حزب واحد وجوانان
نوشتۀ: شهاب الدین سرمند نوشتۀ: شهاب الدین سرمند

  اگر کلمه جوان را به شکل ساده ولغوی مورد مطالعه قرار دهیم به آسانی در میابیم که جوان به همه آن جانداران گفته میشود که به حد میانه عمر طبیعی خود رسیده باشند ، اما مفهوم جوان وجوانان در اجتماع و از دیدگاه سیاسی با در نظرداشت سن وسال بیانگر واقعیت دیگری است ، بدین معنی که جوانان را زائیده و یا چکیده از طبقات مختلف همان جامعه میدانند  یعنی طبقات حاکم ومحکوم ، ظالم ومظلوم ، درا و نادار ، شهری و دهاتی .

بادر نظر داشت این بیان ،نسل جوان بدون درنظرداشت  پیوندهایهای طبقاتی بطور کل  در تضاد با عقب مانی و عقب گرائی وخواهان تحول وترقی میباشند وهمیشه میخواهند خویشتن را در تحولات و دیگرگونی ها یابند .

در کشور ما افغانستان با در نظر داشت  وضع تاریک سیاسی و اجتماعی، جوانان به مثابه نیروی كه اینده  به انها تعلق داردبدون تردید مواظبت، تربیت و پرورش لازم را خواهان اند . در بین نسل جوان استعداد ها را میتوان دریافت كه واقعاً حمایت و رشد از ان مایه شگوفانی و رونق زنده گی اجتماعی اینده همان جمعیت، سازمان، حزب و كشور میگردد.  نگاه كوتا به تاریخ نشان میدهد كه علاوه به ارگان های دولتی در سطح جهان، جمعیت ها، كمیته ها و سازمان ها، از همان بدو تاسیس خویش توجه مركزی را به جوانان و بكار انداختن انان به خاطر انجام وظایف و مسؤلیت های بزرگ برای اینده مبذول داشته اند . به یك دید مختصر در مورد جوانان و مواظبت از این نسل باید یاد آور شد که" كمیته بین المللی صلیب سرخ كه در سال ۱۸۶۳ توسط هانری دونان فقید یكی از اتباع صلحخواه و خیر اندیش سویس تاسیس گردید، از همان بدو تاسیس توجه و مواظبت از جوانانرا در سر خط مسائل مورد بحث قرار میدهد . و برای اولین بار سوال سازمان به نام جوانانرا، در جنب صلیب سرخ و هلال احمر در سال ۱۹۰۶ مطرح می سازد، و در سال ۱۹۲۳ اولین برنامۀ كار و خدمات ان در هجدهمین اجلاس اتحادیۀ جهانی صلیب سرخ (لیگ) به تصویب میرسد و این سازمان به عنوان یك سازمان وابسته به صلیب سرخ جهانی رسمیت میابد . عمده ترین وظایف این سازمان را اموزش، تربیت و اماده ساختن جوانان برای انجام انواع خدمات نیكو كارانه و سپس فعالیت و قبول مسؤلیت در جمعیت های جهانی صلیب سرخ و هلال احمر تشكیل میداد ومیدهد. عرصه دیگری توجه و مواظبت از جوانان را در سطح جهان صحت و ورزش در بر میگیرد . استفاده سالم از نیروی جوانان و پرورش جوانان در این عرصه تا به اشتراك در بازی های المپیك، یكی از معیار های دیگری توجه و مواظبت از جوانان میباشد . لازم است مختصرآ در مورد المپیک بنگارم اینکه :.

 

المپیك یكی از بزرگترین و كهن ترین جنبش اجتماعی انسان به شمار میرود و در بر گیرنده تمام عرصه های ورزش میباشد. بازی های المپیك در هر چهار سال یكبار در گوشه از جهان بر گذار میگرددو جوانان بیش از همه در این بازی ها سهم گرفته و نقش فعال را دارا میباشند . المپیك دارای پرچم "بیرق"، شعار، اتش، سوگند و سرود میباشد .

 

پرچم المپیك: برای اولین بار در سال ۱۹۲۰ در بازیهای المپیك انتوروپ تهیه شد و به اهتزاز امد . رنگ ان سفید خالص و در بین ان پینج حلقه با رنگ های ابی، زرد، سیاه، سبز و قرمز قرار دارد . این پینج حلقه نشان دهنده پابندی جوانان ورزشكار به اهداف المپیك و حمایت از صلح و صفا میباشد .

 

شعار المپیك: متشكل از سه كلمه تند تر، بالا تر و قوی تر میباشد .

 

آتش المپیك: به عنوان علامت مقدس و پاكی برای بازی های المپیك در نظر گرفته شده است .

 

سرود المپیك: سرود المپیك را در سال ۱۸۹۶ «اسپروس ساماراس» یونانی به روی اشعار كاستین پالا ماس ساخت . در سرود از جوانان و نقش جوانان بیشتر تذكر رفته كه ذیلآ به نگارش ان می پردازم :

 

سرود: شعله ها بسیار بر سر راه انسان درخشیده اند . شعله ها بیسیار به خاموشی روی نهاده اند و دود های ان در هوا پخش شده است . اما درخشش تو ای اتش المپیك، در روز سرود من تابان است، زنده و توانا تر از دورانی كه برای «زئوس» میتابید، برای جوانان (الید) كه در سرزمین خود پیكار میكردند، جوانهایی سر زنده و زیبا، همچون خدایان، انچنان برومند كه هنرمندان تصویر شان را به خدایان بزرگ پیشكش كردند، حالا آتش یونان بر پهنه دنیا میتابد، جوانان جهان بهم می پیوندند و رقابت میكنند، انكه روانش رخشان و جسمش چالاك است، انكه تاج پیروزی بر سر می نهد، غرور انگیز این ترانه را زمزمه می كند:

 

پیروزی از پیكار شرافتمندانه زیباتر است. همانند برجهای بلند جزیره و فانوس های روشن كه شب هنگام پرتو های شان ناو ها را رهنما می شـوند. ای اخگر المپیك ! تو همانند ماهی، با شعله هایت راه امید را به زائرین ساحل صلاح و صفا می نمائی، چنانچه تذكر داده شد، كه المپیك دارای سوگند نیز میباشد، و در سوگند المپیك چنین امده است: «بنام شركت كننده گان در بازیهای المپیك، سوگند یاد میكنیم كه به مقررات اجرای بازیها احترام گذاشته، از انها اطاعت كنیم . با روحیهُ پاك ورزشی، شرافتمندانه به خاطر پیروزی ورزش و افتخار تیمهایمان در مسابقات شركت نمائیم» . پس به این نتیجه میرسیم كه از قدیم ها در سطح جهان توجه و مواظبت نسل جوان، از اولویت ها شمرده میشد و جوانان را به مثابه نیروی كه اینده به انها تعلق دارد، مورد تربیت، پرورش و مواظبت قرار میدادند این شیوه به اشكال مختلف به مرور زمان عمومیت یافته و بلخصوص بعد از انقلاب اكتوبر و بوجود امدن دول سوسیالستی در جهان، میتود جدید كار در بین جوانان اغاز میگردد. بدین معنی كه سازمان ها در جنب و تحت رهبری احزاب حاكم در جامعه به نام سازمان های اجتماعی، اما در حقیقت كاملآ مصروف فعالیت های سیاسی، به مثابه مبلغین احزاب رهبری كننده با تشكیلات منظم عرض وجود مینمایند . كه میتوان از سازمان های جوانان كشور های سوسیالستی و سمتگیری سوسیالستی یاد اور شد. این میتود مطابق همان شرایط و زمان در كشور ما افغانستان نیز انطباق میابد و مبتكرآن حزب دموكراتیك خلق افغانستان (جناح پرچم) تحت رهبری زنده یاد رفیق ببرك كارمل میباشد،. قابل یاد اوری است كه در اغاز فعالیت خود سازمان دموكراتیك جوانان افغانستان به مثابه سازمان اجتماعی مدافع منافع قشر جوان كشور با روحیه عالی عشق به وطن، مردم و مبارزه با ارتجاع و امپریالیزم، ظلم و استبداد در تشكل جوانان به یك سازمان نیرومند و محبوب در بین جوانان مبدل گردید. و اهداف سازمان كه به طور مختصر، پر محتوا و قابل قبول به اكثریت جوانان در ۱۲ ماده اماده شده بود از حمایت وسیع جوانان وطن برخوردار گردید . اما قابل دقت است، كه قبل از تاسیس سازمان دموكراتیك جوانان، در كشور ما جمعیت دیگری هم فعال بود كه عمدتاً مطابق روحیه سازمان جوانان صلیب سرخ و هلال احمر فعالیت مینمود . این جمعیت سراسری عبارت از «جمعیت څارندوی و پالندوی افغانستان»، «د افغانستان څارندوی ټولنه» میباشد، كه در چوكات وزارت تعلیم و تربیه فعال بود . این جمعیت كه در بر گیرندۀ شاگردان مكاتب در بخش څارندوی و محصلین در بخش پالندوی، جدا از هر نوع پیوند سیاسی، مصروف امور اجتماعی ونظم عامه بود . این جمعیت در سال ۱۹۳۲ میلادی در افغانستان تاسیس شد و بعد از مدت زمان بنا بر عوامل از فعالیت باز ماند اما در سال ۱۹۵۶ عیسوی در چوكات وزارت تعلیم و تربیه افغانستان دوباره فعال شد .و تا به رویداد ثور ۱۳۵۷ به مثابه جمعیت جوانان اعم از محصلان و شاگردان به فعالیت های اجتماعی، هنری و كلتوری خویش ادامه داد. اولین تشكل در زمان حكومت شاه محمود خان به نام ویش زلمیان یا جوانان بیدار در سال ۱۳۲۶ شمسی مطابق ۱۹۴۷ عیسوی هسته گذاری شد و بدون تردید هسته رهبری انرا جوانان مبارز و وطن پرست تشكیل میداد مانند: عبدالروف بینوا، گل پاچا خان الفت، فیض محمد خان انگار، نور محمد خان تره كی، بعداً یكی از رهبران حزب دموكراتیك خلق، غلام حسین خان صافی و دیگران . بعد از ویش زلمیان احزاب و سازمان های دولتی و مخالفین دولت یكی پی دیگری به میان امده كه به ندرت در مرام و فعالیت انها از قشر جوان كشور یاد اوری گردیده است، مانند حزب دموكرات ملی، حزب وطن، حزب خلق، حزب سری اتحاد. امــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ، اتحادیه محصلین پوهنتون كابل: كه در سال ۱۳۲۹ اپریل ۱۹۵۰ تاسیس شد، به مثابه اولین اتحادیۀ محصلین در تاریخ كشور، راه مبارزه و سیاست را در بین صنوف عالی لیسه های كابل باز نمود و توانست تعدادی زیادی از جوانان را باخود در مبارزه مشترك، داشته باشد . چنانچه در بالا تذكر داده شد كه در كشور ما سازمان جوانان به مثابه مدافع خواست برحق و مشروع تمام جوانان و بلخصوص جوانانی كه با فقر، ناتوانی، بیكاری، ظلم و استبداد مبارزه میكردند، با درنظرداشت شرایط همان وقت تاسیس و به فعالیت خود تا به سقوط حاكمیت حزب وطن ادامه داد. تاریخ مبارزه و فعالیت این سازمان، بدون تردید، دربرگیرنده قهرمانیها، شهامت، وقف و ازخودگذری های حیرت انگیز و هیجانی میباشد . كه اینجانب بنا بر دلیل اینكه، رهبری این سازمان (سازمان دموكراتیك جوانان افغانستان) و بعداً اتحادیه جوانان، خوشبختانه حیات دارند، و امیدوارم كه در مورد تاریخ این سازمان كه دربر گیرنده وقف و از خودگذری، ایثار و فداكاری، شهامت و حماسه های جوانان مربوط این سازمان میباشد، حتماً و حتماً چیزی تحریر میدارند، عجالتاً از نوشتن مطلبی در این بارۀ خوداری مینمایم، و به رفته گان گلگون كفن این سازمان كه با هزاران ارزو و اُمید، جام شهادت نوشیدند و به جاودانگی پیوستند، درود میفرستم. طوریكه به همگان معلوم است، سقوط حاكمیت حزب وطن، خاموشی افسانوی و سوال برانگیز رهبری ان اثرات منفی و سر درگمی را نه تنها در بین اعضای حزب، كه عمری را با صداقت و شرافت تحت رهبری حزب به خاطر تحقق ارمانهای ان سپری كردن بوجود آورد ، بلکه سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان بعداً اتحادیه جوانان افغانستان را  نه تنها سردرگم بلکه کاملآ به نابودی کشانید . دلیل و انگیزۀ بازماندن و كاملآ از بین رفتن این سازمان از دیگاه من، همانا عدم استقلالیت اعم از لحاظ تشكیلاتی و سیاسی میباشد . در غیر ان مدت بیش از ۱۵ سال كار و فعالیت، بدون تردید، در پختگی و ابدیده گی این سازمان، بدون ثمر و دست اورد كادری نبوده و هم نمیتوان بود ، سکوت وعدم حضور فعال جوانان در یک سازمان منظم خود نشان دهنده پراگنده گی وعدم توجه ومواظبت از نسل جوان میباشد . دوستان ما حتماً مشكل امدن، امدن مخالفین سیاسی زمان حاكمیت را مطرح میسازند، با ابراز توافق به اند یشه و تشویش شان، تذكر میدهم، كه واقعاً روشنی را از تاریكی، علم را از جهل، ان هم در شرایط قومندان سالاری، باید تفكیك كرد كه این تفكیك خود بیانگر هوشیاری و ابدیده گی یك سازمان و یا یك حزب را نشان میدهد . به هر صورت، بعد از شكست حاكمیت حزب وطن، ورود به اصطلاح مجاهدین و بعداً نواده هایشان یعنی طالبان از پاكستان به افغانستان، قرار گرفتن مردم بیدفاع و مظلوم ما تحت شرایط دشوار ترور و اختناق، دهشت و وحشت، قومندان سالاری و عقب گرائی، جوانان به مثابۀ نسلی كه آینده به انها تعلق دارد به باد فراموشی سپرده شده بود . اما خوشبختانه، بعد از تاسیس و فعال شدن احزاب سیاسی، بالخصوص احزاب و سازمان های مترقی و دموكرات، باری دیگر توجه و مواظبت به این نسل اینده ساز صورت گرفت، اما این همه توجه در همان آغازین نشست های تاسیس این احزاب مختص بود که بعدآ این همه توجه به سردی گرائید  . اکنون که سران و رهبران همه این احزاب وسازمان ها به کبر سن رسیده اند ، ضرورت تربیه نسل جوان برای گرداننده گی و رهبری این احزاب از ضرورت های عمده شان به شمار میرود .  با در نظر داشت شرایط فعلی کشور

ودر دام افتادن نسل جوان در سازمانهای جهنمی  خارج از کشور و انجو ها که خود سبب انحرافات سیاسی وتمائل به اندوختن ثرو  ت میگردد ، حزب واحد باید با استفاده از تجارب گذشته  در تشکل وبسیج جوانان برای آینده کشور و کادر رهبری حزب واحد توجه نماید و کار در بین جوانان را مهمتر و بیشتر از هر زمان دیگر در نظر گرفته واز اولویت های  خود بشمارد.

چیزیکه مهم است وباید حرب واحد در مورد دقت لارم نمائید عبارت ازاستقلالیت این سارمان ها و یا بنیاد ها میباشد از دیدگاه من

استفاده از تجربه جمعیت حارندوی افغا نستان بهترین شیوه دادن استقلال تشکیلاتی به سارمان های اجتماعی میباشد . دور از حقیقت نیست که برای اولین بار حزب واحد «حزب متحد ملی و نهضت فرا گیر» بود كه صدای نسل جوان كشور را از تریبون اولین مجمع موسسان این حزب بلند کرد، از خواست بر حق انها در مبارزۀ صنفی، حق كار و تحصیل، كلتور و فرهنگ دفاع نموده، ابراز حمایت و مواظبت نمود. به خاطر تحقق و تطبیق این امر به ابتكار ایجاد (بنیاد جوانان) در جنب واحد گردید . بنیاد جوانان در اثر مواظبت، همكاری و رهنمائی های دوستانۀ حزب  توانست در كمترین وقت به بنیاد سراسری جوانان به مثابه مركز تجمع جوانان وطن پرست و مردم دوست مبدل گردد . چنانچه در گذارشات اساسی حزب چنین میخوانیم: (برای ما جای مسرت است كه در جنب تمام شوراهای حزبی ، بنیاد جوانان حزب به وجود امده و جوانان با درك و با اندیشه در ان تنظیم شده اند . همانطوریكه همه ما دوره و یا سن جوانی را سپری نموده ایم میدانیم كه جوانان علاوه از علایق، سلیقه و عشق وطندوستی و مردم دوستی، علاقه وافر به مسؤلیت های اجتماعی، كلتوری و فرهنگی نیز دارند . با در نظر داشت اینكه معینیت بنام جوانان در چوکات وزارت کلتور وفرهنگ افغانستان موجود است، كه میتوان تنها به موجودیت آن حساب كرد، اما كرده های ندارد كه جوانان را مجذوب بدارد، پس رسالت و مسؤلیت بزرگی متوجه كمیته ها و بالخصوص بنیاد جوانان افغانستان، به مثابۀ اولین بنیاد جوانان بعد از یك دوره طولانی كه سكوت را نیز با خود داشت، میگردد . ما زمانی دست اورد بهتر، سازنده تر و كارا تر را میتوانیم از ان خود داشته باشیم كه از تجارب گذشته استفاده دقیق و همه جانبه نمائیم، این تجارب در برگیرندۀ جمعیت ها و سازمان های داخل كشور و خارج از كشور میگردد . نباید فراموش كرد كه اگر معینیت جوانان جمعیت جوانان محصل و متعلم را به باد فراموشی سپرده، بنیاد جوانان به شكلی از اشكال در زمینه دست به كار شود، هدف از (د افغانستان څارندوی ټولنه میباشد)، منظور این نیست كه این جمعیت را بنیاد جوانان ایجاد و فعال سازد، بلكه باید از فعالیت های اجتماعی و كلتوری ان استفاده کرد . گروپ هنری و تیاتر را از بین جوانان تشكیل نمود و تا رادیو و تلویزون انها را بدرقه و حمایت كردو بلاخره از بین همین جوانان رهبران آینده سیاسی و دولتی را به جامعه تقذیم نمود . در چنین موارد از جوانانیكه با بنیاد جوانان ارتباط ندارند نیز باید دعوت به عمل اورده و بنیاد را مركز حل مشكل همه جوانان و برای همه جوانان مبدل ساخت .   به باور من، هدف و دیدی را كه حزب واحد در مورد جوانان دارد، از ارزش عالی در تربیت، پرورش و اموزش جوانان در عرصه های مختلف بوده، كه بیانگر مواظبت و برخورد مسؤلانۀ حزب در قبال جوانان، نو جوانان و اطفال كشور ما میباشد.اما مهم تحقق آن در پروسه عمل میباشد و آنچه همین اکنون درذهنم خطور کرد عبارت از استفاده از تجارب سازمان جوانان قبل از قیام ثور 1357 میباشد که سازمان جوانان واعضای آن نمونه از اعتبار و محبوبیت در بین نسل جوان کشور بودند .

به آرزوی اینکه همایش کنگره حزب واحد در بر گیرنده از نسل جوان کشور باشد و برای اولین بار به نسل جوان مسولیت های سیاسی به شکل دموکراتیک و به اساس اصل شایسته سالاری سپرده شود .

بگذار پیشکسوتان ، سر سفیدان و کهن سالان ما در مواظبت و پرورش نسل جوان خاطرات ماندگار از خود به میراث بگدارند و آینده حزب را در تربیت و پرورش نسل جوان مصون و ضمانت نمائیند .

شریط نو به کادر نو و رهبری نو ضرورت دارد ، زیرا آرمان ها را میتوان با تحلیل از شرایط انطباق بخشید .


October 4th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي