افغانستان درگردابي ازتنشها وتشنجها
صباح صباح

پايان دهه هفتاد  را مى توان مرگ سياست هاى آمريكا در آسياى مركزى دانست. سپس يك سلسله عقب نشينى هاى گسترده آمريكايى ها از ويتنام، لاووس، كامبوج از يك طرف و رويكرد هند و پاكستان به قدرت هاى شرقى نظير چين و شوروى از طرف ديگر، سياست هاى غرب و آمريكا در آسيا با چالش جدى روبرو شد. سقوط ناگهانى شاه ايران نيز در ۱۹۷۹ ضربه اى بود كه هضم آن سال ها طول كشيد اما اين همه ماجرا نبود. آمريكايى ها، اروپايى ها، ايرانى ها، پاكستانى ها و اعراب در دهه هشتاد در اتحادى نانوشته تصميم گرفتند تا درافغانستان بخاطرشکست روسها خون هزاران انسان رابريزانند .

اين مسأله سبب شد تا شوروى گرفتار جنگى کمرشکني شود . هزاران افراطي وبنيادگريان وارد پاکستان وازآنجا به جبهات جنگ درافغانستان اعزام شدند.

شکست  ویتنام برای آمریکاییهای آنچنان از نظرروانی سنگین تمام شد که برای جبران این شکست صدها فیلم ساختند وهنوز هم درکانديد ي درانتخاب رياست جمهوري وتقرردربالاترین پستها در آمریکا، یکی شرکت در جنگ ویتنام است. جنگ ویتنام جنگ اعلام نشده شوروی سابق با آمریکا بود.

پس از واقعه سپتامبر خبرنگاری در مورد طالبان و نقش آمریکایها در به وجود آوردن گروههای جهادی از   برژیبسکی مشاور امنیتی کارتر سئوال کرده بود. این دیپلمات کهنه کار که خود اصل ونسب اروپای شرقی دارد در جواب گفته بود« چه چیز مهمتر است؟ رهایی اروپای شرقی یا به وجود آمدن طالبان؟»

دراثررازيرشدن سلاح هاي گوناگون ازقبيل اسکاد ، اوراگان ، توپهاي مختلف ، سکرسي وچهل وشصت ، کلستر، بيلوپايپ ، استنگروماينهاي مختلف النوع .

آمريکا جبران شکستش درويتنام را ازروسها درافغانستان گرفتند اما در اروپا دیواری فرو ریخت، کودکی پاهایش را روی مین از دست نداد، توپهای جنگجويان شرارت پيشه داخلي ونظاميان خارجي جوانان راقطعه قطعه نکرد و شهرها ویران نشدند. مادران در داغ از دست دادن فرزندانشان گریه نکردند چرا که این بها را در هزاران فرسنگ دورتر مردمی میپرداختند  که هیچ سود و زیانی در این معادله نداشتند.

بهای آزادی اروپای شرقی را مردم دردمند افغانستان می پرداختند. دیوار برلین فروریخت. بدون آنکه قطره خونی از بینی کسی بر زمین ریخته باشد .

اماآنچه در افغانستان به جای ماند واکنون نيزبصورت وحشتناک ادامه دارد ،  سرزمینی سوخته، اقتصادی ویران، هزاران هزار کشته ومعلول، بیابانهای مین گذاری شده و کودکانی که با مینها به هوا پرتاب می شوند و در انتها  فاجعه فرو رفتن درگرداب بنیادگرایی. بهای آزادی اروپای شرقی چندان هم ارزان نبوده واکنون همان اروپا زيرفرمان ناتوديواروخانه هاي مردم مظلوم وطن مارا ويران ومردم انرانابود مينمايد آنکه باد می کارد طوفان درو می کند.  سربازان آمریکایی و اروپایی در افغانستان قطعه قطعه می شوند.اگر نیروهای ناتو و آمریکا ، افغانستان را ترک کنند، بنیادگرایان اسلامی  خاک اروپا را به توبره می کشند. حوادث سپتامبر، انفجار مترو لندن، انفجار قطار در مادرید، بمب گذاری در بالی و دهها مورد دیگر. غربیها پس از رسیدن به هدف افغانستان را رها کردند چرا که  تهدید جنگ اتمی از سر اروپا رخت بر بسته بود و در آن سوی دروازه براندنبورگ تانکهای روسی آماده برای آغازکردن جنگی نبودند. اما «  پديده شومي که  بر سراسر اروپا و آمریکا سایه انداخته است.

این بار اما نه خطر کمونیسم بلکه پديده که همه جا ي هست و هیچ جاي نیست.

 پديده بنیادگرا يان وتروريزم ».  آنها اژدهای خفته  بنیادگرایی را بیدار و حمایت کردند و اعتقادات مذهبی مردم را به سوی افراط گرایی سوق و آن را در مقابل بنیادگرایی قرار دادند و پس از اینکه بنيادگرايان رشد داده شد و سایه جنگ از دروازه های اروپا   دور شد، درخواب غفلت رفتند. غافل از اینکه این میت از گور هزاران ساله سر به در آورده، با هر نوع از آزادی انسان دشمن است.

این بار نيزگروه هاي خطرناکي ایدئولوژیک در مقابل آمریکا و اروپا عرض اندام کرد. خطر مستقیمی اروپاییان را تهدید می کند.  خطر انفجار بمبی هر آن در میان انبوه مردم، در قطار، در جشن ها و پایکوبی ها و غیره و غیره  خواب راحت را از چشم نیروهای امنیتی اروپا و آمریکا ربوده است. این همان خطای عظیم دنیای غرب است که دین کوچه و بازار مردم را ابزار تصفيه حسابهای سیاسیش قرار داده و آنرا به سوی بنیادگرایی سوق داده است.

اگر جنگ افغانستان سایه جنگ سرد را از دروازه های اروپا دور نمود. این بار نیزبرای رهایی ازپديده بنيادگرايي وخطرات که جهان را تهدید می کند باید در افغانستان باجديت به همه بنيادگرايان برخوردقاطع وبي امان کرد. نه تنها از طریق جنگ ، بلکه با بازسازی و تعليم وتربيه فرزندان کشور ، تا نسل بعدی سربازان بي مزد بی بنیادگرایان نشوند. این کمترین طلب مردم از جامعه جهاني است.

اما درمقابل بالشکرکشي آمريکا واروپا ي زيرفرمان آمريکا بحران افغانستان بار دیگر یادآور ادعاهای دروغین درموردبازسازي وتعميرمجدد وافزايش خشونت ووحشت است . ‌ افغانستان همين اکنون  به یک کشور شکست خورده و یک فاجعهٔ بشری تبدیل ‌شده است ، در پی تشدید حملهٔ نیروهای طالبان  وازجانب ديگرعدم هم آهنگي و چنددستگی در میان کشورهای عضو ناتو بر سر اعزام نیرو، شکست مخالفين درجنگ هرچه بیشتردروغ و بی‌پایه می‌نماید.

دیوید ساترفیلد، مسوول هماهنگ‌کنندهٔ آمریکا درعراق نااميد گونه گفت: عراق جنگ خوب وافغانستان به جنگ بد تبديل می‌شود.  روزي را بخاطرداريم که کيلن پاول وزيرخارجه قبلي آمريکا غرورمندانه ميگفت ، مشکل ما درعراق اينست که شخصيت همچون کرزي را نداريم .

مقام‌های نظامی انگلیسی ممکن است به خاطر خفت و خاری که در بصره متحمل شدند در محافل خصوصی چهره درهم مي کشيدند و با شوق مي گفتند که درهلمند و به درخواست دولت منتخب افغانستان» درگیر یک جنگ خوب بودند.  گوردون براون، صدراعظم انگليس بعدازاشغال صدارت به مجلس ميگفت «ما در حال پیروزی در نبرد افغانستان هستیم.» دولت کانادا تهدید کرد، در صورتی که اعضاي دیگرناتو نیروهای تقویتی به خونین‌ترین مناطق جنوبی افغانستان نفرستند، نیروی هاي نظامی‌ اش ازافغانستان بیرون خواهند کرد. ازجانب ديگرآلمان وفرانسه به تقاضای آمریکا برای حضوردرجنوب کشور جواب رد دادند. گیتس وزیر دفاع آمریکا به این دو کشورگفت آنان  قادر به مبارزه با تروريزم نیستند وهیچ دورنمای امیدبخشی به‌جز حرف‌های تکراری دیده نمی‌شود.

در بیشتر کشورهای عضو ناتو مخالفت مردم با جنگ افغانستان تشدید گرديده است. در بریتانیا به رغم تلاش زیادی که برای تقویت حمایت از نیروهای نظامی می‌شد، شصت ودودرصد مردم خواهان بازگشت نظامیان شان درعرض یک سال آینده هستند. بی‌اعتمادی و بدبینی مردم نسبت به سياستهاي دوجانبه  انگليس، کرزی بصورت علني وبه شدت ازآن کشورانتقاد نمود . وي گفت عملکرد نظامیان انگليس درجنوب منجر به بازگشت طالبان شده است، که این امر موجب خشم مقام‌های انگلیسی شد.

هدف‌های اولیهٔ لشکرکشي به افغانستان به رهبري آمریکا دستگیری ويا کشتن ملا عمر و اسامه بن لادن و نابودي القاعده بود. اما هیچ‌کدام از این اهدا ف‌ حاصل نشد. هردوتروريست هم‌چنان آزاد هستند، طالبان والقاعده باحمله ناتو، افراد و پایگاه‌های شانرا ازافغانستان به داخل پاکستان منتقل نمودند . باسياستهاي غيرشفاف دولت ونيروهاي ائتلاف ، افغانستان به پایتخت هيرویين دنیا تبديل شد. برای اکثریت مردم موجوديت نيروهاي ناتو چیزی بجز تعویض دین‌سالاران تاریک‌اندیش با جنگ‌سالاران بی‌رحم و فاسد، که ناامنی و زجر بی‌حد و حصری را به همراه داشته است.

حتیٰ دستاوردهای محدود روزهای اول پس از سرنگونی طالبان برای زنان و دختران در برخی ازولايات با موج گسترده‌ای از تجاوز و اعمال خشونت‌بارهمراه بود.

جنگ سال گذشته جان بیشتر از ۶۵۰۰ نفر را گرفت، این جنگ نه صلح و پیشرفت به ارمغان آورده است نه آزادی و هیچ دورنمایی هم برای چنین چیزی دیده نمی‌شود. به جای ریشه‌کن کردن شبکه‌های تروریستی، این جنگ موجب گسترش و افزایش این شبکه‌ها شده است.

کای آیده نماینده ویژه سرمنشی سازمان ملل متحد در امور افغانستان ميگويد: باید این امکان فراهم شود که مردم افغانستان امور جاری کشورشان را به دست گیرند، زیرا آن هایی که از خارج آمده اند، نمی توانند مشکلات افغانستان را حل کنند. کای آیده تاکید کرد: راه حل افغانستان نمی‌تواند یک راه حل نظامی باشد و باید شرایطی فراهم شود که بخش های کلیدی اقتصادی را خود مردم افغانستان اداره کنند. وی همچنین برای کنترول افزایش تولید مواد مخدر، خواستار استقرار نظام اداری سازمان یافته، تولیدات جایگزین و پولیس و نظام قضایی قوی شد.

رهبر حزب ليبرال دموكرات انگليس با بيان اين كه نبرد در افغانستان مهم ترين نبرد نسل اين كشور به شمار مي رود، گفت: شكست در نبرد افغانستان به طور كلي براي انگلستان فاجعه آميز خواهد بود . پي‌آمدهاي شكست نبرد در افغانستان ويران كننده خواهند بود.  رهبر حزب ليبرال دمكرات انگليس در بازگشت از سفر دو روزه خود به افغانستان، كه نخستين سفرش به شمار مي رفت، وي افزود: اگر ما نتوانيم صلح و ثباتي را در افغانستان به وجود آوريم، افغانستان به يك كشور منفور تبديل خواهد شد، كشوري كه تجارت بين الملل مواد مخدر را تقويت خواهد كرد و به پناهگاهي براي تروريسم مبدل خواهد شد و امنيت جهاني را تا سال هايي دوردست كه بتوان تصور كرد، به خطر خواهد انداخت. موفقيت ما در افغانستان همچنان در وضعيت نامعلومي به سر مي برد، تلاش هاي بين‌المللي هنوز آن ثبات و امنيتي را كه مردم افغانستان سزاوارش هستند، به آن ها ارائه نداده است و لازم است تا جامعه بين الملل در ارتباط با روشي كه از طريق آن عمليات كمك رساني و حمايت از بازسازي در افغانستان صورت مي گيرند، وحدت بيشتري را به نمايش گذارند.

سوال هايي نيز همچنان وجود دارند مبني بر اين كه چه تعداد نيروي نظامي انگلستان بايد در افغانستان مستقر باشند، با تجارت ترياك بايد چه گونه مقابله شود و همچنين با كشورهاي همسايه افغانستان چه گونه همكاري شود. وي در ديدارش با نيروهاي نظامي انگلستان مستقر در افغانستان گفت:

از اين مسئله كه نيروهاي نظامي انگلستان تجهيزات قديمي دارند و از كمبود تجهيزات نظامي رنج مي برند، نگران است. همچنان مسائل بزرگي در ارتباط با پولي كه به سربازان پرداخت مي شود، وجود دارند و هنوز سوال هايي وجود دارند كه آيا اين پولي كه پرداخت مي شود، كافي است يا خير.

براي افغانستان سال ۲۰۰۷ سالي پر از حادثه بود و کمتر خبر خوشي از طريق رسانه ها پخش شد. انفجارهاي پي درپي ، حملات انتحاري و جنگ هاي مسلحانه ميان نيروهاي امنيتي و طالبان که در بسياري موارد تلفات زيادي را به همراه داشت، بيش از يکصدوچهل حمله انتحاري در طول دوازده ماه، باموجوديت پنجاه هزار نيروي مسلح خارجي و هزاران نيروهاي امنيتي ونظامي داخلي ، نمايانگر شدت نا امني و افزايش فعاليت  تروريستان است؛ تروريستان که شکست خورده تلقي مي شد. فعاليت طالبان سير صعودي پيموده است. به شکلي که شدت نا امني ها و تلفات ناشي از آن، تلفات ناشي از خشونتها در سال ۲۰۰۶، حدود چهار هزار بود، در حالي که براساس گزارشها، در سال ۲۰۰۷ بيش از پنج و نيم هزار نفر درکشورکشته شدند. اين تلفات شامل افراد طالبان، غيرنظاميان و نيروهاي امنيتي مي شود.

قيمت نان در بعضي مناطق دو يا حتي چهار برابر شده است. قيمت مواد غذايي زياد شده است و هيچ کس توانايي خريد مواد غذاي مورد نيازش را ندارد.  سازمان ملل متحد با اعلام برنامه کاري خود در سال ۲۰۰۸ براي افغانستان گفته است که تلاش براي فراهم کردن زمينه هاي گفتگوي دولت با طالبان از اولويت هاي اين سازمان در سال جديد خواهد بود. درحالي که نارضايتي ها در مورد ادامه جنگ ميان طالبان و نيروهاي ضد طالبان در حال افزايش است، مذاکرات دولت با طالبان، به منظور يافتن راهي براي پايان دادن به نا امني ها، مي تواند از اهميت زيادي برخوردار باشد. برخي از حلقات وافراد که عمدتا ازجنگ سالاران هستند، از دست يافتن طالبان به قدرت به شدت نگران هستند و سوالهاي زيادي را در اين مورد مطرح مي کنند که دولت بايد به آن جواب دهد.

 يادداشت ازبخشهاي خبري .


June 22nd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي