بوسه بررخسار نگار
اسدالله جعفري اسدالله جعفري

 

اعتکاف در لغت:

لغت: عَكَفَ يَعکُفُ ويعکِفُ عکفاوعکوفا 1- علي الامر: بر آن کار روي آورد وآن را ترک نکرد،بدان معتاد شده 2- القوم حوله اوبه: مردم گرد سراوجمع شدند دورش را گرفتند 3- في المکان: در آنجا اقامت گزيدوماندگار شده در آنجا گوشه گير شد.عکف يعکُفُ ويعكِفُ عكفا 1- علي کذا: اورا به آن کار بند کرد،بست ملزم ساخت 2- عن حاجته اورا از مقصودش باز داشت.عَكَفَ واعتَکَفَ وتَعَکّفَ :خود را بند کردن وباز داشتن وگوشه نشين شدن .عَکَفَ علي کذا:لازمه:معتاد شد، آموخته شد عَکَفَ عليَّ:انكب علي:سرگرم شد،سخت مشغول كار گرديد عَکَفَ عَكَّفَ عن :منع:بازداشت جلوگيري کرد عَكَفَ،تَعَکَّفَ،اِعتَکَفَ في المکان منزوي شد .

عَکَفَ تَعَکّفَ اعتَکَفَ عن الناس :از مردم کناره گيري کرد.اعتَکَفَ في غرفته :در اطاق خودماند. در بعضي از لغت نامه ها اعتکاف (چه مصدر ثلاثي مجرد آن وچه ثلاثي مزيد آن که باب افتعال باشد) را لغويان ومترجمان لغت نامه ها ترجمه لغوي ما هوي نکرده اند؛ بلکه برگردان اصطلاحي کرده اند:الاعتکاف:اعتکاف گرفتن،الاعتکاف في المسجد: الاعتکاف(ع ک ف) مصدر اعتکف:ماندن در مسجد يا معبد براي عبادت 4،3،2،1

اما اصل لغت عکف بمعني حبس است وديگر معاني که براي اين واژه معادل گذاري کرده اند نوعا لازمه ي معناي آن لغت است مثل کناره گيري از مردم، مشغول کاري شدن، معتاد شدن وتعليم دادن نفس خود. اينها يا لازمه معناي لغت عکف وحبس مي باشدویالازمه اصطلاحي اعتکاف در فقه وعرف عرفا ومسفورات آنان هست.

اعتکاف در قرآن

اصطلاح اعتکاف، ريشه ي قرآني دارد واصولا اصطلاحات فقهي ،عرفاني ،اخلاقي و علوم اسلامي کلاًآبشخورش قرآن وروايات مي باشند، يعني فقه، ساخته وپرداخته ی يک عدّه آخوند مفت خور وانگل جامعه نيست؛ بلکه فقهاي عظام وعلماي کرام وآخوندهاي خون دل خور،مقنّي هاي اين آبشخورندوعرفان اسلامي مجموعه اوراد مقتبس از بافته هاويافته هاي حيرت آور تودرتوي هندو چين وماچين وعبري زبانان ولاتين دهانان وباطن گرايان انگلوساكسون نيست بلکه مسفورات وماثورات عارفان سوخته دل، حديث شيداي ودلدادگي آنان به قرآن وخداي قرآن است که قبض وبسط اين حديث ديگر می طملبد.

واژه اعتکاف درقرآن عمدةدر ريخت وقالب ثلاثي مجردآمده واز آيات که واژه اعتکاف ومشتقّات آن آمده فهميده مي شود كه آئين اعتكاف وعزلت گزيني در معابد جهت عبادت خالصانه و تطهير روح براي دريافت فيض حق، در ميان ديگر اديان وحتي در ميان بت پرستان، يک آئين شناخته شده ورايج بوده حال به چه کم وکيف بوده است الله اعلم.

«وجاوزنا ببني اسرائيل البحر فأتوا علي قوم يعکفون علي اصنام لهم قالوا يا موسي اجعل لنا الها کما لهم الهه قال انکم قوم تجهلون» سوره اعراف آيه138

وبني اسرائيل رااز دريا به ساحل (سلامت)رسانديم پس قومي که درپرستش بت هاي خود متوقف بودند برخورده (به آيين بت پرستي مايل شدند) گفتند: اي موسي براي ما خداياني که اين بت پرستان راست (ديدني ومحسوس) مقرر کن وموسي گفت: شما سخت قوم ناداني هستيد.

 «واذجعلنا البيت مثابة للناس وامناً واتّخذوا من مقام ابراهيم مصلي وعهدنا الي ابراهيم واسماعيل ان طهرا بيتي للطائفين والعاکفين والرکّع السجود» سوره بقره آيه 125

بياد آر زماني که ما مکه را مقام امن ومرجع امر دين مردم گردانديم وامر شد که مقام ابراهيم را جايگاه پرستش خدا قرار دهيد وپيمان گرفتيم از ابراهيم واسماعيل که حرم خدارااز بت بپردازيد واز هر پليدي پاکيزه داريد وبراي اينکه اهل ايمان بطواف واعتکاف بيايند ونماز واطاعت خداي بجاي آورند.(( وآيات ديگر مثل آيات 25سوره حج ،25سوره فتح.))

 واژه عاکف ومکفوفا ،اسم فاعل ومفعول به معناي بيتوته گران در معابد ومساجد وکعبه وبت خانه هابکاررفته واصطلاح فقهي آن هم در اسلام به همين اعتبار گزينش وجعل شده است.

اعتکاف در فقه

اگر بنا باشد اعتکاف را در فقه به گلگشت نشنيم بايد هفتادتن کاغذرا نبشته پردازيم تانظرات فقهای بزرگوار را استقراء، که، نه بلکه استقصار کنيم؛ لذا جهت جلوگيري از اطاله کلام، ملخص کلام خلاصة الفقها آیت الله العظمی منتظری را مي آوريم :« اعتکاف آ ن است که انسان به قصدقربت وتعبّد وبه منظور عبادت خداوندعزّوجلّ -باشرايطي که گفته مي شود -درمسجد بماند. اين عمل از مستحباتي است که درباره آن بسيار سفارش شده است.

 از رسول خدا نقل شده است :« اعتکاف ده روز در ماه رمضان معادل دوحج ودوعمره است 

ونقل شده :خود آن حضرت دهه آخر ماه رمضان را در مسجد اعتکاف مي کرد وتا آخر عمر مبارکش اين عمل را انجام مي داد 

انجام اعتکاف در هر موقع از سال به جز روزهايي که روزه در آن حرام مي باشدصحيح است وبهترين وقت آن ماه رمضان به ويژه دهه آخر آن است.

بنابر احتياط واجب اعتکاف بايد دريکي از چهار مسجد: مسجد الحرام،مسجد النبي،مسجد کوفه ومسجد بصره ويا مسجدي که در آن نماز جمعه صحيح  خوانده مي شود انجام شود واگر درغير اين مساجد باشد به اميد ثواب انجام دهد.

کسي که اعتکاف مي کند بايد سه روز را بطور مستمر در مسجد بماند مگر اينکه خارج شدن ازمسجد ضرورت داشته باشد مثلا براي قضاي حاجت ناچار باشد از مسجد خارج شود

شرايط اعتکاف

1-اسلام: پس اعتکاف از غير مسلمان صحيح نيست وايمان شرط قبول آن است.

2- عقل.

 3- قصدقربت پس اگر براي غير خدا باشد صحيح نيست.

 4- روزه گرفتن پس اگر به هر دليل نتواند روزه بگيرداعتکاف اوصحيح نيست.

احکام اعتکاف

کسي که اعتکاف کند بايد در روز ازانجام آنچه روزه راباطل مي کند بپرهيزد همچنين امور زير موجب باطل شدن اعتکاف مي شود درشب باشد يا روز:

1- نزديکي بلکه بنابر احتياط لمس يا بوسيدن ازروي شهوت.

 2- انجام کاري که موجب خروج مني شود (بنابر احتياط واجب)

 3- بوي خوش

4- خريد وفروش حتي بنابراحتياط واجب در امور ضروري ولازم

5-مجادله وبحث به منظور برتري وخودنمايي درامورديني يا دنيايي.7

آنچه ازبنان خلاصة الفقهاء الاقدمين والمتاخرين، قدوةالعرفا وسيدالحکما حضرت آیت الله العظمی منتظری نقل کرديم لب وخلاصه فقه است؛ چنانکه ملاحظه کرديد بسيار خشک و قشري وظاهري است نسبت به حديث دلداگي وحکايت بندگي عرفا،که عارفان از اعتکاف کلام طربناک وروايت شورانگيزدارند. اما بايد توجه داشت که فقه آئين نامه ی اجتماعي بندگان خدااست، وقانون کلي اجتماعي، زماني قانون کامل وجامع وکاربردي است که با توجه به توان جسمي وعقلي ومعرفتي تمام مردم ، تدوين شود والا اگر چنين نباشد قانون، قانون کامل وجامع نيست ودر جامعه قابل اجرا نمي باشد ودر مقام عمل کاربردي نيست.

 احکام اعتکاف هم که يک عمل استحبابي فقهي هست نيز با نظر داشت توان جسمی ومعرفتی همه ی مکلفين اعم از باسواد وبي سواد پیر وجوان  احکامي دستوري وضع شده است تا همه ي بندگان خدا در هر سطح از معرفت که قرار دارند ازاين سفره ی رحمت، نعمت بر چينند وره توشه برگيرند. چنانکه خواص وخاص الخاصان هم در عين حال که در ميان عوام ظاهر بين ظاهر پرست هستند چنگ بر حلقه گيسوي يار زنند وبوسه از رخ نگار گيرند وشراب از لعل دلدار نوشند وچهار تکبير بر ماسوي رنند.

اعتکاف در عرفان

گفتيم اعتکاف يک دستوري استحبابي فقهي است وفقه شريعت است در برابر عرفان، که طريقت وحقيقت مي باشد وطريقت بدون شريعت سر از گورستان مهمل بافي وهذيان گويي در مياورد، لذا عارفان مسلمان از شريعت فقه خم برمي گيرند تا خروش مبتني بر خم شريعت با خرناس آب انگور تاکستان جهاله ي از صوفيه ومر تاضان اشتباه نشود وبقول مولاناي بزرگ:

           عشق هاي که از پي رنگي بود  

          عشق نبود عاقبت ننگي بود

وبه فرموده لسان الغيب حافظ:

           اي که دايم بخويش مغروري      

        گر ترا عشق نيست معذوري

           گردديوانگان عشق مگرد         

          که به عقل عقيله مشهوري

           مستي عشق نيست درسر تو     

        رَو رَو که تومست آب انگوري

آري شورومستي عارفان که درشريعت فقه طهارت روح کرده اند حديث دلدادگي ودلبردگي است نه بدمستي صفراي ورقص رعشه ی اندامي مالخولياي وسردر گمي در کوير بوالهوسی وبرهوت تن ناسوتی.

« اعتکاف قيام بسر است بر حقيقت مراقبت که سالک ايستادگي کند بسبب سر خود بر حقيقت مراقبت که ديده باني کردن حقايق است.»

«اعتکاف عبارت از تخيله کردن خانه دل است از کثافات ورذائل وهمانطور که اگر مسجد پاک نباشد اعتکاف معتکف درست نباشد خانه دل هم اگر پاک نباشد اعتکاف درست نخواهد بود وحقيقت اعتکاف هم امساک واثبات واهلاک است، که وقوف باحق وامساک از جمله اعراض واثبات حق واهلاک باطل است

 عطار مي گويند:

                گه معتکفان کوي لاهوتيم  

                      گه مستمعان استجاباتيم

مغبري مي گويد:

               آنکه عمري درپي او مي دويدم دمبدم  

            ناگهانش يافتم با دل نشسته روبرو

               آخرالامرش بديدم معتكف در كوي دل   

       گر چه بسياري دويدم از پي او کوبگو

         دل گرفت آرام چون آرام جان در برگرفت

                جان چوجانان را بديد آسوده گشت از جستجو»8

آري اهل معرفت در اعتکاف بر درخانه دل مي نشيند تا نامحرمان وارد اين خانه نشود چنانکه حافظ مي فرمايد:

              دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند 

         گل آدم بسرشتند وبه پيمانه زدند

              ساکنان حرم سرّ وعفاف ملکوت

                 با منِ راه نشين باده مستانه زدند .

           ***

  تا عقل ميخواست کز آن شعله چراغ افروزد

    برق غيرت بدرخشيد وجها ن برهم زد

            مدعي خواست که آيد بتماشا گه راز    

         دست غيب آْمده وبرسينه نامحرم زد.

این راه نشینی که ساکنان حرم و سر عفاف ملکو ت با او باده مستانه می زند همان راه نشینی راه دل است دل، این خلوتستان دلبر ومجلی رخ نگار نگار آفرین.

عارفان در مسجد معتکف مي شوند تاصبا بوي زلف يار آرد وجان بهاري شود، به فرموده امام عارفان امام خميني(رح) :

             مژده اي مرغ چمن فصل بهار آمد باز

                        موسم مي زدن وبوس وکنار آمد باز

اگر عوام در اعتکاف توبه می کنندتابه ثواب وکباب وشراب وحور سیه چشمان وقصورکه در میان گل وگلستان اند و جوی های شیر وعسل از زیر آن روان است،دست یابند، عارفان به فرموده حافظ:   

           من ترک عشق وشاهدو ساغر نمي کنم  

              صد بار توبه کردم وديگرنمي کنم

           باغ بهشت سايه طوبي وقصر حور 

                     باخاک کوي دوست برابر نمي کنم

           تلقين درس اهل نظر يک اشارت است 

               گفتم کنايتي ومکرر نمي کنم

اعتکاف در مسفورات وماثورات عارفان حديث نامکرر است ومابنا نداريم در اين مقاله شور وشيداي عارفان را گزارش کنيم .

 

 

منابع

1.      الرائد جيران مسعود ترجمه دکتر رضا انزابي نژاد ،انتشارات آستان قدس چاپ سوم 1380 ج2

2.      فرهنگ جامع ترجمه احمد سياح انتشارات اسلام چاپ نهم 1366 چهار جلد دريک جلد

3.      فرهنگ نوين،انطون الياس ترجمه سيد مصطفي طباطباي ناشر کتاب فروشي اسلامي ،چاپ نهم 1373 دوجلد در يک جلد

4.      کتاب المصادر قاضي ابو عبدالله حسين بن احمد زوزني به اهتمام تقي بينش ،نشرالبرز،چاپ دوم تهران 1373 دوجلد در يک جلد

5.      الرائد همان ج1

6.      قرآن کريم با ترجمه محي الدين الهي قمشه اي

7.      اسلام دين فطرت زير نظر آيت الله العظمي منتظري نشر سايه چاپ اول تهران 1385 ص483 484 

8.      فرهنگ معارف اسلامي دکتر سيد جعفر سجادي انتشارات کومش چاپ سوم 1373 ج 1 ص228

 

 

 

 

 

 


October 8th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي