روز جهانی کارگر و وظیفه واقعی ما
سیامک ستوده سیامک ستوده

 

برای بسیاری روز جهانی کارگر که یادآور مبارزه کارگری و ضرورت اتحاد طبقه کارگر به منظور تحقق خواست ها و مطالباتش می باشد، فراتر از دادن بیانیه ای در گرامیداشت این روز و تاکید بر ضرورت اتحاد کارگری تا سال بعد نمی رود. در حالی که اتحاد طبقه کارگر نه با صرف توصیه و تاکید این و آن، بلکه تنها از طریق خودآگاهی طبقه کارگر حاصل شدنی است. مبارزات پراکنده اقتصادی و خودبخودی معمولا نتیجه آنست که درک کارگران از منافع خود فراتر از منافع آنی، لحظه ای و گروهی آنها نرفته است. منافعی که نه بیانگر همبستگی و وحدت کل طبقه کارگر ، بلکه همبستگی های گروهی و پراکنده آنان می باشد. وقتی کارگران یک کارخانه برای افزایش مزد خود دست به مبارزه می زنند، این مبارزه قبل از هر چیز بیانگر درک آنها از منافع مشترک خود بعنوان کارگران فقط یک کارخانه و یک واحد، و نه کل طبقه کارگر می باشد. در حالیکه اگر کارگران در پی خواست عمومی تری مانند تغییر قانون کار و ... می بودند، خودآگاهی خود از اشتراک نفع دایره وسیع تری از کارگران، یعنی ضرورت مبارزه سیاسی و لزوم به میدان کشین کل طبقه را برای چنین خواستی به منصه ظهور می رساندند. همینطور، وقوف کارگران به اینکه انقلاب کارگری در یک کشور در همان محدوده باقی نمانده و اغلب به یک انقلاب جهانی منجر می گردد، ضرورت به میدان کشیدن کل طبقه کارگر جهانی و اتحاد کارگران در چنین مقیاس عظیمی را به آنها تفهیم و در دستور کارشان قرار می دهد. باین ترتیب است که اتحاد کارگری نه از طریق صرفا توصیه و تاکیدات گروههای سیاسی در بیانیه های مکرر و گاهی خسته کننده سالیانه شان، بکله تنها از طریق تلاش مستمر و زنده، در فاصله میان این شادباش گوئی های سالیانه، برای بالابردن واقعی خودآگاهی توده کارگر به منافع هر چه مشترک تر، وسیعتر و عمومی تر خود قابل حصول می باشد. آگاهی تا حدی که به میان توده ها برود به نیروی مادی برای تغییر وضعیت آنها تبدیل می گردد. وگرنه در حد فعالیت و تولیدات آکادمیک که هیچ ربطی به پراکسیس انقلابی ندارد، باقی می ماند.   


May 1st, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي