انگيزه های جنبش و شورشگری در هرات
رسول پويان رسول پويان

از تماس و معاشرت با مردم هرات برمی آيد که در اين ولايت تاريخی اقوام گوناگون، تيپهای متنوع و گروپهای اجتماعی و صنفی با شخصيتها و کرکترهای متفاوت زندگی می کنند. علت اين تنوع را می بايست در خصوصيت بندری و اختلاط های قومی، يورشهای طوايف از بيرون، ساختار مرکب اقتصادی و اجتماعی شهری و دهاتی و تبدلات و ترکيبات جمعيتی و فرهنگی بر محور عمومی فرهنگ و مدنيت خراسانی اين ولا در آستانة گذار به جامعة مدنی جستجو کرد.   

پس از فروپاشی امپراتوری تيموريان، طی سده های اخير نوعی ساختار و بافت مختلط در اثر ترکيب نظام کهن دهقانی، عناصر کلاسيک جامعة شهری و برخی عنعنات طوايف مهاجم پشتون در زير چتر فراخ فرهنگ و مدنيت به انحطاط کشيده شدة خراسانی هرات شکل گرفت. در پايانة اين دوره نظام مرکب نامبرده بر محور فرهنگ و مدنيت خراسانی هرات و زبان دری با لهجة هراتی می رفت تا در هيئت جامعة مدنی شخصيت تاريخی خود را متبارز سازد که جنگ درازدامن و حوادث اخير بر سر راه آن موانع متعددی خلق کرد.         

در پروسة درازدامن تغيير و تحولات تاريخی، در سه دهة اخير  (خاصه پس از کودتای ثور) مهاجرتهای گستردة داخلی و بيرون مرزی ترکيب و بافت نفوس اين ولايت را  دستخوش تغيير و تبدلات متنوع کرد. بيشتر تحصيلکردگان، فرهنگيان، تجار، اعيان و متنفذين مجبور به ترک هرات گرديده و در کشورهای خارج خاصه در مملکت ايران مهاجر شدند.  

فشارهای سده های اخير به اضافة اختناق و فشار دورة جنگ، ستم، تبعيض و استبداد طالبان، بحران، نا امنی و اختطافات جاری از يک جانب، دلهره از انتحاری های پاکستانی و فشارهای روحی و تحقيرآميز دورة مهاجرت در ايران  از جانب ديگر  مردم هرات را ضربات روانی شديد زده است. به آنها فرصت نداده تا با خاطر آرام در احيا و بازسازی فرهنگ و مدنيت تاريخی شان بپردازند.       

علاوه بر آن با تشديد خواص محافظه کارانه، تهديد انگزيشهای مذهبی به تحريک خارجيان و جواسيس شان، دوری از مرکز سياست، بی اعتمادی به دولت مرکزی و حالت «شولة خود را بخور و پردة خود را بکن» از موقعيت محوری و نقش کليدی مردم هرات در عرصه گاه ملی، بسی کاسته است.       

اين حس بی اعتمادی و عدم اطمينان به آينده، مهاجران مقيم ايران را خيلی بيشتر از اهالی مقيم هرات آزار می دهد و  سبب بحرکت آمدن موج وسيع گريز از فشارهای تحقيرآميز دورة مهاجرت در ايران و ترس از برگشت به افغانستان شده است. مهاجران در بسا موارد هست و بود خود را می فروشند تا بلکه با عائلة خـود به جـای امن برسند؛ ليکن بی خبر از  اين کـه باز در چنگ قاچـاقبران بی رحـم و عـاطفـه می افتند و در لابلای ماشين بی احساس و عاطفة فرهنگ و اقتصاد سرمايه داری غرب خرد و خمير می شوند.

هرويان ساکن هرات نيز در زير فشارهای نا امنی، فساد شديد دولتی، بی قانونی، آدم ربايی ها و تحريک احساسات مذهبی در جهت شورشگری توسط عوامل خارجی، بسی خسته، دلتنگ و مضطرب شده اند. بيشترينة شان بدنبال راه نجات می گردند. اين احساس سرد و نظرگاه منفی در واقع زادة عدم تعادل روانی، ياس و نا اميدی، تزلزل و بی ثباتی ساختار سياسی، اقتصادی، اجتماعی وحقوقی کشور است. 

دولت و نظام حکومتی بعنوان حافظ و نگهدار امنيت و مصئونيت های خصوصی و اجتماعی، حقوق و عزت مردم و تأمينگر ثبات سياسی، اقتصادی و اجتماعی، نه تنها نتوانسته است ابتدايی ترين وظايفش را انجام دهد؛ بلکه ديوار بی اعتمادی را در بين نظام و مردم روز بروز ضخيم تر ساخته است و  با اعمال ناموفق تکراری، آخرين اميدهای مردم را به يأس مبدل کرده است.   

هرات را در عهد محمدزايی ها جوی طلا و نقره می گفتند. سرقفلی ولايت، قوماندانی امنيه، مستوفيت، گمرک و غيره چوکی ها بسيار گران بود. حالا نه نتها همان آش است و همان کاسه؛ بلکه قيمت سرقفلی ها بسی افزايش يافته و بار فساد و رشوه کمر مردم را شکسته است.     

از اين زشت تر، بقول اهالی برخی از رده های قوة اجرائيه با باندهای تبهکار شريک اند و از گسترش اعمال  خلاف کسب سود می کنند. بيشترينة مسئولان و کارمندان قوای قضائيه و اجرائيه از آنان رشوه می گيرند. مردم می گويند که برخی از اين نا آرامی ها،  آدم ربايی ها و نا امنی ها در هرات جنبة سياسی دارد و از بالا هدايت می شود.        

در هرات روابط قومی و قبيله يی از هم گسسته است. قوم مسلطی وجود ندارد. نظام عرفی و سنتی در جريان جنگ توسط قوماندانهای مسلح و مليشه ها از يک طرف و ذريعة طالبان از طرف ديگر ضربات کاری خورده است. دولت کنونی اتحاد و هم آهنگی محلی هراتی ها را که بر محور توسعة صلح، سازندگی و بازسازی براه افتاده بود، بشکل آگاهانه و مغرضانه فروپاشانيد و بجای آن نا امنی، بحران، آدم ربايی، اختلافات مذهبی و نفاق گسترش يافت؛ همسايگان و قوای خارجی هم بطور سياستمندانه از آن استقبال کردند.    

تجلی ارزشهای بنيادين و اهميت استراتيژيک هرات در گرهگاه آسيای ميانه و جنوب آسيا به طبع همسايه های ما خوش نمی آيد. ثبات يابی و استقرار پايدار امنيت در هرات اهميت ثوق الجيشی اين ولايت را متبارز می سازد؛ موضوع عبور پاپلين گاز، پروژة بند سلما، خطوط ترانزيت و ديگر پروژه های عمدة اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جايگاه استراتيژيک هرات را در منطقه تثبيت می کند. 

به اين سبب دستهای نفاق انداز و تفرقه افکن از آستين بيرون شده و جنگ سنی و شيعه براه می اندازند. هدف اصلی آنها برهم زدن صلح و امنيت و جلوگيری از رشد و توسعة اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هرات می باشد. اگر به تاريخ نگاه کنيم در می بيم که اين سياست کهنه و قديمی دير زمانی است که مردم هريوای باستان را آزار می دهد.          

در هرات انگيزشهای مذهبی تاهنوز می تواند به تحريک خارجيان و مهره های گوش بفرمان شان اتحاد، همدلی و زندگی آرام و صلح آميز مردم را تهديد کند. پس از تشکيل حکومت صفوی در ايران و درازدامنی رقابتهای خونين شيبانيان و حکام صفويه، ما هماره ناظر اختلافات شيعه و سنی بر مبنا تحريکات سياسی و ايدئولوژيکی حکام و حاميان آنها در هرات بوده ايم.       

حالا اين اختلافات بر محور مثلث رقابتهای حاد سياسی و ايدئولوژيکی منطقوی که برمبنای منافع اقتصادی، سياسی و اهداف استراتيژيک پاکستان، عربستان سعودی و ايران پيش برده می شود، بسی گرم شده است. طرفهای درگير و رقيب منطقوی و بين المللی در اشکال نهان و آشکار از اين انگيزه های مذهبی مردم استفاده های بس متنوع می کنند.           

در عهد امير عبدالرحمان خان        با اهل تشيع رفتار دوگانه شد. نخست آنها آزادی اجرای مراسم مذهبی داشتند؛ اما بزودی اين آزادی بکلی از اهل تشيع گرفته شد. در دورة اخير کشورهای خارجی بخصوص سران پاکستان، ايران و عربستان سعودی در جهت حفظ، نگهداشت و مشتعل سازی انگيزه های اختلاف برانگيز مذهبی سرمايه گذاری زيادی کردند.

آنها برای گرم نگهداری بستر و زمينه های اختلافات مذهبی، افرادی را تربيه و به خدمت گماشته اند. مساجد، مدارس و ديگر نهادهای اجتماعی و مذهبی را تمويل می کنند. هدف آنها خدمت به اسلام نيست؛ بلکه اختلاف افگنی در بين امت اسلامی و برادران دينی سنی و شيعه در هرات می باشد. ايشان در واقع می خواهند بمب ها و بشکه های مواد انفجاری را در جاهای مناسب جابجا کنند تا در موقع لازم انفلاق و انفجار بوجود آوردند. چنانکه در روز عاشورای  سال 1366 خورشيدی ما شاهد اين حادثة ناگوار بوديم.       

برای خنثی سازی دسيسه های آشکار و پنهان بيرونی بايد سطح آگاهی مردم ارتقا يابد؛ ظرفيتهای درک، تحمل و پذيرش همديگر در بين اهل سنت و اهل تشيع گشايش پيداکند؛ عقل و دانش جايگزين تعصبات کور و اختلافات نابجای مذهبی شود؛ منافع ملی و ميهنی بر مبنای اهداف عمومی و مردمی در نظر گرفته شود. لازم است تا همه انرژی ها در راه تأمين امنيت، استقرار عدالت و قانون، رشد و ترقی کشور و توسعة بنيادی ساختار جامعة مدنی تمرکز يابد.   

جای آه و افسوس است که گفتار غرض آلود شخص و اشخاص وابسته به خارجيان بتواند در بين مردم سنی و شيعه اختلاف ايجاد نمايد. ما بايد اين نقطه ضعف را هرچه زود تر با تبليغ و ترويج مؤثر در بين مردم و کار وسيع فرهنگی رفع کنيم. ورنه خارجيان به آسانی می توانند توسط مهره های وابسته و عمال خود مردم را به جان هم اندازند و آتش جنگهای مذهبی را مشتعل سازند که مثال بارز آن واقعة روز جمعه 18 سنبلة سال 1390 خورشيدی در شهر هرات می باشد.              

کشش و جاذبه هاييکه می توانند در بين مردم هرات اتحاد، همبستگی، شور و دل زندگی خلق کنند، همان عناصر مثبت جامعة مدنی، امنيت و مصئونيتهای اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و فرهنگی، بازسازی و نوسازی، رشد و انکشاف تجارت، زراعت، باغداری و مالداری و فراهم سازی زمينه، فرصت و آزادی های کافی برای رشد و شکوفايی فرهنگ و مدنيت تاريخی اين خطة باستانی می باشند.

 

20/6/1390


September 20th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي