تشريح علمي لغا ت وجملا ت ضروري براي جوانان (بخش 12)
ارسالي خديجه سالار ارسالي خديجه سالار

رهبر خوب كيست ؟

    

رهبری : فالت نظریه جدیدی درباره رهبری ارائه کرده است . تصور عموم چنین است که رهبر کسی است که روحیه تهاجمی دارد و بر سازمان و مرئوسانش تسلط می یابد . این نظریه سطحی است . برای رهبر ، صمیمی بودن مهم تر از داشتن روحیه تهاجمی است . اینک در یک نظر اجمالی ببینیم که فالت ویژگیهای یک رهبر خوب را چگونه توصیف می کند .

برانگیختن : وظیفه اصلی رهبر برانگیختن است . به این معنی که پیرامونش را برانگیزد تا حداکثر توانایی های خودشان را بروز دهند و هر کس استعدادی دارد ، توانایی ها و یا استعدادهای بالقوه دارد که میتوانند رشد کنند . رهبر کاری می کند که این توانایی رشد کند و در خدمت سازمان قرار بگیرد . رهبر مانند یک معلم خوب است . او زیردستانش را راهنمایی می کند و الهام می بخشد لذا کارکنان مشتاقانه با او کار می کنند .

تعامل نیروها : رهبر خوب روابط متقابل نیروهای گوناگون را که در کار تاثیر می کند درک می نماید . او در برابر نیازمندیهای در حال تغییر ، حساس است . لازم است بداند که چگونه موقعیت سازمان را درزنده گي سياسي حفظ و تقویت کند . باید کاربرد سياست گزاری و تعيين تاکتيک و استراتيژی را در مقطع معيين داشته باشد . باید در مقابل احوال صفوف ، آرزوها و شکایات شان پاسخگو باشد . محیط کارسياسي پیچیده و وضع پیوسته در حال تغییر است . رهبر باید بتواند بین عناصر مختلفی که در سازمان هستند ، به گونه ای هماهنگ و موثر همبستگی ایجاد کند . و در صورت بروز جرو بحث های غير سالم که به خصومت مي کشد رهبر باید بداند که چگونه این تضادها را حل و فصل کند .

یکپارچگی : در یک سازمان افراد متفاوت با بينش های متعدد و سطح درک مختلف وجود دارند ، که دانش ، اشتغالات ذهنی ، تجربه و استنباط آنها متفاوت است . وظیفه رهبر آن است که تمام این جریانات دانش ، تخصص و تجربه را به صورت یکپارچه درآورد . البته کار ساده ای نیست . رهبر باید دارای چنان بینشی باشد که ارتباط هر جزء دانش سياسي و مشوره ها را با هدف سازمان درک کند .

قضاوت مستقل : رهبر نظریه های مشورتی از بسیاری از واحدهای سازمان دریافت می کند ، اما اعضا ممکن است بین خودشان توافق نداشته باشند . مضافاً ، توصیه های شان وضعیت را به طور کلی در نظر نمی گیرد بنابراین ، رهبر به نظر تمام اعضا و کارشناسان گوش میدهد ، ليکن در مورد مسایل  با مشوره هيات سياسي و يا هم مستقلاً قضاوت می کند .

میدان دید : رهبر خوب میدان دید سازمان را گسترش می دهد . او نیروی محرک تازه یی به سازمان القا می کند . مرد بزرگی گفته است ؛ اگر کار تو این باشد که گذرگاهی را جارو کنی به یاد داشته باش که موظفی آن را چنان جارو کنی که به صورت پاکیزه ترین گذرگاه دنیا درآید . رهبر چنین روحیه ای را به سازمان تلقین میکند و گسترش می دهد .

تصمیم گیری : مردم عموماً تصور می کنند که رهبر خوب کسی است که سریع تصمیم می گیرد اما این طرز تلقی سطحی است . در بعضی از سازمانها ، بحرانها و شرایط اضطراری ، که تصمیم گیری فوری را ایجاب می کند . از امور عادی است . اما این نشانه ضعف مدیریت است در جايي که کار ها خوب سازمان یافته باشد کارها قبلاًٌ بطور دقیق برنامه ریزی می شوند ، به نحوی که موارد اضطراری به ندرت پیش می آید . رهبر خوب کسی است که فکر می کند ، پیش بینی و برنامه ریزی می کند و پیش از وقوع حوادث اقدام می نماید .

ظاهر و باطن : فالت بسیار خردمندانه اظهار نظر کرده است که مهارتهای رهبر در ظاهر او هویدا نیست . رهبر خوب مانند یک کوه یخ است . مهارتها و توانایی هایش بلافاصله دیده نمی شوند و او بایستی صاحب بسیاری صفات نهفته باشد ، از قبیل قضاوت درست ، دور اندیشی ، آدم شناسی ، شجاعت و خونسردی و اینها صفاتی هستند که فوراً در برخورد اول آشکار نمی شوند .

 

 

خلاقيت چيست ؟

    

براي درك و فهم خلاقيت ابتدا بايد آن را تعريف كرد. قابل قبول ترين تعريفي كه از خلاقيت ارائه شده است عبارت است از : « توانايي ديدن چيزها به شيوه هاي جدي، شكستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فكر كردن به شيوه اي متفاوت، ابداع چيزهای جديد، استفاده از چيز هاي نا مربوط و تبديل آن به شكل هاي جديد».  برخي ديگر از متخصصان، خلاقيت را بعنوان يك توليد ،‌ فرايند ، يكسري مهارت ها و ويژگي هاي شخصيتي توصيف مي كنند.

خلاقيت به عنوان يك توليد : اديسون ( با اختراع برق) و گراهام بل( با اختراع تلفن) هر دو مولد چيزهاي جديدي بودند كه جامعه بشريت را منقلب كرد. همينطور پيشرفت هاي پزشكي ، كارهاي هنري، اصول و قوانين علمي نيز از جمله توليدات خلاق محسوب مي شوند. خلاقيت بعنوان يك فرايند : طبق اين توصيف، خلاقيت فرايندي است كه فرد با آن درگير ميشود حتي اگر به توليد چيز خاصي منجر نگردد. همه افراد مي توانند عملكرد خلاقي داشته باشند. عملكرد خلاق شامل فكر كردن ، صحبت كردن، بازي ، نوشتن، رقصيدن، آواز خواندن، ‌نواختن موسيقي ، آزمايش و دستكاري كردن ايده ها و اشيا باشد. بنابراين هر فعاليت هنري كودك خردسال مي تواند خلاق باشد. خلاقيت كودكان در سال هاي اوليه زندگي بيشتر مبتني بر فرايند است. يعني كودك، يك نقاشي را شروع مي كند اما آن را كامل نكرده و رها مي كند. اين عملكرد يعني قرار گرفتني در فرايند خلاقيت حتي اگر منجر به توليد كي اثر نشود.

خلاقيت بعنوان يك مهارت: گرچه همه كودكان بالقوه خلاق هستند اما اين توانايي بدون تمرين خاموش مي شود. خلاقيت براي شكوفايي نياز به تمرين دارد. بعنوان مثال مهارت در بازي تينس بدون تمرين, به سرعت از بين مي رود. یك بازيكن خوب، دائماً تمرين مي كند. بدون تمرين ، توانايي نوشتن ، موسيقي ، آواز ، رقص ، نقاشي و بسياري ديگر ... ممكن است متوقف شود.

خلاقيت به عنوان يكسري ويژگي هاي شخصيتي: برخي از محققان ويژگي هايي را براي افراد خلاق مطرح مي كنند. اين ويژگي ها عبارتند از: جسارت ، كنجكاوي ، انعطاف پذيري، استقلاب، درونگرايي، ناهمنوايي، شوخ طبعي گرايش به تجربه كردن و...

  خلاقيت به عنوان يكسري شرايط محيطي: منظور از شرايط محيطي، افراد، مكان ها، اشيا، و تجربيات است. كودكان از هيچ قادر به خلق چيزي نيستند. آنها براي ترسيم كردن يا خلق چيزي نياز به تجربه دارند. بعنوان نمونه، كودكي كه فرودگاه يا مرز هوايي را نديده است به سختي مي تواند در بازي ها يا فعاليت ديگرش، فعاليت خلاقانه اي داشته باشد. به همين ترتيب، در بيان خلاقيت، هرچه زمينه تجربيات فرد يا مكان ها، اشيا و ساير افراد بيشتر باشد، عملكرد وي در فعاليت هاي خلاقانه بيشتر است. محيط خانه يكي از عوامل مهم در پرورش خلاقيت محسوب مي گردد. اگر در محيط خانه ديدگاه خوش بينانه اي نسبت به اين موضوع وجود داشته باشد. كودكان بيشتر استعداد هاي خود را بروز مي دهند.

تحقيقات نشان داده است كه اگر:

- والدين به كودكانشان احترام بگذارند،

- نسبت به توانايي فرزندشان اعتماد داشته باشند،

- به كودكان شان اجازه كشف كردن و تصمیم گيري بدهند،

- ارزش هاي خانواده هميشه بر مبناي صداقت، شايستگي، منطق و موفقيت باشد، به پرورش و رشد خلاق كودكان خود كمك كرده اند.

موانع خلاقيت: همانطور كه محرك هاي محيطي و عوامل خانوادگي مي توانند خلاقيت را افزايش دهد، شرايط منفي هم مي تواند آن را محدود كند.

 ٤ نوع شرایط محيطي كه مانع توانايي خلاقيت مي شوند عبارتند از:

والدين: والدين اغلب انتظارات خاصي از كودكان شان دارند، متأسفانه كودكان خلاق ممكن است با اين انتظارات هماهنگ نباشند. كودكان خلاق اغلب اقتدار. محدوديت ها ، منطق و انتظارات والدين را زير سؤال مي برند. اين كودكان بصورت متفاوتي عمل و رفتار مي كنند. والدين ممكن است اين رفتارهاي خلاق را نوعي بي ادبي قلمداد كنند يا رفتارهاي كودك شان را خيلي عجيب و غريب ، نابالغ، غير عادي يا شيطاني بدانند. بنابراين لازم است والدين اطلاعات كافي و لازم درخصوص ماهيت خلاقيت و فرايند آن داشته باشند.

مدرسه : معلم ممكن است ارزش كودك خلاق را درك نكند. اغلب كودك خلاق بايد در موقعيت مدرسه بر اساس همنوايي كامل عمل كند . كودك ياد ميگيرد شب سياه است و اگر در نقاشي اش از رنگ ديگري غير از آن استفاده كند مورد تمسخر قرار مي گيرد.  اخيراً تأكيد بسياري در اين خصوص وجود دارد كه در مدارس فرصت بسيار كم و نا محدودي براي فعاليت هاي خلاق كودكان در نظر گرفته مي شود. همچنين برخي از كودكان در كلاس هاي درسي غير خلاق زنداني مي شوند و به آنها گفته مي شود« بنشين سرجايت». به همين دليل يكي از ضروريات نظام آموزشي، توجه به استعداد هاي خلاق كودكان و پرورش معلمان در خصوص فراهم آوردن فضاي مناسب براي پرورش آن استعدادهاست.

نقش هاي جنسي: در هر جامعه اي نقش هاي جنسي خاصي وجود دارد، در اغلب مواقع اين نقش ها علاوه بر محاسنش محدوديت هايي براي كودكان فراهم مي كند. وقتي ما انتظار داريم كودك پسرمان فعال، مستقل و قوي باشد و برعكس دخترمان منفعل، وابسته و از خود گذشته و فداكار باشد با اين شيوه به كودكان مان آسيب مي رسانيم اگر نقش هاي جنسي به اين صورت براي كودك ديكته شود، پسرها از رسيدن به فعاليت هاي آرام خودداري مي كنند و دخترها از دستيابي به فعاليت ها و تجربيات فعال و زنده دوري مي كنند. در حالي كه هر دو نوع تجربه براي فرايندخلاقيت ضروري است.

جامعه، سنت و فرهنگ: مفاهيم متفاوتي هستند اما هر يك، رفتارها، ارزش ها و نگرش هاي خاصي را ديكته مي كنند، اينها به شكل انتظارات منتقل مي شوند. متأسفانه ممكن است كودكان خلاق با يك دستور كار متفاوت عمل كنند. مشكل زماني بروز مي كند كه بزرگسال همه پاسخ ها را دارد و از كودك انتظار دارد كه در قالب چارچوب ها رفتار كند. مثلاً اغلب گفته مي شود : « اين شيوه اي است كه خانواده من اينطور عمل مي كند». بديهي است كه احترام به انتظارات جامعه، سنت ها و فرهنگ از اهميت بسياري برخوردار است به شرط آنكه قيد و بندهاي دست و پا گير براي افراد بوجود نياورد.

چگونه خلاقيت كودكان را افزايش دهيم:

١- محيطي مناسب براي انجام كارهاي خلاق آنها فراهم نماييد.

٢- امكانات و وسايلي در اختيار آنها قرار دهيد تا به كمك آنها خلاقيت ها ي خود را ابراز نمايند.( به عنوان مثال وسايل موسيقي، نقاشي و طراحي و...)

٣- كارهاي خلاق كودكان را تشويق كنيد و آنها را در معرض نمايش قرار داده و از ارزيابي بيش از حد آنان خودداري كنيد.

٤- به عنوان بزرگسال، خود به انجام كارهاي خلاق بپردازد و اجازه دهيد كودكان شما شاهد كارهاي خلاق تان باشند.

٥- به شيو ه هاي آموزشي در خانواده خود توجه داشته باشيد.

٦- براي كارهاي خلاق ديگران ارزش قائل شويد.

٧- از تأكيد بر تصورات قالبي در خصوص جنسيت كودكان شديداً خودداري نماييد. ( به عنوان مثال دختر موتر بازي نمي كند، پسر عروسك بازي نمي كند يا پسر گريه نمي كند).

٨- امكان شركت در فعاليت ها و كلاسهاي ويژه را براي آنان فراهم نماييد.

٩- اگر مشكلات يا گرفتاريهاي در خانواده وجود دارد از آن مشكلات به شيوه مثبتي استفاده كنيد و با تشويق به كودك خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهيد.

١٠- توجه داشته باشيد كه استعداد فقط سهم كوچكي از خلاقيت است و تمرين و نظم بخشيدن به آن از اهميت بيشتري بر خوردار است.

١- اجازه بدهيد كودك خودش باشد حتي اگر رفتارهاي عجيب از او سر بزند و سعي كنيد در حضور جمع كودك خود را خلاق معرفي نكنيد؛ در غير اين صورت اطرافيان انتظارات بيش از حدي از كودك شما خواهند داشت.

١٢- با كودك خود شوخ طبع و مهربان باشيد.

 

 

 

 

 


November 27th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي