گفت و گو با منیژه نادری
شیرین نظیری فعال حقوق زن شیرین نظیری فعال حقوق زن

 

 

زنان سرشناس افغانستان

 سردبیر فصلنامۀ "نهال" و مسئوول
نهاد نشراتی "شاهمامه"

 

مدتی پیش دفتر شعری تحت عنوان " دخت غروب "با پوشانه براق و طراحی خیلی ها زیبا بدستم رسید. کنجکاو شدم که بدانم این کتاب با این همه برگ آرایی وچاپ دلپذیر درکجا وبوسیله چه نشراتی به چاپ رسیده است.
همینکه برگه نخست آنرا روگشتاندم ، چشمم به نام شهیر وباستانی شاهمامه افتاد. خیلی ها خرسند شدم. خرسند به اینکه ما درمهاجرت ودرکشور غریبه یی مانند هالند ،نهاد نشراتی شاهمامه را داریم که ازبابت چاپ کتب ورساله، غنیمت بسیاربزرگ برای نویسنده گان و قلم بدستان خارج مرزی است. 

پرافتخارترومهمترازهمه اینکه؛ نشرات فرهنگی – اجتماعی نهاد شاهمامه را بانویی به نام منیژه نادری مدیریت میکند و نخستین بانویی افغانستانی است که درین عرصه گام نهاده وبا چه سختی های کارش را آغازکرده، خوشبختانه موفقیت های کم نظیررا نیز،کمائی نموده است. 

بهتراست درباره این همه پرسش های که درذهن ما بروزکرده. ابتدا بانومنیژه نادری بصورت فشرده راجع به کارکرد های خود؛ وسپس به پرسش های ما پاسخ ارائه داشته ودرلابلای گفت وگو، بیشتر خود را به ما معرفی دارند.
بانومنیژه نادری عزیزدرود برشما!

ممنون ازینکه برایم فرصت دادید تا سر صحبت را با شما بازنمایم.
درود بانو شیرین نظیری گرامی ؛ منهم خیلی خوشحالم.

 

  

در نومبر 1971 در کابل تولد شدم. به زبانهای انگلیسی، هالندی و اردو نیز آشنایی دارم.

نخستین کارم گرد آوری و ترجمه زندگینامه زنان برندهٔ جایزه نوبل بفارسی است که در ۲۰۰۰ میلادی در پشاور به نشر رسید و تا آن زمان ۳۸ زن جایزه نوبل گرفته بودند که همه در این رساله معرفی شده اند

دومین کارم ترجمه زندگینامهٔ نقاشان مهاجر افغان اثر زنده یاد استاد محی الدین شبنم است که من ترجمه آن را الی سپتمبر ۲۰۰۱ به پایان رسانیدم و در اکتوبر ۲۰۰۲ به حمایه مالی یونسکو و ملکه هالند به چاپ رسید.

سلسله سواد آموزی «۹۹ گام» اثر دیگریست که به همت آقای ابراهیم سروش آغاز شد و همسرم عتیق فقیری و اینجانب در تدوین و ویرایش متون این سلسله  دوجلدی سهم گرفتیم. البته کتاب خوانش و تمرین هر دوره جداگانه تهیه شده است که تقریبا پراگنده ۳ سال وقت را در برگرفت و در بهار ۱۳۸۷ خورشیدی  تکمیل شد و بار بار از جانب بنیاد شاهمامه و شخص آقای سروش به مراجع مختلف سوادآموزی افغانستان جهت چاپ پیشنهاد و تقدیم شد، ولی تا به حال بنا به عدم توجه به نشر نرسیده است. در این اثر که شامل ۹۹ درس است، بیشتر کوشیده شده است که آموزه های نو و آگاهی های مطابق عصر و زمان به سوادآموز داده شود تا ذهنش از فضای تعصب، دود و باروت فارغ شود و به یک دنیای متمدن بیاندیشد. و روی جلد آن در سایت شاهمامه موجود است

 البته چون مسؤولیت مجله بیرونمرزی (آموزشی و معلوماتی) نهال، ویژه کودکان را نیز داشته ام، بنا به نبود همکاری کافی، بیشترین صفحات آموزشی این مجله را خودم تهیه کرده ام که در سایت شاهمامه قابل دسترسی میباشد

رساله آموزش اساسات قوانین ترافیک را برای پروژه بایسکل برای زنان نوشتم و در آینده میخواهم در رابطه به تهیه فلم های آموزشی/معلوماتی جهت بهبود وضعیت ترافیک در افغانستان کار کنم که مواد کافی برای تهیه این فلم جمع آوری کرده ام

نوشته های پراگنده ام نیز در نشریه های مختلف در پشاور و هالند به چاپ رسیده است.

همچنان آرزو دارم بتوانم زندگینامه و کارکردهای دانشمندان و ادبای سرشناس کشور را به شکل فلم آرشیف سازم که این کار آغاز شده و بخش های از آن زیر نام چراغداران در سایت شاهمامه قابل دسترسی میباشد. جهت معرفی فرهنگ استفاده بایسکل در هالند فلم مستندی تهیه کرده ام که نشان میدهد زنان چگونه خود را با این وسیله نقلیه ساده کمک میکنند و اخیراُ مشغول تهیه فلمی از یکی از ریاضیدانان شهیر کشور محمد امان نادری (پدرمرحومم) میباشم که به زودی دربخش چراغداران سایت شاهمامه گذاشته میشود وبتاریخ ۲۴ فبروری از طریق تلویزیون آریانا افغانستان (لاس انجلس) نیز به نشر خواهد رسید.

آرزو دارم در آینده بتوانم فلم های مستند از زندگی مردم به ویژه زنان افغانستان در قریه های دوردست بسازم که کاش این زمینه فراهم آید. همچنان میخواهم به ترجمه مواد آموزشی برای کودکان و نوجوانان افغانستان نیز بپردازم و نمیدانم درگیری هایم چقدر مرا مجال خواهند داد.

فعلا با همسر و سه پسرم در هالند بسر میبریم.


پرسش: ازچه‌ زمانی و با چه اهدافی به فعالیت های فرهنگی مشغول‌ شده اید؟

 

من از زمانی که حرف را شناخته ام، نوایش برایم آهنگین بوده و شکلش را در ذهنم ترسیم کرده ام. البته تأثیر جو خانواده و فضایی که در آن بزرگ شده ام، بالایم بیشتر بوده است. پدرم دانشمند ریاضی بود و شب روز مشغول نوشتن آثار ارزشمندش و مادرم نیز مینوشت و هر دو گاهگاهی با هم بحث های ادبی داشتند که با شوق گوش میکردم و با ذهن کودکانه ام مداخله هم میکردم.
مادرم استاد زبان و ادبیات در مکتب ما (در مکتب ابتدائیه سیدالناصری خیر خانه) بود و مانند دیگر دروس مکتب، مضمونش را به شوق میخواندم و در تدویر کنفرانس های ادبی مکتب سهم فعال میگرفتم، شعر میخواندم و گاهی زمانی که شاگرد لیسه مریم بودم، با دکلمهٔ سروده های پدرم که بیشتر جنبه حماسی و ضد تجاوز داشت،  درد سرهای ایجاد میکردم و از همانجا این علاقه ام شکل گرفت.

 

پرسش: تاریخچه و هدف شکل گیری نهاد شاهمامه چگونه بوده است؟

 

بنیاد ”شاهمامه” در مارچ 2003 در کشورهالند به هدف حمایت و ایجاد سهولت نشر آثار قلم بدستان و روشنفکران افغانستان در غرب، به فعاليت پرداخت و در جنوری 2005 به شکل یک نهاد نشراتی غیر انتفاعی راجستر دولت هالند شد.

بنا به گسترش فعالیت های شاهمامه، این مرکز از نومبر 2007 به شکل یک نهاد انکشاف اجتماعی افغانها ارتقأ یافت.

“شاهمامه” یک نهاد فرهنگی – اجتماعی بوده و به هیچ تنظیم سیاسی و سازمانی وابسته نمی باشد. 

در حال حاضر علاوه به نشر آثار، در آرشیف سازی زندگی و کارکرد های شخصیت های بزرگ کشور نیز توجه کرده ایم.

 

پرسش: آیا پیشینه در زمینه چاپ ونشر کتب ورساله ها داشتید؟ 

 

بعد از فراغت از لیسهٔ مریم کابل، نخستین گام در فضای کار بیرون رادر شعبه نشرات ریاست تالیف وزارت تعلیم و تربیه گذاشتم. برایم محیط بسیار متفاوت از درس بود و از دستم در آنجا کاری ساخته نبود، ولی فضای صمیمی آنجا به ویژه برخورد سالم آقای حسن رستاقی مدیر نشرات و بانوی باوقار ذکیه عمر مرا گرویدهٔ آن فضا ساخت. کم و بیش در آنجا با کتابهای پدرم که خودش دیگر در بستر مریضی بود و به شعبهٔ ریاضی تألیف و ترجمه آمده نمیتوانست، مشغول شدم. چند ماهی نگذشت که بادریافت بلندترین نمره کانکور در میان دختران دانشکدهٔ فارمسی کابل، شامل درس شدم. با تأسف این دوره بسیار کوتاه بود خانواده تصمیم به ترک وطن کرد و با سپری کردن زحمات زیاد بالاخره به پاکستان رسیدیم.  

در پاکستان در کنار آموزش کمپیوتر و زبان انگلیسی، پراگنده با کارهای فرهنگی نیز مشغول بودم. مدتی درمرکز تعلیمی زنان افغانستان در اسلام آباد به حیث معلم ایفای وظیفه کردم و بیشتر از ۵۰۰ زن افغان را آموزش کمپیوتر دادم  و سپس در مرکز فرهنگی عرفان در پشاور کار کردم و در آنجا با شماری از قلمبدستان و فرهنگیان نامدار کشور معرفت پیدا کردم. نخستین گامهایم رادر عرصه کار فرهنگی با گردآوری و ترجمهٔ مجموعهٔ زنان برندهٔ جایزه نوبل آغاز و آن را خود برگ آرایی کردم که البته این اثرم پاسخی بود به پرسش تاریکفکری که "اگر زن چیزی میبود، از او پیغمبری میداشتیم."!  سپس در برگردانی البوم نقاشان مهاجر افغان اثر مرحوم استاد شبنم غزنوی به زبان انگلیسی، همکاری کردم.

در هالند نخستین کار ویرایش صفحه را در آخرین شمارهٔ نشریه وزین حوا در تبعید با زنده یاد لیلا صراحت روشنی آغاز کردم. در مدت کوتاهی که لیلای عزیز را داشتم، از او بسیار آموختم و ظرفیتهایم را برایم شناساند و مرا در ایجاد یک نهاد نشراتی تشویق کرد. تا اینکه زمینه آموزش در ین عرصه برایم میسر گردید و تحصیلات لازمه را در برگ آرایی صفحه یا Desktop Publishing درGrafisch Media Instituut در امستردام موفقانه به پایان رسانیدم و سپس بنا به علاقه و ضرورتی که داشتم، رشتهٔ تهیه فلم دیجیتال یا Digital Video Production را در College of MultiMedia در امستردام فرا گرفتم.

 

پرسش: به نظرشما درکارنشرات تجربه کاری لازمی است ویا تحصیلات دانشگاهی ؟

 

از دید من چون کار نشرات بیشتر با تخنیک نشرات سر و کار دارد، لازم است به آموزش آن جدی پرداخته شود،  به ویژه اینکه بعد از دیجیتال شدن تخنیک، شیوهٔ کار نشرات به سرعت تغییر پذیر شده است، آموزه ها، روش کار و آگاهی بایدمطابق زمان باشد و البته  در هر حرفه و مسلک از وجود تجربه چشم پوشی نمیتوان کرد.  

 

پرسش: نحوه ی انتخاب یک کتاب برای انتشار چگونه است؟ همچنین به چه زبان ها نشرات دارید؟

در بنیاد شاهمامه پیشنهاد چاپ کتابهای زیاد می آید ولی ما نمیتوانیم با عجله تصمیم بگیریم چون از نظر ما برای جلو گیر از پراگنده گی ها در عرصه گزینش چاپ آثار، اثر باید ارزش به چاپ رسیدن را داشته باشد. اگر کتاب از نوپردازی باشد که پیشینه کاری نداشته باشد، کوشش میشود تا به او پیشنهاد بررسی کتابش از جانب یک صاحبنظر همان عرصه داده شود. بعد از پذیریش اثر، کتاب در دو مرحله به چاپ میرسد، نخست برگ آرایی یا Layout Design کتاب که همه مسؤولیتش را خودم بردوش دارم. کتابها معمولاً تایپ و اصلاح شده به ما میرسند و گاهی هم همکارانم در بخش تایپ سهم میگیرند و بعدمرحله چاپ است که با تماس با مراکز چاپ در داخل و خارج از هالند صورت میپذیرد.

بیشترین آثار چاپ شده از جانب این نهاد به زبان فارسی بوده و با وجودیکه ما امکانات نشر آثار پشتو را نیز داریم، تا حال پیشنهادی برای ما نیامده است. البته نشر کتب به هر زبان دنیا برای ما ممکن است.  

 

پرسش: چه دشواری ها را شما درروزهای نخست کارخود تجربه نمودید؟

 

من در کشوری زندگی میکنم که توجه بیشتر دولت در ایجاد سهولت ها  جهت فراگیری زبان، فرهنگ و روش زندگی در این کشور به خارجی ها میشود و ایشان علاقه ندارند تا مراکز فرهنگی را که به زبان و ادبیات کشور خود میپردازند، حمایت کنند. ما از ابتدا تا امروز به جز چند شماره نخست مجله نهال، (گاهنامهٔ آموزشی و معلوماتی برای کودکان در بیرون مرز ) دیگر هیچگونه حمایت اقتصادی دریافت نکرده ایم. از جانب دیگر چون فرهنگ کتابخوانی به ویژه به زبانهای کشور ما میان اکثر افغانهای باشندهٔ غرب با تأسف وجود ندارد، نویسنده و ناشر نمیتوانند بالای کتاب سرمایه گذاری کنند و اثر چاپ شده صرف در حلقهٔ شناخت فرهنگیان قابل خوانش و استفاده است و در نهایت کتب به تیراژ بسیار کم به چاپ میرسند. 

 

پرسش: چند نفردست یارویا کارمند دارید؟ روش مدیریت شما چگونه است؟

 

از اینکه دست اندرکاران نهاد شاهمامه به شکل افتخاری کار میکنند، هیچگونه درآمدی از کار شاهمامه برای استخدام کارمند و تهیهٔ محل کار وجود ندارد و بیشترین کارش را که ویرایش صفحات و تهیه پشتی کتب است، اینجانب انجام میدهم. البته خوشبختانه همسرم نیز تجربه کافی در عرصه نشرات به ویژه در بخش گرافیک دیزاین داشته و مدتی در این رشته در بیرون از افغانستان کار کرده است و از همکاری و نظریات سودمند او همواره بهره برده ام.   ناگفته نماند که چون ضرورت هموطنانم در هالند برعلاوه چاپ کتب در دیگر موارد نیز بوده است، و همچنان من تخنیک فلمبرداری، ادیت و مونتاژ فلم را نیز فرا گرفته ام، مرکز کوچک دیگر بنام «بنگاه چاپ و فلمبرداری تصویر» نیز داریم که با درآمد آن امرار زندگی میکنیم و با همین امکانات تخنیکی بنگاه تصویر، کارهای شاهمامه را پیش میبریم.

 

پرسش: آیا موانعی در این عرصه پیش آمده که شما را از ادامه ی کار؛ منصرف و یا دلسرد گردانیده باشد؟

 

طبعاً در جریان پیشبرد امور هر کار به گونه یی موانع نیز وجود دارد که من با حمایت و همکاری مستقیم همسر فرهنگ دوستم عتیق فقیری همواره راه های حل و پیشرفت در کار را سراغ کرده ایم. اگر ما بتوانیم به جهات مثبت کار خود ارزش بیشتر قایل شویم، راه حل خود بخود پیدا می شود. 

 

پرسش: پر فروش ترین کتاب تان تا کنون چه کتابی بوده؛ تا به حال؛ چند عنوان کتاب چاپ کرده‌اید؟

 

ایکاش در میان افغانهای باشنده در غرب فرهنگ خرید کتاب وجود میداشت. در آغاز آثار چاپ شده را به یگانه مرکز فروش کتب در شهرک (بیفروایک) میگذاشتیم که بعدها آن مرکز به فروشگاه سی. دی. و دی. وی. دی. های هندی تبدیل شد. من هیچگاهی نویسنده ها را به چاپ کتاب به تیراژ بلند تشویق نمیکنم، چون نمیخواهم با ضربه اقتصادی از چاپ اثر دوم شان خودداری کنند. البته خوشبختانه انترنت یک وسیله خوب برای نشر رایگان آثار به تمام جهان است که میشود در زمینه از آن سود برد.

تا به حال بیشتر از 50 جلد کتاب به نشر رسانیده ایم و شماری از آن در سایت شاهمامه (www.shahmama.com) قابل دسترس است و اکثر کتب به تیراژ 100 الی 200 جلد به نشر میرسند.

 

پرسش: درحال حاضر مشکلات جدی نهاد شاهمامه چیست؟ چه تدابیری برای بهبودی وضعیت نشراتی ؛ درسالجاری رویدست گرفته اید؟

 

کار ما در عرصه چاپ کتب روال معمول خود را دارد و همان بودیجه های اندک نویسنده گان برای چاپ اثر شان به تیراژ محدود حل مشکل است. البته ما در زمینه از وازرت اطلاعات و فرهنگ توقع داریم تا در رابطه به نشر آثار نویسنده گان بزرگ در داخل و خارج کشور توجه بیشتر داشته باشند و ایشان را حمایت کنند و ما دست اندرکاران نهاد شاهمامه به همکاری خود ادامه میدهیم. 

 

پرسش: نظرتان درمورد نمایشگاه کتاب امسال درکابل وتهران چیست؟ آیا نهاد شاهمامه هم درین نمایشگاه ها سهم می گیرید. ارتباطات تان با نشرات داخل کشورچگونه است؟

 

نهاد شاهمامه چند بار کتب چاپ شدهٔ خود را به نهاد های مختلف ارسال کرد که با تأسف یا نرسید، یا ایشان توجه نکردند. نمایشگاه های زیادی همواره راه اندازی شده است، ولی به گمان لزومی وجود نداشته که من در جریان قرار گیرم و یا دعوت شوم. همچنان جهت معرفی نهاد شاهمامه و همکاری در زمینهٔ تهیه مواد آموزشی در رابطه به آموزش اساسات قوانین ترافیک برای شاگردان مکتب (به شکل رساله، فلم و دی وی دی های آموزشی) ، نامه یی به وزارت تعلیم و تربیه فرستادم که اصلاً جوابی دریافت نکردم تصور کردم اگر برنامه ما کمک مالی میبود شاید به زودترین فرصت تماس میگرفتند.

 

پرسش: آیا شما با مرکزآموزشی ناشنوایان و نابینایان درولایت غزنی همکاری دارید؟ اگردرزمینه کمی روشنی بی اندازید. خوش می شویم.

 

من سال قبل (مارچ 2012) سفری جهت تهیهٔ گزارشی از نابینایان و ناشنوایان به غزنه داشتم و خواستم به آن وسیله پیام ایشان را به گوش افغانهای داخل و خارج کشور برسانم تا برایشان جلب کمک نمایم که از یکسو نا امنیتی غزنی و از جانب دیگر عدم توجه دولت و نهاد های مربوطه مرا مأیوس ساخت. امیدوارم هموطنان ما بتوانند با دیدن فلم تهیه شده که در سایت شاهمامه موجود است، کمک های را برای این قشر نا امید در افغانستان راه اندازی کنند.

 

پرسش: پروژه بایسکل چگونه فعالیت ها را برای زنان ودختران راه اندازی نموده است؟

 

هدف اصلی این پروژه ایجاد انگیزهٔ استفاده بایسکل توسط دختران و زنان در افغانستان بود. همه میدانیم در شرایطی که زنها بدون روسری وحتی چادری از خانه بیرون شده نمیتوانند، چگونه میتوانند سوار بر بایسکل شوند. خوشبختانه این سوال در جوامع پیشرفتهٔ اسلامی حل شده است. در شماری از کشور های اسلامی و اجتماعات مسلمانان در غرب، زنها از بایسکل برای پیشبرد امور روزمره استفاده میکنند. در فلمی که برای این پروژه تهیه کرده ایم، دیده میشود که زنان مسلمان در هالند چگونه بیشترین استفاده از بایسکل را دارند. البته در افغانستان که فقر، بدبختی، عدم موجودیت ابتدایی ترین امکانات زندگی بیداد میکند، چرا ما راه های معقول و عملی آرامش مردم خود را جستجو نکنیم؟ شاید برای آنهایی که در افغانستان در موتر های آخرین مدل از کنار هموطنان شکم گرسنه و بی دست و پای خود با غرور میگذرند،‌ طرح این پروژه بسیار خنده آور باشد، ولی برای یک وزیر کابینه هالند که خود با بایسکل روانهٔ کارش میشود، بسیار معقول و انسانی است.

منِ سرگردان که کمتر دنبال کمک و به اصطلاح Fund میگردم و عطایش را بر لقایش میبخشم، درخواستنامه یی به موسسه خیریه Coardaid جهت راه اندازی پروژه بایسکل برای زنان شهر کابل ارسال کردم که بنا به دلایل و توضیحات دقیقم در اولین نگاه پذیرفته شد. ولی ایشان شرط گذاشتند که باید یک مغازه فروش بایسکل زنانه با تمام وسایلش در کابل بسازم که مصارفش از عوایدش بدست آید و ایشان صرف مواد اولیه را برای مرکز تهیه میدارند، نه مصارف دکان و کارمندان را. میدانستم عوایدی بدست نمی آید، چون هیچ زن و دختر نخواهد بایسکل بخرد ولی برای انتقال این فرهنگ و خلق این ذهنیت در میان هموطنان ما، دم را غنیمت شمردم و پذیرفتم.

برنامه به بسیار خوبی آغاز شد. بایسکل زنانه دست دوم فراهم گردید و تجهیزات آن مثل چوکی اطفال، خرجین سودا و غیره در خود کابل به حمایت مالی پروژه تولید شد. رساله آموزش اساسات قوانین ترافیک را نوشتم که با تدویر یک سیمینار سه روزه از جانب ریاست مکاتب شهر کابل و ترافیک کابل به 600 معلم معرفی و تکثیر گردید. سه لیسه دختران کابل (آریانا، عایشه درانی و رابعه بلخی) در برنامه سهم گرفتند و شماری از دختران آموزش بایسکل دیدند و در اخیر مسابقهٔ بایسکل رانی و تیوری اساسات قوانین ترافیک میان سهمگیرنده گان راه اندازی شد. 

من به هدفم که فقط ایجاد انگیزه و بحث در مورد مفیدیت استفاده بایسکل میان خانواده ها به ویژه زنان و دختران بود، رسیدم، و شاید سالها بعد این راه را کس دیگر دنبال کند، ولی چون ذهنیت هنوز بسیار پایین است، فقط یک پیام تشکری که کسی از یک خرجین بایسکل توانسته بود دو بکس برایش بسازد، برایم رسید.

 

پرسش: درتحت عناوین چراغداران ونهال؛ چه فعالیت های علمی و فرهنگی را سازماندهی نموده اید؟

 

چراغداران سلسله برنامه های شاهمامه است که در آن به آرشیف سازی زندگی نامه و کارکرد های شخصیت های بزرگ علمی و فرهنگی کشور -در گذشته و حال- و تهیه فلم های مستند از کارکرد ها و پژوهش های علمی  افغانها در غرب پرداخته میشود. 

نهال گاهنامهٔ آموزشی و معلوماتی ویژه کودکان و نوجوانان افغانستان در بیرونمر بوده که به مدیریت این جانب به نشر میرسید. البته اخیر بنا به کمی وقت و عدم همکاری لازم نویسندگان نشر آن توقف کرده است. نهال در سیزده شماره به نشر رسیده که در آن صفحات آموزشی زبان فارسی برای کودکان و نوجوانان برای سن و سویه های متفاوت وجود دارد. در نهال افتخار همکاری شماری از بزرگان عرصه ادبیات و فرهنگ کشور را داشته ایم و امیدوارم زمینه فراهم آید تا بار دیگر به آن بپردازیم و اینبار بتوانیم بر علاوه نوشته های بزرگان عرصه فرهنگ در غرب، به ترجمه مواد آموزشی در سطح های مختلف از کتابخانه ها و آموزشگاههای غنی کشورهای غربی برای کودکان و نوجوانان داخل افغانستان بپردازیم. تمام شماره های قبلی «نهال» در سایت شاهمامه قابل دریافت میباشد. 

 

درپایان سخن اگرممکن باشد تجارب مثبت وروش مدیریت تانرا با زنان شریک ساخته وزنان کشوررا به دنباله روی تان؛ درین امرتشویق نموده، ممنون سازید.

 

انسان در هر کار سالم و مثمری که دست میزند، ولو هر قدر کوچک هم باشد، باید به آن ارزش قایل باشد. با تأسف انتخاب رشته و مسلک برای فرزندان خانواده ها در افغانستان یا طب، حقوق، انجنیری، ژورنالیزم و چند دانشکدهٔ انگشت شمار است و یا بس. مراکز آموزشی رشته های مختلف در سویه های مختلف بسیار کم بوده و آنچه هست، دست کم گرفته میشود و اکثر جوانان به آرزو های بزرگ خود و یا خانوادهٔ شان نمیرسند، مأیوسانه به رشته ویا پیشه یی مشغول میشوند و چندان به آن علاقه ندارند. در افغانستان استعداد ها تشخیص نمیشود و رشد نمیکند، سیستم های درسی و سطوح متفاوت آموزش در نصاب تعلیمی وجود ندارد، با استعداد ترین وکم استعداد ترین شاگرد هر دو مشغول آموزش یک کتاب در یگانه نصاب آموزشی اند؛ در حالیکه در کشورهای غربی مثلاً هالند، حد اقل سه سطح آموزشی برای شاگردان مکاتب ثانوی وجود دارد که شاگرد نظر به استعداد و ریکارد نمراتش در سطح تعیین شده آموزش می یابد و در صورت فراگیری تحصیلات عالی، تشخیص میشود که در چند سال میتواند دیپلوم مورد نظرش را بدست آرد.

من به این باورم که نخست باید علایق و استعداد خود را تشخیص دهیم و بعد دنبال آموزش آن رویم. متجسس باشیم و به توانایی های خود باور داشته باشیم. هدف خود را در الوهیت قرار دهیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم. بدبختانه در جامعه سنتی ما برای زنان یک مرز مشخص انتخاب کار درمحیط بیرون معین شده است که یک زن میتواند صرف در همان محدوده مسلکی را انتخاب کند و با وجودیکه شاید استعداد و علاقه اش در عرصه های دیگر امور باشد، ولی چون زن است، نباید به کار های مثلاً تخنیک و آنچه در جامعه ما ویژهٔ مردان است، دست زند.  من خوشبختانه در خانواده یی پرورش یافته ام که تفاوت پسر و دختر بودن را احساس نکرده ام. با مسلک ویرایش چاپ سالهاست که مشغول بوده ام و در کنار آن فلمبرداری، ادیت و مونتاژ را خودم آموختم و تا اینکه ضرورت شد به این دو دقیق تر بپردازم و هردو رشته را جدی فرا گرفتم. من که مسؤولیت بنگاه چاپ و فلمبرداری تصویر(www.tasweer.nl) را نیز دارم، در بیرون به ویژه برنامه های شخصی و رسمی افغانها را با همکاری همسر و همکاران دیگرم فلمبرداری میکنیم و حتی شاید کارم در جریان مراسم عقد که با تأسف بیشتر بیع و بقاله های سنتی بیش نیست، برای شماری خوش آیند نباشد. در اکثر محافل عروس اجازه ندارد به مجلس عقد یعنی مهمترین نشست تعیین سرنوشت خود حضور یابد و البته با تأسف افغانها یگانه مردمی اند که این حق را از زن خلاف شریعت گرفته اند، چه رسد به یک زن فلمبردار که در میان جمعی از مردان تنها حضور داشته باشد و سرگرم کارش باشد و حتی گاهی هم اشتباهات لفظی عاقد و شاهد و وکیل را تصحیح کند؛ من گاهی با حساسیت های هم مواجه میشوم، ولی انتخابم بسیار آگاهانه بوده چون از چنین ماجرا ها بسیار به راحتی سر بدر می آورم و باور دارم که زنها باید عملاً وارد میدان شوند، حساسیت ها را برهم زنند و جایگاه شان را در اجتماع بدست آرند. 

با تجربهٔ بیش از سی سال جنگ و خونریزی در افغانستان و سالیان دراز خشونت علیه زن، من به این باورم که جوانان به ویژه زنان کشوربیدار شده اند و با ارادهٔ متین و جدیت لازم در تأمین عدالت اجتماعی و اعمار و شگوفایی افغانستان سهم خواهند گرفت.

با سپاس ازشما وخواننده گان گرامی.

از شما نهایت سپاسگزارم که به پرسش هایم صمیمانه و با حوصله مندی کامل پاسخ گفتید. صحت وسلامتی  و موفقیت دایمی تان ، آرزوی ماست.

تاریخ 08/02/2013

پایان

http://shahmama.com/fa/books-by-shahmama/

http://shahmama.com/fa/نهال/

http://shahmama.com/fa/video/

http://shahmama.com/fa/audio/

http://www.shahmoama.com/ProjecsShahmoama.html


February 19th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي