مضحکۀ دیگر زیر نام (دانشگاه) و(پوهنتون)
محمد ضیا ضیا محمد ضیا ضیا

 

هفته نامۀ "افق" استرالیا

اخیراً، فضای پارلمان افغانستان را صدای بد هنجار، پُر از افتضاح و سخت ملالت بارِتعصباتِ بی پایه وبی مایه فراگرفت و ماجرا برسرِ کلمه های (پوهنتون - دانشگاه - پوهنځی و دانشکده ...) به راه افتاد که سوای عقلِ سلیم، هرساده لوح، جدال براینگونه واهیات رابه مسخره میگیرد.

کسانی که به تاریخ وفرهنگ گشن بیخ کشورعزیز ما افغانستان، اطلاعات کافی یا ضروری حاصل کرده اند، خوب میدانند که درقلمروجغرافیایی گذشته یا موجودۀ سرزمین ما اقوام، زبانها ومذاهب گوناگون دربستر زمانه ها مثل یک مشت آهنین در برابر هرگونه تجاوزاجنبیان از اتحاد وبرادری وهمنوایی برخوردار بوده اند، اینکه در مقاطعی از تاریخ، ملوک الطوایفی قدرت رانده است وکشمکش های ذات البینی بوقوع پیوسته است، این مساله کاملاً طبیعیست، چنانچه در هرجایی میان افراد یک خانواده نیزهمچو اتفاقات رخ میدهد. آنچه به شخصیت جمعی؛ قومی، زبانی ومنطقوی مردم کشور ما تعلق میگیرد، همانا چگونگی تاریخ، ادب، فرهنگ، دانش وده ها خصلت شایستۀ ساکنان سر زمین ما میباشد که هر یک ازاقوام، مناطق ، وزبانهای کشور ما با ویژه گیهای منحصر به خود شان، اظهر من الشمس، رخشنده گی های خود را دارند.

متاسفانه اکثرافرادِ کشور ما که از سواد، دانش و اطلاعات لازمۀ عصر دور نگهداشته شده اند، شاید از تاریخچۀ خانواده گی خودشان که پدران وپدر کلانهای شان کیها و چی ها بودند، اطلاع نداشته باشند. اما طوریکه در بالا نیز اشاره کردیم؛ اشخاص خبیر، با دانش وبا معرفت ازهرقوم وزبان ومنطقۀ کشورما میدانند که حد اقل از هزار سال به این سو افراد، خانواده ها، اقوام و مناطقِ مختلفِ محدودۀ جغرافیایی میهن ما که به تخت وتاج شاهی یا امارت رسیده اند، همۀ آنها زبانِ دری فارسی را به حیث زبان ملی، رسمی ودرباری مورد استفاده قرار داده اند. چنانچه این حقیقت را از دورۀ سامانیان ، غوریان، صفاریان، غزنویان، تیموریان... تا دورۀ سلطنت اعلیحضرت احمد شاه درانی وازان پس در میان خانواده های درانی تا محمد زایی وتا حال صریحاً مشاهده کرده میتوانیم. علاوتاً سلسله هایی از کشور کشایان سرزمین ما وجود داشتند که زبان فارسی دری را تا نیم قاره هند وترکیه عثمانی گسترش دادند، چنانچه زبان فارسی دری بیش از صد سال به حیث زبان رسمی در هندوستان مورد استفاده قرار گرفت.

یکی از ویژه گیهای شخصیت جمعی هم میهنان ما در ادوار مختلف تاریخ این است که هر وقتی اگرمنازعه به خاطر احراز قدرت یا هر چیز دیگر میان شان صورت گرفته، هیچگاهی زبان به حیث آلۀ ضربتی به منظوربرتر انگاری قومی استفاده نشده است. به همین دلیل است که امروز آثار جاودان از دانشمندان، عارفان، ادیبان، شعرا، تاریخ نویسان،محرران، واقعه نگاران ...را که هرکدام به اقوام، مناطق وزبانهای گوناگون کشورما متعلق میباشند، آثار شان به زبان فارسی دری تحریرشده است. همچنان تعداد زیادی از شاهان وامیران که خود به هرقوم وتبار وزبان متعلق بودند، به زبان وادب فارسی دری عطف توجه نموده اند. ازجمله شاهان وامیران پشتون مثل؛ اعلیحضرت احمد شاه درانی که برعلاوه اینکه زبان فارسی دری زبان رسمی وزبان دربار او وبقیه شاهان افغان بود، این جهانگشای افغان به زبان فارسی دری شعرمی سرود و اخلافش چون شاه شجاع دیوان شعری قابل توجهی دارد. همچنان دیده میشود که سکه ها تا زمان سلطنت نادرشاه به زبان فارسی دری بوده وتا حدی که زبان محاوره خانواده گی شاهان وامیران پشتون، فارسی دری بوده است، اعلیحضرت امان الله غازی هنگامیکه در قندهار در حضور اهالی آنجا نطق میکرد، به زبان فارسی دری گپ های خودرا به مردم گفت وچنین ابراز نمود که اگر به زبان فارسی صحبت کند همه از سخنانش استفاده کرده میتوانند وبه همینگونه نادر شاه وظاهر شاه وهمه اعضای خانواده های شان به زبان فارسی دری تکلم میکردند. چه بسا دانشمندان، محققین وادیبان که زبان مادری شان پشتویا سایر زبانهای کشور ما میباشند، بیشترین آثار شان تا همین اکنون به زبان فارسی در ی تحریرشده؛ مثلاً: آثار محمود طرزی، علامه استاد حبیبی، پروفسورسید بهاءالدین مجروح،استاد محمد رحیم الهام وده ها دانشمند، نویسنده و شاعردیگر.

حق مسلم هر انسان درهرکجایی از کرۀ زمین است که زبان مادری، قومی وملی خودرا پاسداری کند. هرکس حق دارد به زبان مادری یا زبان دلخواه خود گپ بزند، نوشته کند، آثار علمی، ادبی، تاریخی ... به وجود بیاورد. دانش، فرهنگ، ادبیات ... و زبان مورد علاقه خود را غنا مند بسازد. اما چه کسی این حق واین جرآت را خواهد داشت که به جای زبان مادری کسی ویا زبان دلخواه کسی جبراً زبان دیگر را تحمیل کند؟

آنچه نویسندۀ این سطوراز حقایق تاریخی برداشت کرده، یکی از دلایلی که زبان دری وزبان پشتو را زیر سوال قرارداده، همانا دوستی وعلاقمندی بدون تأمل وبدون سنجش عده یی از برادران پشتو زبان ما میباشد که دانسته یا ندانسته ویا هم از روی احساسات شدید به زبان مادری وقومی شان، از آغازِ حرکت به سوی غنامند ساختن و بارور شدن زبان پشتو، مسیر اشتباه را طی کرده اند. چگونه؟

اگر به تاریخ حدود صد سال اخیر توجه کنیم وهمچنان به نکاتی که در بالا متذکر شدیم، بوضاحت دیده میشود که پیشتر ازصد سال گذشته، هیچگونه جدال بر سرزبان پشتو، دری، ترکمنی، اوزبکی و... درکشور ما وجود نداشت. پس ازانکه نسیم فرهنگ وپیشرفت جهانی درکشور ما به وزیدن آغاز کرد ودسته هایی از تعلیم یافته گان وتحصیل کرده گان که میشود برخ آنها را با لقب روشنفکران ومشروطه خواهان یاد کنیم وازان جمله نویسنده وروشنفکر معروف محمود طرزی(1865-1933م ) که از عشیرۀ محمد زایی"درانی" و منسوب ومربوط به خانواده شاهی بود، موصوف هرگونه تلاش را به خاطر ترویج زبان پشتو وازجمله با نشر مطالب ومقالات از طریق سراج الاخبار به انجام رساند. چنانچه دریکی از نوشته هایش به این مفاهیم برمیخوریم:" زبان( رسمی) دولت مقدسه ما زبان( فارسی )وزبان( ملتی) ما زبان "افغانی" میباشد. ا و مقاله یی را زیر عنوان (زبان افغانی اجداد زبان هاست)به تحریر آورده...هم چنان در جای دیگر در سراج الاخبار نوشته است:" ما زبان مخصوص را... مالک میباشیم که آن زبان را زبان (افغانی) میگویند.... تنها مردمان (افغانی زبان) نی، بلکه همه اقوام مختلفه ملت افغانستان را (واجب) است که زبان افغانی وطنی ملتی خودرا یاد بگیرد. بعد دیده میشود که در زمان ظاهر شاه، کاکایش هاشم خان، زبان پشتو را درتمام مکاتب به عنوان تنها زبان آموزش تحمیل کرد. در فرمان ظاهر شاه در شماره 12 حوت جریده اصلاح سال1315 خورشیدی که به نشر رسیده این گونه آمده: ( ...اراده فرموده ایم...در ترویج واحیای لسان افغانی ...سعی به عمل آمده مامورین لشکری وکشوری مکلف اند تا مدت سه سال لسان افغانی راآموخته در محاوره وکتابت مورد استفاده قرار دهند) متعاقب آن دیده میشود (انجمن ادبی کابل) که در سال1310 خورشیدی تاسیس شده بود، این انجمن ماهنامه یی را به نام "کابل"و سالنامه کابل، دایرت المعارف ... را بوسیله محققان ونویسنده گان به زبان فارسی دری به نشر می رساند، این کانون ادب وفرهنگ دری را سردار محمد نعیم از میان برداشت به جایش پشتو تولنه را ایجاد کرد چنانچه درهمین ارتباط در شماره ششم سالنامۀ کابل آمده است:" به تاریخ 20 حمل 1316 شمسی .....سردارمحمد نعیم به وزارت معارف مقرر شدند .... انجمن ادبی کابل ... را مبدل به پشتو تولنه فرموده به شکل اکادمی در آوردند... ". کورسهای زبان پشتو موضوع دیگریست که از سال 1318خورشیدی تا سال 1357خورشیدی به مدت چهل سال سال بصورت اجباری بالای مامورین دولت تحمیل شد . چنانچه اکثریت میدانند که غیر حاضری ویا ناکام شدن درین کورسها موجب کسر معاش مامورین وحتی تاثیر منفی بالای ترفیعات سنوی مامورین داشت. دود مان نادر شاه در سال 1319 زبان آموزش همه مکتبها اعم از ابتدائیه، ثانوی ولیسه هارا از فارسی به پشتو تبدیل کرد وتمام کتابها ی درسی را به پشتو برگردان وچاپ کرد . پروفیسور شاه علی اکبر شهرستانی، چشم دید خودرا از سوختاندن کتابهای فارسی مکتبهاچنین شرح داده است: سردار محمد نعیم وزیر معارف در سال 1321 خورشیدی درصحن وزارت معارف (بوستان سرای کابل ) در مقابل چشمهای کارمندان وزارت معارف کتابهای فارسی را آتش زد و تاکید کرد که ازین به بعد کتاب به زبان فارسی چاپ نشود. کتابها به زبان پشتو چاپ شود. این کار سبب شد که مشکلات در سراسر مکتبهای افغانستان به وجود آمد وشاگردان از درس وتعلیم باز ماندند. تا آنکه دولت مجبور شد پس از ده سال، باردیگر زبان فارسی را به مناطق فارسی زبان باز گرداند. (*)

خواننده عزیز!

زبان یک وسیله یا ابزاریست که خداوند آنرا به انسان عطیه داده است. انسان به وسیله این ابزار برای افهام وتفهیم استفاده میکند، تجارب واندوخته های یک شخص به شخص دیگر واز یک نسل به نسل دیگر انتقال می یابد. هیچ تردید وجود ندارد که زبان مادری همان زبانی است که طفل آنرا همراه با نوازش، محبت، شفقت ومهربانی های مادر یاد میگیرد. طفل با زبان مادری به جهان وهرچه درماحول او قرار دارد آشنایی پیدامیکند. زبان مادر در تار وپود او جای میگیرد و....اما زمانی میرسد که همین زبان مادری نمیتواند جوابگوی نیاز مندی های زندگی او در اجتماع شود. فرد مجبور میشود از زبانی که بتواند نیازمندیهای اورا تامین کند به آن رجوع میکند. این حقیقت را هرکدام ما وشما با همه عقل ودرایت خود احساس کرده ایم که امروز نه تنها در افغانستان بلکه در سراسر جهان، تلاش مردم به سوی یاد گرفتن زبان انگلیسی زیاد شده میرود. در حالیکه به خاطر یاد گرفتن زبان انگلیسی هیچگونه جبر، تحمیل و زور وجود ندارد. پس معلوم است که انسان امروز نه تنها به زبان مادری اش، بلکه به هر زبان دیگری که میتواند جوابگوی نیاز مندیهایش باشد علاقه می گیرد.

ساکنان افغانستان ازگذشته ها به این سو، زبان فارسی دری را به حیث یک زبان کار آمد یافته اند. زیرا به پیمانۀ زیاد آثارومآخذ علمی، دینی، ادبی، تاریخی وغیره به این زبان تالیف ،تدوین وترتیب شده است که دانشجویان واهل مطالعه ازهر قوم وزبان کشورعزیزما توانسته اند نسبت به هر زبان دیگری که در افغانستان وجود دارد، نیازمندی های خود را از زبان فارسی دری بدست بیاورند. چنانچه اگریک بار کتابفروشیهای پل باغ عمومی را در کابل، در قلب افغانستان مورد توجه قرار بدهیم ، آنگاه می یابیم که بیشترین وپُر فروشترین کتابها به کدام زبان است؟

با یک نگاه مختصربه این نتیجه میرسیم که:

اگرفردی ازمیان گویشگرانِ یکی از زبانهای دری ، پشه یی، اوزبکی، نورستانی، بلوچی ...که گویشگران آن فرزندان کشورآزاده ما میباشند، به پادشاهی برسد؛ مثلاً: (بلوچ ها) و گفته شودکه یاد گرفتن زبان بلوچی ( واجب است، که "واجب" صبغۀ دینی را دارد) و یا گفته شود که همه مکتبها به زبان بلوچی درس بخوانند یا مامورین باید در طی سه سال زبان بلوچی را یاد بگیرند یا کورسهای زبان بلوچی با آنهمه سخت گیریهایش به وجود بیاید ونهاد ها ویران شود، درانصورت گویشگران دیگرزبانهای افغانستان دربرابر زبان بلوچی، چگونه عکس العمل نشان خواهند داد؟

صریحاً معلوم میشود که درین مورد نه پشتو ونه زبان پشتو ونه برادران پشتون ما، هیچگونه کوتاهی وقصوری ندارند. بلکه این خود کامه گان واین قدرت طلبان واستفاده جویان بودند که به بی راهه رفته اند. آنها به زبان وبه قوم خود وبه ملت افغانستان جفا کردند. عقل سلیم ووجدان انسانی چنین فرمان میدهد که این آقایان به عوض همچو تلاشهای بد فرجام به فکر گشایش دروازه های مکتب به همه فرزندان افغانستان واز جمله به مناطق پشتو زبان می شدند ویا شوند. آنها زمینه های رشد زبان پشتورا مهیا می ساختند ویا بسازند، زمینه های چاپ ونشر کتاب را به آنها مهیا میساختند، ازدانشمندان، محققین ونویسنده گان زبان پشتوحمایت میکردند، نه تنها به یک زبان بلکه افتخار رشد وشگوفایی همه زبانها ومردم افغانستان را در نظر میگرفتند. همین بی مبالاتی ها بود که ، وطنفروشان و دشمنان سوگندخورده میهن ما با استفاده ازین موقعیت، اهداف شوم شان را برآورده ساخته و موجبات نفاق ومتلاشی ساختن اقوام برادر وبرابر مارا مهیا میگردانند.

برمیگردیم به کلمه پوهنتون وبی شمار کلمه های دیگری که در زبان پشتو وجود دارد. قانون انسانی چنین حکم میکند : هیچ فارسی زبان ویا هرکس دیگر چنین حقی را نخواهد داشت که بصورت تحمیلی ومطلق حکم صادر کند که به جای پوهنتون ( دانشگاه) گفته یا نوشته شود. وبه همین گونه هرکلمه دیگر وهمچنان هیچ کسی چنین حقی را نخواهد داشت که جبراً به عوض دانشگاه( پوهنتون) گفته شود. کسانی که میگویند کلمه های( دانشگاه ودانشکده ...) کلمه های بیگانه میباشند، آنها متیقن باشند که متاسفانه خود شان با زبان دری، دستور زبان دری، ادبیات زبان دری، تاریخ ادبیات زبان دری وتاریخ کشور خود بیگانه اند. اگر ساده تر بگوئیم: این بیچاره ها خود شان معلومات ندارند، مطالعه نکرده اند. بازهم به خاطر اطمینان بیشتر شان از همین سیاق کلمه هارا تقدیم شان میداریم:

دانشگاه (دانش+ پسوند مکانی یا زمانی "گاه" )، آسایشگاه، گذرگاه، نشیمنگاه، زایشگاه، ایستگاه، شامگاه، صبحگاه، تفریحگاه، بزمگاه، رزمگاه، شرمگاه، سجده گاه، عبادتگاه، فروشگاه، قرارگاه و.....

دانشکده( دانش + پسوند مکانی "کده" )، دهکده، آتشکده، بتکده، میکده .....

چه بهتر که بیش ازین مردم مظلوم، ستمدیده وزجر کشیده ما اعم از پشتون، تاجک، اوزبک، هزاره، بلوچ، نورستانی... که هرکدام به قدرکافی وبیشتر ازتوان وتحمل به وسیله جباران، قاتلان، منفعت جویان وایادی خارجیان به درد های جانکاه مبتلا شده اند، به عوض جدال بالای کلمه ها که منجر به بی سرنوشتی محصلین تحصیلات عالی درکشور ما شده است، وزهر نفاق را میپراگنند، به سوی یک دلی، برادری، وحدت وباز سازی مادی ومعنوی خانه مشترک ملت افغانستان قدم بگذارند. (ضیا)

شما چه نظر دارید؟

(*): ن، کاویانی، شماره اول، آریانای برونمرزی، ص38


August 19th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي