پیامد های سیاست «جهادی» سازی
نثاراحمد بهین نثاراحمد بهین

انسان  از ا ن هنګامیکه به شناخت  خود پی برده و از موقف انسانی خود اګاهی یافته است٬میداند که زنده ګی دراجتماع مستلزم همکاری و تساوند بادیګران است٬در غیرا ن نه اطمینان بقای خودش میسر است ونه هم درتطبیق ارزومندی های جامعه وماحول خو د منحیث موجود اجتماعی نقش ارزنده داشته میتواند،لذازنده ګی دراجتماع و پایداری حیات انسان به ان ضواب ط و معیارهای استوار

است که بنیادنظام اجتماعی را استحکام میبخشد .

اینکه انسان ازاد تولد یافته و ازادی حق مسلم ا و است ، سخن است کاملا دقیق، و لی زیستن در نظام اجتماعی ایجاب مینماید تا روابط و افعال هر فرد در پناه ان دساتیری تنظیم شودکه نا شی ا ز عقد پیمان انسا ن با انسان های دیګر است و «ژا ن ژاک روسو » ازان بنام«قرارداداجتماعی» یاد

کرده است 

این مقررات که در اصل پایه های «ساختمان نظام اجتماعی »را تهدابګذاری میکند . به عام ارتبا ط داردو ناظر بر روابط انسان با اجتماع میباشد.پس نباید این اصل همګانی را عمدآ فردی ساخت  و یا هم با اعمال وکردار خودخلاف منافع عامه با ا ن صدمه زد.

قرنها است که حکومت ها و ادارات مختلف جهانی نظر به شرایط و ادوار مختلف در جوامع مختلف تطبیق واجرای یک قسمت ازین  تعهدا ت و الزامات راکه بیشتر جنبه حقوقی دارد توسط انفاذ قوانین و مقرره ها تدوین و تنظیم نموده است و ا ما رعایت یک بخش دیګر ا ن که به اخلاقیات ومعنویات تعلق دارد به اراده  و  وجدان انسان ارتبا ط میګرد  وبه ا و حق میدهد تا با قو ه تدبر و تفکر خویش مکلفیت های خود را در برابر دیګران مطابق با روشهای قبول شده اجتماع  انجام دهد

ګرچه « طرفداران ا صالت فرد یا نظام لیبرا ل٬« فرد» را اساس جامعه قرار داده و ادعا دارند که در صورت تامین حق و ازادی فرد حق جامعه تامین میګردد و هیچکس نباید به بهانه تامین مصالح اجتماعی٬حقوق و ازادیهای افراد جامعه را تضعیف و یا محدود سازد» ٬«جان لاک»و تا اندازه ای هم«مونتسکو» ا زادی فرد را مرادف به «وجود و هستی»انسان میدانست٬ ولی بعد ها این نظریه   طرفداران زیاد پیدا کرد،که شرط «زیستن»، «مصوو نیت و امنیت» انسان است و در صو رتیکه بقای  انسا ن تظمین نباشد هیچ ازادی هم تحقق پیدا نخواهد کرد.

بدین  منظور یکی از دلایلی که انسان ها در طول تاریخ برا ی بقا و مصوونیت خود  مجادله کرد ه اند٬ قربانی داده اند و خونهای زیادی را ریخته ا ند، همین ا مر است .لذا طبیعی ا ست که ا نان بیشتر ازهر چیز دیګر به « حیات » و «ازادی »خویش ارزش  قایل اند٬ وبمجرد احساس خطر در برابر ان٬ فورآ متوصل به اقدام شده ودر صدد دفع خطر میګردند٬ ا ز هرطریق ممکن وبه هر وسیله موجود ولازم

        وچون انسان جرء از اجتما ع میباشد بنآ بقا  او  در بقای ا جتماع نهفته است و ا زادی ا و مربوط به ازادی مشترکی ا ست که درنظام اجتماعی قبول شده  استازادی مطلق وغیر محدود درهیچ نظام  و جامعه ا ی وجود ندارد.بنآ یک شخص معین نمیتو اند بدون رعایت و  احترام  بیکسلسله

تعهدات والزامات ، در جامعه٬ هرانچه دلش میخواهد انرا عملی سازد. درانصورت ا نارشیزم به وجود امده ٬حقوق دیګران پایمال میشود. » و به «برابری» که یک عنصر مهم دیګز حفظ نظام اجتماعی است ضررمیرسد.

لدا تا زما نیکه افراد یک جامعه خود را اعضای یک « تن» (جامعه ) تصور نکرده وبه اراده مشترک تن در ندهند٬جامعه همواره دستخوش عوامل چون نفرت٬خشونت٬فساد وحتی تصادمات خونین خواهد

.بود.

علت غا لب جنګها روی زمین هم  از بدوی  ایجاد  جوامع بشری٬ الی  امروز  همین  بخود حق بیشترداد ن،  حقوق دیګران را نادیده ګرفتن و تجاوز بر مصوونیت و امنیت و ازادی ها مردم است

در جهان معا صر که بسرعت در حال تحول وتکامل است٬ علی الرغم کوتاه شدن مسافت و وسعت یافتن ارتباطات  و با وجود ضرورت های « همزیستی و با همی » که اعضای جامعه بشری را به زیستن درکنار یکدیګر وا میدارد٬ متاسفانه افراط ګری ها٬ تعصبات٬ تندروی ها بعوض ایجاد تفاهم و دوستی متقابل اغلب باعث نفرت٬ تنش وخشونت ها میګردد

  با پا یان یافتن «جنګ سرد »درجهان ٬ چنین تصورات قوت یافت که امکانات ایجاد یک نظام  بشری ازاد٬ فارغ از زدو خورد ها نظامی٬متکی به عدالت ٬مساوات و رعایت اصول همزیستی مسالمت امیز

بیش از هروقت دیګر بوجود امده وباید تما م مردم و کشور های جهان در زمینه همکاری نما یند.و اما جهان هنوز از اثرات سایکو لوژیکی ان طلاطم بین المللی نجات نیافته بود که سیا ستمداران مغرور و زورګوی ایالات متحده امریکا  علنآ اعلام داشتند که امریکا دیګر ابر قدرت دومی را تحمل نکرده وبه هیچ کشور ویا ملتی اجازه نخواهد داد تا با امریکا از دررقابت نظامی براید ویا کوشش ابر قدرت شدن را نما یدبنا بهانه تهدیدی تروریزم ویا نګرانی از تروریزم که عامل اصلی بوجود امدن ان نیز در جهان همین سیاست های نظامی ګری غرب وبخصوص ایالات متحده امریکا و انګلیس بود کنون به انها اجازه داده است تا علیه کشور ها ی دیګر سیا ستهای پر خوشونت و تجاوز ګرانه خود را به پیمانه

و سیع بکار ګرفته و انرا توجیه نمایند،

مګر « القایده» و «طالبان» مولود و تولیدات  دستګاه های استخباراتی همین کشورها نبودند؟مګر

همین ها نبودند که  « صدام حسین» ریس جمهور عراق  رابنام دیکتاتور سر نګون وکشور عراق را به عنوان یګانه ګشوریکه مصروف ساختن سلاح کیمیاوی  است منهدم کردند؟درحالیکه دیکتا تور های چون صدام که علیه مردم  خود متهم به جنایت نابخشودنی است در جهان کم نبوده ونیست وسلاح کیمیاوی هم هرګز  بدست نیامد . و کنون همین ها نیستند که با ساز برګ بزرګ ومدرن جنګی بګفته اقای بوش ریس جمهور وقت امریکا غرض « اجرای عدالت» بکشور افغانستان جنګ زده و ویران شده امدند؟ ولی تاتوانستند درکشتار انسانهای بیګناه، و یرانی و انهدام قراه و قصبات و نابودی و نیستی ا قوام  و ملیت ها ی ا ینکشور « جنو ساید» را براه انداخته و به انواع مختلف وبه پیمانه بیسابقه بمب ریختند، کشتندو به بندکشیدند ومردم بیچاره ومظلوم را بطور یو میه مجبور به فرار از خانه و کاشانه خود کرده و میکنند، ولی نتوانستند به اهداف خود برسند.

میګویند در ایام جنګ سرد در ا ن هنګامیکه قوای اتحاد شوروی وقت وارد خاک افغانستان شده بود در یکی ازجلسات سازمان ملل متحد یک سیاستمدار شوروی وقت ضمن مشاجره لفظی با  یک همتای امریکایی خود در خطاب به او ګفت: « ان زمان دیګر سپری شده است که ایالات متحده امریکا با تهدید و شانتاژ مردم جهان را از سلاح  ذروی خودمی هراساند. درحال حا ضر به هرانچیزیکه شما می بالید ،شوروی ها نیز  دسترسی دارند دیپلومات امریکایی در جواب ګفته بود : « سلاح های شوروی صرف بدرد شوروی ها میخورد» یعنی که سلاح ساخت شوروی از کیفیت و موثریت لازم برخوردار نیست

این اظهارات سیاستمدار امریکایی تقریبا زمانی به واقعیت نزدیک شده بود که شوروی ها نتوانستند  در طول بیش از سیزده سال جنګ با وجود استفاده از سلاحهای مدرن وپیشرفته خود چو ن طیارات و راکت های سکاد وغیره وغیره»B76 « میګ»، تانکهای »

مقاومت افغان را سرکوب سازند، اما اکنون که امریکایی ها و متحدین ا ن که بزرګترین تولید کنندګان  پیشرفته ترین سلاحهای دنیا را تشکیل میدهند ،خود باسرازیر کردن انواع سلاح مدرن چو ن طیارات « بی ۵۲ » و طیارات بی پیلوت امریکایی،  طیارات هاوکس ا لمانی، میراژ فرانسوی و ماهواره ای جاسوسی«کی ایچ-۱۱» بسیار پیشرفته  مجهز با دوربین دیجیتال که بوسیله راکت مخصوص امریکا بنام « تیتان آی وی» به فضا پرتاب شده و قدرت ردیابی اشیای بطول « ۱۰ سانتی متر» را در روی زمین دارد و ګسیل ساختن هزاران سرباز خود به خاک افغانستان امده اند و درطی بیش ازهشت سال در استفاده ازان از هیچ ګونه اقدام خشونت بار دریغ نورزدند، ولی باز هم نتوانستند به اهداف خود ( شکست کامل طالبان و القایده ) نایل ایند،طوری معلوم میګردد که سلاح های امریکایی و سایرین از نګاه کیفیت و موثریت چندان تفاوتی با سلاحهای روسی ندارد و یا شاید هم دلایلی دیګری در میان باشد، چون خصوصیت خاصی اراضی  سرزمین افغانستان، دلیری و جا نبازی مردم و یا هم به ارث  ګیری تاریخی مقاوت ناشکن در برابر هر متجاوز و زورګو برای با شندګان این وطن 

بهر صورت کنون امریکایی ها ومتحدین انها به ظاهر امر به این نتیجه رسیده اند تا با طالبان صلح کرده و عساکر خود را از افغانستان خارج سازند ولی جالب اینست که طالب ها حاضر نیستند تا شرایط غربی ها راپذیرفته وبګذارند که انها ابرومندانه ا فغانستا ن را ترک ګویند

مثل مشهور و زبا نزد مردمان کشور ماست که میګو یند : « من ایلم او نمی ایلد» یعنی من رها میکنم و یا میګذارم او (منظور مخاطب است ) رها نمیکند ویا نمی ګذارد،غربیا ن در صدد اند تا افغانستان را ترک ګویند، طالبان رها کردنی نیست ! واقعآ حیرت انګیز است ! برای اینکه این مطلب خوبترو بهترافاده شده باشد وهم به رمز و راز و موارد استعمال این مثل یا ضرب المثل که در مناطق مرکزی،غور،بادغیس و اکثر اطراف واکناف افغا نستا ن ورد زبان هموطنان ماست اشنا شده باشیم، وبدانیم که چسان این مثل در ادبیات فولکلوریک مردم ما جا ګرفته است،وهم غرض تنوع بحث از عالم سیاست ګذری کوتاهی به دنیا ادب کرده باشیم، بیمورد نخواهد بود تا در زمینه ، تبصره ای مختصری  داشته باشیم

مردم مازمانی ا ین  مثل را بکار میبرند که یا دو نفر با هم دعوا داشته ، در اثر مداخله یک میانجی اولی از حق ادعا خود منصرف شده ودومی همچنان به ادامه دعوا اصرا ر داشته باشد، نفردوم  در برابر پاسخ دیګران  این ضرب المثل را بکار میګیرد.و یا اینکه دو نفر با هم مشت ویخن بوده ،بالاخره یکی انان از جنګ خسته شده دست ا ز یخن نفر مقابل خود برداشته ومیخواهد به منازعه خاتمه داده شود ولی جانب مقابل همچنا ن یخن او را محکم ګرفته خواهان  ادا مه جنګ باشد و دیګران (مردم) هم اصرا ر به ختم جنګ داشته باشد و نفر اول باز میګوید «  مه ایلم ا و نه ا یلد» همچنان هنګامی صحبتها و یابحثها (حین ګذشت یکنفر و سماجت فرددیګری برمطلب) ویا دیګر موارد شبیه، این ضزب المثل موارد استعما ل زیاد دارد،و متکی بر روایت زیاد است از جمله ګویند  روزی دونفر با هم در کناری دریایی مصروف قدم زدن بودند از دور دیدند که امواج  اب  دریا یک چیزی سیاه مانندی را با خود حمل میکند. یکی ګفت  پوستین ا ست که  اب انرا حمل میکند »، اندیګری ګفت: « نخیر (مشک روغن) است که انرا سیلا ب باخود اورده است،امواج خروشان دریا ورنګ  ګل الود ا ب دال بر حقیقت این مطلب دارد»، یکی ازین دو نفر که شناور ماهری بود فورا خود را به دریا انداخته تا بزعم خودش « مشک روغن »را از اب بیرون ارد. نزدیک که رفت دید ا ن چیز سیاه مانند  مشک روغن نه بلکه « خرس » سیلاب زده یی ا ست که بمجرد نزدیک شدن  شناور، فورا ا و رابغل ګرفت شناور

هرچه کوشید تا از چنګ خرس رهایی یابد ولی خرس او را  مجال نداده ، همچنا ن محکم میفشرد ورهایی از چنګ ا و  مشکل به نظر میخورد.

ا ن دوست دیکر شناور که ا ز دور ا ز کنار دریا تماشګر این صحنه بود فکر کرد مشک روغن سنګینی میکند، وزمین است و رفیقش نمی تواند انرا  بیرون ارد. صدا براورد   : « بهل »  ( رها اش کن )، شناور ګفت : « من ایلم ا و نه ایلد »، این حکایه درګفتار مولاناجلال الدین بلخی(کتاب فیه مافیه)، دیوان کبیر و ا بیات شاعر بزرګ و معروف کشور  نورالدین عبدالرحمن جامی  ( ۸۱۷- ۸۹۸ ه،ق ) که اشعارش  پر از چنین حکایه ها و اندرز ها ا ست نیزامده است ، جامی ا ن قصه را دریکی  ا زسروده هایش اینطور می اورد

 

اندر ان موج، ګشته از جا ن سیر

ګاه بالا همی شد و ګه زیر

یار چون دید حال او زکنا ر

بانګ برداشت، کای ګرامی یار

ګر ګرانست پوست، بګذارش

هم بدان موج  اب  بسپارش

ګفتمن پوست را ګذاشته ام

دست ا زپوست برداشته ام

پوست از من همی ندارد دست

«بلکه پشتم بزور پنجه شکست

 

جا می در رابطه به اشخاص  عهد شکن و دروغګو و دسیسه باز و فریبکا ر باز این حکایه را چنین اورده ا ست

        

هر طرف صد دسیسه اندازند

تادیګر باره با تو  امیزند

بګذری تو زین جفاه کیشا ن

وین عجب کز تو نګذرند ایشان 

هیچ ز ایشان رهیده نتوانی

چو ن شناور به خرس درمانی

 

بر میګردیم به اصل موضوع، جهانی که ما در ان زندګی میکنیم تجارب بسیار ګرانبها و ذیقیمتی را در پیشروی ا نسان ها ګذاشته است، یکی ازین تجربه ها در دوران معاصراستفاده از مذهب ودین  به عنوان یک وسیله موثر سیاسی غرض رسیدن به اهداف ازجانب برخی ا زکشور  ها، افراد و سازمان ها و ګروه های سیاسی ا ست

واما بازهم تجربه نشان داده است که این امر باوجود انکه درمرحله نخست موفقیتهای نسبی رابرای حامیان پیشبرد این پروژه ها دربرداشته، ولی اخیر الامر ثمره ان ا کثرا به ضررخودشان تمام شده است

در جنګ ویتنام (۱۹۶۴- ۱۹۷۵) بعد از انکه ایالات متحده یکی از دلایل شکست خود را ناشی از اعتقاد سرسختانه مردم ویتنام به ایدیالوژی کمونیستی تصور کرد،در صدد ان شد تا در جنګ با کمونیزم با استفاده ا ز اله دین  انهم متاسفانه « دین اسلام » داخل میدان محاربه شود و اینباربا رویا رویی با اتحادشوروی وقت پیشتاز نظا مهای کمونیستی میدان محاربه را افغانستان که تازه دران نظام دموکراتیک  به پیروزی ر سیده بود با چسپ زدن و تاپه «کفر والحاد»قرار داد،رو این هدف تا توانیست ابتدا بنیادګرایان و مذهبیون متعصب را ازسراسرجهان درمنطقه بخصوص درخاک پاکستان که  از قبل هم مرکز  ا ساسی « دیوبندی ها » و « بریلوی ها »  که هزاران  مدرسه  مذهبی را سر پرستی میکردند سرا زیر کردند و بعدا هم این مدارس را به کارخانه های « جهاد » و تربیتګاهای  فرزندان  فامیل های فقیر وبی بضاعت با عقاید مذهبی خشن وبیرحم تبدیل کرده انان را در مقابل یک لقمه نا ن و پول مجهزبا فرهنګ «جهاد» بجنګ کمونیسم در خاک افغانستا ن ګسیل داشتند، ګر چه این امر پیروزی های را دروهله نخست برای ا مریکایان و حامیان انها دربرداشت، نظام دموکراتیک در افغانستا ن سقوط کرد،بلاک « وارشو » ا ز بین رفت وشوروی ابر قدرت وقت به چندین کشور مستقل تجزیه شده و به رو سیه دارای پوتانسیل ضعیف اقتصادی مبدل شد، ولی بعد ها  ان فارغ التحصیلان جهادی دورا ن جنګ تحمیلی افغانستا ن که از جنګ تغذیه میکردند، یا خود به ایجاد سازمان ها وتشکیلات  جنګی پرداختند و یا هم در ان تشکیلات و سازمان جذب شدند که اهدا ف و مرام های شان  جز افروختن  ا تش جنګ  و نا ارامی چیزی دیګری در جهان نبود و نیست 

کنون انها نه تنها صلح و ارامش را از مردم کشور ما سلب کرده اند بلکه در سراسر جهان علیه منافع و اهداف انهای قرار ګرفته اند که در ایجاد، تربیت و تجهیز انها دست داشتند

تعداد این تشکیلات وسازمان ها  در حال حاضر به ده ها وصدها میرسد، ریس جمهور بوش بعد ا ز انکه «ا لقایده» را مسوول حملات هوایی ۱۱ سپتمبر۲۰۰۱ بر شهرها نیویارک و واشنګتن قلمداد کرد،فرمان توقیف دارایی های ۲۷ سازما ن وګروه های را صادر کرد  که بعنوان ګروه های پیشتاز تروریستی عمل میکند واینها عبارتند از

ګروه القایده تحت رهبری بن لادن، ګروه ا بوسیاف مستقر در فلیپین ،ګرو ه ا سلامی و جمعیت الصلیجه برای مبارزه در الجزایر، حرکت المجاهدین در کشمیر، جهاد اسلامی در مصر، نهضت اسلامی در تاجکستان، ګروه اسلامی در  لیبی، ګروه اصوات ا لانصار در لبنان، ګروه ا لا تحاد الا سلامی در سو مالی و ارتش سومالی عدن، سازمان انسان دوستانه « وفا» و مکتب القدمت

بنیاد الرشید و کمپانی واردات و صادرات« مامون دار کاز افلی

نتنها درتمام این سازمان ها وګروه ها انانی که در جنګ تحمیلی افغانستان به نحوی از انحا سهیم بودند نقش برا زنده دارند، بلکه در احزاب و سازمان های منطقه چون:لشکر طیبه،جیش، جندالله لشکر محمد،سپاه صحابه،لشکرجهانګوی، جماعت اسلامی پاکستان، جمعیت العلما پاکستان، حزب اسلامی افغانستان برهبری ګلبدین حکمتیار،حزب اسلامی مولوی خالص، جمعیت اسلامی افغانستا ن وشورای نظاربرهبری برهان الدین ربانی، اتحاد اسلامی افغانستا ن برهبری عبدالرب رسول سیاف، حزب وحدت اسلامی افغانستان (شاخه های محقق وخلیلی)،حزب حرکت اسلامی به رهبری حیات الله محسنی و  ګروه های انوری و اکبری ،نجات ملی برهبری صبغت الله مجددی ،

حزب محاذ ملی  برهبری پیر سید احمد ګیلانی و امارات اسلامی طالبان ، یا فعال اند و یاهم ارتباط تنګاتنګ « جهادی  و مالی دارند  

تعداد ازین سازما ن ها وګرو ه ها متهم به بمب ګذاری در طیا رات، قطار های اهن و بمب ګذاری علیه تاسیسات نیروی دریایی امریکا در بیروت سال ۱۹۸۳، بمب ګذاری در پارکنګ زیرزمینی سا- ختما ن مرکز تجارت جها نی در سال ۱۹۹۳و بعد حملا ت هوایی ۲۰۰۱ به این ساختمان وحمله به پنتاګون در واشنګتن، تلاش حمله به مرکز سازما ن ملل متحد سال ۱۹۹۵،بمب ګذاری های مرګبار سال ۱۹۹۸ در سفارتخانه های امریکا در کینا و تانزا نیا ،حمله انتحاری سال ۲۰۰۰ علیه کشتی امریکایی موسوم به « یو اس اس کول » در یمن و ده ها مورد دیګر اند

ریس جمهوربوش این افراد را که تعداد شان به ده ها هزارنفر میرسد به «بمب های ساعتی»تشبیه

کرده ، ګفته بود: « اینهاتروریست های اموزش دیده اند که باید در سراسر جهان تعقیب شوند

قابل تذکر است که به تعقیب این اقدام امریکا در سراسر اروپا در برخی از کشور های دیګر نیز اقدامات جدی علیه سازمان ها و ګروه های افراط ګرا  اسلامی بعمل امده و ساحه فعالیت های شان در غرب محدود ساخته شد طور مثا ل دولت المان نه تنها سازمان « حکومت خلیفه» را با۱۶ سازمان وابسته دیګر به ان در المان ممنوع قرار داد، بلکی رهبر «حکومت خلیفه» را که «متین کاپلان» نام داشت و از اتباع کشور ترکیه بود بجرم فتوا وتحریک بقتل به چهار سال زندان محکو م کرد، زیرا در مرامنامه این سازمان نتنها برانداختن حکومت «سیکولر» ترکیه درج بود بلکی انان خواهان اداره تمام جهان توسط یک خلیفه مسلمان بودند

امروز که در سراسر جهان از یکسو تحرکات بسوی ګلوبالیزم و یکپارچګی جهانی در جریا ن است

از سوی دیګر درجهان اسلام باالاثر مداخلات خارجی و افراط ګرایی تند روان اسلامی فقر،بیسوادی، جنګ و خشونت های ګوناګون بیداد میکند 

ایالات متحده ا مریکا  با اعلام جنګ علیه تروریزم که خود امنیت و مصونیت تعداد کثیری از کشور های جهان را بخطر انداخته و جان هزارا ن هزار انسان بیګناه را ګرفته ا ست کنون  مصونیت و بقا فرزندان خود را در جنګ با کسا نی در ګیر ساخته است که با پو ل وسلاح خودش اموزش  دیده وتجهیز شده اند ولی نه از محلات دقیق انها اطلاع دارد و نه هم  از نزدیک با انها کدام اشنایی   

کندولیزا رایس وزیر خارجه اسبق امریکا میګوید  این جنګ باجنګ دوم جهانی بسیارتفاوت دارد

زیرا در ان جنګ ساحل معلوم بودکه ما از ان بګذریم و دره هم مشخص بود که ما انرا تسخیر نمایم ولی در این جنګ همه چیز نا معلوم و پوشیده است» شاعر زبان پشتو ما میګوید

          

ته چی بل په کاڼو  ولی هسی پوه شه      چی  همدا کاڼی  ستا په لور ګذار شی           

 

           

 

ختم- ماینز- جرمنی۲۴/۲/۲۰۱۰                                                                                                            


February 26th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات