غــلـــطــنــــامـــــه
 دوکـتــور صلاح الـدین سـعـیـدی دوکـتــور صلاح الـدین سـعـیـدی

 

۱۲/۰۶/۲۰۰۹

 

زبان وسیله افهام و تفهیم است. لهجه های (دیالکت های ) مختلف یک زبان  و زبان معیاری و کار برای زبان معیاری و اینکه زبان معیاری کدام است -  یک بحث طولانی و جنجال برانګیز است. هست موارد زیاد که ماعوض بحث علمي و اكادمیک، علاقمندی، خـواهشات، آرزو ها،  سمپتی ها و انتی پتی های شخصی خویش را تعــیــین ومشخص  نموده و برای برحق بودن آن به هر قیمت دلایل و استــناد جستجو میکنیم.

 

علم زبان شناسی متشکل از علوم مختلف میـباشد. علم شناسایی تاریخ زبان، علم  تاریخ کلیمات، علم آواز شناسی،  مسأله املا و انشاء – صرف و نحوه -  در زبانها  بحث علمی و اکادمیک بوده و در موارد چنانچه ګفته آمدیم جنجال برانګیزاست.

 

املا و انشاء زبان دری و فارسی ، پشتو و عربی و تلفظ دری ، پشتو کلیمات لاتین بحث خارجی از حوصله این نوشته میباشد. این مسایل تا حال به طور لازم توحید نه شده اند.  ضرورت به کار مؤثر و پيګیر اکادمیک درزمینه میباشد.

 تلاش ها برای پاک سازی زبان در دوره های مختلف و در جوامع و کشور های مختلف وجود داشته و موارد هم بوده که هدف اصلی فراموش شده و به مسایل جانبی غیر ضروری و یا هم اهداف سیاسی توجه بیشتر مبذول ګردیده.  موارد بوده که با پیش کش کردن همچو بحث ها با سطوح بسیار پایین و با سوء استفاده  و بهره برداری از احساسات پاک مردم اهداف سیاسی خاص تاجران سیاسی پیګیری شده. هست موارد که عوض  کار مؤثر و خیر خواهانه، عوض خدمت به فرهنګ و کلچر و سمت دهی درست آن -  به فتنه، شر و تعصبات قومی دامن زده شده. نمونه های زنده آن در جهان امروز به شمول افغانستان به  صراحت دیده میشود. این عامل و توجیه این مسأله چنین است که به هر قیمت که شده موضوع و نقطه وحدت اسلامی په اساس کلیمه توحید، اخوت اسلامی  و ( ان اکرمکم عندالله اتقاکم ) باید شکسته شده و مسایل تفرقه و قومی باید د مقام اول قرار ګیرد. تاریخ کشور های عربی و اسلامی در قرون اخیر شاهد این مدعا است. استعمال احساسات قومی در مقابل احساسات و اندیشه های دینی در پاکستان مسایل داغ روز است. اینکه نقشه سیاسی منطقه ما به اساس قومیت تقسیم خواهد شد و پلان های در زمینه روی دست است بحث ما را به جای دیګر خواهد کشید. میبینم و شاهد هستم که خاصتا  نظام های حاکم برای کم کردن درد سر خویش  و بقاء حاکمیت به هر معامله جایز و ناجایز  و تجارت سیاسی آماده اند و درین راستا اقدامات کمر شکن برای ملت اندازی  این کشور نموده اند و مینمایند.  مثال های زنده آن در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ افغانستان مشهود است. متأسفانه عوض جهت دادن مسیر تکامل جامعه به طرف ملت سازی به تفرقه های قومی دامن زده میشود و نیرو های معیین سیاسی به شمول دولت حاکم نیز معامله  ناجایز نموده و عملا موانع در ایجاد جامعه مدنی وارد میکنند.  

 

واپس بر ګردیم به هدف اصلی بحث خویش و آن موضوع املا ء  و انشاء و غلطی های املایی در تکست ها و متون منتشره است.

 

 در رابطه به املا و انشاء باید  یک مطلب دیګر را هم تذکر داد و آن اینکه  در زبانهای مختلف هست  کلیمات و  لغات  که ما آنرا به یکنوع میشنویم و به نحوه دیګر  تحریر میداریم. همچنان ما بعضی لغات و کلیمات را که از زبان اجنبی ګرفته ایم حین نوشتن تغییر میدهیم ( دلهی – دهلی ، نعلت ، لعنت و ....).

مسأله راننده ګی  -  رانندګی، خواننده ګان – خوانندګان، دوکتور، دکتور، دوکتورس، ډاکټر، داکتر و .......... و تفاوت های نوشتن و تحریر آن به زبان دری و فارسی  و یا هم زبان پشتو بحث است طولانی.  همچنان  بعضی لغات را مثلا څارنوال  که اصل پشتو دارد و از څار ګرفته شده چه نوع و به کدام استدلال  (سارنوال) نوشته میشود؟ بحث است قابل دقت.

 

تلاش های مبنی  سوچه سازی زبان اینکه مثلا زبان فارسی ویا دری  را از تحت تاثیر زبان عربی رهانید و یا هم از ورود لغات روسی در یک مرحله که تاثیر آن زیاد بود جلوګیری کرد و اصلا چنین تلاش ها در کدام صورت موفقانه و در کدام صورت تلاشهای مذبوحانه است؟  و یا اینکه چنین برخورد مانع شدن استعمال کلیمات خارجی در زبان خویش کار مثبت و مطلوب است و یا هم نا مطلوب بحث ما را باز هم به درازا میکشد. به فهم استعمال بخش از لغات و اصطلاحات اجنبی در موارد اجتناب نا پذیر است و لغت و اصطلاح کوتاه میتواند افاده بزرګ کند که در زبان خویش آنرا به مشکل به شکل کوتاه کرده خواهیم توانست. اما سفارش من چنین است که در مورد خواننده ګان در نظر ګرفته شود و تا حد زیاد از کلیمات مترادف نیز استفاده ګردد. اګر مشخص تر صحبت کنم  و آن اینکه نوشتن کلیمه   (فارسی) در زبان پشتو به  حرف (پ) یعنی (پارسی) به دلیل اینکه ( حرف  ف ) عربی الاصل است. نوشتن کلیمات اطاق= اتاق، طوفان= توفان  (پښتو)، اخذ لیک= اخځلیک، کې= کښې، ځلمی= زلمی، زوی= ځوی،    قندهار = کندهار  و ..... بحث های  (منطقه = سیمه ، سطح = کچه، پــــړه = ملامتی ، خواشینوونکی = خپه کننده، ویاند = ګوینده، دا مهال = اوس،

سړک = جاده، بیلګه  = نشانی ، ولسمشر = جهموررﺋیس تناسب = پرتله، ایټالیایی = د ایتالیا څخه، غندل = بد ویل، د سولې  = د صلحې، بهیر = جریان، قومندان  = قوماندان و ......) که تفصیل موضوع  خارج از حوصله این بحث است اما  در اخیر نمونه از همچوتلاش

را جهت مطالعه شما در اخیر ضم نموده ام.

 

بحث نوشتن نام های پشتو، دری، فارسی، عربی به لاتین یک بحث جنجال برانګیز دیګر است  که کار پیګیر اکادمیک بیشتر میخواهد. متأسفانه تلفظ حروف عربی، پشتو، دری ، فارسی تا حال به زبان لاتین در همه موارد توحید نه شده.

مثلا کلیمه مثلا کلیمه پشتو را به  ( حرف   یو در اخیر )  نوشتن  خطاء است. درست آن نوشتن حرف  ( او) در اخیر است.   Pashtoدرست     -   غلطPashtu

 

از بحث و جنجال های  مساله دانشګاه و پوهنـتـون ، څارنوال و دادستان در افغانستان شما به تفصیل و کاملا آګاهی دارید. درین ارتباط ګذشته ازینکه وزیر اطلاعات و کلتور وقت در پست خویش قانونیت دارد ویا خیر اما منحیت وزیر و پالیسی میکر وزارت کلتور مسؤلیت پالیسی وزارت که آنرا رهبری میکند دارد و باید درین مسؤلیت داشتن حق رهبری  و رهنمایی به کارکن اداره خویش را دشمنی به زبان و فرهنګی توجیه کردن تا کجاء استدلال و قوت خواهد داشت بحث است جداګانه. 

 

هست موارد که نویسنده خود  عدم درست بودن املا و انشاء را میداند اما به علت مشکلات تخنیکی و زمانی در مورد اقدام و عمل متناسب کرده نمیتواند.

 

قابل یاد آوری است که  بحث های ازین منوال و بحث های  تحت نام سوچه سازی زبان تلاش  در موارد معیـبن سبب میشود تا زبان را برای ګویندګان آن با داشتن اهداف جانبی مشکل سازیم. با تآکید میخواهم بګویم  که به هیچ صورت قابل قبول نیست که  تمام این نوع فعالیت ها و تلاش ها را کینه توزانه و مغرضانه بدانیم.

خلص اینکه هدف،  انګیزه و موتیف هرچه باشد اما نمونه های نتایج مثبت و منفی آنرا در بالا  خدمت شما با اشارات کوتاه  تقدیم داشتم.

 

در مجموع ګفته میتوانم که ترند و مسیر املا و انشاء در عصر امروز به نحوه است که آنچه میشنویم باید همان قسم نوشت. و آما ما حق داریم که کلیمات و نصوص مقدس و دینی را به همان قسمی بنویسیم که میشنویم؟ جواب واضح است که نه. کلیمات و نصوص مقدس باید مانند اصل نوشته شوند.  اما کلیمات موسی، عیسی، تقوی و ..... که به  ( ی )  مینویسیم    و با الف میخوانیم  خود بحث دیګر است.

 

قابل تذکر میدانیم که درکشور های مختلف و جوامع مستقر تر مراجع علمی ( اکادمی علوم و مراکز زبان شناسی ) کشور قواعد زبان کشور خویش را مانند مرجع و مبداء برای استفاده عام به شکل کتاب مرجع به چاپ میرسانند و در صورت اختلاف به طریق نوشته این مرجع و مبداء مراجعه صورت میګیرد.

 

 در کشور ما افغانستان همان ګونه که در موارد مختلف کار بس عظیم را در پیش داریم این رشته و ساحه نیز کار زیاد را میطلبد. در عصر حاضر و در ګذشته ها در توحید وراه یابی به موارد فوق تلاش ها و نشرات انفرادی  از جانب نویسنده ګان جداګانه صورت ګرفته که برای مرجع و اساس ساختن این تحقیقات و نشرات کار دسته جمعی بیشتر احتیاج دارد. نشرات شخصیت های علمی و فرهنګی درین بخش  اساس برای کار بعدی شده میتواند.

 

من به این معتقدم که امکانات قرن بیست ویکم و انترنت زمینه های خوب را برای توحید، یونیفیکیشن و تقارب املا و انشاء  زبانهای  که دارای اصول مشترک اند -  مهیا نموده.  و انشاء الله ما هم به مرور زمان خواهیم توانست پروسه های مثبت قابل توافق را بدون برخورد های احساساتی، علاقمندی های،  سمپتی ها و انتی پتی های شخصی و انفرادی با مراعات اصول علمی و اکادمیک پـــیــموده و به طرف مقصود حرکت مثبت خواهیم نمود.

 

منظورم از این مبحث باز کردن مسایل جنجال برانګیز فوق نیست. درخواست و پیشنهاد خیرخواهانه و ساده من این است که:   از کارکنان ارجمند و خدمتګار این ویب توقع داریم که وخت ګرانبهای خویش را به این امر نیز متمرکز سازند.  میدانم که از لحاظ زمانی اهتمام بیشتر خواهد طلبید اما مطمین ام که این امر جدا ضرورت و قابل اهتمام است.

 

ضروت میدانم که  منظور من ازنی پیشنهاد این نیست تا کارکنان محترم ویب سایب  مضامین و تحلیل های ارسالی را با ادبیات عالی تر ترتیب نمایند.  منظورم همچنان تغییر املا و انشاء که به صورت غیر عمدی فراموش شده و عوض  مثلا ( آب ) تنها (آ   )  نوشته نیز نمی باشد.

 

برای تکمیل بحث میخواهم متذکر شوم که نقطه مرکزی در مورد معانی لغات و اصطلاحات و ترجمه آن به زبان دیګر بحث مستقل دیګر است. هر لغت و اصطلاح از خود تذکره و زندګی نامه دارد. معانی لغوی و تحت اللفظی لغات و اصلاحات به مرور سالهای چندان تغییر نمی کند اما معانی اصطلاحی لغات و اصطلاحات در حال تغییر است. به همین خاطر هم عده از صاحب نظران به این معتقد اند که قاموس ها باید در هر دو سه دهه از نو و از سر تجدید و چاپ شوند.

 

منظورم از ایجاد و جاء بجاء کردن  عنوان دایمی تحت نام (غلطنامه و .......) در ویب سایت  بدون ذکر مضمون و نوشته مشخص نویسنده مشخص که در آن غلطی صریح املایی و انشایی را مطالعه میداریم این است  تا خواننده ګان با مراجعه دوامدار به آن استــفاده برند و در آینده مرتکب چنین خطاء نشوند. این لست به کمک خوانندګان به صورت داوم دار تکمیل خواهد شد.

 

ذیلا به صورت مشخص نمونه آن غلطنامه را که من پیشنهاد دارم خدمت شما نمونه وار پیشکش میکنم. خواننده ګان ګرامی درمورد اظهار نظر نموده و لست را با ملاحظه خطاء ها در تحریر تحلیل ها و مضامین ویب سایت   بدون ذکر مضمون و نویسنده آن به اداره سایت ارسال   و مسؤلین سایت با درنظر داشت امکانات خویش تصمیم خواهند ګرفت، که داخل چوکات این بحث بدانند و شامل این غلطنامه  سازند و یا هم به طور مستقل به نام فرستـنده نشرنمایند.

همچنان قابل تاکید میدانم که حتمی نیست تمام تصحیحات  تحت غلطنامه  درست باشند. این بحث و سهم ګیری خوانند ګان خواهد بود که مطالب ارسالی را تحت عنوان غلطنامه باز هم تصحیح بدارند. مطمین ام که با اراده نیک میتوانیم کار مؤثر را به پیش ببریم.  خوشوقتم که بګویم که لست غلطنامه طویل نه خواهد بود اما به مرور زمان و لو اګر یک تصحیح را نیز موجب شویم کار خوبی خواهد بود.

 

 سفارش من چنین است که این مقدمه کمی اصلاح و در یک یا دوصفحه کوتاه ګردیده و در ابتداء این عنوان حتی بدون ذکر نام مانند مقدمه رهنمودی اداره باقی بماند (خوانندګان محترم ذیلا غلطنامه را ملاحظه خواهند فرمود).

                                                                     

 

غــلــطـــنــامـه

    غلط / ناسم                  ژبه/ زبان           ســم/ درست                   ملاحظات

  تنفیض (حکم تنفیضی)                    عربی                   تنفیذی(حکم تنفیذی)                    ارسالی ص سعیدی

    بــعــــظا                                     عربی                   بـــعــضی، بعضا

    توشــیــع                                     عربی                   تــــــــوشــیـــــح  

                                                                         پشتو (دری)، پښتو (پښتو)

                                                                         فارسی( حرف – ف – عربی) پارسی

   حدر                                                                    هـــدر    

   حتـــا                                          عربی                  حتی

  پروفیسر                                                                پروفیسور     

   نفی                                                                     نفیه

   ده - پښتو ( از  - دری)                                             د    

   اوزبیک                                                                ازبک

 

 

 

نمونه از تلاش های عام  مشابه  به منظور سوچه سازی زبان پشتو                                                                                                            تهیه شده توسط :  محترم  م..   زیـــــار     ذیلا تقدیم است.

ناسم                                                                      سم              

   په هکله، په حقله، په حق کې                                                         په اړه، په تړاو

کوم چې(چي)، چاچې(چي                                                                 چې

خپرونکی، خپرونکئ                                                                             خپروونکی

کښې، کښي                                                                                                    کې

چي                                                                                                                        چې

داښځي ښوونکي دي                                                                               دا ښځې ښوونکې دي

په خوني کي                                                                                                   په خونه کې

دوهم                                                                                                                   دویم

و   (بود)                                                                                                              وو

وو   (بودند)                                                                                                        ول

مونږ، زمونږ                                                                                                     موږ، زموږ                                                                                            

دپاره                                                                                                                       له پاره، لپاره

توشیح                                                                                                                    لاسلیک، ښکلنه

دکمه، بټن                                                                                                           ټنۍ ( کېکښل، کېکاږل

عسکر، مامور                                                                                                 سرتېری، کارمند

خدانکرده، خدا نخواسته                                                                      خدای مکړه

مناسب                                                                                                                  وړ، وړنده

لاسته راوړنه، لاسته راوړنې                                                                 بریا، بریاوې

په ګڼ شمیر کې                                                                                              ګڼ شمېر، ډېر

بحث                                                                                                                     خبرې اترې

یاداښت، یادداښت، یادداشت                                                           یادښت

اقدامات په لاره اچول                                                                              هڅې پیلول

تقریبا                                                                                                                  نژدې، څه ناڅه

د پیښې  د محل نه کتنه                                                                           د پېښې د ځای کتنه

دوهم، دریم، دوه دېرش ......                                                                دویم، درېیم، دودېرش، دوڅلوېښت


June 14th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي