نوروزمیراث باستانی امپراتوری دهقان برزمین است
حسن پیمان حسن پیمان




 

 

 

 

سلام

 به نوروز

سلام بر نوروز وبرهمه افریده گانش

سلام بربهار دلرباومرغزارانش

سلام به گلهای قشنگ معطرنوروزی

سلام برلاله های سرخ سینه داغ بیابانش

سلام برچمنزارگلگون وبلبلانش

سلام برمرغان خوش الحان وابشارانش

سلام بر کبک مست وقمری وکبوترانش

سلام بر بابه دهقان وکشت وکار وسبزه زارانش

سلام بر نرگس وارغوان وباران وبهارانش

که دراین سوخته زمین خون چکانم؛

درزیرباران راکت ومین ومرمی:و

درعمق خون واتش ودهشت

کزچنگال خونین شرارت پیشه گان

 عفریت شوم و شیاطین

وزچنگ این عاصیان دوزخیان

این دشمن نوروز ونوبهاران

مردانه سرمیکشید،و

باکهنه بی امان اندرستیزید.ا

 

وسلام:بر

بران بیوه زن و یتیم پابرهنه 

سلام بر همه گرسنه گان و فقیران

وبرهمه ازاده و موءلد ومحنتکشان

سلام بران عزیزان بافرهنگ:ر 

کز نعمت نوروز وحیات نو

ازسنت اصیل باستانی

وزفرهنگ وعنعنۀ آبائی خود

زیردشنۀ استبداد وفساد مافیائی

طرازفاشیسم طالبی

ازازادی بیان

محروم ساخته شده اید....!و

 

وسلام:بر

 بران هم میهنان که:ر

برغم خشونت وفرهنگ ستیزی

حسادوتعصب کور

برغم برترجوئی وپلشتی

باشوروهلهله؛

نوروزراگرامی میدارید.ا

سلام:بر

 برشما نو اندیشان

نوباور ونوسازان

سلام برنوپذیرانیکه

همچونوروز،نو می افرینیدو

 

چون خورشیدنوروزی

بر همه گان نورافشان...!و

 

پیام نوروز:-   نوروزپیام اورشوروبیداری است که؛باگامهای سبز بهاری به همه عالم هستی وزنده جانها حیات تازه هدیه میکند؛وبه زمین واسمان وخورشیدوستارگان وکهکشانهاوبراب وهواوحیوان ونبات دراین پهنای هستی وطبعیت؛شور وحرکت وهلهله می افریند.شیپورپیام وپیغام بهاری رادرسراسرگیتی طنین اندازمیسازد.عشق تازه،پرورش وروئیش وپیدائیش نورابه عروس سبزپوش بهارپیش کش مینماید وارمغان میدهد.این پیام اورمهرومحبت ودوستیها،دررگ رگ تن عروس بهار باشورتازه جاری میگردد.واین راز ورموزی است که،ازنوروروشنائیهابرضدتاریکیهابرمیخیزد.نوروزوبهار سبزچون عروس زیبا بالبخند صمیمی پرمهروپرعاطفۀ  حیاتبخش خود؛زیست باهمی روئیشهاوپیدائیش نوین رادربسترعالم کهنۀ پیشین خودنهادینه میسازد؛وبا دنیای کهنه وداع میکند.وپیوسته به روشنی وتازه گی وروئیش جدید مینگرد،وبا گذشت یکسال دیگر از عمر جهان کهنه با همه زشتیها وبی عدالتیها،جنایات وفجائیع خود وبا همه بدیها وخوبیهای خود،نوروزدیگری وبهارسبزدیگری باشگوفه وطراوت وباتازه گیهای نوین خود می ایدا؛ تاتمام طبعیت را روح وروان وجان تازه ببخشد وبمثابۀ مظهرزنده گی نوین جهان تازه ونوینی را بنا کند.وهمه را به استقبال تماشای طبعیت زیبای نوین دیگری فرا میخواند.منجمله کرۀ خاکی مازیر اسمان نیلگون وطبعیت لا یتناهی،جائیست که نوروزعروس بهاررا می اراید؛حریرسبزنفیس برتن درزیرچترشعاع زرین خورشیدچوقندیل رنگارنگ بلورینی،باساز واوازخوشالحان پرنده گان وبا سرود وسرور قناریان وباکبکهای مست وخروشان ومخمور از نغمۀ دلنواز میلودی ابشاران قهقه کنان"درفضای اگنده ازشمیم غنچه های خندان وگلهای باز ونیمه بازونورستۀ بهاران"باجشن وپایکوبی فراوان؛موسوم اعتدال وبرابری شب وروز ورستاخیزی ازجنبش دهقانان،باغداران وکشاورزان در مسیر کاروتولید وجنبش روئیدن وبوئیدن وموجی از شور وبیداری وحیات نوین را  مژده میدهد.!که:و

نوروزامد نو بهار امد

نخستین روز سال امد

نخستین سلطان زمین

 باعزم وباایمان امد

درنوروز،طبعیت با تبدیل جامۀ کهن والودۀ خود به بخمل سبزقناویزی که با گلهای رنگارنگ وبا رسم وتصویرزیبای دست ظریف بهارنقش بسته است،به تن میکندوجامۀنو میپوشد.که منجمله؛ انسان وحیوان ونبات وهمه ذیروح که جزءطبعیت هستند،وارد مرحلۀ جدیدی اززنده گی خود میگردند.جشن نو،سرود وشادمانی نو،حرکت نو،صدای نو،نوای نو،اندیشه وتفکرنو،باورها وارمنهای نو،جنبش ورستاخیز نو،طراوت وتازه گیهای نو،خلاقیتها واستعدادها وسازنده گیهای نو،روئیش وجوشش وخروش نو،همبستگی وهمسوئی وتکانه های نو،همچون خون صاف ونووعاری از همه امراض وبیماریها؛دررگ رگ انسان وحیوان ونبات وزمین وتمامی زنده جانها وطبعیت وهستی ان جاری میسازد.وبه همه عالم ذیروح وزنده جان؛نوروجان وروح تازه میبخشد.ازیکسال بسال دیگر پیوسته متکامل تر،رشد یابنده تر،پربارتر وغنامندتروتابناک تر میگرداند.وبا دانه های عطر اگین بارانهای نوروزی،جان وتن طبعیت وهمه هستی روی زمینرا پاک میشوید.وازتمام الوده گیها وکثافات،کدورتها ولوثها،کینه توزیها وبدبینی ها ونفرتها؛عاری وفارغ میسازد؛وبجای ان تخم عشق ومحبت،صفا وصمیمیت،همنوعی وهمسوئی وهمدلی ودوستی رادر بسترگرم قلوب میکارد وبا بالبخندمهرآگین بوسه میزند.وشاعربااحساس ونوع پروروعاری ازبغض وکین وپاک ضمیرازهمین رومیگویدکه:و

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار ارد

نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار ارد

"------"

ونوروز یعنی روزنوین،روز اول سال،روز افرینش،روززائیش وپرورش نوین،روز تولد وولادهای نوین را به پرستاری مینشیند.وبویژه اینجالازم به تذکرمیدانم که:(صاحب این قلم افتخاردارد وبخود میبالدکه خودرا ازنوزادان ومتولدین این روزمیمون وخجسته یعنی روز نوروزمیشماردکه؛بروی شناسنامۀرسمی در (1332خ)ثبت دفاتر احوال نفوس گردیده است؛وباتوجه به اشکالات دورۀخدمت وبویژه بنابرشیوع فساداخلاقی درادارات نظامی؛دران وقت معمولأ نوجوانان امادۀ دورۀ خدمت را دو ویاسه سال خردترثبت شمارنفوس می نموده اند که شاید با سال(1329خ)مصادف گردد که درروز اول حمل روز(نوروز)درظهرروزجمعه دراثنای شلیک توپ هابراستقبال نوروزکه در بالای تپۀ(تل عاشقان)دردروازۀشرقی میمنه نصب گردیده بود درجریان مراسم عنعنوی نوروزی؛درمرکزشهرمیمنۀ ولایت فاریاب درناحیۀ(چهارم)به یک فامیل بزرگ اوزبیک(تورک) حاجی عبدالرسول ابن مصطفاقل (آق سقال)دریک خانوادۀ روشنفکرودهقان کمزمین چشم به دنیا کشوده است.)دراینجا یکبار دیگرمیخواهم تأکیدنمایم که؛واژۀ(آق سقال)به دری-فارسی(ریش سفید یا کلان قوم)معنامیدهد؛درحالیکه دربین سائیرجوامع دیگربه شکل غلط ان بنامهای(اف سقال-اب سقال-اوسقال-اپ سقال وغیره) هرانچه که به زبان وقلم ایشان راست وبرابرامد میگویند ومینویسندکه؛هیچگونه بار معا نی رابه هیچ زبان افاده نمی نماید،چون یک واژۀ اصیل تورکی هست به مفهوم ان نمیدانندونادرست افاده میکنند؛چون این واژه درلسان سائیراقوام درافغانستان از دوران امپراتوریهای مغولان وتورکان به این سورائیج گردیده است؛بهتراست به شکل درست وصحیح ان بنام(آقسقال)بکاربرده شود واگراشکالی موجود باشد؛کلیمۀدری-فارسی ان(ریش سفیدقوم)بایدبکاربرده شود؛مراد از استعمال درست واژه است ،نه کدام مطلب دیگر.ا

بناأبه این جشن باشکوی از این ولادتها وزائیشهای نوین وتولد طبیت خودرا شریک وسهیم دانسته بیشتر خوشی وسرورراباید بخود راه دادواین روزرتاریخی را بیشترگرامی داشت.ا--زیراطبعیت نوین وزیبا وبهاران پر جوش وخروش ونوروز باعظمت با همه افریده هایش وپدیده های نو ظهورونوینش متولدین روزنوروز رامبارک بادمیگویند،ازاین ولادتها وزائیشهای نوین نوروزی؛همگان وهمه ذیروح وزنده جان؛به گرمی وبه خوشی ومحبت امیزاستقبال گرم نموده؛این روزرا روزسعادت،روز امیدوارزوها وروز فرحت بخش به فال نیک گرفته،جشن وپایکوبی مینمایند.وازنوزادان نوروزی با مهروعاطفۀ ویژه  مواضبت وپرستاری مینمایند.ا

درنوروز،طبعیت بارنگ سبز وگلگون خود ارامش خاطرمیبخشد ونمادی از حرکت تغیر وتکامل ودگرگونی در طبعیت است.که در این دگرگونیها انسانها باید؛اندیشه ها،معنویات وطرزتفکر وروشها ورفتارهای خودراعیاروبه نحو نوین ان دگرگون نموده بسط وانکشاف دهند.خشونتها وکدورتهاونفرتها،به عطوفتها،وبه دوستی ومحبتها مبدل گردد؛صفا وصمیمیتها  وعلاقمندیهاوهمسوئیها دردلها راه یابد واز لوث وناپاکی وازهر نوع تعصب وبدبینیهاوبرترجوئیهاکه دشمن خطرناک بشراست،فارغ گردیده وبه فصول نوین وبه روزگار نوین،گامهای نوین ومتین بگذارند؛وبه ارمان نو،زنده گی نو وبه کاروفعالیتهای نو باید اغاز نمایند.وازان رو بایدبادرودها وباسلامهای پرحرارت اذعان داشت وگفت:سلام به نوروزوبه همه افریده های نوینش،سلام برطبعیت زیبا وگلهای قشنگ ودلربایش،سلام  برگلهای شبو ومرسلهای معطروارغوان زارانش،سلام بردشتهای لاله های سرخ وسینه سوختۀ داغدارانش،سلام بربلبلان مست وبرکبوترانش، وبر مرغان خوش الحان وبرسبزه زارانش؛سلام بربیوه زنان ویتیمان پابرهنه وبی سرپرستان؛وسلام ودرودبیپایان به مادرانی که با اه وضجۀ عالم سوز خود برسوگ عزیزان وگلگون کفنان وبه  پای درد وماتم فرزندان قربان شدۀ خود نشسته خون میگیریند؛سلامها ودرود گرم وپرحرارت به بابه دهقان به کشاورزان،باغداران ودام پروران وتمامی موءلدو خلق محنتکش که درزیرباران راکت ومرمی وفرش مین ودرحصاردهشت افگنان ودوزخیان ودراسیر چنگ مافیای مواد مخدر این عاصیان جهنمی وشرارت پیشه گان؛باایمان راسخ وباشهامت بلند وبدون هراس؛ شب وروز بازحمت طاقت فرسا وبا عرقریزی وبا ابلۀ کف دست تولید میکنند و نعمات می افرینند وبه همه عالم پیش کش میکنندو خدمت میکنند ومحصول رنج وابلۀ کف شماکام دیگرانرا لذیذمیسازد.!سلام بر همه ای هم میهنان عزیزوبویژه انانیکه این روز عنعنوی وفرهنگی-تأریخی ابائی را،بمثابۀ یک سنت پسندیده علی الرغم همه خشونتها وحسادتها ونا ملائمتها وتعصبات کورباشوروهلهلۀ فراوان وباگرمی به استقبال ان میروید.وبمثابۀ یک میراث باارزش واصیل فرهنگی نسل بالنسل از هزاران هزار سال بدین سو حفظ نموده این روزپرفیض وبا برکت راهمه ساله بیشترازپیش پربارتروغنامند تر نموده به ان رونق وصیقل بیشترمیدهیید.ا

 

ادامه دارد......و

 

حسن پیمان

 

 

نوروز روز جشن ولادتها

ِِِِِِِِ

 

ا ی  بهار  اوج  ارزو   ا ی   نوید   شر ا فتها

بیاازملک دل برچین همه تخم شرارتها

نسیم صبح گاهی ازچمن بوی سمن ارد

بهار امد بهار صلح و  دوستی و سعادتها

امدیم پاک ازازل ناپاک بودن  عار  ماست

بیا  از نوروز  آموز  رمز پاکی و  نجابت ها

افتراق  و خصم وکین من وتوازبهرچیست

دراین راه خطا چه باشد حاصل جزندامتها

بکام خویش مهار سازیم به حق نقش طبعیت را

اگر از قلب پاک ریسیم همه تار  رفاقت ها

شور مستی بلبلان اندر چمن از سر گرفت

روز  نوروز  بوده  بزم  بهار و  طر ا و ت  ها

زمستان دیگری از اشک خونین درگذشت

ای   بهار  التیام  زخم ، بیاور  طبابت  ها

کنون شائیسته میباید دگر سازیم شعارخود

گل  مهر و محبت زنده باد،مرگ برنفاقت ها

گر کند  طوفان رحمت  دشت د لها  در بهار

برد  زنگ کدورت  ها ز رخ گرد  ملا لت  ها

بجای  بغض  و   کین و نفرت گزینی با یدت

بهار  الفت  و اخوت ، نویدبخش صداقت ها

در بهار  دل  شگفت گلهای وحدت  جاودان

ای  دیار  دوستی  و سر زمین  رفاقت  ها

بهار  نو  نوای  نو   امید  و  ارزو   های  نو

بیا ای پاک باز نهیم با هم سنگ  عدا لتها

بلبل  شوریده  را درجشن  نوروز  دیده  ام

به کشتار گاه گلان بودست پرستار جراحتها

گرشکست دی ، پای بلبل دام کین  باغبان

عشق وایمانش فزون شد تا فزون شد قساوتها

گل  و  بلبل بهم سازید و  برغارتگران  تازید

بشکنید دستان گل چین ، درب دژ حصارتها

بلبل ازجوراسارت چون قفس درهم شکست

گل  عش  نوین دارد  به  گلزار  سعادت ها

به  کف  آر قلب خونین یتیم و بیوۀ غمگین

تا بیابی سجدۀ راستین  و  راز عبادت ها

هر  ذرۀ  زر خیز  خاکم  منبع  مهر و  و فا

ای کشور افتاب و چشمه سار سخاو تها

کار گرو دهقان کند اخر شگوفان این وطن

رشک فردوس جهان دارد بهار فلاحت ها

ببال اکنون تو ای دهقان که وقت کشت وکارامد

شود خرم وطن ازکار  و  پیکار و  رقابت ها

لاله  های  سرخ  دامانش  به  امواج نوین

سرود عشق میخوانند و  نغمۀ وصالت ها

پایکوبی سزد دهقان به جشن سوسن وسنبل

که ان روز روز نو باشد و رفع درد و افت ها

صبحدم  دیدم  پری وش  درتماشای چمن

گل رویش بهاران داشت زنرمی و لطافتها

زانداز نگاه مست و مخمورش خجل نرگس

چه اهو چشم مهپاره،خط وخالش قیامتها

بناز"پیمان"جهان جنبدبه نوروز"روز زاد" تست

زمین پوشد قبای سبز به این جشن"ولادت"ها

حسن پیمان

مارچ/23/12


March 23rd, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي