مولوی ها وآخوند های سکولار وحقوق بشر پرستان بخوانند
اسدالله جعفری اسدالله جعفری

 

بنام خدا

 

بخش اول

افغانستان امروز آوردگاه اندیشه های افراطی وتفریطی است.دوگروه افراطی وتفریطی به جان عقاید مردم افتاده ومردم وعقاید شان را به بازی گرفته اند. این دوگروه یکی بنام دین خواهی ودیگری باادعای دین گریزی،پسمانده دیگران رانشخوار می کنند منتها دین گویان متحجرواپسگرا،پسمانده افکاروعقایدشتربانان عربستان ویهودزادگان مسلمان نما را ودین گریزان حقوق بشرپرست،پسمانده افکاروعقایدبدمستان میته خوران لاادری اندیشان قبل وبعد از روشنگری انسان خدایی را نشخوار می کنند.

هردوگروه، طیف جامه پوشان دین وطیف میته خوران بدمست،سایه لشکر های دارند:

طیف مدعیان دین مداری ونمایندگی خدادرمیان خلق خدا،سایه لشکرهایش :1 - چلتارداران پهن ریش لب جنبان قرن حجر اندیش 2 - وآماسیده شکمان نزول خور بازار وچمبرزنان بر گلم ریاست وقدرتند.

جماعت مدعی دین گریزی،سایه لشکر هایش: 1 - مولوی ها وآخوند بچه های اباحه اندیش خزیده در زیر چپن ارباب قدرت وجنگسالاران وموسسه های دلارعطاکن دین ستان 2 - ودیگر طیف غرب برگشته فربه شده ازاکل میته اند که دردانشگاه های انسان خدایی،شستو وشوی مغزی شده ودستوری سخن می گویند.

هردو گروه به طور یکسان به جان عقاید وایمان مردم مسلمان وپاک افغانستان افتاده اند.

گروه مدعی دین داری ونمایندگی خدا،با قرائت عقل گریز ازدین وآموزه های دینی ودعوت مردم به زندگی ازنوع عصر حجر وشتربانی وصحراگردی،دین را از مردم می گیرند ومردم را ازدین گریزان می سازند تا ساز قدرت این نمایندگان خدا نوای داشته باشد ونای مردم برنی جان ندمد وآواز جبرئیل از گلوی خداخوان این مردم پاک وصادق شنیده نشود.

طیف میته خوران برگشته از غرب با بزرگ نمایی اعلامیه جهانی حقوق بشر وسیاه نمایی دین خودپنداری وآفتابی کردن سیاه اندیشی مدعیان نمایندگی خدا،وسیاهی لشکرقراردادن مولوی وآخوند بچه های دوزیستی معاش اندیش عاشق فدرت، ایمان ملت مؤمن افغانستان را به مسخره گرفته دعوت به میته خواری غرب می کنند.

آنچه که در این گروه میته خواران برگشته از غرب باعث عبرت وخون گریستن است سیاهی لشکر شدن مولوی ها وآخوند های شیعه وسنیی هستند که سال ها برسر سفره دین نشسته واز قِبَل دین به جایگاه اجتماعی وسیاسی رسیده اند واکنون برای بندگی خالصانه خویش به دنیا ودنیاداران،اباحه اندیشی را در پیش گرفته وحقوق بشر حقوق بشر می کنند ودین وایمان را نافی حقوق بشر وبشردوستی می خوانند.

من در این رابطه به همین اشارات اجمالی بسنده می کنم واز زبان مولانای بزرگ  فرزند بلخ وروح مجسم فرهنگ هزاره می گویم:

این نوا وناله وخون جگر

این زمان بگذارتا وقت دیگر.

در این نوشته می خواهم روایتی از اندیشه های حقوق بشری آخرین پیغمبرخدا محمد مصطفی(ص) راحکایت کنم تا رو سیاه گردد آنانی که بنام دین ودین گریزی، اسلام وآموزه های آخرین رسول خدا را منافی با حقوق بشر می دانند.

حقوق بشری که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است به یک اعتبار با دین ناساز گار است وبه اعتبار دیگر دین این حقوق بشر را نفی نمی کند.

از آنجا که دین اسلام انسان را اشرف مخلوقات وجانشین خدا در زمین می داند ومقام واقعی انسان رسیدن به مقام خدایی خدا است واین خدایی شدن انسان تابع آن است که انسان خدایی زیست کنند تا آن روح دمیده شده بر جان انسان به گل نشیند.لذا این خدایی زیستن اقتضایش آن است که انسان زیستش با زیست دیگر مخلوقات فرقُ مّای داشته باشد وانسان یک سره مطع غرایز جسمانی وخواهش ها وکشش های نفسانی اش نباشد.

به این اعتبار است که حقوق بشری که در اعلامیه جهانی حقوق بشرمطرح شده با دین ناساز گار است چون آن حقوق مطروحه، حقوق بشر منهای ارزش های متعالی است وفقط جنبه جسمانی انسان را درنظر گرفته وجنبه روح اللهی انسان را مغفول نگهداشته است.

اما به اعتبار دیگر،حقوق بشر مطرح در اعلامیه جهانی حقوق بشر،هیچ ناسازگاریی با دین ندارد چون هربشری برای زیست بشری بماهو بشری به آن حقوق نیاز دارد وآن حقوق جزءحقوق اساسی اوست واز نیاز اولیه او بشمار می رود.

به این اعتبار،دین،اعلامیه جهانی حقوق بشر را به رسمیت می شناسد وآن را به عنوان یک قراردادمعقول اجتماعی در جهت زیست زیست محیطی بدون ارزش وکمال اکتسابی،لازم دانسته براجرایش تأکید می ورزد.

می خواهم نکته ای را براین گفته  بیفزایم وآن اینکه، اعلامیه جهانی حقوق بشر باهمه ی درخشندگیش،نقص بزرگش این است که به بخشی از حقوق بشر وبه بخشی از بشر که انسان باشد اشاره دارد وبه حقوق دیگربشر ها که عبارت از غیر انسان باشد،اشاره ی نشده است.درواقع این اعلامیه جهانی حقوق بشر،خود بزرگترین ناقض حقوق بشر است چون به حقوق زیست محیطی انسان اختصاص دارد با اینکه انسان در بشر بودن با دیگر بشر های روی زمین هیچ فرقی ندارد.اما در این اعلامیه جهانی، به حقوق بشر های جهان به علاوه ی انسان اهتمامی واشاره ای نشده است.

اما در دین اسلام ودر گفتار ورفتار پیغمبر اسلام که درتعالیم دین اسلام به سیره وسنت رسول خداوجانشینان منصوص ومعصومش مشهور است،به حقوق بشر منهای انسانیت نیز پرداخته شده ودارای قواعد وظوابط دقیق است.

از همین حقوق مطرح برای بشر های منهای انسانیت، می توان به جایگاه حقوق بشر به علاوه انسانیت نیز پی برد ودریافت که حقوق انسان ها دارای چه جایگاه بلند وکرامتمندانه ای است برای اینکه ما دوقاعده جهان شمول وعقلی فرازمانی وفرافرهنگی بنام «قاعده اخس واشرف»وقاعده ی منطقی«نتیجه تابع اخس مقدمتین است» داریم.لذا طبق این دوقاعده عقلی، وقتی حقوقی به آن کرامتمندی ومبتنی برچنان برهان قویم، برای حیوانات که اخس از انسان هستند،ثابت شد ناگفته پیداست که برای انسان حقوقی کرامتمندانه تر از آن ثابت است که باید درجایش به آن خواهم پرداخت انشاءالله.

حال ببینیم که اسلام (به تعبیرمن)برای دیگر بشر ها که این دیگر بشردردنیای امروز به حیوانات معروف ومشهور هستند،چه حقوقی را بیان نموده وبه رسمیت شناخته وپیروانش را به رعایت آن ملزم نموده است.

حقوق بشرمنهای انسانیت در قرآن پيامبر اسلام (ص)

دین اسلام بردوپایه قائم است1 – کتاب خدا2 – گفتار ورفتار رسول خدا وجانشینان منصوص ومعصومش.

درکتاب خدا اصول اساسی حیات جهان طبیعی وحیات جهان بعد ازمرگ تبیین شده است.

به همین اعتبار است که قرآن کتاب جاویدان وفرازمان می باشد چون اصول حیات دوجهان ثابت وفرازمانی است. وقرآن این اصول لایتغییر را بیان نموده وهیچ اصلی وازاصول حیات نیست که در قرآن بیان نشده باشد ولذا قرآن«تبیان کل شیء»می باشد.

دررابطه به حیات طبیعی وموجودات طبیعی وحقوق اساسی موجودات جهان طبیعی ویا به تعبیر دیگر حقوق بشر بماهو بشر،فرآن مجید وکتاب قویم وحکیم خدای حکیم می فرماید:
«وَ ما مِنْ دَابَّة فِي الاَْرْضِ وَ لا طائِر يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْء ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ؛1 هيچ جنبنده اى در زمين و هيچ پرنده اى كه با دو بال خود پرواز مى كند، نيست؛ مگر اين كه امت هايى مانند شما هستند. ما هيچ چيز را در اين كتاب، فرو گذار نكرديم؛ سپس همگى به سوى پرودگارشان محشور مى شوند».

دردیگرآیه حکمت بیان قرآن حمید،درباره حقوق اساسی ونیاز های اولیه ی حیات بشر روی زمین می خوانیم:
«وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّة لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللّهُ يَرْزُقُها وَ إِيّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛2 چه بسا جنبنده اى كه قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند، او و شما را روزى مى دهد؛ و او شنوا و داناست».

خدای بشر آفرین در کتاب قانون خود قرآن مجید برخی از حقوق ذاتی بشر رابیان نموده واز نقض این حقوق ذاتی نهی نموده وبه مصادقی از آن حقوق ذاتی ونقض آن حقوق اساسی اشاره نموده است:
«وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً؛3 و آنان را گمراه مى كنم، و به آرزوها سرگرم مى سازم، و به آنان دستور مى دهم كه (خیره سرانه وخودپندارانه) گوش چارپايان را بشكافند و آفرينشِ (احسن) خدايى را تغيير دهند (وآفرینش احسن را به پندار خود تبدیل به احسن خودبنیادنمایند)، و هر كس، شيطان را به جاى خدا ولىّ خود برگزيند، زيان آشكارى كرده است».
در این آیات خدای بزرگ وحکیم به بعضی از حقوق ذاتی بشر بماهو بشر اشاره نموده:

1 – حق حیات

2 – حق کرامت

3 – حق ارتزاق متعارف

4 – حق ذاتی مالکیت اعضاء جسمانی

5 – حق زیست متساوی بادیگر همنوعانش

علاوه بربیان این حقوق ذاتی به نقض این حقوق ذاتی نیز اشاره نموده وناقضان این حقوق را گمراهان از راه فطرت وتوحید وپیروان شیطان نامیده است واین باتوجه به اعجاز بیانی وفصاحت کلامی قرآن بسیار زیبایی هاوزیبایی های بسیاردارد وباچنین فصاحت درکلام واعجازدربیان وتجسیم سازی ناقضان حقوق بشر، شاهکار تدوینی خودقرآن را به نهایت کمال رسانده ودست بشر را از آفرینش چنین شاهکاری بسته است.

حقوق بشر در گفتار ورفتار رسول برحق ومحمد امین(ص)

گفتار محمد(ص) عقل هارا به گل می نشاند وفطرت را شکوفا می سازد وحکمت را قوم می بخشد وجهان را به صورت یک واحد نظام مند به تصویر می کشد وبشررادر این منظومه نظام مند دارای جایگاه بلند ورفیع خدانمای می نمایاند وبرایش حقوق اساسی برمی شمارد و طبق قاعده های عقلی وملائم فطرت انسان، اخس حقوق رابیان می کند تاانسان با عقل خداداد خود طبق اصل اولویت،مراحل عالی تر از حقوق ورعایت حقوق را دریابد ودررعایت وپاسداشت آن حقوق کمر همت بندد تا از این طریق به مقام قرب حق دست یابد.

یکی از شگفت گفتار های محمد (ص) در باره حقوق موجود کوچک بنام گنجشک است:

« اگر كسى گنجشكى را بيهوده بكشد، روز قيامت در پيشگاه خدا فرياد مى زند و مى گويد: فلانى مرا بيهوده كشت بدون آن كه از اين كشتن، سودى ببرد! و نگذاشت كه من از حشرات زمين، استفاده نمايم و چيزى بخورم»!4
« هر كس گنجشكى را بدون رعايت حق آن بكشد، خداى تعالى در روز قيامت از او بازخواست كند. سؤال شد كه اى رسول خدا! حق گنجشك چيست؟ فرمود: اين كه او را ذبح كند، نه اين كه گردنش را بِكَنَد».5

«هر حيوانى پرنده يا غير پرنده كه به ناحق كشته شود، روز قيامت از قاتل خود شكايت خواهد كرد».6

می بینید که در این گفتار های سراسر حکمت بار محمد(ص)حقوق ذاتی بشر روی زمین با خداترسی گره خورده است وهمین خداترسی است که رعایت حقوق بشر را ازروی کاغذ نوشته ها به شراشر وجود انسان منتقل نموده با ایمانش ممزوج کرده بدل به عقیده راسخ خداپرستی می کند.

درچنین نظام فکری وحکومتی است که حقوق بشر معنا پیدا می کند ورعایت کردنش اصلی ازاصول ثابت حیات رو به تکامل قرار می گیرد.

در چنین نظام فکری انسان شناسی است که انسان برای تقرب به خدا ودست یازیدن به کمال برین،باید جهان را مجموعه ای از حرمت ها واصول ها بداند ویکی ازآن اصول ها این است که هرموجودی، حق حیات دارد. هیچ انسانی حق ندارد بوالهوسانه حیات موجودی را بگیرد واگر لازم باشدکه براساس ضرورت حیات،حیات اورا بگیرد،هم باید کرامتمندانه وباحرمت حیاتش را بگیرد وحق ندارد که حیات اورا جابرانه وبازی گوشانه بازستاند.

در این نظام فکری وعقیدتی است که کشتن گنجشک نیز قاعده وقانون دارد وباید طبق ظوابط آن قاعده وقانون وبراساس ضرورت حیات وتبدیل نمودن اخس به احسن،صورت گیرد وازهرگونه آذار واذیت پرهیز کند.

دردیگر گفتار آن انسان خدایی وگل سرسبد آفرینش،داستان گربه وزن پیری را می خوانیم که پیره زن به علت آذار واذیت گربه بی زبانش در کوره آتش جهنم افتاده وشراره های آتش را درتنش لمس می کند ولذت گربه آذاری را با چشیدن سوزش آتش ازیاد می برد ومایه عبرت دیگر همنوعانش است :
«در دوزخ، زنى را ديدم كه گربه اش از هر طرف او را گاز مى گيرد، علتش اين بود كه آن زن در دنيا اين حيوان را بسته بود، بدون آن كه غذايى به او بدهد يا آزادش نمايد تا خودش حيوانى را شكار كند».7
«زنى به خاطر رفتار با يك گربه، مستوجب آتش دوزخ شد و عذاب گرديد، چون گربه اى را بسته بود و او را آزاد نمى كرد تا براى خودش غذايى پيدا كند، به اين دليل، از گرسنگى مرده بود».8،9
محمد(ص) به حق رحمة للعالمین بود.او نه تنها از کشتن موجودی از موجودات خدا زنهارمی داد بلکه راه ورسم راه رفتن در هنگام شب را نیز می آموخت تا با آموختن راه ورسم شب پیمایی ،موجودات شب پیمای خدا از ستم مصون ماند وحشرات کوچک، این کارگزاران وسربازان بی نام ونشان خدا بی هوده جان خودرا ازدست ندهند وباغ حیات از وجود شان خالی نگردد:
«چون پاسى از شب بگذرد، كمتر بيرون برويد، زيرا براى خداوند، چرندگان (و موجوداتى) است كه در آن ساعت آن ها را در زمين مى پراكند».10
«مورچه را نكشيد»!11 «برای آنكه آن چه را مورچه با دست و دهان حمل مى كند، بخورند».12
رسول خدا ازآتش افروختن در لانه حشرات وحیوانات نهی نموده وبرآتش افروختگان درلانه حشرات چون زنبور ومورچه ودیگرحیوانات،وعده افروخته شدن آتش خشم خدا داده:

«رسول خدا با اين كه كشتن زنبور را جايز مى دانست، اما دوست نداشت كه لانه آن ها را با آتش بسوزانند».13
«هيچ كس نمى تواند با آتش، ديگرى را شكنجه و عذاب نمايد، مگر خدا. بنابراين، سوزاندن حيوان با آتش جايز نيست».14
براساس گزارش های تاریخی،رسول خدا ازکشتن قورباغه بدون علت وضرورت حیات،نهی نموده  .15 واز شکارنمودن حیوانات نیزبدون علت وضرورت حیات .16به جز در هنگام های ضرورت 17حیات نهی نموده است وخود هرگز به شکار نرفت وحیوانی را شکار نکرد .18

نتجه

در این بخش از نوشته به همین مقدار بسنده نموده به نکاتی اشاره می کنم:

مولوی صاحب ها وآخوند بچه های که در سایه قدرت خزیده وبا غرب برگشتگان بدمست هم صدا شده ودین اسلام را دین حقوق بشر ستیز می خوانند وبرطبل حقوق بشر منهای ارزش وایمان می نوازند،با این روایات باهره چه می کنند؟

آیااین پیغمبر ودین این رسول، حقوق بشر ستیز است یا حقوق بشر رادر یک نظام ارزش مدار مطرح می کند؟

آیا رعایت حقوق بشر در این نظام ارزش محور بیشتر قابل اجرا است یا در نظام های سکولار انسان محور همه چیز دایر مدار قانون منهای ارزش؟

دین اسلام حقوق بشر رابهتر به تصویر می کشد یا اعلامیه جهانی حقوق بشر؟

در دین اسلام حقوق بشر دارای ارزش متعالی است یادراعلامیه جهانی حقوق بشر؟

حقوق بشر در اسلام ضمانت اجرای بهتر دارد یا درنظام های سکولار که همه چیز وهمه ی قوانین مدون با زور پلیس اجرا می شود؟

وقتی دین اسلام برای حیوانات وحشرات، چنین حقوقی کرامتمندانه وذاتیی را قائل است،کدام عقل سلیم حکم می کند که برای انسان که مقام خدایی دارد وبرای رسیدن به کمال برین آفریده شده،حقوق کرامتمندانه وذاتی قائل نباشد؟

بله، دین اسلام، حقوق بشر مطرح در اعلامیه جهانی حقوق بشررا برای بشر دارای ایمان وعاشق به کمال، کافی وشایسته نمی داند واین اعلامیه جهانی حقوق بشر را حقوق جسمی انسان می داند وانسان را به گذر از این حقوق طبیعی محض به حقوق دارای ارزش وکمال آفرین دعوت می کند واز او می خواهد که باپرواز به قله های کمال برین به مقام خدایی دست یابد.

ارجاعات متن

1. انعام (6) آيه 38.
2 . عنكبوت (29) آيه 60.
3. نساء (4) آيه 119، ترجمه آيت الله مكارم شيرازى.
4. قال (صلى الله عليه وآله): «مَنْ قَتَلَ عصفوراً عبثاً، جاء يوم القيامة يعجّ الى الله تعالى يقول: يا ربّ انَّ هذا قَتَلَنى عَبَثَاً لَمْ يُنْتَفَعْ بى و لم يدعنى فآكل مِنْ حشارة الأرض» (علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 64، ص 4 و ج 61، ص 270 و 306. و نيز ر. ك: كمال الدين دُمِيْرِىْ، حياة الحيوان، ج 2، ص 118 و علاءالدين متقى هندى، كنزالعمال، حديث 39971 به نقل از: محمد محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 3، ص 1348، ح 4537.
5. قال (صلى الله عليه وآله): «ما من انسان يقتل عصفوراً فما فوقها بغير حقّها الا سأله الله عنها. قيل يا رسول الله و ما حقّها؟ قال: أن يذبحها فيأكلها و أن لا يقطع رأسها و يرمى به»( علامه مجلسى، همان، ج 64، ص 306 و كمال الدين دُمِيْرِىْ، همان، ج 2، ص 120).
6. «ما من دابّة طائر و لا غيره يُقْتَلُ بغير الحقّ الا ستُخاصِمُه يَومَ القيامة» (محمد محمدى رى شهرى، همان، ج 3، ص 1346، ح 4536).
7. قال رسول الله (صلى الله عليه وآله)«...و رأيت فى النار صاحبة الهرّة تنهشها مقبلةً و مدبرةً، كانت أوثقها لم تكن تطعمها و لم ترسلها تأكل من حشاش الارض» (راوندى، نوادر، ص 28 به نقل از: علامه مجلسى، همان، ج 64، ص 268، ذيل ح 30 و ج 65، ص 65، ح 24 و محمد محمدى رى شهرى، همان، ج 3، ص 1346، ح 4533. و نيز ر. ك: كمال الدين دُمِيْرِىْ، همان، ج 2، ص 251).
8. ر. ك: كمال الدين دُمِيْرِىْ، همان، ج 2، ص 382 و محمد محمدى رى شهرى، همان، ج 3، ص 1346، ح 4533.
9. «نهى رسول الله(صلى الله عليه وآله) عن قتل كل ذى روح الا أن يُؤذى» (متقى هندى، همان، حديث 39981 به نقل از: محمد محمدى رى شهرى، همان، ج 3، ص 1348، ح 4539).
10. تيسير الوصول الى جامع الاصول، ج 4، ص388، به نقل از: خاتم النبيين، ص 487.
11. قال(صلى الله عليه وآله): « لا تقتلوا النمل»! در روايت ديگرى فرمود: «لا تقتلوا النملة!» (كمال الدين دُمِيْرِىْ، همان، ج 2، ص 369، 372، 347 و 397 و نيز ر.ك: مجلسى، همان، ج 64، ص 244 و 291).
12. «ابى عبدالله(عليه السلام) قال: نهى رسول الله(صلى الله عليه وآله) أن يؤكَل ما تحمله النملة بفيها و قوائمها» (تهذيب الاحكام و حياة الحيوان، ج 2، ص 267 به نقل از: علامه مجلسى، همان، ج 64، ص 261، ح 12 و كمال الدين دُمِيْرِىْ، همان، ج 2، ص 370).
13. مالك بن أنس «... كان رسول الله(صلى الله عليه وآله) يكره احراق بيوتها بالنار» (كمال الدين دميرى، همان، ج 2، ص 10).
14. «فأن النبى (صلى الله عليه وآله) قد نهى عن تعذيب الحيوان بالنار و قال: « لا يعذب بالنار الا الله تعالى» ؛ فلا يجوز احراق الحيوان بالنار...؛ و فى مناهى النبى أنه نهى أن يحرق شىء من الحيوان بالنار» (علامه مجلسى، همان، ج 64، ص 244؛ مجالس الصدوق، ص 254 255 ؛ شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 3 به نقل از: علامه مجلسى، همان، ص 267، ح 24).
15. «أن طبيباً ذكر ضِفْدعاً فى دواء عند رسول الله(صلى الله عليه وآله) نهى رسول الله، عن قتلها» (به نقل از: شمس الدين محمد جوزيه، الطبّ النبوىّ، ص 122 و 259)

16. علامه مجلسى، همان، ج 65، ص 281، ح 29.
17. شعرانى، منح المنة فى التلبس بالسنة، ص 33 به نقل از: سيد محمد عبدالحى كتانى، نظام الحكومة النبوية (المسمى التراتيب الأدارية)، تحقيق عبدالله خالدى، ج 2، ص 66.
18. «نهى (صلى الله عليه وآله) عن تعذيب الحيوان الاّ لمأكله» (كمال الدين دُمِيْرِىْ، همان، ج 2، ص 363).


February 23rd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي