی نیست !  ضرورت است  تا با  خونسردی، بدون پیش داوری و با استفاده از وسایل مدرن و تخنیک با عقل و منطق و با در نظر داشت خصوصیات افغانستان  و منطقه مسایل افغانستان را افغانی  حل  کرد.

همه میدانیم که نیرو ها در جوامع بشری آګاهانه عمل میکنند. ضرورت است تا انستیوت  های  دموکراسی  و حاکمیت مردم و در رأس پارلمان کشور برای تبدیل شدن آن به   یک پارلمان کاری  و جوابګو عصر از طریق شیوه های شفاف دیموکراتیک تا مردمان کاری از اتوریته سیاسی برخوردارشده و کار به اهل است سپرده شود.

انستیوت های دموکراسی باید  تقویت  و نهادینه شوند و راه ها مثبت  پیموده  شده  که  به  قیمت  گزاف  و ضیاع  وقت  بیشتر  صورت  گرفته، باید  دنبال و پیگیری  ګردد. 

 

دنیای جدید را نمی توان با پیګیری شعارها و نسخه های جنګ سرد اعمار کرد. نظام و سیستم کمونیستی جزء از تاریخ جوامع بشری است و به صورت قطع معتقدیم که آن نظام های توتالیته و خود کامه دیګر امکانات زندګی را در جهان و اندیشه های نورمال داشته باشند.

لذا باید بدون پیش داوری با پیش کشیدن کادر های فنی و مسلکی راه و روش خویش را در عمل روشن کرد.

جستجوی و بسیج متحدین  طبیعی برضد اکسترمیزم و افراطی ګری یک ضرورت است.  مبارزه علیه تروریزم زمان زیادی را خواهد ګرفت. به موفقیت های مؤقت نباید مغرور شده و بازی خورد. عدم دقت به این امرسبب پشیمانی های خواهد شدکه در موارد ناوقت خواهد بود. 

تقسیم پست ها دولتی به پست های سیاسی و مسلکی ضرورت عصر ماست. پست های مسلکی به افراد مسلکی و پست های سیاسی به نتایج انتخابات ارتباط دارد.

 

نظارت مردم بر تطبیق قانون و اداره دولت تحت نظر قانون - مطالبه مردم و اصل مردم سالاری است!

 

زمان ثابت ساخته و سیستم سوسیالیستی و کمونیستی تجربه شده ثابت ساخت که دولت تاجر و مولد  خوب نیست. تجارت ریسک و جرﺋت است. برای کارمند دولتی گرفتن ریسک و جرﺋت در مال  دیگر خطر ناک  و همراه  با مسؤولیت جنایی  بوده  میتواند. خاصتأ این حالت زمانی  جدا قابل  سوال و غیر مطلوب است  که  کار را  مسؤولیین غیر فنی  و غیر مسلکی  و  بی کفایت انتخاب  شده  به اساس روابط جیبی ، فامیلی  و دیگر روابط  و تأکیدات غیر مشروع تطبیق و عملی خواهند  کرد.

 

اقتصاد بازار آزاد بدون  موجودیت امکانات و توانایی  رقابت، بدون  تشویق و ترغیب  جوانب معیین اقتصاد  کشور برای سمت  دهی جوانب معیین  اقتصاد در شرایط  فعلی و بدون  بکار گیری اقتصاد مختلط به حیث وسیله برای رسیدن برای اقتصاد بازار آزاد ،  لجام زده و تحت کنترول   و حاکمیت قانون  قابل قبول نه  بوده و رد است .

 

ما به این باوریم که  تدویر کنفرانس ها و سیمینار ها بخاطر دادن تصویرواقعی از چهره سیاسی جهان، افغانستان، منطقه و امرصلح و ارزش های قابل قبول برای همه و   مبارزه علیه تروریزم و افراطی ګری و هماهنګی تلاش های اقتصادی، سیاسی و نظامی  جهانی در مورد افغانستان به حمایت و  پشتیبانی خیر اندیشان جهان ضرورت دارد.

ما این تلاش ها را   زمانی مؤثر میدانیم که با اقدامات عملی همراه باشد. ما فکر میکنیم درین کنفرانس باید تصامیم و توافقات تمام کنفرانس های قبلی در مورد افغانستان مورد بررسی قرار ګرفته و مسایل که به روی کاغذ باقی مانده و عملی نه شده عوامل آن بررسی ګردد و تدابیر عملی در زمینه اتخاذ ګردد. تأکید بر نهاد های افغانی و بیشتر افغانی شدن مسأله افغانستان را امر مهم و جدی میپنداریم.

کار برای نهادینه شدن انستیتوت های دموکراتیک و مساعدت برای سیستم سازی در افغانستان را در پهلوی بخش اقدامات دیګر کلیدی میدانیم.

میدانیم که  همچو کنفرانس ها با داشتن اجندا معیین و در چوکات آن حرکت میکنند.

مسلم است که کار اصلی و اساسی عملی بعد از کنفرانس در عقب درهای بسته صورت میګیرد.

و این هم مسلم است که هر کنفرانس سیاسی در خاتمه موفقانه اعلام میګردد. اما اینکه چنین پروګرام ها و کنفرانس ها چه اهداف را مطرح داشتند، چه صلاحیت ها و امکانات  برای اتخاذ تصامیم دارند و تاکدام حد این اهداف برآورده شد قابل دقت و تعمق میباشند.

                 

ما به این باوریم که با تدویر جلسات و صدرو قطعنامه های، احکام و فرامین  نمیتوان وضع را تغییر داد.  ختم چنین کنفرانس ها و سیمنیار ها باید با آغاز کار عملی تحقق برنامه های طرح شده همراه باشد.

بلی اګر در کنفرانس اخیر ماه جنوری ۲۰۱۰ لندن بحث برین اصول و قواعد بالاصورت میګیرد قابل پذیرش وتأﺋید  است.

 

مـرکـزکلــتـوری د حق لاره  و مـرکز مـطالعات ستراتیــژیکی افـغـان ؛  مکلفیت   خود  میداند  تا تــــوجه   تمام خیراندیشان،  رهبری  و زعامت افغانی و جامعه جهانی بر علا وه مطالب فوق  احترامانه به  پیشنهادات مشخص ذیل نیز  معطوف بـــدارد:

 

در سطح جهانی :

 ــ  تدویر کنفرانس ها  و سیمینار ها بخاطر  پیشکش کردن تصویر واقعی از چهره سیاسی، نظامی، اقتصادی کشور ما افغانستان، منطقه و مبارزه علیه تروریزم و افراطی ګری و تلاش برای هماهنګی کار درین عرصه به نفع امر خیر، صلح و تفاهم نیک.

- کنترول و نظارت از اجراء و عدم اجراء توافقات و تعهدات قبلی درین راابطه.

- کنترول و نظارت از سیاست کادری و کار بهترساختن کار  مجاری دیپلوماتیک و دادن سفارش های معیین و مشخص درین زمینه.

ــ بر  زعامت افغانی است با سیاست مستقل به نفع افغانستان و امر صلح و قرار دادن افغانستان به مرکز تفاهم تمدن ها و عدم تهدیدهمسایه ها و جهان  وظیفه خویش بداند تا به صورت دوامدار  کشور مارا از میدان معارک، کش مکش های جهانی با هوشیاری نجات داده و یا هم ازین وضع به نفع کشور، مردم و امرصلح در افغانستان و منطقه بهتر تر استفاده کند.

 ــ کار پیګیر در جهان اسلام و مردم منطقه تا  عملا تدابیر اتخاذ ګردد که این جنگ، جنگ تمدن ها و جنگ اسلام و مسیحیت و جنگ دینی نیست. با کار وسیع و مستدل توضیح ګردد که جنګ سبب تباهی و نقص همه و ضد نام پاک اسلام و مسلمین و به  ضرر و خسارات جبران ناپذیر می آنجامد.

- با اجرای تدابیر عملی درین زمینه مبنی بر برخورد عادلانه به مسایل جهانی و از جمله تأمین عدالت به مشکوکین و متهمین به تخلفات ضد امنیت جهانی و با برخورد دقیق و عادلانه تر و عملی به حل مسأله فلسطین و ..... در واقعیت منابع انسانی و مالی تروریزم و اکسترمیزم ازبین رفته و زمینه های کار عمیق تر و حاکمیت بر قلب ها آماده خواهد شد.

 

ــ  ایجاد کمیسیون باصلاحیت مرکزی  بخاطر انسجام و سازماندهی  تمام کمک های وارده به افغانستان ؛ البته  در مورد توافق بین المللی  صورت گیرد تا  تمام کشور های کمک کننده جهان ، از طریق همین اداره  به اهداف و مراجع  مربوط  تماس تامین نموده  و کمک نمایند. این اداره باکفایت نباید سبب تأخیر د کار کمک بلکه سبب تسریع عملیه کمک و بکار ګیری بهتر از کمک ها ګردد.

 

  در داخل کشور: 

- نهادینه ساختن و کار برای نهادینه ساختن و بلند بردن اتوریته  انستیوت های دموکراتیک در کشور.

 

- کار طولانی، عمیق  و دادن امکانات مالی و کاری رای متخصیصن و متعهدین خدمت به افغانستان و امر صلح. به صورت مشخص کار برای پیش کش کردن افراد جدید برای پارلمان کشور با به کار ګیری شیوه ها و راه طبعی و مجاری دیموکراتیک.

 

- بتأسی از تغییراتی کادری در ترکیب پارلمان از مجاری دیموکراتیک کار برای تغییر قوانین کشور و از جمله قانون اساسی کشور.

ــ ارگانهای سه  گانه و از جمله بسیج  قوای امنیتی کشور  به اساس ضرورت تأمین صلح در وطن ؛  ایجاد ، تشکیل و تجهیز شوند. این مراجع نباید مرجع خطر برای همسایه ها، منطقه و امر صلح باشد.

  

ــ بخاطر تحقق قانون اساسی  و تامین  صلح و ارامش  در وطن ؛  ضرورت جدی است تا  ارگانهای « عدلی  ، قضایی و امنیتی » کشور غیر سیاسی  شده،  تقرر کادر ها  به اساس  لیاقت ، شایستگی  ، تخصص ، اعتماد و وفادرای به مردم و کشور   صورت  گیرد .

کار پیګیر برای بلند بردن صلاحیت های فنی و مسلکی در بخش مراجع عدلی و قضایی و کار برای بلند بردن اتوریته سیاسی آنها. بلند بردن اراده سیاسی برای تطبیق قانون.

 

ــ  جلوگیری  از فساد  اداری  یکی از وظایف اساسی  است !  با درک عوامل اساسی که با عث  بروز فساد اداری  شده ،  درجه  بندی  شده  و  با تصویب  قوانین  وایجاد  سیستم تدابیر معالجوی و وقایوی ګرفته شود.  

 

ــ  بخاطر  ایجاد و تقویه  حکومت مردمی  که  متشکل از افراد و اشخاص دارای  تخصص ، اهلیت و صداقت  باشند و از مجاری دیموکراتیک از اتوریته سیاسی برخوردار باشند.

ضرورت است تا اشتراک  آنعده افغانهای که  بنابر عوامل مختلف از کشور و اداره آن بدور مانده اند و بخش از قوانین کشور درراستا منفی تأثیر دارند نیز تصحیحات و تدابیر عملی اتخاذ ګردد.  بدون  تعصب  و تعلقات قبلی،  جلب و بکارګیری  مناسب  مسلکی شان برای بکار ګیری روش های مدرن کادری ضرورت عصر ماست.

برای رسیدن به اهداف عالی و انسانی فوق:

 ضرورت است تا از تعقل و منطق، با اولویت دادن به منافع مشترک مردم و وطن مشترک ما، با کنار ګذاشتن اولویت های فردی  زمینه های عملی را برای حسن تفاهم ، تعقل و تدبر نیک، ایجاد و تقویت امر و حس خیر به صورت متداوم و با حوصله مندی و با استفاده سالم و افغانی از دست آورد های بشری روی کار نماﺋیم.

هموطن  عزیز  !

ما درین تحلیل ادعا نداریم که در تمام موارد تمام ګوشه های حقایق را بخاطر وسعت موضوع  به تحلیل ګرفته باشیم. ما تلاش کردیم  بخش از  ملاحظات که ما به آن درین تحلیل متمرکز شدیم مهم دانسته و پیشکش شما نمودیم. 

فرصت های زیادی ضایع شده و مردم ما رنج میبرند و به آتش جنګ میسوزند. جنګ که برای انسان و انسانیت خوبی آورده نمیتواند.

ما حق نداریم  فرصت موجوده جهانی و امکانات خویش را  از  دست بدهیم.

بر حق بر ماست که هرچه زودتر بیشتر به   تفکر سالم  ، حسن نیت، نیک نګری و خوشبینی معیین، مصمم و به کار ګیری  اندیشه ها،  تدابیر وروش های مردم  سالاری  و  خدمت  به  امر صلح ، آرامش و مردم  مستضعف افغانستان ما وجیبه ایمانی  و وجدانی  خویش را مانند فرزند  صالح این  وطن  اجراء نماﺋیم.

                                                            و السلام  -  وما علینا الی البلاغ المبین

                

      Contact Address:               Email: drsalahuddinsayedi@yahoo.com           


January 30th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات