سازمان شیفتگی ( کاسه لیسی )
مصلح سلجوقی   مصلح سلجوقی

به درستی باید دریافت که جوانان دیروز ما ، با بازی های محرمانه و راهجویی ها برای رسیدن به اریکۀ قدرت ، زنده گی خود و جوانان امروز را در عرصۀ دو خطر بزرگ مواجه ساخته که گویی آگاهانه به این امر پرداخته اند .                                      

از این رو معتقدم که  آگاهانه به  این امر خطیر دست زده و یا بهتر بگویم عامل همۀ نابرابری های امروز بر سرزمین بیچاره و مردم گرسنه این خطه شده اند که همواره کسانی در گوشه و کنار به چشم میخورند ، با همان ندانم کاران سر در زیر یک میز نشته اند و باری دیگر ، سرنوشت مردم را به گونۀ دگر به پای اربابان زوروقدرت پیشکش میدارند.  گاهی نیز از سایتی به سایتی میکوشند تا بی عدالتی های زمان خویش را سرپوشی ــ هر چند ناهمگون ــ بگذارند واز اعمال خویش دیگران را متهم نموده ، چشم مردم را دوباره بفریبند .                                                                   

هرکه ناموخت از گذشت روزگار      هیچ ناموزد زهیچ آموزگار

   بحث بر سر این است که آیا ؛ جوانان دیروز با شیفتگی های درونی به این سازمان های در بیرون ساخته شده ، پرداخته اند و یا اینکه طوفانی شدن راه ، جمعی را آگاهانه و جمعی را نا خود آگاه جهت داده است .                                                      

       اگر به عرض اول توجه شده باشد ؛ نباید رویکرد آن پیامد ، چنین سرنوشتی که امروز همه را دچار تشنج و بی علاقه گی ساخته و دست و پا گیر جامعه شده است ، باشد. گاهی نیز در ذهن امروزی ها  خطور خواهد کرد که جوانان دیروز با چنین اندیشۀ برای آیندۀ این سرزمین گامی به پیش نهاده اند ! علاقه مندی به وطن و مردم راهیست که اگر صادقانه به آن پرداخته شود ، دگرگونی های مثبت را در جامعه ببار می آورد و با چنین اندیشۀ ، ملت ها ی را شاهدیم ، با افتخاراتی بلند بر بلندای تکامل معنوی و مادی در آرامش خاطر تکیه زده اند . اگر نظری کوتاه به تاریخ بیندازیم ، به راحتی مبین خواهد شد ؛ آنانیکه ایده های برای دولتداری بوجود آورده اند و یا بر همان منوال درکشور های شان کار سیاسی صورت گرفته است ، با مشکلات که دست و پاگیر بوده ، توانسته اند برای آرامی مردم خویش کاری از پیش ببرند و اگر به انقلاب های چند سدۀ اخیر توجهی مبذول بداریم متوجه خواهیم شد ، به هر نحوی که بوده ، چراغ مردم را روشن و زنده گی را با آرامش خاطر برایشان فراهم آورده اند.                             

جوانان دیروز ما ، به شنیدن اخبار سازمانی اکتفا نمودند و هرکز زحمت این را بخود نداده اند که گاهی به آن راهی که رفته اند ، بیاندیشند و یا اینکه سری به تیوری های مکتوب برده ، خود را بدان ملبس سازند. اندیشمندان ما بیشترینه به مقام و پست توجه داشته اند و روی همین اصل توانسته اند بیشتر توجه جامعه را جلب و خویش را به نوعی مشهور و راضی ساخته باشند .                                                         

شهرت های کاذب ، پست های بلند و آن هم با به اصطلاح شیفتگی به سازمان  (کاسه لیسی بیگانه گان) و سازمانهای که در اصل بیگانه ها به ما آورده اند ، باریست زود گذر و به اعتقاد من آیندۀ آن رنج سنگینی مکافات خواهد بود و الا با چنین روند دولتداری که از سال 1357 آغاز شده است ، پیامد بهتری  به ارمغان نخواهد داشت .                  

شیفتگان سازمان ها از چپ چپ تا راست راست همه بخاطر منافع شخصی و یا سازمانی کوشیده اند ، نه برای مردم و مردم سالاری. اگر هم چنان نبوده باشد میتوان گفت که اعمال تک تک شان چنین نتیجۀ را برای ما به ارمغان آورده است. همچنان بازی به سرنوشت مردم ، معامله با بیگانگان ، خود موجب بی اعتمادی ملت به این دسته ها شده است و تنفر از این باند های به اصطلاح سازمان را به وضوح میتوان در بین عام جامعه لمس کرد و با این همه جرم و جنایتی که مرتکب شده اند ؛ شیفگی به آن را عاقلانه نمیدانم ، مگر اینکه میخواهند با جمعی حیله گر خود را به نان و نوایی برسانند. اعتقاد به ادیان و مکاتب غیر دینی ، نمیتواند تاثیری بر روند نابکاری های شخصی بعضی ها داشته باشد و تنها استفادۀ سو از اعتقاد را میتوان باری برسی کرد و در هیچ روشی خواه الهی و خواه غیر الهی ، بر نخواهیم خورد که با چنان جنایتی موافقت داشته باشد و این خود امریست کاملآ شخصی از یک مشت جا طلب و پول دوست و پای هیچ گونه اعتقادی در میان نبوده است .                                                                   

       طوفانی شدن اوضاع کشور از سال 1357 ، شرایط را برای فرصت طلبان آماده نمود تا با حیله و نیرنگ ، زیر نام شیفتکی به خدا ، مردم و سازمان ، دست به هر نوع دزدی و مردم آزاری بزنند و همواره با قاپیدن پول خودی و بیگانه برای خود زنده گی های مرفع در داخل و خارج کشور ساخته باشند . از طرفی نیز سازمان های نام نهاد ، بدون در نظر داشت سوابق شخصی ، هر کس را مورد حمایت خویش قرار دادند و با سر کار آمدن باندهای مافیایی ، دیگر روال از روند اصلی خویش بیرون و کار به بربادی وطن و مردم کشید و تا امروز کسی قادر به آن نخواهد بود ، وضیعت کشور را دوباره به حالت عادی برگرداند . هر روز شاهد بربادی بیشتر مردم بیگناه و سرزمین برباد رفته ایم و با چشمانی باز تکه پاره شدن خویش را مشاهده میکنیم. چرا جرآت آن را نداریم تا این مافیایست های بازار مخدره را با کلامی چند معرفی و پرده از اعمال ناشایست شان برداریم .

دست اندرکاران سیاست در سی سال اخیر اگر اکتیف ((Aktiv و یا پاسیف (Passiv) بوده اند و یا بروایتی دیگر اگر پوزسیون (Position) و یا اوپوزسیون(Opposition) بوده اند ، سایه یی شان همواره مانع رسیدن نور بر تاریک خانۀ که سرشار از زورگویی و اختناق بوده ، شده است . تبلیقات سو و جهت دادن قشر کم سواد و یا در کل بی سواد ، برای رسیدن به اهداف غیر ملی و یا بهتر بگویم اهداف سازمانی شان ، سم خطر سازی بوده که بعضی ازکم دانشان را فرا گرفته است و تا امروز در وجود شان به نوعی دیده میشود . در گذرگاه تاریخ جنایت کارانی بوده اند که چون آدلف هیتلر بعد از جنایت ، شهامت این را داشته اند که به زنده گی خود پایان دهند . اما در این برباد خانه ، با آن همه تم و تراق  ,گاهی برنخورده ایم که جنایتکاری خوده خود محاکمه نموده باشد و یا اینکه شهامت آنرا داشته باشند تا به جنایاتی که انجام داده اند ، اعتراف نموده , حد اقل از مردم معذرت خواهی نمایند. بر خلاف ، از نو با جنایتکاران دیگر اتحادیه ها پی ریزی مینمایند و تعدادی نیز با رآی های جعلی و معامله گری با سردمداران قدرت به چوکی های شورا تکیه داده اند و گاهی هم حاضر نیستند به گذشتۀ شوم خویش نگاهی بیاندازند. غافل از اینکه مردم و تاریخ هرگز فراموش شان نخواهد کرد .

10.01.2011


January 11th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات