واگويه هاي تاثيرات رواني جنگ درافغانستان
محمد اسحاق فياض محمد اسحاق فياض

درحالي كه موضوع مذاكره با طالبان نيز همچنان برسر زبانها است، آمار ها حكايت از آن دارد كه نقض حقوق بشردرافغانستان هر سال نسبت به سال قبل افزايش پيدا مي كند. هروز روز اميد هاي پيروزي بر تروريسم در افغانستان به ياس و نا اميدي مبدل مي گردد و كار شناسان سياسي تصوير دهشت ناك از وضعيت جنگ و خشونت ها درافغا نستان ترسيم مي كنند.

کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان اعلام كرده است كه موارد نقض حقوق بشر در این کشور، به تناسب سال گذشته تا دو برابر افزایش یافته است.

نادر نادری، از مسئولان این کمیسیون در کابل می گوید:" ادامه فرهنگ معافیت در افغانستان، و "سهل انگاری" در پیگرد قانونی و بازپرسی از کسانی که مرتکب نقض حقوق بشر می شوند، از عوامل اصلی افزایش موارد نقض حقوق بشر است". براساس آمار اين كميسيون سال گذشته سه هزار و هفتصد مورد نقض حقوق بشر در افغانستان در اين کمیسیون ثبت شده، اما درسال جاري، تنها در شش ماه اول، بیشتر از سه هزار مورد نقض حقوق بشری ثبت شده است. این آمار نشان می دهد که افزایش نا امنی در افغانستان وضعیت حقوق بشری را بدتر کرده است.

آقای نادری می گوید: هزاران کودک افغان متاسفانه در نتیجه عملیات های نیروهای مسلح مخالف حکومت افغانستان از حق آموزش و پرورش محروم مانده اند.نه تنها در نتیجه عملیاتهای جنوب و شرق افغانستان، بلکه یک سلسله محدودیت های که در نقاط دیگر افغانستان وجود دارد و عملکرد افراد و کسانی که کودکان را هدف قرار داده اند و یا به آنان تجاوز کرده اند، سبب شده تا کودکان نتوانند

دسترسی کامل به آموزش و پرورش داشته باشند.

طبيعي است وقتي نا آرامي ها و خشونت ها هر سال نسبت به سال ديگر روبه گسترش باشد، ميزان نقض حقوق بشر درافغانستان نيز هرسال بالا و بالا تر مي رود، هرسال تعداد بيشتري از فرزندان اين سرزمين از تعليم و تربيت باز مي مانند.

نيروهاي خارجي كه هفت سال پيش به كمك مردم افغانستان شتافته بودند، اكنون خود در باتلاقي گير افتاده اند كه  برخي از كارشناسان و سياست مداران غربي پيروزي برآنان را سخت و دشوار و حتي غير ممكن مي خواند. سفير انگليس در كابل يكي از سياست مداران كار كشته اي است كه معتقد است با روند فعلي كه درجريان است، پيروزي بر تروريسم در افغانستان ممكن نيست. روزنامه بریتانیایی تایمز از قول شرارد کوپر کولز نقل كرده است كه وي گفته است، بر اساس برخی گزارشها ي كه بدست دارد عملیات مبارزه با طالبان در افغانستان شکست خواهد خورد. او معتقد است:"  نیروهای خارجی در افغانستان درحال تلاش برای نجات رژیمی هستند که بدون کمک آنها، سقوط می کند... آنها به کندی عمل می کنند و روند احتمالی خروج از بحران را پیچیده تر می کنند، که این کار ممکن است دردآور باشد".

از سفیر بریتانیا در این گزارش همچنین نقل شده است که "بریتانیا هیچ گزینه دیگری به جز حمایت از ایالات متحده در افغانستان ندارد، اما ما باید به آمریکایی ها بگوییم که می خواهیم بخشی از یک استراتژی درحال پیروزی باشیم، نه بخشی از یک روند در حال شکست. روزنامه تایمز می نویسد همچنین این اظهارات به آقای کولز نسبت داده شده که گفته است "ما باید نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا را از فرو رفتن بیشتر در باتلاق افغانستان برحذر داریم ... استراتژی آمریکادر افغانستان رو به شکست است.

هرچند كه تاكنون برخي ديگر از كارشناسان سياسي و نظامي از روند موجود در افغانستان انتقاد كرده بود و احتمال شكست غرب را درافغانستان داده بود، اما اظهارات آقاي كولز اولين اظهارات نااميد كننده از سوي يك ديپلمات مشهور غربي است. هر چند بريتانيا اين اظهارات را نظر شخصي وي دانسته است، اما با توجه به اطلاعاتي كه وي به عنوان يك سفير دارد، اين حقيقت را روشن مي سازد كه روند مبارزه با تروريسم درافغانستان حالت عادي به خود ندارد و اين نگرامي را از چهره بسياري از سياست مدارن و نظاميان غربي مي توان خواند. اصرار و استقبال از مذاكره باطالبان و نامبردن ملاعمر رهبر طالبان براي مذاكره باوي نشان مي دهد كه ديگر براي غربي ها قبح طالبان برداشته شده و طالبان بد و خوبي كه سال گذشته اقاي كرزي تقسيم بندي كرده بود ديگر از نظر غربيها وجود ندارد و تمام سعي شان اين است كه راه حلي پيدا شود كه زمينه خروج آنان را از افغانستان فراهم سازند و فرقي نمي كند چنين زمينه سازيي مساوي با نابودي دموكراسي و حكومت قانوني درافغانستان و پياده شدن نظام شريعت طالباني درافغانستان باشد. حكومت ديكتاتوري كه سفير انگليس مطرح مي كند جز چراغ سبز نشان دادن به طالبان و تسليم بدون قيد شرط در برابر خواسته هاي طالبان چيز ديگري هست؟ زيرا روشن است، درافغانستان تنها گروهي كه مي تواند حكومت ديكتاتوري را بنا كند، طالبان است و شريعت طالباني در قالب امارت اسلامي كه دمار از روزگار مردم درآورد. جالب اين است كه امروزه هر سياست مدار كهنه كار غربي سخن از ياس و نااميدي مي زنند، پدي اشدون سياست مدار كهنه كار انگليسي كه قرار بود به عنوان نماينده سازمان ملل درافغانستان فعاليت كند و از سوي دولت افغانستان پذيرفته نشد. معتقد است، طالبان چهار امتیاز در اختیار دارند، استفاده از ترور و وحشت، زمان، پناهگاه های امن در پاکستان و نارضایتی مردم از دولت افغانستان.

پدي اشدون رهبر پيشين حزب لیبرال دموکرات بریتانیا در کنفرانس سالیانه  اين حزب، در سخنرانی خود مساله افغانستان و درگیری بریتانیا و جامعه بین المللی را در آن کشور را بررسی کرد و توصیه کرد که بدون افزودن منابع و هماهنگی نیروی بین المللی ، منطقه و افغانستان و بدون درک درست از وضعیت شورشیان ممکن است مبارزه کنونی به هدف اصلی که تحکیم ثبات در منطقه و تقویت پایه های دولت جوان در افغانستان است نرسد.

در چنين وضعيتي كار شناسان از پيچيده تر شدن ساختار تشكيلاتي طالبان سخن مي گويند، ساختاري كه سبب نفوذ فوق العاده آنان در ميان مردم شده است. عبد الحمید مبارز، تحلیلگر مسایل سیاسی در کابل به این عقیده است که فقر، بیکاری و بی سوادی در دوسوی مرز مشترک و شرایط مساعد رشد در وزیرستان، دست به دست هم داده، تا نسل جدید از طالبان شکل بگیرد. او میگوید حالا القاعده و طالبان یک اتحادی را شکل داده و دارای یک ایدیالوژی اند که برای تحقق آن می رزمند اما در پاکستان و افغانستان حکومت ها نتوانسته است مردم را با اندیشه های و انگیره هایی تجهیز کند که حاضر به قربانی و دفاع از این نظام ها باشند. حبیب الله رفیع معتقد است که رهبری طالبان تغییر کرده است:" تحولی که حالا درتشکیلات طالبان آمده این است که رهبری طالبان افغان، پاکستانی و القاعده یکی شده است. آنها در افغانستان و پاکستان بصورت مشترک فعالیت می کنند و تحت رهبری واحد عملیات های خود را سازماندهی می کنند. ازهمین رو تلاش های جداگانه نیروهای بین المللی، حکومت افغانستان و حکومت پاکستان در راستای مهارکردن طالبان بی نتیجه مانده است".

جالب ترازهمه اين است كه افراد طالبان تسليم شده به دولت افغانستان اكنون آزادانه ازاقتدار و توانايي طالبان سخن مي گويد كه شكست دادن آن كاري ناممكن است و عزم كشورهاي غربي را براي نابودي طالبان به  باد مسخره مي گيرد. وکیل احمد متوکل وزیر خارجه وقت طالبان می گوید: " حاکمیت طالبان برداشته شد اما خود طالبان باقی ماندند. یکی حکومت طالبان است و دیگری خود طالبان. فکر می کنم اشتباه در این است که حالا برانداختن حکومت طالبان کافی پنداشته نمی شود بلکه می خواهند همه طالبان را از بین ببرند. این ناممکن است.

به هرحال جنگ و نبرد سال 2008 درافغانستان روبه پايان است و درنهايت تا سه ماه ديگر كليه جبهات نبرد به خواب زمستاني خواهند رفت و به همين دليل از همين حالا چانه زني ها براي صلح واظهار نظرهاي متفاوت آغاز شده است، اظهار نظر هايي كه ريشه در تاثيرات رواني جنگ و آشوب ها و خشونت هاي جاري درافغانستان دارد. به هرحال اين همه اظهار نظرها و چانه زني هاي براي صلح زمينه ساز يك استراتژي جديد خواهد شد كه در سال اينده در دستور كار قرار مي گيرد و سئوال اساسي اين است آيا بازهم كشورهاي غربي چاره اي جز ادامه جنگ با تروريسم را ندارند؟ با توجه به رشد روز افزون تروريسم درافغانستان و شرايط سخت و دشواري كه براي مذاكره از سوي طالبان تعيين شده است؛باز شدن روزنه صلح درافغانستان چندان ممكن به نظر نمي رسد و كشورهاي غربي چاره اي ندارند جز ان كه در سال 2009 نيزبا تروريسم در افغانستان مصاف بدهند.


October 13th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي