مراسم جشن باستانی نوروز در افغانستان وبدخشان
محمــــدالله  نصــرت محمــــدالله نصــرت

نفـــس بــاد صبــا مشـک فشـان خـــواهد شد           عـــالم پیـــر دگـــربـــاره جـــوان خــواهد شد

  چشـــم نــرگس به شقـایق نگـــران خواهد شد            ارغـــوان جـــام عقـــیقی به سمــن خواهد داد

مطربا مجلس انس است غــزل خوان و سرود

چـــند گـویی که چنین رفت و چنان خواهد شد

حافظ

نوروز یکی از سنت های نادری است که با وجود هزاران سال نشیب و فراز هنوز هم یکی از شاخص های اساسی فرهنگی در افغانستان به حساب می آید.

این روز که مصادف است با اول حمل (فروردین) تنها یک سالروز تقویمی، که آغاز یک دور تازه را در گردش زمین مشخص می سازد، نیست. نوروز در تاریخ و فرهنگ افغانستان مظهر بزرگداشت از زندگی، طبیعت و ارزشهای انسانی است که ریشه های عمیقی در شعر و ادب، هنر، فولکلور و رسوم خانوادگی و اجتماعی این کشور دارد.

گرچه در مورد چگونگی و زمان پیدایش نوروز پژوهشها از گمانه زنی ها فراتر نرفته است، اما مسلم است که عمر این سنت به درازای عمر اقوام آریایی است. به طور سنتی آغاز نوروز را به یما یا جمشید، فرمانروای اساطیری بلخ، نسبت می دهند. این افسانه در آثار بزرگانی چون ابوریحان بیرونی، طبری (مولف کتاب تاریخ الرسل والملوک، معروف به تاریخ طبری) و فردوسی بازتاب یافته است.

آئین های جشن نوروزی در افغانستان پیشینهً حداقل 3000 ساله داشته و ریشه های عمیقی در نظام مذهبی زرتشتیان دارد که تا غلبه اسلام براین سرزمین، رایج بود.

اما با وجود این پیشینه تاریخی، نوروز درافغانستان هیچگاه منحصر به کیش یا گروه ویژه ای نبوده است.

حتی ظهور و گسترش اسلام، که اعیاد مذهبی ویژه ای را با خود آورد، مانع برگزاری آیین های نوروزی نشد. بلکه نوروز دراین کشور با ارزشهای دینی در آمیخت و غنای بیشتری یافت. چنانچه بر افراشتن جهنده (پرچم، بیرق) حضرت مولانا علی (ک)، در شهر مزارشریف، اوج آیین های نوروزی درافغانستان است. پس از آن مردم تا چهل روز در دشتها که پر از گل سرخ می شود به گردش می روند.

مردم از سراسر افغانستان برای برگزاری این آیین دیرینه به شهر مزارشریف و ولایت بلخ سفر می کنند. در برخی دیگر از ولایات شمال کشور نیز با راه اندازی مسابقه های بزکشی برسرور نوروزی می افزایند.

در سایر روستا ها و شهرها نیز مردم اعم از زن و مرد با برگزاری آیین های ویژه به پیشواز نوروز می شتابند. برای بزرگداشت این روز لباس نو می پوشند، سفره ها را با شیرینی ها و خوردنی های خوش طعم رنگین می سازند و بیرون از شهر ها و محل های بودوباش، دردامن طبیعت یا در میدانهای خاص به تفریح و شادی می پردازند.

سرگرمی هایی چون تخم جنگی، کشتی گیری، سگ جنگی، خروس جنگی، اتن (رقص ملی)، آواز خوانی و غیره شامل آئین هایی است که در این روز برگزار می گردد.

تهیه و صرف هفت میوه و سمنک (سمنو، شومنک) آیین های دیگری است که با آن نوروز را در افغانستان گرامی می دارند.

سمنک که از گندم خیسانده و سبز شده تهیه می شود، مظهر خیرو برکت به حساب می آید و آن را به امید برآورده شدن نیاز ها و مراد ها می خورند. تهیه سمنک چندین روز را دربر می گیرد و دختران هنگام پختن دف می نوازند و آهنگ های ویژه می خوانند.

یکی دیگر از آیین های جالب این روز در افغانستان هدیه های نوروزی نامزدان است. پسران در این روز هدیه هایی همراه با ماهی و جلبی (نوعی شیرینی) به نامزدان خویش می فرستند و خانواده دختر با گذاشتن هدیه ای در ظرف آنرا به داماد بر می گرداند.

عده ای از افراد مسن می گویند که قبلا در بدخشان تا آماده شدن "باج" ، یک غذای ویژه نوروزی، اهالی خانواده برای چند ساعت سکوت اختیار می کردند، که آن را "پیخیرامج" یا سکوت و آرامش پیش از فرارسیدن نوروز می گفتند.

در این روز اعضای خانواده از مهمانی رفتن و همچنین پذیرفتن مهمان خودداری می کنند، اما ساکنان روستا بعد ازظهر تنها از روزنه های خانه خود می توانند با همسایگان خود صحبت کنند.

این مراسم را "کلا غزغز" یا "طلب طلبان" می نامند و این مراسم  همراه با ترانه خوانی و شعرگویی اجرا می شود.

یک نفر از روزنه، شالی را به درون خانه پرتاب می کند و خانواده با خواندن ابیاتی یک آروز می کنند. در این مراسم، عده ای از جوانان عاشق هم به خواستگاری دخترهای محبوب شان می روند.

در اولین روز از سال نو، ساکنان اشکاشم ،شغنان، واخان" ،دروازها و مرغاب بدخشان  افغانستان وتاجیکستان، از کوچک و بزرگ، در کوچه و خیابان شادمانی می کنند.

اکثر خانواده های بدخشی در خانه خود دف و دایره دارند. صبح نوروز دف و دایره را در زیر نور آفتاب می گذارند و زمانی که پوست این دف ها در اثر حرارت کش می آید، دختران به بالای بام می روند و دف نوازی می کنند.

در طنین صدای دف، بدخشانیان به بهار خیر مقدم می گویند. این جشن در بدخشان با نام "شاگون" و " خدیر ایام" معروف است و مردم بومی کلمه "شاگون " را سعید، نکو، خجسته، فرخنده و صفا و خوشی معنی می کنند"خدیرایام" به معنی جشن بزرگ است و از تمام جشن های عرفی، سنتی و مذهبی مردم این منطقه مهمتر است. نوروز یا خود جشن شاگون از قدیم ترین و کهن ترین جشن های مردم بدخشان است، که اکثر ویژگی های باستانی تجلیل آن، در بدخشان هنوز حفظ شده است.

در بدخشان اصولا آمادگی برای جشن نوروز، در سرتاسر سال ادامه دارد.

خانواده ها کوشش می کنند تا برای هر یک از اعضای خانواده خود یک دست لباس نو، ویژه نوروز آینده ، خریداری کنند، زیرا به باور آنها تجلیل از نوروز در لباس جدید خوش یمن است.

در ساعت سعید فرارسیدن نوروز، کدبانوها گیاه خوشبویی را در منزل دود می کنند که "سترهم" نام دارد.

نیمه شب روز اول سال نو، کدبانوی خانه در منزل آتشی برمی افروزد و صبح در میان اختر و خاکستر گرم آن، چهار دانه نان تنوری می گذارد، که آن را "قماچ" گویند.

این روز اعضای خانواده تمام لباس و اثاثیه خانه را بیرون می برند و در روی برف یا سبزه تمیز می کنند.

کدبانو در خانه را به روی خود می بندد وهمه قسمتهای خانه را تمیز می کند. این مراسم را در بدخشان " خدیردید " یا "خانه تکانی" می گویند. سپس روی دیوار و سقف خانه را با آرد "گل نگار" می کنند. این گل ها تصویر سم گوسفند، آهو و آفتاب را دارد و سمبل فراوانی، آسایش و خانه گرم است. این نقش ها تا بهار آینده باقی می مانند. وقتی کدبانو مشغول تمیز کردن خانه است، مردها دربیرون مصروف تخم جنگی ،پهلوانی ، پیگه ( چند نفری از بچه های جوان از یک راه دورتر از یک کیلو متر باشد رفته و مسابقۀ دوش را  راندازی می کنند،که بعد تا نفر سوم از آنها تقدیر به عمل می آید ،سرود می خوانند و کودکان به سرگرمی هایی مانند "کبک جنگی" و "خروس جنگی" مشغول می شوند. زنان جوانان دف می زنند و تاب بازی می کنند . تمیز کردن خانه الی ساعت 12 بجه بعد از ظهر ادامه پیدا می کند.

سپس شوهر و فرزندان وارد خانه می شوند و فرارسیدن نوروز را به یکدیگر شادباش می گویند. کدبانو به شانه راست آنها آرد می پاشد که نشانه سفیدی و صفای بهار است.در فرجام بهار نو ،سال نو و زندگی نو را قبل از فرارسیدن نوروز به شما وهمه بستگان تبریک ومبارک گفته کامیابی و سرفرازی از آن همۀ شما باد .

 

فصل بهار

بینگــــــر  دلــبرِ مـــن فــصـلِ بهــار آمــده است

مـــــرغ دل رقــــص کــنان ازپی کار آمــده است

مخــملین دامنِ صحـــراست همـــه دشـت و دمــن

بلبـــل از شــــادی به ایـن شهر و دیــار آمده است

ابـــری پــاییزی گـــریخته ز ســـری دره و دشت

کـبکِ زری عــجب مســت و خمــــار آمـده است

عـندلیب شــاد و غـزل خـوان ،بــرود سوی چمن

سنبــل و نـــرگس و شهــلا چه قطـــار آمده است

نغـــمۀ مســـت شنــو بـــاز از آن بــلــبـل شــــوخ

نو عــروسی کــه به آن حجــــلۀ یـــار آمــده است

گــلِ لالــه بینـگـــر مـــوج زنــــان دامــن دشــت

بـــا دلــی غمـــزده وقــــــلب فگــــار آمـــده است

بــه مشـــامم بــرســید عــطـــر بهــــــاران وطـــن

عــاشـــق تشنـــه بـــه دیـــدار نگـــــار آمــده است

" نصـــرتــا" بعــــد هـمـین مــدتِ دیــرینه نیگـــر

گل خوشبو و قــشنگ به سری خــــــار آمــده است

اشکاشم   -   بدخشان


March 17th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي