به استقبال هشتم مارچ
عبدالوکیل کوچی عبدالوکیل کوچی

     هشتم مارچ روز همبستگی زنان رنجدیده جهان به همه مبارک باد .

اینبار هشتم مارچ در شرایطی تجلیل میگردد که زنان ستمدیده افغانستان کماکان در آتش ظلم وبی عدالتی نسبت بگذشته بیشتر می سوزند .با توجه به سالی که گذشت وضع زنان در کشور نتنها بهبود نیافت بلکه روز بروز وخیمتر میگردد .نه نهاد های مدنی وحقوقی ، ونه دولت ، هیچ کدام نتوانستند زنان کشور را از فقر مرض ، ظلم وستم نجات دهند . بگواهی تاریخ از پیدایش بشر تا کنون زنان در زیر بار ستم  زورگویان وزن ستیزان ستم میکشند که همزمان با این روند ظالمانه وغیر عادلانه آنها ، مبارزات زنان آغاز گردیده وبموازات رشد جامعه وتکامل تاریخی دوره های تاریخ همگام بوده ودرقرن نزده وبیست جنبش مبارزات آزادی خواهی زنان بیک سیستم مبارزات جهانی مبدل گردید .چنانچه 

در هشتم مارچ 1857 زنان کارگر کارگاه های پارچه بافی و لباس دوزی در نیو یورک امریکا به خیابان ها ریختند وخواهان افزایش دستمزد ، کاهش ساعات کار وبهبود شرایط بسیار نا مناسب کار شدند این تظاهرات با حمله پلیس وکتک زدن زنان برهم خورد .

سال 1907 دوره ایکه مبارطزات زنان برای تامین حقوق سیاسی واجتماعی اوج گرفته بود به منا  سبت پنجاهمین سالگشت تظاهرات نیویورگ در هشتم مارچ زنان د ست به تظاهرات زدند .ایده انتخاب روزی از سال به عنوان روز زن نخستین بار در جریان مبارزه زنان نیو یارک با شعار حق رای برای زنان مطرح شد دو هزار زن تظاهر کننده در 23 فبرال 1909 پیشنهاد کردند که هر سال در روز یکشنبه آخر فبرال یک تظاهرات سرا سری در امریکا به مناسبت روز زن بر گزار شود .

در سال 1910 دومین کنفرانس زنان سوسیالیست با کلا را تگین که یکی  از رهبران آن بودبه مسئله تعین روز بین المللی زن پرداخت زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز اول ماه مه را پیشنهاد کرده بودند  .اما اول ماه مه جایگاه ومفهومی داشت که میتوانست اهمیت وجایگاه مبارزه مشخص بر سر مسئله زنان را تحت الشعاع قرار بدهد . زنان سوسیالیست آلمان روز 19 مارس را پیشنهاد کردند . مناسبت این روز مبارزات انقلابی در سال 1848 علیه رژیم پادشاهی پروس بود که به عقب نشینی لفظی حکومت در 19 هم مارچ همان سال منجمله در مورد مطالبات زنان انجامید .دومین کنفرانس زنان سوسیالیست تاریخ برگزاری نخستین مراسم روز زن را 19 مارچ 1911 تعین کردند تصمیم گیری قطعی برای تعین روز جهانی زن به بعد موکول شد .بعد از انتشار قطعنامه کنفرانس در مورد تعین روز جهانی زن انتر ناسیونال دوم ازین تصمیم حمایت کرد ونخستین تشکیلاتی بود که این روز را برسمیت شناخت .

19 مارچ 1911 خیابان های آلمان اتریش سویس ودنمارک با مارش زنان بلرزه درآمد شمار زنان تظاهر کننده در اتریش به سی هزار نفر میرسید .نیرو های پلیس به تظاهرات حمله بردند وبه زدن زنان پرداختند وگروهی را دستگیر کردند .

سال 1913 دبیر خانه  بین المللی زنان یکی از نهاد های انترناسیونال سوسیالیستی دوم هشتم مارچ را با خاطره مبارزه زنان کارگر درامریکا به عنوان روز جهانی زن انتخاب کرد در همان سال زنان زحمتکش وزنان روشنفکر انقلابی در روسیه تزاری ودر سراسر اروپا مراسم هشت مارچ را بشکل تظاهرات ومیتنگ برگزار کردند .

در سال 1914 جنگ جهانی اول درگرفت در اروپا که مرکز جنگ بود زنان انقلابی تلاش کردند تظاهرات هشت مارچ 1915 و1916 را تحت شعار مرکزی علیه جنگ امپر یالیستی برگزار کنند در کشور های درگیر جنگ طبقات مختلف به موافقان ومخالفان جنگ تقسیم شده بودند وانشعاب در جنبش صفوف زنان مانع از برگزاری سراسری وکشسترده روز جهانی زن شد .

در سال 1917 تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی وجنگ وتزاریزم بانگ آغازین انقلاب روسیه بود .کارگران شهر در پشتیبانی ازین تظاهرات ، اعلام اعتصاب عمومی کردند هشت مارچ 1917 بیک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد

1921 کنفرانس زنان  انترناسیونال سوم کمونیستی در مسکو برگزار شددرآن کنفرانس روز هشتم مارچ به عنوان روز جهانی زن بتصویب رسید کنفرانس ، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود وبرای تحقق خواسته های شان فراخواند .

از اواسط دهه 1930 دنیا یک بار دیگر بسوی جنگ جهانی دیگر روان شد برگزاری تظاهرات روز جهانی زن در کشور های که تحت سلطه حکومات قدرت مند آنزمان در اروپا بودند غیر قانونی اعلام شد علیر غم این ممنوعیت در هشتم مارچ 1936 زنان در برلین تظاهرات کردند در همان روز اسپانیا شاهد تظاهرات هشتم مارچ در مادرید بود سی هزار زن کمونیست وآزادی خواه شعار آزادی و صلح سردادند .در پی جنگ جهانی دوم انقلابات وجنبش های رهایی بخش در کشور های چندی در گرفت چنین با شمار عظیم زنان ومردانش در زمان کوتاه گام های بزرگی در جهت رهایی زنان به پیش برداشت .در آن سال ها عمدتا دولت ها وتشکیلات مترقی وانقلابی در بر پایی روز جهانی زن میکوشیدند .

در دهه 1960 در کشور های آسیا وافریقا وامریکای لاتین جنبش های رهایی بخش بپا خاسته بود در کشور های سرمایداری پیشرفته نیز جنبش ها ومبارزات انقلابی وترقی خواهانه بالا گرفته بود وجنبش رهایی زن نیز اوج وگسترش چشمگیر یافت .

در امریکا واروپا زنان علیه سنن وقیود وقوانین مرد سالارانه واحکام اسارت بار کلیسایی بپا خاستند در جنبش زنان موضو عاتی نظیر حق طلاق ، حق سقط جنین ، تامین شغلی ، منع آزار جنسی ، ضدیت با هرزه نگاری ، کاهش ساعات کار روزانه وغیره مطرح شد این جنبش موفق شد در برخی ازین زمینه ها پیشروی کند .در تظاهرات هشتم مارچ 1969زنان در دانشگاه برکلی در امریکا گرد آمدند وعلیه جنگ در ویتنام تظاهرات کردند .

در سال 1975 سازمان ملل هشتم مارچ را به عنوان روز جهانی زن برسمیت شناخت .بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم وبالا خص از اواخر دهه 1970 با تو سعه سر مایداری به کشور های عقب مانده بخش های بزگتری از زنان در گیر کار وتحصیل گشتند در عین حال زنان همچنان در جامعه موقعیتی درجه دوم داشته واسیر نظام مرد سالار بودند .این تناقص مسئله زن را حاد تر وانفجاری تر کرد .از آن زمان تا اکنون خشونت به شیوه های مختلف برعلیه زنان اعماال میشود .خشونت های ناشی از جنگ ، تجاوز های جنسی ، خشونت خانگی ، خرید وفروش زنان ، ودختران تن فروش اجباری ، بردگی جنسی ، ختنه دختران ، سرکوب های سیاسی وسیستماتیک زنان .

 خشونت بر علیه زنان ودختران از محیط خانه آغاز میشود .دختران وزنان بویژه در جوامع عقب نگداشته شده ودر حال توسعه به بهانه های مختلف مذهبی ، ملی ، سنت های تابو ها وشرف وناموس ، به شدید ترین شکلی سرکوب میگردند .پدران بدون هیچگونه ترس واهمه ای خود را ریس خانواده وبه ویژه مالک دختر وزن خود میداند وبه خود حق میدهد هر گونه رفتار ولو غیر انسانی با آنها داشته باشد .، شکنجه ، به قتل رساندن زن ودختر توسط پدر برادر ویا عمو ودایی زیر پوشش دفاع از ناموس در حال افزایش است حتا مهاجران وپناهندگانی که در کشور های غربی زندگی میکنند معیار های انسانی این جوامع وبرابری نسبی زن ومرد را فاجعه دانسته وهمچنان دست به قتل زن و دختر وخواهر خود میزند برطبق آمار ها 70 در صد از زنان تحت خشونت واقع میشوند حدود یک چهارم زنان از همان شب اول ازدواج ویک چهارم دیگر از همان هفته اول ازدواج خشونت را تجربه میکنند ودر 18 ثانیه یک زن مورد اذیت وآزار قرار میگیرد از هر سه زن در طول عمر شان یک زن توسط شریک جنسی خود به آزار واذیت روبرو میشود در نود در صد از خانواده ها این مردان هستند که خشونت بر زنان اعمال میکنند بیش از چهل در صد از قتل زنان توسط شوهر یا دوست پسر شان صورت میگیرد .از هر ده زوج شش زوج دست به اعمال خشونت خانوادگی میزند

لازم بتاکید است که خشونت در محیط خانواده در تمامی طبقات وجوامع در همه سطوح مختلف تحصیلات ودرآمد وجود دارد .

بنا به پژوهش روان شناسان افراد خشن در دوران کودکی خود قربانی خشونت ویا شاهد آن بوده است ساختار های اقتصادی سیاسی اجتماعسی وفرهنگی جامعه نیز هنجار های مربوط به خشونت را توجه میکند که باعث تقویت مرد سالاری وخشونت خانوادگی وانتقال آن از نسلی به نسلی می شود نود در صد کودکانی که در خانواده های زندگی میکنند که در آن ضرب وشتم وجود دارد به لت خوردن خواهر ومادر شان آگاهی دارند 80 در صد بزه کاران آسیب پذیر خشونت میشوند کودکانی که در شرایط خشونت زندگی میکنند 300 در صد بیشتر از افراد معمولی الکلی ویا معتاد میشوند .

در کشور عقب نگداشته شده وجنگ زده افغانستان خشونت علیه زنان از همان دوره های نخست پیدایش وسکونت با انسان همراه بوده ومسئله فقر ، جهل ، گرسنگی ، مرض ، بیکاری ، جنگ ، مرد سالاری وقومندان سالاری ومصیبت مواد مخدره وگذشته از همه تجاوزات از سوی خارج وحملات

گوناگون دشمنان افغانستان کار خشونت علیه زنان را غیر قابل تحمل وطاقت فرسا ساخته است .در افغانستان انواع واقسام خشونت برعلیه زنان از جانب مردان سنگ دل اعمال میشود .از لت وکوب گرفته تا بریدن اعضای زن ، سنگسار ، قمچین زدن وشلاق ، آزار ها وتجاوزات جنسی .، اختطاف دختران وکودکان ، ازدواج های اجباری >، کشتن بوسیله همسر وبزرگان فامیل وبرادر، شیوع الکهل وتریاک دربین زنان حملات انتحاری  ، ترور زن ، وحتی خرید وفروش زن ، بی مسئولیتی وقانونشکنی  آشکارا درمورد زن ، زندانی ساختن زن ، سوختاندن ،ومحروم کردن از تحصیل وکار اجتماعی وسیاسی واقتصادی وبلاخره سلب تمام آزادی های زن صورت میگیرد و بعد از فروپاشی نظام دموکراتیک درکشور زن همیشه مورد خشونت دایمی مردان ونامردان قرار گرفته است وبرای توجه خشونت شان مسایلی را بهانه ساخته عنوان کرده اند از قبیل سنت های پوسیده وغیر پسندیده ، بهانه های دینی،  حجاب غیر معمولی ، خود خواهی های زیر پوشش نام ونگ ، تعصبات مذهبی ، تعصبات زبانی ه اگر از میان اینها بهانه های مذهبی را مثال بیا وریم درکجای اسلام ظلم ، ستم ، بیعدالتی ، خشونت ، واجبار وجود دارد که اکثرا کسانی که به چنین روش آغشته ومعتاد گردیده اند  تمام ملامتی خود رابه گردن اسلام می اندازند .باید به این ظالمین گفت که اسلام به ذات خود ندارد عیبی    هرنقص که هست درمسلمانی ماست . اگر در اسلام آزادی ودموکراسی نمیبود پس چرا ایجاب وقبول وجود دارد که این خود نمونه ای از عدالت خداوندی وحرمت واحترام به حقوق انسانی میباشد وهمینگونه صدها مثال برجسته ضدخشونت دراسلام وتمام ادیان موجود است وحتی دردین بودایی مهربانی ومهر ورزیدن یکی ازشرایط دین بودا قبول شده است چه رسد به ادیان آسمانی .یاموضع حجاب با وجودیکه حجاب هم از نظر انسانی وهم از نظر اخلاقی واجتماعی جنبه ها ی مهم وضروری دارد ولی حجابیکه از خارج برمردم ما اعمال شود وآن نماد اشرافیت مذهبی قدیم را شکل

دیگری بر مردم تحمیل کند حجاب نبوده بلکه یک نوع تسلط گرایی برزنان محسوب میشود سنت های

غیر پسندیده نیز آنچه از خارج بکشور سرازیر شده باشد  ومعنای هجوم فرهنگی بیگانه رابدهد خود

ظالمانه وتحمیلی است که خشونت را ببار می آورد مثلا تویانه ، جهیز کمر شکن ، مرده داری ، سیالی وشریکی تبه کن وغیره رسومات وسنت های است که بعضا نسبت به شریعت پیشی میگیرد که مخالفت به آن حکم مخالفت با مذهب را پیداکرده ودر وجود مردم عقب نگداشته ما ریشه دوانیده است

مسئله وکالت اجباری که دختران را به عناوین وبهانه های مختلف از حضور درمیدان سرنوشت محروم ساخته کسی با اعمال زور وتهدید از آن وکالت میکند واین در زمانی صورت می پذیرد که  مسئله ازدواج اجباری باشد ویا دخت صغیر به نکاح مرد مسن وقهاری داده شو ویا طفل نوزاد به خویشاوندان ویا پسران زورگوی نام زد شود درآن صورت پدر عمو برادر کلان از دختر بیحق وبدبخت ومحکوم وکالت میکنند که درصورت اجباری ونابالغ کاملا خلاف انسانی اسلامی ودموکراسی میباشد این خود یک نوع خشونت است وبد تراز هرخشونت دیگر که دردوره های بعدی کشت وخون رادرقبال خود دارد .  نام وننگ که درصورت تحمیل ومجبور ساختن دختر به ازدواج اجباری درصورتی که دختر بطور پنهانی ویا آشکارا موضوع سرنوشت خود را بدست خود  رقم بزند ودختر، کسی را به همسری خود انتخاب کند. ولو مطابق شریعت غرای محمدی هم باشد فامیل دختر آنراناقض حیثیت ونام وننگ دانسته درپی قتل دختر می برآیند . واز جانب داماد، دختری را به بد میگیرند. بد کلمه ایست که در اثنای حل وفصل شدن نزاع دوفامیل  به عوض آن دختری که سرنوشت خود را شرعا وقانونا تعین کرده است دختر دیگری را بنام بد به نام زاد اولی دختر قبلی بدهند وبه این ترتیب سرنوشت دختر دیگری بیگناه قربانی سرنوشت راه ورسم پوچ  وننگین دیگران گردد و آنرا بد گویند ورسم بر این است که شوهر واعضای فامیل آن مادام العمر این دختر بیگناه را بنام بد مستوجب رنج وآزار دانسته با خشونت روبرویش میسازند ودرحالیکه او هرگز وهیچ گناهی وجرمی نداشته باشد .چه رسد به ملاییکه گناه دایمی دخت صغیر را به گردن گرفته خطبه نکاح او را با مرد مسن  سالخورده وشیخ فانی  بخواند .کمتر از حملات انتحاری نبوده که بدست دشمنان افغانستان سازمندهی میگردد .زیرا عواقب چنین موضوع از همان اول مرحله روشن است که جدایی ، قتل وبربادی دو ویا چندین فامیل را دربر میگیرد .

مسئله فقر ، بیکاری ، مرض  ومصیبت مواد مخدره  چیز هایی اند که خود مبتلا یان آن بدرد ورنج جانکاهی اسیر اند وهرلحظه ای از زندگی ایشان درحکم مرگ است پس انسانیکه جانش درخطر باشد به هردلیلیکه باشد بخاطر زنده ماندن خود اگر راه های مشروع وقانونی را ظالم ها وزورگویان بروی شان بسته کرده باشند ناگزیر دست به هرکاری زده تا زنده بمانند ویا اولاد وفرزندانشان از مرگ نجات یابند طبعیست که در چنین شرایط جان یکی درخطر افتیده محکوم ومقهور ومظلوم واقع میگردد البه این واضح است که مظلومین محکومین اند نه صاحبان زروزور پس درین صورت این زورگویان وظالمان وستگران اند که مظلومترین قشر جامعه خود رابیرحمانه محکوم میسازند برآبرو حیثیت وعتبار شان صدمه زده درحقیقت به نسل آینده کشور ضررمیرسانند بخصوص زنان رنجدیده کشور در این آتشهای مستکبران همواره میسوزند .ودراین صورت دولت مندان نیز بدلیل سهل انگاری دراجرای قوانین وبازخواست بیمسئولیت نخواهند بود .همین اکنون صدها زن مظلوم در زندان ها بی سرنوشت وسالها بی سرنوشت بسر میبرند حتی موجودیت طفل یتیم بیوه زن درزندان نیز وجدانهای زورمندان را هم تکان نمیدهد .چه رسد به تجاوز جنسی درداخل زندان ولت وکوب زن ومجبور ساختن آن به کار های غیر انسانی دیگر .درنتیجه دوام خشونت وجریان خشونت عمومی در کشور باعث میگردد که نیمی از نفوس کشور فلج باقی بماند وباردوش جامعه گردند .

عفبگرایان افراطی باید بدانند که آنان در تبانی با باداران خارجی شان بخصوص همسایه های مداخله گر که در کشور های خود شان زنان از تمام حقوق بطور نسبی ویا شکل های گوناگون بهره ور گردیده اند وبرای مامسئله حجاب ودرس وتعلیم زن وکار مشارکت را توصیه میکنند  ولی افغانستان متمدن روزی مهد فرهنگ وتمدن قلب آسیا بوده واینها تمدن وفرهنگ را از کشورما به خود بردند .

زنان افغانستان البته با زندگی طاقت فرسا  در طول تاریخ دست وپنجه نرم کرده از کار درمزرعه گرفته تا صنایع دستی وامور منزل زحماتی فراوانی را متقبل شده اند زنان آزاده  افغانستان همواره صدای آزادی خواهانه شان را بگوش جهانیان رسانیده اند طوریکه گفتیم زنان هم در جبهات کار هم در جبهات تعلیم وتربیه وهم در امورمنزل  هم در موسسات ودستگاه های تولیدی وموسسات دولتی مبادرت ورزیده وزنان قهرمان وآزادی خواه در سنگر های داغ مبارزه بخاطر استقلال ، تمامیت ارضی  بر ضد ارجاع داخلی واستعمارگران واستثمار گران رزمید ند وتاریخ درخشانی را از خود بجا گذاشتند وآنها برادران خودرا در سنگر جنگ های آزادی خواهانه تنها نگذاشتند ونگذاشتند که دشمنان وطن آزادی واستقلال شان را سلب کند نام این قهرمان زنان گرامی باد .همچنا ن صدها وهزاران زن دانشمند وتحصیلگرای وتعلیم دیده وبادانش در جبه علم ودانش بخاطر تعلیم وتربیه ورشد دانش فرزندان وطن رزمیدند  ودر موقف های وکالت وزارت  ولایت ودیگر مشاغل دولتی بخاطر خدمت بمردم افغانستان سعی وتلاش خستگی ناپذیر نمودند .

جنبش زنان که در زمان شاه امان اله غازی شکل گرفته بود درون مایه آنرا پیشرفت وترقی ونجات زن از محرومیت ورنج های گوناگونیکه دامنگیرش گردیده بو تشکیل میداد. که این تشکل حقوق و آزادی زنان را در تمام عرصه ها بخصوص تعلیم وتربیت ، حق تحصیل ، حق کار واستراحت ، حق آزادی فردی ،مصئونیت فردی ، آزادی گفتار وبیان اجتماعات ، فعالیت های سیاسی ومدنی ، سفر به خارج وسفرهای تحصیلی را تامین می نمود .وپس از یک دوره رکود وخشونت بار دیگر در دهه پنجاهم عیسوی مبلرزات زنان شکل سازمانی را بخود گرفت وبه جنبش سرتاسری آزادی زن درافغانستان مبدل گردید که در راس آن دکتوریس اناهیتا راتب زاد قرار داشت این زن دلاور و مبارز  که  افتخار نمایندگی مردم شریف شهر کابل را درپارا لمان بعهده داشت صدای زنان رنجدیده کشور را بگوش جهانیان ومسئولان امور رسانید وتاپای جان نهضت زن را رهبری وپاسداری میکرد .این قهرمان زن مبارز ودلیر صدها زن را درپوهنتون ومکاتب تربیه سیاسی وپرورش علمی داد وصدها کادر زن را به جنبش مبارزات حق خواهانه زن تربیه ورهنمایی کرد وبه برکت مبارزه آن درزمان حاکمیت نظام دموکراتیک وگذشته از آن جنبش زن در سراسر کشور به قوام رسید وتاحدودی حق شان تامین گردید درین دوره درخشان تاریخ جنبش زن بود که زنان با مشارکت شان درامورات دولتی ، کارگاه ها ومزارع موسسات ودانشکده ها مکاتب ومدارس به پیشرفت های نایل گردیده ودرتمامی شهر ها وولایات شوراهای زنان فعالیت داشت زنان درآن دوره دها وصدها مکاتب ، کودکستان ها وشیر خوار گاه ها وپرورشگاه ها را بنا ودرآن خدمت میکردند .قابل یاد آوریست که مشارکت زنان در جنبش سواد آموزی وسنگر درس وقلم بینظیر وگسترده بود حدودا 80 فیصد تمام معارف وموسسات یاد شده بوسیله زنان رهبری وآموزش میشد این جنبش درحقیقت پیش زمینه یک حرکت سرتاسری بخاطر تامین حقوق مساوی زنان بامردان بود .ولی این حرکت انسانی

برای ارتجاع داخلی غیر قابل تحمل بود زیرا باگسترش سواد علم ودانش مبارزه حق خواهانه زنان درکشورمنافع آزمندانه ، سود جویانه وشیطانی مفت خواران ولاشه خواران درخطر دیده میشد به همین دلیل دیری نگذشته بود که سر ارتجاع داخلی وسیلی از عقبگرایان افراطی از گریبان استثمار گران داخلی وخارجی برون گردید ودر تبانی هم جنبش آزادی بخش  جوان کشور مارا به دستیاری تروریستان عرب وعجم ازمیان برداشته وبخصوص زن بدرجه اول قربانی این فاجعه انسانی گردید با وجود هم جنبش های آزادی خواهانه کشور در وجود روشنفکران ترقی خواه صلحدوست وعدالت پسند ، دموکرات وآزادی خواه وطندوست وخدمت گزار پرچم آنها برافراشته وچراغ آنها روشن نگهداشته شده است .البته این یک حقیقت درد ناک تاریخ را همه بخوبی میدانند که هنوز اکثریت زنان  کشور در زیر پاشنه های خونین زن ستیزان تشنه به خون وچپاولگران قرن بیست ویکم جان میکنند ودست وپنجه نرم میکنند این ستمگران زروزور وغارت گران هستی های مردم افغانستان ودشمنان شرف  وناموس وطن بجای دفاع از زنان رنجدیده کشور لبه تیز ستمگرانه خود را برعلیه زن افغان آماج گرفته اند .چالش هاییکه همین اکنون در پیش روی زنان افغان قرار دارد از مصیبت جنگ گرفته تا زورگویی ستمگران قوماندانان جنگ طلب ، چپاولگران ، اختطاف چیان ، قاچاقبران انسان وتعصبات قومی ملی لسانی منطقوی جنسی  مناسبات ارباب رعییتی  قانون شکنی بیعدالتی  تفنگ  ومشکلات جهل مرض فقر بی امنیتی مصیبت مواد مخدره  بی اتفاقی  بیکاری بیماری مهاجرت ها خشونت های طبیعی وغیره چالش هاییست  که به زندگی زنان سایه افگنده است .که در نتیجه آن روزانه دها  زن جان خود را از دست داده ودها معیوب مفقودالا ثر ولادرک ودها  دربند کشانده میشوند وصدهای دیگربه خدمت اجباری وکار های غیر انسانی واسلامی مجبور ساخته میشوند .

راه نجات کدام است .راه نجات بسیار گسترده وفراوان وجود دارد با توجه به تجارب تا وقتیکه عوامل بدبختی از سر راه زنان گم نشود راه نجات دشوار خواهد بود زیرا مسایلی را که به عنوان موجبات رنجهای بیکران زن ستمدیده افغانستان برشمرده شد همه وهمه میباید با مبارزه وپشت کار زنان ومردان آزاده ازمیان برداشته شوند که ایجاب تلاش های جمعی وحکات دسته جمعی رامینماید تاوقتی که زنان کشور بدور نهضت ترقی خواهانه خود متشکل نگردند این پرابلم کماکان باقی خواهد ماند زیرا میگویند حق داده نمیشود بلکه حق گرفته میشود البته گرفتن حق نه تنها توصل به زور میباشد بلکه راهای بدیلی هم وجود دارد که یکی از آن کسب سواد ورشد سواد همگانی است تا زن افغان بوسیله سواد هم حقوق خود را بشناسد وهم صورت دفاع از خود را بداند ومبارزه سیاسی بدون داشتن درک وسواد مشکل است . مسئله تشکل ومراجعه به خرد جمعی  همصداشدن  شجاعت وقهرمانی از خود نشان دادن  قبول گذشت وقربانی  وقف وفداکاری جلب توجه مردان به مبارزه مشترک جلب توجه مقامات حقوق بشر  صلح جهانی   وغیره مبارزه پیگیر واصولی وتلاش انسانی بخاطر رهایی انسان  خود امریست که مارا قادر میسازد تا از روز  ضد خشونت برزنان وجنبش های تاریخی زنان افغانستان وجهان به خوبی استقباتل کرده باشیم   


March 5th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي